id
stringlengths
1
7
title
stringlengths
1
132
text
stringlengths
40
186k
url
stringlengths
37
43
284393
دورگا
دورگا، یکی از ایزدبانوان سه‌گانه در اساطیر هند است. برخی شاخه‌های مذهب هندوئیسم بر این عقیده‌اند که با کمک سرسوتی و پارواتی، دورگا به صورت تجسمی جدید از لاکشمی زاده شده‌است. اغلب دورگا را به صورت زنی جنگاور، سوار بر شیر یا ببر تصویر کرده‌اند که چندین دست دارد و سلاح‌های گوناگونی در مشت می‌فشارد و در نبرد با مهیش‌اسورا (میش‌اهورا) است. از این‌رو از دورگا با لقب «مهیش‌اسوراکش» هم یاد می‌شود. این تصویر از او، دورگا را به صورت نمادی از نیرو و توان زنانگی نشان می‌دهد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284393
284394
ویشنو
ویشنو دومین ایزد از ایزدان سه‌گانه هندو و جنبه نفوذگر و حفاظت‌گر خداوند است. نام این ایزد مذکر در نوشته‌های روحانی آئین هندو همچون یجورودا، ریگ‌ودا و باگاوادگیتا آمده‌است. واژه ویشنو از فعل «ویش» به معنی چیرگی و نفوذ داشتن است. در ریگ ودا، ویشنو از ایزدان تراز اول نیست، بلکه نماد نیروی آفتاب است که در سه گام از هفت ناحیه جهان می‌گذرد و کلیّه اشیاء را با گرد نور خویش احاطه می‌کند. برخی از مفسران ریگ‌ودا این سه گام را به مظاهر سه‌گانه نور که آتش و برق و خورشید باشد، تعبیر کرده‌اند. بعضی دیگر آن را سه وضع خورشید، یعنی پگاه، نیمروز و شامگاه دانسته‌اند. این ایزد بنا به باور هندوان در دوران‌های مختلف به صورت مظاهر مختلف آشکار می‌گردد و تاکنون در ۹ پیکر گوناگون نمود یافته‌است. ویشنو امروزه نیز پرستش می‌شود ویکی از کیش‌های دین هندو که ویشنو را تمرکز پرستش خود قرار داده ویشنوپرستی نام دارد. مهابهاراتا هزار نام و لقب برای ویشنو برشمرده‌است. به باور ویشنو پرستان، ویشنو تاکنون ۹ بار به صورت موجودات انسانی و زمینی به دنیای ما پا گذاشته‌است. دو شکل از مهمترین آنها، راما و کریشنا بوده‌اند که داستانشان در پوراناها آمده‌است. ویشنو در نوبت دهم به صورت مردی خواهد آمد به نام کالکی که سوار بر اسب و با شمشیر با ظلم و ستم و مردم شرور و مدعیان دروغین پیامبری خواهد جنگید و جهان را از پلیدی و ناپاکی، پاک می‌کند و خودش به مدت ۱۰۰۰ سال حکومت خواهد کرد و جهان را به سمت حکومت خدایان هدایت خواهد کرد. این دورهٔ حکومت خدایان، معروف به دورهٔ طلایی یا ساتایایوگا، ۱۷۲۸۰۰۰ سال طول خواهد کشید. ویژگی‌ها. در پورانا آمده‌است که وی را رنگ ابرهای آبی تیره است، و او را چهار دست است، که در آن یک برگ نیلوفر آبی، یک گرز، یک صدف حلزونی و یک حلقه گرفته‌است. در ویشنو سهاسراناما، آمده‌است که گوهر کنونی در تمام جهان‌های بی‌شمار بر دست اوست، و ویشنو پرودگار گذشته، حال و آینده و آفریننده آن‌هاست، او که بر اقیانوس‌ها تکیه زده‌است، آفرینش را استوار می‌دارد. ویشنو که پیشتر از او با لقب نارایَنه یاد شده از خدایانی است که گاه در موقعیت برترین خدا قرار می‌گیرد. او در ریگ‌ودا «رخنه‌گر در همه چیز» و خدای خدایان (دِوَدِوا) است و در اوپانیشادها گاه «همان برهما، همان مهادیو [شیوا]، همان ویشنو، همان ایندیرا، همان بی‌نقصان و همان نور بزرگ است». و گاه از همه خدایان بزرگ‌تر است؛ و هر چه‌است «همان نارایَنَه‌است که دورکننده همه نادانی هاست» (و زمانی که او بود «نه برهما بود، نه مهادیو، نه آب، نه آتش، نه ماه، نه آسمان، نه زمین، نه ستاره‌ها و نه آفتاب. او یگانه بود و از تنهایی ناآرام شد». او خدای مرتضان و سالکان است و آن‌ها «بعد از ریاضت و اعمالِ بسیار نوری مثل روشنی چراغ می‌بینند. آن نور ویشنو و شخص بزرگ است و در همه پر است». ویشنو علت برتر همه چیز و نفس همه چیز است. همه جا هست و تمام هستی را دربرگرفته، نامتناهی است و صفات، اعمال و نیروهای او نامحدود است. جهان تجلی اوست و بر آن فرمان می‌راند. «آن را آفریده و در آن وارد شده». رودره نیز مانند ویشنو گاه در جایگاه برترین خدا قرار می‌گیرد. اما تفاوت اساسیِ آن با ویشنو در این است که هر چند از آفرینندگی او سخن رفته، در مورد رودره تأکید بر جنبه ویرانگری اوست. ویشنو در مقام ناجی جهان. یکی از اسطوره‌های بسیار کهن هند، به توفان فاجعه‌باری معروف است که نابودی کل جهان، از جمله مانو، انسان کهن نمونه‌ای را تهدید می‌کرد. در روایتی از این اسطوره آمده که مانو ماهی کوچکی را نگه می‌دارد و به او هشدار می‌دهد که توفانی در راه است و قول می‌دهد او را نجات دهد. مانو برای خود قایقی می‌سازد و نمونه‌هایی از مخلوقات زنده و گیاهان را به درون قایق می‌برد. وقتی توفان درمی‌گیرد، ماهی، که اکنون بزرگ و غول‌آسا شده‌است، قایق را می‌کشد و به جای امنی می‌برد، بقیهٔ موجودات همه نابود می‌شوند. مانو پس از این واقعه، می‌فهمد که ماهی ماتسیا کسی جز "ویشنو" نبوده‌است. تجلی ویشنو به صورت گراز وَهارا به نظر می‌رسد که گونه‌ای از این اسطوره توفان باشد: در آغاز زمان، زمین زیر سطح اقیانوس بزرگی پنهان شده بود، اما ویشنو خود را به گراز غول‌آسایی بدل کرد و زمین را از روی امواج بلند کرد و آن را به صورت مسطح گستراند. ایزدان و دیوان. ایزدان و اَسوراها برابر نهاد هندی دیوان در موقعیتی دیگر بر آن‌ها شدند که به اکسیر جاودانگی دست یابند. ویشنو به آنان فرمان داد تا انواع گوناگون از گیاهان دارویی را به داخل اقیانوسی بزرگ از شیر بیندازند و آن را به تلاطم درآورند. ویشنو برای آنکه این کار را با موفقیت انجام دهد، از ماندارا پادشاه مارها و کره گیرنده از شیر، و واسوکی به عنوان طناب کمک گرفت و خود را به صورت لاک‌پشتی غول‌آسا (کارما) درآورد تا محوری برای کوه مزبور باشد. نخست، اقیانوس سمی را پدیدآورد که شیوا آن را قبل از آنکه اکسیر تشکیل شود، نوشید. خدایان و دیوان همه خواستار این شیره شدند، اما ویشنو به نفع خدایان مداخله کرد تا دیوان را از رسیدن به اکسیر جاودانگی مانع شود. دو تجلی دیگر ویشنو مربوط به دیوانی است که تهدید به برچیدن نظم جهان می‌کنند. دیوی به نام هیرانیاکا شیپو در پی ریاضت‌های دینی بزرگی که از سر گذرانده بود، از برهما صاحب اکسیر جاودانگی شد. اما بعدها چون رفتارش خصمانه گشت، ویشنو به موجودی نیمه انسان و نیمه شیر ناراسیمها بدل شد تا عطیهٔ جاودانگی هیرانیاکا شیپو را به چنگ آورد، عطیه‌ای که باعث می‌شد او از دست ایزدان، انسان‌ها یا حیوانات در امان باشد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284394
284397
موروگان
موروگان یا سکاندا از ایزدان آئین هندو است. او فرزند پارواتی نمود بازیافته داکشایانا است. او ارتشی را برای جنگ با سوراپادمان رهبری کرد، در زمان جنگ با سوراپادمان، سکاندا شش نقطه را برگزید و در این شش نقطه پرستشگاه‌های هندو برپا شدند. او شوی دوایانی بود.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284397
284405
دینه
دینه (به عبری: ) از شخصیت‌های اساطیری عبرانی است که نامش در کتاب مقدس آمده‌است. او دختر یعقوب از همسر اولش لیه بود. او برای دیدار مردان شکیم از نزد پدرش جدا شد و شاهزاده شکیم او را مورد تجاوز جنسی قرار داد. در انتقام این ماجرا، شمعون و لاوی به شکیم رفته و تمام مردان آن سرزمین را کشتند. بر اساس ادبیات خاخامی، دینه مورد لعن یعقوب قرار گرفت.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284405
284408
لرزه‌نگاری
لرزه‌نگاری مطالعه علمی گسترش امواج الاستیک در زمین می‌باشد و به عنوان یکی از شاخه‌های ژئوفیزیک شناخته می‌شود. از آنجا که امکان دسترسی به لایه‌ها و ساختارهای درون زمین میسر نمی‌باشد، امواج الاستیک (یا امواج آکوستیک) این امکان را فراهم می‌کند، که به بازسازی اطلاعاتی آنچه در زیر زمین وجود دارد، با استفاده از اطلاعات به‌دست آمده از این امواج بپردازند. بدین صورت لرزه‌شناسی، به زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی مرتبط می‌شود. لرزه‌نگاری برای مطالعه علمی پیدایش زلزله و امواج حاصل از آن به وجود آمد. به دنبال آغاز جنگ سرد قدرت‌های جهانی رو به سرمایه‌گذاری بیشتری در این علم آوردند، تا از وقوع آزمایش‌های هسته‌ای طرف مقابل، محل و شدت آن مطلع شوند. سپس در دهه شصت و هفتاد میلادی با گران شدن نفت و بحران انرژی، بار دیگر نظرها متوجه این علم شد، تا با ابداع دستگاه‌ها و روش‌های نوین اقدام به اکتشاف منابع جدید کنند. اگرچه لرزه‌شناسی تاکنون در پیش‌بینی زمان زلزله موفق نبوده، اما در مورد پیش‌بینی سونامی، موفق و کارساز بوده‌است. امواج لرزه‌ای همان امواج صوتی با طیف فرکانس گسترده‌تری هستند، که به سه نوع کلی امواج فشاری، امواج برشی و امواج سطحی طبقه‌بندی می‌شوند. سرعت انتشار امواج نیز بستگی به جنس محیط دارد. علم لرزه خود به دو گروه اصلی زلزله و نفت تقسیم می‌گردد. در شاخه زلزله، امواج زلزله که از همان امواج صوتی می‌باشند مورد مطالعه قرار می‌گیرد. امواج زلزله حاوی اطلاعات زیادی از لایه‌های مختلف کره زمین می‌باشند که با ثبت و رکورد این امواج به‌دست خواهد آمد. در شاخه نفت اطلاعات لرزه‌ای با ایجاد امواج لرزه‌ای مصنوعی در سطح زمین و دریافت بازتاب این امواج از درون لایه‌های زیر سطحی به دست می‌آید. به دلائل اقتصادی و اهمیت اکتشاف و تولید نفت علم لرزه کاربردهای فراوانی در صنعت انرژی پیدا کرده‌است. کاربرد علم لرزه در صنعت نفت خود به دو گروه لرزه‌نگاری اکتشافی و لرزه‌نگاری توسعه‌ای تقسیم می‌گردد. لرزه‌نگاری اکتشافی بیشتر به صورت دو بعدی ولی لرزه‌نگاری توسعه‌ای میدان‌ها شناخته شده به صورت سه بعدی و چهار بعدی انجام می‌گیرد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284408
284409
سوریا (ایزد)
سوریا یا روشنایی بزرگ یا نیر اعظم یا ویوسونت پروردگار خورشید و از مهم‌ترین و مشهورترین خدایان آئین هندو است. خورشید مرکز عالم خلقت است. هرچه که به صفت وجود آراسته شده و هر آنچه که بوده و خواهد بود و هر آنچه که ساکن و متحرک است از آغاز تا انجام از خورشید سرچشمه و ریشه گرفته‌است. پسر کاشیاپا و ادیتی ایزد آئین هندو است. ایزد سوریا را با گیسوان و دستان زرین تصویر می‌کنند؛ سوریا نمود دیدنی خداوندگار دانسته می‌شود. خدای خورشید (سوریا). در هندوستان خدای خورشید با نام سوریا شناخته می‌شود و یکی از مهم‌ترین خدایان "ودایی" محسوب می‌شود. این خدا از یکسو تجلی عظمت آتش الهی آگنی است و از دیگر سوی منبع و منشاء نور، گرما، حیات و معرفت است. نظارت سوریا به جهان با برج‌های دوازده گانه خورشید در طول سال نسبت دارد. سوریا مرکز عالم خلقت است که در مرز سپهرهای متفاوت قرار گرفته‌است. برفراز خورشید، افلاک غیر نورانی و غیر ظاهر قرار دارند که حوزه حکمرانی حاکم اعظم کائنات است و تحت آن کرات و سپهرهای ظاهر (چون ماه و زمین و دیگر سیارات) واقع شده‌اند. پس جایگاه خورشید حد اتصال دو مرتبه وجود (متجلی و نامتجلی) است و او نماینده هر دو وادی به شمار می‌رود. خورشید برای انسان بدوی قوی‌ترین عنصر وجود و مهربان‌ترین قوای طبیعت بوده و قاعدتاً می‌بایست جزو اولین خدایان و معبودان برای او بوده باشد. حیات و بقای انسان بدوی به حضور خورشید متکی بوده و لذا خورشید که منشاء نور، قدرت روحانی و قوای فکری و نیروهای طبیعی بوده نزدیکترین پدیده به ذات جاودانی الهی شمرده می‌شد. هر آنچه که از آغاز تا انجام بوده و خواهد بود از خورشید نشأت گرفته. درجه تقدس خورشید گاه به مرتبه فرد اولیه می‌رسد و با قربانی کیهانی یکی می‌شود. پروردگار تولید نسل‌ها به خورشید تبدیل می‌شود و همه موجودات زنده از او متولد می‌گردند، او توسط انوار تابناک خود به غذا و غلات جان می‌بخشد، وقتی که خورشید طلوع میکند به ربع شرقی وارد می‌شود و بقای موجودات را به شعاع های خود تضمین میکند، آنگاه جهات غرب و جنوب و شمال و بالا و پایین را و هر آنچه که در میان آنهاست منور می‌سازد. خورشید روح جهان است، منور بودن خورشید به نیروی بینایی تشبیه شده و او را چشم میترا، وارونا، آگنی و دیگر خدایان دانسته‌اند. سوریای هندی (خدای خورشید) گاه با "هور" ایرانی که چشمان اهورامزدا است مطابقت دارد. البته خورشید حیات بخش گاه نیز با صفت نابودکننده بیان شده، «در آخرالزمان خورشید همه جهان را خشک و از هستی ساقط میکند». صفات ظاهری سوریا. در آئین هندو سه خورشید خدائی ودائی یعنی سوریا، سوینزی و یرسوت تبدیل به یک خدا و در سوریا یگانه می‌شوند. سوریا در آئین هندو خیرخواه انسان و نماد او صلیب شکسته‌ای است که نشانه بخشندگی است. او را کشنده اهریمنان می‌دانند. در خصوص صفات ظاهری خورشید (خدا) اشارات زیادی است و اکثر شمایل‌ها و تصاویر آنان بر اساس تجویز همین متون شکل می‌یابند. خورشید (خدا) گیسوان و ریشی طلایی دارد. تمام وجود او حتی نوک ناخن‌هایش مشعشع و تاباناست چشمانش قهوه‌ای رنگ است او مرتبه ای ورای تمام شیاطین دارد. پس هر که وی را بشناسد و صفات او را دریابد خود به مرتبه‌ای رفیع تر از جایگاه کل شیاطین ارتقاء می‌یابد. گردن او به شکل صدف لاکپشت است او با دستبند و تاجی زرین خود را آراسته و از تابش آن زوایای آسمان منور می‌گردد. خورشید دو بازوی بلند و یک بازوی کوتاه دارد (منظور شعاع‌های خورشید است) او چکمه‌های بلند به پا دارد و کمربند مرصع به کمر بسته. سوار بر ارابه ای از طلا در دل تاریکی سیر می‌کند و فانی و جاوید را در مکان‌های مناسب خویش قرار می‌دهد. ارابه سوریا یک چرخ دارد و توسط چهار یا هفت اسب مادیان کشیده می‌شود و گاهی نیز یک اسب هفت سر که در شعاع‌های نور محصور گشته‌اند، ارابه سوریا را پیش می‌برند و سوریا برگل نیلوفری بر فراز این ارابه زرین می‌نشیند. ارابه ران خورشید "آرونا" به معنی سرخ‌فام نام دارد … او در جلوی سوریا بر روی ارابه می‌ایستد و جهان را از شدت خشم سوزنده خورشید در امان نگه می‌دارد. سوریا در معابدی که به معابد خورشید شهرت دارند عبادت می‌شود وفور سنگ درهند و رواج هنر حجاری موجب گشته که اکثر تندیس‌ها در سنگ‌های موجود در مناطق مختلف ساخته شوند و به همین خاطر اکثر تندیس‌های بجای مانده از سوریا از سنگ هستند. معبد خورشید. مشهورترین معبد سوریا معبد خورشید کونارک است که یک میراث جهانی در اوریسا است. معماری معبد در قرن سیزدهم توسط سلسلهٔ گانگای شرقی ساخته شده و در یک مکان زیارتی از قبل موجود برای خدای سوریا ساخته شده‌است، یک ارابه بزرگ را با دوازده چرخ که هفت اسب آن را می‌کشد تقلید می‌کند. این معبد در سه تمثال سوریا را نشان می‌دهد که سورای بزرگ اصلی ویران شده و معبد در اثر حملات مکرر مسلمانان آسیب دیده‌است. به غیر از کونارک، دو معبد خورشید دیگر نیز در اوریسا وجود دارد که به نام معبد خورشید بیرانچی نارایان است. معابد خورشید در بسیاری از مناطق هند، مانند گجرات و مُدهِرا وجود دارد. معابد مهم دیگر سوریا در معبد کاناکادیتیا (Kanakaditya) در کاشلی (Dist ratnagiri) - ماهاراشترا، نزدیک معبد معروف گلتاجی (Galtaji) در جیپور، راجستان و آسام یافت می‌شوند. معبد خورشید آدیتیاپورام (Adithyapuram) یک معبد هندو است که در Iravimangalam در نزدیکی کادوتوروتی (Kaduthuruthy) در منطقه کوتایام در ایالت کرالا هند اختصاص داده شده به سوریا است. به عنوان تنها زیارتگاه سوریا در ایالت کرالا ذکر شده‌است. معبد خورشید Martand در جامو و کشمیر توسط ارتشهای اسلامی تخریب شد. معبد سوریا در شمال هند که از آن بازمانده است، Kattarmal Surya mandir در شهرستان المورا، ایالت اوتاراکند است که توسط پادشاه کاتارمال (Kattarmal) در قرن دوازده ساخته شده‌است. گوجرها اساساً پرستندهٔ خورشید بودند و برخی از معابد خورشید توسط آنها در دوره قرون وسطایی برپا شدند. معبد خورشید معروف به Jayaditya توسط پادشاه گوجر ناندیپوری، Jayabhatta II ساخته شده‌است. این معبد در کوتپیورا در نزدیکی کاپیکا در منطقه بهاروکاچا واقع شده‌است. معبد سوریای بهینمال معروف به معبد جاگاسوامی سوریا نیز در این دوره ساخته شد. اسرار اساطیر هند جلد یکم خدایان عهد ودایی دکتر امیر حسین ذکرگو 1373 صفحه 49-54
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284409
284413
کریدل آو فیلث
کرِیدل آو فیلث یک گروه سیمفونیک بلک متال انگلیسی است که در سال ۱۹۹۱ پایه‌گذاری شد و در سال ۱۹۹۲ با انتشار آلبوم دموی "طلب کردن آلودگی" فعالیتش را آغاز کرد. اعضای بنیان‌گذار گروه دنی فیلث (آواز)، پال رایان (گیتار)، بنجمین رایان (کیبورد)، جان ریچارد (باس) و دارن وایت (درامز) بودند. عبارت «کریدل آو فیلث» به معنای گهوارهٔ پلیدی است. موسیقی آن‌ها ریشه در بلک متالی دارد که با گوتیک، سیمفونیک بلک و دیگر سبک‌های اکستریم متال درهم آمیخته‌است. تم اشعار و تشبیه‌های ادبی ترانه‌های کریدل آو فیلث تأثیر عمیقی از ادبیات گوتیک، اسطوره‌شناسی و فیلم‌های ژانر وحشت گرفته‌است. در شمارهٔ دسامبر ۲۰۰۶ نشریهٔ متال همر، کریدل آو فیلث پس از آیرن میدن موفق‌ترین گروه هوی متال بریتانیایی اعلام شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284413
284418
اریک آلین کرنل
اریک آلین کرنل (زاده ۱۹ دسامبر ۱۹۶۱) فیزیک‌دان آمریکایی است که در سال ۱۹۹۵ توانست چگالش بوز-اینشتین را تشریح کند و در سال ۲۰۰۱ به همراه کارل ادوین وایمن و ولفگانگ کترله به طور مشترک برنده جایزه نوبل فیزیک شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284418
284425
آهن کارشده
قبل از توسعه روش های موثر فولادسازی و وجود مقادیر زیادی فولاد، آهن فرفورژه رایج ترین شکل آهن چکش خوار بود. نام فرفورژه به دلیل قابلیت چکش خاری، نورد و آهن کاری شدن در دمای بالا در حالی که از سرباره از آن بیرون بریزد، برای آن گذاشته شده است. معادل کاربردی مدرن آهن فرفورژه فولاد کربنی است که فولاد کم کربن نیز نامیده می شود. نه آهن فرفورژه و نه فولاد کربنی حاوی کربن کافی برای سخت شدن با حرارت دادن و خاموش کردن نیستند،   اما آهن فرفورژه واقعی بسیار مقاوم تر در برابر خوردگی است. آهن فرفورژه بسیار تصفیه شده است و مقدار کمی از سرباره سیلیکات به الیاف تبدیل می شود. حدود 99.4 درصد از وزن آن آهن است. وجود سرباره می تواند برای عملیات آهنگری، مانند جوشکاری فورج مفید باشد، زیرا آخال های سیلیکات به عنوان یک شار عمل می کنند و ساختار منحصر به فرد و الیافی آن را به مواد می بخشند. رشته های سیلیکات موجود در سرباره نیز از آهن در برابر خوردگی محافظت می کند و اثر خستگی ناشی از ضربه و لرزش را کاهش می دهد. از لحاظ تاریخی، مقدار متوسطی از آهن فرفورژه به فولاد تصفیه می‌شد که عمدتاً برای تولید شمشیر ، کارد و چنگال ، اسکنه ، تبر و سایر ابزارهای لبه‌دار و همچنین فنرها و فایل‌ها استفاده می‌شد. تقاضا برای آهن فرفورژه در دهه 1860 به اوج خود رسید و تقاضای زیادی برای کشتی های جنگی آهنی و استفاده از راه آهن داشت. با این حال، از آنجایی که خواصی مانند شکنندگی فولاد ملایم با متالورژی آهنی بهتر بهبود یافت و از آنجایی که ساخت فولاد به لطف فرآیند بسمر و فرآیند زیمنس-مارتین هزینه کمتری داشت ، استفاده از آهن فرفورژه کاهش یافت. بسیاری از اقلام، قبل از اینکه از فولاد نرم ساخته شوند، از آهن فرفورژه تولید می شدند، از جمله پرچ ، میخ ، سیم ، زنجیر ، ریل ، کوپلینگ راه آهن ، لوله های آب و بخار ، مهره ، پیچ و مهره، نعل اسب ، نرده ، لاستیک واگن، تسمه. برای خرپاهای چوبی سقف ، و آهن آلات تزئینی ، از جمله موارد دیگر. آهن فرفورژه دیگر در مقیاس تجاری تولید نمی شود. بسیاری از محصولاتی که به عنوان آهن فرفورژه توصیف می شوند، مانند نرده های محافظ ، مبلمان باغ ، و دروازه ها از فولاد نرم ساخته شده اند. آنها را به عنوان "آهن فرفورژه" توصیف می کنند فقط به این دلیل که آنها را شبیه اشیایی ساخته اند که در گذشته توسط آهنگر با دست ساخته می شد (اگرچه بسیاری از اشیاء آهنی تزئینی از جمله نرده ها و دروازه ها اغلب به جای فرفورژه ریخته گری می شدند). واژه شناسی. کلمه فرفورژه یک فعل ماضی باستانی از فعل "کار کردن" است و "آهن فرفورژه" در لغت به معنای "آهن کار شده" است. آهن فرفورژه یک اصطلاح کلی برای این کالا است، اما به طور خاص برای کالاهای آهنی تمام شده استفاده می شود، زیرا توسط آهنگر ساخته می شود. در سوابق گمرکی بریتانیا از آن به معنای محدودتر استفاده می‌شد، این آهن‌های تولیدی مشمول نرخ مالیات بالاتری نسبت به آنچه که می‌توان آن را آهن «نورکار» نامید، بود. چدن برخلاف فرفورژه شکننده است و نمی توان آن را به صورت سرد و گرم کار کرد. در حالی که فرآیند شکوفایی، آهن فرفورژه را مستقیماً از سنگ معدن تولید می کرد، چدن یا چدن خام مواد اولیه مورد استفاده در فورج ریز و کوره پادلینگ بودند. آهن خام و چدن دارای محتوای کربن بالاتری نسبت به آهن فرفورژه هستند، اما نقطه ذوب کمتری نسبت به آهن یا فولاد دارند. چدن و به خصوص چدن دارای سرباره اضافی هستند که باید حداقل تا حدی حذف شود تا آهن فرفورژه با کیفیت تولید شود. در ریخته‌گری‌ها، ترکیب ضایعات آهن فرفورژه با چدن برای بهبود خواص فیزیکی قطعات ریخته‌گری رایج بود. چندین سال پس از معرفی فولاد بسمر و اجاق باز، نظرات مختلفی در مورد اینکه چه چیزی آهن را از فولاد متمایز می کند وجود داشت. برخی معتقد بودند که این ترکیب شیمیایی است و برخی دیگر این است که آیا آهن به اندازه کافی گرم می شود تا ذوب شود و "جوش بخورد". در نهایت فیوژن به طور کلی به عنوان نسبتاً مهمتر از ترکیب زیر غلظت کربن پایین معین پذیرفته شد. تفاوت دیگر این است که فولاد را می توان با عملیات حرارتی سخت کرد. از نظر تاریخی، آهن فرفورژه به عنوان "آهن خالص تجاری" شناخته می شد. با این حال، دیگر واجد شرایط نیست زیرا استانداردهای فعلی برای آهن خالص تجاری به محتوای کربن کمتر از 0.008 درصد وزنی نیاز دارد. انواع و اشکال. میله آهن اصطلاح عمومی است که گاهی اوقات برای تشخیص آن از چدن استفاده می شود. این معادل یک شمش از فلز ریخته‌گری شده است، به شکلی مناسب برای جابجایی، ذخیره‌سازی، حمل و نقل و کار بیشتر در محصول نهایی. میله‌ها محصول معمولی فورج ظرافت بودند، اما لزوماً با این فرآیند ساخته نمی‌شدند: نرم اهن یک نوع آهن تجاری است با کمتر از 0.1% کربن، کمتر از 0.25% ناخالصی که شامل گوگرد، فسفر، سیلیسیم و منیزیم، و کمتر از 2% درصد سرباره است. آهن فرفورژه اگر حاوی گوگرد بیش از حد باشد، کوتاه "قرمز" یا "گرم" است. هنگامی که سرد است استحکام کافی دارد، اما هنگامی که در حرارت قرمز خم می شود یا تمام می شود ترک می خورد. آهن کوتاه داغ غیرقابل فروش در نظر گرفته شد. آهن "کوتاه سرد" که با نام "سرد برش" ، "کلشایر" نیز شناخته می شود، حاوی فسفر بیش از حد است. در زمان سرد بسیار شکننده است و در صورت خم شدن ترک می خورد. با این حال، ممکن است در دمای بالا کار شود. از نظر تاریخی، آهن سرد برای ناخن کافی در نظر گرفته می شد. فسفر لزوماً برای آهن مضر نیست. آهنگران باستانی خاور نزدیک به کوره های خود آهک اضافه نمی کردند. عدم وجود اکسید کلسیم در سرباره، و استفاده عمدی از چوب با محتوای فسفر بالا در طول ذوب، باعث می شود که میزان فسفر بالاتری (معمولا <0.3٪) نسبت به آهن مدرن (<0.02-0.03٪) بیشتر باشد. تجزیه و تحلیل ستون آهن دهلی 0.11٪ در آهن را نشان می دهد. سرباره موجود در آهن فرفورژه نیز مقاومت در برابر خوردگی ایجاد می کند. سیم موزیک آنتیک، که در زمانی تولید می‌شد که فولادهای کربنی تولید انبوه در دسترس بودند، دارای کربن کم و فسفر بالا بودند. آهن با محتوای فسفر بالا که معمولاً هنگام کار سرد باعث شکنندگی می شود، به راحتی به سیم های موسیقی کشیده می شود. اگرچه در آن زمان فسفر جزء آهن به راحتی قابل شناسایی نبود، اما این فرضیه وجود داشت که نوع آهن برای تبدیل به فولاد رد شده بود، اما هنگام آزمایش برای توانایی کشش برتری داشت. تاریخچه. چین. در طول سلسله هان (202 قبل از میلاد - 220 پس از میلاد)، فرآیندهای ذوب آهن جدید منجر به ساخت ابزارهای جدید آهن فرفورژه برای استفاده در کشاورزی، مانند مته چند لوله ای و گاوآهن آهن شد. علاوه بر توده های تصادفی آهن فرفورژه کم کربن که توسط هوای بیش از حد تزریق شده در کوره های گنبدی چین باستان تولید می شود. چینی‌های باستان آهن فرفورژه را حداقل در قرن دوم قبل از میلاد با استفاده از آهنگری ظرافت می‌ساختند، اولین نمونه‌های چدن و چدن خام که به آهن و فولاد ریز شده در محل اولیه سلسله هان در Tieshengguo یافت شد. پیگوت حدس می‌زند که آهنگری در دوره قبلی کشورهای متخاصم (403 تا 221 قبل از میلاد) وجود داشته است، به این دلیل که اقلام فرفورژه از چین مربوط به آن دوره وجود دارد و هیچ مدرک مستندی مبنی بر استفاده از شکوفه‌ها در چین وجود ندارد. . فرآیند ریزکاری شامل مایع کردن چدن در یک اجاق ریز و حذف کربن از چدن مذاب از طریق اکسیداسیون بود. واگنر می‌نویسد که علاوه بر اجاق‌های خاندان هان که گمان می‌رود کوره‌های نفیس هستند، شواهد تصویری نیز از یک دیوارنگاره مقبره شاندونگ متعلق به قرن اول تا دوم پس از میلاد، و همچنین شواهد مکتوب در قرن چهارم پس از میلاد وجود دارد. متن دائوئستی "تایپینگ جینگ" . جهان غرب. آهن فرفورژه قرن ها مورد استفاده قرار گرفته است و همان «آهن» است که در طول تاریخ غرب از آن یاد می شود. شکل دیگر آهن، چدن ، از زمان های قدیم در چین استفاده می شده است، اما تا قرن 15 به اروپای غربی معرفی نشد. حتی پس از آن، به دلیل شکنندگی، می توان آن را تنها برای تعداد محدودی از اهداف استفاده کرد. در بسیاری از قرون وسطی، آهن با کاهش مستقیم سنگ معدن در بلومرهایی که به صورت دستی کار می‌کردند، تولید می‌شد، اگرچه استفاده از نیروی آب تا سال 1104 آغاز شده بود. ماده اولیه تولید شده توسط کلیه فرآیندهای غیرمستقیم چدن است. محتوای کربن بالایی دارد و در نتیجه شکننده است و نمی توان از آن برای ساخت سخت افزار استفاده کرد. فرآیند اسموند اولین فرآیند غیرمستقیم بود که تا سال 1203 توسعه یافت، اما تولید شکوفه در بسیاری از نقاط ادامه یافت. این فرآیند به توسعه کوره بلند بستگی داشت، که نمونه های قرون وسطایی آن در لاپفیتان ، سوئد و آلمان کشف شده است. فرآیندهای شکوفه و اسموند به تدریج از قرن پانزدهم با فرآیندهای ظریف جایگزین شدند، که دو نسخه آلمانی و والونی وجود داشت. آنها به نوبه خود از اواخر قرن 18 با پادلینگ جایگزین شدند، با انواع خاصی مانند فرآیند لنکاوی سوئدی. آنها نیز اکنون منسوخ شده اند و آهن فرفورژه دیگر به صورت تجاری تولید نمی شود. خواص. اجزاء سرباره یا رشته‌ها در آهن فرفورژه به آن خواصی می‌دهد که در سایر اشکال فلزات آهنی یافت نمی‌شود. تقریباً 250000 گنجاندن در هر اینچ مربع وجود دارد. یک شکستگی تازه رنگ مایل به آبی شفاف با درخشندگی ابریشمی بالا و ظاهر فیبری را نشان می دهد. آهن فرفورژه فاقد محتوای کربن لازم برای سخت شدن از طریق عملیات حرارتی است، اما در مناطقی که فولاد غیر معمول یا ناشناخته بود، گاهی اوقات ابزارها را سرد کار می کردند (از این رو آهن سرد ) برای سخت شدن آنها. مزیت محتوای کربن کم آن جوش پذیری عالی آن است. علاوه بر این، ورق آهن فرفورژه نمی تواند به اندازه ورق فولادی در هنگام کار سرد خم شود. آهن فرفورژه را می توان ذوب و ریخته گری کرد. با این حال، محصول دیگر آهن فرفورژه نیست، زیرا سرباره های سرباره مشخصه آهن فرفورژه در هنگام ذوب ناپدید می شوند، بنابراین محصول شبیه فولاد ناخالص، ریخته گری و بسمر است. در مقایسه با استفاده از چدن یا فولاد که هر دو ارزان تر هستند، ذوب و ریخته گری آهن فرفورژه هیچ مزیت مهندسی ندارد. با توجه به تنوع در منشاء سنگ آهن و ساخت آهن، آهن فرفورژه می تواند از نظر مقاومت در برابر خوردگی در مقایسه با سایر آلیاژهای آهن پایین تر یا برتر باشد. مکانیسم های زیادی پشت مقاومت در برابر خوردگی آن وجود دارد. چیلتون و ایوانز دریافتند که نوارهای غنی‌کننده نیکل خوردگی را کاهش می‌دهند. آنها همچنین دریافتند که در آهن های گودالی، آهنگری و انباشته شده، روی فلز ناخالصی های مس، نیکل و قلع پخش می شود که شرایط الکتروشیمیایی ایجاد می کند که خوردگی را کاهش می دهد. نشان داده شده است که اجزای سرباره خوردگی را به یک لایه یکنواخت پراکنده می کند و آهن را قادر می سازد در برابر سوراخ شدن مقاومت کند. مطالعه دیگری نشان داده است که آخال های سرباره مسیرهایی برای خوردگی هستند. مطالعات دیگر نشان می دهد که گوگرد موجود در آهن فرفورژه مقاومت به خوردگی را کاهش می دهد، در حالی که فسفر مقاومت به خوردگی را افزایش می دهد. یون های کلرید همچنین مقاومت در برابر خوردگی آهن فرفورژه را کاهش می دهند. آهن فرفورژه ممکن است به روشی مشابه فولاد نرم جوش داده شود، اما وجود اکسید یا آخال نتایج معیوب خواهد داشت. این ماده دارای سطح ناصافی است، بنابراین بهتر از فولاد صاف می تواند آبکاری ها و پوشش ها را نگه دارد. به عنوان مثال، روکش روی گالوانیکی که روی آهن فرفورژه اعمال می شود تقریباً 25 تا 40 درصد ضخیم تر از همان پرداخت روی فولاد است. در جدول 1، ترکیب شیمیایی آهن فرفورژه با آهن خام و فولاد کربن مقایسه شده است. اگرچه به نظر می رسد که آهن فرفورژه و فولاد کربنی ساده ترکیبات شیمیایی مشابهی دارند، اما فریبنده است. بیشتر منگنز، گوگرد، فسفر و سیلیکون موجود در آهن فرفورژه در الیاف سرباره گنجانده می شود و آهن فرفورژه را خالص تر از فولاد کربنی ساده می کند. از دیگر خواص آن، آهن فرفورژه در حرارت قرمز نرم می‌شود و به راحتی می‌توان آن را آهنگری و جوشکاری کرد . می توان از آن برای تشکیل آهنرباهای موقت استفاده کرد، اما نمی توان آن را به طور دائم مغناطیسی کرد، و انعطاف پذیر ، چکش خوار و سخت است. شکل پذیری. برای اکثر اهداف، شکل پذیری به جای استحکام کششی معیار مهمتری برای سنجش کیفیت آهن فرفورژه است. در آزمایش کشش، بهترین آهن‌ها می‌توانند قبل از شکست، ازدیاد طول قابل‌توجهی را متحمل شوند. آهن فرفورژه با کشش بالاتر شکننده است. به دلیل تعداد زیاد انفجارهای دیگ بخار در قایق های بخار در اوایل دهه 1800، کنگره ایالات متحده قانونی در سال 1830 تصویب کرد که بودجه ای را برای اصلاح این مشکل تصویب کرد. خزانه داری یک قرارداد 1500 دلاری به موسسه فرانکلین برای انجام یک مطالعه اعطا کرد. به عنوان بخشی از این مطالعه، والتر آر. جانسون و بنجامین ریوز با استفاده از تستری که در سال 1832 بر اساس طرحی توسط لاگرهجلم در سوئد ساخته بودند، آزمایش‌های مقاومتی را روی آهن دیگ انجام دادند. به دلیل سوء تفاهم در مورد استحکام کششی و شکل‌پذیری، کار آن‌ها به کاهش خرابی‌ها کمک چندانی نکرد. اهمیت شکل‌پذیری توسط برخی در مراحل اولیه توسعه دیگ‌های لوله‌ای تشخیص داده شد، که با اظهار نظر ترستون اثبات می‌شود: "اگر از آهن خوبی که سازندگان ادعا می‌کردند در آن‌ها ریخته‌اند «که مانند سرب عمل می‌کرد»، همانطور که ادعا می‌شود، در هنگام پاره شدن، با پاره شدن باز می‌شوند و محتویات خود را بدون ایجاد عواقب فاجعه‌بار معمول انفجار دیگ تخلیه می‌کنند." تحقیقات مختلف قرن نوزدهم در مورد انفجارهای دیگ بخار، به ویژه آنهایی که توسط شرکت های بیمه انجام شده است، دلایلی را یافتند که معمولاً ناشی از کارکرد دیگ های بخار بالاتر از محدوده فشار ایمن است، یا برای بدست آوردن قدرت بیشتر، یا به دلیل معیوب بودن دریچه های کاهش فشار دیگ بخار و دشواری در به دست آوردن قابل اعتماد. نشانه های فشار و سطح آب ساخت ضعیف نیز یک مشکل رایج بود. همچنین ضخامت آهن در بشکه های بخار با استانداردهای مدرن کم بود. در اواخر قرن نوزدهم، زمانی که متالوژیست ها توانستند بهتر بفهمند که چه خواص و فرآیندهایی آهن خوب را می سازد، آهن در موتورهای بخار توسط فولاد جابجا می شد. همچنین دیگ های استوانه ای قدیمی با لوله آتش توسط دیگ های لوله آب جابجا شدند که ذاتا ایمن تر هستند. خلوص. در سال 2010، جری مک دانل در انگلستان با تجزیه و تحلیل نشان داد که یک شکوفه آهن فرفورژه، از یک رایحه سنتی، می تواند به 99.7٪ آهن خالص بدون هیچ شواهدی از کربن تبدیل شود. مشخص شد که رشته‌های رایج در سایر آهن‌های فرفورژه وجود نداشتند، بنابراین کار سرد و گرم برای آهنگر بسیار انعطاف‌پذیر می‌شد. یک منبع تجاری از آهن خالص موجود است و توسط آهنگران به عنوان جایگزینی برای آهن فرفورژه سنتی و دیگر فلزات آهنی نسل جدید استفاده می شود. برنامه های کاربردی. مبلمان فرفورژه تاریخچه ای طولانی دارد که به دوران رومیان برمی گردد. دروازه‌های آهنی قرن سیزدهمی در کلیسای وست‌مینستر لندن وجود دارد، و به نظر می‌رسد مبلمان آهن‌کاری شده در قرن هفدهم، در زمان سلطنت ویلیام سوم و مری دوم ، در بریتانیا به اوج محبوبیت خود رسید. با این حال، چدن و فولاد ارزان‌تر باعث کاهش تدریجی تولید آهن فرفورژه شد. آخرین کارخانه آهن فرفورژه در بریتانیا در سال 1974 بسته شد. همچنین برای ساخت وسایل دکوری خانه مانند قفسه نانوایی ، قفسه شراب ، قفسه قابلمه ، اتاگر ، پایه میز، میز، دروازه، تخت، جا شمعی، میله پرده، میله و صندلی بار استفاده می شود. اکثریت قریب به اتفاق آهن فرفورژه که امروزه در دسترس است از مواد احیا شده است. پل های قدیمی و زنجیره های لنگر لایروبی شده از بنادر منابع اصلی هستند.مقاومت بیشتر در برابر خوردگی آهن فرفورژه به دلیل ناخالصی های سیلیسی (به طور طبیعی در سنگ آهن) یعنی سیلیکات آهن است. آهن فرفورژه برای چندین دهه به عنوان یک اصطلاح عمومی در صنعت دروازه و نرده استفاده می شود، حتی اگر از فولاد نرم برای ساخت این دروازه های "آهن فرفورژه" استفاده می شود. این عمدتا به دلیل در دسترس بودن محدود آهن فرفورژه واقعی است. همچنین می توان فولاد را گالوانیزه کرد تا از خوردگی جلوگیری شود که با آهن فرفورژه قابل انجام نیست.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284425
284429
آبیچوآری
آبیچوآری " " یک گروه موسیقی دث متال آمریکایی است که در سال ۱۹۸۵ در تمپا فلوریدا به صورت زیر زمینی و با نام اگزکیوشنر پایه‌گذاری شد. اعضاء فعلی گروه شامل جان تاردی (خواننده)، دونالد تاردی (نوازندهٔ درامز)، تروور پرز (نوازندهٔ ریتم گیتار) و تری باتلر (نوازندهٔ گیتاربیس) می‌باشند. گروه یکی از عوامل اصلی در گسترش سبک دث متال استو یکی از موفقترین گروه‌ها در سبک خود. از آلبوم "پایان کامل"تاکنون 550،000 نسخه در سرتاسر جهان فروخته شده‌است. تاریخچه. آبیچوآری به‌عنوان یک گروه پیشرو در سبک دث متال ابتدا با نام اگزکیوشنر فعالیتش را در سفنر فلوریدا آغاز کرد. آن‌ها به زودی دریافتند که گروه دیگری به همین نام وجود دارد و با حذف کلمه "ای" نام خود را به زکیوشنر تغییر دادند. اعضای اولیهٔ گروه جان تاردی (خواننده)، جی پی چارتیر (نوازندهٔ لید گیتار)، تروور پرز (نوازندهٔ ریتم گیتار)، جرومی گرابل (نوازندهٔ گیتاربیس) و دونالد تاردی (نوازندهٔ درامز) بودند. گروه دموی اول خود را در سال‌های ۱۹۸۵ با عنوان اگزکیوشنر منتشر کرد، سال ۱۹۸۶ دموی دیگری را ارائه داد و در سال ۱۹۸۷ دموی با عنوان زکیوشنر را روانه بازار کردند. آن‌ها اولین وینیل خود را در سال ۱۹۸۷ با دو آهنگ ("ناشی از جستن" و "مانند مردگان") در مجموعه "مرگ شدید" منتشر کردند. چندی پس از انتشار آن دانیل تاکر جایگزین گرابل شد. گروه مدت کوتاهی قبل از انتشار اولین آلبوم خود با نام به آرامی می‌پوسیم به آبیچوآری تغییر نام داد. آن‌ها با ارائه این اثر توانست نوع خاصی از نوازندگی را در جنبش دث متال ده هشتاد فلوریدا از خود به یادگار بگذارند. در سال ۱۹۹۷ پس از آلبوم "بازگشته از مرگ"، به علت خستگی زیاد از تورها اعضاء گروه از یکدیگر جدا شدند، که این امر منجر به انحلال گروه شد. در طول این وقفه، دونالد تاردی در یک تور با گروه اندرو دبیلو.کی حضور یافت (همچنین با پیراهن آبیچوآری به همراه دبیلو.کی در برنامه "ساتردی نایت لایو" شرکت کرد). آلن وست بر روی دو پروژه دیگر خود سیکس فیت آندر و لوبرو متمرکز شد. در سال ۲۰۰۱ تروور پرز گروه کتستروفیک را تشکیل داد و آلبوم "پاک کننده" را در همان سال منتشر کرد. در سال ۲۰۰۳ آبیچوآری دوباره تشکیل شد و در سال ۲۰۰۵ آلبوم "منجمد در زمان" را منتشر کرد. گروه برای اولین بار در ژانویه ۲۰۰۷ دی وی دی کنسرتی با نام "زنده منجمد شده" را روانهٔ بازار کرد. آبیچوآری برای دو آلبوم بعدی خود "در بازگشت اعدام‌گر" (۲۰۰۷) و "تیره ترین روز" (۲۰۰۹) با کندل لایت قرار داد بست. در ژانویه ۲۰۱۰ دومین دی وی دی کنسرت خود را منتشر کرد. و به گفته جان تاردی آن‌ها هم‌اکنون روی قطعات آلبوم جدید کار می‌کنند، این اولین آلبوم آبیچوآری بدون حضور بیس‌نواز قدیمی گروه فرانک واتکینز خواهد بود، او از اولین آلبوم به آرامی می‌پوسیم که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد با گروه همراه بوده‌است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284429
284430
دیکسویل ناچ، نیوهمپشر
دیکسویل ناچ ، یک محدوده ثبت‌نشده واقع در شهرستان کوآس ایالت نیوهمپشر با جمعیتی در حدود ۷۵ نفر است. روستای دیکسویل ماریوت به طور سنتی نخستین حوزه رأی‌گیری در ایالات متحده آمریکا است. بر اساس سنتی تاریخی در این روستا، از سال ۱۹۶۴ تاکنون، ساکنان دارای حق رای این روستا، در آغاز نیمه شب روز انتخابات سراسری، رأی خود را به صندوق‌های رای می‌اندازند. نتایج آرای انتخابات ریاست‌جمهوری. ۲۰۰۸. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۰۸ ایالات متحده آمریکا، ۲۱ نفر از اهالی دیکسویل ناچ در رأی‌گیری شرکت کردند که از میان آنها ۱۵ نفر به سناتور دموکرات باراک اوباما و ۶ نفر نیز به سناتور جمهوری‌خواه جان مک‌کین رأی دادند. ۲۰۱۲. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۲ ایالات متحده آمریکا، ۱۰ نفر از اهالی دیکسویل ناچ در رأی‌گیری شرکت کردند که از میان آنها ۵ نفر به نامزد دموکرات باراک اوباما و ۵ نفر نیز به سناتور جمهوری‌خواه میت رامنی رأی دادند. ۲۰۱۶. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ ایالات متحده آمریکا، ۸ نفر از اهالی دیکسویل ناچ در رأی‌گیری شرکت کردند که از میان آنها ۴ نفر به نامزد دموکرات هیلاری کلینتون، ۲ نفر به نامزد جمهوری‌خواه دونالد ترامپ، ۱ نفر به نامزد حزب لیبرترین، گری جانسن و ۱ نفر نیز به میت رامنی رأی دادند. ۲۰۲۰. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ ایالات متحده آمریکا، ۵ نفر از اهالی دیکسویل ناچ در رأی‌گیری شرکت کردند که همه آن ها به سناتور دموکرات جو بایدن رأی دادند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284430
284437
جابر قاسمعلی
جابر قاسمعلی، (زادهٔ ۷ مرداد ۱۳۴۱) فیلمنامه‌نویس و منتقد فیلم ایرانی است. زندگی. جابر قاسمعلی در سال ۱۳۴۱ در چالوس زاده شد. در رشتهٔ ادبیات انگلیسی دانشگاه علامه طباطبایی تحصیل کرد. آغاز فعالیت حرفه‌ای وی در زمینه فیلمنامه‌نویسی از سال ۱۳۶۸ آغاز شد. از او نوشته‌های پراکنده‌ای در زمینه نقد فیلم و تحلیل فیلمنامه در نشریات و ماهنامه‌های مختلف سینمایی از جمله گزارش فیلم، نقد سینما، هفته‌نامهٔ سینما، ماهنامهٔ فیلم‌نگار منتشر شده‌است. دبیر بخش سینمای ایران ماهنامهٔ فیلم‌نگار از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲، عضو شورای مرکزی کانون فیلمنامه‌نویسان سینمای ایران از سال ۱۳۸۰ تاکنون، مدیر اجرایی بانک فیلمنامه ایران، عضو آکادمی داوری خانه سینما، مدرس فیلمنامه‌نویسی در دانشگاه سوره و فرهنگسراها از دیگر فعالیت‌های اوست. وی فیلمنامه‌نویسی در سینما را به صورت حرفه‌ای از سال ۱۳۷۰ با نوشتن فیلمنامهٔ جای امن به کارگردانی مجتبی راعی آغاز کرد. فیلمنامه سریال «صد سال تنهایی» از تازه ترین نوشته های اوست.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284437
284438
سرطان ریه
