id
stringlengths
1
7
url
stringlengths
31
762
title
stringlengths
1
132
text
stringlengths
4
168k
6061
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%84%D9%86%20%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%B1
گلن میلر
آلتون گلن میلر (زاده ۱ مارس ۱۹۰۴ – درگذشته ۱۵ دسامبر ۱۹۴۴) موسیقیدان مشهور سبک جاز، نوازنده ترومبون و تنظیم کننده، آهنگساز و رهبر ارکستر آمریکایی بود. او یکی از موفق‌ترین هنرمندان این سبک در سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۳ و در بحبوحه جنگ جهانی دوم بود. «گلن میلر» در ۱۵ دسامبر ۱۹۴۴ در حالی که سوار بر هواپیمای مدل UC-64 ارتش آمریکا؛ برای اجرای کنسرت موسیقی در کمپ سربازان آمریکایی در پاریس (فرانسه)، عازم آن کشور بود، برفراز کانل مانش و به همراه چند سرنشین دیگر، ناپدید گشت و جسدش هیچگاه پیدا نشد. پانویس آهنگسازان جاز اهل ایالات متحده آمریکا آهنگسازان جاز سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان جاز مرد افسران ارتش ایالات متحده آمریکا افسران نیروی هوایی ارتش ایالات متحده آمریکا اهالی آیووا اهالی پلت شمالی، نبراسکا اهالی تنافلی، نیوجرسی اهالی فورت مورگان، کلرادو اهالی کلریندا، آیووا برندگان جایزه یک عمر دستاورد گرمی پرونده‌های افراد مفقودالاثر دهه ۱۹۴۰ (میلادی) پیاده‌روی مشاهیر هالیوود تاریخ فرهنگ جنگ جهانی دوم تنظیم‌کنندگان جاز دانش‌آموختگان دانشگاه کلرادو در بولدر دانش‌آموختگان دانشگاه کلرادو درگذشتگان ۱۹۴۴ (میلادی) دریافت‌کنندگان مدال ستاره برنزی رهبران گروه‌های جاز اهل ایالات متحده آمریکا زادگان ۱۹۰۴ (میلادی) شهروندان کشته‌شده در جنگ جهانی دوم اهل ایالات متحده آمریکا کشته‌شدگان سوانح هوایی در آب‌های آزاد مسافران هوایی مفقود مفقودالاثرهای جنگ جهانی دوم موسیقی‌دانان اهل آیووا موسیقی‌دانان اهل کلرادو موسیقی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) موسیقی‌دانان نظامی نظامیان اهل آیووا نظامیان اهل نیوجرسی نوازندگان ترومبون جاز اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان ترومبون سده ۲۰ (میلادی) نوازندگان ترومبون مرد هنرمندان آرسی‌ای وکتور رکوردز
6064
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%DA%A9%D8%A7%D9%86
آلکان
در شیمی آلی، آلکان‌ها، یا پارافین‌ها هیدروکربن‌هایی هستند که در آن‌ها هر اتم کربن با ۴ پیوند کووالانسی به ۴ اتم هیدروژن یا کربن می‌چسبد. در واقع پیوند یگانه بین اتم‌های کربن وجود دارد؛ بنابراین آلکان‌ها گروهی از هیدروکربن‌های آلیفاتیک هستند. فرمول کلی آلکان‌ها CnH2n+2 است. یک سری ترکیب که در آن‌ها هر عضو نسبت به عضو بعدی در مقدار ثابتی تفاوت داشته باشد، سری همولوگ می‌نامند و اعضای این سری، همولوگ خوانده می‌شود. خانواده آلکان‌ها چنین سری همولوگی را تشکیل می‌دهند و اختلاف ثابت و پیاپی آن CH2 می‌باشد. ساده‌ترین آلکان، متان (CH4) است که بخش عمدهٔ گاز طبیعی را تشکیل می‌دهد. اتان (C2H6)، پروپان (C3H8) و بوتان (C4H10) دیگر آلکان‌های گازی هستند. پنتان (C5H12)، هگزان (C6H14)، هِپتان (C7H16) و اوکتان (C8H18) مهم‌ترین آلکان‌های مایع هستند. نام‌گذاری آلکان‌ها را آیوپاک (مجمع بین‌المللی شیمی محض و کاربردی) به عهده دارد.