سرطان ریه نوعی بیماری است که مشخصه آن رشد کنترل‌نشده سلول در بافت‌های ریه است. اگر این بیماری درمان نشود، رشد سلولی می‌تواند در یک فرایند به نام متاستاز به بیرون از ریه گسترش پیدا کند و به بافت‌های اطراف یا سایر اعضای بدن برسد. اکثر سرطان‌هایی که از ریه شروع می‌شوند، به نام سرطان‌های ابتدایی ریه، کارسینوماهایی هستند که از بافت پوششی نشات می‌گیرند. انواع اصلی سرطان ریه سرطان‌های ریه سلول کوچک (SCLC)، که سرطان سلولی جو شکل نیز نامیده می‌شود، و سرطان ریه سلول غیر کوچک (NSCLC) هستند. شایع‌ترین علائم عبارتند از سرفه (همراه با خلط خونی)، کاهش وزن و تنگی نفس. شایع‌ترین علت سرطان ریه قرار گرفتن در معرض دود دخانیات برای مدتی طولانی دلیل ۹۰٪ سرطان‌های ریه است. درصد ابتلا به سرطان ریه در افرادی که سیگار نمی‌کشند ۱۵٪ است، و دلیل این موارد اغلب ترکیبی از عوامل ژنتیکی، گاز رادون، آزبست، و آلودگی هوا از جمله دود سیگار فرد ثالث مربوط می‌شود. ممکن است سرطان ریه در رادیوگرافی قفسه سینه و مقطع‌نگاری رایانه‌ای (سی‌تی اسکن) قابل تشخیص باشد. تشخیص با یک بافت‌برداری که اغلب از طریق برونکوسکوپی یا راهنمای سی‌تی انجام می‌شود، قابل تأیید شدن است. درمان و نتایج طولانی مدت به نوع سرطان، مرحله (شدت گسترش) و سلامت کلی فرد، که از طریق وضعیت عملکرد سنجیده می‌شود، بستگی دارد. درمان‌های رایج، عبارتند از جراحی، شیمی‌درمانی و پرتودرمانی. گاهی NSCLC با جراحی قابل درمان است، اما معمولاً SCLC به شیمی درمانی و پرتودرمانی بهتر پاسخ می‌دهد. به‌طور کل، ۱۵٪ از مردم ایالات متحده آمریکا که طبق تشخیص پزشک به سرطان ریه مبتلا بوده‌اند پنج سال بعد از تشخیص بیماری زنده ماندند. در سراسر دنیا، سرطان ریه شایع‌ترین دلیل مرگ و میر مربوط به سرطان در بین زنان و مردان به‌شمار می‌رود، و مسئول در سال، طبق گزارش سال ۲۰۰۸ است. علائم و نشانه‌ها. سرطان ریه در مراحل اول خود اغلب هیچ‌گونه علامتی ندارد. هنگامی که نخستین علائم ظاهر می‌شوند، اغلب به‌صورت مشکلات تنفسیِ غیراختصاصی هستند: سرفه، خس‌خس سینه، تنگی نفس یا درد قفسه سینه - که شدت و نوع آن از فردی به فرد دیگر متفاوت است. در کسانی که سرفه دارند، این سرفه یا کلاً علامتی نوظهور است (یعنی قبلاً اصلاً سرفه نداشته‌اند) یا آنکه سرفه‌های مزمن قبلی‌شان به دفعات بیشتر یا با شدت بیشتری از سرفه‌های پیشین روی می‌دهد. سرفه‌ها اغلب بیش از سه هفته باقی می‌ماند. تقریباً از هر چهار بیمارِ مبتلا، یک نفر سرفه با خلط خونی دارد، که میزان این خون از رگه‌های کوچک در خلط سینه تا مقادیر زیاد خون متغیر است. حدود نیمی از مبتلایان به سرطان ریه دچار تنگی نفس می‌شوند و بین ۲۵ تا ۵۰ درصد نیز یک درد قفسه سینهٔ مبهم و مداوم را تجربه می‌کنند که قطع نمی‌شود در همان محل باقی می‌ماند (جایش عوض نمی‌شود). دردِ سینه معمولاً با نفسِ عمیق، سرفه یا خنده تشدید می‌شود. علاوه بر علائم تنفسی، برخی علائم سیستمیک دیگر شامل بی‌اشتهایی، کاهش وزن ناخواسته، ضعف عمومی بدن، تب و تعریق شبانه است. باید توجه داشت که بسیاری از علائم سرطان ریه (کم اشتهایی، کاهش وزن، تب، خستگی و ضعف) مختص این بیماری نیستند. و در بسیاری از بیماری‌های دیگر هم ممکن است دیده شوند. وجود تومور در مکان‌های خاص ممکن است منجر به بروز برخی از علائم کمتر شایع گردد. تومورهای قفسه سینه می‌توانند با انسداد نای یا اختلال در عصب دیافراگم باعث اشکال در تنفس شوند. اگر سرطان در راه تنفسی رشد کند، ممکن است جلوی جریان هوا را سد سازد، و علاوه بر مشکل در تنفس با تجمع ترشحات در پشت گرفتگی، فرد را مستعد سینه‌پهلو سازد. مشکل در بلع به‌سبب فشردن مری؛ گرفتگی صدا به‌دلیل اختلال در اعصاب حنجره؛ و سندرم هورنر با ایجاد اختلال در دستگاه عصبی سمپاتیک پدیدار می‌گردند. علاوه بر سندرم هورنر (افتادگی پلک و کوچک شدن مردمک در آن طرف)، تومور ریه ممکن است به شبکه بازویی آسیب بزند. سندرم هورنر همچنین در تومورهای قلهٔ ریه، معروف به تومورهای پانکوست، شایع است، که همچنین باعث درد شانه می‌شود که دردش به سمت داخلی بازو (سمت انگشت کوچک دست) می‌زند و همچنین دندهٔ بالایی قفسه سینه را تخریب می‌کند. تورم غدد لنفاوی بالای استخوان ترقوه ممکن است نشان دهنده توموری باشد که در قفسه سینه گسترش یافته‌است. تومورهایی که جریانِ خون را به قلب مسدود می‌کنند می‌توانند سبب بروز سندرم ورید اجوف فوقانی (تورم قسمت فوقانی بدن و تنگی نفس) شوند، در حالی که تومورهایی که به ناحیه اطراف قلب نفوذ می‌کنند، ممکن است سبب تجمع مایع در اطراف قلب، آریتمی قلب (ضربان قلب نامنظم) و نارسایی قلبی شوند. از هر سه نفری که دچار سرطان ریه می‌شوند، یک نفر دارای علائم ناشی از متاستاز به مکان‌هایی غیر از ریه است. سرطان ریه قادر است به هر نقطه از بدن گسترش یابد و بسته به محلِ متاستاز، علائم متفاوتی دارد. متاستازهای مغزی می‌توانند باعث سردرد، تهوع، استفراغ، تشنج و نقایص عصبی شوند. متاستازهای استخوانی باعث درد، شکستگی استخوان و فشردگی نخاع شوند. متاستاز به مغز استخوان ممکن است سبب کاهش شدید سلول‌های خونی و سیتوپنی، کم‌خونی و حضور سلول‌های نابالغ در گردش خون شوند. متاستازهای کبدی می‌توانند باعث بزرگ شدن کبد، درد در ربع فوقانی راست شکم، تب و کاهش وزن شوند. تومورهای ریه اغلب باعث ترشح هورمون‌های دگرگون‌کنندهٔ بدن می‌شوند که علائمی غیرعادی به نام نشانگان پارانئوپلاستیک ایجاد می‌کنند. ترشح نامناسب هورمون باعث تغییرات چشمگیر در غلظت مواد معدنی خون می‌شود. شایع‌ترین نوع این اختلال یونی، هایپرکلسمی (کلسیم خون بالا) است که ناشی از تولید بیش از حد پروتئین مرتبط با هورمون پاراتیروئید یا خودِ هورمون پاراتیروئید است. هایپرکلسمی ممکن است به صورت تهوع، استفراغ، درد شکم، یبوست، پرنوشی، تکرر ادرار و تغییر وضعیت ذهنی ظاهر شود. افراد مبتلا به سرطان ریه معمولاً هیپوکالمی (پتاسیم کم) را به دلیل ترشح نامناسب هورمون آدرنوکورتیکوتروپین و همچنین هیپوناترمی (سدیم کم) به دلیل تولید بیش از حد هورمون ضد ادراری یا پپتید ناتریورتیک دهلیزی تجربه می‌کنند. از هر سه بیمار مبتلا به سرطان ریه، یک نفر دچار چماقی شدن ناخن می‌شوند، در حالی که از هر ۱۰ نفر یک نفر دچار استئوآرتروپاتی هیپرتروفیک ریوی (چماقی شدن ناخن، درد مفاصل و ضخیم شدن پوست) می‌شود. انواعی از اختلالات خودایمنی ممکن است به شکل سندرم‌های پارانئوپلاستیک در مبتلایان به سرطان ریه ایجاد شوند، از جمله سندرم میاستنی لامبرت-ایتون (که موجب ضعف عضلانی می‌شود)، نوروپاتی محیطی، التهاب ماهیچه‌ها، انسفالیت (و زوالِ خودایمنیِ مخچه، دستگاه لیمبیک یا ساقه مغز). از هر دوازده نفر بیمار مبتلا به سرطان ریه، یک نفر دچار لخته شدن پارانئوپلاستیک خون، از جمله ترومبوفلبیت وریدی مهاجر، تشکیل لخته در قلب و انعقاد درون‌رگی منتشر (تشکیل لخته در سراسر بدن) است. سندرم‌های پارانئوپلاستیک که پوست و کلیه‌ها را درگیر می‌کنند نادر هستند و هر کدام در یک درصد یا کمتر از مبتلایان به سرطان ریه رخ می‌دهند. گاهی این سرطان‌ها به‌طور تصادفی و هنگام انجام رادیوگرافی‌های منظم تشخیص داده می‌شوند. در بسیاری از افراد، قبل از اینکه علائم مشخص شوند و فرد به دنبال درمان پزشکی برود، سرطان از محل اصلی خود فراتر رفته و گسترش پیدا کرده‌است. محل‌های شایع گسترش سرطان ریه عبارتند از مغز، استخوان، غدد فوق کلیوی، ریهٔ سمت مقابل، کبد، آب‌شامه، و کلیه‌ها. در حدود ۱۰٪ از افراد مبتلا به سرطان ریه در زمان تشخیص علائمی قابل مشاهده نیست؛ این سرطان‌ها در زمان رادیوگرافی منظم قفسه سینه به‌طور تصادفی تشخیص داده می‌شوند. علل. سرطان پس از آسیب ژنتیکی به دی‌ان‌ای (ماده ژنتیکی وراثتی) گسترش می‌یابد. این آسیب ژنتیکی بر روی عملکرد طبیعی سلول، از جمله تکثیر سلولی، مرگ سلولی برنامه‌ریزی شده (آپوپتوز) و ترمیم دی ان ای تأثیر می‌گذارد. هر چقدر آسیب بیشتر شود، خطر ابتلا به سرطان افزایش می‌یابد. سیگار کشیدن. استعمال دخانیات، به ویژه سیگار تاکنون دلیل اصلی ابتلا به سرطان ریه بوده‌است. دود سیگار حاوی بیش از ۶۰ ماده سرطان‌زا شناخته شده‌است از جمله ایزوتوپ پرتوزا ناشی از فرایند تجزیه رادون، نیترو آمین و بنزوپیرین. به علاوه، نیکوتین واکنش ایمنی بدن را در مقابل رشد سلول‌های سرطانی در بافت‌های آسیب دیده سرکوب می‌کند. در سراسر دنیای توسعه یافته، ۹۰٪ از مرگ و میرهای ناشی از سرطان ریه در مردان در طول سال ۲۰۰۰ به استعمال دخانیات مربوط بوده‌است (۷۰٪ برای زنان). کشیدن سیگار علت ۸۹–۹۰٪ از موارد ابتلا به سرطان ریه است. به نظر متخصصان سیگار احتمال ابتلا به این بیماری را تا ۲۰ برابر و آلودگی هوا تا دو برابر افزایش می‌دهد. استنشاق دود سیگار —فروبردن دود زمانی که فرد دیگری سیگار می‌کشد -یکی از دلایل ابتلا به سرطان ریه در افرادی است که سیگار نمی‌کشند. فردی که دود سیگار استنشاق می‌کند در گروه فردی قرار می‌گیرد که با یک انسان سیگاری زندگی یا کار می‌کند. مطالعات به‌دست آمده از ایالات متحده آمریکا، اروپا، انگلستان، , و استرالیا، به‌طور مداوم نشان داده‌اند که خطر ابتلا به سرطان ریه در میان افرادی که در معرض دود سیگار دیگران هستند، به‌طور چشمگیری افزایش داشته‌است. احتمال خطر ابتلا به سرطان ریه در افرادی که با یک فرد سیگاری زندگی می‌کنند، ۳۰٪ بیشتر است درحالی‌که افرادی که در محیطی کار می‌کنند که دود سیگار دیگران در آنجا وجود دارد، با ۱۹٪ افزایش خطر ابتلا مواجه هستند. تحقیقات دربارهٔ دود جریان کناری نشان می‌دهد که این نوع دود از دود مستقیم خطرناک تر است. استنشاق دود سیگار دلیل سالانه حدود ۳٬۴۰۰ مرگ و میر ناشی از سرطان ریه در ایالات متحده آمریکا است. گاز رادون. رادون یک گاز بی‌رنگ و بی‌بو است که در اثر تجزیه رادیم رادیواکتیو که خود محصول تجزیه اورانیوم موجود در پوسته زمین است، به وجود می‌آید. محصولات تجزیه شده در اثر پرتو مواد ژنتیکی را یونیزه می‌کنند و موجب جهش‌هایی می‌شوند که گاهی سرطان زا هستند. رادون، بعد از استعمال دخانیات، دومین دلیل شایع سرطان ریه در ایالات متحده آمریکا است. خطر سرطان درازای هر ۱۰۰ Bq/m³ افزایش در تجمع رادون، ۸–۱۶٪ افزایش می‌یابد. میزان گاز رادون بسته به محل و ترکیب خاک و سنگ‌های زیرین متغیر است. برای نمونه، در مناطقی مانند کورن‌وال در انگلستان (که گرانیت لایه زیرین آنجا است)، گاز رادون یک مشکل اساسی است، و ساختمان‌ها باید با فن کاملاً تهویه شوند تا تجمع گاز رادون کاهش یابد. آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده آمریکا (EPA) برآورد کرده‌است که از هر ۱۵ خانه در ایالات متحده آمریکا میزان رادون یک خانه بالای دستورالعمل توصیه شده ۴ کوری در لیتر (pCi/l) (148 Bq/m³) است. پنبه نسوز. پنبه نسوز (پنبه نسوز یا آزبست) می‌تواند دلیل انواع مختلفی از بیماری‌های ریه، از جمله سرطان ریه، باشد. استعمال تنباکو و آزبست روی ایجاد سرطان ریه تأثیر سینرژیک دارد. آلودگی هوا. آلودگی هوای بیرون تأثیر ناچیزی روی افزایش خطر ابتلا به سرطان ریه دارد. ذرات (PM2.5) و ذرات گوگرد، که ممکن است از دود اگزوز خودروها ساطع شود، باعث می‌شوند خطر ابتلا به سرطان به میزان ناچیزی افزایش یابد. در خصوص نیتروژن دی‌اکسید، افزایش تدریجی ۱۰ قسمت در میلیارد احتمال خطر سرطان ریه را ۱۴٪ افزایش می‌دهد. آلودگی هوای بیرون ۱–۲٪ احتمال خطر ابتلا به سرطان ریه را افزایش می‌دهد. شواهد تجربی نشان می‌دهد که احتمال خطر ابتلا به سرطان ریه در اثر آلودگی هوا در فضای سرپوشیده مربوط به سوختن چوب، زغال چوب، کود یا مانده محصول برای پخت‌وپز و گرم کردن بیشتر است. خطر سرطان ریه در زنانی که در معرض دود زغال در فضای سرپوشیده هستند دو برابر بیشتر است و تعدادی از ضایعات ناشی از سوختن زیست‌توده سرطان زا شناخته شده‌اند یا مشکوک به آن هستند. این خطر حدود ۲٫۴ میلیون نفر را در سراسر دنیا تحت تأثیر خود قرار داده‌است، و ۱٫۵٪ از مرگ و میرهای ناشی از سرطان ریه به این دلیل اتفاق می‌افتند. ژنتیک. اینگونه برآورد شده‌است که ۸ تا ۱۴٪ از موارد سرطان ریه به دلیل عوامل ارثی ایجاد می‌شوند. احتمال خطر ابتلا به سرطان ریه در افرادی که خویشاوندان او به این بیماری مبتلا هستند، ۲٫۴ برابر بیشتر است. احتمال دارد دلیل این امر ترکیب ژن‌ها باشد. سایر علل. مواد، مشاغل، و معرض‌گذاری‌های بسیار دیگری با سرطان ریه ارتباط داده شده‌است. آژانس بین‌المللی مطالعات سرطان (IARC) عنوان می‌کند که «شواهد کافی» برای سرطان‌زا بودن موارد زیر برای ریه در دست است: پیدایش بیماری. همانند بسیاری از سرطان‌های دیگر، سرطان ریه نیز توسط فعال شدن آنکوژن یا غیرفعال شدن ژن‌های سرکوبگر تومور آغاز می‌شود. اعتقاد بر این است که انکوژن‌ها (ژن‌های تومورزا) انسان‌ها را بیشتر مستعد سرطان می‌سازند. اعتقاد بر این است که پروتوانکوژنها در هنگام قرار گرفتن در معرض مواد سرطان‌زای خاص به انکوژن‌ها (ژن‌های تومورزا) تبدیل می‌شوند. جهشهای ایجاد شده در پروتوانکوژن "K-ras" مسبب ۱۰–۳۰٪ از آدنوکارسینوماها می‌باشد. پذیرنده عامل رشد روپوستی (EGFR) عملکردهای تکثیر سلولی، خزان یاخته‌ای، رگ‌زایی، و هجوم توموری را تنظیم می‌کند. جهش و تقویت EGFR در سرطان ریهٔ از نوع «سلول‌های غیرکوچک» رایج بوده و پایه و اساس درمان با مهارکننده‌های EGFR را شکل می‌دهد. پروتئین Her2/neu کمتر مورد تأثیر قرار می‌گیرد. آسیب کروموزومی می‌تواند به از دست رفتن هتروزیگوتی منجر شود. این موضوع می‌تواند به غیرفعال شدن ژن‌های سرکوبگر تومور منجر شود. آسیب‌دیدگی کروموزوم‌های 3p، 5q، 13q، و 17p به‌طور خاص در کارسینوم ریه سلول-کوچک رایج است. ژن سرکوبگر تومور "پی۵۳"، واقع بر روی کروموزوم 17p، در ۶۰–۷۵٪ موارد مورد تأثیر قرار می‌گیرد. سایر ژن‌هایی که اغلب مورد جهش یا تقویت قرار می‌گیرند عبارتند از "c-MET", "NKX2-1"، "LKB1"، "PIK3CA"، و "BRAF". تشخیص بیماری. انجام یک رادیوگرافی قفسه سینه یکی از نخستین مراحل تحقیقی است که باید در صورت گزارش نشانه‌هایی توسط فرد که ممکن است دال بر سرطان ریه باشد، صورت پذیرد. این کار می‌تواند یک توده مشخص، گشادگی میان‌سینه (که می‌تواند بیانگر گشادگی غدد لنفاوی واقع در آنجا باشد)، آتلکتازی (جمع شدن ریه)، التهاب ریه، یا ترشح پرده جنبی را آشکار نماید. تصویربرداری سی‌تی نوعاً به منظور ارائه اطلاعات بیشتر در مورد نوع و درجهٔ بیماری مورد استفاده قرار می‌گیرد. نایژه‌بینی یا بافت‌برداری هدایت شده توسط سی‌تی اغلب برای نمونه‌برداری تومور برای بافت‌آسیب‌شناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. سرطان ریه اغلب به صورت یک توده ریوی منزوی بر روی یک پرتونگاری قفسه سینه ظاهر می‌شود. لیکن تشخیص افتراقی آن بسیار گسترده‌است. بسیاری از بیماری‌های دیگر نظیر سل، عفونت‌های قارچی، سرطان دگردیس، یا التهاب سازمان‌دهنده ریه نیز می‌توانند چنین نمودی را نتیجه دهند. از جمله علل کمتر رایج «توده ریوی منزوی» می‌توان به هامارتوم‌ها، کیست‌های برونکوژنیک‌ها، ورم‌های غده‌ای، ناهنجاری شریانی و وریدی، انزوای ریوی، توده‌های روماتیسمی، گرانولوماتوز وگنر یا لنفوم اشاره نمود. سرطان ریه همچنین می‌تواند یک یافتن تصادفی باشد که به صورت یک توده ریوی منزوی بر روی یک پرتونگاری قفسه سینه یا سی‌تی اسکن انجام شده بنا بر یک دلیل ناشناخته ظاهر می‌گردد. تشخیص قطعی سرطان ریه بر پایه یک بررسی بر پایهٔ بافت‌شناسی بافت مورد ظن از نظر ویژگی‌های بالینی و ویژگی‌های وابسته به پرتونگاری می‌باشد. رده‌بندی. سرطان‌های ریه بر اساس نوع وابسته به بافت‌شناسی رده‌بندی می‌شوند. این رده‌بندی برای تعیین نوع مدیریت بیماری و پیش‌بینی نتایج بیماری حائز اهمیت است. اکثریت قریب به اتفاق سرطان‌های ریه کارسینوماها هستند —بدخیمی‌هایی که در نتیجه بافت پوششی پدید می‌آیند. — کارسینوم‌های ریه بر اساس اندازه و شکل سلول‌های بدخیم دیده شده توسط یک متخصص هیستوپاتولوژی در زیر یک میکروسکوپ رده‌بندی می‌شوند. دو رده گسترده آن‌ها کارسینوم ریه سلول-غیرکوچک و کارسینوم ریه سلول-کوچک می‌باشد. کارسینوم ریه سلول-غیرکوچک. سه نوع فرعی NSCLC عبارتند از آدنوکارسینوما، کارسینوم ریه سلول-فلس‌دار، و کارسینوم ریه سلول-بزرگ. حدود ۴۰٪ از سرطان‌های ریه «آدنوکارسینوما» هستند که معمولاً در بافت ریوی جانبی شکل می‌گیرد. اغلب موارد آدنوکارسینوما با سیگار کشیدن در ارتباط هستند؛ لیکن در میان افرادی که در طول عمر خود کمتر از ۱۰۰ نخ سیگار کشیده‌اند (غیرسیگاری‌ها)، آدنوکارسینوما رایج‌ترین شکل سرطان ریه است. یک نوع فرعی از آدنوکارسینوما یعنی کارسینوم برونکیولوئال‌وئولار در زن‌های غیرسیگاری رایج‌تر بوده و ممکن بقای طولانی‌مدت بهتری را به همراه داشته باشد. کارسینوم سلول-فلس‌دار حدود ۳۰٪ از سرطان‌های ریه را تشکیل می‌دهد. آن‌ها نوعاً در نزدیکی مجاری هوای بزرگ پدید می‌آیند. یک حفره توخالی و مرگ سلولی مرتبط با آن به‌طور رایج در مرکز تومور یافت می‌شود. حدود ۹٪ سرطان‌های ریه «کارسینوم سلول-بزرگ» هستند. این‌ها به این دلیل اینگونه نام گرفته‌اند که سلول‌های سرطانی مرتبط با آن‌ها بزرگ بوده و دارای سیتوپلاسم زیاد از حد، هسته‌ها بزرگ و هستک‌های گرد میان‌هسته بزرگ می‌باشند. کارسینوم ریه سلول-کوچک. در کارسینوم ریه سلول-کوچک (SCLC)، سلول‌ها در بر گیرنده دانه‌های ترشح عصبی (کیسه‌های کوچک در بر گیرنده هورمونهای درون‌تراو عصبی) می‌باشند که این تومور را با سندروم درون‌تراو/پارانئوپلاستیک مرتبط ساخته‌است. اغلب موارد در مجاری هوای بزرگ‌تر (نایژه‌های اولیه و ثانویه) پدید می‌آیند. این سرطان‌ها خیلی سریع رشد پیدا می‌کنند و خیلی زود در همان مراحل اولیه بیماری گسترش می‌یابند. شصت تا هفتاد درصد مبتلایان دچار بیماری دگردیس هستند. این نوع سرطان ریه به‌شدت با سیگار کشیدن در ارتباط است. سایر موارد. از لحاظ بافت‌شناسی چهار نوع فرعی اصلی شناخته شده‌است، درحالی‌که برخی از سرطان‌ها ممکن است ترکیبی از انواع فرعی مختلف را دربر گیرند. از جمله انواع فرعی نادر می‌توان به تومورهای غده‌ای، تومورهای کارسینوئیدی، و کارسینوم‌های نامتمایز اشاره نمود. دگردیسی. ریه محلی رایج برای گسترش تومور از سایر نقاط بدن است. رده‌بندی سرطان‌های ثانویه بر اساس محلی که از آن نشأت می‌گیرند صورت می‌پذیرد؛ برای مثال سرطان پستانی که به ریه گسترش یافته باشد سرطان پستان دگردیس نامیده می‌شود. دگردیسی‌ها معمولاً دارای یک ظاهر مشخصه گرد بر روی پرتونگاری قفسه سینه هستند. خود سرطان‌های ریه به‌طور رایج به مغز، استخوان‌ها، کبد، و غدد فوق کلیوی دگردیسی پیدا می‌کنند. لکه‌گذاری ایمنی یک بیوپسی (زنده‌بینی) معمولاً برای تشخیص منشأ اصلی آن کارآمد است. ارزیابی مرحلهٔ پیشرفت بیماری. ارزیابی مرحله پیشرفت سرطان ریه عبارت از ارزیابی درجهٔ گسترش سرطان از منشأ اصلی آن می‌باشد. این یکی از عوامل مؤثر بر پیش‌بینی روند بیماری و معالجهٔ احتمالی سرطان ریه به‌شمار می‌رود. برای ارزیابی اولیه مرحلهٔ پیشرفت سرطان ریه سلول-غیرکوچک (NSCLC) از رده‌بندی TNM استفاده می‌شود. این سیستم بر اساس تومور (tumor) اولیه، درگیری غده لنفاوی (lymph node)، و دگردیسی (metastasis) راه دور می‌باشد. پس از این، با استفاده از توصیف‌گرهای TNM یک گروه مرحلهٔ پیشرفت بیماری در محدوده بین سرطان پنهان تا مراحل ۰، IA (یک-A), IB, IIA, IIB, IIIA, IIIB و IV (چهار) تخصیص داده می‌شود. این گروه مرحلهٔ پیشرفت بیماری در انتخاب نوع معالجه و پیش‌بینی روند بیماری مؤثر است. کارسینوم ریه سلول-کوچک (SCLC) به‌طور سنتی به عنوان سرطان دارای «پیشرفت محدود» (محدود شده به نیمی از قفسه سینه و در محدوده یک تک‌میدان پرتودرمانی تاب‌آوردنی) یا سرطان دارای «پیشرفت گسترده» (سرطان دارای میزان پیشرفت بیشتر) رده‌بندی شده‌است. لیکن سیستم رده‌بندی و گروه‌بندی TNM برای پیش‌بینی روند بیماری مؤثر است. هم برای NSCLC و هم برای SCLC، دو نوع کلی ارزیابی مرحلهٔ پیشرفت بیماری عبارت از «ارزیابی بالینی» و «ارزیابی توسط جراحی» می‌باشند. ارزیابی بالینی مرحلهٔ پیشرفت بیماری پیش از جراحی قطعی صورت می‌پذیرد. این روش بر مبنای نتایج مطالعات تصویربرداری (نظیر سی‌تی اسکن و اسکن PET) و نتایج بیوپسی (زنده‌بینی) می‌باشد. ارزیابی مرحلهٔ پیشرفت بیماری توسط جراحی چه در حین عمل و چه پس از آن صورت می‌پذیرد و بر مبنای ترکیب نتایج یافته‌های جراحی و بالینی، شامل نمونه‌برداری غدد لنفاوی قفسه سینه توسط جراحی، می‌باشد. پیشگیری. پیشگیری، مقرون‌به‌صرفه‌ترین روش برای کاهش گسترش سرطان ریه است. با آنکه در اغلب کشورها مواد سرطان‌زای صنعتی و خانگی مورد شناسایی قرار گرفته و استفاده از آن‌ها منع گردیده‌است، کشیدن تنباکو هنوز بسیار فراگیر است. حذف کشیدن تنباکو یک هدف اصلی در پیشگیری از سرطان ریه می‌باشد و توقف سیگار کشیدن یک ابزار پیشگیرانه مهم در این فرایند به‌شمار می‌رود. تعیین مقررات به منظور کاهش آسیب‌پذیری از سیگار کشیدن دیگران در اماکن عمومی نظیر رستوران‌ها و محل‌های کار در بسیاری از کشورهای غربی از رواج بیشتری برخوردار گشته‌است. کشور بوتان از سال ۲۰۰۵ مقررات منع کامل سیگار کشیدن را به اجرا درآورده است در حالی که کشور هند سیگار کشیدن در اماکن عمومی را از ماه اکتبر ۲۰۰۸ منع کرده‌است. سازمان بهداشت جهانی از دولت‌ها درخواست کرده‌است تبلیغ تنباکو را به‌طور کامل منع کنند تا از سیگاری شدن افراد جوان اجتناب گردد. آن‌ها ارزیابی می‌کنند در جاهایی که چنین منع‌هایی به اجرا درآمده‌است مصرف تنباکو به میزان ۱۶٪ کاهش پیدا کرده‌است. استفاده بلند مدت از مکمل ویتامین آ، ویتامین ث، ویتامین دی یا ویتامین ای احتمال ابتلا به سرطان ریه را کاهش نمی‌دهد. بعضی مطالعات نشان می‌دهد خطر ابتلا به این بیماری در افرادی که دارای رژیم غذایی محتوی سبزیجات و میوه جات زیاد می‌باشند کمتر است، اما این امر به احتمال زیاد به دلیل اثر همزمان می‌باشد. مطالعات دقیق تر دیگر ارتباط واضحی بین این دو به دست نیامده است. بیماریابی. آزمایش‌های غربالگری به استفاده از آزمایش پزشکی به منظور تشخیص بیماری در افرادی که فاقد علائم بیماری هستند گفته می‌شود. آزمایش‌هایی که ممکن است برای تشخیص سرطان ریه به کار روند شامل آزمایش آسیب‌شناسی سلول خلط سینه، رادیوگرافی قفسه سینه (CXR) و مقطع‌نگاری رایانه‌ای (CT) می‌باشند. برنامه‌های بیماریابی با استفاده از رادیوگرافی قفسه سینه یا آسیب‌شناسی سلول مفید واقع نشدند. فرایند بیماریابی در مورد افراد دارای ریسک بالا (به عبارتی افراد بین سنین ۵۵ تا ۷۹ سال که بیش از ۳۰ پاکت-سیگار استفاده می‌کنند یا افرادی که سابقه سرطان ریه بوده‌اند) به صورت سالانه با استفاده از سی تی اسکن دوز پایین ممکن است باعث کاهش احتمال مرگ ناشی از سرطان ریه به میزان کاهش ریسک مطلق ۳درصد و کاهش ریسک نسبی ۲۰درصد شود. با این وجود، نرخ بالایی از اسکن‌های مثبت وجود دارد که ممکن است باعث شود به روش‌های تهاجمی و نیز هزینه‌های مالی قابل توجه نیاز نباشد. به ازای هر اسکن مثبت واقعی بیش از ۱۹ اسکن مثبت اشتباه وجود دارد. قرار گرفتن در معرض تشعشع یکی از آسیب‌های احتمالی بیمار یابی است. درمان. درمان سرطان به نوع سلول، وسعت گسترش آن و وضعیت عملکردی بیمار بستگی دارد. درمان‌های رایج شامل مراقبت تسکینی، جراحی، شیمی‌درمانی و پرتودرمانی می‌باشد. پرتودرمانی پیشرفته با دستگاه سایبر نایف. سایبر نایف جدیدترین روش درمان تومورهای سرطانی به صورت جراحی بسته می‌باشد و کاملاً می‌تواند جایگزینی برای عمل جراحی باز باشد با این تفاوت که درمان با این روش بدون درد، خونریزی و کمترین عوارض جانبی برای بیماران سرطانی می‌باشد. علاوه بر این درصد موفقیت و نابود کردن تومورهای سرطانی با این روش بسیار بالاست. جراحی. در صورتی که بررسی‌ها سرطان سلول‌های غیر کوچک ریه را تأیید کنند، مرحله بندی سرطان مورد ارزیابی قرار می‌گیرد تا مشخص شود این بیماری به وسیله جراحی قابل درمان است یا پیشروی آن به حدی است که نمی‌توان به وسیله جراحی آن را درمان کرد. سی تی اسکن و برش‌نگاری با گسیل پوزیترون به منظور تعیین این امر مورد استفاده قرار می‌گیرند. در صورتی وجود غدد لنفاوی مدیاستن از مدیاستینوسکوپی به منظور نمونه برداری غدد و کمک به مرحله بندی استفاده می‌شود. تست خون و آزمون‌های عملکرد ریه مورد استفاده قرار می‌گیرند تا مشخص شود بیمار شرایط تحت عمل جراحی قرار گرفتن دارد یا خیر. جراحی در صورتی صورت نمی‌گیرد که در آزمون عملکرد ریه مشخص شود بیمار دارای ظرفیت تنفسی پایین است. در اکثر موارد سلول‌های غیر کوچک ریه، برداشت ناحیه ریه لوبکتومی بهترین درمان می‌باشد. در بیمارانی که شرایط این گونه درمان را ندارند جداسازی قسمت کوچکتری از ریه برش گوه‌ای انجام می‌شود. به هر حال، احتمال بازگشت بیماری در روش برش گوه‌ای نسبت به روش لوبکتومی بیشتر است.ید براکی‌تراپی رادیواکتیو در کناره‌های محل جراحی می‌تواند احتمال بازگشت بیماری را کاهش دهد. در موارد نادری برداشت تمام ریه نومونکتومی انجام می‌گیرد. روش‌های جراحی از طریق ویدئو توراکوسکوپی و لوبکتومی تراسکوسکوپیک در جراحی سرطان ریه از فرایندی کم خطر تر در جراحی سرطان ریه بهره می‌برند. لوبکتومی تراسکوسکوپیک همان کارایی لوبکتومی باز معمول را دارد، ولی مزیت آن کاهش بیماری‌های بعد از عمل جراحی است. در سرطان سلول کوچک ریه، به‌طور معمول از شیمی درمانی و/یا پرتو درمانی استفاده می‌شود. با این وجود، نقش جراحی در سرطان سلول کوچک ریه در نظر گرفته می‌شود. جراحی ممکن است به همراه شیمی درمانی و پرتودرمانی در مراحل اولیه درمان سرطان سلول کوچک ریه بهبود قابل توجهی در وضعیت بیمار ایجاد کند. لوبکتومی- حذف لوب کامل ریه- روشی پذیرفته‌شده برای از بین بردن سرطان ریه است، آن‌هم‌زمانی که ریه به‌خوبی کار می‌کند. خطر مرگ بین ۳ تا ۴ درصد است و در بیماران سالمند، این درصد بالاتر است. اگر عملکرد ریه مانع لوبکتومی شود، سرطان کوچکی به منطقه‌ای محدود، محدود می‌شود که می‌توان با برداشتن برخش کوچکی از بافت حاشیه ریه، آن را حذف کرد. به این کار برداشتن سولوبار می‌گویند همچنین ممکن است به آن برداشت ناقص یا ناکامل نیز بگوید. برداشت سولوبار باعث کم شدن عملکرد ریه می‌شود. کل ریه لازم باشد که از طریق ریه‌برداری حذف شود، میزان مرگ‌ومیر مورد انتظار، ۵ تا ۸ درصد می‌شود. بیماران سالمند درخطر بالاتری هستند. پرتو درمانی. پرتودرمانی در بیشتر موارد با شیمی درمانی همراه است و ممکن است به قصد درمان در مورد افرادی که دارای سرطان سلول‌های غیر کوچک ریه هستند و شرایط جراحی را نداشته باشند به کار رود. این نوع پرتودرمانی را پرتودرمانی رادیکال می‌نامند. نوع جدید این شیوه پرتودرمانی تسریع شده و بیش تفکیک شده مداوم (CHART) نام دارد که در آن پرتودرمانی زیاد در یک بازه زمانی کوتاه صورت می‌گیرد. پرتودرمانی سینه‌ای پس از عمل نباید بعد از جراحی سرطان سلول‌های غیر کوچک ریه به کار رود. این احتمال وجود دارد که پرتودرمانی بعد از عمل در بعضی از بیمارانی که دارای درگیری غده لنفاوی میان سینه‌ای هستند مفید واقع شود. درکنار شیمی درمانی، پرتودرمانی قفسه سینه در مواردی از که احتمال درمان سرطان ریه با یاخته‌های کوچک وجود دارد توصیه می‌شود. اگر رشد سرطان بخش کوچکی از نایژه را مسدود کند، براکی‌تراپی (پرتودرمانی موضعی) در داخل لوله تنفسی صورت می‌گیرد تا این راه را باز کند. برایکی تراپی در مقایسه با پرتودرمانی بیرونی باعث کاهش زمان درمان و نیز کاهش در معرض اشعه قرار گرفتن کارکنان مراکز درمانی می‌شود. پرتودرمانی پیشگیرانه جمجمه (PCI) نوعی از پرتودرمانی مغز است که به منظور کاهش احتمال متاستاز مورد استفاده قرار می‌گیرد. این شیوه در اکثر موارد سرطان ریه با یاخته‌های کوچک مفید است. پرتودرمانی پیشگیرانه جمجمه در مواردی که بیماری پیشرفت نکرده احتمال بهبود فرد در طول سه سال را از ۱۵٪ به ۲۰٪ افزایش می‌دهد؛ در مواردی که بیماری پیشرفت داشته، این احتمال از ۱۳٪ به ۲۷٪ می‌رسد. پیشرفت‌های اخیر در هدف درمانی و عکس برداری منجر به پیشرفت پرتودرمانی استریوتاکتیک در درمان سرطان ریه شده‌است. در این نوع پرتودرمانی، با استفاده از هدف درمانی، پرتو زیادی در جلسه‌های کوتاه بر روی بیمار صورت می‌گیرد. استفاده از این روش در مرحله اول برای بیمارانی است که به علت همایندی مرضی شرایط جراحی را ندارند. در بیمارانی که دچار سرطان ریه با یاخته‌های کوچک یا با یاخته‌های بزرگ‌تر هستند، انجام میزان کمی پرتو به سینه می‌تواند برای کنترل نشانه مراقبت تسکینی مورد استفاده قرار گیرد. پس از مدتی سلول‌های سرطانی، به پرتو مقاوم می‌شوند. یکی از عوامل مقاوم کردن سلولها به پرتو، بیان بیش از حد آنزیم سیکلواکسیژناز-۲ است. سنجش سمیت و آنالیز وسترن بلات نشان داده که تیمار اولیه سلولها با دوزهای غیرکشنده از آسپرین، با حساس کردن سلولهای این نوع سرطان به اشعهٔ گاما باعث افزایش چشمگیر آپوپتوز و کاهش بقای سلولها می‌شود. با استفاده از تکنیک ثبت پیکربندی کروموزوم مشخص شده‌است که داروی آسپرین از طریق ایجاد اختلال در ساختار لوپ کروماتین آنزیم سیکلواکسیژناز-۲ منجر به افزایش حساسیت سلولهای ریه به پرتوی گاما و آپوپتوز می‌شود. شیمی‌درمانی. چگونگی شیمی‌درمانی به نوع تومور بستگی دارد. در سرطان ریه با یاخته‌های کوچک، سیس پلاتین و اتیپوساید بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. ترکیب کربوپلاتین، جمسیتابین، پاکلیتاکسل، وینورلبین، توپوتکان و ایرینوتکان نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در سرطان ریه با یاخته‌های بزرگتر پیشرفته (NSCLC)، شیمی درمانی باعث بهبود بیمار می‌شود و به عنوان اولین درمان مورد استفاده قرار می‌گیرد، به این شرط که بیمار شرایط درمان را داشته باشد. به‌طور کلی، دو دارو مورد استفاده قرار می‌گیرد، که یکی از آن‌ها بر پایه پلاتین (یا سیس پلاتین یا کربوپلاتین) می‌باشد. داروهای معمول دیگر جمسیتابین، پاکلیتاکسل، دوستاکسل، پمترکسد،اتیوپوساید یا وینورلبیبن می‌باشند. شیمی‌درمانی کمکی به استفاده از شیمی درمانی پس از جراحی به ظاهر درمانی برای بهبود نتیجه اشاره دارد. در NSCLC، نمونه‌ها در طول جراحی از غدد لنفاوی اطراف گرفته می‌شوند تا به مرحله بندی کمک کنند. در صورت تأیید مرحله ۲ یا ۳ بیماری، شیمی درمانی کمکی می‌تواند پس از پنج سال احتمال زنده ماندن فرد را ۵٪ درصد افزایش بدهد. . ترکیب وینورلبین و سیس پلاتین از رژیم‌های قدیمی مؤثرتر است. شیمی درمانی کمکی برای افرادی که مبتلا به مرحله IB سرطان هستند بحث‌برانگیز است، زیرا آزمایش‌های بالینی به‌طور واضح نشان نداده‌اند که این امر مفید واقع خواهد شد. آزمایش‌های شیمی درمانی قبل از عمل (شیمی درمانی نئوادجوانتی) NSCLC قابل برداشت بی‌نتیجه بوده‌اند. . مراقبت‌های تسکین‌دهنده. ممکن است مراقبت تسکینی یا مدیریت بیمارستانی برای افراد مبتلا به بیماری ترمینال مناسب باشد. این رویکردها فرصتی برای بحث و گفتگوی بیشتر دربارهٔ گزینه‌های درمان ایجاد می‌کنند و امکان می‌دهند تا تصمیمات سنجیده و مناسبی اخذ شود و می‌توانند از مراقبت‌های بی‌فایده اما پرهزینه در پایان عمر افراد جلوگیری کنند. در درمان NSCLC ممکن است شیمی درمانی با مراقبت‌های تسکین دهنده همراه شود. در موارد پیشرفته، شیمی درمانی مناسب نسبت به استفاده تنها از مراقبت‌های حمایتی متوسط بقای افراد را افزایش می‌دهد و نیز سطح کیفی زندگی را بالا می‌برد. در صورت وجود آمادگی جسمانی مناسب، شیمی درمانی مداوم در طول تسکین سرطان ریه ۱٫۵ تا ۳ ماه به عمر فرد می‌افزاید، سرطان را تسکین می‌دهد و سطح کیفی زندگی را بالا می‌برد و با وجود عوامل مدرن نتایج بهتری به‌دست آمده‌است. . گروه مشارکتی تجزیه و تحلیل متا NSCLC پیشنهاد می‌دهد که اگر گیرنده می‌خواهد و می‌تواند درمان را تحمل کند، شیمی درمانی باید در مرحله پیشرفته NSCLC انجام شود. پیش‌آگهی بیماری. پیش‌آگهی این بیماری در کل ضعیف است. از بین تمام افراد مبتلا به سرطان ریه، ۱۵٪ به مدت پنج سال بعد از تشخیص بیماری زنده می‌مانند. معمولاً مرحله بیماری در زمان تشخیص پیشرفته‌است. در زمان ارائه، ۳۰–۴۰٪ از موارد NSCLC در مرحله چهارم، و ۶۰٪ از SCLC در مرحله ششم هستند. عوامل پیش آگاهی در NSCLC عبارتست از وجود یا عدم وجود علائم ریوی، اندازه نئوپلاسم، بافت‌شناسی نوع سلول، شدت گسترش (مرحله) و متاستاز تا غدد لنفاوی چندگانه، و تهاجم عروقی. در خصوص افرادی که بیماری آن‌ها جراحی نشدنی است، نتایج برای افرادی با وضعیت عملکرد ضعیف و کاهش وزن بیش از ۱۰٪ وخیم تر است. عوامل پیش آگاهی در سرطان ریه سلول کوچک عبارتست از وضعیت عملکرد، جنسیت، مرحله بیماری، و درگیری دستگاه عصبی مرکزی یا کبد در زمان تشخیص. در خصوص NSCLC، بهترین پیش‌بینی بیماری از طریق برداشت کامل جراحی مرحله IA بیماری حاصل می‌شود، با حداکثر ۷۰٪ احتمال زنده ماندن برای پنج سال. در خصوص SCLC، احتمال کلی زنده ماندن برای مدت پنج سال ۵٪ است. احتمال زنده ماندن افراد مبتلا به SCLC مرحله شدید برای مدت پنج سال کمتر از ۱٪ است. میانگین مدت بقا برای بیماری که در مرحله محدود است ۲۰ ماه برآورد شده‌است و احتمال بقا به مدت پنج سال ۲۰٪ است. طبق داده‌های ارائه شده از سوی انستیتو ملی سرطان ایالات متحده آمریکا، میانگین سنی در تشخیص سرطان ریه در ایالات متحده آمریکا ۷۰ سال است، و میانگین سن فوت ۷۲ سال برآورده شده‌است. در آمریکا، احتمال دارد افرادی که بیمه درمانی دارند به نتیجه بهتری دست یابند. شیوع. در سراسر دنیا، سرطان ریه شایع‌ترین سرطان از لحاظ شیوع و مرگ و میر به‌شمار می‌رود. در سال ۲۰۰۸، ۱٫۶۱ میلیون مورد جدید، و ۱٫۳۸ میلیون مرگ و میر ناشی از سرطان ریه گزارش شد. بالاترین نرخ‌ها در اروپا و آمریکای شمالی است. جمعیتی که احتمال ایجاد سرطان ریه در آن‌ها بیشتر است افراد بالای ۵۰ سال هستند که سابقه کشیدن سیگار دارند. برخلاف میزان مرگ و میر در مردان، که از بیش از ۲۰ سال پیش در حال کاهش است، نرخ مرگ و میر ناشی از سرطان ریه در زنان در طول دهه‌های گذشته افزایش یافته‌است، و اخیراً در حال تثبیت است. در آمریکا، خطر مادام‌العمر ابتلا به سرطان ریه در مردان ۸٪ و در زنان ۶٪ است. در ازای هر ۳–۴ میلیون سیگاری که روشن می‌شود، یک مرگ در اثر سرطان ریه اتفاق می‌افتد. تأثیر صنعت توتون و تنباکو نقش مهمی را در فرهنگ استعمال دخانیات ایفا می‌کند. افراد جوانی که سیگار نمی‌کشند، با مشاهده تبلیغات تنباکو بیشتر تشویق می‌شوند که سیگار بکشند. . استنشاق دود سیگار به‌طور روزافزون به عنوان یک عامل خطر ابتلا به سرطان ریه در حال شناخته شدن است و منجر به دخالت سیاستی می‌شود تا میزان قرار گرفتن ناخواسته در معرض دود سیگار دیگران کاهش یابد. دودی که از خودروها، کارخانجات، و نیروگاه‌ها ساطع می‌شود نیز دارای خطرات بالقوه هستند. اروپای شرقی بالاترین آمار مرگ و میر ناشی از سرطان ریه را در بین مردان به خود اختصاص داده‌است، درحالی‌که اروپای شمالی و آمریکا بالاترین آمار مرگ و میر را در میان زنان دارد. در آمریکا، مردان و زنان سیاه‌پوست بیشتر به این بیماری مبتلا می‌شوند. نرخ سرطان ریه در حال حاضر در کشورهای در حال توسعه کمتر است. با افزایش استعمال دخانیات در کشورهای در حال توسعه، انتظار می‌رود در چند سال آینده این نرخ به ویژه در چین و هند بالا رود. از دهه ۶۰، نرخ آدنوکارسینوم ریه نسبت به سایر انواع سرطان‌های ریه افزایش یافت. این امر مقداری به معرفی سیگارهای فیلتردار مربوط می‌شود. استفاده از فیلتر ذرات بزرگتر را از دود تنباکو جدا می‌کند، بنابراین میزان رسوب در راه‌های تنفسی بزرگتر را کاهش می‌دهد. با این حال، فرد سیگاری باید بازدم عمیق‌تری داشته باشد تا همان میزان نیکوتین به بدن وی وارد شود، در نتیجه میزان رسوب ذرات در راه‌های تنفسی کوچک افزایش می‌یابد و در همان‌جا آدنوکارسینوم ایجاد می‌شود. ابتلا به آدنوکارسینوم ریه همچنان اتفاق می‌افتد. تاریخچه. قبل از پیدایش دود سیگار سرطان ریه یک بیماری نادر بود؛ حتی تا سال ۱۷۶۱ به عنوان یک بیماری مجزا شناخته نشده بود. در سال ۱۸۱۰ توضیحات بیشتری دربارهٔ جنبه‌های مختلف سرطان ریه ارائه شد. در سال ۱۸۷۸ تومورهای کشنده ریه فقط ۱٪ از تمام سرطان‌های مشاهده شده در کالبدشکافی را تشکیل داده بود، اما تا اوایل دهه ۱۹۰۰ این میزان به ۱۰–۱۵٪ رسید. طبق گزارش‌های پرونده‌ای در سوابق پزشکی تعداد افراد مبتلا به سرطان ریه در سال ۱۹۱۲ فقط ۳۷۴ تن در سراسر دنیا بوده‌است، اما مروری بر کالبدشکافی‌ها نشان داد که سرطان ریه از ۰٫۳٪ در سال ۱۸۵۲ به ۵٫۶۶٪ در سال ۱۹۵۲ رسید. در آلمان، در سال ۱۹۲۹ پزشکی به نام Fritz Lickint رابطه بین سیگار کشیدن و سرطان ریه را کشف کرد، که منجر به یک کمپین ضد سیگار تهاجمی شد. تحقیق پزشکان بریتانیا، منتشر شده در دهه ۱۹۵۰، اولین مدرک معتبر اپیدمیولوژیک دربارهٔ رابطه بین سرطان ریه و سیگار کشیدن بود. در نتیجه، در سال ۱۹۶۴ جراح عمومی ایالات متحده آمریکا به افراد سیگاری توصیه کرد که باید سیگار را ترک کنند. ارتباط با گاز رادون برای اولین بار در میان معدن چیان در کوه‌های سنگ معدن در نزدیکی اشنیبرگ، ساکسونی مشخص شد. از سال ۱۴۷۰ از این معدن‌ها نقره استخراج می‌شد، و این معادن غنی از اورانیوم همراه با رادیوم و گاز رادون بودند. این معدن چیان به بیماری ریوی مبتلا شدند، و در نهایت در دهه ۱۸۷۰ مشخص شد که سرطان ریه دارند. با وجود این اکتشاف، کار در معادن تا دهه ۱۹۵۰ و به دلیل درخواست USSR برای اورانیوم ادامه یافت. در دهه ۱۹۶۰ تأیید شد که رادون یک عامل ابتلا به سرطان ریه است. اولین پنومونکتومی موفقیت‌آمیز برای سرطان ریه در سال ۱۹۳۳ انجام شد. پرتونگاری تسکین دهنده از دهه ۱۹۴۰ مورد استفاده قرار گرفت. پرتونگاری رادیکال، که در ابتدا در دهه ۱۹۵۰ از آن استفاده شد، تلاشی بود برای استفاده از دوزهای پرتویی بزرگتر در بیماران مبتلا به سرطان ریه‌ای که کم و بیش در مرحله ابتدایی قرار دارند، اما با این حال برای جراحی مناسب نیستند. در سال ۱۹۹۷، پرتودرمانی هایپر فرکشن پرشتاب و مستمر نسبت به پرتودرمانی رادیکال معمول یک پیشرفت به‌شمار می‌آمد. تلاش‌های اولیه در خصوص سرطان ریه سلول کوچک در دهه ۱۹۶۰ دربرداشت جراحی و پرتودرمانی رادیکال ناموفق بود. در دهه ۱۹۷۰، رژیم‌های پرتودرمانی موفقیت‌آمیزی ایجاد شدند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284438
284445
ولفگانگ کترله
ولفگانگ کترله (زاده ۲۱ اکتبر ۱۹۵۷) فیزیک‌دان آلمانی و استاد دانشگاه موسسه فناوری ماساچوست (ام آی تی) است. تحقیقات او در زمینه لیز خنک‌کننده باعث نزدیک‌تر شدن به صفر مطلق شد و عضو گروهی بود که توانست چگالش بوز-انیشتین را توضیح دهد و در سال ۲۰۰۱ به همراه اریک کرنل و کارل وایمن برنده جایزه نوبل فیزیک شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284445
284446
سیتا
سیتا'نام یک حیوانی است که شبیه گراز میباشد"(سانسکریت:सीता"') همسر راما (هفتمین اوتار ویشنو در آئین هندو) است. هندوان سیتا را الگویی برای زنان می‌دانند. سیتا، اوتار لاکشمی، یکی از نمودهای شاکتی است، که با نام سیتا بر زمین فرود آمد. سیتا، از شخصیتهای اصلی کتاب حماسی هندو، رامایانا است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284446
284447
جاده مالهالند
جادهٔ مالهالند جاده‌ای در شرق کوه‌های سنتا مونیکا در جنوب کالیفرنیا است. این جاده به افتخار مهندس لس آنجلسی، ویلیام مالهالند، به این نام نامگذاری شد. در فیلم‌ها، ترانه‌ها و رمان‌های بسیاری از این جاده یاد شده‌است که معروف‌ترین آن‌ها فیلمِ دیوید لینچ به‌نام "جادهٔ مالهالند" است. وی گفته‌بود در این جاده می‌توان «تاریخِ هالیوود» را احساس کرد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284447
284448
کالی (ایزدبانو)
کالی یا کالیکا ایزدبانوی مرگ و ویرانی در آئین هندو است. کالی را همسر ایزد شیوا می‌دانند. امروزه، هندوان وی را ایزدبانوی زمان و دگرگونی می‌دانند. کالی در هند از ایزدبانوان تودهٔ مردم است که چون نیروی مادری جهان ظاهر می‌شود. کالی هنوز در هند بانوی اسطوره‌ای جهان تصور می‌شود که خاستگاه آن به دوران نوسنگی برمی‌گردد. مجسمه‌هایی از الههٔ مادر در تمدن درهٔ سند نیز پیدا شده‌است، که شاید با خاستگاه پرستش کالی مربوط باشد. کالی در برخی از این مجسمه‌ها کاملاً هراس‌انگیز به نظر می‌رسد و، در حقیقت، تاگها از پرستندگان کالی بوده‌اند. ولی در چند فلسفه، او دلسوز، برترین رنجبر همه، آن سوی هر شکل و هر گون، تقریباً همسنگ مفهوم برهمن می‌شود. افسانه. دورگا و ماتریکاس قصد کردند شیطانی به نام راکتاویجا را نابود کنند. به این منظور، به جنگ او رفتند و با سلاح هاشان به او زخم زدند. اما هر قطرهٔ خونی که از راکتاویجا به زمین می افتاد، تبدیل به یک راکتاویجای دیگر می شد. به زودی دشت از راکتاویجاها پر شد. در این هنگام، ایزدبانوان، از کالی کمک طلبیدند. کالی به میدان جنگ آمد و راکتاویجاها را قلع و قمع کرد، اما برای آن که خونشان به زمین نریزد، وقتی سرشان را می برید، خونشان را تا آخرین قطره می مکید. بعد از این که همهٔ راکتاویجاها کشته شدند، کالی از این همه خشونت، به جنون وحشی گری مبتلا شد. روی جسدهایی که در بیابان ریخته بود می رقصید و می خندید. در نتیجهٔ این جنون وحشی گری، خواست کل جهان را ویران کند. در این هنگام، خدایان به شیوا، شوهر کالی التماس کردند که جلوی کالی را بگیرد. شیوا خود را در میان جسدها، زیر پای کالی انداخت. اما کالی در جنونش، او را نشناخت و پا بر رویش گذاشت. اما در این لحظه، ناگهان با دیدن شیوا در زیر پایش، به خود آمد و شرمسار شد و از قصدش منصرف شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284448
284452
موت
مات یا ماوت (به معنی "مادر") از ایزدبانوان مصر باستان بود. در هیروگلیف، او را به سان کرکس سفیدرنگی می نمایانند. پیکره ها، او را به سان زنی که تاجهای مصر را بر سر نهاده، نشان می‌دهند. موت همچنین چشم رع خوانده می‌شود و فرمانروایان مصر، از پرستش او پشتیبانی می‌کردند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284452
284465
نگروس باختری
مرکز این استان شهر باکولود است. جمعیت آن بیش از دو میلیون و ششصد هزار نفر است. مساحت این استان کمتر از هشت هزار کیلومتر مربع است .
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284465
284466
نگرو شرقی
مرکز این استان شهر دوماگت Dumaguete City است. جمعیت آن بیش از یک میلیون و صد هزار نفر است. مساحت این استان کمتر از پنج هزار و چهارصد کیلومتر مربع است .
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284466
284469
نوئه‌وا اکیجا
نوئه‌وا اکیجا (Nueva Ecija) یکی از استان‌های کشور فیلیپین است. این استان در مرکز این کشور قرار گرفته است و بخشی از جزیره لوزون است که در شمال این کشور قرار گرفته است. مرکز این استان شهر پالایان است. جمعیت آن بیش از یک میلیون و ششصد و پنجاه هزار نفر است. مساحت این استان کمتر از پنج هزار و سیصد کیلومتر مربع است .
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284469
284471
نوئه‌وا ویزکایا
نوئه‌وا ویزکایا (Nueva Vizcaya) یکی از استان‌های کشور فیلیپین است. این استان در مرکز این کشور قرار گرفته است و بخشی از جزیره لوزون است که در شمال این کشور قرار گرفته است. مرکز این استان شهر بایومبونگ Bayombong است. جمعیت آن بیش از سیصد و شصت هزار نفر است. مساحت این استان بیش از چهار هزار و نهصد کیلومتر مربع است .
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284471
284473
ماسباته
مرکز این استان شهر ماسبات است. جمعیت آن بیش از هفتصد و هفتاد هزار نفر است. مساحت این استان بیش از چهار هزار کیلومتر مربع است .
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284473
284477
بوهول
مرکز این استان شهر تاگبیلاران است. جمعیت آن بیش از یک میلیون و یکصد هزار نفر است. مساحت این استان بیش از چهار هزار و یکصد کیلومتر مربع است . یکی از جاذبه‌های اصلی بهل، مجموعه تپه‌های شکلاتی است که با اشکال منظم مخروطی و پوشیده از درخت در مرکز این جزیره قرار گرفته‌اند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284477
284483
بیلیران
مرکز این استان شهر ناوال است. جمعیت آن بیش از یکصد و چهل هزار نفر است. مساحت این استان بیش از پانصد و پنجاه کیلومتر مربع است .
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284483
284484
باشگاه فوتبال شاهین بوشهر
لیگ دستهٔ دوم شاهین بوشهر یک باشگاه فوتبال در شهر بوشهر، ایران می‌باشد. باشگاه شاهین بوشهر در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۹ در محله بهمنی بوشهر تأسیس شد و ۱۳ سال بعد در سال ۱۳۴۲ با تأکید و حمایت عباس اکرامی مؤسس باشگاه شاهین تهران و با پیگیری عبدالمحمد پوربهی و علی توکلی با مجوز رسمی به نام شاهین بوشهر تغییر نام یافت. در دهه ۴۰ به دلیل مسائل سیاسی وقت و دستور انحلال شاهین، چند سالی با نام شهباز و پس از آن با نام تابان بوشهر ادامه فعالیت داد و سرانجام پس از انقلاب مجدداً با نام شاهین بوشهر حضور خود را در فوتبال ایران دنبال کرد. این باشگاه در سال ۱۳۸۶ تحت پوشش سازمان انرژی اقتصادی پارس قرار گرفت و به نام شاهین پارس جنوبی بوشهر تغییر نام داد. این تیم پس از سالها حضور در دسته‌های پایین‌تر فوتبال ایران سرانجام در فصل ۱۳۸۷–۸۸ با پیروزی ۱–۰ مقابل شهرداری تبریز در پلی آف برای اولین بار به لیگ برتر فوتبال ایران صعود کرد. طبق آخرین بررسیها پر طرفدارترین تیم در استان بوشهر می باشد. پیشینه. این تیم در سال ۱۳۷۳ در سطح اول فوتبال ایران که آن سال‌ها لیگ دسته اول جام آزادگان نام داشت و در دو گروه ۱۲ تیمی دنبال می‌شد حضور پیدا کرد و پس از یکسال مجدداً به دسته پایین‌تر سقوط نمود. شاهین چند سال بعد و در سال ۱۳۷۹ به لیگ استان بوشهر سقوط کرد، اما فصل بعد و در روز پایانی در حالی که حمید کللی فرد را به عنوان سرمربی روی نیمکت داشت، با دوگل قائدپوری و دشتی، پرسپولیس برازجان را برد و به لیگ منطقه‌ای رسید. سال ۱۳۸۱ نیز در روز آخر لیگ منطقه‌ای باشگاه‌های کشور با تک گل قائدپوری و مجدداً با رهبری کللی‌فر، وحدت آبادان را پشت سر گذاشت و راهی لیگ دسته دوم شد. سال ۱۳۸۲ در لیگ دسته ۲ باشگاه‌های کشور با مدیریت محمد نجفی و مربی‌گری محمد عباسی و محمد شفیعی و ولید صفری در روز آخر با تک گل ایمان دشتی از سد کاوه گذشت و به دسته اول صعود کرد و ازسال ۸۳ تا ۸۶ نیز در دسته اول بود. در این دوره محمد نجفی توانست این باشگاه مردمی را صاحب سبک و در فوتبال کشور به جایگاه خاصی برسند در همین سال باشگاه به خوابگاه و سامانه اداری مجهز گردید. این تیم از سال ۱۳۸۶ تحت پوشش سازمان انرژی اقتصادی پارس قرار گرفت و به نام پارس شاهین جنوبی بوشهر تغییر نام داد. شاهین در فصل ۱۳۸۷–۸۸ با پیروزی مقابل شهرداری تبریز در پلی‌آف به لیگ برتر فوتبال ایران صعود کرد. تیم فوتبال شاهین بعد از سه فصل حضور در لیگ برتر ایران در فصل یازدهم به دسته اول لیگ ایران (لیگ آزادگان) سقوط کرد. سپس در فصل ۹۲–۱۳۹۱ به لیگ دسته دوم فوتبال ایران سقوط کرد. در فصل بعد این تیم به دلیل مشکلات مالی در مسابقات شرکت نکرد؛ و سرانجام در فصل ۹۴–۱۳۹۳ پس از حضور ناموفق در لیگ دسته سوم فوتبال ایران به لیگ استان بوشهر سقوط کرد. بنا به اختلافات مدیریتی پیش آمده، تیمی دیگر با همین نام تأسیس و دوباره راهی رقابت‌های فوتبال شد. مالکیت «شاهین بوشهر» در اختیار علی نعمتی می‌باشد. تیم جدیدالتاسیس با نام شاهین شهرداری بوشهر که در رقابت‌ها حاضر بوده هچ گونه ارتباط و تعاملی با شاهین ندارد و صرفاً فقط از نام این باشگاه بزرگ استفاده می‌کند. کادرفنی و پرسنل. در این تیم محسن بازدار و محمد جوهری به عنوان مربی و سید پارسا علوی به عنوان مدیر ارتباطات، رسانه و امور بین الملل فعالیت می کنند. بازیکنان. بازیکنان کنونی. فهرست زیر بازیکنان کنونی شاهین بوشهر را نشان می‌دهد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284484
284490
ای‌ام کانسپیرسی
ام کنسپیرِیسی یک گروه آلترنتیو متال/هارد راک آمریکایی که از شهر اورلاندو واقع در فلوریدا است. در اواخر سال ۲۰۰۵ جیسون جونز به همراه گیتاریست براین دیمیر گروه جدیدی را تشکیل دادند و در همان موقع بود که چند تن دیگر هم به اعضای گروه اضافه شدند. در اوایل ۲۰۰۷ گروه با کورپریت پانیشمنت اتصال پیدا کرد که در آنجا با گروه‌هایی مثل فیلتر و آرمی آو انی‌وان آهنگ‌های متعددی را اجرا کردند. گروه بعد چند ماه حضور در آنجا، اولین دموی خود را با ۴ آهنگ منتشر کرد. آهنگ‌های این دمو نظیر «غیبت» و «دوردست» به‌دفعات از ایستگاه‌های رادیویی آمریکا و اروپا پخش می‌شدند. همچنین سومین آهنگ این آلبوم با نام «درست سر وقت» در بازی پرطرفدار "دبلیو دبلیو ای اسمکداون در مقابل راو ۲۰۰۸" استفاده شد. آخرین آلبوم گروه با نام "ام کنسپیریسی" در تاریخ ۱۲ ژانویه ۲۰۱۰ منتشر شده‌است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284490
284499
مدیریت هتلداری و جهانگردی
مدیریت هتلداری یکی از رشته‌های گردشگری است که دانشجویان در آن با مشخصات انواع مؤسسات پذیرایی، اصول و معیارهای انتخاب، شناخت و خرید وسایل و تجهیزات لازم برای مؤسسات پذیرایی، تقسیم کار در این‌گونه مؤسسه‌ها، رزرواسیون، منوشناسی و منونویسی، شناخت مواد غذایی و انرژی غذایی آنها، چگونگی نگهداری مواد غذایی، تهیه انواع غذاها، پیش غذاها و شیرینی‌ها، بهداشت مواد غذایی، بهداشت کار و ایمنی در محیط آشپزخانه مؤسسات پذیرایی و به طور کلی اداره و مدیریت مناسب یک هتل، متل، رستوران و … آشنا می‌شوند. آنها همچنین باید به زبان انگلیسی و یک زبان پرکاربرد دیگر مسلط باشند و قادر به برقراری روابط اجتماعی خوبی باشند. نظام آموزشی در ایران. نظام آموزشی رشتهٔ هتلداری به شرح زیر است: دوره‌های کارشناسی هتلداری ۴ سال خواهد بود. نظام آموزشی این دوره‌ها واحدی است و کلیه دروس نظری و عملی آن در ۸ سال نیمسال تحصیلی ارائه می‌شود۱. مدت هر نیمسال تحصیلی ۱۷ هفته و حداقل زمان لازم برای هر واحد نظری یک ساعت در هفته و برای دروس عملی حداقل ۲ ساعت تعیین می‌گردد. درس کارآموزی در ایام تعطیل تابستانی بعد از سال سوم طبق برنامه ای که توسط مرکز آموزش عالی تدوین خواهد شد انجام می‌پذیرد. اعطاء دانشنامه به فارغ التحصیلان این رشته‌ها منوط به ارائه گواهی پایان دوره کارورزی خواهد بود. تعداد کل واحدهای آموزشی و کارورزی رشته مدیریت هتلداری ۱۳۳ واحد می‌باشد. ضرورت تسلط دانشجویان به زبان دوم، یکی از زبان‌های فرانسه، آلمانی، عربی به عنوان زبان دوم در نظر گرفته شده‌است. آینده شغلی. فارغ التحصیلان این رشته قادر خواهند بود در واحدهای پذیرایی و اقامتی و سایر مشاغل مرتبط، فعالیت نمایند. از جمله:
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284499
284500
تور میلاد دو نور
تور میلاد دو نور یک تور بین‌المللی دوچرخه‌سواری ایرانی است. این تور پس از تور آذربایجان، معتبرترین تور دوچرخه‌سواری ایران به‌شمار می‌آید، هر ساله به مدت ۸ روز و زیر نظارت فدراسیون بین‌المللی دوچرخه‌سواری (UCI) برگزار می‌شود. تور میلاد دو نور از سال ۲۰۰۵ راه‌اندازی شده است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284500
284506
رنین (آنزیم)
آنزیم رنین،آنزیم فعال کننده آنژیوتانسین است که توسط سلول های پوششی سرخرگ آوران تولید می‌شود. رنین. از دیدگاه آزمایشگاهی متغیرهای پره‌آنالیتیکی روی اندازه‌گیری این آنزیم تأثیر قابل توجهی دارد.به عنوان مثال می‌توان به رژیم غذایی متعادل از لحاظ نمک و وضعیت ایستاده یا خوابیدهٔ بیمار و حتی مصرف داروهای ضد فشار خون اشاره کرد. جستارهای وابسته. آنژیوتانسین دو
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284506
284510
هما میرافشار
هما میرافشار (زادهٔ ۳ اسفند ۱۳۲۵) شاعر و ترانه‌سرای ایرانی و مقیم آمریکا است.در سال ۱۳۲۵ خورشیدی در تهران و در خانواده‌ای هنرمند متولد شد. وی سرودن شعر را از کودکی و دورهٔ دبستان آغاز کرد. هما پدر خود را مشوق اصلی‌اش در زمینهٔ سرودن شعر می‌نامد. او در جوانی با علی میرافشار آشنا شده و ازدواج می‌کند و بعد از آن نام خانوادگی خود را میرافشار می‌خواند. وی از طریق این ازدواج با حمیرا خواننده ایرانی نسبت خانوادگی پیدا می‌کند. حمیرا دختر عموی علی میرافشار است. این پیوند، دوستی نزدیک بین هما و حمیرا را فراهم می‌آورد که به گفته خود او جرقهٔ ایجاد بسیاری از ترانه‌ها و همکاری‌های این دو با هم شد. ترانه‌های شاخص. از معروفترین ترانه‌های او می‌توان به «پنجره ها» با صدای شهره و شهرام صولتی ، «آینه (توبه)» با صدای شهره صولتی ، «تنهاترین مرد» و «عزیز هم قسم» با صدای معین، «افسانه هستی» با صدای هایده، «شما» با صدای ابی، «دل من» با صدای داریوش، «دوسِت دارم» با صدای داوود بهبودی ، «بی‌قرار» با صدای حمیرا و «دل کوچولو» با صدای مهستی اشاره کرد. شعر گلپونه‌های وحشی دشت امیدم باصدای ایرج بسطامی و اکبر گلپا را هما میرافشار سروده‌است. مقدمه کتاب گلپونه‌ها به قلم شاعرسلام به تو خواننده عزیزی که سال‌ها با نواهای دل من همنوا بوده‌ای، به تو که تشویق‌های بی شائبه‌ات مرا در کاری که به ذوق و احساس و وجودم بستگی دارد یاری و توانایی بخشید، آنقدر که بتوانم پس از هفده سال اولین مجموعه شعرم را با نام تو و سلام به تو آغاز کنم. شایدمی‌توانستم ظرف سال‌هایی که گذشت چندین مجموعه از آثارم را به چاپ برسانم ولی احساس می‌کردم با تو ای خوانندهٔ عزیز نباید گندم‌نمای جوفروش باشم. کتابی که اکنون در دست داری چکیدهٔ چند مجموعه از آثاری است که همهٔ زندگی مرا دربردارد، عصارهٔ هفده سال در خود سوختن، فریاد و فغان برداشتن و به‌صورت شعر و ترانه برسینه سپید دفتر رقم سیاه زدن است … انتشارات. هما میرافشار در این سال‌ها کتابهای «گلپونه‌ها» و «آلاله‌ها» و «گلپونه‌ها ۲» و «۳۲۵۲ بیوگرافی» را منتشر کرده‌است. جوایز. بهترین ترانه‌سرا پرشین گلدن لیونس اواردز Persian Golden Lioness Awards The World Academy of Arts, Literature, and Media - WAALM AWARDS OF 2006 Homa Mirafshar Best Lyricist
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284510
284512
فهرست آثار ابن عربی
آثار ابن عربی از ۲۹۰ تألیف تا نزدیک به پانصد اثر ثبت شده. از میان آثار او که هر کدام جایگاه و ارزش خاصی دارد «فصوص الحکم» کتاب جاودانی ابن عربی است و متجاوز از یکصد شرح بر این کتاب نوشته‌اند. رسائل ترجمه شده به فارسی. ۱. حلیة الابدال، ترجمان ناشناس ۲. رساله الغوثیه، ترجمه حسن گیلانی ۳. اسرار الخلوة، ترجمان ناشناس ۴. حقیقة الحقائق، ترجمه شاه داعی شیرازی ۵. معرفة رجال الغیب، ترجمان ناشناس ۶. نقوش الفصوص، ترجمه سید نورالدین شاه نعمت‌الله ولی ۷. ابیات دهگانه، ترجمه و شرح صاین الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی ۸. رسالة الانوار، ترجمان ناشناس ۹. معرفت عالم اکبر و عالم اصغر، ترجمان ناشناس ۱۰. رسالة الی الامام الرازی، ترجمه میرزا فضل‌الله کردستانی ۲. رسائل ابن عربی- ده رساله فارسی شده، شیخ محی الدین ابن عربی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات نجیب مایل هروی، انتشارات مولی، تهران ۱۳۶۷ شمسی
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284512
284515
نورشناخت کوانتومی
نورشناخت کوانتومی (نورشناسی کوانتومی) (Quantum Optics) شاخه از فیزیک است که رفتار نور را به عنوان یک موجود کوانتمی با رفتاری کاملاً کوانتمی بررسی می‌کند. نورشناخت کوانتومی در واقع به مطالعه جنبه‌هایی از نور در حوزهٔ مکانیک کوانتوم می‌پردازد . تاریخچه. ماهیت نور قرن هاست که برای بشر سوالی اساسی است. نیوتون در این زمینه نظریات قابل تاملی دارد. او نور را به صورت ذراتی در نظر گرفت که در یک مسیر خاص در حرکتند. پس از او دیدگاه موجی نور غلبه یافت و با ظهور مکانیک کوانتمی و توصیف پدیده فوتوالکتریک توسط انیشتین بر اساس نظریه ذره‌ای نور، این نظریه دوباره زنده شد. نورشناخت کوانتمی در واقع ادامه راه این شناخت است. این شاخه از علم فیزیک امروزه به جاهای زیبایی رسیده‌است به گونه‌ای که دورنمای آتی آن بسیار روشن و هیجان بر انگیز است. کلیات. برای بررسی رفتار و ویژگی‌های نور و اندرکنش آن با ماده چندین رویکرد وجود دارد که می‌توان به نورشناخت کلاسیک که شامل بررسی رفتار نور به صورت یک پرتو نور (نورشناخت هندسی) و رفتار نور به عنوان یک موج الکترومغناطیس (نورشناخت الکترومغناطیسی)، و نورشناخت کوانتمی که به رفتار نور به عنوان یک موجود کوانتمی می‌پردازد اشاره کرد. در رویکرد کوانتومی به نور که در واقع کاملترین رویکرد به نور تاکنون است، نور را به صورت یک موجود متشکل از ذراتی به نام فوتون فرض می‌کنند؛ به عبارتی هر فوتون یک بسته حاوی انرژی است که انرژی آن به بسامد (فرکانس) نور بستگی دارد و با افزایش بسامد، انرژی این بسته نیز افزایش می‌یابد. این رویکرد تاکنون توانسته است به بسیاری از سوالات پیرامون رفتار نور در مواجهه با طبیعت و ماده پاسخ دهد. جبهه‌های علمی این شاخه. پالسهای فوق کوتاه، استفاده از نورشناخت کوانتومی در نظریه اطلاعات کوانتومی و کدگذاری کوانتومی و ایجاد مخابراتی جدید بر این پایه، کار با تک اتم، ایجاد تک فوتون و بسیاری از زمینه‌های تحقیقاتی دیگر.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284515
284516
چاه آب
چاه آب، گودالی است که انسان برای رسیدن به آب در زمین به صورت دستی یا ماشینی حفر می‌کند. چاه‌های آبی، آب خود را از سفره‌های زیرزمینی تهیه می‌کنند که میزان عمق آن به شرایط محیطی بستگی دارد. چاه‌های آب برای مصارف آشامیدنی، کشاورزی و صنعتی حفر می‌شود. ویژگی‌ها. چاه خوب چاهی است که مقدار آب مورد نظر به مدتی نامحدود در ازاء حداقل هزینه از آن پمپاژ می‌شود. برای نیل به چنین خواسته‌ای لازم است که ویژگی‌های هیدرولیکی آکویفرو کار آئی هیدرولیکی از طریق تست‌های پمپاژ مورد محاسبه قرار گیرد. برای شناخت بیشتر از سفره‌های آب زیرزمینی می‌توان با حفر چاه‌های مته‌ای و اندازه‌گیری سطح آب این چاه‌ها در هر ماه (رتینگ) یک نگاه موقت از وضعیت سفره آب زیرزمینی ایجاد کرد تا از اطلاعات آن برای محاسبه دیگر پارامترهای آبی استفاده کرد. ساختار چاه آب. چاه آب در قدیم به صورت دستی حفر می‌شده و شامل میله چاه بوده است که به صورت افقی به قطر استاندارد ۹۰ سانتی‌متر و ۱۰۰ سانتی‌متر حفر می‌شده و به مرور مقنی حفر چاه آب این را فهمیدند با زدن انباره کوچکی در انتهای آن می‌توان آب بیشتر را در چاه ذخیره کنند. ساختار شامل:میله چاه، انباری، طوقه درب چاه فاضلاب می‌باشد و در بعضی از قنات‌ها و چاه‌های بسیار قدیمی می‌بینیم که از انتهای چاه تا بالای چاه را به شکل بسیار زیبا آجر چینی و طوقه چینی کرده‌اند. حفر چاه آب توسط چاه‌کن. اگرچه این روزها دیگر تقریباً شغل چاه کنی یا مقنی گری منسوخ شده است و با عنوان یک شغل دائم کسی به آن اشتغال ندارد، اما هنوز هم در برخی شرایط و مناطق، این افراد به خدمت گرفته می‌شوند تا عملیات حفر چاه به صورت دستی انجام شود. اما این شغل در دنیای امروزی و با پیشرفت دستگاه‌های حفاری و البته با وجود مخاطراتی که برای مقنی دارد، در حال کمرنگ شدن و نابودی است. دیگر در کمتر جایی می‌توانید یک فرد را با یک چرخ و دلو و سازو و انواع بیل و کلنگ ببینید، تمام اینها جای خود را به دستگاه‌های عظیم و غول آسای حفاری داده‌اند. با وجود پیشرفت‌های تکنولوژی هم در عرصه دستگاه‌های حفر چاه و هم در عرصه سیستم‌های نوین دفع فاضلاب، اما هنوز هم حفر چاه به صورت دستی توسط چاه کن یا مقنی، خواهان و طرفداران خود را دارد و در برخی مناطق نیاز هست که حفر چاه چه به منظور دسترسی به آب آشامیدنی سالم، چاه فاضلاب، چاه ارت، چاه جذبی اب باران، مصارف کشاورزی و صنعتی انجام شود. https://takhliyehchah.com/حفر-چاه https://khunesazha.ir/sewage-wells/ https://khunesazha.ir/well-digger/
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284516
284519
عباس صادقی (پدرام)
عباس صادقی ملقب به پدرام، عباس صادقی شاعر سرشناس اهل کرج بودند. زندگی‌نامه. عباس صادقی (پدرام) کارش را به صورت جدی از سال ۱۳۴۹ با کمک علیرضا طبایی در قالب مثنوی و رباعی آغاز کرد. از آثار پدرام که در سال‌های نخستین پس از پیروزی انقلاب اسلامی از پیشروان نامدار غزل نو محسوب می‌شد، می‌توان به مجموعه شعر «غزل خون» (۱۳۵۸) و «با شب نویسی‌ها» و نیز مجموعه شعر «قلندرانه» نام برد. او شامگاه پنج شنبه ۲۷ شهریورماه ۱۳۸۲ در کرج درگذشت. پدرام، با خوانندگان معروف و نامدار قبل از انقلاب همکاری داشت. ترانه های ، «قلندرم» با صدای داریوش و «جدول» با صدای حمیرا و ساقی با صدای مازیار، از جمله آثار اجرا شده ی عباس صادقی است.شعر طلوع من (سیاوش قمیشی) از آشعار ترانه سرا معاصر آقای پدرام خسروانی هست که به علت تشابه اسمی به ایشان نسبت داده شده است .
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284519
284525
دانشگاه یزد
دانشگاه یزد با پیگیری‌های چهارمین شهید محراب، آیت الله محمد صدوقی(ره)در ۲۳ بهمن ماه سال ۱۳۶۷ به عنوان اولین دانشگاه جامع کشور بعد از انقلاب اسلامی با پذیرش ۳۸ نفر دانشجو در مقطع کارشناسی رسماً کار خود را آغاز کرد. از آن زمان تاکنون با گسترش و ارتقای سطح کیفی فعالیت‌های علمی و آموزشی، توسعه‌ی فیزیکی دانشگاه نیز به طور جدی در دستور کار مدیران و برنامه‌ریزان این مجموعه، قرار گرفته است. در حال حاضر ۴۵ رشته‌ی دکتری، ۱۰۲ رشته‌ی کارشناسی ارشد و ۹۲ رشته‌ی کارشناسی در دانشگاه یزد وجود دارد و ۱۳۵۸۰ دانشجو مشغول به تحصیل هستند. همیشه از دانشجویان دانشگاه یزد به عنوان انقلابی، کوشا، پرتلاش و مومن یاد می‌شود. تاریخچه. در اوایل انقلاب اسلامی ایران، محمد صدوقی و سید روح‌الله خاتمی تلاش زیادی در پی تأسیس یک مرکز آموزش عالی در شهر یزد می‌نمودند. سرانجام با پیگیری محمدعلی صدوقی این تلاش‌ها به ثمر نشست و در دی ماه سال ۶۵ بنا به درخواست حبیب‌الله بیطرف (استاندار وقت)، هیأتی از سوی وزارت فرهنگ و آموزش عالی به یزد اعزام گردید و پس از تأکید آن هیئت به لزوم احداث یک واحد دانشگاهی جامع و متمرکز در یزد، شورای گسترش آموزش عالی با ایجاد یک مرکز دانشگاهی در یزد موافقت کرد و دکتر جلیل شاهی، مسؤولیت راه‌اندازی دانشگاه یزد را به عهده گرفت. بعد از قبول این مسئولیت، جلسه‌ای در ۱ شهریور ۱۳۶۶ در استانداری یزد تشکیل شد و مهندسان مشاور برای تهیه طرح جامع دانشگاه بزرگ یزد انتخاب شدند. در اواخر شهریور ۱۳۶۶ طی مسافرت میرحسین موسوی (نخست وزیر وقت) با حضور هادی (وزیر فرهنگ و آموزش عالی وقت) اولین کلنگ این مجتمع دانشگاهی توسط محمد صدوقی بر روی قطعه زمینی به مساحت ۳۰۰ هکتار بر زمین زده شد. دانشگاه یزد در ۱۸ بهمن ۱۳۶۷ با پذیرش ۳۸ دانشجو در رشته عمران به طور رسمی آغاز به کار کرد. این دانشگاه در مهر ۱۳۷۰، دانشگاه تربیت معلم سابق یزد (دانش سرای عالی یزد) را تحت پوشش خود قرار داد و این دو مرکز آموزشی در یکدیگر ادغام شده و تحت عنوان «دانشگاه یزد» در دو پردیس اصلی و شرقی به وسعت ۳۸۰ هکتار واقع در مجاورت ارتفاعات دخمه زرتشتیان و روستای تقی‌آباد (سیلو)، به فعالیت‌های علمی و آموزشی خود ادامه دادند. دانشکده‌ها. این دانشگاه در حال حاضر دارای ۵ پردیس و ۲ دانشکده مستقل می‌باشد. در جدول زیر اسامی پردیس/ دانشکده‌ها به تفکیک گروه‌های آموزشی نمایش داده شده است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284525
284527
کیخسرو پورناظری
کیخسرو پورناظری (زادهٔ ۷ خرداد ۱۳۲۳ در کرمانشاه) موسیقی‌دان نوازنده و آهنگساز اهل ایران است. زندگی. کیخسرو پورناظری در ۷ خرداد سال ۱۳۲۳ در محله برزه‌دماغ در کرمانشاه متولد شد. پدرش، پرویز پورناظری، معروف به حاجی‌خان از شاگردان علینقی وزیری، درویش‌خان و مادرش، پورانداخت سرحددار، مدیر دبیرستان دخترانهٔ پوراندخت کرمانشاه و اولین زن دیپلمه در این شهر بود. پورناظری از کودکی موسیقی را با ساز تار شروع کرد و نزد پدر کتاب‌های هنرستان موسیقی، آثار وزیری و ردیف موسیقی سنتی ایران را فرا گرفت. شعر و ادبیات کهن فارسی را از مادرش آموخت و از شاعرانی چون غلامرضا کیوان سمیعی و یدالله بهزاد کرمانشاهی را درک کرد. وی در رشتهٔ مهندسی راه و ساختمان به تحصیل پرداخت و در سال سوم آن را رها کرد، چرا که آن را با حال و هوای خود هماهنگ ندید. پس از آن وارد رشته موسیقی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. وی بعدها با حضور در کلاس‌های غلامرضا دادبه، به مدت ۱۲ سال تاریخ و فرهنگ ایران باستان را نزدش آموخت. پورناظری در سال ۱۳۵۱ به عنوان کارشناس موسیقی در وزارت فرهنگ و هنر وقت به گردآوری و بازسازی نغمه‌های موسیقی کردی و سنتی پرداخت و سرپرستی ارکستر کردی و سنتی را تا سال ۱۳۵۷ به عهده داشت. کیخسرو پورناظری در سال ۱۳۵۹ گروه تنبور شمس را بنیان نهاد که این کار، راهی نوین را برای نگاه به گروه‌نوازی موسیقی تنبور پیش اهل موسیقی نهاد. از این منظر کاری را که کیخسرو پورناظری با ساز تنبور کرد می‌توان بعدها با تجربه گروه کامکارها در نوسازی موسیقی کردی مقایسه نمود. حاصل این گروه آلبوم «صدای سخن عشق» با صدای شهرام ناظری بود. بعدها پورناظری آثاری چون «حیرانی»، «مطرب مهتاب رو» را با ناظری کار کرد و البته در این میان برخی از آثار همانند تصنیف مردان خدا را هم با جلال‌الدین محمدیان به صحنه برد. پورناظری در سال‌های میانی دهه ۱۳۷۰ به اتفاق فرزندانش، تهمورس و سهراب تحولی جدی‌تر در گروه شمس را کلید زد که حاصل آن اجرای بیش از ۳۰۰ کنسرت در داخل و خارج از ایران بود. این گروه آثاری چون «مستان سلامت می‌کنند» با صدای بیژن کامکار و «پنهان چو دل» با صدای حمیدرضا نوربخش را هم انتشار عمومی داده‌است. کیخسرو پورناظری هم‌اکنون مدیریت آکادمی موسیقی پورناظری را در شهر تهران بر عهده دارد. دو فرزند کیخسرو پورناظری به نام تهمورس و سهراب پورناظری نیز به فعالیت‌های موسیقی پرداخته‌اند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284527
284532
باز
باز می‌تواند برای معنی‌های زیر به کار رود:
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284532
284538
زن شهرآشوب
شَهرآشوب، فَتّانه یا زن اغواگر به معنی کسی است که به لحاظ زیبایی شهر را بیاشوبد و به عبارتی ترکیب وصفی است برای توصیف زیبارویان فتنه‌انگیز. در ادبیات غربی برای این معنی اصطلاح «فم فاتال» به‌کار می‌رود و در فیلم و ادبیات داستانی غرب به زنی زیبا گفته می‌شود که با استفاده از زیبایی و جذابیت‌های خود مردان را افسون می‌کند. این شخصیت که معمولاً توانایی‌های فراانسانی نیز دارد، عاشقان خود را در میلی غیرقابل مقاومت فرو می‌برد و قربانیان خود را هیپنوتیزم می‌کند و آنان را در موقعیت‌های خطرناک و مرگ‌آور فرو می‌برد. امروزه نیز گاه با توانایی‌های فرا انسانی، ساحره، خون‌آشام و هیولای مؤنث تصویر می‌شود. این مقوله پیوند نزدیکی با هراس از ساحره‌ها و زن‌هراسی دارد. شخصیت‌پردازی "زن فتانه" در مقابل شخصیت "زن آرمانی" قرار می‌گیرد. ادبیات داستانی هنگامی که تلاش کرده‌است به پرسش خود دربارهٔ هویت انسان از طریق جایگاه زن پاسخ دهد دو وجههٔ متضاد "زن آرمانی" (موافق با امیال مرد) و "زن فتانه" (مخالف با امیال مرد) به زن داد، چرا که ادبیات اغلب توسط مردان نگارش می‌شد. این دو شخصیت پردازی جلوه‌های اسطورهای آرزوها و ناکامی‌های نویسندگان محسوب می‌شوند. هر چند که به عقیده برخی، «زن افسونگر» مثالی از استقلال زنان و تهدیدی برای نقش‌های جنسیتی سنتی زنانه بوده‌است. نمونه‌هایی از زن فتانه در ادبیات عبارتند از: نانا (امیل زولا)، لولو (پابست)، آناستازیا (در ابله داستایوسکی)، کارمن، اسمرالدا، زن لکاته (در بوف کور)، هما (در شوهر آهو خانم)، لیلا (در طوبا و معنای شب)، گوهر (صادق چوبک) و برخی روایات از حوا. یا شخصیت مالنا در فیلم مالنا به کارگردانی جوزپه تورناتوره که نماد زن شهر آشوب میباشد. اما شهرآشوب اصطلاحاً از انواع شعر (به لحاظ موضوع) است و به اشعاری گفته می‌شود که دربارهٔ پیشه‌وران و تعریف شغل و صنعت آنان سروده باشند. چنین اشعاری از نظر جامعه‌شناسی و نیز دربرداشتن لغات و اصطلاحات فنی و نام ابزارهای کار در حرفه‌ها و صنایع رایج در دوره‌های مختلف زندگی بشر اهمیت بسیار دارد. پیشه‌وران اعم از صنعتگران، فروشندگان کالاهای گوناگون و دیگر طبقات اجتماعی در شهرآشوب‌ها، زیبارویانی فتنه‌گرند و شهرآشوب‌سرایان، عشق و محبت به این اصناف را چاشنی شعر خود می‌کنند تا توصیف پیشه‌وران و صنعت و ابزارهای کارشان برای خوانندگان ملال‌آور نباشد. گونه‌ای از شهرآشوب نیز هست که شاعر در آن به ستایش یا نکوهش یک دیار و ساکنانش می‌پردازد. شهرآشوب قالب شعری خاصی ندارد و اغلب به صورت رباعی، قطعه، قصیده، غزل و مثنوی سروده شده‌است؛ با این حال قالب رباعی بیشتر از دیگر انواع دیگر شعر، مورد استفاده شهرآشوب‌سرایان بوده‌است. «شهرانگیز» نام دیگر این نوع شعر است و بعضی از شاعران نیز به شهرآشوب‌های خود عناوین مبالغه‌آمیز همچون «دهرآشوب»، «عالم‌آشوب» و «فلک‌انگیز» داده‌اند. نام سبکی در ادب فارسی. شهرآشوب در ادب فارسی اصطلاحاً به اشعاری گفته می‌شود که شاعر در آن، شهر، اهل شهر یا درباریان را ستوده یا نکوهیده یا به توصیف پیشه‌وران یک شهر و تعریف حرفه و صنعت آنان پرداخته باشد. تاریخچه شهرآشوب‌سرایی. در میان شعرا (به‌خصوص اعراب) این رسم رواج داشته که قطعاتی سروده، مردم دیاری خاص را مذمت کرده یا می‌ستوده‌اند. نمونه‌هایی از چنین اشعاری را می‌توان در کتب ادب و بلاغت همچون "یتیمةالدهر" و "تتمةالیتیمة" یافت. در ادب فارسی می‌توان از قطعه زیبای فرخی سیستانی (ف‍. ۴۲۹) دربارهٔ سمرقند یاد کرد با مطلع: <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> همچنین باید از داستان هجو بلخ که به انوری (شاعر قرن ششم) نسبتش دادند، یاد کرد. این شعر در اصل از شاعری به نام فتوحی بوده‌است. با این حال مردم خشمگین بلخ، انوری را وارونه بر خری سوار کرده، قصد گرداندن در شهر داشتند؛ اما قاضی حمیدالدین بلخی مؤلف "مقامات حمیدی" وساطت کرده، او را رهانید. چنین اشعاری را می‌توان منشأ شهرآشوب دانست. گر چه پس از رواج شهرآشوب، سرودن چنین اشعاری کماکان رایج بود. گیپ شرق‌شناس انگلیسی شعرای ترک (در قلمرو سلاطین عثمانی) همچون مسیحی ادرنه‌ای، محمد سلوکی، لامعی بروسوی و عاشق چلبی را به عنوان نخستین شهرآشوب‌سرایان معرفی کرده‌است؛ اما احمد گلچین معانی شعرای فارسی‌گو را مبدع شهرآشوب دانسته و اظهار داشته‌است که شعرای ترک از ایشان تقلید کرده‌اند. ظاهراً در ادب فارسی، مسعود سعد سلمان (ف‍.۵۱۵) اولین شاعر شهرآشوب‌سراست که اشعاری در مدح و ذم برخی اشخاص سروده و شهرآشوبی در قالب مثنوی در وصف، مدح و نکوهش درباریان شیرزاد پسر سلطان مسعود غزنوی، عمله خلوت و اهل طرب دربار وی به نظم کشیده‌است. بعد از مسعود سعد باید از حکیم سنایی غزنوی (ف‍.۵۲۹) نام برد. وی در مثنویی به نام "کارنامه بلخ"، گروهی از بزرگان غزنین، درباریان، شاهزادگان، غلامان خاصه، سران لشکر و شعرا را نکوهیده و گروهی را ستوده یا آنکه به هزل و مطایبه از ایشان سخن گفته‌است. شعرای دیگری که از این نوع شهرآشوب سروده‌اند: احمد گلچین معانی از ده شاعر نام برده و شهرآشوب‌هایشان را نقل کرده‌است: همچنین از دو شهرآشوب منثور یاد کرده که یکی نوشته ملاعطا اعجاز هراتی و دیگری اثر میرزامحمد شفیع (معاصر شاه‌سلطان حسین صفوی) است. در این میان متنوع‌ترین شهرآشوب‌ها را سیدای نسفی سروده و به حرفه‌ها و صنایعی اشاره کرده که در شعر دیگران نیامده است؛ گر چه سروده‌های وی از جنبه ادبی، مقامی فروتر از اشعار مسعود سعد، مهستی گنجوی، امیر خسرو دهلوی و دیگران دارد. نمونه‌هایی از شهرآشوب. صفت یار هندسی <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> صفت یار کبوترباز <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> نعلبند <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> کفشگر <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> فیلبان <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> بریان‌گر <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> مرده‌شوی <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> مؤذن <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> زرگر <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> سرّاج (زین ساز) <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> حافظ: <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> اقبال لاهوری: <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> شهریار: <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> عبدالرحمن جامی: <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> هلالی جغتایی: <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> توضیحات.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284538
284539
باز (ابهام‌زدایی)
باز ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284539
284542
استگوسور
استگوسور (نام علمی: "Stegosaurus")؛ نوعی از دایناسورهای دسته استگوسوریدهای زره‌پوست است که در دورهٔ ژوراسیک پسین در غرب آمریکای شمالی کنونی زندگی می‌کرده‌اند. در سال ۲۰۰۶ یک نمونه استگوسور در کشور پرتغال کشف شد که نشان می‌داد این موجود در اروپا نیز زندگی می‌کرده‌است. به خاطر دم میخ‌دار و صفحه‌های موجود در پشت این جانور، استگوسور یکی از قابل شناسایی‌ترین گونهٔ دایناسورها همراه با تیرانوسور، تریکراتاپوس و آپاتوسور است. تاکنون از میان ۸۰ فسیل بدست آمده دست‌کم سه گونه از این دایناسور شناسایی شده‌اند. نام استگوسور به معنی «مارمولک طاقی» است، که از دو واژهٔ یونانی استگوس (Stegos) به معنی طاق (یا سقف) و سوروس (saurus) به معنی مارمولک تشکیل شده‌است؛ به خاطر انحنای پشت این گونه که شبیه به طاق است. در یونانی، واژه Stegos مرتبط با واژه stege به معنای پوشش است. این دایناسورها میان ۱۵۵ تا ۱۵۰ میلیون سال پیش زندگی می‌کرده‌اند. در زمانی که جهان در چیرگی غول‌هایی مانند سوروپود، دیپلودکس، کاماراسور و آپاتوسور بود. استگوسور یک چهارپای گیاه‌خوار بزرگ و سنگین بود. این حیوان یک حالت ویژه و نامعمولی داشت که شامل اندامهای سنگین عقبی و اندامهای کوچک جلویی، سری به سوی زمین و دمی سخت و معلق در هوا بود. آرایش صفحه‌های پشت و میخ‌های دم به صورت گمانه‌زنی چیده شده‌است و اطمینانی از نحوهٔ آرایش دقیق آن‌ها نیست. میخ‌ها احتمالاً وسیله‌ای برای دفاع بوده‌اند، همانطور که صفحه‌های پشت نیز ممکن است برای یک مکانزیم تدافعی بوده و همین‌طور به خوبی می‌توانسته است وسیله‌ای برای کنترل گرما باشد. استگوسور آنگولاتوس با پیکری به اندازهٔ یک اتوبوس، بزرگترین گونهٔ شناخته شده از استگوسورها (حتی بزرگتر از کنتروسور یا هوایانگوسور) بوده‌است. البته ویژگی‌های بدنی همچون دمی میخ‌دار و صفحه‌های پشت در تمام استگوسوریان‌ها یکسان بوده‌است. ویژگی‌ها. به‌طور میانگین حدود ۹ متر طول و ۴ متر ارتفاع داشته‌است ٫ , وزن آن نیز در حدود ۵ تن بوده‌است. استگوسور به خاطر دو ردیف صفحات پشتش و دو جفت میخ در انتهای دمش به راحتی قابل شناسایی است. اگرچه حیوانی بزرگ با قدی کوتاه نسبت به حیوانات معاصر خودش مثل سوروپودوس بود ولی پوست زرهی با وجود درنده‌های بزرگی مثل آلوسور وحشتناک و سراتوسور لازم به نظر می‌رسید. پاهای عقبی هر کدام سه انگشت و پاهای جلویی هر کدام پنج انگشت و فقط دو انگشت درونی داشتند. هر چهاردست و پا به وسیلهٔ لایه‌های در میان انگشت‌ها پشتیبانی می‌شدند. پاهای جلویی بسیار کوچکتر از پاهای قوی و کلفت عقبی بودند. که این حالت باعث یک وضع غیرعادی در بدن این حیوان می‌شده‌است. دم به وضوح بالای زمین نگاه داشته می‌شده‌است و در همین هنگام سر استگوسور در وضعی پایین‌تر از دم قرار می‌گرفته، و احتمالاً بیشتر از یک متر از زمین فاصله نداشته‌است. جمجمه باریک و بلند و نسبت به بدن کوچک است. سوراخی بین دماغ و چشمش وجود داشت که این سوراخ در بین تمام آرچوسوروس‌ها شامل پرندگان امروزی و کوروکودیل‌های منقرض شده مشترک است. جمجمه روبه پایین استگوسور ممکن بوده به خاطر جستجوی بهتر علف‌های تازه رشد کرده بوده‌است. این نظریه با وجود فقدان دندان‌های جلویی و جایگزینی آن‌ها به وسیلهٔ پوزه شاخی و سفت قوت می‌گیرد. دندان‌های مثلثی و صاف و هموار این دایناسور نشان می‌دهد که آن‌ها خوراکشان را آسیاب می‌کردند و در واقع می‌جویدند. شکل آرواره نشان می‌دهد که استگوسور خوراکش را هنگام جویدن در دهان نگاه می‌داشته‌است. با آنکه استگوسور حیوانی بزرگ بوده اما حفره مغزی کوچکی داشته‌است و بزرگتر از مال یک سگ نبوده‌است. حفره مغزی که به خوبی حفظ شده بود به اوتین چارلز مارش اجازه داد که در سال ۱۸۸۰ (میلادی) بتواند از حفره مغزی این موجود قالبی تهیه کند که اندازه مغز را نشان داد. این قالب نشان داد که مغز این حیوان واقعاً کوچک و شاید کوچکترین مغز در میان دایناسورها بوده‌است. این حقیقت که یک حیوان ۴٫۵ تنی مغزی داشته که نمی‌توانسته بیشتر از ۸۰ گرم باشد، باعث این عقیده در در قدیم و در میان عامه شده بود که دایناسورها حیواناتی کم‌هوش بودند، که در حال حاضر این ادعا رد شده‌است. اطلاعات بیشتر از استگوسور را می‌شود از بقایای حیوانت بالغ کشف شده بدست آورد. به هر حال اآخرین بقایای یک استگوسور نابالغ در سال ۱۹۹۴ (میلادی) در وایومینگ آمریکا کشف شده که ۴ متر طول و ۲ متر ارتفاع داشته و وزن تقریبی آن ۲٫۳ تن در زمان زندگی‌اش بوده‌است. این فسیل در موزه طبیعت دانشگاه وایومینگ نگهداری می‌شود. حتی فسیل کوچکتر نیز به طول ۲٫۱ متر و ۸۰ سانتیمتر ارتفاع کشف شده که در موزه علم و طبیعت دنور نگهداری می‌شود. عادات. رده پاهایی که از این حیوان کشف شده نشان می‌دهد که استگوسورها در گله‌هایی زندگی می‌کردند که اعضای آن در سنین مختلف بودند. یکی از این رد پاها نشان می‌دهد که چهار تا پنج بچه همراه با چند استگوسور نابالغ همراه با استگوسورهای بالغ حرکت می‌کردند. Wikipedia contributors, «Stegosaurus,» Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Stegosaurus&oldid=249469147 (accessed November 4, 2008).
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284542
284545
زیبا میرحسینی
زیبا میرحسینی (۱۳۳۰–) پژوهشگر، فیلم‌ساز و استاد دانشگاه رشته مردم‌شناسی است. زندگینامه. زیبا میرحسینی در رشته جامعه‌شناسی در دانشگاه تهران تحصیل کرد و برای ادامه تحصیل به دانشگاه کمبریج رفت و دکترایش را در سال ۱۳۵۹ دریافت کرد. پس از بازگشت به ایران با وقوع انقلاب فرهنگی مجبور شد به انگلستان بازگردد و در دانشگاه کمبریج به کار پژوهشی مشغول شود. میرحسینی مقالات بسیاری در نشریات انگلستان نوشته‌است و به نوشتن کتاب و ساختن فیلم مشغول بوده است . او با مرکز مطالعات خاورمیانه، مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن و به عنوان کارشناس در زمینه توسعه مشارکتی با سازمان ملل متحد همکاری می‌کند. فیلم مستند او با نام «طلاق به سبک ایرانی»، برنده بیش از ۱۶ جایزه بین‌المللی شده‌است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284545
284549
جمیله شیخی
جمیله شیخی () بازیگر ایرانی بود. او دکترای افتخاری تئاتر داشت. وی مادر آتیلا پسیانی بود. زندگی. جمیله شیخی ۹ اردیبهشتِ ۱۳۰۹ در زنجان متولد شد. پدرش جهانگیر نام داشت. از کودکی به تشویق پدر و مادرش که خانواده‌ای فرهنگ دوست بودند، در نمایش‌های مدرسه بازی می‌کرد و در دبیرستان به شرکت در جلسات انجمن ادبی و اجرای نمایش می‌پرداخت. او در ابتدا از شاگردان کلاس آواز فاخره صبا بود که سپس صبا وی را به شاهین سرکیسیان معرفی می‌کند و سپس نزد استادان دیگر تئاتر به آموختن و تمرین تئاتر مشغول شد و اوّلین فعالیت حرفه‌ای خود را در سال ۱۳۳۶ با نمایش "پدر" آغاز کرد تا اینکه به استخدام رسمی «اداره تئاتر» درآمد. در اداره تئاتر با کمک افرادی چون حمید سمندریان، محمدعلی کشاورز، عزت‌الله انتظامی و جعفر والی رامین حاج عظیمی گروه جدید تئاتر را تأسیس کرد و فعالیت مستمر این گروه باعث آشتی دوباره مردم با تئاتر شد. در سال ۱۳۳۹ با تله تئاتر "خودکشی" به کارگردانیِ علی نصیریان وارد قاب تلویزیون ملی شد و در سال ۱۳۴۳ به عنوان کارگردان، نمایش "قلب سرگشته" را برای تلویزیون ساخت. جمیله شیخی در سال ۱۳۴۵ برای بار دوم با مهدی قریشی معاون دانشکده هنرهای دراماتیک ازدواج کرد، ثمرهٔ این ازدواج دختری به نام آتوسا قریشی است که خواهر ناتنی آتیلا پسیانی است. شیخی در سال ۱۳۵۴ با فیلم "خانه خراب" نصرت کریمی وارد سینما شد. او همزمان با کار در تلویزیون در تئاترهای مختلف نیز برنامه اجرا کرد و با کارگردان‌هایی چون حمید سمندریان، علی نصیریان، عزت‌الله انتظامی، داوود رشیدی، رکن‌الدین خسروی، عباس مغفوریان و جعفر والی همکاری کرد. در سال ۱۳۶۱ با فیلم "قرنطینه" به عرصه بازیگری بازگشت و با سریال "طنز آوران" سال ۱۳۶۴ در قاب تلویزیون ظاهر شد اما تئاتر را فراموش نکرد و آن را ادامه می‌داد. جمیله شیخی برای بازی در فیلم "مسافران" به کارگردانی بهرام بیضایی در سال ۱۳۷۰ که به یاد ماندنی‌ترین نقش سینمایی اوست سیمرغ بلورین جشنواره فجر را گرفت. همچنین سال ۱۳۷۲ با سریال «پدرسالار» در نقش مولود خواهر ملوک بسیار درخشان ظاهر شد سپس سال ۱۳۷۳ بازیگر مهمان سریال «همسران» بود. سال ۱۳۷۵ هم برای فیلم «لیلا» به کارگردانی داریوش مهرجویی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن را بدست آورد. در سال ۱۳۷۹ سریال "پس از باران" آخرین حضور تلویزیونی او بود و سال ۱۳۸۰ فیلم "کاغذ بی خط" به کارگردانی ناصر تقوایی آخرین کار سینمایی این بانوی بازیگر بود. درگذشت. جمیله شیخی در روز چهارشنبه دوم خرداد ۱۳۸۰ در ۷۱ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در روز ۶ خرداد ۱۳۸۰ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. آثار هنری. نمایش‌ها. از جمله نمایش‌هایی که جمیله شیخی در آن‌ها به ایفای نقش پرداخت، می‌توان به «ملاقات با بانوی سالخورده» (حمید سمندریان)، «از پشت شیشه‌ها» (اکبر رادی) و «بن‌بست» (علی نصیریان) اشاره کرد. جستارهای وابسته. فهرست به‌خاک‌سپردگان قطعه هنرمندان بهشت زهرا
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284549
284550
مرغ مقلد
مرغ مقلد نام عمومی دسته‌ای از گنجشک‌سانان جهان جدید از خانواده "Mimidae" است. این پرندگان عادت به تقلید صدای دیگر پرندگان و حشرات و دوزیستان را دارند. ۱۷ گونه مختلف از این خانواده شناخته شده‌است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284550
284556
شانتونگوسور
شانتونگوسور (Shantungosaurus) به معنی مارمولک شاندونگ نوعی از دایناسورهای سرپهن اردک‌منقار است که در دوره کرتاسه پسین در شبه جزیره شاندونگ در چین کشف شده‌است.این گونه بزرگ‌ترین و بلندترین دایناسور اردک‌منقار (هادروسور) می‌باشد. یک اسکلت بازسازی‌شده آن در سازمان زمین‌شناسی چین ٬ ۱۴.۷۲ متر طول و اندازه جمجمه‌اش ۱.۶۳ متر بوده‌است.وزن این دایناسور حدود ۱۵ تن تخمین زده می‌شود.مانند همهٔ اردک‌منقارها پوزه‌ای بدون دندان داشته اما آرواره‌شان ۱۵۰۰ دندان ریز برای جویدن داشته‌است. یک حفره بزرگ در نزدیکی سوراخ بینی این دایناسور وجود دارد که ممکن است با یک پوست شل پوشانده شده و این حیوان می‌توانسته با دمیدن در این حفره و باد کردن آن پوست تولید صدا کند. کشف و انواع. در سال ۱۹۶۴ (میلادی) اسکلت شانتونگوسوروس در پنج اسکلت ناقص کشف شد.به خاطر اشتراک مواد سازنده این پنج اسکلت ناقص و ویژگی‌های مشترک دیگر با ادمونتوسوروس فهمیده شد این اسکلت‌ها متعلق به یک دایناسور است. Wikipedia contributors, «Shantungosaurus,» Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Shantungosaurus&oldid=249530008 (accessed November 4, 2008).