همچنین آلکانها ناقطبی اند و در آب حل نمی‌شوند. ویژگی‌های ساختاری آلکان‌ها همهٔ آلکان‌ها، گازها، مایع‌ها یا جامدهایی بی‌رنگ هستند که با افزایش تعداد کربن نقطه جوش و گرانروی (گرانروی یک مایع، میزان عدم تمایل آن را برای جاری شدن معین می‌کند) آن‌ها افزایش می‌یابد. همهٔ آلکان‌ها در هوا با شعله زرد – آبی تمیزی می‌سوزند. اتم کربن این امکان را دارد که با به اشتراک گذاشتن چهار الکترون لایه ظرفیتی خود با سایر اتم‌ها چهار پیوند کووالانسی ایجاد کند. اگر تمامی کربن‌های یک ترکیب در تشکیل پیوند کووالانسی از هیبریداسیون sp3 استفاده کرده باشند آن ترکیب آلکان نامیده می‌شود (اوربیتال‌های sp3 از اختلاط یک اوربیتال s و سه اوربیتال p تشکیل شده‌اند). فرمول عمومی آلکان‌ها CnH2n+2 می‌باشد که n نمایشگر تعداد اتم کربن است. در این ترکیب‌ها پیوند C–C یگانه بوده، طول پیوند C– A°C 53/1، طول پیوند H– C A°۰۹/۱، زاویه پیوند در آن‌ها ۱۰۹/۵درجه است و اطراف هر اتم کربن، دارای ساختار چهاروجهی می‌باشد. ساختار چهاروجهی به اوربیتال‌ها اجازه می‌دهد تا حد امکان از یکدیگر فاصله بگیرند. برای اینکه همپوشانی این اوربیتال‌ها با اوربیتال کروی اتم هیدروژن به گونه‌ای مؤثر صورت پذیرد و در نتیجه پیوند محکم‌تری تشکیل شود، هر هسته هیدروژن باید در یک گوشه این چهار وجهی قرار بگیرد. آلکان‌ها از نظر ساختاری، ترکیبهایی منظم هستند که این امر باعث شده ثابتهای فیزیکی، یک روند قابل پیش‌بینی داشته باشند. متان (CH4) گازی بی‌بو و بیرنگ، نامحلول در آب، نفوذپذیرتر و سبکتر از هواست و اولین ترکیب از سری هیدروکربن‌های اشباع شده‌است. همچنین این ترکیب یک گاز گلخانه‌ای است و به عنوان سوخت نیز بکار می‌رود. شکل هندسی آن به صورت یک چهاروجهی کامل بوده و هر یک از چهار اتم هیدروژن به وسیلهٔ پیوند کووالانسی، یعنی با یک جفت الکترون اشتراکی به اتم کربن متصل شده‌اند. هیبریداسیون کربن نیز sp3 می‌باشد. عضو بعدی خانواده آلکانها، اتان (C2H6) می‌باشد. هر کربن به سه هیدروژن و یک کربن دیگر متصل است و چون هر اتم به چهار اتم دیگر متصل است، اوربیتال‌های پیوندی آن (اوربیتال‌های sp3) به سوی گوشه‌ای چهاروجهی جهت گرفته‌اند. پیوند C–C از همپوشانی دو اوربیتال sp3 کربن‌های مجاور نتیجه شده‌است. سیکلوبوتان (C4H8) و سیکلوهگزان (C6H12)، دو مثال از ترکیب‌های پر حجم وسنگین وستبر و محکم و مقاوم سیکلوآلکانی می‌باشند. فرمول کلی سیکلوآلکان‌ها CnH2n می‌باشد. با معلوم بودن تعداد اتم کربن در یک آلکان یا سیکلوآلکان می‌توان فرمول مولکولی ترکیب را بدست آورد. برای مثال، چون هگزان ۶ اتم کربن دارد پس تعداد هیدروژن‌های آن، ۱۴=۲+(۶×۲)، بوده و فرمول مولکولی آن C6H14 می‌باشد. سیکلوهگزان با داشتن ۶ اتم کربن، ۱۲ اتم هیدروژن (۱۲=۶×۲) خواهد داشت و فرمول مولکولی آن C6H12 می‌باشد. آلکان‌ها فاقد گروه عاملی هستند و در نتیجه خواص شیمیایی آن‌ها با سایر ترکیب‌های آلی متفاوت می‌باشد. این ترکیب‌ها در واقع ترکیب‌های مادر در شیمی آلی محسوب می‌شوند و از لحاظ سنتز و نامگذاری سایر ترکیب‌های آلی بسیار مهم می‌باشند. ایزومری در آلکان‌ها آلکان‌ها می‌توانند راست‌زنجیر یا شاخه‌دار باشند. آلکان راست زنجیر به آلکانی می‌گویند که در ساختار آلکان همه اتم‌های کربن به