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284556
284569
عناصر مداری
عناصر یک مدار ، پارامترهای مورد نیاز برای تعیین مشخصات منحصر به فرد یک مدار -با فرض مدل دو جرم نقطه‌ای پیرو مکانیک سماوی این عناصر با استفاده از مدار کپلر در سیستم‌های دو جسمی در نظر گرفته می‌شوند. قانون‌های حرکت نیوتن و قانون عکس مربع گرانش- هم هستند. با آنکه راه‌های مختلفی برای توصیف ریاضی یک مدار وجود دارد، اما معمولاً طرح‌های ویژه که هر کدام از مجموعه‌ای از شش پارامتر تشکیل شده‌اند، در اخترشناسی و مکانیک مداری استفاده می‌شوند. یک مدار واقعی و عناصر آن در طول زمان به دلیل پریشیدگی گرانشی توسط اجسام دیگر و اثرهای نسبیت عام تغییر می‌کنند. مدار کپلر یک تقریب ریاضی و ایده‌ئال از مدار در یک زمان خاص است. عناصر کپلری. عناصر مداری سنتی عناصر ششگانه کپلری هستند، که به تقلید از یوهان کپلر و بر اساس قوانین حرکت سیاره‌ای‌اش نامگذاری شده‌اند. هر مدار توسط شش عنصر کپلری به‌طور کامل تعریف خواهد شد و مقدار «مبدأ» زمان اعتبار پارامترها را مشخص می‌کند (به دلیل تغییر جزئی مبناها، هر ۵۰ سال یک مبدأ جداگانه در نظر گرفته می‌شود تا تغییرات مبناها اصلاح شود). مدار واقعی (و عناصر مداری آن) اجرام هنگامی که در معرض آشفتگی‌های گرانشی قرار می‌گیرند تغییر می‌کند بنابراین مدار تعریف شده به وسیلهٔ عناصر مداری فقط تقریب ریاضی مداری در یک زمان خاص است که مشخصه مبدأ بیان‌کننده آن است. دو پارامتر شکل و اندازه بیضی را مشخص می‌کنند: دو پارامتر جهت صفحه مداری را مشخص می‌کنند: و سرانجام: که جهت بیضی را در صفحه مداری مشخص می‌کند. که موقعیت مداری جرم را بر روی بیضی مشخص می‌کند. عناصر مداری، محمد جواد شریعت زاده
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284569
284571
خروس (داستان)
خروس داستان بلندی از ابراهیم گلستان نویسندهٔ ایرانی‌ست که نسخهٔ کامل آن نخستین بار سال ۱۳۷۴ در انتشارات روزن در نیوجرسی و لندن و سپس در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات اختران در تهران منتشر شد. تکه‌هایی از نسخهٔ اول "خروس" سال ۱۳۵۹ خورشیدی در مجلهٔ "لوح" چاپ شده بود. گلستان به گفتهٔ خودش داستان را در آخرین روزهای سال ۱۳۴۸ و تابستان ۱۳۴۹ نوشته‌است. در دههٔ ۱۳۷۰ این داستان به صورت ناقص و با جمله‌های کوتاه‌شده در قالب مجموعه‌ای به نام "شکوفایی داستان کوتاه در دهه نخستین انقلاب" به‌چاپ رسید. گلستان اعتراض خود به چاپ این داستان را در ابتدای چاپ کامل این کتاب مکتوب کرد. سال ۱۳۸۵، یک سال بعد از چاپ کتاب در ایران، مجوز انتشار "خروس" لغو و سال ۱۳۸۶ در بیستمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران فروش آن ممنوع اعلام شد. تلاش ناشر برای دریافت مجوز تجدید چاپ، ثمری نداشت. داستان "خروس" کمتر از ۲۴ ساعت از زندگی دو مهندس نقشه‌بردار را نشان می‌دهد که برای مسّاحی به جزیره‌ای رفته‌اند و با جزیره‌نشینان سرمی‌کنند. آن‌ها از سواری جا می‌مانند و مجبور می‌شوند شب را در منزل کدخدا بگذرانند. کدخدا از آن‌ها دوستانه پذیرایی می‌کند و برایشان سفره‌ای رنگین ترتیب می‌دهد. این دو مهمان بعد از ورود به خانه متوجه صدای بلند و عجیب خروسی می‌شوند. کدخدا خروس را حرام‌زاده می‌داند و معتقد است این خروس از ساعت شماطه‌دار به دنیا آمده‌است. این خروس با آوازهای مکرر نابه‌هنگامش اهالی محل و صاحب‌خانه را ذله کرده‌است. خروس، علاوه بر این، بر کلهٔ بز آذین‌شده سردر خانه، مرتب فضله می‌اندازد. کدخدا به نوکرهایش دستور می‌دهد که خروس را بگیرند و بکشند. "خروس" داستانی تمثیلی است که بر وقوع تغییرات اجتماعی دلالت می‌کند و دست به نمایاندن خرافات، نادانی و پلشتی زندگی آدم‌های داستان می‌زند. وجه تمثیلی "خروس" برگرفته از وجه رئالیستی آن است. برخی «خروس» را یک نماد دانسته‌اند که در داستان گلستان نه فقط شخصیت که مبدل به قهرمان داستان می‌شود. پس از کشته شدن خروس، این نماد سویه‌ای اسطوره‌ای می‌یابد؛ چراکه حاجی می‌خواهد جای او را بگیرد، اما خروس در شخصیت دیگری حلول می‌کند و انتقامش را می‌گیرد. در مقابل، برخی مخالف نمادین بودن داستان "خروس" هستند و عقیده دارند داستان "خروس" نقد خرافه و پیشگویی انقلاب نیست و هر قرائت اخلاقی داستان دقیق گلستان را به شعاری دم‌دستی تقلیل می‌دهد. آن‌ها داستان گلستان را داستانی ضد تفسیر می‌دانند. نثر گلستان در "خروس" منحصربه‌فرد است و با زمان و مکان داستان و شخصیت‌ها، به‌ویژه با استفاده از گویش جنوبی، مطابقت دارد. این نثر، به‌کلی با نمونه‌های دیگر داستانی او متفاوت و غریب‌ترین نثر گلستان است. سکته‌های عامدانه و اخلال‌های ظریفی که نویسنده در نثر ایجاد کرده‌است، در راستای ضد تفسیر بودن آن است. گلستان دست به نوعی زمخت‌نویسی نادیدنی زده که نه تفاوتش با زبان معیار را به‌رخ می‌کشد و نه خواننده را آزار می‌دهد. شگردهای نثر گلستان برگرفته از متون و ادبیات کهن است. نثر "خروس،" شاعرانه است و این شاعرانگی، برآمده از «ریتمی» است که گلستان در آن تبحر دارد و می‌تواند برای ایجاد تنش دراماتیک در داستان، میان تعبیرهای کوتاه و بریده و توصیف‌های طولانی و تغزلی، هماهنگی ایجاد کند. ایجاز در گفتگوها و قدرتشان در پیش بردن داستان قابل توجه‌اند. نقل‌قول‌ها در داستان، چندلایه و اغلب حامل چند معنا هستند. توصیف‌های داستان، زیبا و در شخصیت‌پردازی مؤثر است. برخی معتقدند اقبال کمی که پس از انتشار "خروس" به آن شده به دلیل سایه انداختن شخصیت تندوتیز گلستان و لحن نیش‌دار او بر آثارش است. این اتفاق باعث شده بیشتر از آنکه "خروس" دیده و نقد شود، «قلم‌ها تیز شوند» تا پاسخ حرف‌های دیگر گلستان را بدهند. نویسنده. ابراهیم گلستان (زادهٔ ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شیراز)، کارگردان، داستان‌نویس، مترجم، روزنامه‌نگار و عکاس ایرانی است. آثار نوشتاری وی دارای سبکی خاص است و بسیاری سبک نویسندگی وی را تأثیرپذیرفته از داستان‌های کوتاه ارنست همینگوی می‌دانند. همچنین وی از زمرهٔ نخستین نویسندگان معاصر ایرانی معرفی می‌شود که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالب‌های داستانی نوین، اهمیت قائل شد و به آن پرداخت. از این جهت نقش او در سیر پیشرفت داستان معاصر فارسی قابل توجه‌است. از دیگر ویژگی‌های داستان‌نویسی گلستان، خلق مجموعه داستان‌های به هم مرتبط است. در حالی که چنین سبکی در غرب سابقه طولانی‌تری دارد، این نوع داستان‌نویسی در ایران با گلستان آغاز می‌شود اما نکته مهم در این نوع آثار گلستان، خلق نوعی جدید از داستان‌نویسی است که نه براساس درون‌مایه یا شخصیت‌های داستانی، بلکه براساس ساختارهای مشابه به یکدیگر مرتبط می‌شوند. او با اشراف به ادبیات جهان و ترجمهٴ آثاری از نویسندگان مدرنیست، سهم قابل توجهی در شکل‌گیری مدرنیسم ادبی در ادبیات فارسی داشت و جزو اولین نویسندگان مدرن ایران به‌حساب می‌آید. او در آثار اولیه‌اش به تنهایی، تک‌افتادگی فرد و از بین رفتن فردیت انسان‌ها در تقابل با جامعه پرداخته‌است. او بر شخصیت و کشمکش‌های درونی متمرکز است و توجه اندکی به مکان دارد. این مدرنیسم اما در "خروس" به‌جای توجه به فرد، به مفهوم اقتدار می‌پردازد که در خروس نمادین شده‌است. داستان. داستان خروس چهار صحنه دارد: می‌دیدم حاجی از خروس خوشش نمیاید. بیکار بودم خواستم لجش بیندازم گفتم «خروس اینجوری غنیمته، حاجی.» گفت «وربپره! یا میپره رو مرغ، یا فضله میندازه، یا هی اذون میگه.» گفتم «خروس یعنی این.» گفت «ناکس بلد شده هی میپره بالای سردر.» گفتم «مؤذنای مسجدام میرن رو گلدسّه». گفت «میرن اذون بگن، نمیرینن اونجا». "خروس" ۱. دو نقشه‌کش (راوی و مرد همراهش) در جزیره‌ای به مسّاحی مشغولند. وقتی برای برگشتن از جزیره به محل قرار با راننده می‌آیند، راهنما به آن‌ها می‌گوید چون دیر آمده‌اند، ماشین رفته‌است. راهنما آن‌ها را به خانه حاج ذوالفقار کبگابی می‌برد تا در خانه او بمانند. در بدو ورود، توجه دو مرد به صدای بلند خروسی که در خانه حاجی است و کله بریده بزی که روی سردر خانه‌اش نصب شده، جلب می‌شود. روی بز پر است از فضله‌های خروس. صدای امواج دریا می‌آید و خروس باز می‌خواند. حاجی سنگ می‌اندازد طرف خروس و همراه می‌گوید گناه دارد. حاجی می‌گوید حرام‌زاده است. راهنما به حاجی می‌گوید این دو نفر برای مساحی آمده‌اند. حاجی از مهمان‌ها با شربت پذیرایی می‌کند و از گنج می‌پرسد و مردان اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند. حاجی دستور می‌دهد خروس را پایین بیاورند و نوکرها نمی‌توانند. بچه حاجی که گوشه‌ای در حال اجابت مزاج است، می‌افتد در مدفوع خودش و چند سنگ به بز برخورد می‌کند و چند جایش را می‌شکند و بعد، بز سقوط می‌کند و خروس از خانه بیرون می‌رود. نوکرها بز را به سر جای اولش می‌برند و حاجی می‌گوید از نحسی خروس افتاد. همراه می‌گوید مرغ و خروس که حلال و حرام ندارد و حاجی می‌گوید ظرف تخم‌مرغ را گذاشته بوده در جعبه ساعت و مدتی بعد از صدای جوجه فهمیده یکی از تخم‌مرغ‌ها جوجه شده‌است و آن جوجه همین خروس است. بعد سفره می‌اندازند برای ناهار. حاجی می‌گوید همسایه‌ها هم مواظبند خروس روی مرغ‌شان نرود تا جوجه‌هایشان مانند این خروس نشود. حاجی دوباره حرف گنج را وسط می‌کشد؛ گنج میرمهنا. بعد از ناهار، حاجی تعارف تریاک می‌زند و مهمان‌ها جواب رد می‌دهند. نوکرها برای استراحت جا پهن می‌کنند. مرد همراه هوس تخته‌نرد می‌کند اما خانه حاجی تخته ندارند. راهنما می‌رود خانه‌اش، حاجی می‌خوابد و مهمان‌ها با هم صحبت می‌کنند و از کاروکاسبی حاجی و گنج می‌گویند. بعد نوکرها خروس را گرفته می‌آورند پیش حاجی. دو مهمان واسطه می‌شوند که خروس را رها کند؛ چون اذان می‌گوید، اما حاجی می‌گوید خودم اذان می‌گویم و نمایش راه می‌اندازد. خروس را با طناب می‌کشند بالای سردر. غیر از مهمان‌ها و سلمان کسی در اتاق نیست. زن‌ها به حاجی می‌گویند خلاصش کند و بمان، نوکر حاجی، روی شاخ بز، خروس را سر می‌برد. همراهم گفت «مخصوصاً اینکه اولش مراسمی هم هس». حاجی گفت «آفرین بر تو! اصل مراسمه‌ن. دُرس گفتی. جر دادن میون مراسمه گمه‌ن. مراسم و آداب وقار میده به جر دادن. ایطوری نی؟» همراهم گفت «چون جر دادن میشه یه‌جور جشن و مهمونی». چون را به لهجهٔ حاجی برای مخرج بدن میگفت. حاجی گفت «مثل عروسیه‌ن دیگه. مگه نه؟» همراهم گفت «عیناً. یا مثل ختنه سورونی». و می‌خوردند… حاجی برای ما همه هی کنیاک، یا شاید هم ویسکی، ریخت. گفت «شوخی نی آخه، دریا و دور بودن از زن. حاجت دارن. حاجته‌ن دیگه». "خروس" ۲. توی خانه اجاق درست می‌کنند. راهنما با تخته وارد می‌شود و می‌گوید فردا دوباره ماشین می‌فرستند برای برگشتن. حاجی می‌گوید ظهر نذر کرده آش بپزند و می‌رود بیرون برای وضو گرفتن. راوی و همراه شروع می‌کنند به بازی و در مورد رنجیدن حاجی از رفتار راوی حرف می‌زنند. راهنما می‌گوید خوب شد که خروس کشته شد. همه همسایه‌ها از دستش عاصی بوده‌اند و در گرفتنش کمک کرده‌اند و قصه حاج جلیل را می‌گوید که خروس را در خانه او گرفته بودند. راهنما می‌گوید حاج جلیل ابا داشته از اینکه خون خروس در خانه‌اش ریخته شود؛ چون بدیمن است. البته رابطه‌اش با حاجی هم بد است. حاجی برمی‌گردد داخل و جانماز پهن می‌کند تا نماز ظهر و عصرش را بخواند. راهنما اشاره می‌کند که حین نماز حاجی تاس نریزند. راوی تخته را جمع می‌کند. راوی کنار در می‌آید و به تاریکی غروب نگاه می‌کند و به صدای موج‌ها گوش می‌دهد و به راهنما می‌گوید آن‌ها را ببرد لب دریا، اما حاجی دعای قنوت را بلند می‌خواند؛ یعنی صبر کنند نمازش تمام شود. صدای اذان مغرب بلند می‌شود. همسایه‌ها دم در خانه جمع شده‌اند برای گرفتن نذری. حاجی نمازش را تمام می‌کند و می‌گوید روی بام جا بیندازند برای شام. حاجی می‌گوید قصدش از اشاره حین نماز این بوده که موقع طلوع ماه روی بام باشند. روی بام حاجی به مشروب‌ها اشاره می‌کند و به راوی و همراهش می‌گوید ویسکی می‌خورند یا کنیاک و در جواب رد راوی می‌گوید می‌ترسی مست شوی از تو سراغ گنج بگیرم؟ بعد برای هردو کنیاک می‌ریزد. مردم در حیاط جمع شده‌اند برای گرفتن شله‌زرد نذری. حرف حاج جلیل می‌شود و حاجی می‌گوید که میانه‌شان با هم خوب نیست. حرف لنج و قاچاق و دریا می‌شود و راوی به طعنه بحث «دارخرستو» را وسط می‌کشد. از حیاط دود کباب راه می‌افتد. شله‌زرد و بعد کباب پرنده و پلو می‌آورند. همراه می‌پرسد دارخرستو هنوز رسم است؟ حاجی توضیح می‌دهد که چطور پسربچه‌ها را با دارخرستو آماده می‌کنند برای رفع شهوت روی دریا. کباب می‌آورند. همراه از رفع شهوت دریانوردان چینی با غاز می‌گوید و کباب می‌خورند. حاجی باز تعارف مشروب می‌کند. راهنما مست شده و می‌خواهد برود خانه‌اش. حاجی صدا می‌زند پشه‌بند بیاورند برای راوی تا بخوابد و یکی از نوکرها داد می‌زند که راهنما پایین پله‌ها خودش را خراب کرده و خوابیده. راوی فکر می‌کند حاجی دکش کرده تا بخوابد و از همراه در مستی، در مورد گنج حرف بکشد. ۳. راوی می‌رود داخل پشه‌بند بخوابد و نوکرها، درگیر راهنما هستند که هم بالا آورده هم شلوارش را خراب کرده است. راهنما در مستی حرف‌های بی‌ربط می‌زند. او را می‌آورند روی بام و پس از شماتت حاجی، می‌برند کنار حوض. حاجی می‌گوید ببریدش خانه خودش و نوکرها که نمی‌خواهند او را تا خانه‌اش حمل کنند، می‌گویند همین‌جا دم در بخوابد، برای فردا که مهمان‌ها می‌خواهند بروند، بهتر است. سلمان یک دلوچه آب می‌گذارد داخل پشه‌بند و راوی می‌خوابد. وقتی که بند را علی به‌ضرب چاقوی جیبش برید بالش را از روی صورتش برداشت دیدیم یک زیرپیراهن تپانده‌اند توی دهانش. هرکس که کرده بود چندان آن را چپانیده بود که وقتی درش میآوردند حاجی با پهنی تمام دهن ترکید، و هرچه از قدیم حتی در عمق روده‌هاش سنگر گرفته بود بیرون ریخت. اما تمام آنچه درآمد به بوی گند و دل‌آشوب آورنده‌ای که از اول بود چندان چیزی نمیافزود زیرا تمام سرتاپاش، با آن حالت به بند بسته و ناچار بیصدا، از همان اول پوشیده از گه بود. هرکس که کرده بود با دقت تمام موها و دست و پا و پشت و سینه و صورت را، بی‌تربیت، با سنده جلد کرده بود که انگار حاجی حنا بسته است. "خروس" ۴. راوی از تشنگی بیدار می‌شود تا آب بخورد. دم خروس‌خوان است و خروسی در همسایگی می‌خواند و راوی به نبود خروس و ضرورت وجودش فکر می‌کند. راوی به بز بالای سردر نگاه می‌کند و سایه‌ای می‌بیند که در تاریکی راه می‌رود. فکر می‌کند شمایل حاجی است در تاریکی که برای قضای حاجت از پشه‌بند درآمده است. راوی خواب‌آلوده است و به‌درستی نمی‌تواند ببیند چه کسی در تاریکی حرکت می‌کند. سایه چند بار می‌رود تا پله و برمی‌گردد و راوی همراه نسیم، احساس می‌کند بوی گند و کثافت می‌آید. بعد سایه را می‌بیند که می‌رود سمت سردر خانه و کنار بز. همچنان صدای خروس‌ها از همه جا به گوش می‌رسد و راوی می‌بیند فردی که در تاریکی است انگار دارد با بز کاری می‌کند. بوی کثافت زیادتر می‌شود و بوی نفت به‌مشام می‌رسد تا ناگهان راوی شعله‌ای می‌بیند که از پشت خانه گُر می‌گیرد و بز در آتش می‌سوزد. راوی فریاد می‌زند و حاجی را صدا می‌کند اما صدایی از حاجی شنیده نمی‌شود. همراه راوی از خواب بیدار می‌شود و هنوز نمی‌داند چه اتفاقی افتاده‌است. راوی لباسش را می‌پوشد و از پشه‌بند درمی‌آید و از فریادها کم‌کم تمام اهل خانه بیدار می‌شوند و می‌آیند توی حیاط و سعی می‌کنند به‌نحوی آتش را، که به سردر خانه هم سرایت کرده، خاموش کنند. بز می‌افتد توی حیاط و می‌سوزد و از حاجی خبری نیست. مردی می‌آید دم در و می‌گوید راننده است و برای بردن آقایان آمده است. راوی و همراه در مورد رفتن یا ماندن تا وقتی حاجی بیاید، بحث می‌کنند. راوی می‌گوید خلاف ادب است و همراه می‌گوید به گرما می‌خوریم و زودتر برویم بهتر است. در همین حین زنی جیغ می‌زند که حاجی را یافته است. مردان دوباره می‌روند روی بام و می‌بینند که حاجی را در پشه‌بند پیدا کرده‌اند. حاجی را دست‌بسته پیدا می‌کنند. علی دست‌های حاجی را باز می‌کند و بالش را از روی صورتش برمی‌دارد. می‌بینند که یک زیرپیراهن در دهانش فرو کرده‌اند. پارچه را درمی‌آورند و حاجی بالا می‌آورد. بعد، می‌بینند سرتاپای حاجی را با مدفوع پوشانده‌اند؛ طوری که انگار حنا گذاشته باشد. اهل خانه شروع می‌کنند به تمیز کردن حاجی و مهمان‌ها آماده رفتن می‌شوند. همراه دنبال مرد راهنما می‌گردد اما او را پیدا نمی‌کنند و اهل خانه که نبودش را می‌بینند، فکر می‌کنند خرابکاری، کار مرد راهنما بوده است. دنبال یکی از نوکرها به نام سلمان می‌گردند، اما او را هم پیدا نمی‌کنند. راوی و همراه با حاجی خداحافظی می‌کنند و از خانه درمی‌آیند. در کوچه از خانه راهنما صدای زدوخورد و شیون می‌آید. همراه از راننده می‌پرسد: چرا ماشین را این‌قدر دور پارک کردی، راننده می‌گوید: بلد نبودم. به یک پسربچه برخوردم که گفت هرجا آتش دیدی، همان‌جاست. راوی و همراه سوار ماشین می‌شوند و در راه برگشت در مورد اتفاقات صحبت می‌کنند. عناصر داستان. "خروس" داستانی بلند است که کمتر از ۲۴ ساعت از زندگی دو نفر از مهندسان نقشه‌برداری که برای مساحی به جزیره‌ای رفته‌اند و اهالی جزیره را نشان می‌دهد. آن‌ها از ماشین جا می‌مانند و مجبور می‌شوند شب را در منزل کدخدا بگذرانند. کدخدا از آن‌ها دوستانه پذیرایی می‌کند و برای‌شان سفره‌ای رنگین ترتیب می‌دهد. این دو مهمان بعد از ورود به خانه متوجه صدای بلند و عجیب خروسی می‌شوند. کدخدا خروس را حرام‌زاده می‌داند و معتقد است این خروس از ساعت شماطه‌دار به دنیا آمده‌است. این خروس با آوازهای مکرر نابه‌هنگامش اهالی محل و صاحب‌خانه را ذله کرده‌است. خروس، علاوه بر این، بر کلهٔ بز آذین‌شده سردر خانه، مرتب فضله می‌اندازد. کدخدا به نوکرهایش دستور می‌دهد که خروس را بگیرند و بکشند. سرانجام، کدخدا خروس را می‌گیرد و طی مراسمی آیینی با حضور دیگران سر می‌بُرد. کدخدا با فکر اینکه دو مساح برای یافتن گنج به جزیره رفته بودند، بساط مشروبی ترتیب می‌دهد و سعی می‌کند با استفاده از مستی نشانی گنجی که وجود ندارد را از زیر زبانشان بیرون بکشد که موفق نمی‌شود. داستان "خروس" با راوی اول‌شخص روایت می‌شود، مکان وقوع داستان جنوب کشور است و بنا به قرائن در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی اتفاق می‌افتد. داستان "خروس" حدود ۱۶٬۰۰۰ کلمه است. عسگر عسگری معتقد است گذشته از داستان «از روزگار رفته حکایت»، نثر گلستان در "خروس" منحصربه‌فرد است و با زمان و مکان داستان و شخصیت‌ها، به‌ویژه با استفاده از گویش جنوبی، مطابقت دارد. به گفته امیر احمدی آریان، داستان‌نویس و منتقد ادبی، این نثر، به‌کلی با نمونه‌های دیگر داستانی او متفاوت و غریب‌ترین نثر گلستان است. با توجه به وسواس گلستان در نثر و در مقایسه با نمونه‌های دیگر نثر او چون مجموعه داستان "مد و مه" که اوج نثر او دانسته شده‌است، سکته‌های عامدانه و اخلال‌های ظریفی که نویسنده در نثر ایجاد کرده‌است، در راستای ضد تفسیر بودن آن است. گلستان دست به نوعی زمخت‌نویسی نادیدنی زده که نه تفاوتش با زبان معیار را به‌رخ می‌کشد و نه خواننده را آزار می‌دهد. مجید اسلامی شگردهای نثر گلستان را برگرفته از متون و ادبیات کهن می‌داند و آنها را «هم‌آوایی کلمات»، «پس‌وپیش کردن اجزای جمله»، «ساختن ترکیب‌های غریب از کلمات آشنا» و شگردهایی رایج در شعر مانند «تکرار» برمی‌شمرد. او نثر "خروس" را شاعرانه می‌داند و این شاعرانگی را برآمده از «ریتمی» دانسته که گلستان در آن تبحر دارد و می‌تواند برای ایجاد تنش دراماتیک در داستان، میان تعبیرهای کوتاه و بریده و توصیف‌های طولانی و تغزلی، هماهنگی ایجاد کند. … تا این که دور، خروسی اذان صبح را سر داد. به یاد خروس افتادم. چیزی‌ست در هوا که هر خروس از آن خبر دارد، می‌داند که صبح نزدیک است یا وقت ظهر رسیده‌ست، میخواند. بی خواندنِ خروس صبح میآید، اما خروس این هنر را دارد که میداند صبح میآید، با وقت همراه است. در انزوای پرستارهٔ پایان شب جای خروس خالی بود. گلبانگ از خانه‌های همسایه جبران غیبت آواز او نبود – تأکید غیبت بود. انگار این خانه خالی بود، انگار این خانه احتیاج به آواز صبحگاهی داشت. شاید توقع جنبندگی و بیداری یک میل عاطفی و آرزوی سادهٔ من بود، ربطی نداشت به‌واقع اما به هر صورت من بودم که خواب‌آلود در خانه بودم و کمبود خانه را برای خودم شکل میدادم. "خروس" محمد بهارلو معتقد است هرچند گلستان یکی از چند نویسنده ایرانی است که روی نثر و زبان داستان تأکید کرده‌است، اما در داستان "خروس" لفظ بر معنی غلبه کرده گویی آهنگ کلمه‌ها از معنای آن‌ها مهم‌تر است. عباس عبدی ایجاز در گفتگوها و قدرت‌شان در پیش بردن داستان را ستوده‌است. او نقل‌قول‌ها را در داستان، چندلایه دانسته که اغلب حامل چند معنا هستند. عبدی برخی توصیف‌های داستان را زیبا و مؤثر در شخصیت‌پردازی دانسته و همه این‌ها را به دلیل سینماگر بودن گلستان می‌داند. نماد خروس. داستان "خروس" داستانی لایه‌لایه است و نمی‌توان برداشت واحدی از آن داشت، اما خروس در این داستان، نمادی است که به‌دقت نشانه‌گذاری شده و با خروس داخل داستان نیز پیوند نزدیکی دارد. "خروس" از ریشه اوستایی "خرئوس" به معنای خروشنده است؛ چراکه خروس در زمان‌های مشخصی بانگ می‌زند. خروس در فرهنگ ایران باستان مقدس است چراکه با بانگش تاریکی را می‌راند و مردم را به فعالیت فرامی‌خواند؛ بنابراین، خروس به عنوان بیدارکننده مردم از خواب، نماد هشیاری است و در داستان گلستان، رمزگانی فرهنگی محسوب می‌شود و البته می‌تواند برای درخواب‌ماندگان، آزارنده باشد. به عقیده ژینوس آزادگان، منتقد ادبی، «خروسِ» داستان فرزند زمانه خود است؛ چراکه در ساعت شماطه‌دار متولد شده‌است و آنان که فرزند زمانه خودند، بت‌ها و دیکتاتورها را تحقیر و رسوا می‌کنند و این ناگزیری از اعلام پوشالی بودن آنها و نشان دادن راه و عمل، به ناگزیر بودن نابودیشان می‌انجامد. یوسف مصدقی، روزنامه‌نگار، معتقد است نویسنده در نمادسازی افراط کرده و دربند انتقال پیام بوده‌است. تصویر گلستان از زمان در داستان محوری است؛ زمان پدر واقعی خروس است و زمان است که شخصیت‌ها را وامی‌دارد دست به اعمالی بزنند که نشانه‌ای است از زوال و این زوال در برابر حرکت زمان، بی‌رحم و خشن است. گلستان در "خروس" بدون داوری به سنت‌ها نظر کرده و با اینکه ابهام‌ها در داستان بیشتر از دانسته‌هاست، وقار و سنگینی آیین‌ها و اسطوره‌ها خواننده را درگیر می‌کنند. زبان داستانی "خروس" نیز متناسب با آیینی است که از آن گفته می‌شود. نگارش و چاپ. این داستان به گفته نویسنده اواخر سال ۱۳۴۸ و اوایل سال ۱۳۴۹ خورشیدی نوشته و ده سال بعد در ۱۳۵۹ خورشیدی تکه‌هایی از آن در نشریه لوح منتشر شد. سپس در سال ۱۳۷۳ داستان بدون اجازه نویسنده و به صورت ناقص در کتاب "شکوفایی داستان کوتاه در دهه نخستین انقلاب" منتشر شد که اعتراض نویسنده را برانگیخت. به گفته گلستان، این داستان را محمدعلی موحد با اجازه گلستان برای چاپ به تهیه‌کنندهٴ مجموعه "شکوفایی داستان کوتاه" داده‌ بود، اما به شکل ناقص و با حذفیات چاپ شد که مورد توافق گلستان نبود. او مدتی بعد در ۱۳۷۴ چاپ کتاب را به انتشارات روزن در نیوجرسی و لندن سپرد و یک دهه بعد نیز در سال ۱۳۸۴، انتشارات اختران آن را در ایران منتشر کرد. گلستان در مقدمه چاپ کتاب در ایران دو نامه آورده‌است؛ اولین نامه خطاب به ناشر کتاب "شکوفایی داستان کوتاه در دهه نخستین انقلاب" در تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۳۷۴ است: دومین نامه در تاریخ یکشنبه ۳۱ ژوئیه ۱۹۹۵ خطاب به سردبیر نشریه "گردون" نوشته شده‌است: در سال ۱۳۸۵ و یک سال بعد از چاپ کتاب در ایران، مجوز انتشار آن لغو و فروش آن در سال ۱۳۸۶ در بیستمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ممنوع اعلام شد. تلاش ناشر برای دریافت مجوز تجدید چاپ، ثمری نداشته‌است. گلستان در مقدمه کتاب "خروس" قصدش از نگارش این داستان را نشان دادن روزگار خودش و شناختش از آن دانسته‌است. او در نامه‌اش به سردبیر نشریهٴ "گردون" گفته داستان را پیش از انقلاب به صورت نوعی پیش‌بینی، نشان دادن نزدیکی و لزوم رخ دادن آن نوشته‌است. مجید اسلامی معتقد است پس از انتشار "خروس"، اقبال کمی به آن شده و عامل این بی‌توجهی را سایه‌انداختن شخصیت تندوتیز گلستان و لحن نیش‌دار او بر آثارش می‌داند. این اتفاق باعث شده بیشتر از آنکه "خروس" دیده و نقد شود، «قلم‌ها تیز شوند» تا پاسخ حرف‌های دیگر گلستان را بدهند درحالی‌که "خروس" مثل «مواجهه با سنگی قیمتی و براق است که عیار پایین سنگ‌های قلابی را نمایان می‌کند.» بازخورد. به گفتهٴ عسگر عسگری، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، داستان "خروس" داستانی تمثیلی است و بر وقوع تغییرات اجتماعی دلالت می‌کند و دست به نمایاندن خرافات، نادانی و پلشتی زندگی آدم‌های داستان می‌زند. اما در پایان، برخلاف تصور حاکم مستبد (حاجی) مبنی بر ثبات وضع موجود، فردی آگاه این بساط زورگویی را برمی‌چیند. مجید اسلامی وجه تمثیلی "خروس" را برگرفته از وجه رئالیستی آن دانسته‌است که به آن بُعد بخشیده اما بار اضافه‌ای به داستان تحمیل نکرده‌است؛ اگر خروس توی ساعت به‌دنیا می‌آید، به‌خاطر گرمی هواست و اگر آقازاده همه جا را کثیف می‌کند، از اسهال است و اگر حاجی به کثافت کشیده می‌شود، به‌خاطر ظلمی است که روا داشته‌است. به گفته ژینوس آزادگان نمی‌توان داستان "خروس" را برداشتی سیاسی از یک مقطع تاریخی خاص در نظر گرفت؛ چراکه یافتن ریشه‌های وقایع تاریخی در ایران و پیش‌گویی آنها، نه‌فقط در زمان گلستان بلکه بارها پیش از آن اتفاق افتاده‌است و در شرایط مشابه، این رخدادها در هرجای دیگری از جهان هم به همین شکل رخ می‌دهند. با اینکه می‌توان برای شخصیت‌های داستان مابه‌ازایی آشنا در صحنه سیاست ایران یافت، اما اینکار تقلیل داستان به فضای محدود سیاست ایران است و هدف آن نبوده‌است. سعید کاویان‌پور، منتقد ادبی، معتقد است «خروس» تداعی هرچه باشد اعم از روشنفکر، جدال سنت و مدرنیته یا حتی پیشگویی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، بی‌شک یک نماد است و در داستان گلستان نه فقط شخصیت که مبدل به قهرمان داستان می‌شود. تأثیر این حیوان به اندازه‌ای است که شخصیت‌های دیگر را به حاشیه برده تا بتواند نقش نمادینش را به‌خوبی ایفا کند. خروس جدا از ویژگی آگاهی‌بخشی، در برابر اسارت جماعت داستان نماد رهایی نیز هست و تا دم آخر، دست از خواندن برنمی‌دارد. به گفته او پس از کشته شدن خروس، این نماد سویه‌ای اسطوره‌ای می‌یابد چراکه حاجی می‌خواهد جای او را بگیرد، اما خروس در شخصیت دیگری حلول می‌کند و انتقامش را می‌گیرد. در این مرحله او دیگر تنها یک نماد نیست بلکه به پداگوگ (آموزشگر) بدل می‌شود و به هدایت دیگران می‌پردازد. لیلا صادقی، منتقد ادبی، معتقد است تکثر معنایی در "خروس" منجر به ایجاد تفسیرهای گوناگون در شرایط و دوره‌های فرهنگی و تاریخی مختلف می‌شود. به گفتهٴ او، از جمله معناهایی که می‌توان برای «خروس» برشمرد، مدرنیته، پویایی، سروش غیب، بیدارکنندهٴ وجدان، فکر نو یا هر بدعتی است که سنت تاب آن را ندارد. تقابل‌های داستانی نیز از وجود یک شکاف در زیرساخت اجتماعی خبر می‌دهند که نتیجه همین مقاومت سنت در برابر تغییر است و دست آخر به نابودی خودش می‌انجامد. امیر احمدی آریان اما مخالف نمادین بودن داستان "خروس" است و عقیده دارد داستان "خروس" نقد خرافه و پیشگویی انقلاب نیست و هر قرائت اخلاقی یا «پاستوریزه»، داستان دقیق و استادانه گلستان را به شعاری دم دستی تقلیل می‌دهد. او بر این باور است که این تفسیرها از داستان گلستان بر این فرض استوارند که داستان "خروس" بسته‌ای معنایی و نمادین است که باید گشوده و رمزگشایی شود. احمدی آریان معتقد است اتفاقاً داستان گلستان، داستانی است ضد تفسیر و برای ایجاد اخلال در شبکه معناساز و نمادپردازی نوشته شده‌ که محافظه‌کاران ساخته‌اند و برای مخاطبان آشناست. او "خروس" را یک مخالف‌خوان تمام‌عیار دانسته که با هیچ سنت و مرامی تفسیربردار نیست. به عقیدهٴ آنتونیا شرکا، منتقد سینما، داستان "خروس" فضایی کاملاً مردانه دارد و داستان صعود و سقوط یک خروس است؛ سقوطی که به سرنوشت حقارت‌بار حاجی و غرق شدن او در کثافت می‌انجامد. او معتقد است پیش بردن درام هنگامی که فضا مردانه است و تقابلی با جنس مخالف ایجاد نمی‌شود، کاری دشوار و ظریف است و کار زمانی دشوارتر می‌شود که بازی‌های آشکار و نهان قدرت میان مردان، برآمده از عقده‌های فروخفته جنسی باشد. دریدگی و بی‌پرده‌گویی نیز از دیگر ویژگی‌های فضایی است که مردان «قدرت‌مندنما» در آن رشد کرده‌اند. عباس عبدی معتقد است تأکید بر جغرافیای جنوب ایران و لهجه‌ها در "خروس"، امروزه کارکرد چندانی ندارد و داستان اهمیتش را در روستایی‌نویسی و استفاده از سبک‌وسیاق جنوب یا شمال شهری از دست داده‌است. او بر این باور است که داستان، به صِرف نامشخص بودن جغرافیایش، نمادین نمی‌شود؛ اما می‌توان برای نظام حاکم در زمان نوشته شدن داستان، جریانات روشن‌فکری چپ و منتقدان آنها، در داستان مابه‌ازا پیدا کرد. هرچند عبدی دلیل این همه وسواس گلستان در حک‌واصلاح داستان (در فاصله چاپ در مجله لوح و انتشار رسمی) صرفاً برای نمادین کردن داستان را درنمی‌یابد. او داستان "خروس" و راوی‌اش را که به‌نظرش خود گلستان است، دوست‌داشتنی نمی‌داند؛ چراکه برای جفت‌وجور کردن نمادهای انقلاب و ضد انقلاب، مردم را به «لجن» می‌کشد و از «دریا» صحبتی در آن نیست. او اشارات جنسی داستان را نامناسب، و گفتگوی آخر راوی با همراهش را غیر قابل باور و «نچسب» می‌داند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284571
284573
محمدرضا حکیم‌زاده لاهیجی
محمدرضا حکیم‌زادهٔ لاهیجی (۲۳ اسفند ۱۲۹۳ در لاهیجان – ۳ آبان ۱۳۵۸ در تهران) پزشک و نیکوکار ایرانی بود. وی بنیانگذار نخستین آسایشگاه سالمندان ایران در رشت و همچنین مؤسسه خیریه کهریزک است. وی را پدر آسایشگاه‌های معلولان و سالمندان ایران می دانند. زندگینامه. وی در سال ۱۲۹۳ در محله غریب آباد لاهیجان بدنیا آمد. فعالیتها. در لاهیجان. او به سراغ میخ‌فروش محله، نجار، بنا و سرمایه‌گذار می رفت و برای نخستین بار در پاسخ به دغدغه‌های نیکوکاری‌اش، نخستین مدرسه را در زادگاهش غریب‌آباد لاهیجان، با همت و همیاری مردم بنا نهاد. پس از ساخت و بهره‌برداری از این مدرسه که به نام وی نامگذاری شده‌است، باز با همان شیوه مردمی و انسانی و با کمک مردم به ساخت یک یتیم‌خانه پرداخت، این مرکز در ۶۰ سال پیش علاوه بر لاهیجان، در شهرهای دور و نزدیک نیز معرفی شد و مورد تحسین قرار گرفت. آوازه خدمتگزاری و محبت باطنی حکیم‌زاده به مردم، موجب شد تا او را به رشت بخوانند تا در گستره وسیع‌تری به خدمات انسانی خود بپردازد. در رشت. حکیم‌زاده در رشت هم با همان حال و هوای خود به تلاش پیوسته‌اش ادامه داد و با کمک آرسن میناسیان، یک نیکوکار مسیحی و با همان شیوه همراهی‌گرفتن از مردم، سازمان خیریه‌ای را بنا نهاده و آسایشگاه سالمندان رشت را تأسیس نمود. در تهران. او به تهران رفت و دامنه فعالیت‌اش گسترده‌تر شد. مدیریت بیمارستان نجات به وی محول شد. در آن‌جا هم دست روی دست نگذاشت و با همان شوق و شور الهی با حسین دواچی به کار اساسی آمارگیری و نشانه‌گذاری بیماری‌های مسری پرداخت، کاری عظیم با بازدهی سلامت‌آفرینی برای قشر وسیعی از مردم که در ندانم‌کاری و ناآگاهی رنج می‌کشیدند. حکیم زاده بار غم و ناملایمات را از روی دوش بسیاری از این جماعت برداشت. خیران تهران وقتی آوازه عشق به خدمت حکیم زاده را دیدند، گِردش حلقه زدند، به یاری‌اش آمدند و آسایشگاه معلولین و سالمندان کهریزک را بنیان گذاشتند. حکیم زاده پس از سالها تلاش در امر نیکوکاری در ۳ آبان ۱۳۵۸ درگذشت و در آسایشگاه معلولین و سالمندان کهریزک تهران، مکان خیریه ای که خود تأسیس کرده بود به خاک سپرده شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284573
284583
جشن تولد
جشن تولد یا جشن زادروز جشنی است که در سالروز تولد فرد برگزار می‌شود. تاریخچهٔ جشن زادروز (تولد). ایرانیان نخستین مردمان جهان بودند که زادروز را جشن می‌گرفتند. هرودوت مورخ یونانی هم‌دوره با هخامنشیان در کتاب تواریخ خود می‌نویسد: «در میان همهٔ روزهای سال، روزی که بیش از همه توسط ایرانیان جشن گرفته می‌شود، زادروز آنان است.» مراحل و چگونگی برگزاری. کیک تولد از اجزای مراسم تولد محسوب می‌شود. گاهی در تزئین کیک خطاب به کسی که تولد اوست تولدش را تبریک می‌گویند یا با استفاده از همان مواد کیک، پیام تبریک را روی آن می‌نویسند. روی کیک شمعی عددی یا تعدادی شمع معادل سن گذراندهٔ شخص در روز تولد می‌گذارند. به‌طور مثال، روی کیک کودکی پس از اتمام یک سالگی‌اش، شمع عدد یک یا یک شمع به صورت نمادین می‌گذارند که فوت کردن شمع، نشان از اتمام یک سالگی کودک است. معمول است شخص در هنگام فوت کردن شمع‌های جشن تولدش نیز آرزویی کند. یکی از دلایل برگزاری جشن تولد، نشان دادن ورود فرد به مرحله جدیدی از زندگی است. فوت کردن شمع سال‌های گذشته و آرزو کردن برای آینده قبل از فوت کردن در همین راستا است. همچنین در بسیاری از موارد در جشن تولد خاطرات و موفقیت‌های سال گذشته یادآوری می‌شود. جشن تولدهای یک سالگی و ۱۸ سالگی از جمله جشن تولدهایی هستند که بر ورود به مرحله جدید زندگی تأکید ویژه‌ای دارند. روانشناسی جشن تولد. بسیاری از روانشناسان بر اثرات مثبت جشن تولد بر رفتار و آینده کودکان اعتقاد دارند. همچنین ایشان بر این باور هستند که جشن تولد برای کودکان زیر چهار سال معنای زیادی ندارد و پس از حدود ۴ سالگی اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. هدیه تولد. هدیه یا کادو (به فرانسوی: ) یا پیشکش شی یا وسیله ای است که در جشن زادروز شخص به او می‌بخشند. هدیه روز تولد با توجه به سن و سال و جنسیت افراد می‌تواند متفاوت باشد. هدیه می‌تواند یک شاخه گل یا یک عروسک زیبا باشد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284583
284592
درعلی
درعلی نام دره ای است در پایانه جنوب غربی کیلان که در دامنه قره آقاج قرار دارد. درعلی سرسبز است و دارای چشمه آبی گوارا است که سر ریز آن به جمع آبرود می‌ریزد. باغ‌های قیسی درعلی پرمحصول هستند. درعلی مامن کبک و تیهو ست. در کوه‌های بالای درعلی گاهی قوچ و دیگر حیوانات وحشی مشاهده می‌شود. روباه و شغال نیز در درعلی لانه دارند و در فصل زمستان نیز گرگ در درعلی دیده می‌شود.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284592
284596
تاریخ کتابخانه در ایران
پیش از اسلام. میان‌رودان. کتابخانه سلطنتی آشوربانی‌پال کتابخانه‌ای دارای هزاران لوح رسی و تکه‌های حاوی متون مختلف مربوط به قرن هفتم پیش از میلاد می‌باشد، در میان این گنجینه می‌توان به لوح مشهور حماسه گیلگمش اشاره داشت. هخامنشیان. در زمان شاهنشاهی هخامنشی در ایران (۵۵۸–۳۳۰ پ. م) کتاب‌های علمی و مذهبی ایران از زمان زرتشت در کتابخانه‌های «گنج هاپیگان» در تخت سلیمان و «دزی ناپشت» در تخت جمشید بایگانی شده‌بودند. گمان می‌رود که این کتاب‌ها در موضوعات فلسفه، نجوم، کیمیاگری و علوم پزشکی بوده‌است، موضوعاتی که مغان ایران در آن‌ها استاد بودند. گفته می‌شود که پس از فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، کلیهٔ این کتاب‌ها در آتش سوختند. ابن‌ندیم به نقل از کتاب نهمطان‌فی معرفه طالع الانسان تألیف ابوسهل‌بن نوبخت ایرانی ادعا دارد که اسکندر تعمداً به نابود کردن سازمان یافتهٔ کتاب‌ها پرداخت می‌نویسد: از آثار ایرانیان تنها آن‌هایی به جا ماند که پادشاهان گذشته از آن نسخه‌برداری کرده یا به چین و هند فرستاده بودند. منبع دیگری که به بیان کتابخانه‌های ایران در دوران پیش از حملهٔ اسکندر بپردازد ابومشعر بلخی ایرانی است که در کتاب اختلاف الزیجات خود آورده‌است: پادشاهان ایران برای نگاهداری و حفظ و صیانت دانش‌ها و بجای ماندن آن‌ها اهتمامی فوق‌العاده مبذول می‌داشتند؛ آن‌ها برای محفوظ ماندن کتاب‌ها و آثار دانشمندان از آسیب زمانه و آفات آسمانی و زمینی وسیلهٔ از سخت‌ترین محکم‌ترین اسباب و لوازم برگزیدند که تاب مقاومت در برابر هر گونه پیش‌آمدی را داشته باشد و عفونت و پوسیدگی در آن راه نیابد و آن پوست درخت خدنگ بود که بآن توز می‌گفتند. چنان‌که هندیان و چینیان و مردم دیگر کشورها از ایشان پیروی کردند و توز برای محکمی و سختی و نرمی و قابلیت انعطاف در کمانسازی هم بکار برده می‌شد. ایرانی‌ها پس از اینکه بهترین وسیله را برای ثبت و ضبط و نوشتن و نگاهداری دانش‌ها بدست آوردند برای یافتن بهترین جا و مکان جهت بنیاد کتابخانه‌ها و خزانه کتاب به جستجو پرداختند جایی که از زمین‌لرزه بر کنار و گلش چسبندگی داشته باشد تا برای ساختمان‌های محکم و پابرجا مناسب باشد. پس از کنجکاوی بسیار سرانجام شهرستانی که همه این محسنات را داشت یافتند و آن شهر اصفهان بود. در آنجا هم پس از کاوش نقاط مختلف شهر روستای جی را بهترین جا و مکان یافتند. در جی کهن‌دژ را برگزیدند و در آنجا عمارتی رفیع بنیاد نهادند و سارویه‌اش نامیدند. مردم از پی بنا بسازنده و پایه‌گذار آن پی بردند زیرا در سال‌های گذشته گوشه‌ای از ساختمان سارویه ویران گردید و در آن سغی (دالانی) نمایان شد که با گل سفت (ساروج) ساخته شده بود و در آن کتاب‌های زیادی از نوشته پیشینیان نهاده بودند که بر پوست خدنگ نوشته بودند: در دانش‌های گونه‌گون به خط پارسی باستانی. از این کتاب‌ها تعدادی به دست کسی رسید که در خواندن آن‌ها دانا و توانا بود. در آن‌ها نوشته‌ای از برخی شاهان ایران یافت که چنین بود «به طهمورث شاه که دوستدار دانش و دانش‌پژوهان بود خبر دادند که در اثر یک حادثه آسمانی که در مغرب به ظهور خواهد پیوست به علت ریزش باران‌های پی‌در پی جهان را آب فراخواهد گرفت. زمان وقوع آن با گذشتن دویست و سی و یکسال و سیصد روز از آغاز پادشاهی وی خواهد بود. منجمان تهمورث شاه را بر آن داشتند که برای پرهیز از زیان و خسران آن توفان چاره‌ای اندیشد و گفتند زیان و خسرا آن باران و توفان تا انتهای مشرق کشیده خواهد شد. تهمورث شاه مهندسان و کارآگهان را فرمان داد در سراسر ایرانشهر کاوش کنند و جویا شوند تا جایی را که از همه جهت برتری داشته باشد برای ساختمان بنایی به منظور حفظ آثار دانش برگزیدگان. آن‌ها پس از جستجو جی را در اصفهان برگزیدند و سارویه تا آنچه از کتاب‌های علوم مختلف که بر پوست خدنگ نوشته شده بود در خزاین سارویه جا دادند تا پس از برطرف شدن توفان دانش‌های کهن برای مردم جهان بجای بماند. در میان کتاب‌های آن کتابخانه کتابی اثر یکی از دانشمندان باستانی ایران بود در علم ادوارسنین که برای استخراج سپر ستارگان و علل حرکتشان بکار می‌رفت. مردم دوره تهمورث شاه و پارسیان پیش از آن، آن را ادورا هزارات می‌خوانند و بسیاری از دانشمندان هند و کلدانیان قدیم که نخستین سکنه حومه بابل بودند گردش سیارات هفتگانه را از آن استخراج می‌کردند و این زیج را از میان دیگر زیج‌های آن زمان برتری می‌دادند زیرا از همه صحیح‌تر و مختصرتر بود و منجمان آن زمان زیجی از آن استخراج کردند و آن را زیج شهریاری یعنی پادشاه زیج‌ها نامیدند. ابن ندیم خود می‌گوید: اشکانیان. در نسا و اورمان و دورا اوروپوس قطعات بسیاری از چرم‌های نوشته شده متعلق به زمان پارتها به دست آمده که بر آن‌ها مطالبی راجع به امور اقتصادی و سیاسی نوشته شده‌است. بسیاری از این نوشته‌ها هنوز خوانده نشده‌است. بسیاری کتاب‌هایی که در دورهٔ ساسانیان وجود داشته‌است ریشه در دورهٔ اشکانیان بوده‌است. ابن ندیم دربارهٔ کتابخانه اردشیر بابکان می‌نویسد: ساسانیان. گندی‌شاپور. در سال ۲۵۰ پ. م کتابخانه گندی شاپور (جندی شاپور در خوزستان) که بزرگ‌ترین کتابخانه دنیای باستان بشمار آورده شده‌است آغاز بکار کرد. این دانشگاه بزرگ‌ترین مرکز آموزش و پژوهش پزشکی، فلسفه (حکمت) و ادبیات دنیای قدیم خوانده شده‌است. در این دانشگاه استادان ایرانی، هندی، یونانی و رومی تدریس می‌کردند. بعد از اینکه اعراب مسلمان ایران را تسخیر کردند، به زودی به اهمیت این مؤسسه آموزشی پی بردند و بر آن شدند که شکوه سابق آن را حفظ کنند. آن‌ها همه سازمان‌های شهر را باقی نگاه داشتند، از جمله بیمارستان، کتابخانه، مدرسه پزشکی و معابد آن را. و علاوه بر این برای دکترهایی که در گندی شاپور تحصیل کرده بودند شغل ایجاد کردند. پس از اسلام. کتابخانه‌های ایران در سده‌های آغازین ورود اسلام به ایران بدین شرح بودند: کتابخانه ابوالوفای همدانی. در زندگی‌نامهٔ حبیب ابن اوس طائی یا ابی تماماز شاعران نامدار عرب آمده‌است که در همدان در منزل ابو الوفا بن سلمه بسر می‌برده‌است و در طول اقامت در همدان از کتابخانه بزرگ او استفاده کرده و کتاب دیوان الحماسه که در آن آثار ۳۰۰نفر از شاعران عرب را آورده، را نوشته‌است. بدون شک بیش از سیصد جلد کتاب در آن‌جا وجود داشته‌است. کتابخانه بهاءالدوله دیلمی. مقدسی در احسن التقاسیم از کتابخانه‌ای منسوب به بهاءالدوله دیلمی سخن آورده‌است. کتابخانه عضدالدوله دیلمی در شیراز. از بزرگ‌ترین کتابخانه‌های ایران بوده‌است که برای نخستین بار کتاب‌ها را بر پایهٔ موضوع، نام کتاب، و نام مؤلف رده‌بندی کرده‌است و کتاب‌های هر علمی در اتاقی جداگانه نگهداری می‌شده‌است. برای کتاب‌های موجود فهرست‌هایی وجود داشته که مقدسی که خود این کتاب فهرست را دیده بوده‌است چنین می‌نویسد: کتابخانه عمادالدوله دیلمی. از بشاری روایت کرده‌اند که گفته‌است عمادالدوله دیلمی (۳۲۲–۳۳۸ ه‍.ق) نیز در شیراز کتابخانه‌ای معتبر و عظیمی ساخته‌بوده‌است که در نزدیکی کاخ او قرار داشته‌است. کتابخانه نوح بن منصور سامانی. سامانیان به دانش و ادب و فرهنگ فارسی و ایرانی بسیار ارج می‌نهیدند. پورسینا در این باره چنین آورده: ابن اصیبعه در طبقات الحکما و ابن خلکان نیز از کتابخانه نوح بن منصور سامانی یاد کرده‌اند. کتابخانه ابن العمید. ابوالفضل ابن العمید وزیر رکن‌الدوله دیلمی (بویهی)، کتابخانه مهمی در ری داشت. ابن مسکویه هفت سال کتابدار این کتابخانه بود. ابن مسکویه نوشته‌است که کتاب‌های ابن العمید بیش از صد بار شتر بود. کتابخانه صاحب بن عباد. در معجم الادباء و روضات الجنات و کتاب النقض در بزرگی «کتابخانه صاحب بن عباد» در ری مطالب قابل توجهی آمده‌است. صاحب بن عباد در شرح کتاب الاغانی ابو الفرج اصفهانی می‌نویسد: نوح بن منصور سامانی در نامه‌ای به صاحب بن عباد، او را برای وزارت به بخارا دعوت می‌کند اما صاحب بن عباد چنین پاسخ می‌دهد: این کتابخانهٔ هفده هزار جلدی که فهرست کتب آن خود تنها ده جلد می‌شده‌است بعدها اساس کتابخانهٔ همگانی شهر ری شد. معاصر. کتابخانه تربیت تبریز. کتابخانه عمومی تربیت، نخستین کتابخانه عمومی دولتی ایران در دوران معاصر است که در سال ۱۳۰۰ در شهر تبریز ایجاد شد. این کتابخانه توسط محمدعلی تربیت پایه‌گذاری شد. وی از پیشگامان مشروطیت و یکی از آزادیخواهان مشهور شهر تبریز به‌شمار می‌رفت. کتابخانه تربیت در بدو تأسیس، کتابخانه و قرائتخانه عمومی معارف نامیده شد و زیرنظر اداره معارف بود که ریاست آن را محمدعلی تربیت بر عهده داشت و بعدها، به احترام پایه‌گذار آن، کتابخانه تربیت نام گرفت. محل کتابخانه در یکی از اتاق‌های دبیرستان محمدیه (شاهدخت سابق) واقع در کوی حرم‌خانه و پشت ساختمان استانداری فعلی بود. پس از گذشت چند ماه در کنار همین دبیرستان، از محل عواید اوقاف، فضای کوچکی برای کتابخانه ساخته شد که در آن یک اتاق کوچک برای مخزن و یک اتاق بزرگ برای مطالعه در نظر گرفته شده بود. ساختمان فعلی در ۱۳۵۰ افتتاح شد و به عنوان کتابخانه‌ای عمومی زیر پوشش دبیرخانه هیئت امنای کتابخانه‌های عمومی قرار گرفت. کتابخانه عمومی آستارا. قرائت‌خانه آستارا یکی از نخستین کتابخانه‌های عمومی ایران و نخستین کتابخانه عمومی استان گیلان است که در سال ۱۳۰۲ در آستارا تأسیس شده‌است. کتابخانه مدرسه آمریکایی تهران. کتابخانه مدرسه آمریکایی تهران (TAS) تأسیس ۱۹۵۴، ۱۸۰۰۰ کتاب داشت، و به گفته یکی از استادان مدعو این مدرسه «احتمالاً دارای بهترین کتابخانه در بین مدارس ایران» بود. به گفته او این کتابخانه نخستین کتابخانه مدرن مدرسه‌ای در ایران بود.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284596
284599
قهرمانی تور دبلیوتی‌ای ۲۰۰۸ - تک‌نفره
ژوستین انه مدافع عنوان قهرمانی بود اما در تاریخ ۱۴ مه ۲۰۰۸ از تنیس کناره‌گیری کرد. ونوس ویلیامز در دیدار نهایی با نتیجهٔ ۶–۷(۵)، ۶–۰، ۶–۲، بر ویرا زوناریووا پیروز شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284599
284630
نائومی واتس
نائومی الن واتس (زادهٔ ۲۸ سپتامبر ۱۹۶۸) هنرپیشهٔ و تهیه‌کننده انگلیسی-استرالیایی است. نائومی الن واتز (متولد ۲۸ سپتامبر ۱۹۶۸) بازیگر و تهیه‌کننده فیلم انگلیسی است. او اولین فیلم خود را در درام استرالیایی "تنها برای عشق" (۱۹۸۶) ساخت و سپس در سریال تلویزیونی استرالیایی "هی بابا..!" (۱۹۹۰)، "عروس‌های مسیح" (۱۹۹۱)، "خانه و دوری" (۱۹۹۱) و فیلم "لاس زدن" (۱۹۹۱) بازی کرد. پس از عزیمت به ایالات متحده، واتس سال‌ها برای بازی در نقش‌های مختلف کار سختی را تجربه کرد اما موفق شد در فیلم‌های "دختر تانک" (۱۹۹۵)، "" (۱۹۹۶) و "زیبایی خطرناک" (۱۹۹۸) و فیلم‌های دیگر نقش‌هایی را به دست آورد. از کارهای مهم وی در ابتدای دههٔ ۲۰۰۰، می‌توان به "جادهٔ مالهالند" به کارگردانی دیوید لینچ، "۲۱ گرم" دومین فیلم از سه‌گانهٔ مرگِ کاگردان نامیِ مکزیکی، الخاندرو گونسالس اینیاریتو و "کینگ کونگ" اثر پیتر جکسون اشاره کرد. واتس به دلیل بازی در نقش ماریا بنت در فیلم "غیرممکن" (۲۰۱۲)، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد. در دهه ۲۰۱۰، او در فیلم‌هایی مانند "بردمن" (۲۰۱۴)، "وینسنت مقدس" (۲۰۱۴)، "تا وقتی جوانیم" (۲۰۱۴)، "قلعه شیشه‌ای" (۲۰۱۷) و "لوس" (۲۰۱۹) بازی کرد. واتس به ویژه برای کارهایش در بازسازی‌ها و تولیدهای مستقل با مضامین تاریک یا غم‌انگیز و همچنین به تصویر کشیدن شخصیت‌هایی که تحمل ضرر و رنج را تحمل می‌کنند، شناخته شده‌است. مجلاتی مانند "پیپل" و "ماکسیم" او را در لیست زیباترین زنان جهان قرار داده‌اند. وی سفیر برنامه مشترک سازمان ملل متحد در زمینه اچ‌آی‌وی/ایدز و طول‌های زیبای پانتن بوده‌است. علی‌رغم توجه زیاد رسانه‌ها، واتس نسبت به زندگی شخصی خود محکم است. وی از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ با بازیگر آمریکایی لیف شرایبر رابطه داشت که از او دو پسر دارد. آغاز زندگی. نائومی الن واتس در ۲۸ سپتامبر ۱۹۶۸ در شهر شورهام، کنت، انگلیس زاده شد. او دختر میو (Miv) ادواردز، فروشنده عتیقه و طراح لباس، و پیتر واتس (۱۹۴۶–۱۹۴۶)، یک مدیر راه و مهندس صدا است که با پینک فلوید همکاری می‌کرد. میو در انگلیس زاده شد اما بین یک تا هفت سال در استرالیا زندگی کرد. پدربزرگ مادری واتس ولزی بود و مادربزرگ مادری‌اش استرالیایی بود. والدین واتس وقتی چهار ساله بودند، طلاق گرفتند. پس از طلاق، واتس و برادر بزرگترش بن واتس، چندین بار به همراه مادرشان در جنوب شرقی انگلیس خانه‌شان را عوض کردند. پیتر واتس در سال ۱۹۷۴ پینک فلوید را ترک کرد و در سال ۱۹۷۶ مجدداً ازدواج کرد. در اوت ۱۹۷۶، وی در یک آپارتمان در ناتینگ هیل، به دلیل مصرف بیش از حد هروئین، مرده پیدا شد. او در ۱۸ سالگی تصمیم گرفت مدل شود. او با یک آژانس مدلینگ قراردادی امضا کرد که او را به ژاپن فرستاد اما پس از چندین جلسه معارفه ناکام، او به سیدنی بازگشت. در آنجا، او برای کار در تبلیغات در یک فروشگاه بزرگ استخدام شد که او را مورد توجه "فالو می"، مجله‌ای قرار داد که او را به عنوان دستیار سردبیر مد استخدام کرد. دعوت‌های گاه به گاه برای شرکت در کارگاه درام به واتس الهام داد تا شغل خود را ترک کند و جاه طلبی‌های بازیگری خود را دنبال کند. زندگی هنری. او فعالیت حرفه‌ای خود را با بازی در فیلمی درام به‌نام "تنها برای عشق" (۱۹۸۶) در استرالیا آغاز کرد و سپس در سریال‌های تلویزیونی "هی بابا..!" (۱۹۹۰)، "عروس‌های مسیح" (۱۹۹۱) و "خانه و دوری" (۱۹۹۱) و در کنار نیکول کیدمن و تانیدا نیوتون در فیلم کمدی-درام "فیلترینگ" (۱۹۹۱) ظاهر شد. واتس پس از آمدن به ایالات متحده آمریکا، در فیلم‌های "دختر تانک" (۱۹۹۵) "" (۱۹۹۶) و "زیبایی خطرناک" (۱۹۹۸) و همچنین سریال تلویزیونی "خواب‌گردها" (۱۹۹۷–۱۹۹۸) نقش‌آفرینی کرد. زندگی شخصی. او فرزند پیتر واتس، مهندس صدای انگلیسی است که در ضبط تعدادی از آلبوم‌های پینک فلوید با آن‌ها همکاری داشته‌است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284630
284632
ویتامین ب۶
ویتامین ب۶ از ویتامین‌های محلول در آب بوده و به حرارت و اسید مقاوم است، البته اکسیداسیون، قلیا و نور فرابنفش به ویتامین B۶ آسیب می‌رساند. تقریباً ۵۰ درصد ویتامین در روند پختن و فرآوری از بین می‌رود. حالت کوانزیمی این ویتامین پیریدوکسال فسفات PLP است که در حضور فسفات و به کمک آنزیم پیریدوکسال کیناز از پیروکسیدین، پیریدوکسال و پیریدوکسامین (اشکال مختلف B6) بدست می‌آید و نقش بسیار مهمی در واکنش‌های بیوشیمیایی دارد از جمله متابولیسم پروتئین (اسیدهای آمینه)،انتقال دهنده‌های عصبی (اسید گاما-آمینوبوتیریک، سروتونین و…)، گلیکوژن فسفریلاز و … ویتامین B6 ضروری است برای تولید نیاسین (ویتامین B3) از اسید آمینه تریپتوفان، متابولیسم هموگلوبین (پروتئین موجود در گلبول قرمز) و… وجود دارد. عملکرد. کوآنزیم پیریدوکسال ۵ - فسفات در واکنش‌های بیوشیمیایی گسترده‌ای دخیل است، از جمله متابولیسم گلیکوژن و اسیدهای آمینه، سنتز اسیدهای نوکلئیک و سنتز و متابولیسم هموگلوبین. همچنین این ماده در سنتز، اسفنگومیلین و اسفنگولیپیدهای دیگر و سیستم پیام‌رسان عصبی نقش دارد. پیریدوکسال فسفات PLP در انواع مختلف واکنش‌ها: پپتیدها (تبدیل L-آمینو اسیدها و D-آمینواسیدها به یکدیگر)، دکربوکسیلاسیون و ترانس آمیناسیون شرکت می‌کند - پیریدوکسال ۵ - فسفات در متابولیسم گاما آمینوبوتیریک اسید دخالت دارد. - ویتامین B۶ در شکل پیریدوکسال ۵ - فسفات به عنوان کوآنزیم بیشتر از صد آنزیم، نقش ایفا می‌کند علائم و نشانه‌های کمبود. -علایم و نشانه‌های کمبود ویتامین B۶ شامل آنمی هیپوکرومیک و میکروستیک، تشنج، درماتیت سبورئیک، گیجی و افسردگی هستند - کمبود ویتامین B۶ در کودکان و شیرخواران، موجب اختلالات الکتروانسفالوگرافی و تشنجی می‌گردد. - کمبود ویتامین B۶ در بزرگسالان موجب چیلوز، گلوسیت، استوماتیت، آنمی، تحریک پذیری، گیجی و افسردگی می‌گردد. - کمبود ثانویه ویتامین B۶، ممکن است در اثر سوء جذب، اورمی، سرطان، نارسایی قلبی و سیروز ایجاد گردد. - خانم‌های باردار، الکلی‌ها و افراد مسن در خطر کمبود ثانویه ویتامین B۶ هستند. منابع غذائی. منابع غذایی حاوی ویتامین B۶ شامل گوشت، ماکیان، ماهی، تخم مرغ، سیب زمینی سفید و سبزیجات نشاسته‌ای است. موز، لوبیا چیتی، لوبیای سفید، گردو، غلات و سویا غنی شده از منابع دیگر B۶ است. تداخل داروئی. - واکنش نوریت محیطی در مصرف‌کنندگان ایزونیازید که همزمان از B۶ استفاده نمی‌کنند، شایع است. - مصرف زیاد پیریدوکسین هیدروکلراید، اثرات سودمند لودوپا را کمرنگ می‌کند. - مصرف روزانه دویست میلی‌گرم B۶ به مدت یک ماه غلظت سرمی داروهای ضد تشنج را کاهش می‌دهد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284632
284638
ویتامین ب۱
! style="background: #F8EABA; text-align: center;" colspan="2" | خصوصیات تیامین یک ویتامین و ریزمغذی ضروری برای انسان و جانوران است. این ویتامین در غذاها یافت می‌شود و به‌صورت تجاری به‌عنوان یک مکمل غذایی یا دارویی سنتز می‌شود. فرم‌های فسفریلهٔ تیامین برای برخی واکنش‌های متابولیک از جمله تجزیهٔ گلوکز و اسیدهای آمینه مورد نیاز است. منابع غذایی تیامین شامل غلات کامل، حبوبات و برخی از گوشت‌ها و ماهی است. فرآوری غلات مقدار زیادی از این ویتامین را حذف می‌کند؛ بنابراین در بسیاری از کشورها غلات و آرد با تیامین غنی می‌شوند. مکمل‌ها و داروها برای درمان و پیشگیری از کمبود تیامین و اختلالات ناشی از آن مانند بری‌بری و آنسفالوپاتی ورنیکه در دسترس هستند. آن‌ها همچنین برای درمان بیماری ادرار شربت افرا و سندرم لی استفاده می‌شوند. مکمل‌ها و داروها معمولاً از طریق خوراکی مصرف می‌شوند، اما ممکن است به‌صورت تزریق وریدی یا عضلانی نیز تجویز شوند. مکمل‌های تیامین به‌طور کلی به‌خوبی تحمل می‌شوند. واکنش‌های آلرژیک، از جمله آنافیلاکسی، ممکن است در صورت تزریق دوزهای مکرر رخ دهد. تیامین در فهرست داروهای ضروری سازمان جهانی بهداشت قرار دارد. این دارو به‌عنوان یک داروی ژنریک و در برخی کشورها به‌عنوان یک مکمل غذایی بدون نسخه در دسترس است. بیوشیمی. ویتامین ب۱ یا تیامین دارای دو حلقهٔ هتروسیلیک است که یکی از آن‌ها گوگرددار به نام تیازول و دیگری حلقهٔ پیریمیدین و دارای دو اتم نیتروژن است. حلقهٔ پیریمیدین به‌صورت ۲و۵-دی‌متیل۴-آمینوپیریمیدین و حلقهٔ تیازول به صورت ۴متیل۵هیدروکسی‌اتیل‌تیازول است. این دو حلقه توسط نیتروژن حلقهٔ تیازول و ریشهٔ متیل کربن۵پیریمیدین به یکدیگر متصل می‌شوند. تیامین یکی از ویتامین‌های محلول در آب است. عوامل شیمیایی مؤثر. وجود ریشه‌های متیل حلقهٔ پیریمیدین و تیازول و ریشهٔ هیدروکسی‌اتیل حلقهٔ تیازول برای فعالیت ویتامین ضروری است. هیدروژن متصل به کربن ۲ حلقهٔ تیازول نقش اساسی را در خواص کوآنزیمی این ویتامین به عهده دارد. تیامین یک الکل ازت‌دار است و به کمک عامل الکلی خود می‌تواند با اسیدها استریفیه و استر پیروفسفریک آن به نام تیامین پیروفسفات، شکل فعال این ویتامین در بدن است. فعالیت کوآنزیمی. تیامین به صورت استر دی‌فسفریک یعنی تیامین پیروفسفات، کوآنزیم آنزیمی به نام دکربوکسیلاز است که باعث دکربوکسیله شدن اسیدهای آلفاستونیک می‌گردد. دکربوکسیله شدن پیروویک اسید به دو صورت ممکن انجام می‌شود. کربوکسیلاسیون ساده. در این عمل پیروویک اسید با از دست دادن یک مولکول کربن دی‌اکسید به استالدهید تبدیل می‌شود و در مراحل بعدی آلدئید احیا شده و تولید الکل می‌نماید. این نوع دکربوسیلاسیون، بی‌هوازی است و توسط باکتری‌ها و مخمر آبجو انجام می‌شود. دکربوسیلاسیون اکسیداتیو. این نوع دکربوکسیلاسیون با اکسیداسیون توأم است؛ یعنی پیروویک اسید، یک‌دوم مولکول اکسیژن گرفته و ایجاد استیک اسید و کربن دی‌اکسید می‌نماید. کمبود تیامین. اختلالات شناخته‌شدهٔ ناشی از کمبود تیامین شامل بری‌بری، نشانگان ورنیکه–کورساکوف، نوروپاتی بینایی، بیماری لی، آتاکسی فصلی آفریقایی (یا آتاکسی فصلی نیجریه) و میلینولیز مرکزی پونتین است. علائم کمبود، شامل کسالت، کاهش وزن، تحریک‌پذیری و گیجی است. در کشورهای غربی، الکلیسم مزمن یک عامل خطر برای کمبود تیامین است. همچنین افراد مسن، افراد مبتلا به ایدز یا دیابت و کسانی که جراحی چاقی انجام داده‌اند در معرض خطر هستند. درجات مختلفی از نارسایی تیامین با استفادهٔ طولانی‌مدت از ادرارآورها مرتبط است. نیاز بدن. حبوبات، کبد و کلیه‌ها، غنی از تیامین هستند ولی در مرحلهٔ پخت طولانی غذاها، ویتامین غیرفعال می‌شود. احتیاج به تیامین در مراحل ضعف عمومی، نقاهت، کار عضلانی زیاد و شیردهی بیشتر است. اگر جیره غذایی از لیپیدها و پروتئین‌ها غنی باشد، نیاز به تیامین کاهش می‌یابد. انسان متوسط برای هر هزار کالری انرژی غذایی مورد نیاز، روزانه به ۱ میلی‌گرم تیامین احتیاج دارد. مصرف بیش از اندازهٔ این ویتامین (۱۰۰ برابر نیاز بدن به‌صورت تزریقی) باعث مسمومیت شده و علائمی چون سردرد، تشنج، آریتمی قلبی و واکنش‌های آلرژیک را ایجاد می‌کند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284638
284640
فلج اطفال
فلج اطفال ، نوعی بیماری حاد ویروسی است که دستگاه گوارش و در بعضی مواقع دستگاه عصبی مرکزی را درگیر می‌کند. این ویروس، نوعی ویروس نقص ایمنی است. علت. این بیماری ناشی از عفونت با پولیوویروس (Poliovirus) است. خانوادهٔ این ویروس دارای ۳ سویه است و تا پیش از انجام واکسیناسیون جهانی علیه ویروس پولیو، سویهٔ ۱ این ویروس، ۸۵ درصد موارد این بیماری را شامل می‌شد. ویروس پولیو از دستهٔ انتروویروسها (Enterovirus) و از خانوادهٔ پیکورناویریده (Picornaviridae) است. راه انتقال. ویروس پولیو تنها از انسان به انسان منتقل می‌شود و راه انتقال این ویروس دهانی ـ دهانی یا مدفوعی ـ دهانی است. همه‌گیرشناسی. تا پیش از انجام واکسیناسیون جهانی، همه‌گیری‌های این بیماری در ماه‌های تابستان و به‌خصوص در نیمکرهٔ شمالی رخ می‌داد. در سال ۱۹۵۲، یعنی ۳ سال پیش از آن‌که اولین واکسن بر ضد این بیماری تأیید شود، ۲۱٬۰۰۰ مورد کودک مبتلا به فلج اطفال در آمریکا به ثبت رسید. میزان بروز این بیماری در آمریکا پس از شروع واکسیناسیون با استفاده از واکسن غیرفعال‌شدهٔ پولیو (Inactivated polio vaccine) (IPV) در سال ۱۹۵۵ و پس از آن واکسن زندهٔ خوراکیِ پولیو (live oral polio vaccine) (OPV) در سال ۱۹۶۰ کاهش چشمگیری یافت. آخرین مورد فلج اطفال در آمریکا ناشی از ویروس وحشی پولیو در سال ۱۹۷۹ رخ داد. ریخت‌شناسی. ویروس پولیو اساساً باعث درگیری نورون‌های حرکتی و اتونوم می‌شود. تخریب نورون‌ها با تجمع سلول‌های التهابی مانند لنفوسیت‌ها، ماکروفاژها و لوکوسیت‌های چند هسته‌ای (Polymorphonuclear leukocytes) همراه است. این ضایعات به‌طور مشخص در مادهٔ خاکستری شاخ قدامی نخاع، هسته‌های حرکتی پونز و پیاز نخاعی یافت می‌شوند. نمای بالینی. دورهٔ کمون. دورهٔ کمون این ویروس از زمان برخورد فرد با ویروس تا شروع علائم پیش‌درآمد (Prodrome)(علائم شبه‌آنفلوانزا) بین ۹ تا ۱۲ روز است و تا زمان ایجاد فلج بین ۱۱ تا ۱۷ روز طول می‌کشد. این ویروس را همچنین می‌توان تا حداکثر ۱۹ روز پیش از ایجاد فلج از مدفوع بیماران جدا کرد. البته آسیب به اعصاب دائمی است و تا آخر عمر باقی می‌ماند. تظاهرات بالینی مرحلهٔ ایجاد عفونت. تظاهرات بالینی عفونت با ویروس پولیو از یک بیماری ناپیدا و غیر مشخص تا فلج شدید و مرگ متغیر است. حداقل ۹۵ درصد از موارد عفونت ناپیدا و غیر مشخص و بدون علائم بالینی هستند و تنها به‌وسیلهٔ جدا کردن ویروس از مدفوع یا گلو یا از طریق افزایش سطح پادتن‌های سرمی تشخیص داده می‌شوند. پولیومیلیت غیرمؤثر. پولیومیلیت غیرمؤثر با نام علمی Abortive poliomyelitis در ۴ تا ۸ درصد موارد عفونت اتفاق می‌افتد و با تب، سردرد، گلودرد، بی‌اشتهایی، استفراغ و درد شکمی مشخص می‌شود که ۲ تا ۳ روز ادامه می‌یابد. این بیماران فاقد علائم عصبی هستند. این نوع عفونت ناشی از ویروس پولیو از یک عفونت ویروسی اکتسابی از جامعه غیرقابل افتراق است. پولیومیلیت غیرفلجی. پولیومیلیت غیرفلجی با نام علمی Nonparalytic Poliomyelitis دارای همان علائم پولیومیولیت غیرمؤثر است با این تفاوت که علاوه بر آن‌ها این بیماران دارای علائم تحریک مننژ (Meningeal irritation) نیز هستند. البته این علائم دارای شدت بیشتری هستند. پولیومیلیت غیرفلجی را نمی‌توان از یک مننژیت آسپتیک (Aseptic Meningitis) که توسط دیگر انواع انتروویروس‌ها ایجاد شده باشد افتراق داد. پولیومیلیت فلجی نخاعی. پولیومیلیت فلجی نخاعی با نام علمی Spinal Paralytic Poliomyelitis تنها در ۰٫۱ درصد کل موارد عفونت با ویروس پولیو اتفاق می‌افتد. علائم این نوع از بیماری در دو مرحله بروز می‌کند و تحت عنوان مراحل کوچک و بزرگ بیماری (Minor and major illnesses) نام‌گذاری شده‌اند. پولیومیلیت فلجی بولبار (پیازی). پولیومیلیت فلجی بولبار با نام علمی Bulbar Paralytic Poliomyelitis نوعی از بیماری است که در آن گروهی از ماهیچه‌ها که توسط اعصاب مغزی عصب‌دهی می‌شوند فلج می‌شود. این واقعه به‌خصوص در مورد ماهیچه‌های کام نرم و حلق ایجاد می‌شود و باعث دیسفاژی، صحبت کردن تودماغی و در برخی موارد تنگی نفس می‌شود. اعصاب نهم و دهم مغزی شایع‌ترین اعصاب درگیر هستند. بیمار به دلیل ناتوانی در بلع و تنفس، بسیار آژیته و بی‌قرار می‌شود. پولیوانسفالیت. انسفالیت ویروسی ناشی از ویروس پولیو در ابتدا خود را با گیجی و اختلال در تمرکز نشان می‌دهد. این عارضه ناشایع است و اکثراً در نوزادان بروز می‌کند. در این عارضه تشنج شایع است و برخلاف پولیومیلیت فلجی نخاعی، این عارضه ایجاد "فلج اسپاستیک" می‌کند. انواع واکسن‌ها. دو نوع واکسن جهت پیشگیری از فلج اطفال وجود دارد: این واکسن را به‌نام IPV نیز می‌شناسند که خلاصه‌شدهٔ Inactivated polio vaccine است. واکسن خوراکی پولیو به دلایلی که در زیر ذکر می‌شود بر واکسن تزریقی ترجیح داده شد: البته یکی از عوارض واکسن خوراکی، ایجاد پولیومیلیت ناشی از واکسن ضعیف‌شده (Vaccine-associated paralytic poliomyelitis) است. از سال ۱۹۶۱ تا سال ۱۹۸۹ به‌طور متوسط سالانه ۹ نفر در آمریکا دچار عارضهٔ فلج ناشی از ویروس ضعیف‌شدهٔ واکسن شدند. به همین دلیل در سال ۱۹۹۹ تغییری در سیاست واکسیناسیون فلج اطفال در آمریکا به وجود آمد و واکسن تزریقی جایگزین واکسن خوراکی گردید. بدین ترتیب از ۸–۱۰ مورد فلج ناشی از واکسن ویروس ضعیف‌شدهٔ پولیو، جلوگیری به عمل آمد. در ایران. تولید واکسن خوراکی فلج اطفال. تولید واکسن خوراکی فلج اطفال (OPV) در ایران به همت سید حسین میرشمسی (پدر واکسن‌سازی ایران) و عباس شفیعی، بنیان‌گذاری گردید. پس از تولید و کنترل کیفیت چند نمونهٔ اولیهٔ واکسن OPV، این واکسن توسط سازمان جهانی بهداشت و آلبرت سابین مورد ارزیابی قرار گرفت و مؤسسهٔ تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی در سال ۱۹۷۲ میلادی موفق به دریافت مجوز تولید به عنوان ششمین کشور تولیدکنندهٔ واکسن خوراکی فلج اطفال در جهان گردید. از آن زمان تا کنون قریب به کل واکسن مصرفی در ایران توسط مؤسسهٔ رازی تولید گردیده‌است. تا کنون مطالعاتی بر روی بهینه‌سازی شرایط تولید و فرمولاسیون و ارزیابی این فراورده صورت پذیرفته‌است. واکسن تولیدی در مؤسسهٔ رازی در بستر سلولی دیپلوئید انسانی MRC-5 تهیه می‌گردد. استفاده از بسترهای سلولی مطمئن از جمله سلول‌های دیپلوئید MRC-5 و WI38 می‌تواند از خطر انتقال عوامل ناخواسته بکاهد. از سال ۱۹۹۷ میلادی هیچ سویهٔ وحشی داخلی (indigenous) و از سال ۲۰۰۱ میلادی هیچ موردی با منشأ خارجی (Exogenous) از ایران جدا نگردیده‌است. با توجه به برنامهٔ سازمان جهانی بهداشت (WHO) در جایگزینی واکسن سه‌ظرفیتی فلج اطفال tOPV با واکسن دوظرفیتی فلج اطفال bOPV مؤسسهٔ رازی از سال ۲۰۱۳ میلادی اقدام به تولید این فراورده نموده‌است. واکسیناسیون فلج اطفال در ایران. بر اساس برنامهٔ ایمن‌سازی همگانی کودکان مصوب کمیتهٔ کشوری ایمن‌سازی وزارت بهداشت، درمان ایران که از ابتدای سال ۱۳۷۳ به اجرا درآمد، واکسیناسیون در کشور ایران بر ضد فلج اطفال با استفاده از واکسن زندهٔ خوراکی پولیو ((OPV) صورت می‌گیرد. برنامهٔ واکسیناسیون فلج اطفال نوزادان: واکسن خوراکی به ترتیب در بدو تولد، ۲ ماهگی، ۴ ماهگی، ۶ ماهگی، ۱۸ ماهگی و ۶ سالگی به کودک خورانده می‌شود. برنامهٔ واکسیناسیون فلج اطفال کودکان زیر ۷ سال که به‌موقع مراجعه نکرده‌اند: واکسن خوراکی به‌ترتیب در بدو مراجعه، یک ماه، دو ماه و شش ماه تا یک سال پس از اولین نوبت و همچنین در ۶ سالگی به کودک خورانده می‌شود. برنامهٔ واکسیناسیون فلج اطفال کودکان ۷ ساله و بالاتر که به‌موقع مراجعه نکرده‌اند: واکسن خوراکی به‌ترتیب در بدو مراجعه، یک ماه، دو ماه و شش ماه تا یک سال پس از اولین نوبت به کودک خورانده می‌شود. برنامهٔ جهانی ریشه‌کنی فلج اطفال. در سال ۱۹۸۸ و در جریان چهل و چهارمین مجمع سازمان جهانی بهداشت، برنامهٔ حذف جهانیِ فلج اطفال به تصویب اعضا رسید. این برنامه در ادامهٔ حذف جهانیِ ویروس آبله در سال ۱۹۸۰ بود. به‌دنبال اجرای این برنامه، سازمان جهانی بهداشت گواهینامهٔ منطقهٔ بدون فلج اطفال (Certified Polio-free) را در سال ۱۹۹۴ به کشورهای قارهٔ آمریکا که شامل ۳۶ کشور است اعطا کرد و به دنبال آن این گواهینامه به کشورهای ساحل غربی اقیانوس آرام که شامل ۳۷ کشور و به همراه کشور چین در سال ۲۰۰۰ اهدا شد. اروپا (دارای ۵۱ کشور) نیز در سال ۲۰۰۲ موفق به دریافت این گواهینامه شد. در سال ۲۰۰۷ بیش از ۴۰۰ میلیون نفر در ۲۷ کشور و طی ۱۶۴ برنامهٔ تکمیلی ایمن کردن، واکسینه شدند. در اوایل قرن بیست و یکم این ویروس تنها در شمال هند، شمال نیجریه و دو کشور همسایه افغانستان و پاکستان یافت می‌شد. در سال ۲۰۱۴ سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که فلج اطفال در کشورهای جنوب شرق آسیا از جمله هند ریشه‌کن شده‌است. از سال ۲۰۲۰ ابتلا به ویروس وحشی فلج اطفال در آفریقا مشاهده نشده‌است. هم‌اکنون تعداد مبتلایان در سال در حدود چند صد نفر در سال است که اکثراً بر اثر واکسیناسیون است. درمان. درمان مشخصی وجود ندارد. در تعداد کمی از موارد، پزشک در ایجاد بهبودی و کمک به بیمار، ناتوان است. این‌که بیمار خواهد توانست قدرت ماهیچه‌ای خود را به دست آورد یا نه، به میزان آسیب دستگاه عصبی بستگی دارد و پزشک در این مورد کار زیادی نمی‌تواند انجام دهد. داروی ضد ویروس خاصی بر ضد ویروس پولیو هنوز در دسترس نیست. در صورت فلج ماهیچه‌های تنفسی، حمایت تنفسی با استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی (ونتیلاتور) پیش از آن‌که هیپوکسی ایجاد شود، لازم است. این حمایت معمولاً وقتی حجم حیاتی (Vital capacity) به کمتر از ۵۰ درصد کاهش یابد آغاز می‌شود. تاریخچه. سنگ‌نگاره‌های مصری تصویر بیماران مبتلا به فلج اطفال را نشان داده‌اند. مطالعات پزشکی جدید از سال ۱۷۸۹ آغاز شده‌است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284640
284641
شهرک چهارچشمه (مشهد)
چهارچشمه محله‌ای در شهر مشهد است که در قدیم روستایی با این نام بوده است. نام این محله از روستایی که قدیم در این منطقه بوده برگرفته شده است. این منطقه که مشرف به کوه است و از جمله نقاط مرتفع‌تر شهر مشهد است در منطقه جنوب غرب مشهد واقع شده است و کوه‌های موجود در این منطقه و مرتفع بودن شرایط سردی در زمستان برای این منطقه نسبت به سایر نقاط شهر پدیدآورده است. این منطقه با یکی از پر رفت و آمدترین بولوارهای شهر مشهد یعنی بولوار پیروزی و هچنین بزرگراه وکیل‌آباد با سایر نقاط شهر در ارتباط است. در این محله و به خصوص در مناطق شمالی با توجه به طبیعت زیبا و ساخت‌وسازهای جدید با اشکال مختلف صحنه‌ای زیبا از تقابل طبیعت و ساختمان‌ها را نشان می‌دهد. مردم در این منطقه می‌توانند نیازهای خود را از طریق بازار روزهای موجود در منطقه فراهم کنند. همچنین مجتمع فرهنگی و مجموعه سینماهای پیروزی نیز به عنوان یکی از مناطق رفاهی این منطقه است. پارک زیبا اما کوچک ایزدی نیز نیاز مردم منطقه را به فضای سبز با کمک پارک‌های محله برطرف کرده است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284641
284642
قیژک کولی
مشخصات اثر. قیژک کولی اثریست با آهنگسازی حمید متبسم در شور و دشتی که با صدای همایون شجریان و همنوازی گروه دستان در سال ۱۳۸۷ در ایران و جهان منتشر شد. آهنگساز: حمید متبسم خواننده:همایون شجریان گروه: دستان نوازندگان: ناشر: دل‌آواز شماره مجوز ۵۸۳۴ شماره ثبت کتابخانه ملی ۱۱۰۴۰و شرح: «خورشید آرزو» و «قیژک کولی» نام دو آلبومی است که مربوط به کنسرت همایون شجریان و گروه دستان در سال۲۰۰۸ برلین است. آهنگ سازی قیژک کولی را حمید تبسم بر عهده داشته، می‌توان در آن قطعات عاشقانه ( با شعری از حمید متبسم)، بوی عشق (سعدی)، قیژک کولی (شفیعی کدکنی)، مستانه (بی کلام)، کمند زلف (حافظ) و زهی عشق (مولانا) را شنید. اشعار ترانه‌ها. به ترتیب لیست آهنگ‌ها: تصنیف عاشقانه. آهنگ تصنیف عاشقانه (حمید متبسم) بوی عشق. آهنگ ساز و آواز بوی عشق (سعدی) قیژک کولی. آهنگ تصنیف قیژک کولی (شفیعی کدکنی) زهی عشق. آهنگ تصنیف زهی عشق (مولانا)
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=284642
237468
موافقت‌نامه هسته‌ای غیرنظامی هند–آمریکا
موافقت نامه هسته‌ای غیرنظامی هند-آمریکا که به نام معامله هسته‌ای هم شناخته می‌شود توافقی دوجانبه بین ایالات متحده آمریکا و هند می‌باشد که تحت این قرارداد آمریکا امکان دستیابی هند به فناوری هسته‌ای غیرنظامی وسوخت هسته‌ای در ازای بازرسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از نیروگاه‌های هسته‌ای هند را فراهم می‌کند. بنا بر نظر شرکت انرژی اتمی هند بااجرایی شدن این توافقنامه، هند می‌تواند در سال ۲۰۲۰ میلادی به تولید ۲۵٬۰۰۰ مگاواتی برق از طریق انرژی اتمی دست یابد. پس از امضای موافقت نامه در تاریخ ۲۷ ژوئن ۲۰۰۷، گروه‌های چپ گرای مخالف حزب حاکم هند (میثاق اتحاد برای ترقی) به شدت به مخالفت با این توافقنامه پرداختند. این گروه‌ها توافقنامه را در جهت تخریب استقلال سیاست خارجی هند دانستند و حزب حاکم را متهم می‌کنند که بندهایی از این توافقنامه را که به بومی‌سازی برنامه هسته‌ای هند آسیب می‌زند را از رسانه‌ها مخفی کرده‌است. در ۹ ژوئن ۲۰۰۸ با خارج شدن جبهه چپ گرای از دولت تعداد نمایندگان حامی دولت در مجلس لوک سابای هند به ۲۷۶ نفر(کمتر از حدنساب مورد نیاز برای تشکیل دولت) رسید. ولی دولت در تاریخ ۲۲ ژوئن با ۲۷۵ رأی موافق در مقابل ۲۶۵ رأی مخالف نمایندگان مجلس توانست رای اعتماد مجلس را به دست آورد. پس زمینه. امضاءکنندگان معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان پی تی) امکان تبادل فناوری هسته‌ای غیرنظامی با یکدیگر و تأمین سوخت هسته‌ای به وسیله گروه تأمین هسته‌ای را در ازای نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر فعالیت‌های هسته‌ای آنان به دست می‌آورند. کشورهای پاکستان، اسرائیل و هند این معاهده را امضاء نکرده‌اند. دلیل این گروه از کشورها این موضوع می‌باشد که معاهده به صورت تبعیض‌آمیزی کشورهای جهان را به دو گروه «دارای سلاح هسته ای» و «بدون سلاح هسته ای» تقسیم می‌کند زیرا معاهده تنها به کشورهایی که پیش از سال ۱۹۶۷ آزمایش هسته‌ای انجام دادند اجازه حفظ امکانات هسته‌ای خود را داده‌است. پس از گسترش زرادخانه هسته‌ای چین، در سال ۱۹۷۴ هند نخستین آزمایش بمب هسته‌ای خود را انجام داد. این آزمایش «انفجار هسته‌ای صلح‌آمیز» نام‌گذاری شد زیرا دولت هند اگر چه این آزمایش را نظامی دانست ولی تنها هدف آن را بازداری از حمله کشورهای دیگر دانست. هند در مه ۱۹۹۸ ۵ آزمایش بمب اتمی دیگر انجام داد. عوامل امضای توافقنامه. افزایش تقاضای برای مصرف انرژی به علت رشد اقتصادی بالا در کشورهای هند و چین باعث ایجاد تردیدهایی نسبت به تأثیر آن بر کمبود جهانی انرژی شده‌است. هند همچنان براین موضوع پافشاری می‌کند که باید قبل از امضای (ان پی تی) این کشور به عنوان یک قدرت هسته‌ای به رسمیت شناخته شود. در این توافقنامه هسته‌ای به صورت غیررسمی هند به عنوان یک قدرت هسته‌ای در نظر گرفته شده‌است. دولت جرج بوش بر این موضوع تأکید می‌کند که تغییر مصرف انرژی در هند از مصرف سوخت‌های فسیلی به سوخت هسته‌ای باعث اطمینان از تأمین سوخت فسیلی برای آمریکا می‌شود. همچنین دولت آمریکا این موضوع را مطرح کرده‌است که حمایت از هند به عنوان یک قدرت هسته‌ای با دمکراسی پایدار بر کشورهایی همچون پاکستان ارجحیت دارد. هدف دیگر دلت آمریکا از این توافقنامه به دست آوردن سهمی در بازار ۱۵۰ میلیارد دلاری انرژی اتمی در دردهه آینده هند با توجه به رشد بالای اقتصادی این کشور می‌باشد. تولید برق از انرژی اتمی در هند از میزان ۴٬۰۰۰ مگاوات برق به ۲۰٬۰۰۰ مگاوات در سال ۲۰۲۰ خواهد رسید. محمد البرادعی طی اظهاراتی دربارهٔ این توافقنامه اعلام کرد که این قرارداد ممکن است منجر به ورود هند به رژیم منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای شود. در حالیکه هند با دارابودن بیش از ۲۵٪ از ذخایر توریم جهان از این لحاظ خود کفا می‌باشد ولی در صد ناچیزی(۱٪) از ذخایر اورانیوم جهان را داراست در نتیجه دولت هند با این توافقنامه می‌تواند مواد مورد نیاز خود را به وسیله آمریکا بدست آورد. امضاءکنندگان معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان پی تی) امکان تبادل فناوری هسته‌ای غیرنظامی با یکدیگر و تأمین سوخت هسته‌ای به وسیله گروه تأمین هسته‌ای را در ازای نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر فعالیت‌های هسته‌ای آنان به دست می‌آورند. کشورهای پاکستان، اسرائیل و هند این معاهده را امضاء نکرده‌اند. دلیل این گروه از کشورها این موضوع می‌باشد که معاهده به صورت تبعیض‌آمیزی کشورهای جهان را به دو گروه «دارای سلاح هسته ای» و «بدون سلاح هسته ای» تقسیم می‌کند زیرا معاهده تنها به کشورهایی که پیش از سال ۱۹۶۷ آزمایش هسته‌ای انجام دادند اجازه حفظ امکانات هسته‌ای خود را داده‌است. پس از گسترش زرادخانه هسته‌ای چین، در سال ۱۹۷۴ هند نخستین آزمایش بمب هسته‌ای خود را انجام داد. این آزمایش «انفجار هسته‌ای صلح‌آمیز» نام‌گذاری شد زیرا دولت هند اگر چه این آزمایش را نظامی دانست ولی تنها هدف آن را بازداری از حمله کشورهای دیگر دانست. هند در مه ۱۹۹۸ ۵ آزمایش بمب اتمی دیگر انجام داد. عوامل امضای توافقنامه. افزایش تقاضای برای مصرف انرژی به علت رشد اقتصادی بالا در کشورهای هند و چین باعث ایجاد تردیدهایی نسبت به تأثیر آن بر کمبود جهانی انرژی شده‌است. هند همچنان براین موضوع پافشاری می‌کند که باید قبل از امضای (ان پی تی) این کشور به عنوان یک قدرت هسته‌ای به رسمیت شناخته شود. در این توافقنامه هسته‌ای به صورت غیررسمی هند به عنوان یک قدرت هسته‌ای در نظر گرفته شده‌است. دولت جرج بوش بر این موضوع تأکید می‌کند که تغییر مصرف انرژی در هند از مصرف سوخت‌های فسیلی به سوخت هسته‌ای باعث اطمینان از تأمین سوخت فسیلی برای آمریکا می‌شود. همچنین دولت آمریکا این موضوع را مطرح کرده‌است که حمایت از هند به عنوان یک قدرت هسته‌ای با دمکراسی پایدار بر کشورهایی همچون پاکستان ارجحیت دارد. هدف دیگر دلت آمریکا از این توافقنامه به دست آوردن سهمی در بازار ۱۵۰ میلیارد دلاری انرژی اتمی در دردهه آینده هند با توجه به رشد بالای اقتصادی این کشور می‌باشد. تولید برق از انرژی اتمی در هند از میزان ۴٬۰۰۰ مگاوات برق به ۲۰٬۰۰۰ مگاوات در سال ۲۰۲۰ خواهد رسید. محمد البرادعی طی اظهاراتی دربارهٔ این توافقنامه اعلام کرد که این قرارداد ممکن است منجر به ورود هند به رژیم منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای شود. در حالیکه هند با دارابودن بیش از ۲۵٪ از ذخایر توریم جهان از این لحاظ خود کفا می‌باشد ولی در صد ناچیزی(۱٪) از ذخایر اورانیوم جهان را داراست در نتیجه دولت هند با این توافقنامه می‌تواند مواد مورد نیاز خود را به وسیله آمریکا بدست آورد. موافقت نامه. در ۲ مارس ۲۰۰۶ جرج بوش و مانموهان سینگ مواقت نامه غیرنظامی هسته‌ای را در دهلی نو امضاء کردند پیش زمینه این موافقت نامه در اجلاس مشترک دو کشور در واشینگتن در سال ۲۰۰۵ ایجاد شد. کاخ سفید این توافقنامه را یک پیروزی بزرگ برای ابتکار عمل در سیاست خارجی دولت جرج بوش محسوب کرد. در ۳ آگوست ۲۰۰۷ متن کامل این توافق‌نامه منتشر شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237468
237476
هادی اسلامی
هادی اسلامی (۱۷ آبان ۱۳۱۸ – ۹ مرداد ۱۳۷۲) بازیگر ایرانی بود. او در سال ۱۳۶۴، برای بازی در فیلم "اتوبوس" برندهٔ لوح زرین بهترین بازیگر مرد جشنوارهٔ فیلم فجر شد و در سال ۲۰۰۴ برای بازی در فیلم سرب برنده جایزه بهترین نقش اول مرد در جشنواره بین المللی نیویورک شد. فیلم های "سرب"و"خواستگاری"و"اتوبوس"و"طعمه" از جمله آثار شاخص وی در عرصه سینما بودند. زندگی‌نامه. هادی اسلامی ۱۷ آبان ۱۳۱۸ در محله پامنار، تهران به دنیا آمد و فعالیت هنری خود را از دوره دبیرستان شروع کرد. سپس در دانشکده تئاتر به تحصیل پرداخت و با مدرک فوق‌دیپلمِ این رشته، در سال ۱۳۴۲ فارغ‌التحصیل شد. در همان سال با بازی در نمایشنامه "روسری قرمز" به جرگه هنرمندان حرفه‌ای تئاتر پیوست. از زمان تحصیل در دبیرستان به بازیگری در تئاتر پرداخت و پس از اتمام تحصیلات متوسطه در سال ۱۳۴۶ نمایشنامه "زیرگذر لوطی صالح" را که خود او آن را نوشته بود به صحنه برد که با موفقیت فراوان روبرو شد. در پی آن هادی اسلامی کار در تئاتر را با دلگرمی بیشتر ادامه داد تا پس از انقلاب که در سال ۱۳۵۸ بازی در سینما را نیز شروع کرد. نخستین فیلمی که از او به نمایش درآمد "دست شیطان" (۱۳۶۰) نام داشت و پس از آن به کار بازیگری در سینما به‌طور مداوم ادامه داد و در فیلم‌های متعددی در نقش‌های متفاوت ظاهر شد که عبارتند از: "موج طوفان"، "مرگ سفید"، "ملخ زدگان"، "مترسک"، "اتوبوس" (برای بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر نقش اول را از چهارمین جشنواره فیلم فجر کسب کرد) "آوار"، "معما"، "میهمانی خصوصی"، "قصه زندگی"، "آشیانه مهر"، "مقاومت"، "بهار در پائیز"، "جهیزیه برای رباب"، "سرب"، "شاخه‌های بید"، "خواستگاری"، "دل نمک"، "قطب مخوف"، "شتاب‌زده"، "ساده‌لوح"، "مستأجر"، "طعمه" و… هادی اسلامی در طرح ارزشیابی هنرمندان به کسب درجه دکترای تئاتر نائل گردید. او در چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال ۱۳۶۴ در تهران، برنده جایزه بهترین بازیگر مرد برای فیلم اتوبوس شد. هادی اسلامی علاوه بر سینما در چند سریال تلویزیونی از جمله "مرغ حق" (در نقش سید حسن مدرس) بازی کرده بود. وی قصد داشت نمایشنامه "زیرگذر لوطی صالح" را مجدداً روی صحنه بیاورد اما صبح روز پنجشنبه نهم مرداد ماه ۱۳۷۲ در تهران بر اثر سکته قلبی درگذشت.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237476
237485
شهرک چیتگر شمالی
شهرک چیتگر شمالی از شهرک‌های منطقه ۲۱ شهر تهران است. این شهرک در کیلومتر ۱۵ بزرگراه شهید لشکری واقع شده است. از شمال به اتوبان تهران کرج و از جنوب به بزرگراه شهید لشکری از شرق به کارخانه سایپا دیزل و از غرب به شهرک کارمندان شهرداری منتهی می‌شود. این شهرک دارای چندین بوستان ازجمله بوستان مادر، بوستان یاس و پارک جنگلی چیتگر می‌باشد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237485
237489
تاریخ تمبر در ایران
کهن‌ترین تمبر رسمی ایران معروف به تمبر باقری در روزگار پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار، در سال ۱۲۴۷ خورشیدی (برابر با ۱۸۶۸ میلادی) منتشر شده‌است. نقش این تمبر نشان رسمی دولت وقت ایران «شیر و خورشید» است که درون دایره‌ای قرار گرفته و در چهارگوشه آن بهای هر تمبر به فارسی درج شده‌است. پیش از آن گاهی از تمبرهای انگلیسی در ایران استفاده شده‌است. پیشینه. در زمان هخامنشیان، داریوش بزرگ، پادشاه بزرگ هخامنشی، چابک سوارانی تربیت کرده‌بود که نوشته‌های دولتی را به سرتاسر امپراطوری برسانند و از اخبار دورترین نقاط امپراطوری آگاه شوند. این چابک‌سواران از ایستگاهی به ایستگاه دیگر می‌رفتند تا به چاپار پس‌تر برسند. نوشتهٔ مشهوری از داریوش پزرگ به جا مانده‌است که در سردر ادارهٔ پست شهر نیویورک نیز نوشته‌شده‌است: «نه برف و باران و نه تاریکی شب نمی‌تواند پیک‌های تندرو را از حرکت بازدارند.» دوره‌بندی. تمبرهای ایران به چهار دورهٔ زمانی بخش می‌شوند: قاجار. دولت قاجار در عصر امیرکبیر در راستای سایر اقدامات اصلاحی در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و نظامی به پست و تعمیم آن نیز توجه داشت .صورت جدید پست در ایران از زمان قاجاریه به‌وجود آمد که با خدمات و اقدامات امیرکبیر صورت گرفت. شیوه اروپائی پست را از انحصار دولت‌ها خارج کرد و آن را در اختیار عموم مردم قرار داد..تشکیلات رسمی پست ایران به معنای واقعی از سال ۱۲۵۴ ه.ش به وسیله میرزاعلیخان و با همکاری گوستاو ریدرز مستشار اتریشی، تحت عنوان پستخانه ایران تأسیس و شروع به‌کار کرد. یکی از مهمترین رویدادها در تاریخ پست ایران تهیه و تدوین قانون پستی کشور است.مجموعه قوانین پست ایران در ۴ مرداد ۱۲۹۴ ه.ش به تصویب مجلس شورای ملی رسید.پست در ایران تا پیش از سال 1258 به صورت «اداره» بود و تمامی امور پستی در آن زمان توسط همین اداره صورت می‌گرفت. در پی موفقیت‌های پست در انجام امور کشور، "ناصرالدین شاه قاجار" دستور تاسیس وزارت پست را صادر کرد.ایران در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار تنها سه سال پس از تأسیس اتحادیه جهانی پست و با وجود کارشکنی‌های دولت‌های استعماری به عنوان یک دولت مستقل و قدرتمند آسیایی به عضویت این نهاد بین‌المللی درآمد و نخستین تمبر ایران نیز در حدود ۱۰ سال، پیش از عضویت ایران منتشر شد.اتحادیه جهانی پست، ۹ اکتبر ۱۸۷۴ میلادی در شهر «برن» سوئیس تاسیس شد. در سال ۱۹۶۹ میلادی این ‌روز توسط کنگره اتحادیه، روز جهانی پست نام‌گذاری شد. اتحادیه از نظر قدمت، دومین سازمان بین‌المللی در جهان است که در حال حاضر ۱۹۲ کشور عضو آن هستند. ایران نیز شهریور ۱۲۵۶ برابر با سپتامبر ۱۸۷۷ و در زمان ناصرالدین شاه قاجار به عضویت آن درآمد. پیش از عضویت ایران در اتحادیه، تمام نامه‌های پستی صادر شده ایران به سایر کشورها، علاوه بر الصاق تمبرهای پستی ایران، ۸ کوپک تمبر روسی نیز بر روی آنها چسبانده می‌شد و توسط فرستاده مخصوص، به دفتر تبادل پستی روسیه در جلفا منتقل و برای ارسال به خارج از کشور تحویل روس‌ها داده می‌شد. نخستین تمبر ایران. در سال ۱۸۶۵ میلادی (۱۲۴۴ خورشیدی) ناصرالدین شاه قاجار پس از بازگشت از اروپا جمعی را برای ساخت و طراحی تمبر به فرانسه اعزام کرد تا با وزارت پست و تلگراف فرانسه مذاکره کنند. نخست کلیشه‌هایی توسط شخصی به نام ریستر،(A.M.Riester) برای ساخت تمبر تهیه شد و حتی نمونه‌هایی نیز به چاپ رسید. سپس آلبرت بار (Albert Barre) نمونهٔ دیگری تهیه کرد که آن را برای تأیید به ایران آورد که این طرح او تصویب شد و نمونه‌هایی از آن تمبر در چهار رنگ بنفش، سبز، آبی و قرمز به ترتیب به بهای ۱، ۲، ۴ و ۸ شاهی چاپ شدند. طرح این تمبرها نشان رسمی دولت ایران که همان شیر و خورشید که درون دایره‌ای جا گرفته‌اند می‌باشد که گرداگرد آن با زنجیره‌ای با ۸۶ دانه مروارید پوشیده شده‌است و قیمت هر تمبر با حروف فارسی در چهار دایرهٔ کوچک در چهار گوشهٔ آن نوشته‌شده‌است. این نخستین مجموعه از تمبرهای ناصرالدین شاهی است. پس از ناصرالدین شاه. انتشار تمبر در دوره قاجار پس از تمبرهای ناصرالدین شاه قاجار از سال ۱۲۴۷ تا ۱۲۷۵، توسط مظفرالدین شاه قاجار از سال ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵ ، محمد علیشاه قاجار از سال ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۸ و در نهایت احمدشاه قاجار از سال ۱۲۸۸ تا ۱۳۰۴ ادامه داشت. پس از کشته شدن ناصرالدین شاه، در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه، یک هیات بلژیکی برای اداره امور پست ایران استخدام شدند که ریاست آنان با نوز بود و این شخص تا انقلاب مشروطه ایران در خدمت دولت بود و از ریاست پست تهران به تدریج به مقام مدیریت کل پست ایران ارتقا یافت.پس از مظفرالدین شاه قاجار. جانشینش، محمدعلی‌شاه هم که دوره پادشاهی‌اش تنها دو سال بود، چاپ تمبرهایی 50 قَرانی را به هلندی‌ها سفارش داد. .احمدشاه، واپسین شاه قاجار هم تمبرهایی چاپ کرد. نخستین آن‌ها به نام «تمبرهای تاج‌گذاری» آوازه پیدا کرده‌اند و تصویر شاه 12 ساله را نشان می‌دهند. این تمبرها که در هلند چاپ شده بود، چند ماه پس از تاج‌گذاری شاه به تهران رسید. تمبرهای دیگر احمدشاه که بر روی یکی از آن‌ها نشان فروهر و بر روی بسیاری دیگر تصویری از تخت‌جمشید دیده می‌شد و بسیار زیبا بودند. پهلوی اول از سال ۱۳۰۴. منسوخ شدن تمبر روسی از مرسولات پستی ایران و جایگزین شدن تمبر ایرانی و همچنین به رسمیت شناخته شدن نظام پستی و تمبر ایرانی در جهان، از نخستین نشانه‌های استقلال در گام‌های اولیه خود بود. با به رسمیت شناخته شدن و گسترش تمبر، روند رو به پیشرفت اقتصادی آن نیز ادامه یافت، تا آنجا که در دوره پهلوی اول قوت گرفت. در دوره پهلوی، تمبرهای فراوانی با موضوعات نقوش معماری باستانی ایرانی و تصاویر شاهان هخامنشی و ساسانی، اعلام تغییر نام پرشیا به ایران، ورزش‌های باستانی و بزرگداشت مفاخر و مشاهیر ایرانی به چاپ رسیدند؛ اما بارزترین ویژگی تمبرهای این دوره، اختصاص داشتن آن‌ها به تصاویر شاه و خانواده سلطنتی او بود.روایت برآمدن و برافتادن یک سلسله را از زبان تمبرهای روزگار پهلوی می‌توان شنید؛ حتی پیشتر از آن حکایت برآمدن رضاخان را از قزاقی به سردارسپه و داعیه‌داری برای جمهوری و سرانجام، پادشاهی. تمبرها حکایت دگرگونی روزگار را از چند شاهی و دینار به قران و تومان، مو به‌مو از بَرَند. نقش تمبرهای ایران در دوره پهلوی، عبارت «دولت شاهنشاهی ایران» بود.در زمان پهلوی یکم نزدیک به 300 تمبر چاپ شد، در آن روزگار رادیو تلویزیون وجود نداشت و تمبرها ابزاری بود که می‌توانستند اندیشه‌های سیاسی خود را به در خانه‌های مردم ببرند. یکی از اندیشه‌های دوران پهلوی یکم، نشان دادن کلاه پهلوی به مردم بود زیرا همه روزنامه نمی‌خواندند ولی تمبر را همه می‌دیدند و به‌کار می‌بردند. پهلوی دوم از سال ۱۳۲۰. پهلوی دوم کوشش کرد نگرشی نو تر داشته باشد و بازنگری بر دیدگاه‌های گذشته را داشته‌باشد بنابراین به بازتاب نگاره بناهایی با معماری ایرانی ـ اسلامی، میراث‌فرهنگی، مردم‌نگاری، نام‌آوران، هنری، طبیعت و … روی تمبرها پرداخت و نزدیک به 900 تمبر به چاپ شد. محمدرضا شاه پهلوی با وجود بی‌نظمی در ده‌ سال اول حکومت او، تمبرها منعکس کننده درگیری‌های داخلی و خارجی جاری هستند، همچنین مجموعه های یادبودی برای تجلیل از سهم ایران در جنگ جهانی دوم ، دومین سالگرد ملی شدن صنعت نفت ایران ، ازدواج شاه با ثریا اسفندیاری نیز منتشر شد. جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۵۸ تاکنون. اولین تمبر پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اسفند ۱۳۵۷ با عنوان بهار آزادی خلق شد و به‌دنبال پیروزی انقلاب، محتوای تمبرها هم رنگ و بوی انقلابی گرفت.پس از انقلاب به جای تمبرهای ویژه جشن‌های 2500 ساله یا تاجگذاری، تمبرهایی به مناسبت اعیاد و مناسبت‌های مذهبی چاپ شد. تمبرهای ویژه هفته وحدت نیز به منظور همبستگی میان مذاهب اسلامی بارها به چاپ رسید. حمایت از جنبش‌های اسلامی دیگر کشورها، همچون انتفاضه فلسطین و قیام مردم افغانستان در این میان جایگاه خاصی دارد.نخستین تمبری که به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی به مبلغ اسمی ۵ریال توسط شرکت پست جمهوری اسلامی ایران در فروردین ۱۳۵۸ منتشر شده است، تمبرهایی با آیات قرآنی، شعارها و عبارت‌هایی همچون «انا فتحنا لک فتحا مبینا» و...، تصویرهایی از حضور رزمندگان در دوران دفاع مقدس در جبهه، بازگشت امام خمینی(ره) به وطن در سال ۱۳۵۷. بر تمبرهای پس از انقلاب، موضوع شهادت، به صورت گوناگون تصویر شده است؛ از جمله تمبرهای بزرگداشت پیشگامان انقلاب اسلامی و شهدای جنگ تحمیلی و شهیدان نهضت‌های اسلامی سایر کشورها. جنگ تحمیلی و پیامدهای آن نیز موضوع بسیاری از تمبرهاست. برخی از این تمبرها رویدادهای مهم جنگ را بازگو می کند.در 22 سال گذشته 58 قطعه تمبر از بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران توسط شركت پست جمهوري اسلامي ايران منتشر شده است. طراحان تمبر. از طراحان تمبر ایران میتوان به محمد مهروان نگارگر بزرگ و چهره ماندگار هنر ایران که از دهه چهل به ساخت تمبر های ایران پرداخته اشاره کرد. پیوند به بیرون. مصاحبه استاد محمد مهروان در مستند تمبر
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237489
237506
۱۸۰۷
در این صفحه وقایع مهم سال ۱۸۰۷ میلادی فهرست شده‌اند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237506
237507
راسته (زیست‌شناسی)
سلسله مراتب هشت طبقه آرایه‌شناختی اصلی در طبقه‌بندی زیستی. یک رده از یک یا چند راسته تشکیل شده‌است. طبقه‌های میانی جزئی‌تر نشان داده نشده‌اند. راسته یک طبقه آرایه‌شناختی است که بالاتر از خانواده (در جانوران) یا تیره (در گیاهان) و پایین‌تر از رده جای دارد. یک طبقه بالاتر مجاور آن بالاراسته و یک طبقه پایین‌تر زیرراسته نام دارد. همچنین به‌عنوان واحد آرایه‌شناختی، آرایه‌ای در آن طبقه است. پسوند لاتین "-i)formes)" به معنی «سانان» برای نام علمی راسته‌های پرندگان و ماهیان به‌کار می‌رود ولی ممکن است این پسوند برای برخی پستانداران و بی‌مهرگان کمتر به کار رود.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237507
237508
هفت پاتر
ماجرای هفت پاتر نقشه‌ای برای فرار هری پاتر از دست مرگخواران می‌باشد. در پایان ۱۷ سالگی هری پاتر، لرد ولدمورت تصمیم می‌گیرد، مرگخوارانش را برای کشتن هری پاتر به خانهٔ خالهٔ او بفرستد. سوروس اسنیپ نقشهٔ هفت پاتر را طراحی کرد و مخفیانه به ماندانگاس فلچر اطلاع داد. پس از اطلاع‌رسانی ماندانگاس به محفل ققنوس، مودی تصمیم گرفت، رون، جرج و فرد ویزلی، هرمیون گرنجر، فلور دلاکور و ماندانگاس فلچر را با استفاده از معجون مرکب به شکل هری پاتر درآورد، تا شانس کشته شدن هری پاتر به یک هفتم کاهش یابد. در پایان این ماجرا علیرغم همهٔ تلاش‌های اسنیپ (که "ظاهراً" پیرو لرد ولدمورت و مرگخوار او بود)، الستور مودی، فرد ویزلی و هدویگ، جغد برفی هری پاتر، کشته شدند، و جرج ویزلی یک گوش خود را از دست داد. کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237508
237510
جرم دندان
جرم دندان یا تارتار دندانی یا کَلکولوس دندانی تجمع جرم محکم و سخت‌شدهٔ پلاک‌های میکروبی است که به دندانها چسبیده‌اند و با مسواک زدن نیز تمیز نمی‌شوند. هدف از مسواک زدن حذف لایه میکروبی فوق (پلاک میکروبی) است. پلاک میکروبی نه تنها باعث پوسیدگی دندان می‌شود، بلکه فعالیت میکروبهای موجود در آن باعث آسیب به لثه و ایجاد التهاب در ناحیه لثه (ژنژیویت) نیز خواهد شد. اگر شخصی خوب مسواک نزند، پلاکهای میکروبی کاملاً حذف نمی‌شوند و به تدریج بر ضخامت آنها افزوده می‌شود، پلاکهای میکروبی ضخیم شده، تحت تأثیر کلسیم بزاقی می‌توانند به مواد معدنی موجود در دندان اتصال شیمیایی پیدا کنند. این فرایند منجر به تشکیل جرم می‌شود. یعنی یک جسم سخت غیر از دندان در کنار دندان تشکیل می‌شود که از طریق کلسیم بزاقی، اتصال ضعیفی به دندان پیدا می‌کند. اتصال به دندان در حدی قوی نیست که نتوان آن را توسط ابزار دندانپزشکی جدا کرد، اما آن قدر قوی هست که با مسواک زدن یا شستشو قابل پاک شدن نباشد. در زیر این پلاک سخت که با مسواک برداشته نمی‌شود، میکروب‌ها همچنان در حال تخریب بافت‌های دندان و پریودنتال هستند؛ بنابراین، برداشت سریع آن‌ها توسط دندانپزشک ضروری است. بر خلاف باور عموم، جرمگیری آسیبی به دندان نمیزند. چنانچه آسیبی بر سطح دندان، ریشه و لثه بعد از جرمگیری مشاهده کردید، بقایای تخریب میکروب‌هاست که در زیر جرم دندان مدت‌ها مخفی شده بودند. اگر دیر تر جرمگیری کنید آسیب‌ها وسیع‌تر خواهد بود. معمولا ادامه فعالیت میکروبی در زیر لثه و عدم جرمگیری متوالی، دندان را به سمت لق شدن سوق می‌دهد. جرم‌گیری دندان یا عمل بروساژ دندان برای دندان هیچ ضرری ندارد چرا که جرم دندان علاوه بر اینکه برای لثه و بافتهای نگهدارنده دندان مضر می‌باشد بلکه محلی نیز برای تجمع و تکثیر میکروب‌های پوسیدگی‌زا است. با عمل بروساژ تعداد این میکروب‌ها در دهان به مراتب کمتر می‌شود. مشارکت کنندگان ویکی‌پدیا انگلیسی- Dental plaque- بازیابی ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۱
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237510
237522
بلک لاگون
| "بلک لاگون" | مانگا | مجموعه تلویزیونی | مجموعه تلویزیونی : "Black Lagoon: The Second Barrage" | او وی ای : "رد خون روبرتا" بلک لاگون یک مجموعه مانگای ژاپنی است که توسط ری هیروئه نوشته و طراحی شده‌است. از این مانگا تاکنون دو مجموعه تلویزیونی انیمه توسط استودیوی مدهاوس تهیه شده‌است. یک مجموعه اووی‌ای پنج قسمتی نیز با عنوان "رد خون روبرتا" از ژوئیه ۲۰۱۰ تا ژوئن ۲۰۱۱ پخش شد. داستان این انیمه دربارهٔ کارمندی ژاپنی به نام روکورو اکاجیما (به انگلیسی Rokuro Okajima) به‌طور خلاصه راک است که بعد از گروگان‌گرفته‌شدن توسط گروه کمپانی لاگون، به زندگی کسالت آور کارمندی در توکیو بازنمی‌گردد؛ بلکه به گروه دزدان دریایی می‌پیوندد و زندگی با خلافکاران و مافیا را تجربه می‌کند. او در میانه راه بین تاریکی و روشنایی ایستاده و در عین حال که سعی می‌کند از ماجراها جان سالم به در برد، در راه خیر و حقیقت تلاش می‌کند. عمده داستان در حوالی شهری خیالی به نام رواناپور در جنوب شرقی تایلند نزدیکی مرز کامبوج در دهه ۹۰ اتفاق می‌افتد. Wikipedia contributors, "Black Lagoon," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Black_Lagoon&oldid=230604678 (accessed August 8, 2008).
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237522
237550
دره مارون
دره مارون، نام روستای خوش آب‌وهوایی است در ۳۵ کیلومتری شیراز که محل اسکان جمعی از عشایر قشقایی از طایفه کشکولی بزرگ و تیره ابیوردی (بولوردی) می‌باشد. در میان خود بولوردی‌ها مردمان دره مارون به گردانی‌ها معروفند. تاریخچه. دره مارونی نام روستایی است در بخش ارژن از توابع روستای پسکوهک که بر خلاف پسکوهک که تاریخ چند صد ساله دارد بعد از اصلاحات ارضی و واگذاری زمین به عشایر کوچ رو( به همت مرحوم قریب شاه کشاورز صاحب زمین شدند) بنیان نهاده شد!. به نقل از کتاب وقایع اتفاقیه اثر سعیدی سیرجانی که وقایع سال‌های ۱۲۹۱ تا ۱۳۲۱ را ثبت کرده: «نواب جلال الدوله و صاحب دیوان قصد دارند به پسکوهک در پنج فرسخی شیراز بروند و ماه رمضان را هم آنجا بمانند.» زبان و دین. گردانی‌ها به زبان ترکی قشقایی صحبت میکنند و دارای لهجه مخصوص به خود هستند. و دین آنان اسلام و درای مذهب شیعه ۱۲ امامی میباشند. طبیعت دره مارون. منطقه ییلاقی درمارون چشم انداز طبیعی زیبایی دارد و چشمه سارهای زیادی از آن جاری است. این منطقه از انبوهی از درختان سرسبز پوشیده بود که در چند سال اخیر به دلیل کم شده چرای دام در منطقه دوباره چهره زیبای خود را احیاء کرده‌است. درسالهای قبل به دلیل جریان آب چشمه‌های پر آب در جوی‌های سنتی یک نوع اکوسیستم زیبا و متنوع در این دره موجود بود ولی به دلیل گسترش باغات سیب و استفاده از سموم دفع افات نباتی و همچنین لوله کشی باغات از چشمه اصلی، این اکوسیستم به هم خورده وتا حدودی نابود شده‌ است. وجه تسمیه شهرت اژدهاکش و اژدری. مثل برخی از افراد تیره «بلوردی»، شهرت (نام خانوادگی) مردم این روستا نیز «اژدهاکش» و «اژدری» است. اژدها که به صورت‌هایی دیگر چون «اژدر»، «اژدرها» و «اژدهات» هم گفته می شود، به معنی «ماری است افسانه‌ای و بزرگ، با دهان فراخ و گشاد.» در داستان‌های پهلوانی و اساطیری ایران از گرشاسپ و رستم به عنوان پهلوانان اژدهاکش نام برده شده‌است. وجه تسمیه این شهرت (فامیل) به پدر جد این طایفه باز میگردد. در زمان‌های کهن مردم که از قشلاق به ییلاق و برعکس کوچ میکردند. به دلیل وجود منطقه جنگلی در مسیر راه کوچ هر سال در نقطه‌ای از مسیر اژدهایی بزرگ (مار بوآ) به کمین می‌نشست و تعدادی از دام‌ها یا حتی آدمی‌زاد را شکار میکرد و میکشت و میخورد. حسین پدر جد مردم طایفه بلوردی که مرد شجاع و دلیری بوده از این وضع ناراحت شده و تصمیم میگیرد که هر طور شده این اژدها را از بین ببرد. حسین، علی‌رغم هشدار اقوام در وقت کوچ ایل یک عدد تبر و یک تخته نمد با خود برمی‌دارد و به محل احتمالی دیدار اژدها میرود. نمد را بدور خود پیچانده و خود را به خواب میزند. اژدها که بوی آدمیزاد به مشامش میخورد پیدایش می‌شود و با ولع تمام از یک طرف نمد شروع به بلعیدن میکند. مقداری که طول میکشد نمد در دهان اژدها گیر می‌کند و حسین از سوی دیگر بیرون می‌رود و با تبر خود اژدها را تکه‌تکه می‌کند و مردم را از کشتن اژدها آگاه میکند. مردم هم که کشته‌شدن اژدها را می‌بینند بر او آفرین گفته و به او لقب «حسین قره تبر اژدهاکش» میدهند. قصه حسین قره تبر اژدهاکش زبان به زبان از گذشته بازگو شده‌است. در زمان صدور شناسنامه برای این مردم شهرت اژدهاکش و اژدری برگزیده شده‌است. پژوهش‌نامه ایل قشقایی می‌نویسد: «متأسفانه عده‌ای از بلوردی‌ها به دلیل عدم آگاهی از وجه تسمیه این شهرت زیبا و با معنی نسبت به تغییر شهرت خود اقدام کرده‌اند که جای تاسف دارد. این شهرت نشانه دلاوری و جرات وقهرمانی وایثار برای نجات ایل است.»
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237550
237570
چرم
چرم، ماده ای طبیعی، بادوام و منعطف است که از دباغی پوست خام جانوران، به‌ویژه گاو به‌دست می‌آید. فرایند دباغی، پوست فسادپذیر را به یک مادهٔ طبیعی پایدار، دایمی و انعطاف‌پذیر برای کاربردهای گوناگون تبدیل می‌کند. چرم در تلفیق با چوب، پایهٔ فناوری باستانیان را شکل می‌داده‌است. صنعت چرم و صنعت خز با هم متفاوت‌اند. این تفاوت از اهمیت مواد خام مورد استفاده در هر کدام پیداست. مواد خام مورد استفاده در صنعت چرم، محصولات فرعی صنعت گوشت هستند؛ در حالی‌که گوشت ارزش بیش‌تری از پوست دارد. مواد خامی که در صنعت خز به‌کار گرفته می‌شوند، ارزش بیش‌تری از گوشت دارند و به همین خاطر گوشت به عنوان یک محصول جانبی تلقی می‌شود. تاکسیدرمی امکان استفاده از پوست حیوانات را به انسان می‌دهد، البته مهم‌تر از پوست‌شان، سر و بخشی از پشت آن‌هاست. پوست‌های خام در ساخت چسب و ژلاتین هم کاربرد دارند. چند راه وجود دارد که در نتیجهٔ آن‌ها، پوست جانور به یک مادهٔ انعطاف‌پذیر و محکم به نام چرم تبدیل می‌شود. از چرم برای ساخت محصولات متنوعی از قبیل: کفش، لباس، کیف، جلد کتاب، مبلمان و… استفاده می‌شود. چرم می‌تواند طبیعی و از حیوانات یا به صورت صنعتی تولید شده باشد. با توجه پیشرفت تکنولوژی چرم‌های گیاهی که حاصل فراوری گیاهانی مانند کاکتوس و ذرت بوده‌اند و در حال حاضر برای طرفداران گیاه‌خواری طرفدار زیادی پیدا کرده‌اند. در حاضر در ایران و مکزیک برندهایی مانند چرم کاکتوس و چرم فیل مشغول تحقیق و اجرا در این موارد هستند. کاربرد چرم. چرم، کاربردهای مختلفی دارد. اما استفاده از چرم در ساخت کاپشن، کیف و کفش بیشتر است. کاربردهای چرم: بازار جهانی پوست و چرم. بحران اقتصادی اواخر دهه ۲۰۰۰ تأثیر زیادی بر روی بازارهای جهانی پوست و چرم داشته‌است. از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ میزان تولید به دلیل بحران اقتصادی در حدود ۰٫۵٪ و قیمت‌ها تا ۳۰٪ افت داشته‌اند. از سال ۲۰۱۲ قیمت‌ها ثابت شده و با رشدی که در سال‌های پس از بحران داشته، قیمت‌ها به بالای دوران قبل از بحران رسیده‌است. در سال ۲۰۱۷ حجم بازار جهانی کالاهای چرمی ۴۱۴٫۰ میلیارد دلار ارزیابی شده‌است و پیش‌بینی می‌شود این بازار در سال ۲۰۲۵ به ۶۲۹٫۶۵ میلیارد دلار برسد. مسائل زیست‌محیطی. در سال ۲۰۰۹ شرکت نایک و تیمبرلند خرید چرم از بخش‌های جنگل‌زدایی شدهٔ جنگل‌های آمازون را متوقف کردند. این عمل تنها چند هفته پس از گزارش سازمان صلح سبز صورت گرفت که نشان می‌داد گله‌های دام‌داری‌های منطقهٔ آمازون باعث تخریب جنگل‌های آمازون می‌شوند. رنگ آمیزی چرم. چرم در دنیا به دو شیوه کلی تولید می‌شود؛ یا با استفاده از مواد کرومی، یا با استفاده از مواد گیاهی (وجیتال). در روش نخست (کرومی)، فضاهای بین‌سلولی سطح پوست خام با استفاده از مواد شیمیایی کرومی رنگ‌دهی می‌شود. شیوه استفاده از مواد کرومی از شیوه‌های سنتی تولید چرم است و تا سال‌های اخیر، عمده چرم تولیدی جهان با همین روش تولید می‌شد. اما امروزه در اروپا و آمریکا نه تنها استفاده از این روش ممنوع شده‌است، بلکه محصولات چرمی‌ای که با چرم‌های کرومی تولیدشده‌اند، اجازه حضور در بازار این کشورها را پیدا نمی‌کنند و عمدتاً برای مصرف در کشورهای جهان سوم تولید می‌شوند. کروم یک فلز سنگین است که هم به محیط زیست و هم به سلامت انسان آسیب می‌رساند؛ این آسیب‌رسانی سبب شده‌است طی سال‌های اخیر، دولت‌های کشورهای پیشرفته تولیدکنندگان چرم و محصولات چرمی را به استفاده از مواد گیاهی برای تولید چرم و محصولات چرمی تشویق کنند. این در حالی است که در ایران، در خصوص آسیب‌رسانی و مضرات چرم‌های کرومی اطلاع‌رسانی صحیحی انجام نشده و قانونی نیز برای محدود کردن استفاده از این نوع چرم وجود ندارد. تاریخچه چرم در ایران. به هنر چرم‌سازی سنتی در ایران سراجی می‌گویند، از این هنر در تولید انواع کیف، کفش، کمربند، زیورآلات، زین اسب و گاه تزیین صندوق‌های قدیمی در دوران گذشته استفاده می‌شده و به کسانی که به این کار مشغول بودند، سراج یا زین‌گر نیز می‌گفتند. ساخت چکمه‌های مردانه و زنانه چرمی از دوره باستان در ایران گسترش داشته‌است. در ایران نوشته‌هایی مربوط به پس از حملهٔ مغول، از خواجه رشید الدین، نشان‌گر آنست که تجارت چرم و پوست در ایران پررونق بوده‌است، این اسناد گواه شهرت برخی شهرها مانند تبریز و شیراز در این دوره است. در دورهٔ قاجار، همدان مرکز مهم تولید نوعی چرم، معروف به «چرم همدانی» بوده‌است، که از پوست گوسفند تهیه می‌شد. در سال ۱۲۶۷ از جمله کارهایی که امیر کبیر به نمایشگاهی در لندن فرستاد، پوست بوده‌است. به علاوه در این دوره صادرات پوست و چرم، از اغلب شهرهای ایران به روسیه و عثمانی و هند رونق بسیار داشت. علاوه بر همدان، شهرهای تبریز و اصفهان نیز در تولید و صادرات چرم سهم به‌سزایی داشته‌اند. اولین کارخانه چرم سازی ایران در سال ۱۳۰۸ شمسی در شهر تبریز بنا شد و پس از آن در همدان، تهران و اصفهان نیز کارخانه‌هایی تأسیس شد. در سال ۱۳۱۱ نخستین کارخانه ماشینی و مدرن چرم سازی در همدان توسط اردشیر یگانگی بنیان گذاشته شد. تاریخ فعالیت واقعی صنعت چرم سازی در ایران را باید از تاریخ فعالیت صنعت چرم در همدان شمرد. از آن پس این صنعت به تدریج در کشور توسعه یافت به گونه‌ای که تعداد کارخانه‌های چرم سازی از یک کارخانه در سال ۱۳۱۱ به ۲۲ کارخانه در سال ۱۳۲۲ افزایش یافت. از دهه ۲۰۰۰ میلادی، انواع بوت و نیم‌بوت زنانه چرمی ایران توانستند در منطقه نیز بازاری پیدا کنند. هنر چرم دوزی. در هنر چرم دوزی، قطعات چرمی با استفاده از سوزن و نخ به هم دوخته می‌شوند تا شکل و الگوی مورد نظر بگیرند. برای ایجاد طرح‌های مختلف، از ابزارهایی مانند الگوهای چرمی، قلم‌های خاص و ابزارهای حکاکی استفاده می‌شود. در این هنر از انواع مختلف چرم‌ها مانند چرم گاوی، چرم بوفالو، چرم خزه، چرم بزی و چرم شتری استفاده می‌شود. هنر چرم دوزی به صورت سنتی در ساخت انواع اشیاء مانند کیف، کفش، کمربند، دستکش، جاکت، کلاه، کاور موبایل و همچنین تزئینات دیواری و مبلمان استفاده می‌شود. این هنر زیبا و دستی بسیار مورد توجه گردشگران و علاقمندان به هنرهای دستی است. امروزه همچنین به صورت صنعتی نیز از هنر چرم دوزی در ساخت انواع کالاهای چرمی استفاده می‌شود. ؛ کالاهای چرمی که به صورت صنعتی تولید می‌شوند: کالاهای چرمی به صورت صنعتی بسیار متنوع هستند و شامل محصولاتی مانند کیف و کفش، جاکت و لباس چرمی، کمربند، دستکش، کاور موبایل، تزئینات دیواری و مبلمان، وسایل رانندگی و سایر محصولات چرمی می‌شوند. در صنعت کیف و کفش، انواع مختلفی از چرم‌ها و جنس‌های مختلفی از پارچه‌ها در تولید این محصولات استفاده می‌شوند. برای ساخت کیف و کفش چرمی، چرم‌های طبیعی، صنعتی و نیمه صنعتی، چرم‌های پلاستیکی و همچنین چرم‌های صادراتی مورد استفاده قرار می‌گیرند. جاکت و لباس چرمی نیز یکی از محصولاتی است که به صورت صنعتی تولید می‌شود. در تولید این محصولات از چرم‌های مختلفی مانند چرم گاوی، چرم بوفالو و چرم خزه استفاده می‌شود. در سایر محصولات چرمی نیز مانند کمربند، دستکش، کاور موبایل، تزئینات دیواری و مبلمان و وسایل رانندگی نیز از چرم به عنوان ماده اصلی استفاده می‌شود. در کنار این محصولات، محصولاتی مانند چرم مصنوعی و چرم مصنوعی طبیعی نیز تولید می‌شوند که از جنس‌های مختلفی از پلی‌یورتان و پلاستیک ساخته شده‌اند و با چرم طبیعی بسیار شبیه به هم هستند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237570
237586
نشانگان کلاین–لوین
سندرم کلاین–لوین بیماری نادری است که شخص مبتلا احتیاج به خواب زیادی دارد که گاهی به بیست ساعت در شبانه‌روز می‌رسد. معمولاً شخص مبتلا تمایل زیادی به غذا خوردن (پرخوری جبری) و تمایل جنسی زیاد دارد. بعضی از محققان عقیده دارند که این بیماری زمینهٔ ارثی دارد و بعضی دیگر اعتقاد دارند که این اختلال یک بیماری خودایمنی است. درمان. این اختلال درمان قطعی ندارد، اما غالباً داروهای محرکی مثل آمفتامین‌ها، متیل فنیدیت (ریتالین) و همچنین ایمی پرامین و مودافینیل برای این دسته از بیماران تجویز می‌شود. به خاطر شباهتی که بین این بیماری و بعضی از اختلالات خلقی وجود دارد از لیتیوم و کاربامازپین هم استفاده می‌شود. اما غالباً پاسخ به درمان، محدود است. علائم و نشانه‌ها. بیماران مبتلا به سندرم کلین لوین (KLS) دوره‌های مکرر خواب طولانی (پرخوابی) را تجربه می‌کنند. در بیشتر موارد، بیماران به مدت ۱۵ تا ۲۱ ساعت در روز می‌خوابند. اشتهای زیاد (هایپرفاژی) و ولع مصرف غیرمعمول در نیمی تا دو سوم موارد وجود دارد. تقریباً نیمی از بیماران به‌طور عمده بیماران مرد، به طرز چشمگیری افزایش میل جنسی (ابرجنسیت) را تجربه می‌کنند. چندین علامت دیگر معمولاً همراه سندرم هستند، از جمله تغییرات قابل توجه در خلق و خو و توانایی شناختی به چشم می‌خورد. مسخ واقعیت و بی‌تفاوتی شدید حداقل در ۸۰ درصد موارد وجود دارد. حدود یک سوم بیماران دچار توهم می‌شوند. علت. مشخص نیست که چه چیزی باعث سندرم کلین لوین می‌شود، اما سازوکارهای مختلفی ارائه شده‌است. یک توضیح ممکن اختلال عملکرد هیپوتالاموس است. تالاموس احتمالاً در خواب خارج از کنترل نقش دارد و بیماران مبتلا به اختلال عملکرد دیانسفالیک-هیپوتالاموس ناشی از تومورها علائمی مشابه با بیماران سندرم کلین لوین را تجربه می‌کنند. به‌طور خاص، مناطق زمانی میانی تالاموس ممکن است درگیر شود، اگرچه معاینات بیماران مبتلا به سندرم کلین لوین به‌طور مداوم ناهنجاری‌هایی را در این منطقه پیدا نکرده‌است. توضیح احتمالی دیگر مربوط به متابولیسم سروتونین و دوپامین است. عدم تعادل در مسیرهای انتقال دهنده عصبی این مواد شیمیایی می‌تواند نقش داشته باشد. عفونت‌های ویروسی نیز به عنوان یک دلیل احتمالی مطرح شده‌است. شواهد مربوط به نقش آنها شامل ضایعاتی است که در کالبد شکافی یافت می‌شود. تشخیص. سندرم کلین لوین هنگامی که علاوه بر حملات مکرر خستگی مفرط و خواب طولانی مدت وجود داشته باشد، می‌تواند تشخیص داده شود که گیجی، بی علاقگی یا از بین بردن واقعیت وجود دارد. اولین موردی که می‌توان آن را تشخیص داد اپیزود دوم است، این معمول نیست. این بیماری به‌طور کلی به عنوان تشخیص حذف است. از آنجا که سندرم کلین لوین نادر است، سایر موارد با علائم مشابه معمولاً در ابتدا مورد بررسی قرار می‌گیرند. پیشگیری. لیتیوم تنها دارویی است که به نظر می‌رسد دارای اثر پیشگیری است. در دو مطالعه روی بیش از ۱۰۰ بیمار، لیتیوم به جلوگیری از عود علائم در ۲۰ تا ۴۰ درصد موارد کمک کرد. میزان خون توصیه شده برای بیماران مبتلا به سندرم کلین لوین در لیتیوم 0.8-1.2mEq/ml است. مشخص نیست که آیا سایر تثبیت کننده‌های خلقی تأثیری در این بیماری دارند یا خیر. داروهای ضد افسردگی از عود جلوگیری نمی‌کنند. درمان. چندین درمان دارویی بر روی بیماران مبتلا به سندروم کلین لوین استفاده شده‌است، اما هیچ‌یک از آنها تحت آزمایشات تصادفی کنترل شده قرار نگرفته‌اند. در یک تحقیق کاکرین ۲۰۱۶ نتیجه‌گیری شد که «هیچ مدرکی نشان نمی‌دهد که درمان دارویی برای سندرم کلین لوین موثر و بی خطر است». در چندین مورد گزارش شده‌است که محرک‌ها، از جمله مودافینیل اثر محدودی بر روی بیماران دارد، که اغلب خواب آلودگی را کاهش می‌دهد. در آنها ممکن است مشکلات رفتاری ایجاد گردد، اما اگر در بیماران مسن با علائم خفیف استفاده شوند، ممکن است مشکلات کمتری ایجاد گردد. بیماران مبتلا به سندروم کلین لوین معمولاً نیازی به بستری شدن در بیمارستان‌ها ندارند. توصیه می‌شود مراقبان مراقبت کرده و آنها را به رعایت بهداشت خواب تشویق کنند. همچنین ممکن است لازم باشد بیماران از قرار دادن خود در موقعیت‌های خطرناک مانند رانندگی جلوگیری نمایند. تاریخچه. در سال ۱۸۱۵، گزارشی از مرد جوانی منتشر شد که پس از یک تب، اشتهای بیش از حد و خواب طولانی را نشان داد. این ممکن است توصیف اولیه شرایط باشد. مورد دیگری با علائم مشابه توسط بریرِ د بویسمونت در سال ۱۸۶۲ شرح داده شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237586
237592
برزن
مَحَلّه یا بَرزَن به قسمتی از یک شهر یا روستا گفته می‌شود که نام، محدوده و مشخصات خود را داشته‌باشد. در برخی مناطق ایران (بیشتر در مازندران) واژهٔ محله در معنی آبادی به‌کار می‌رود و به عنوان پسوند برای نام‌گذاری روستاها استفاده می‌شود. برای نمونه: آخوندمحله و آزادمحله.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237592
237606
امان‌الله تاجیک
تاجیک در ۲۷ خرداد ۱۳۱۶ در تهران متولد شد، پدرش حیدر خان نیز از صدای خوشی برخوردار بود، او از همان دوران کودکی در کنار تحصیل به کار هنری علاقه‌مند بود، در سن ۱۶ سالگی نواختن ساز عود را نزد پرویز فرصت آموخت، و در نوازندگی و خوانندگی فعالیت داشت، او در آن زمان با دوستان خود گروه ارکستری را به شرح زیر ترتیب داده بودند (کاظم رزازان: نوازنده ویلن، اسکندر بیرجندی:سنتور، هوشنگ کربلایی حسن :عود ۲، مهدی نجف‌دری :ویلن ۲، صفدر علایی :تمپو، جمشید وحادی :فلوت و اکبر صدیف :نوازنده قانون). وی پس از پایان تحصیلات متوسطه، برای بالا بردن دانش موسیقی خود در سال ۱۳۳۳ به کلاس آزاد هنرستان موسیقی ملی رفت، که در آن زمان ریاست آن با علی رهبری بود، و مدت چهار سال و نیم در این هنرستان در کلاس عود زیر نظر نصرالله زرین‌پنجه مشغول فراگیری تکمیلی این ساز شد و ضمن فراگیری کامل ساز عود، نواختن پیانو را هم در این هنرستان آموخت، و موفق به دریافت دوره چهارساله لیسانس رشته کارشناسی موسیقی ملی گردید، او تنها خواننده موسیقی مردمی بود که فارغ‌التحصیل از هنرستان موسیقی شد. تاجیک بعدها در اداره تعاونی روستایی تهران مشغول به کار گردید، که از طرف آن سازمان به اهواز مأموریت پیدا کرد و چند سالی در آبادان و اهواز زندگی کرد در اهواز نخستین آهنگ خود را به نام «رود کارون» را اجرا کرد، شعر آن را جمشید احمدی فر (سرپرست رادیو وقت اهواز) سرود، با آهنگسازی و نوازندگی عود توسط خودش، و ارکستری شامل: امیر پازوکی:ویلن، جمشید وحادی:فلوت، مهدی جهان بیگلو:سنتور و سیروس بانکی:تمپو اجرا کرد، که با استقبال فراوان همراه بود، و تاجیک به شهرت رسید. در دومین روز عید سال ۱۳۴۴ در برنامه شما و رادیو ترانه «رود کارون» و «رقص پروانه» را با نوازندگی پرویز یاحقی، اکبر صدیف، جمشید وحادی و بیژن شیرازی اجرا نمود که مورد توجه قرار گرفت. پس از مدتی به تهران بازگشت، و فعالیت‌های خوانندگی خود را گسترش داد، همچنین او در تهران نزد استاد صادقپور هنر نقاشی را نیز فراگرفت، که از او در این رشته نیز آثار قابل توجه و دیدنی بر جای مانده‌است. از آهنگ‌های معروف وی می‌توان به "نخلستان" و "رود کارون" و "غم بی پایان" اشاره کرد. از دوستان هنرمندی که با او در خلق آثارش همکاری داشتند می‌توان به مجتبی میرزاده، علی‌اکبر صدیف، کاظم رزازان، جمشید وحادی، پرویزفرصت، مصطفی مرادبختی و احمد هدایتی را نام برد. زندگی شخصی. تاجیک در زندگی خود ۲ بار ازدواج کرد، و حاصل این ازدواج‌ها سه فرزند به نام‌های خاطره، نجمه و عباس است. مرگ. تاجیک در سال ۱۳۶۶ در شمال ایران در کسوت سکوت و به دور از دنیای هنر درگذشت، و در گورستان بهشت زهرا تهران در قطعه ۹۶ ردیف ۳۰۵ شماره ۱۴ به خاک سپرده شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237606
237607
دابی
دابی (به انگلیسی: Dobby) یکی از شخصیت‌های مجموعهٔ هری پاتر نوشتهٔ جی. کی. رولینگ است. "دابی، جن خانگی" در اولین حضورش در کتاب تالار اسرار، در عمارت اربابی لوسیوس مالفوی جن خانگی و خدمتکار آن خانواده بود. اما در پایان آن کتاب، با حقهٔ هری پاتر، لوسیوس ناخواسته به دابی یک لنگه جوراب داد، که حکم آزادی او بود. دابی، پس از آن به عنوان یک جن آزاد در آشپزخانهٔ مدرسهٔ هاگوارتز کار و حقوق دریافت می‌کرد که او را با جن‌های دیگر متمایز می‌کرد، چون جن‌های دیگر از دریافت حقوق بیزار بودند. او در کتاب یادگاران مرگ توسط بلاتریکس لسترنج، مرگ‌خوار ارشد، به قتل رسید. منابعز. مجموعهٔ کتابهای هری پاتر
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237607
237615
کاکا (بازیکن فوتبال)
ریکاردو ایزکسون دوس سانتوز لیته که عموماً با نام کاکا یا ریکاردو کاکا شناخته می‌شود، بازیکن فوتبال پیشین اهل برزیل است که به‌عنوان هافبک هجومی سابقه بازی برای تیم‌های رئال مادرید، آث میلان، اورلاندو سیتی، سائوپائولو و همچنین تیم ملی فوتبال برزیل را در کارنامه خود دارد. از کاکا به‌عنوان یکی از بهترین بازیکنان جهان در نسل خود و از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال نام برده می‌شود. کاکا فوتبال را در ۸ سالگی در یک باشگاه محلی آغار کرد. او در کودکی تنیس هم بازی می‌کرد، اما تنیس را تا هنگامی که نخستین قرارداد حرفه‌ای خودش را با سائو پائولو در ۱۵ سالگی امضا کرد، رها کرد تا بیشتر بتواند بر روی فوتبال تمرکز کند. در سال ۲۰۰۳ او با ۸٫۵ میلیون یورو به میلان پیوست. او با میلان قهرمان سری آ و لیگ قهرمانان اروپا شد؛ همچنین در سال ۲۰۰۷ توانست برندهٔ جوایز بازیکن سال فوتبال جهان و توپ طلای اروپا شود. پس از دوران موفقش با میلان با وجه ۶۵ میلیون یورو به رئال مادرید پیوست. در آن زمان، این انتقال، دومین انتقال گران‌قیمت تاریخ پس از انتقال ۷۵ میلیون یورویی زین‌الدین زیدان بود. پس از گذراندن ۴ فصل در اسپانیا، او در سال ۲۰۱۳ به میلان بازگشت و توانست صدمین گلش را برای این باشگاه به ثمر برساند. در پایان فصل ۱۴–۲۰۱۳ او به باشگاه فوتبال اورلاندو سیتی در لیگ برتر فوتبال ایالات متحده آمریکا پیوست اما در همان ابتدا به صورت قرضی به باشگاه سابق خود سائو پائولو بازگشت. در سال ۲۰۱۵ او توانست در نخستین بازی اش برای اورلاندو در ام‌ال اس گل بزند؛ کمی بعد او برای بازی در تیم ستارگان MLS انتخاب شد که در پایان به عنوان ارزشمندترین بازیکن شناخته شد. در رده ملی، کاکا نخستین بازی‌اش را برای برزیل در سال ۲۰۰۲ انجام داد و در ترکیب‌های تیم ملی برزیل برای جام‌های جهانی ۲۰۰۲، ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ انتخاب شد. اوایل زندگی. ریکاردو ایزکسون دوس سانتوز لیته متولد برازیلیا در برزیل است. پدرش بوسکو مهندس عمران است و مادرش سیمونی معلم دبستان است. او در خانواده‌ای با بضاعت مالی خوب بزرگ شد، به همین دلیل می‌توانست هم روی درس و هم روی فوتبال تمرکز کند. برادر کوچک‌تر او رودریگو (که با نام مستعار دیگائو مشهور است) نیز بازیکن فوتبال است. ادواردو دیلانی که هم پسر عمو و هم پسر خالهٔ او می‌شود نیز بازیکن فوتبال است. برای دیگائو در کودکی تلفظ کردن ریکاردو سخت بود و از این رو او را کاکا صدا می‌زد؛ به همین دلیل ریکاردو نام مستعارش را کاکا قرار داد. این کلمه معنای خاصی در زبان پرتغالی ندارد. وقتی که او هفت ساله بود، خانواده او به سائو پائولو نقل مکان کردند. او توسط مدرسه به باشگاهی بومی به نام آلفاویل راه یافت و با این تیم به فینال مسابقاتی بومی راه یافتند. در آن جا او توسط استعدادیاب‌های سائو پائولو کشف شد و به او پیشنهاد عضویت در آکادمی را دادند. او در ۱۸ سالگی دچار حادثه‌ای در استخر شد که به شکستگی ستون فقرات او منجر شد. این شکستگی ممکن بود عمر فوتبالی او را پایان دهد یا حتی باعث فلج شدن او شود اما او بهبود یافت. دوران باشگاهی. سائوپائولو. کاکا در ۸ سالگی به عضویت تیم باشگاهی سائو پائولو درآمد. او نخستین قرارداد رسمی خودش را با این تیم در سن ۱۵ سالگی بست و نخستین بازی خودش را برای بزرگسالان این تیم در تاریخ ۱ فوریه ۲۰۰۱ انجام داد. او در ۳ فصلی که با سائوپائولو گذراند در ۱۲۵ بازی رسمی ۴۷ گل برایشان به ثمر رساند. پس از عملکرد خوب خود در لیگ برزیل کاکا توانست نظر باشگاه‌های اروپایی بزرگ از جمله میلان و بایر لورکوزن را به خود جلب کند. میلان. فصل ۰۴–۲۰۰۳. پس از آن که علاقه‌مندی باشگاه‌های بزرگ اروپا به اوج خود رسید، باشگاه ایتالیایی آ.ث. میلان در سال ۲۰۰۳ با پرداخت مبلغ ۸٫۵ میلیون یورو (مبلغی که بعدها سیلویو برلوسکونی مالک باشگاه آن را ناچیز شمرد) کاکا را به عضویت خود درآورد. کمتر از یک ماه او توانست به ترکیب اصلی راه پیدا کند و جایگزین روی کاستا در پست هافبک تهاجمی شود و پشت سر مهاجمانی چون آندری شوچنکو، فیلیپو اینزاگی و یان دال توماسون بازی کند. نخستین بازی او در سری آ در برد ۲–۰ مقابل آنکونا بود. او توانست ۱۰ گل در ۳۰ بازی در نخستین فصل خود به ثمر برساند و پاس‌های گل متعدد مهمی بدهد از جمله سانتری که با ضربه سر شوچنکو به گل تبدیل و تثبیت قهرمانی میلان در سری آ شد. همچنین او با میلان توانست قهرمان سوپر جام اروپا و نایب قهرمان جام بین قاره‌ای و سوپرجام فوتبال ایتالیا شود. میلان به نیمه نهایی جام حذفی ایتالیا آن فصل هم رسید اما مقابل تیم قهرمان لاتزیو شکست را متحمل شد. میلان در لیگ قهرمانان اروپا در مصاف دپورتیوو لاکرونیا شکست خورد و حذف شد. کاکا در پایان فصل جایزهٔ بازیکن سال سری آ را برد، همچنین کاندید توپ طلای اروپا (رتبه پانزدهم) و بازیکن سال فوتبال جهان (رتبه نهم) شد. فصل ۰۵–۲۰۰۴. کاکا یک از پنج بازیکن خط میانی میلان در این فصل بود و معمولاً در نقش مهاجم دوم پشت آندری شوچنکو بازی می‌کرد. او توسط بازیکنانی چون کلارنس سیدورف، روی کاستا، جنارو گتوزو، ماسیمو آمبروزینی و آندره‌آ پیرلو حمایت می‌شد تا شانس گلزنی میلان بیشتر شود و خط هافبکی مهیب هم در سری آ و هم در اروپا ایجاد می‌کردند. میلان فصل را با قهرمانی در سوپرجام فوتبال ایتالیا مقابل لاتزیو آغاز کرد. کاکا ۷ گل در ۳۶ بازی لیگ به ثمر رساند و میلان با رتبه دوم لیگ را به پایان رساند. میلان به مرحله یک چهارم جام حذفی ایتالیا آن فصل نیز رسید. کاکا از مهره‌های کلیدی میلان در بازی‌های لیگ قهرمانان اروپا هم بود و میلان را با ۲ گل و ۵ پاس گل راهی فینال کرد تا مقابل لیورپول بازی کنند. در بازی فینال که معجزه استانبول نام گرفت، میلان ۳–۰ از لیورپول در نیمه اول پیش افتاد اما لیورپول در نیمه دوم با زدن ۳ گل به بازی بازگشت و بازی را ۳–۲ در پنالتی برد. کاکا در نیمه اول آن بازی نمایش سلطه جویانه‌ای را داشت؛ بعد از خطای که در دقایق ابتدایی بازی گرفت، میلان به ضربه آزاد رسید که در نهایت به گل پائولو مالدینی ختم شد. کمی بعد هرنان کرسپو دروازه لیورپول را باز کرد پیش از این که پاس کات دار کاکا از نیمهٔ زمین به کرسپو در محوطه جریمه لیورپول رسید تا کرسپو بار دیگر دروازه لیورپول را باز کند. در پایان فصل کاکا بار دیگر کاندید توپ طلای اروپا و بازیکن سال فوتبال جهان شد و به ترتیب رتبه‌های نهم و هشتم را کسب کرد؛ او همچنین جایزهٔ بهترین هافبک سال اروپا را نیز کسب کرد. فصل ۰۶–۲۰۰۵. در این فصل کاکا برای نخستین بار در لیگ توانست هت تریک کند. در تاریخ ۹ آوریل ۲۰۰۶ او توانست با به ثمر رساندن ۳ گل مقابل کیه‌وو برای نخستین بار با پیراهن میلان هت تریک کند. در آن فصل میلان در نیمه نهایی لیگ قهرمانان نتوانست از سد بارسلونا عبور کند. همچنین بار دیگر در مرحله یک چهارم جام حذفی ایتالیا هم حذف شد. در حالی که کاکا ۱۷ گل در لیگ به ثمر رساند میلان دوباره سری آ را با رتبه دوم به پایان رساند اما بعد از رسوایی کالچو پولی ۳۰ امتیاز از میلان کسر شد تا به رتبه سوم سقوط کنند. کاکا برای سومین سال پیاپی نامزد توپ طلای اروپا و بازیکن سال فوتبال جهان شد و به رتبه‌های یازدهم و هفتم را کسب کرد. او برای نخستین بار در ترکیب تیم سال یوفا و همچنین تیم منتخب جهان قرار گرفت. فصل ۰۷–۲۰۰۶. بعد از خروج آندری شوچنکو و پیوستن او به چلسی، کاکا نقطه کانون تهاجمی میلان بود چون می‌توانست هم به عنوان هافبک تهاجمی و هم مهاجم دوم پشت سر فیلیپو اینزاگی بازی کند. در تاریخ ۲ نوامبر ۲۰۰۶ کاکا نخستین هت تریک خودش را مقابل تیم بلژیکی آندرلشت در برد ۴–۱ مرحله گروهی به ثمر رساند. او با ۱۰ گل بهترین گلزن لیگ قهرمانان شد؛ یکی از گل‌های او مقابل سلتیک بود که به میلان کمک کرد تا از سد این تیم با نتیجه ۱–۰ در مجموع رفت و برگشت بگذرند و به مرحله یک‌هشتم صعود کنند. همچنین کاکا ۳ گل در نیمه نهایی مقابل منچستر یونایتد به ثمر رساند. میلان به نیمه نهایی کوپا ایتالیا هم رسید اما به قهرمان آن دوره رم بازی را واگذار کرد. کاکا توانست برندهٔ لیگ قهرمانان شود زمانی که میلان توانست ۲–۱ لیورپول را شکست دهد و انتقام باخت دو سال قبل را بگیرد. در حالی که کاکا گلی را در فینال به ثمر نرساند؛ توانست با خطایی که به روی او انجام گرفت منجر به گرفتن ضربه آزادی شود که به گل اول اینزاگی ختم شد. همچنین او پاس گل دوم اینزاگی را نیز ارسال کرد. پس از عملکرد برجستهٔ کاکا او در سایت یوفا به عنوان بازیکن منتخب فصل از نگاه هواداران انتخاب شد. در تاریخ ۳۰ اوت کاکا توسط یوفا به عنوان بهترین مهاجم لیگ قهرمانان و بازیکن سال یوفا انتخاب شد و در ترکیب تیم سال یوفا برای بار دوم نیز قرار گرفت. او با ۵ پاس گل در لیگ قهرمانان در رده دوم بیشترین پاس گل قرار گرفت و فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار فوتبال او را بهترین بازیساز سال معرفی کرد. فصل ۰۸–۲۰۰۷. میلان فصل ۰۸–۲۰۰۷ را با قهرمانی در سوپرجام اروپا در برتری ۳–۱ مقابل سویا در تاریخ ۳۱ اوت آغاز کرد. کاکا در حال دریبل زدن در محوطهٔ جریمهٔ سویا بود که با خطا متوقف شد و توانست یک پنالتی بگیرد و بعد خودش پنالتی را زد، در حالی که پنالتی او توسط آندرس پالوپ مهار شد کاکا توانست توپ برگشتی را با ضربه سر به گل تبدیل کند. در تاریخ ۳۰ سپتامبر کاکا برای دویستمین بار با پیراهن میلان مقابل کاتانیا به میدان رفت و توانست در این بازی از روی نقطه پنالتی یک گل به ثمر برساند. در تاریخ ۵ اکتبر کاکا برندهٔ جایزهٔ بهترین بازیکن سال از سوی FIFPro شد و همچنین در ترکیب منتخب سال هم قرار گرفت. در تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۰۷ کاکا به ششمین بازیکن میلان که توانسته توپ طلا بگیرد تبدیل شد؛ او با دریافت ۴۴۴ رأی توانست از کریستیانو رونالدو و لیونل مسی پیشی بگیرد. در تاریخ ۱۶ دسامبر کاکا با برد ۴–۲ میلان مقابل بوکا جونیورز توانست قهرمان جام باشگاه‌های جهان شد؛ او در این بازی گل سوم میلان را به ثمر رساند و ۲ پاس گل داد و به دلیل عملکرد خوبش توپ طلای این دوره از مسابقات که به بهترین بازیکن تورنمنت داده می‌شود را از آن خود کرد. در تاریخ ۱۷ دسامبر کاکا با ۱۰۴۷ رأی توانست از لیونل مسی (۵۰۴ رأی) و کریستیانو رونالدو (۴۲۶ رأی) پیشی بگیرد و برندهٔ جایزهٔ بازیکن سال فوتبال جهان شود. در ژانویه ۲۰۰۸ کاکا جایزهٔ بازیکن سال سری آ را برای بار دوم از آن خود کرد. در تاریخ ۲ مه به دلیل عملکرد کاکا هم داخل زمین فوتبال و هم خارج زمین مجله تایم او را در لیست تایم ۱۰۰ قرار داد؛ لیستی که نام ۱۰۰ فرد اثرگذار سال در آن قرار دارند. او فصل ۰۸–۲۰۰۷ را با ۱۵ گل در سری آ به پایان رساند تا بهترین گلزن میلان در این فصل باشد. میلان فصل را با رتبه پنجم به پایان رساند، در مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا و جام حذفی ایتالیا حذف شد و فصل بدی را سپری کرد. در پایان فصل رتبه چهارم جایزهٔ بازیکن سال فوتبال جهان و رتبه هشتم توپ طلای اروپا را آورد و همچنین برای سومین بار در تیم منتخب سال جهان قرار گرفت. فصل ۰۹–۲۰۰۸. طبق گزارش‌های بی‌بی‌سی در ۱۳ ژانویه ۲۰۰۹ منچستر سیتی پیشنهادی بالای ۱۰۰ میلیون پوند برای کاکا به میلان ارائه کرد. آمبرتو گاندینی در پاسخ به این گزارش گفت: در صورتی که کاکا با منچستر سیتی به توافق شخصی برسد در این مورد بحث خواهد کرد. کاکا در ابتدا به خبرنگاران پاسخ داد که او می‌خواهد در میلان پا به سن بگذارد و آرزوی او بستن بازوبند کاپیتانی میلان است؛ اما بعدها گفت: اگر که باشگاه مرا نمی‌خواهد من به پای میز مذاکره می‌نشینم؛ می‌توانم بگویم تا زمانی که باشگاه نمی‌خواهد مرا بفروشد من در باشگاه می‌مانم. در ۱۹ ژانویه سیلویو برلوسکونی اعلام کرد که منچستر سیتی رسماً از مذاکراتش را با میلان برای کاکا به پایان رسانده و کاکا در میلان می‌ماند. هوادارن میلان مقابل ادارهٔ مرکزی باشگاه و همچنین خانهٔ کاکا به اعتراض پرداختند که کاکا با نشان دادن پیراهن میلان از پنجره به آن‌ها ادای احترام کرد. کاکا آخرین فصل خودش را با میلان با به ثمر رساندن ۱۶ گل، کمک کردن به میلان برای کسب جایگاه سوم در سری آ و کسب رتبه چهارم جایزهٔ بازیکن سال فوتبال جهان، رتبه هشتم توپ طلای اروپا و قرارگیری در ترکیب تیم سال یوفا به پایان رساند. رئال مادرید. در تاریخ ۳ ژوئن ۲۰۰۹ برنامه تلویزیونی فوتبال ایتالیا گزارش داد که فلورنتینو پرز رئیس جدید رئال مادرید پیشنهاد ۶۵ میلیون یورویی را برای کاکا ارائه کرد، دو روز بعد کاکا میلان را برای بازی در تیم ملی ترک کرد. آدریانو گالیانی نائب رئیس میلان تأیید کرد که او و پدر کاکا برای مذاکرات به مکزیک سفر کرده‌اند. او گفت: «ما با هم نهار داشتیم و دربارهٔ کاکا صحبت کردیم. تکذیب نمی‌کنم. مذاکرات وجود دارند اما معامله هنور انجام نشده.» در ۴ ژوئن گالیانی به لاگاتزتا دلو اسپورت اعلام کرد که مسائل مالی علت این مذاکرات بوده، «او افزود: ما نمی‌گذاریم که ۷۰ میلیون یورو از دست برود. مسائل مالی دلیل فروش کاکاست.» سرانجام در تاریخ ۸ ژوئن ۲۰۰۹ هر دو باشگاه اعلام کردند که کاکا با قرارداد ۶ ساله‌ای به سانتیاگو برنابئو می‌رود. فصل ۱۰–۲۰۰۹. از کاکا به عنوان بازیکن رئال مادرید در ۳۰ ژوئن ۲۰۰۹ پرده برداری شد و او اولین بازی غیررسمی اش را در ۷ اوت در برد ۵–۱ برابر تورنتو انجام داد. او توانست اولین گلش را برای رئال مادرید در بازی پیش فصل مورخ ۱۹ اوت در برد ۵–۰ برابر دورتموند به ثمر برساند. بازی برابر دپورتیوو لاکرونیا در ۲۹ اوت، نخستین بازی کاکا در لیگ برای رئال مادرید بود که با نیجه ۳–۲ به سود رئال به پایان رسید. نخستین گل او برابر ویارئال در ۲۳ سپتامبر از روی نقطه پنالتی به ثمر رسید تا بازی با نتیجه ۲–۰ پایان یابد. رئال مادرید فصل را به عنوان نایب قهرمان لا لیگا و کاکا با ۸ گل و ۶ پاس گل در لا لیگا و ۹ گل و ۸ پاس گل در تمامی رقابت‌ها به پایان رساند. فصل ۱۱–۲۰۱۰. در ۵ اوت ۲۰۱۰، رئال مادرید اعلام کرد که جراحی موفق برای آسیب دیدگی طولانی مدت ناحیهٔ زانو داشته و ۴ ماه از زمین بازی دور خواهد بود. پس از استراحت طولانی مدت، کاکا به تمارین بازگشت؛ ژوزه مورینیو در این باره اعلام کرد که بازگشت کاکا از مصدومیت مانند جذب بازیکنی جدید است. پس از ۸ ماه دوری، در ۳ ژانویه ۲۰۱۱ در برد ۳–۲ برابر ختافه کاکا در دقیقه ۷۷ به جای کریم بنزما وارد زمین شد. او گفت «به دلیل بازی دوباره و بازگشتش به زمین فوتبال بسیار خوشحال هستم .» نخستین گل او در لیگ (و نخستین گل او در این فصل) پس از گذراندن دوره آسیب دیدگی، در ۹ ژانویه در برد ۴–۲ برابر ویارئال زده شد. در مارس ۲۰۱۱، کاکا دچار آسیب دیدگی دیگر در استخوان شد که او را هفته‌ها از زمین بازی دور نگه داشت. پس از بازگشت، او در بازی رضایتمندانه برابر والنسیا دو گل به ثمر رساند. در پایان فصل رئال مادرید با کاکا قهرمان کوپا دل ری شد هر چند که در لالیگا و سوپرجام فوتبال اسپانیا پس از بارسلونا نایب قهرمان شدند. همچنین در نیمه نهایی لیگ قهرمان رئال مادرید توسط بارسلونا حذف شدند. کاکا فصل را با ۷ گل و ۶ پاس گل در ۲۰ بازی در تمامی رقابت‌ها به پایان رساند. فصل ۱۲–۲۰۱۱. در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۱، کاکا یکی از بهترین بازی‌های دوران بازیگری اش را در رئال مادرید برابر آژاکس در لیگ قهرمانان تجربه کرد؛ در این بازی که با نتیجهٔ ۳–۰ به نفع رئال مادرید به پایان رسید، او یک گل زد، یک پاس گل داد و به همراه مسعوت اوزیل، کریستیانو رونالدو و کریم بنزما در یک ضد حمله که منجر به گل شد شرکت کرد. کمی بعد، کاکا بهترین بازیکن روز لیگ قهرمانان لقب گرفت. در فصل ۱۲–۲۰۱۱؛ رئال مادرید با گرفتن ۱۰۰ امتیاز و شکستن رکورد توانست قهرمان لا لیگا شود، در حالی که کاکا ۵ گل و ۹ پاس گل در طول رقابت‌ها به نام خود ثبت کرد. با این حال رئال مادرید برای دومین بار پیاپی در مرحلهٔ نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا این بار توسط بایرن مونیخ در پنالتی‌ها حذف شدند. پنالتی‌های مهم رئال مادرید را رونالدو، کاکا و سرخیو راموس به هدر دادند. کاکا با ۵ پاس گل یکی از بهترین پاسورهای لیگ قهرمانان در آن فصل بود. او فصل را با هشت گل و ۱۴ پاس گل در تمامی رقابت‌ها به پایان رساند. رئال مادرید در مرحلهٔ یک چهارم کوپا دل ری نیز توسط بارسلونا (که در پایان قهرمان شد) حذف شد. فصل ۱۳–۲۰۱۲. رئال مادرید فصل ۱۳–۲۰۱۲ را با قهرمانی در سوپر جام برابر بارسا آغاز کرد. در تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۱۲ پس از گلزنی در برد ۴–۱ برابر آژاکس، کاکا به بهترین گلزن برزیلی در لیگ قهرمانان اروپا با ۲۸ گل تبدیل شد. کاکا پس از پایان بازی گفت: «این گل مهمی برای من بود و امیدوارم که گل‌های بیشتری برای کمک به رئال مادرید داشته باشم. این برد مهم و شب خاصی بود.» در ۲ ژانویه ۲۰۱۳ در بازی برابر اوساسونا، پس از این که حدود یک ساعت از آغاز بازی گذشته بود، کاکا به میدان آمد اما پس از ۱۸ دقیقه، به صورت بحث‌برانگیزی دو کارته و اخراج شد. این نخستین بار پس از پیوستنش به رئال مادرید بود که اخراج می‌شد. همچنین نخستین بار از زمان اخراج شدنش در جام جهانی ۲۰۱۰ برابر ساحل عاج بود. رئال مادرید فصل را با رتبهٔ دوم در لا لیگا پس از بارسلونا و همچنین نایب قهرمانی در کوپا دل ری پس از باخت در فینال برابر رقیب همشهری اتلتیکو مادرید به پایان رساند. آن‌ها برای سومین بار پیاپی نیز در مرحلهٔ نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا توسط نایب قهرمان آن دوره یعنی بروسیا دورتموند حذف شدند. در ۲۳ اوت ۲۰۱۳، کاکا اعلام کرد که قصد ترک رئال مادرید را دارد. دوران او در رئال مادرید با ۲۹ گل و ۳۲ پاس گل در ۱۲۰ بازی در تمامی رقابت‌ها به پایان رسید. او با نوشتن نامه سرگشاده‌ای در توییتر، با رئال مادرید و هوادارانش خداحافظی کرد. بازگشت به میلان. در تاریخ ۲ سپتامبر ۲۰۱۳ باشگاه میلان پیوستن کاکا را از رئال مادرید با قرارداد آزاد تأیید کرد؛ بعد از توافق شخصی کاکا با میلان قراردادی ۲ ساله بست. کاکا برای پیوستن به میلان حاضر شد دستمزدش را نصف مبلغی که در مادرید می‌گرفت کند تا مبلغ قرارداد او به ۴ میلیون یورو در سال برسد و بعد از پیوستن به باشگاه شماره ۲۲، شماره‌ای که در دوره پیش می‌پوشید به او تعلق گرفت. بعد از بازگشت او به باشگاه او به عنوان کاپیتان دوم تیم انتخاب شد. او در نخستین بازی خود برای میلان مقابل کیاسو بازوبند کاپیتانی را بست. کاکا در نخستین بازی رسمی اش دچار مصدومیت از ناحیه عضله پای چپ شد، بعد از مصدومیت او تصمیم گرفت که تا زمانی که مصدومیت او بهبود نیافته دستمزدی از باشگاه دریافت نکند. بازگشت او بعد از مصدومیت در ۱۹ اکتبر در برد ۱–۰ مقابل اودینزه بود که در دقیقه ۷۶ به عنوان یار تعویضی وارد شد. بازی بعد مقابل بارسلونا در ۲۲ اکتبر در لیگ قهرمانان اروپا کاکا پاس گل روبینیو را داد. در تاریخ ۳۰ اکتبر وی نخستین گل خود را در این فصل تساوی ۱–۱ مقابل لاتزیو در ورزشگاه سن سیرو زد. در تاریخ ۷ ژانویه ۲۰۱۴ کاکا یکصدمین گل خودش با پیراهن میلان مقابل آتالانتا به ثمر رساند، ۳۰ دقیقهٔ بعد او گلی دیگر زد. در ۱۱ مارس، کاکا توانست دروازه اتلتیکو مادرید را در ویسنته کالدرون باز کند. با این گل او به مدت ۳ سال آخرین بازیکنی بود که توانسته بود در مرحله حذفی لیگ قهرمانان به اتلتیکو مادرید در ویسنته کالدرون گل بزند و این رکورد او در مرحله نیمه نهایی فصل ۱۷–۲۰۱۶ توسط ایسکو شکسته شد. در تاریخ ۲۹ مارس کاکا ۲ گل در سیصدمین بازی خودش با میلان مقابل کیه‌وو به ثمر رساند تا میلان ۳–۰ بازی را به پایان برساند. در ژوئن ۲۰۱۴ اعلام شد که کاکا در حال مذاکره با اورلاندو سیتی تا در ژانویه ۲۰۱۵ یعنی زمانی که تیم وارد لیگ برتر فوتبال ایالات متحده آمریکا (MLS) می‌شود به آن‌ها بپیوندد. اورلاندو سیتی. در تاریخ ۳۰ ژوئن ۲۰۱۴ کاکا قراردادش را با میلان با توافق طرفین با توجه به این که هنوز یکسال باقی‌مانده بود فسخ کرد. او به تیم آمریکایی اورلاندو سیتی که قرار بود از سال ۲۰۱۵ در لیگ برتر فوتبال ایالات متحده آمریکا شروع به بازی کند پیوست. او اعلام کرد که علاقهٔ خاصی برای بازی در آمریکا داشته و دلیل آمدن او به این باشگاه فلاویو آگوستو دا سیلوا صاحب برزیلی اورلاندو سیتی بود. تا زمانی که اورلاندو در سال ۲۰۱۵ وارد لیگ شود کاکا به صورت قرضی راهی تیم دوران کودکی اش یعنی سائوپائولو شد و کاکا آن را راضی‌کننده نامید. بعد از پیوستن به اورلاندو سیتی کاکا به بازیکنی تبدیل شد که بیشترین دستمزد را در تاریخ MLS دریافت می‌کرد. حقوق پایه او ۶٫۶ میلیون دلار سالیانه بود که با پاداش به ۷٫۲ میلیون نیز می‌رسید. سائو پائولو (قرضی). در تاریخ ۳ ژوئیه ۲۰۱۴ کاکا به سائو پائولو پیوست و از روز بعد شروع به تمرین کرد. نخستین بازی او در تاریخ ۲۷ ژوئیه مقابل گویاس بود؛ در حالی که این که کاکا در این بازی تک گل سائو پائولو را در دقیقه ۷۶ به ثمر رساند، سائو پائولو ۲–۱ شکست خورد. در روز ۴ سپتامبر ۲۰۱۴ کاکا یک گل در دور دوم کوپا سودآمریکانا مقابل کریسیوما به ثمر رساند. در ۲۴ نوامبر کاکا گل برتری را مقابل ویتوریا در برد ۲–۱ به ثمر رساند. بازگشت به اورلاندو سیتی. فصل ۲۰۱۵. کاکا در بازی دوستانه مقابل اف‌سی دالاس که نخستین بازی او برای اورلاندو سیتی بود توانست گل به ثمر برساند و اورلاندو با نتیجه ۴–۰ پیروز میدان شد. او توانست گلی دیگر در بازی دوستانه مقابل نیویورک سیتی به ثمر برساند تا بازی با نتیجه ۱–۱ خاتمه یابد. در تاریخ ۸ مارس ۲۰۱۶ در نخستین بازی رسمی اورلاندو سیتی در ام‌ال‌اس که داخل ورزشگاه سیتروس بول برگزار شد، کاکا توانست از روی ضربه آزاد گل تساوی را مقابل نیویورک سیتی به ثمر برساند تا نخستین گلزن تاریخ اورلاندو در لیگ باشد. یک گل و یک پاس گل هم ثمرهٔ بازی او مقابل مونترال ایمپکت در ۲۸ مارس بود. کاکا به دلیل عملکرد خوبش در ماه مارس در رأی‌گیری بازیکن منتخب ماه ام‌ال‌اس در رتبه دوم ایستاد. در روز ۱۳ آوریل ۲۰۱۵، کاکا یک پنالتی مقابل پورتلند تیمبرز در برد ۲–۰ اورلاندو به ثمر رساند. در روز ۱۷ مه ۲۰۱۵، اورلاندو توانست ۴–۰ ال ای گلکسی قهرمان سال گذشته را شکست دهد؛ سهم کاکا در این بازی ۱ گل و یک پاس گل بود. این نخستین بار در تاریخ MLS بود که یک تیم تازه تشکیل شده قهرمان سال گذشته را با اختلاف بیشتر از ۳ گل شکست می‌دهد. در ۳۰ ژوئن کاکا گل اول را برای اورلاندو در نخستین بازی خود در جام حذفی آمریکا مقابل کلمبوس کرو به ثمر رساند تا اورلاندو با برد ۲–۰ به مرحله یک چهارم نهایی صعود کند. در ۵ ژولای کاکا نخستین کارت زرد مستقیم دوران بازیگری خودش را در تساوی ۱–۱ مقابل رئال سالت لیک دریافت کرد؛ کمی پیش تر در همان بازی کاکا گلی به ثمر رسانده بود. چند ماه بعد کاکا برای بازی در تیم ستارگان MLS سال ۲۰۱۵ به عنوان کاپیتان انتخاب شد. در بازی تیم ستارگان MLS که در ورزشگاه دیکس اسپورتینگ گودز پارک در شهر کامرس سیتی، کلرادو برگزار شد، کاکا یک گل از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند و پاس گل داوید ویا را داد تا این تیم ۲–۱ مقابل تاتنهام پیروز میدان باشد؛ کاکا در این بازی بهترین بازیکن زمین لقب گرفت. با توجه به تلاش‌های او در کمک به اورلاندو برای راه‌یابی به پلی آف MLS ناکام ماند تا اورلاندو نخستین تیم از سال ۲۰۰۹ باشد که نتوانسته به این پلی آف‌ها راه پیدا کند. فصل ۲۰۱۶. بعد از این که سه بازی اول فصل را به دلیل مصدومیت از دست داد، کاکا به ترکیب اصلی تیم بازگشت و نخستین بازی خود را در ۳ آوریل مقابل پورتلند تیمبرز انجام داد، سهم او در این بازی یک گل و دو پاس گل بود تا اورلاندو ۴–۱ پیروز میدان باشد، به همین دلیل او در ترکیب منتخب هفته MLS قرار گرفت. در ماه ژولای ۲۰۱۶ او برای دومین بار پیاپی برای بازی در تیم ستارگان MLS به عنوان کاپیتان انتخاب شد. او فصل را با ۹ گل و ۱۰ پاس گل در ۲۴ بازی به پایان رساند، همچنان‌که اورلاندو نتوانست به پلی آف MLS راه پیدا کند. فصل ۲۰۱۷. در ۵ مارس ۲۰۱۷ در نخستین بازی فصل اورلاندو سیتی برابر نیویورک سیتی که در ورزشگاه جدید اورلاندو برگزار می‌شد، کاکا در دقایق آغازین بازی مصدوم شد؛ پس از پایان بازی که با نتیجهٔ ۱–۰ به نفع اورلاندو به پایان رسید؛ گزارش شد که کاکا به مدت ۶ هفته از زمین بازی دور خواهد بود. در ۲۹ آوریل، کاکا از مصدومیتش بازگشت و در بر ۲–۰ برابر کلرادو رپیدز توانست گلزنی کند. هفتهٔ بعد نیز تک گل تیمش در باخت ۲–۱ برابر تورنتو را به ثمر رساند. او سومین گل فصلش را در تساوی ۲–۲ برابر اسپورتینگ کانزاس‌سیتی در ۱۳ مه ۲۰۱۷ به ثمر رساند. در ۱۴ ژوئن، او در ترکیب اورلاندو در باخت ۳–۱ برابر میامی به سرمربیگری هم‌تیمی سابق کاکا الساندرو نستا در جام حذفی آمریکا قرار گرفت و با این باخت اورلاندو از گردانه رقابت‌ها حذف شد. در ۷ ژوئیه ۲۰۱۷ او برای سومین بار پیایی به تیم ستارگان MLS دعوت شد. در تاریخ ۲۹ ژوئیه، کاکا با یک شوت از راه دور موفق شد دروازه آتلانتا یونایتد به ثمر رساند. در ۱۱ اکتبر ۲۰۱۷، کاکا اعلام کرد که قصد ندارد با اورلاندو برای فصل ۲۰۱۸ تمدید کند. او آخرین بازی‌اش برای اورلاندو را در باخت ۱–۰ برابر کلمبوس کرو در روز ۱۵ اکتبر انجام داد. بازنشستگی. کاکا در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۷ با وجود داشتن پیشنهادهایی از سائو پائولو و میلان بازنشستگی خود را اعلام کرد. همچنین وی از علاقه‌اش برای کار کردن به عنوان مدیر ورزشی خبر داد. دوران ملی. کاکا به تیم ملی جوانان برزیل برای بازی در جام جهانی جوانان ۲۰۰۱ دعوت شد ولی در نیمه نهایی با شکست مقابل غنا از دور رقابت‌ها حذف شد. در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۲ کاکا برا نخستین بار به تیم ملی بزرگسالان دعوت شد تا در بازی دوستانه مقابل بولیوی نخستین بازی ملی را تجربه کند. او همچنین عضوی از تیم ملی برزیل که قهرمان جام جهانی ۲۰۰۲ شد، بود اما فقط ۲۵ دقیقه بازی مقابل کاستاریکا در مرحلهٔ گروهی انجام داد. در سال ۲۰۰۳ به عنوان کاپیتان تیم ملی زیر ۲۳ سال برای شرکت در جام طلایی کونکاکاف انتخاب شد و برزیل در جایگاه دوم این دوره از رقابت‌ها قرار گرفت. او ۳ گل در طول این رقابت‌ها به ثمر رساند. او برای شرکت در جام کنفدراسیون‌ها ۲۰۰۵ در ترکیب تیم ملی برزیل قرار گرفت. او در هر ۵ بازی برزیل در این رقابت‌ها بازی کرد و یک گل هم در برد ۴–۱ مقابل آرژانتین در فینال به ثمر رساند. کاکا آغازگر نخستین بازی برزیل در جام جهانی سال ۲۰۰۶ مقابل کرواسی بود. او توانست تک گل برزیل را به ثمر برساند تا بازی با نتیجه ۱–۰ به پایان برسد و همچنین عنوان بهترین بازیکن زمین را نیز کسب کرد. او با برزیل به مرحلهٔ یک چهارم نهایی جام جهانی رسید اما در رویارویی مقابل فرانسه بازی را ۱–۰ با تک گل تیری آنری واگذار کردند تا از صعود به مرحلهٔ بعد بازمانند. در تاریخ ۳ سپتامبر ۲۰۰۶ در بازی دوستانه مقابل آرژانتین به عنوان یار تعویضی وارد زمین شد؛ او پس از دریافت توپ بعد از ضربهٔ کرنل آرژانتینی‌ها که برگشت داده شده بود، در حالی که لیونل مسی را پشت گذاشت سه چهارم زمین را دوید تا گلی زیبا به ثمر برساند. در تاریخ ۱۲ مه ۲۰۰۷ با توجه به برنامهٔ خسته‌کنندهٔ سری آ و لیگ قهرمانان اروپا، کاکا از حضور در ترکیب تیم ملی برزیل برای بازی در کوپا آمریکای سال ۲۰۰۷ رسماً کناره‌گیری کرد تا برزیل بدون حضور او قهرمان این دوره از رقابت شود. بعد از از دست دادن کوپا آمریکا؛ او به تیم ملی برزیل بازگشت تا مقابل الجزایر به در تاریخ ۲۲ اوت میدان برود. کاکا، با حضور در جام کنفدراسیون‌ها ۲۰۰۹ و با پوشیدن شمارهٔ ۱۰ برزیل، برای نخستین بار از سال ۲۰۰۶ در رقابت‌های ملی شرکت کرد. او در طول رقابت تنها دو گل زد که هر دوی آن‌ها در نخستین بازی این مقابل مصر در روز ۱۴ ژوئن بود؛ گل اول او در دقیقه ۵ و گل دومش در دقیقه ۹۰ به برزیل کمک کرد تا با نتیجه ۴–۳ پیروز شود. کاکا همچنین دو پاس گل در راستای این رقابت‌ها داد. او با دریافت توپ طلای این رقابت‌ها بهترین بازیکن جام کنفدراسیون‌ها لقب گرفت و همچنین عنوان بهترین بازیکن زمین در فینال را از آن خود کرد. در جام جهانی ۲۰۱۰ در آفریقای جنوبی در بازی مقابل ساحل عاج، کاکا یک کارت قرمز بحث‌برانگیز به دلیل دو کارته شدن دریافت کرد. کارت زرد دوم به دلیل این که آرنج کاکا در مسیر عبدالقادر کیتا قرار داشت داده شد. در حالی که کاکا در راستای این رقابت‌ها در گلزنی ناکام ماند اما با فراهم کردن ۳ پاس گل، بهترین پاسور این رقابت‌ها لقب گرفت. برزیل هم سرانجام با شکست ۲ بر ۱ مقابل هلند نایب قهرمان در مرحله یک چهارم نهایی از گردانه رقابت‌ها خارج شد. بعد یک سال دور بودن از تیم ملی به دلیل آسیب دیدگی‌های گوناگون، او در روز ۲۷ اکتبر ۲۰۱۱ برای بازی برابر گابون و مصر بازگشت. او کمی بعد به دلیل آسیب دیدگی در ساق پا از ترکیب تیم ملی کنار گذاشته شد و بدین ترتیب در هیچ‌یک از بازی‌ها شرکت نکرد. بعد از دوری دو ساله از تیم ملی، سرانجام در روز ۲۸ اکتبر برای بازی‌های دوستانه مقابل عراق و ژاپن به تیم ملی دعوت شد. به دنبال دعوت شدن به سلسائو، کاکا بیان کرد: «من گواهی می‌دهم که از دعوت شدن به تیم ملی شگفت زده شدم؛ زمانی که لیست منتشر شد، بسیار خوشحال بودم. به مانند این بود که برای نخستین بار به تیم ملی دعوت شده‌ام.» منو منزس سرمربی وقت برزیل بیان کرد با وجود شباهت‌های بین کاکا و اسکار، هر دوی آن‌ها می‌توانند در کنار هم بازی کنند چون سبک بازی کاکا دچار کمی دگرگونی شده است. پس از بازگشت خود به تیم ملی کاکا توانست در هر دو بازی پیش روی خودش گل بزند؛ بازی‌هایی که با نتایج ۶–۰ و ۴–۰ مقابل دو تیم عراق و ژاپن به پایان رسید. کاکا توانست در ترکیب تیم ملی برزیل برای بازی دوستانه برابر کلمبیا در روز ۱۴ نوامبر ۲۰۱۲ قرار بگیرد؛ این بازی هزارمین بازی تاریخ تیم ملی برزیل بود. در ۵ مارس ۲۰۱۳ کاکا توسط فیلیپه اسکولاری به تیم ملی برای بازی برابر ایتالیا در لندن و روسیه در ژنو دعوت شد. هر چند که او از راه‌یابی به ترکیب برزیل برای بازی در جام کنفدراسیون‌ها ۲۰۱۳ و جام جهانی ۲۰۱۴ ناکام ماند. در اکتبر ۲۰۱۴ پس از نزدیک به ۱۸ ماه، کاکا بار دیگر توسط مربی جدید برزیل دونگا، برای بازی برابر تیم‌های آرژانتین و ژاپن به تیم ملی فراخوانده شد. در روز ۱ مه ۲۰۱۵، کاکا یکی از ۷ بازیکن جانشین در ترکیب ابتدایی برزیل برای شرکت در کوپا آمریکا ۲۰۱۵ بود، هر چند که او با ترکیب پایانی راه نیافت. در اوت ۲۰۱۵، کاکا دوباره به تیم ملی برای بازی‌های دوستانه ماه سپتامبر فراخوانده شد؛ او به عنوان یار تعویضی در برد ۱–۰ برزیل مقابل کاستاریکا وارد بازی شد. این بازی، نخستین بازی او طی یک سال گذشته و نودمین بازی اون با پیراهن تیم ملی بود. به دنبال آسیب دیدگی داگلاس کاستا در روزهای پایانی مه ۲۰۱۶ و بازماندن او از ترکیب برزیل برای بازی در کوپا آمریکای قرن، کاکا به عنوان یار جایگزین توسط دونگا فراخوانده شد. در ۳۰ مه در بازی آماده‌سازی مقابل پاناما کاکا در دقیقه ۸۰ وارد زمین شد که با برد ۲–۰ برزیل همراه بود. اما پس از متحمل شدن آسیب دیدگی ماهیچه در اوایل ژوئن، کاکا را از راه‌یابی به مسابقات پیش رو بازداشت؛ گانسو جایگزین او شد. سبک بازی. شناخته شده به عنوان یکی از بهترین بازیکنان دوره خود، کاکا توسط وبسایت فیفا به عنوان بازیکنی که می‌تواند «بدون زحمت بازیکنان پیش رویش را دریبل کند، پاس‌هایی ارسال کند که مدافعان را شکاف دهد و از راه دور گل بزند» توصیف شد. در دوران اوجش در میلان و پیش از آسیب دیدگی اش در رئال مادرید که بر روی اوضاع فیزیکیش تأثیر گذاشت؛ یک بازیکن سریع، قوی، چابک، تکنیکی و خلاق بود؛ او دارای توانایی دریبل زدن مدافعان در موقعیت‌های تک به تک و همچنین ضد حمله‌ها بود. کاکا به دلیل داشتن دید بالا و توانایی در پاس دادن برای خلق موقعیت برای هم تیمی‌هایش شهرت دارد. او عمدتاً به عنوان هافبک هجومی بازی‌ساز در طول دوران فوتبالی اش بازی کرد، به همین دلیل او برای توانایی اش در گلزنی و خلق آن‌ها شناخته می‌شود. یک بازیکن با تحرک که برای پست‌های تهاجمی پرورش یافته است، می‌تواند در هر دو بال، مهاجم سایه، یا در مواردی به عنوان مهاجم نوک یا حتی کمی عمیق‌تر به عنوان هافبک بازیساز عمل کند. به علاوه این مشخصات، کاکا دارای شوت‌های قدرتمند و دقیق از هم داخل و هم خارج محوطه جریمه با هر دو پا می‌باشد؛ او پنالتی زن دقیقی هم است. زندگی شخصی. کاکا با کارولین سلیکو معشوقه دوران کودکی اش، در ۲۳ دسامبر ۲۰۰۵ در کلیسایی در سائو پائولو ازدواج کرد. در هنگام ازدواج کاکا ۲۳ ساله و همسرش ۱۸ ساله بود. این زوج دارای دو فرزند هستند: پسر آن‌ها لوکا سلیکو لیته (متولد ۱۰ ژوئن ۲۰۰۸) و دخترشان ایزابلا (متولد ۲۳ آوریل ۲۰۱۱) نام دارند. در سال ۲۰۱۵ کاکا و کارول در شبکه‌های اجتماعی خود اعلام کردند که طلاق گرفته‌اند. در ۱۲ فوریه ۲۰۰۷ کاکا با توجه به اصلیت ایتالیایی همسرش، موفق به دریافت تابعیت ایتالیایی شد. او در تبلیغات آدیداس حضور برجسته یافته، همچنین قرارداد مدلینگ با آرمانی دارد این امر از حضور او در مجموعه عکس چاپ شده هم تیمی‌هایش در میلان توسط دولچه و گابانا در اوایل ۲۰۰۷ جلوگیری کرد. او در جلد نسخه ایتالیایی فیفا ۰۷ ای‌ای اسپورتس به همراه هموطنش رونالدینیو (که در تمامی نسخ حضور داشت) ظاهر شد؛ همچنین او در جلد بعضی از نسخ منطقه‌ای فیفا ۱۱، فیفا ۱۲ و فیفا ۱۶ حضور داشت. کاکا، رای کاپیتان سابق سائوپائولو و بازی کن تیم ملی برزیل را به عنوان الگوی فوتبالی خود معرفی می‌کند. او با مارسلو ساراگوسا دوست صمیمی است و هر دو ساقدوش یکدیگر در مراسم عروسیشان بودند. او با رادامل فالکائو مهاجم کلمبیایی نیز صمیمی است. در آوریل ۲۰۱۲، کاکا به اولین ورزشکار دارای بیش از یک میلیون فالوور در توییتر تبدیل گشت و تا مارس ۲۰۱۵ در رتبه پنجم بیشترین هوادار در شبکه‌های اجتماعی پس از ورزشکارانی چون کریستیانو رونالدو، لیونل مسی، دیوید بکام و نیمار با ۳۳ میلیون هوادار در فیسبوک قرار گرفت. کاکا یک اونجلیسم بسیار مذهبی است و فعالیت‌های بسیاری در کلیساهای سائو پائولو دارد. او در ۱۲ سالگی مجذوب دین شد: «من آموختم که این اعتقاد است که ایمان افتادن یا نیفتادن چیزها را تصمیم می‌گیرد.» او در جشن‌های قهرمانی در جام جهانی ۲۰۰۲ با برزیل، قهرمانی اسکودتو در سال ۲۰۰۴ و قهرمانی لیگ قهرمانان در ۲۰۰۷ با میلان پیراهنش را درآورد تا از تی- شرتی که در زیر جمله «من متعلق به عیسی هستم» را داشت رونمایی کند. او همان جمله را به همراه جملهٔ «خداوند وفادار است» در کفش‌هایش حک کرد. هنگام شادی پس از برد ۴–۱ مقابل آرژانتین در فینال جام کنفدراسیون‌ها ۲۰۰۵ او و تعدادی از هم تیمی‌هایش پیراهنی حاوی جمله «عیسی دوستت دارد» به زبان‌های مختلف را پوشیدند. پس از دریافت جایزه بازیکن سال فوتبال جهان در سال ۲۰۰۷ او بیان کرد که آرزوی او بازی به عنوان یک حرفه‌ای در سائو پائولو و یک بازی ملی در تیم ملی برزیل بود، اما خداوند بیشتر از آن چیزی که می‌خواست به او عطا کرد. در شادی‌های پس از گل، او با انگشتان خود به آسمان اشاره می‌کند که به معنای شکرگزاری از خداوند است. موسیقی مورد علاقه کاکا موسیقی گاسپل و کتاب مورد علاقه او کتاب مقدس است. او در یک مصاحبهٔ تلویزیونی در برزیل اعلام کرد کرد که علاقه دارد که در آینده کشیش بشود. از نوامبر ۲۰۰۴ او به عنوان سفیر غذا در برنامه جهانی غذا سازمان ملل متحد برای کمک به کودکان محروم مشغول به کار است. در آن زمان به عنوان جوان‌ترین شخص در این پست لقب گرفت. در اوت ۲۰۱۵ کاکا اعلام کرد که مشغول به تحصیل در رشته بازاریابی ورزشی در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه دریانوردی وینتر پارک، فلوریدا است. در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۶ کاکا اعلام کرد که با کارولین دیاز مدل برزیلی، روابط عاشقانه دارد. این زوج در مراسم عروسی لوکاس مورا در سائو پائولو حضور یافتند. * سری آ: ۰۴–۲۰۰۳ * سوپر جام ایتالیا: ۲۰۰۴ * لیگ قهرمانان اروپا: ۲۰۰۷ * سوپر جام اروپا: ۲۰۰۷ * جام باشگاه‌های جهان: ۲۰۰۷ * لالیگا: ۱۲–۲۰۱۱ * کوپا دل ری: ۱۱–۲۰۱۰ * سوپر جام فوتبال اسپانیا: ۲۰۱۲ * جام جهانی: ۲۰۰۲ * جام کنفدراسیون‌ها ۲۰۰۵، ۲۰۰۹
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237615
237623
ناصر ملک‌مطیعی
ناصر ملک مطیعی (۸ فروردین ۱۳۰۹ – ۴ خرداد ۱۳۹۷) بازیگر و کارگردان ایرانی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود. او پس از انقلاب ادامهٔ کار هنریش، همچون همتایانش محمدعلی فردین و بهروز وثوقی، ممکن نشد و تنها در دو فیلم بازی کرد. ملک‌مطیعی پس از انقلاب و تا زمان مرگش در مشاغلی همچون شیرینی‌فروشی و مشاور املاک فعالیت داشت. غیر از فیلم‌های عامّه‌پسند ایرانی (اصطلاحاً «فیلمفارسی»)، ملک‌مطیعی در بعضی فیلم‌های فیلم‌سازان متفاوت‌تری چون علی حاتمی ، زکریا هاشمی ، مسعود کیمیایی ، رضا میرلوحی و هوشنگ کاووسی نیز بازی کرد. آغاز زندگی. ناصر ملک‌مطیعی دیپلم رشتهٔ تربیت بدنی دانشسرای عالی تهران را داشت و پیش از آنکه به سینما راه یابد معلم ورزش دبستان‌های تهران بود. او پس از ورود به سینما و کسب محبوبیت، به فعالیت در تئاتر (از ۱۳۳۵) و دوبلهٔ فیلم (از ۱۳۳۸) نیز پرداخت. فعالیت هنری. پیش از انقلاب. فعالیت وی در سینما با بازی در صحنه کوتاهی از فیلم "واریته بهاری" (پرویز خطیبی، ۱۳۲۸) آغاز شد. بازی ملک مطیعی در دومین فیلمش "شکار خانگی" (علی دریابیگی، ۱۳۳۰) در حد بیان یک جملهٔ کوتاه در صحنهٔ یک میهمانی بود. اما بازی ملک مطیعی در "ولگرد" (مهدی رئیس فیروز، ۱۳۳۱) او را به اوج محبوبیت رساند و برای بازی در آن نخستین دستمزد فعالیت حرفه‌ای خود را گرفت. با موفقیت "ولگرد" بلافاصله در فیلم‌های گرداب (حسن خردمند، ۱۳۳۲) ـ که نخستین فیلم رنگی سینمای ایران بود ـ و سپس در فیلم غفلت (علی کسمایی، ۱۳۳۲) بازی کرد. ملک مطیعی پس از بازی در غفلت، از «پارس فیلم» به «دیانا فیلم» رفت، تا در ازای بازی در دو فیلم در سال، ماهانه هزار تومان دستمزد دریافت کند، اما پس از ایفای نقش در چهارراه حوادث (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۳۳) که متفاوت از سایر نقش‌های او بود، به خدمت نظام احضار شد. او پس از بازگشت، در فیلم اتهام (شاپور یاسمی، ۱۳۳۵) بازی کرد. ملک‌مطیعی در فاصلهٔ سال‌های (۴۰–۱۳۳۶) در فیلم‌های: "بازگشت به زندگی" (عطاالله زاهد، ۱۳۳۶)، "عروس فراری" (اسماعیل کوشان، ۱۳۳۷)، "طلسم شکسته" (سیامک یاسمی، ۱۳۳۷)، "دشمن زن" (پرویز خطیبی، ۱۳۳۷)، "دوقلوها" (سیامک یاسمی، ۱۳۳۸)، "اول هیکل" (سیامک یاسمی، ۱۳۳۹)، عمو نوروز (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰)، آرامش پیش از طوفان (خسرو پرویزی، ۱۳۴۰)، عسل تلخ (حسین مدنی، ۱۳۴۰)، سایه سرنوشت (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۰) و آس و پاس (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰) بازی کرد. پس از دههٔ ۴۰ شمسی، با حضور محمدعلی فردین به عنوان «جوان اول» فیلم‌ها، به تدریج از محبوبیت او کاسته شد. ملک‌مطیعی از سال ۱۳۴۱ با پوشیدن لباس جاهل‌ها و کلاه مخملی‌ها، که پیش از او عباس مصدق و مجید محسنی به تن کرده بودند، در نقش‌هایی ظاهر شد. ملک مطیعی در فیلم‌های: "کلاه مخملی" (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۱)، "با معرفت‌ها" (حسین مدنی، ۱۳۴۲)، "مردها و جاده‌ها" (ناصر ملک‌مطیعی، ۱۳۴۲)، "ابرام در پاریس" (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۳)، "سالار مردان" (نظام فاطمی، ۱۳۴۷) و "مردان روزگار" (مازیار پرتو، ۱۳۴۸) با کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید و کفش چرمی نوک تیز، کلاه مخملی و دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه مقصود، اگرچه مصداق زنده‌ای از نمونه اجتماعی سنخ «جاهل» نبود، اما مجموعهٔ اجرای نقش، به‌ویژه حرکات دست‌ها و بالا انداختن ابرو، تکیه کلام‌ها و نقل‌هایش، عامهٔ بینندگان را مجذوب خود کرد. ملک مطیعی تا پیش از "قیصر" (مسعود کیمیایی، ۱۳۴۸) و ایفای نقش «داش فرمون» با کلاه مخملی، در نقش‌های دیگری همچون مرد روستایی (عروس دهکده)، افسر نیروی دریایی (پاسداران دریا)، شاه عباس کبیر (حسین کرد)، رئیس دزدها (هاشم خان)، پزشک (فرار از حقیقت) و مانند این‌ها نیز ظاهر می‌شد؛ اما پس از موفقیت فیلم "قیصر" ـ که نقش کوتاهی هم در آن داشت ـ یکسر به ایفای نقش‌های کلاه مخملی دعوت شد. "علی بی‌غم" (عباس کسایی، ۱۳۴۹)، "رقاصه شهر" (شاپور قریب، ۱۳۴۹)، "طوقی" (علی حاتمی، ۱۳۴۹)، "مرید حق" (نظام فاطمی، ۱۳۴۹)، "سه قاپ" (زکریا هاشمی، ۱۳۵۰) و "کاکو" (شاپور قریب، ۱۳۵۰) شماری از این فیلم‌ها است. "مرد"، "غلام ژاندارم"، "نقره داغ"، "ابرمرد"، "قلندر"، "آقا مهدی وارد می‌شود"، "دشمن"، "صلات ظهر" از جمله آثار تحسین‌برانگیز وی محسوب می‌شود. ملک مطیعی اگرچه در فیلم‌های بعدی‌اش کوشید تا از کاراکتر جاهلی فاصله بگیرد، اما تلاش او همواره توأم با توفیق نبود. او در فیلم "بت" (به کارگردانی ایرج قادری، ۱۳۵۵) در نقش یک استوار ژاندارمری ظاهر شد. کارگردان فیلم (ایرج قادری) نقل کرده‌است: پس از انقلاب. ملک مطیعی، دوران پس از انقلاب را دوران سختی توصیف کرده‌است؛ زیرا دچار انزوا و تنهایی و از طرفی، عشق و علاقه مفرطی که به فیلم و سینما داشت، قابل تحقق نبود و امکان کار هنری برای وی مهیا نبود. پس از مدتی، به دعوت عوامل تولید برزخی‌ها، نقش مثبت و کوتاهی را بازی می‌کند. با این وجود، نام وی در زمان تیتراژ پایانی فیلم به نمایش درنیامد و روزنامه‌ها نیز خبری در خصوص حضور مجدد وی، منتشر نکردند که این موضوع، موجب دلسردی مفرط وی شد. وی شرح آن روزگار خود را اینگونه توصیف می‌کند: «کسی از دوستان من هم نمانده بود. بهروز که به خارج رفت، فردین هم مدتی تقلا کرد تا بتواند کار کند، ایرج قادری هم خواست که کار کند و کار کرد؛ ولی من از کسی تقاضای کار نکردم و خودم را کنار کشیدم." ناصر ملک‌مطیعی پس از ۳۵ سال دوری از سینمای ایران، بالاخره در فیلم نقش نگار ساخته علی عطشانی بازی کرد. درگذشت. ناصر ملک‌مطیعی در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ به دلیل مشکلات تنفسی و کلیوی در بیمارستان آتیه تهران بستری شد و چند روز بعد در در ۴ خرداد ۱۳۹۷ در ۸۸ سالگی درگذشت. پیکر او روز بعد با حضور جمع کثیری از اهالی سینما و مردم از مقابل خانهٔ سینمای ایران تشییع و در قطعه هنرمندانِ بهشت زهرا در کنار آرامگاه محمدعلی فردین دفن شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237623
237624
چقرمگی
در علم مواد و متالورژی، منظور از چقرمگی توانایی یک ماده در جذب انرژی و تغییر شکل خمیری (plastic deformation) قبل از وقوع شکست می‌باشد. تعریف دیگری برای چقرمگی مواد، میزان انرژی به ازای حجم واحدی است که ماده می‌تواند قبل از شکستن جذب کند. همچنین به صورت مقاومت ماده در برابر شکست در صورت قرار گرفتن در معرض تنش نیز تعریف می‌شود. چقرمگی و استحکام. چکش خواری، میزان تغییر فرم پلاستیک قبل از شکست است، اما صرفاً این که یک ماده چکش خوار باشد به معنی چقرمه بودن آن نیست. کلید دست یابی به چقرمگی، ترکیب مناسبی از استحکام و چکش خواری است. یک ماده با استحکام و چکش‌خواری بالا، چقرمگی بیشتری نسبت به ماده‌ای با استحکام پایین و چکش خواری بالا خواهد داشت؛ بنابراین، یک روش برای اندازه‌گیری چقرمگی از طریق محاسبه سطح زیر نمودار تنش کرنش است که از آزمون کشش به دست می‌آید. این مقدار، «چقرمگی ماده» نامیده می‌شود و واحدهای آن به صورت انرژی بر حجم است. چقرمگی ماده معادل جذب آهسته انرژی توسط آن ماده است. متغیرهای متعددی هستند که تأثیر زیادی بر چقرمگی ماده دارند. این متغیرها عبارتند از: یک فلز ممکن است تحت بار ایستا، چقرمگی رضایت بخشی داشته باشد اما زیر بار دینامیک یا ضربه، دچار شکست شود. به عنوان یک قانون، چکش خواری و در نتیجه چقرمگی، با افزایش نرخ بارگذاری کاهش می‌یابند. دما دومین متغیری است که تأثیر عمده‌ای بر چقرمگی دارد. هنگامی که دما کاهش می‌یابد، چکش خواری و چقرمگی نیز کاهش می‌یابند. متغیر سوم اثر شکاف است که با توزیع تنش در تنش در ارتباط است. یک ماده ممکن است هنگامی که تنش یک محوره به آن وارد می‌شود چقرمگی خوبی از خود نشان دهد، اما هنگامی که تنش چند محوره به واسطه حضور شکاف ایجاد شود، ماده ممکن است نتواند تحمل تغییر فرم الاستیک و پلاستیک هم‌زمان در جهت‌های مختلف را داشته باشد. گونه‌های استاندارد مختلفی از آزمون چقرمگی وجود دارد که برای شرایط بارگذاری یا طراحی اجزای مختلف، داده تولید می‌کنند. سه نوع از ویژگی‌های چقرمگی که با جزئیات بیشتر دربارهٔ آن‌ها صحبت خواهد شد عبارتند از تعریف ریاضی. میزان چقرمگی را می‌توان با محاسبه سطح زیر منحنی تنش-کرنش محاسبه کرد؛ چقرمگی انرژی تغییر فرم مکانیکی بر واحد حجم، قبل از شکست است. توصیف صریح آن به فرم ریاضی به صورت زیر است: یعنی: formula_1 که در این رابطه: هستند. آزمون‌های چقرمگی. چقرمگی یک ماده با استفاده از یک تکه کوچک از آن ماده قابل اندازه‌گیری است. یک ابزار آزمون متداول، استفاده از یک پاندول برای ضربه زدن به نمونه شیاردار با سطح مقطع مشخص است که سبب تغییر شکل آن می‌گردد. ارتفاعی که از آن جا پاندول رها می‌شود، منهای ارتفاعی که بعد از تغییر فرم نمونه به آن می‌رسد، ضربدر وزن پاندول، انرژی است که توسط نمونه، هنگام تغییر فرم ناشی از ضربه پاندول، جذب شده‌است. آزمون‌های استحکام ضربه ای شیاردار چارپی و آیزود، آزمون‌های ASTM استانداردی هستند که برای بررسی چقرمگی مورد استفاده قرار می‌گیرند. واحد چقرمگی. واحد چقرمگی کششی (یا انرژی تغییر فرم، UT) به‌صورت ژول بر متر مکعب (J.m-3) در سیستم SI و اینچ پوند نیرو بر اینچ مکعب (in.lbf.in-3) در سیستم واحد آمریکایی است. در سیستم SI، واحد چقرمگی کششی به راحتی با استفاده از مساحت زیر نمودار تنش-کرنش (σ–ε) قابل محاسبه است، که چقرمگی کششی را به صورت زیر به دست می‌آید. "U"T = Area underneath the stress–strain ("σ"–"ε") curve = "σ" × "ε" "U"T [=] Pa × ΔL/L = (N·m−2)·(unitless) "U"T [=] N·m·m−3 "U"T [=] J·m−3 چقرمگی و استحکام. چقرمگی همچنین از طریق نواحی نمودار تنش کرنش نیز قابل تعریف است. چقرمگی به سطح زیر منحنی تنش کرنش ارتباط دارد. برای چقرمه بودن، یک ماده باید هم محکم باشد و هم چکش خوار. برای مثال، مواد شکننده (مانند سرامیک‌ها) که محکم هستند اما چکش‌خواری محدودی دارند، چقرمه نیستند. از طرف دیگر، مواد با چکش خواری بالا و استحکام پایین نیز چقرمه نیستند. برای چقرمگی، یک ماده باید بتواند هم تنش‌های بالا و هم کرنش‌های بالا را تحمل کند. به‌طور کلی استحکام نشان می‌دهد که ماده چه میزان نیرو را می‌تواند تحمل کند، در حالی که چقرمگی می‌گوید ماده قبل از گسیختگی، چه میزان انرژی می‌تواند جذب کند. با توجه به نمودارهای استحکام و چقرمگی می‌توان اطلاعات خوبی برای تعیین خواص مواد مختلف بدست آورد و همچنین این اطلاعات برای انتخاب مواد در کاربردهای مختلف بسیار مفید می‌باشد. برای مثال در صنعت فولاد عموماً به منظور جذب انرژی در ضربات ماشین استفاده می‌شود، زیرا چقرمه و محکم است یا تیغه‌های اره و سرهای چکش فولاد آب دهی و برگشت دهی شده‌اند تا به‌طور متعادلی استحکام بالا و چقرمگی خوبی پیدا کنند. چقرمگی در مهندسی. امروزه مهندسان با در نظر گرفتن خواص مربوط به چقرمگی، از مواد مختلف با سطح چقرمگی‌های مختلف در کاربردهای گوناگون استفاده می‌کنند. از جمله این استفاده‌ها می‌توان به جلیقه‌های ضد گلوله اشاره کرد. برای مثال مهندسین در دهه ۱۹۶۰ یک جلیقه ضد گلوله و مناسب را ساختند که بر خلاف زره‌های سنتی بسیار راحت بود. جلیقه‌های ضد گلوله سبک از فلز ساخته نشده‌اند بلکه از بافت‌های فیبری که قابل دوخت بر روی جلیقه و دیگر لباس‌های سبک می‌باشد ساخته شده‌اند. یک نمونه از این بافت‌ها پارچه کولار می‌باشد. در گذشته Kevlar رایج‌ترین نوع الیاف برای ساختن جلیقه‌های ضد گلوله بود ولی امروزه مواد دیگری به کار گرفته شده‌است که در دسترس‌ترین آنها، Vectran نام دارد و حدوداً دو برابر مقام تر از Kevlar و ۵ تا ۱۰ برابر مقاوم تر از فولاد است. یک نوع الیاف دیگر که اخیراً رایج شده، ابریشم عنکبوت نام دارد. بر روی بزها کارهای ژنتیکی انجام شد تا بتوان از آن‌ها در تولید جزء شیمیایی ابریشم عنکبوت استفاده نمود. ماده حاصله Biosteel نام گرفت. یک رشته از Biosteel 20 برابر مقاوم تر از فولاد است. اگر یک تکه از ماده ضد گلوله را زیر میکروسکوپ قرار دهیم، همین ساختار را مشاهده خواهیم کرد. رشته‌های بلندی از الیاف را که به هم تنیده شده‌اند تا یک ساختار توری شکل متراکم را تشکیل دهند. حال با توجه به اینکه یک گلوله بسیار سریع تر از توپ حرکت می‌کند، بنابراین این توری باید از مواد محکم تری ساخته شود. معروف‌ترین ماده ای که در ساخت جلیقه‌های ضد گلوله به کار می‌رود، الیافی به نام KEVLAR است. Kevlar الیافی سبک‌وزن است که ۵ برابر مقاوم تر از یک تکه فولاد، در همان وزن است زمانی که این ماده به صورت یک تور متراکم در می‌آید، می‌تواند نیروی زیادی را جذب کند. به منظور جلوگیری از رسیدن گلوله به سطح بدن، جلیقه ضد گلوله باید برخلاف ضربه مستقیمی که گلوله وارد می‌کند، عمل کند. الیاف دیگری وجود دارد که نانو لوله‌های کربنی نامیده می‌شود و گفته می‌شود که حتی از ابریشم عنکبوت نیز مقاوم تر است نخ نانو لوله‌های کربنی هنوز هم کمیاب است و قیمت کنونی این الیاف برای هر گرم ۵۰۰ دلار است؛ که به مرور زمان این قیمت‌ها نزول پیدا خواهند کرد و این نوع الیاف، به عنوان الیاف، بادوام در جلیقه‌های ضد گلوله به کار خواهند رفت. همچنین می‌توان از چدن به عنوان یک ماده با استحکام بالا و چقرمگی کم نام برد که کاربردهای مختلفی در صنعت دارد. در تولید قطعات ریختگی تحت فشار از جمله شیر فلکه‌ها، بدنه‌های پمپ قطعات ماشین آلات که در معرض شوک و خستگی هستند، میل لنگ‌ها، چرخ دنده‌ها، غلتک‌ها، تجهیزات فرایند شیمیایی، مخازن ریختگی تحت فشار و… برای خودرو و صنایع وابسته به آن مثلاً در ساخت مفصل‌های فرمان، دیسک ترمزها، بازوها، میل لنگ‌ها و چرخ دنده‌ها، صفحه کلاچ‌ها و… در راه‌آهن، کشتیرانی و خدمات سنگین و دیگر جاهایی که نیاز به مقاومت در برابر شوک است مثلاً در تجهیزات الکتریکی کشتی‌ها، بدنه موتور، پمپ‌ها، بست‌ها و غیره قطعات غیر فشاری برای کاربردهای درجه حرارت بالا برای مثال در ساخت قطعات و جعبه‌های درگیر با آتش، میله‌های شبکه، قطعات کوره‌ها، قالب‌های شمش، قالب‌های شیشه، بوته‌های ذوب فلز. اگر چدن‌های غیر آلیاژی به‌طور کلی مقاوم به خوردگی به ویژه در محیط‌های قلیایی هستند، چدن‌های نیکل مقاوم و نیکروسیلال و نیکل و کروم بالا به صورت برجسته‌ای مقاوم به خوردگی در محیط‌هایی مناسب و مختص به خودشان هستند. مهم‌ترین کاربرد این چدن‌ها در پمپ‌های دنده‌ای حمل اسید سولفوریک، پمپ‌ها و شیرهایی که در آب دریا مصرف می‌شوند، قطعات مورد استفاده در سیستم‌های بخار و جابجایی محلول‌های آمونیاکی، سود و نیز برای پمپاژ و جابجایی نفت خام اسیدی در صنایع نفت هستند. جستارهای وابسته.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237624
237632
پرویز ربیعی
پرویز ربیعی () صداپیشه ایرانی در نقش‌های مکمل بود. وی در ۵ اسفند ۱۴۰۲ بر اثر سکته قلبی در خانه خود درگذشت. مراسم خاکسپاری پرویز ربیعی در ۷ اسفند در قطعه هنرمندان بهشت زهرا برگزار شد. رادیو. وی از سال ۱۳۶۸ گوینده رادیو بود و در برنامه "صبح جمعه با شما" نیز شرکت داشت. گوینده بازی. او گوینده بازی‌هایی مانند "قلعه ۳"، "F.R.A.R"، و "Commandos: Strike Force" است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237632
237634
حسین عرفانی
حسین عرفانی پارسائی (۵ مرداد ۱۳۲۱ – ۲۱ شهریور ۱۳۹۷) دوبلور، مدیر دوبلاژ، گوینده، بازیگر و مجری رادیو اهل ایران بود. او کار دوبله را از سال ۱۳۴۰ و مدیریت دوبلاژ را از ۱۳۵۶ آغاز کرد. زندگی هنری. تئاتر. حسین عرفانی همانند بسیاری از هنرمندان موفق عرصه دوبله کار خود را با تئاتر آغاز کرد. وی از سال ۱۳۳۵ فعالیت هنری خود را در تئاتر آغاز نمود. آغاز کار دوبله. حسین عرفانی پیش از ورود به عرصه دوبله با سینما و دوبلورها آشنا بود و در سن نوزده سالگی به علی کسمایی در استودیو مولن روژ معرفی شد. پس از مدتی نزد احمد رسول‌زاده رفت و در فیلم «پروفسور کم‌حافظه» به کار گویندگی پرداخت. احمد رسول‌زاده با دیدن توانایی‌های وی او را به عنوان یکی از دوبلورهای خوب آینده برشمرد. پس از کار در استودیو مولن روژ به استودیو شهاب رفت. در سال‌های بعد با مدیران دوبلاژ بسیاری از جمله عطاءا.. کاملی آشنا شد و در نخستین نقش اول خود به جای اورسن ولز صحبت کرد. خصوصیات صدا. از خصوصیات این گوینده دامنه صدایی مردانهٔ منحصر به فرد، نیرومند (بَم)، گسترده و انعطاف‌پذیر او بود که توانایی بسیاری در تیپ‌سازی داشت. کارنامه. حسین عرفانی بیش از پنج دهه به گویندگی پرداخت. پرکار و پر انرژی بود و متنوع کار می‌کرد به طوری که وزنه ای در دوبله ایران محسوب می‌شد. عرفانی یک نقش اول گوی برجسته در تاریخ دوبله ایران بود، انتخابی مناسب برای گویندگی به جای شخصیت‌های سرشناس نقش اول مرد. فیلم‌های پرآوازه که بخاطر تیپ گویی و صدای گسترده در سایر نقش‌ها نیز موفق عمل می‌کرد. در سال ۱۳۵۳با خریداری فیلم‌های بوگارت توسط تلویزیون حسین عرفانی توسط لطیف پور و مهر آسا برای گویندگی به جای بوگارت انتخاب شد. صدای خشن و مقتدر حسین عرفانی و لحن سریع گفتار وی به‌خوبی القا کننده ویژگی‌های شخصیتی این بازیگر بود. مشابه چنین تیپی را عرفانی در چند فیلم با بازی سرژیو نیکولائسکو اجرا کرد که این نقش (کمیسر مولدوان) نیز بسیار مورد توجه قرار گرفت. گویندگی عرفانی به جای ستارگانی چون هامفری بوگارت (در فیلم‌های شاهین مالت و کازابلانکا) و مردان میانسالی مانند کلارک گیبل (در بربادرفته)، ویلیام هولدن (شبکه)، مارلون براندو (شورش در کشتی بونتی) و فرانسیس سولیوان/آقای جاگرز (آرزوهای بزرگ)، یادآور دوران درخشان دوبله در ایران است. گویندگی به جای هفت نقش با بازی دیتر هالروردن در فیلم کمیک دی دی و ارثیه فامیلی کاری استثنایی در دوبله ایران محسوب می‌شود. از آنجا که وی مجموعه فیلم‌های آرنولد شوارتزنگر را دوبله کرده بود به عنوان گوینده ثابت نقش‌های وی نیز شناخته شد. وی همچنین به جای بازیگرانی همچون ساموئل ال. جکسون و مورگان فریمن صحبت کرده بود. در بسیاری از کارهای بیاد ماندنی حسین عرفانی به عنوان گوینده نقش اول مرد (مانند دواین جانسون) ،شهلا ناظریان گویندگی نقش اول زن را به عهده داشته‌است. گویندگی نقش اول سریال مدیر کل نیز از دیگر فعالیت‌های وی به‌شمار می‌رود. بازیگری. وی در فیلم سینمایی حرمت رفیق (۱۳۵۶) و مجموعه تلویزیونی تلخ و شیرین (۱۳۵۳) و مجموعه تلویزیونی عالیجناب (۱۳۹۶) به ایفای نقش پرداخته‌است. درگذشت. حسین عرفانی که به علت ابتلا به سرطان ریه در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری بود، روز چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷ در سن ۷۶ سالگی درگذشت. بازیگری. تلویزیون. عالیجناب (مجموعه نمایش خانگی) حسین عرفانی در نقش جلال صفاریان-رقیب انتخاباتی دکتر ملک
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237634
237635
نگین کیانفر
نگین کیانفر (زادهٔ ۱۳۴۸) دوبلور اهل ایران است. تحصیلات او در زمینهٔ سینما است و مستندساز هم هست. یکی از کارهای وی در زمینهٔ دوبله، گویندگی به جای اوما تورمن در فیلم "پالپ فیکشن" است. از فیلم‌های مستند او می‌توان به "روز تولد"، "۱ ساعت ـ ۹۹ سال" و "حوا و آدم" اشاره کرد. فعالیت‌ها. برخی از کارهای گویندگی او در جدول زیر آورده شده‌است:
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237635
237636
شهلا ناظریان
شهلا ناظریان (۵ دی ۱۳۲۶ – ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱) صداپیشه، مجری رادیو و بازیگر اهل ایران بود. زندگی و حرفه. شهلا ناظریان در سال ۱۳۲۶ در تهران متولد شد و به تشویق مادرش از سال ۱۳۴۱ و همزمان با تحصیل در دبیرستان وارد عرصهٔ دوبله شد. او در ابتدا با نقش‌های کوتاه زیر نظر عطاءالله کاملی، سعید شرافت و محمدعلی زرندی گویندگی را آغاز کرد و سپس به پیشنهاد روبیک در استودیو دماوند به‌مدت ۵ سال مشغول شد و به‌خاطر استعدادش خیلی زود به عنوان گویندهٔ نقش‌های اول مورد توجه مدیران دوبلاژ قرار گرفت. ناظریان در طول سال‌های فعالیت در دوبلاژ، به‌جای بسیاری از بازیگران جهان از جمله اینگرید برگمن، لورن باکال، سوفیا لورن، دایان کیتون، راکوئل ولش و الیزابت تیلور گویندگی کرده‌است. یکی از درخشان‌ترین گویندگی‌های او در دوبلهٔ فیلم "کازابلانکا" به‌جای اینگرید برگمن در کنار گویندگی حسین عرفانی به‌جای هامفری بوگارت است. گویندگی‌اش به‌جای گوگوش در فیلم "در امتداد شب" از دیگر اجراهای اوست وبه‌جای مریل استریپ نیز گویندگی کرده‌است. همچنین وی از گویندگان فعال دوبلهٔ همزمان در جشنوارهٔ فیلم کودک و نوجوان اصفهان بوده‌است. او همسر حسین عرفانی، دوبلور و بازیگر و دختر عمهٔ ایرج ناظریان، دوبلور ایرانی است. دخترش مهسا عرفانی نیز در دوبله فعالیت دارد. او از اواسط دههٔ هشتاد و پس از بیماری، به ندرت گویندگی می‌کرد و به عنوان مدیر دوبلاژ مشغول به کار بود. درگذشت. شهلا ناظریان ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ در سن ۷۴ سالگی براثر ایست قلبی درگذشت. پیکر وی روز چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. سایر فعالیت‌ها. شهلا ناظریان در کنار دوبله، در برنامهٔ رادیویی «صبح جمعه با شما» فعالیت داشته‌است. بازیگری در تئاتر را از سال ۱۳۶۸ تجربه کرد و همچنین در سریال‌های تلویزیونی «این خانه دور است» (ساختهٔ بیژن بیرنگ و مسعود رسام) و داستان یک شهر (ساختهٔ خسرو معصومی) و فیلم‌های سینمایی «خوش‌خیال»، «پرِ پرواز» و «شب بخیر غریبه» به عنوان بازیگر به ایفای نقش پرداخته‌است. اجرای مسابقهٔ تلویزیونی «تلاش» به همراه حسین عرفانی و نیز گویندگی در تیزرهای تبلیغاتی از دیگر فعالیت‌هایش به‌شمار می‌آیند. دوبله. برخی از گویندگی‌های شاخص و ماندگار شهلا ناظریان در دوبله به شرح زیر است:
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237636
237638
ژرژ پطرسی
ژرژ پطروسی (زاده ۹ فروردین ۱۳۲۳) دوبلور ایرانی آشوری‌تبار است. وی لیسانس تئاتر را در سال ۱۳۵۰ از دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران اخذ کرده‌است. زندگی‌نامه. ژرژ پطرسی در سال ۱۳۲۳ خورشیدی در تهران زاده شده‌است. وی در سال ۱۳۵۰ در رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا فارع التحصیل شده‌است. پطرسی از سال ۱۳۴۶ فعالیت حرفه‌ای در عرصه دوبله آغاز نموده‌است. او در سال ۱۳۸۰ به آمریکا نقل مکان کرد و در شهر شیکاگو مشغول زندگی بود پس از آن در سال ۱۳۸۹ دوباره به ایران بازگشت و مجدداً به فعالیت دوبله پرداخت. او صاحب دو فرزند است. فعالیت‌های هنری. در سال ۱۳۴۶ در استودیو شهاب نزد هوشنگ کاظمی (برادر ژاله کاظمی) تست گویندگی داد و پذیرفته شد. اولین حضور او به عنوان دوبلور، گویندگی نقش کوتاهی در یک فیلم حادثه‌ای، به مدیریت دوبلاژ هوشنگ کاظمی بود. چند ماه پس از آن اولین تجربهٔ نقش‌گویی به‌جای شخصیت اصلی فیلم را پشت سر نهاد. هوشنگ کاظمی، منصور متین و سعید شرافت از جمله اولین مدیر دوبلاژهایی بودند که پطرسی در کنار آنها به کسب تجربه پرداخت. گویندگی به‌جای کاراکتر رابین هود در کارتون رابین هود، هنری پنجم (لارنس الیویه) در هنری پنجم، ریچارد ریچ (جان هرت) در مردی برای تمام فصول، مدیر گراند هتل (منصور والامقام) در هزاردستان، مستر فرحان (علی نصیریان) در ناخدا خورشید، اشعث کندی (انوشیروان ارجمند) در امام علی و عبدالله نصرانی (علیرضا شجاع نوری) در روز واقعه از کارهای به‌یادماندنی وی محسوب می‌شوند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237638
237641
نیوکاسل، نیو ساوت ولز
نیوکاسل Newcastle شهری است در استرالیا. این شهر در ایالت نیو ساوت ولز و در شمال شهر سیدنی قرار گرفته‌است. نیوکاسل دومین شهر بزرگ این ایالت است و جمعیتی بالغ بر ۱۶۸٬۸۷۳ نفر دارد. نیوکاسل از نظر تقسیمات کشوری، یک کلانشهر به حساب می‌آید. این شهر دارای معادن زغال سنگ فراوانی است و از بزرگترین مراکز صادرات زغال سنگ جهان است. نخستین گروه اروپائیان در سال ۱۷۹۷ این منطقه را کشف کردند. تا پیش از آن، تنها گروه‌هایی از بومیان استرالیا در این ناحیه زندگی می‌کردند.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237641
237666
مستندساز
codice_1 رسانه‌ای دیداری،شنیداری و علمی است که سعی دارد واقعیت‌ها را در غالب مستند ارائه نماید. @_mostanadsaz
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237666
237680
مهدی حمیدی شیرازی
مهدی حمیدی شیرازی (زاده ۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۳ خورشیدی در شیراز، استان فارس – درگذشته ۲۳ تیر ۱۳۶۵ در شیراز) ادیب، شاعر، استاد دانشگاه، مترجم و منتقد ایرانی بود. از مشهورترین سروده‌های او می‌توان به شعر قوی زیبا یا همان مرگ قو اشاره کرد. وی از منتقدان مشهور نوگرایی و شعر نیمائی بود و آثار خود را حول ادبیات کلاسیک می‌سرود. زندگی. مهدی حمیدی شیرازی در سال ۱۲۹۳ در شیراز به دنیا آمد. پدرش سید محمدحسن ثقةالاسلام از بازرگانان معروف شیراز بود که در دوره‌های اول مجلس شورای ملی، از آن شهر به نمایندگی مجلس انتخاب گردید. مادرش بانو سکینه آغازی ارسنجانی از خاندان ابراهیمی ارسنجان و از زنان دانشمند و تربیت‌شده و اصیل بود که خود شاعری سخن‌سنج به‌شمار می‌رفت که اولین مدرسهٔ دخترانه را در شیراز با نام «عفتیه» بنا نهاد و زمینهٔ تحصیل دختران را ایجاد کرد. بیش از دو سال و نیم نداشت که پدرش درگذشت و تربیت او به مادرش محول شد. تحصیلات ابتدایی رادر مدرسه شعاعیه و دوره متوسطه در دبیرستان سلطانی شیراز به پایان رسید و در سال ۱۳۱۳ برای ادامه تحصیلات به تهران آمد و به دانشسرای عالی داخل شد. در سال ۱۳۱۶ در رشته ادبیات فارسی با رتبه اول به اخذ لیسانس نائل گردید. شعرسرایی را از حدود سال 1317 شروع کرد. حمیدی پس از اخذ لیسانس به کارمندی اداره فرهنگ درآمد و برای انجام خدمت سربازی به تهران مراجعت کرد و به دانشکده افسری وارد شد و یک سال بعد بادرجه ستوان دومی برای خدمت افسری به شیراز برگشت. او در سال ۱۳۲۵ از دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی موفق به اخذ دکترا شد سپس و در دانشکده الهیات به تدریس مشغول شد. حمیدی سالها در دانشگاه تهران به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول بود. در دهه اول حیات شاعرانه حمیدی در عوالم عاطفی و رویاهای ایام جوانی گذشت بنابراین موضوع شعرش عموماً عشق و غزل بود. در سه مجموعه پرشور و عاطفی وی یعنی "شکوفه‌ها"، پس از یک سال و "اشک معشوق" تمایل روشنی به سبک خراسانی نشان داده‌است. اولین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۲۱ با عنوان «از یاد رفته» منتشر کرد که تماماً در قالب غزل بود. حمیدی شاعری بود که در جبهه مخالف نیما یوشیج و نوگرایان ایستاد و در پایان سال ۱۳۲۱ دومین دفتر شعرش را به نام «عصیان» به دست چاپ سپرد. حمیدی در سال ۱۳۲۴ قصیده «مصاحبه با نیما پیشوای نوپردازان» را منتشر کرده بود که در جبهه شعرای کلاسیک و مخالفان نیما یوشیج او را در صف اول قرار داد. او بعد از شهریور ۱۳۲۰ با قصاید حماسی‌وار پیرامون شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی ایران و در حمله به اشغالگران بیگانه و جدایی‌خواهان آذربایجان، مورد توجه خاص و عام واقع شد و به او لقب «شاعر ملی» داده بودند. پس از سال ۱۳۲۴ تدریجاً گرایشی به مضامین اجتماعی و وطنی و تاریخی پیدا کرد. از دفترهای شعر این دوره از کار و شاعری حمیدی، مجموعه "سال‌های سیاه" بیشتر حاوی اشعار وطنی، سیاسی و انتقادی و "طلسم شکسته" شامل اشعار وی است که در شیوه‌های نو و سرانجام "زمزمه بهشت" مراحل برتری از پختگی شعر وی را نشان می‌دهد و او را از استادان شعر در روزگار خود معرفی می‌کند. وی یکی از مخالفین شعر نیمایی بود و در این راه سرزنش‌های بسیاری را از طرفداران آن شعر شنید. حمیدی علاوه بر مجموعه‌های شعرش در زمینه‌های دیگر ادبی نیز صاحب تالیفاتی بود. مهمترین کتاب او مجموعه سه جلدی "دریای گوهر" است که حاوی منتخبی از آثار نویسندگان، مترجمان و شاعران معاصر است. دو کتاب دیگر او، "عروض حمیدی" و "فنون شعر و کالبدهای پولادین آن" گویای آشنایی وی به مباحث فنی ادبی است. از نوشته‌های منثور حمیدی مجموعه‌های "سبکسریهای قلم"، "عشق در بدر" (در سه جلد)، "شاعر در آسمان و فرشتگان در زمین" به چاپ رسیده‌است. عباس کیارستمی در جوانی دیوان مهدی حمیدی شیرازی را حفظ می‌کند و سال‌ها بعد به صورت کاملاً اتفاقی او را در لندن در بستر بیماری می‌بیند. او این داستان را اینگونه روایت می‌کند:"سال‌ها بعد که خیلی عصبانی بودم- مثل کسانی که بعد از مدتی از اینکه خالکوبی کرده‌اند پشیمان می‌شوند- از اینکه یک دیوان شعر «هارد» مغزم را پر کرده و هیچ جایی به دردم نمی‌خورد خیلی عصبی بودم. در سفری به لندن در خانه دوستم مرتضی کاخی بودم. مرتضی به من گفت: دوستی از ایران آمده و برای دیدارش به سفارت می‌روم. گفتم: چه کسی آمده؟ گفت: نمی‌شناسی. یک شاعر است به نام دکتر حمیدی‌شیرازی. گفتم من نمی‌شناسم؟! (خنده) همان‌جا به این آدم چند ناسزا گفتم و مرتضی گفت بیا ۱۰دقیقه پایین منتظر باش تا من برگردم. در نهایت و به ناچار همراه مرتضی به دیدار دکتر حمیدی رفتم و دیدم موجودی نحیف روی تخت افتاده و حال خوبی ندارد. مرتضی بالای سر او رفت و گفت آقای دکتر حمیدی، آقای کیارستمی از شیفتگان شعر شما و از علاقه‌مندان‌تان هستند. همه دیوانتان را هم حفظ اند (خنده) مایل هستید یکی از شعرهای شما را بخوانند؟ او هم با سر تأیید کرد. من هم شعری را خواندم که تا دیدمش یک‌باره به ذهنم آمد. شعری عجیب که بیان حال ایشان بود:" "خسته من، رنجور من، بیمار من بی‌بال و پر من/ تا سحر بیدار من همدرد مرغان سحر من/... وای بر من وای بر من." "همان‌طور که این شعر را می‌خواندم، دیدم از گوشه چشم‌هایش اشک سرازیر است. مرتضی را هم که نگاه کردم، دیدم به شیوه ناصر ملک‌مطیعی در فیلم «قیصر» رو به دیوار کرده و شانه‌هایش تکان می‌خورد! خودم هم بغض کرده بودم و شعر هم طولانی بود:" "گفتمت دیگر نبینم باز دیدم باز دیدم/ در دو چشم دلفریبت عشق دیدم ناز دیدم/ قامت طناز دیدم گونه غماز دیدم/ برگ گل دیدم میان برگ گل شیراز دیدم." "به کلمه شیراز که رسید، دکتر حمیدی اشکش بیشتر سرازیر شد و دیدم خیلی هم حفظ‌بودن این دیوان بیهوده نبوده. لازم بوده من آن اشعار را حفظ کرده باشم و در چنین روزی برایش بخوانم."او در ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۵ خورشیدی در تهران درگذشت و در حافظیه شیراز به خاک سپرده شد. آثار. از او آثار متنوعی به جا مانده؛ از منظومه‌ها گرفته تا آثار منثور و کتب آموزش یا حتی ترجمه: پیوند به بیرون. ḤAMIDI ŠIRĀZI – Encyclopaedia Iranica
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237680
237682
جهیزدان
روستای جهیزدان در هفده کیلومتری جنوب سراب قرار دارد و حدود دویست خانوار جمعیت دارد. این روستا در حدود چهار کیلومتری کوه بزگوش قرار دارد. آب‌های جاری از این کوه بخشی از آب کشاورزی ده را تأمین می‌کند بقیه آب مورد نیاز کشاوزی از کاریزهای قدیمی و چاه‌های عمیق تأمین می‌شود. راه ارتباطی ده تا سراب اسفالت شده‌است. مردم. از حدود پنجاه سال پیش بیشتر اهالی به دلایل مختلف مهاجرت کرده‌اند. مثلاً تعداد خانوارهای مهاجرت کرده به تهران بیشتر از جمعیت خود روستا می‌باشد. ترکیب جمعیتی‌اش شامل [اولاد ولی](فضلی...) و [اولاد ابول] که یکی از اولاد ولی می‌باشد و چند خاندان ترک (جاندوست)( الیاسی ) و چند خانوار [دلاکلو] وچند خانوار[گلمحمدلو] و [سیدها]( حسینی، موسویان، سیدی) و چند خانوار (ضرابی) (وجدانی)، (قلیزاده)،(رحمانی) (رضایی)،(صدقی) و (نباتعلیزاده) می‌باشند. شغل اکثریت ساکنین کشاورزی و دامداری و باغداری و زنبورداری می‌باشد. مردم این روستا دارای فرهنگی بالا، مهمان نواز و در عین دارای شجاعتی عجیب هستند و در برابر عوامل مخل اسایش آن‌ها برخوردی قاطع دارند. به عبارتی آگاهی زیادی دارند و استفاده‌های زیادی از تکنولوژی روز اعم از دنیای دیجیتال یا ماشین آلات کشاورزی دارند. این روستا افراد متخصص و متعهد بسیاری انواع رشته‌های انسانی و پزشکی و مهندسی در خود پرورش داده که نمونه ای از آن‌ها قدرت الله وجدانی فخر می‌باشد . دانش آموزان پسر تا مقطع تحصیلی راهنمایی ودختران طی سال‌های اخیر تامقطع پیش دانشگاهی در خود روستا تحصیل می‌کنند.اخیراً (از سال ۸۴ ) مردمان شهر نشینش با مراجعه مجدد به روستا اقدام به ساخت ویلای قشلاقی برای خود کرده اند آثار تاریخی. زمان شروع سکونت در دقیقاً معلوم نیست ولی شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد از زمان نسبتاً قدیم سکونت به اشکال مختلف وجود داشته‌است. قالاداشی (سنگ قلعه) از آثار قدیمی موجود در این ده بود که دو سنگ به شکل مکعب مستطیل بودند و سر یک کوچه نصب شده بودند و سنگ نوشته زیبایی داشتند. امامزاده ای هم به نقل مردم روستا در این روستا وجود دارد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237682
237690
شهرستان توآلومی، کالیفرنیا
شهرستان توآلومی واقع در سیرا نوادا در ایالت کالیفرنیا، آمریکا می‌باشد. بخش شمالی پارک ملی یوسیمیتی در قسمت شرقی این شهرستان قراردارد. مطابق با سرشماری سال ۲۰۰۰ جمعیت آن معادل ۵۴٬۵۰۱ نفر برآورد شده‌است. بخشداری آن سونورا می‌باشد. شهرستان توآلومی یکی از شهرستان اصلی ایالت کالیفرنیا می‌باشد که در سال ۱۸۵۰ تشکیل شده‌است. بخش‌هایی از این شهرستان به شهرستان‌های استانیسلاس در سال ۱۸۵۴ و آلپاین در سال ۱۸۶۴ داده شده‌است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237690
237694
ان‌جی‌سی ۴۰۴
ان‌جی‌سی ۴۰۴ یک کهکشان کوچک در صورت فلکی زن برزنجیر است که توسط ویلیام هرشل و در سال ۱۷۰۴ کشف شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237694
237697
شهرستان تولار، کالیفرنیا
شهرستان تولار واقع در دره مرکزی در ایالت کالیفرنیا، جنوب فرزنو، کشور آمریکا می‌باشد. پارک ملی سکویا، پارک ملی کینگز کنیون و مونت ویتنی در این شهرستان واقع شده‌اند. مطابق با سرشماری سال ۲۰۰۰ جمعیت آن معادل ۳۶۸٬۰۲۱ نفر برآورد شده‌است. بخشداری آن ویسالیا می‌باشد. نام شهرستان از دریاچه تولار گرفته شده‌است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237697
237701
ذبیح بهروز
ذبیح‌الله بهروز (زاده ۲۶ تیر ۱۲۶۹ خورشیدی – درگذشته ۲۱ آذر ۱۳۵۰ خورشیدی)، نویسنده، شاعر و پژوهشگر فرهنگ ایرانی بود. زندگی‌نامه. ذبیح‌الله بهروز، فرزند میرزا ابوالفضل ساوجی در سال ۱۲۶۹ در تهران زاده‌شد. وی تحصیلاتش‌را در مدرسه‌های قدیمی آغاز کرد. سپس برای ادامهٔ تحصیل به مدرسهٔ آمریکایی رفت. پس از آن برای تکمیل علوم ادبی و عربی به قاهره رفت و به مدت ده سال در آنجا ماند. سپس به انگلستان رفت و در آن جا دستیار ادوارد براون و رنالد نیکلسن شد و به تدریس پرداخت. پس از چندی به آلمان رفت و از آن جا به ایتالیا و سپس به ایران بازگشت. از سال ۱۳۰۲ تا زمان بازنشستگی در دارالفنون، دانشکده افسری و مدرسه عالی بازرگانی تدریس می‌کرد. ذبیح بهروز از نخستین کسانی بود که در شیوهٔ تحقیق ایران‌شناسان غربی شک کرد و برخی اشتباهات و شاید غرض‌ورزی‌های آن ها را متذکر شد. در ستاره‌شناسی و گاهشماری در ایران باستان مطالعات گسترده‌ای به عمل آورد و نظرهای علمی جدیدی مطرح کرد. بهروز با دیدگاهی بر مبنای تئوری توطئه، مانویان را به‌عنوان بزرگ‌ترین دشمنان فرهنگ و تمدن ایران در طول تاریخ می‌داند. به عقیدهٔ او مانوَیان در ابتدا در صحراهای مغولستان و عربستان می‌زیسته و با توطئه‌چینی‌های خود راه را برای یورش اعراب و مغولان به ایران هموار ساخته‌اند. بهروز همچنین فرهنگ یونانی‌مآبانه را آلوده به فرهنگ یهودی دانسته و فتح ایران به‌دست اسکندر را را افسانه‌ای ساخته و پرداختهٔ غربی‌ها می‌پندارد. بهروز در ایران، مدتی کوتاه رئیس حسابداری شرکت نفت، مدّتی کارمند وزارت دارایی و مدت کوتاهی استاد دارالفنون بود و چند باری هم مترجم رضا شاه. از همهٔ این کارها به دلایل سیاسی و طرز کار ویژهٔ او کنار گرفت. اما سرانجام با وساطت چند تن از دوستانش، استاد دانشکدهٔ هواپیمایی شد و خیلی زود با درجهٔ سرتیپی همردیف بازنشسته و رئیس افتخاری کتابخانهٔ باشگاه افسران شد. انجمن ایران ویج. بهروز، برای ترویج اندیشه‌هایش، با یاری دو تن از پیروان خود، محمد مقدم و صادق کیا (که بعدها، اولی استاد زبان پارسی باستان و دومی استاد زبان پارسی میانه در دانشگاه تهران شدند)، انجمن «ایران ویج» را بنیان نهاد. این انجمن نشریه‌ای داشت با فرنام «ایران کوده». ذبیح بهروز در ۲۱ آذر ۱۳۵۰ در تهران درگذشت.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237701
237702
مهدی بیانی
مهدی بیانی (۱۲۸۵–۱۷ بهمن ۱۳۴۶) بنیانگذار کتابخانه ملی ایران، کارشناس نسخه‌های خطی فارسی، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران بود. زندگی. مهدی بیانی در ۱۲۸۵ در همدان متولّد شد. پدرش، میرزا محمدخان مستوفی فراهانی، از خاندان دبیران و مستوفیان فراهان و نیای مادریش میرزا سلیمان بیان السلطنه فراهانی، رئیس بیوتات سلطنتی و صاحبِ "رساله قواعد دفاتر و حساب" بود. در دو سالگی او پدرش درگذشت و مادرش با او و دیگر فرزندان به تهران آمد. او در مدارس ابتدایی اقدسیّه و اشرف به تحصیلات مقدماتی و فراگیری خوشنویسی پرداخت و پس از اتمام دوره متوسطه در دارالفنون، دوره لیسانس علوم ادبی و فلسفی را در دانشسرای عالی (دارالمعلمین عالی سابق) به پایان برد و در ۱۳۲۴ هجری خورشیدی به اخذ دکتری در زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران نایل گشت. بیانی پس از گذراندن دوره تعلیمات دانشکده افسری و خدمت وظیفه، در ۱۳۱۲ ش همزمان با کار در کتابخانه دانشسرای عالی، تدریس زبان و ادبیات فارسی را آغاز کرد و در ۱۳۱۳ ش به مدیریت کتابخانه عمومی معارف منصوب گردید. او در این مقام به گردآوری کتاب‌ها از کتابخانه سلطنتی و کتابخانه معارف برای بنیانگذاری «کتابخانه ملی ایران» پرداخت و پس از تأسیس این کتابخانه در ۱۳۱۶، ریاست آنجا را به عهده گرفت. در ۱۳۱۹ش، به مدت یک سال از طرف وزارت آموزش و پرورش (وزارت فرهنگ سابق) به ریاست فرهنگ اصفهان اعزام شد و پس از بازگشت و انجام دادن مأموریت آموزشی یکساله در وزارت پیشه و هنر وقت، بار دیگر به ریاست کتابخانه ملی منصوب شد. در ۱۳۳۵ش، ریاست کتابخانه سلطنتی را عهده‌دار شد و این سمت را همراه با استادی دانشگاه تهران و تدریس «تاریخ تکامل خطوط اسلامی» و «کتابشناسی نسخه‌های خطی» تا پایان عمر به عهده داشت او همچنین انجمنی برای حمایت و معرفی خوشنویسان و هنر خوشنویسی با نام «انجمن حمایت خط و خطاطان» تأسیس کرد. وی به سبب تبحّر در شناخت خطوط و نسخه‌ها به عنوان کارشناس نسخه‌های خطی و چاپی، با کتابخانه‌های ملی، مجلس شورای ملی و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران همکاری می‌کرد. او خود خطی خوش داشت و به ویژه در نستعلیق قوی و ماهر بود. او را از شاگردان میرزا حسین‌خان مستوفی معروف به کاتب‌الخاقان ذکر کرده‌اند. کتاب «احوال و آثار خوشنویسان» که او در ۴ جلد منتشر کرد از آثار پژوهشی ارزشمند در زمینه زندگی‌نامه و معرفی خوشنویسان ایران است که تاکنون ارزش خود را حفظ کرده‌است. بیانی از بنیانگذاران انجمن فرهنگی ایران و شوروی و عضو آن بود و نزدیک به ۲۵ سال در راه گسترش و استواری پیوندهای دوستی و فرهنگی دو کشور همسایه تلاش کرد. مأموریتهای فرهنگی بسیاری به کشورهای آسیایی، اروپایی و آمریکا داشت. وی در ۱۷ بهمن ۱۳۴۶ بر اثر سرطان درگذشت. آثار. آثار او عبارت است از: همچنین مقالات ادبی و هنری و تاریخی متعددی از او در مجلات داخلی و خارجی نشر یافته‌است
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237702
237703
فائوستو پاپتی
فاوستو پاپتی (زاده ۲۸ ژانویه ۱۹۲۳، ویگو - درگذشته ۱۵ ژوئن ۱۹۹۹، سن رمو) نوازنده ساکسیفون آلتو ایتالیایی بود.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237703
237710
نصرالله فلسفی
نصرالله فلسفی (۱۲۸۰–۱۳۶۰ خورشیدی) تاریخ‌نگار، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی بود. زندگی‌نامه. نصرالله فلسفی فرزند میرزا نصرالله خان سوادکوهی مستوفی (از مستوفیان دربار قاجار) در ۹ آذر ۱۲۸۰ در تهران زاده شد. تحصیلات مقدماتی را در مدرسه‌های اقدسیه و آلیانس و دارالفنون فراگرفت و در وزارت پست و تلگراف مشغول به خدمت شد. فلسفی از جوانی به ترجمهٔ آثار ادبی علاقه نشان داد و در ابتدا چند داستان کوتاه از موریس لُبلان را در روزنامهٔ "مرد آزاد" به صورت پاورقی به چاپ رساند. طولی نکشید که به لحاظ دقت و رعایت امانت در ترجمه، در شمار بهترین مترجمان زبان فرانسه عصر خود شناخته شد. وی در سال ۱۳۰۷ چند ماهی در وزارت دادگستری به خدمت پرداخت، سپس به وزارت فرهنگ منتقل شد. از سال ۱۳۰۷ در دارالفنون، دانشسرای عالی و مدارس متوسطه تهران به تدریس تاریخ و جغرافیا و علوم ادبی پرداخت و با تأسیس دانشگاه تهران به عنوان استاد به تدریس تاریخ پیش از اسلام در دانشکده ادبیات مشغول گردید. 'نصرالله فلسفی از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۰ در سمت رایزن فرهنگی ایران در ایتالیا و اسپانیا مشغول خدمت بود تا سرانجام در سال ۱۳۴۳ به درخواست خودش بازنشسته شد و در اروپا ساکن گشت. وی هم چنین مدتی نیز استاد مدعو در دانشگاه استراسبورگ فرانسه بود. نصرالله فلسفی علاوه بر نویسندگی و ترجمهٔ کتاب‌های بسیار، مقالات تحقیقی دربارهٔ تاریخ و ادبیات ایران در نشریات به چاپ رساند. مقالات تحقیقی او دربارهٔ تاریخ و ادبیات ایران در نشریه‌هایی چون تعلیم و تربیت، مهر، سخن، شفق سرخ، اتحاد، یغما، وحید، مجلهٔ دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، نشریه کتابخانه ملی، تبریز و وحید به چاپ رسیده‌است. فعالیت‌های روزنامه‌نگاری او در طی چهار دهه شامل مدیریت چندین مجله در دوره‌های مختلف بود که از آن جمله‌است: کفالت مجله پست و تلگراف (فقط سه شماره ۱۳۰۴)، مجله ایران (نشریه کلوپ بین‌المللی ایران برای تمبر و مجموعه‌های دیگر از ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۱)، مجله تعلیم و تربیت (وابسته به وزارت معارف، ۱۳۱۳–۱۳۱۴)، مجلهٔ مهر (از ۱۳۱۲ به مدت چهارسال)، مدیریت و سردبیری مجله هفتگی امید (از ۱۳۲۲ به مدت سه سال)، و مجلهٔ ایرانیکا به زبان ایتالیایی (در دورهٔ رایزنی فرهنگی در ایتالیا). نصرالله فلسفی در دوم خرداد ۱۳۶۰، یک ماه پس از ورود به ایران، زندگی را بدرود گفت و در شهر ری در شاه عبدالعظیم به خاک سپرده شد. کتاب‌شناسی آثار. تألبف ترجمه
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237710
237712
نین‌لیل
نینلیل (Ninlil) خدای مونث سومری که به عنوان «بانوی نسیم» شناخته می‌شود. وی الهه باد جنوب و همسر انلیل (Enlil) است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237712
237715
حسین مسرور
حسین مسرور سخنیار اصفهانی (۱۲۶۹ - ۱۳۴۷)، نویسنده، مترجم و شاعر متخلص به مسرور. حسین سخن‌یار اصفهانی، فرزند حاجی محمدجواد تاجر کوپایی در سال ۱۲۶۹ خورشیدی در قریهٔ کوهپایه اصفهان به دنیا آمد. پس از انجام تحصیلات مقدماتی به فراگیری صرف و نحو، معانی و بیان، منطق، فقه و اصول و حکمت پرداخت، و سپس به تحصیل در مدارس جدید ادامه داد. پس از پایان تحصیلات به تهران رفت و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دارالفنون و دبیرستان نظام به تدریس پرداخت. او زبانهای عربی و فرانسوی و انگلیسی را به‌خوبی می‌دانست و با زبان پهلوی آشنایی داشت. به مناسبت هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ مثنوی خوابگاه فردوسی را سرود که بسیار مورد توجه قرار گرفت. حسین مسرور علاوه بر آنکه در شاعری توانا و استاد بود، در نثرنویسی نیز مهارتی بسزا داشت. مقاله‌های ادبی و تاریخی او در مجلات ارمغان و یغما چاپ شده‌است. او مدتی مدیریت برنامه‌های ایران در آینهٔ زمان و شهر سخن را، در رادیو ایران به عهده داشت. حسین مسرور در سال ۱۳۴۷ در امیرآباد تهران درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. آثار. داستان‌های تاریخی: مجموعه اشعار: از خوابگاه فردوسی. <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/>
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237715
237722
فرهاد میرزا معتمدالدوله
فرهادمیرزا معتمدالدوله (۱۲۳۳–۱۳۰۵ ه‍.ق) از شاهزادگان و دولتمردان عصر قاجار، عموی ناصرالدین شاه قاجار، والی فارس و بنادر جنوب ایران، حاکم خوزستان، لرستان و کردستان بود. اردکان فارس تیول فرهاد میرزا بود. فرهاد میرزا دستی بر قلم داشت و شعر نیز می‌گفت. از او کتاب‌های مذهبی، ادبی و سفرنامه بر جای مانده است. او همچنین کتابی به نام نصاب یا روش ساده یادگیری انگلیسی نوشته است. خانواده. پدرش عباس میرزا نایب‌السلطنه (پدر بزرگ ناصرالدین شاه قاجار) و مادرش فصل بهار خانم، به نوشته عزالدوله گرجی یا ارمنی بود که از تفلیس او را آورده بودند. فرهاد میرزا در سال ۱۲۵۰ به حکومت لرستان و خوزستان و سپس حکومت اردلان (کردستان) منصوب شد. ناصرالدین شاه در نخستین سفر خود به فرنگ او را به عنوان نایب‌السلطنه برگزید. والی فارس. در سال ۱۲۹۷ هجری قمری (۱۲۵۹ خورشیدی) ناصرالدین شاه طی فرمانی ۱۰۷۱ تومان مالیات اردکان فارس را تیول فرهاد میرزا کرد. یعنی همه مالیات اردکان به او می‌رسید و ۱۰۷۱ تومان را به تهران می‌فرستاد. حکومت فارس و بنادر آن نیز در دستان وی بود و از طرف او، حاجی محمدباقر خان اصفهانی در بوشهر، نایب‌الحکومه بود. از اقدامات مهم فرهاد میرزا در فارس ایمن کردن راه‌ها از دزد و راهزن بود، اما به نوشته حاجی سیاح، روشی که به کار بست اصلاً مناسب و درست نبود زیرا «به محض اینکه تهمت دزدی به کسی زده می‌شده‌ است و قبل از اثبات جرم، تمام دارایی متهم ضبط و سر و دست او بریده می‌شد». حکومت تمامی بنادر با پسرش اویس میرزای احتشام‌الدوله بود که حاجی ابراهیم خان به نیابت از او حکومت می کرد. به نوشته حاجی سیاح، «دست تجاوز و ظلم و ستم هر دو همیشه برسر بیچارگان دراز بوده، به طوری که به هیچ چیز کسی که دچار غضب این دو می‌شدند، رحم نمی‌کردند و تمام زندگی و هویت فرد را نابود می‌کردند. کسی هم قدرت شکایت نداشت. اینها چه سرها بریده‌اند و چه اعضاء که قطع کرده‌اند و بسیاری از مال‌ها را غارت کرده‌اند». روزی آقا سید حسن که از علمای عصر قاجاریه در شهر برازجان بوده حاج سیاح را به خانه خود دعوت می‌کند، در خلوت حاج سیاح از اوضاع شهر فارس و حکومت آن سؤال می‌کند. آقا سید حسن توضیح می‌دهد که فرهاد میرزای معتمدالدوله شخص بیرحم خون‌خواری است که به محض تهمت دزدی، سر و دست متهم را از تن جدا می‌کند از این بابت راه‌ها امنیت کامل دارد اما ظلم مزدوران حکومت بی پایان است. بزرگان این اطراف را به قتل رسانیده و حیدرخان را که شخص معروف و ثروتمندی بوده‌، کشته و هر چه را داشته غارت کرده‌است. در مجموع فرهاد میرزا دو بار به حکمرانی ایالت فارس رسید، در دوره اول حکومتش، نتوانسته بود محبوبیتی در میان مردم کسب کند و آنان شدیدا از وی ناراضی بودند تا جایی که هنگام ترک شیراز، اهالی نتوانستند احساس خوشحالی خود را مخفی کنند و حتی با ریشخند و استهزا وی را بدرقه کردند. فرهاد میرزا قسم خورد که سزای این کار شیرازی ها را بدهد و به قسم خود هم عمل کرد. پس از گذشت مدت زمانی او دوبارا به حکومت شیراز رسید و سیاست او که هیچ وقت ملایم نبود، این بار به سختی و خشونت بی سابقه ای گرایید. درمدت چهار سال حکمرانی، گفته می شود که بیش از ۷۰۰ دست، به اتهامات گوناگون به دستور او قطع شد. در یک مورد مردی به او شکایت کرد که الاغش گم شده وپس از مدتی آن را در میان چهارپایانی مشاهده کرد که متعلق به مردجوانی از اهالی همان محله بود. آن جوان را بازداشت کردند و به حضور فرهاد میرزا بردند و بدون درنگ امر شد که دست وی را قطع کنند و به هیچ وجه گوش به فریادهای متهم بیچاره ندادند که مدعی بود الاغ خودش به میان چهارپایان او آمده و اینکه تا موقع دستگیری موفق به یافتن صاحب آن نشده است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237722
237724
ابوالفرج رونی
ابوالفرج رونی شاعر ایرانی قرن پنجم و ششم هجری است. ابوالفرج ابن مسعود رونی (درگذشتهٔ ۵۲۵ هجری)، در رونه از قراء نیشابور متولد شد. چون مدتی در لاهور زیست اور را لاهوری نیز گفته‌اند. آغاز شهرت او از هنگام ورودش به دربار سلطان ابراهیم بن مسعود غزنوی بود، و در زمان پسرش سلطان مسعود غزنوی ادامه یافت. انوری از سبک او پیروی کرد. نامش بلفرج نیز ضبط شده‌است. زادگاه. به عنوان اولین شاعران پارسی‌گوی هندوستان بعد از نکتی به شاعر هندی شهیر دیگری به نام ابوالفرج رونی متوفی در حدود ۴۹۲ برمی‌خوریم که به عقیدهٔ مؤلف «لباب‌الالباب» و «راحة الصدور» و «منتخب التواریخ» و «هفت اقلیم» و «مرآة العالم» و «مجمع النفائس» و «فرهنگ جهانگیری» و «برهان قاطع» و غیره اهل رون و از هندوستان بود، ولی لطف‌علی‌بیگ آذر او را از دهات دشت خاوران، و رضاقلی خان هدایت از قرای نیشابور می‌دانند. منصف «تاریخ فرشته» و صاحب «ریاض الشعرا» مولدش را سیستان نوشته‌اند. دوران زندگی. در عهد سیستان ابراهیم بن مسعود و فرزندش مسعود بن ابراهیم غزنوی می‌زیسته، و هر دو را ستایش کرده‌است. وی در اشعار خود تشبیهات فلسفی و عملی زیاد به کار برده‌است. زبانی شیرین و متین و کلامی محکم دارد. و ارباب تذکره مانند مصنفان «لباب الالباب» و «مجمع الفصحا» و «آتشکده» و غیره او را از استادان انوری دانسته‌اند. بیشتر به قصیده‌سرایی و مدیحه‌گویی توجه داشته و رباعیاتِ خوب زیاد سروده‌است. غزلیاتی نیز از او باقی است می‌گویند دیوانش قریب به دوهزارودویست بیت دارد. برخی از شعرا از جمله مسعود سعد سلمان و فیضی دکنی به سبک او نظر داشته‌اند. شهرت وی در میان همعصران و شاعران پس از وی تا به حدی است که انوری، شاعر بلندآوازه قرن ششم هجری، طریقه شعری وی را دنبال کرده و شعر ابوالفرج در نزد وی مثل متانت و استحکام بوده‌است. ویژگی اصلی شعر ابوالفرج، نسخ سبک شعری پیش از خود و پدیدآوردن شیوه‌ای نو و تازه است. وی با دور کردن هرچه بیشتر شعر از زندگی و سادگی، تلاش نمود از مجموعه علوم و دانشهای روزگار خود کمک جوید و اسلوب تازه‌ای در تصاویر شاعرانه ایجاد نماید. وی از جمله نخستین کسانی است که مجموعه‌ای از تصاویر شعری که جنبه علمی دارد را در شعر به کار برد تا حدی که هر کدام از تصاویر وی برنهاد یکی از علوم ریاضی، نجوم، طب و غیره است. عمده‌ترین اوصافی که در زمینه اشعار این شاعر می‌توان برشمرد عبارتند از: استعمال فراوان لغات عربی و اصطلاحات علمی و مبالغات عجیب دربارهٔ ممدوح. ابداع ترکیبات تازه و تشبیهات دقیق و بدیع. وفور استعاره‌های عجیب و پیچیده در جهت هنری ساختن تصاویر شعری. تزاحم تصاویر و غرابت صور خیال شعری. جنبه هنری اغراقهای شعری و نیز انتزاعی بودن مضامین شاعرانه. گفتنی است رونی تصاویر و مضامین گوناگونی را از شاعران عرب اخذ کرده و در اشعار خود به کار برده‌است. نمونه شعر. <templatestyles src="شعر/styles.css"/><templatestyles src="نستعلیق/styles.css"/> پی‌نوشت.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237724
237727
نورالهدی منگنه
نورالهدی منگنه (زاده ۱۲۸۱ ش) روزنامه‌نگار، فعال حقوق زنان، نویسنده، آموزگار، شاعر، نویسنده و از پیشگامان جنبش زنان در ایران بود. او عضو جمعیت نسوان وطنخواه بود و کتاب‌هایی دربارهٔ زنان نوشت. منگنه مجله بی‌بی را از سال ۱۳۳۴ منتشر کرد و در چند نشریه مقاله می‌نوشت. زندگی‌نامه. "نورالهدی منگنه"، معروف به منیرالسلطنه، فرزند میرزاعلی مشیر دفتر از دبیران دربار قاجار و رخساره مهرالدوله از زنان پیشرو زمان خود، در سال ۱۲۷۷ش. زاده شد. در کودکی از پدر و مادر و آموزگاران سرخانه، مقدمات زبان فارسی، عربی و دیگر دانش‌ها را فرا گرفت و با هنر خوشنویسی، نواختن پیانو و تار و زبان فرانسه آشنایی یافت. بازی شطرنج را از پدرش آموخت و در هنرهای دستی ایران مانند ابریشم‌دوزی، زردوزی و مرواریددوزی نیز چیره‌دست شد. سپس به خواست مادر خود برای ادامهٔ درس به بیروت رفت و در دانشکدهٔ بیروت در رشتهٔ روان‌شناسی کودک تحصیل کرد و سپس به ایران بازگشت. او که به فعالیت‌های فرهنگی علاقه داشت از آغاز تأسیس جمعیت نسوان وطنخواه ایران عضو هیئت مدیرهٔ آن شد و به عنوان منشی اول این جمعیت مسئولیت زیادی برعهده گرفت. وضعیت خانوادگی. نورالهدی در خانواده‌ای متمول و تحصیل‌کرده به‌دنیا آمد. پدرش میرزا علی کارمند اداره مالیات و مادرش رخساره از زنان سرشناس و پیشرو زمان خود بود. خانواده نورالهدی از طبقات بالای جامعه آن روز محسوب می‌شدند. پدربزرگ نورالهدی به نام میرزا محمدحسین، سررشته‌دار کل دستگاه قاجار بود و چون کار مهر و منگنه دفتر کل، زیرنظر او انجام می‌شد به لقب منگنه معروف شد. نورالهدی پدرش را مردی دانشمند می‌دانست که برای تربیت فرزندانش معلم‌های فرنگی استخدام می‌کرد. مادرش هم زنی نوگرا و روشن‌فکر بود. وی خیاطی فرنگی و اختصاصی داشت و در دورانی که عموم مردم و حتی اشراف از لباس‌های ایرانی استفاده می‌کردند، لباس‌های این خانواده را خیاط‌های فرنگی می‌دوختند و از حجاب به شکل مرسوم خبری نبود. پدر نورالهدی همانند دیگر رجال قاجار کمتر در مسائل سیاسی و اجتماعی وارد می‌شد. نورالهدی خود و خانواده‌اش را روشن‌فکر معرفی کرده و در فعالیتهای اجتماعی همه تلاش خود را به کار گرفته تا فرهنگ مردم ایران را به سوی فرهنگ و شیوه زندگی غربی سوق دهد. نورالهدی در سن پانزده سالگی به عقد معاون الممالک (معاون وزارت پست و تلگراف) درآمد اما این ازدواج دوام نیاورد و پنج سال بعد از او جدا شد. این شکست، مدتی وی را منزوی و گوشه‌گیر کرد اما با مساعدت و همکاری خانم محترم اسکندری که با کمک هم وارد عرصه جدیدی از فعالیتهای اجتماعی شدند، از انزوا و تنهایی خارج شد. فعالیت‌ها. نورالهدی منگنه بعد از اتمام تحصیلات قدیمه، در رشتهٔ روان‌شناسی کودک در دانشگاه بیروت تحصیلات خود را ادامه داد. وی که به زبان‌های فرانسه و انگلیسی و عربی آشنا بود در شهریور ۱۳۳۴ قمری مجله «بی‌بی» را تأسیس و منتشر کرد. هم‌چنین او عضو مؤثر تشکیل جمعیت نسوان وطن‌خواه بود و با کانون بانوان همکاری داشت. نورالهدی از زنان پیشرو در جنبش زنان بود که تمرکز فعالیت‌های وی بر روی سوادآموزی زنان بود؛ زیرا او هم مانند بسیاری دیگر از زنان روشنفکر آن زمان آگاهی و کسب دانش را راه اصلی گریز از زندگی در خرافه و جهل می‌دانست. او بنیانگذار کلاسهای سوادآموزی زنان در جمعیت نسوان، عضو کانون بانوان و از هم‌کاران فعال مجله زبان زنان بود. نورالهدی منگنه در بخشی از خاطرات خود نوشته‌است که همیشه دوست داشته اقدامی برای تنویر افکار زنان و خانواده‌ها داشته باشد. او یکی از ده زنی بود که برای تأسیس انجمن نسوان تلاش بسیار کرد. وی می‌نویسد: جمعیت نسوان وطن‌خواه اولین انجمن زنان بود که به صورت عملی دست به اقداماتی برای آموزش زنان زد. ایده اصلی تشکیل اکابر برای زنان توسط نورالهدی مطرح شد. او که برای تشکیل مدارس زنان و اکابر تلاش زیادی داشت به صورت هفتگی جلساتی را برای زنان برگزار می‌کرد تا در این جلسات آن‌ها را با حقوق اصلی خودشان آشنا سازد. آثار. نورالهدی منگنه، معلم، شاعر و یکی از نویسندگان زبردست مجله «نسوان وطن‌خواه» بود. این مجله به صاحب امتیازی بانو شاهزاده ملوک اسکندری در سال ۱۳۰۲ شمسی منتشر شد. از نورالهدی علاوه بر مقالات و نوشته‌های متنوع در زمینه آموزش و امور مربوط به موضوعات اجتماعی و زنان آثار بسیاری به یادگار مانده‌است. آثاری چون: نورالهدی هم‌چنین آثاری ویژه دختران و زنان به رشته تحریر درآورده است: کهنسالی و شعر. یکی از کتابهایی که نورالهدی در سالهای آخر زندگی نوشته‌است دیوان اشعار و پنجمین کتابی است که منتشر کرده‌است. دیوان اشعار وی بسیار متنوع است و از طرز فکر و نگرش خاصی حکایت نمی‌کند. در این کتاب که بیشتر اخلاقی و تربیتی است آثار پختگی و اعتلای شعرش را می‌توان مشاهده کرد. از مضمون بسیاری از آخرین سروده‌هایش چنین برمی‌آید که در آخر تغییر روش داده و بر خلاف جوانی که گرایش‌های سوسیالیستی تندی در جمعیت نسوان داشت، معتدل شده و در بسیاری از شعرهایش، ایمان و تقوا را ستایش می‌کند. او در این ایام با تغییر دیدگاه نسبت به روزگار جوانی در برخی از سروده‌هایش بی‌بندوباری در جامعه را تقبیح کرده و زنانی که طبق مد روز لباس می‌پوشند و توجهی به عفاف و شئونات اجتماعی ندارند را نکوهش می‌کند. نورالهدی در یکی از اشعارش آورده‌است: برهنه ناخوش و بیمار سخت است گرسنه زیر سنگین بار سخت است نگاه لرزونت با پای مجروح دویدن روز تیغ و خار سخت است برون رهنما در دشت و هامون به هنگام شبان تار سخت است تن عریان میان فوج زنبور قبول درد ناهموار سخت است به‌زیر بار زور و یاوه رفتن بسان سوز و نیش مار سخت است
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237727
237728
تاریخ جهانگشای
تاریخ جَهانگُشای کتابی فارسی نوشتهٔ عطاملک جوینی دربارهٔ تاریخ مغول و خوارزمشاهیان و اسماعیلیانِ اَلَموت تا ۶۵۵ قمری و از آثار مهم از نظر تاریخی و نیز ادبی به شمار می‌رود و نمونه‌ای برجسته از سدهٔ هفتم قمری است. نویسندهٔ آن سال‌ها در دربار ارغون و هولاکو و پسرانش، اباقا و تگودار، دارای منصب، و گواه بسیاری از رخدادهای آن دوره بوده و برخی پیش‌آمدهای گذشته را نیز از گواهان آنها و از خاندان خود که از درباریان خوارزمشاهیان و مغولان بوده‌اند، شنیده بوده‌است. تاریخ جهانگشای تاریخ سیاسی محض نیست، زیرا نویسنده هنگام رویدادنگاری، دربارهٔ اوضاع اقتصادی، اجتماعی، بافت شهرها و موقعیت جغرافیایی آنها و اسامی قدیمی شهرها نیز توضیحات بی‌همتایی داده‌است. این کتاب در سه جلد است؛ در جلد دوم، به ویژه مستقیماً مسائل دوران خوارزمشاهی مورد بررسی قرار می‌گیرد. جلد سوم نیز مربوط به اسماعیلیان است که بخش مهمی از تاریخ خوارزمشاهیان را به خود اختصاص داده‌است. در ادبیات معاصر. بهرام بیضایی نمایشنامه‌ای به نام "تاراج‌نامه" دارد که چنان‌که از نام دوّمش - «ذیل جهانگشا» - برمی‌آید، دربارهٔ حمله مغول به ایران است و زبان دشواری نیز دارد. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237728
237732
مارچلو لیپی
مارچلو رومئو لیپی بازیکن فوتبال پیشین و یکی از بزرگترین مربیان و تئوریسین‌های فوتبال جهان است. وی در تیم‌های زیادی از جمله اینتر میلان، یوونتوس و تیم ملی فوتبال ایتالیا مربی‌گری کرده‌است. او با اینترمیلان نایب قهرمان جام حذفی ایتالیا و با یوونتوس همهٔ عناوین از جمله کالچو، جام باشگاه‌های اروپا، جام حذفی ایتالیا، سوپرکاپ اروپا، سوپر کاپ ایتالیا را به‌ دست آورد و با تیم ملی فوتبال ایتالیا قهرمان جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان شد. لیپی در لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۱۳ تیم گوانگ‌ژو اورگراند چین را به مقام قهرمانی نیز رساند. وی تنها سرمربی تاریخ فوتبال هست که موفق شد قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و جام جهانی را باهم کسب کند. وی در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۶، مربی تیم ملی چین شد و در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۹ پس از شکست در جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۹ از این سمت کناره‌گیری کرد. وی در ۲۲ اکتبر ۲۰۲۰ به طور رسمی اعلام بازنشستگی کرد.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237732
237733
محیط زیست ایالات متحده آمریکا
محیط زیست ایالات متحده آمریکا دارای تنوّع و طیف وسیعی از آب و هوا و گونه‌های جاندار است که ناشی از وسعت پهناور کشور آمریکا است. گونه‌ها. وسعت محیط زیست طبیعی در ایلات متحده که شامل مناطق استوایی تا منطق سرد شمالی می‌شود موجب گستردگی گونه‌های طبیعی در این کشور شده‌است. در این کشور تاکنون بیش از ۱۷۰۰۰ هزار گونه گیاهی محلی شناسایی شده‌است که حدود ۵۰۰۰ گونه از آن متعلق به کالیفرنیا (زیستگاه بزرگترین، تنومندترین و کهنترین درختان جهان) است. همچنین تا به حال ۴۰۰ گونه پستاندار، ۷۰۰ گونه پرنده، ۵۰۰ گونه خزنده و دوزیست و حدود ۹۰۰۰۰ گونه حشره در این کشور شناسایی شده‌اند. بیشتر گوناگونی طبیعی در ایالات متحده متعلق به مناطق مرطوب مانند زمین‌های باتلاقی فلوریدا تعلق دارد. بسیاری از گونه‌های گیاهان و جانوران در آمریکا پس از ورود اولین انسان‌ها از بین رفتند و بسیاری نیز مانند گاومیش کوهان‌دار آمریکایی یا کرکس کالیفرنیایی پس از ورود اقوام اروپایی به این منطقه تقریباً منقرض شدند. آب و هوا. آب و هوای ایالات متحده در بسیاری مناطق گرم است. در کالیفرنیا و هاوایی آب و هوا استوایی، در آلاسکا قطبی، در گریت‌پلینز خشک، در سواحل کالیفرنیا مدیترانه‌ای و در گریت‌بیسین بیابانی است. آب و هوای مناسب ایالات متحده برای پرورش انواع مختلفی از محصولات کشاورزی نقش مؤثری در مطرح کردن این کشور به عنوان یک قدرت داشته‌است. با پایان جنگ جهانی دوم ایالت‌های غربی آمریکا رشد بالایی را در اقتصاد و جمعیت تجربه کردند و همین امر سبب تغییر کاربری منابع آب و انرژی این مناطق از مصرف در کاربردهای زراعی به سمت مصرف در مناطق تجمع جمعیت و صنایع شد. به عقیده مرکز منابع آب ایالت کالیفرنیا در صورتی که تا سال ۲۰۲۰ منابع بیشتری برای تأمین آب این منطقه پیدا نشود این ایالت با کمبود آبی به اندازه مصرف امروزی آب خود موجه خواهد شد. آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا. در ایالات متحده آمریکا، سازمانی که مسئولیت مراقبت و محافظت از محیط زیست کشور را به عهده دارد، آژانس حفاظت محیط زیست (EPA) می‌باشد. این آژانس یک سازمان دولتی است و نقش بسیار فعالی در کنترل فعالیت‌های انسانی (شهری، صنعتی، کشاورزی) و همچنین نظارت، پایش و کنترل آلودگی محیط زیست ایفا می‌کند. تحقیقات و مطالعات انجام شده در این آژانس به عنوان منبع و رفرنس در اکثر کشورها مورد پذیرش است.
https://fa.wikipedia.org/wiki?curid=237733