یک یا دو اتم کربن دیگر متصل باشند. معمولاً کلمه نرمال در ابتدا یا انتهای نام آلکان راست زنجیر گفته می‌شود. آلکان شاخه دار به آلکانی گفته می‌شود که در ساختار آن حداقل یک اتم کربن به ۳ یا ۴ اتم کربن دیگر متصل باشد. ترکیباتی که فرمول مولکولی یکسان دارند اما آرایش اتمی و فرمول ساختاری و خواص فیزیکی و شیمیایی متفاوت دارند را نسبت به هم، هم پار یا ایزومر می‌نامند. آلکان‌هایی که چهار یا تعداد بیش تری اتم کربن داشته باشند دارای ایزومر هستند. تعداد ایزومرها برای آلکان‌ها به ترتیب به شرح زیر است: ۱ -۱ - ۱ - ۲ - ۳ - ۵ - ۹ - ۱۸ - ۳۵ - ۷۵ - ۱۵۹ - ۳۵۵ - ۸۰۲ - ۱۸۵۸ - ۴۳۴۷ - ۱۰۳۵۹ - ۲۴۸۹۴ - ۶۰۵۲۳ و… تعداد ایزومرهای آلکان خواص فیزیکی آلکانها خواص فیزیکی آلکان‌ها از همان الگوی خواص فیزیکی متان پیروی می‌کند و با ساختار آلکان‌ها سازگار است. قطبیت یک مولکول آلکان فقط به‌وسیله پیوندهای کووالانسی برپا نگه داشته شده‌است. این پیوندها یا دو اتم از یک نوع را بهم متصل می‌کنند و در نتیجه، غیر قطبی‌اند، یا دو اتم را که تفاوت الکترونگاتیوی آن‌ها بسیار کم است، به یکدیگر ربط می‌دهند و در نتیجه قطبیت آن‌ها کم است. به علاوه، این پیوندها به طریقی بسیار متقارن جهت گرفته‌اند، به‌طوری که این قطبی‌های پیوندی نیز یکدیگر را خنثی می‌کنند. در نتیجه یک مولکول آلکان یا غیر قطبی است یا قطبیت بسیار ضعیفی دارد. نیروهایی که مولکول‌های غیر قطبی را گرد هم نگه می‌دارند (نیروهای واندروالسی) ضعیف هستند و گستره بسیار محدودی دارند. این نیروها فقط بین بخش‌هایی از مولکول‌های مختلف که با یکدیگر در تماس نزدیک باشند، یعنی بین سطوح مولکولها، عمل می‌کنند؛ بنابراین در یک خانواده معین، انتظار داریم که هر اندازه مولکول بزرگ‌تر شود در نتیجه سطح تماس آن‌ها بیشتر و نیروهای بین مولکولی نیز قوی‌تر شوند. نقطهٔ ذوب و جوش دمای جوش و ذوب با افزایش شمار اتم‌های کربن، زیاد می‌شود. فرایند جوشیدن و ذوب شدن، مستلزم فائق آمدن بر نیروهای بین مولکولی در یک مایع و یک جامد است. دمای جوش و دمای ذوب بالا می‌رود، زیرا این نیروهای بین مولکولی با بزرگ شدن مولکول‌ها افزایش می‌یابند. آلکان‌های چهار کربنه یا کمتر به صورت گاز، اغلب آلکان‌های پنج تا هفده کربنه به صورت مایع و آلکان‌های ۱۸ کربنه به بالا جامد می‌باشند و در نفت خام به وفور یافت می‌شوند. نقطه جوش یک ترکیب به نیروهای جاذبه بین مولکولی بستگی دارد. قدرت این نیروها عبارتند از مقدار انرژی مورد نیاز جهت تبدیل یک مولکول از حالت مایع به حالت گاز. هرچه این نیروها قویتر باشند نقطه جوش ترکیب بالاتر خواهد بود؛ بنابراین به علت ضعیف بودن نیروهای بین مولکولی در آلکان‌ها نقطه جوش آن‌ها نسبت به ترکیب‌های هم جرم پایینتر می‌باشد؛ ولی هرچه تعداد کربن‌ها و هیدروژن‌ها زیادتر می‌شوند، نقطه جوش آن‌ها بالاتر می‌رود. با اضافه شدن هر گروه CH2 نقطه جوش نرمال آلکان حدود ۳۰–۲۰ درجه سانتیگراد افزایش میابد. وجود انشعاب موجب پایین آمدن نقطه جوش می‌شود، چون ممانعت فضایی مانعی در برابر نیروهای جاذبه بین مولکولی است (با شاخه دار شدن، شکل مولکول به حالت کره‌ای نزدیک می‌شود و سطح تماس کاهش می‌یابد). نقطه ذوب آلکان‌ها با افزایش جرم آن‌ها افزایش می‌یابد. آلکانهایی که تعداد کربن زوج دارند نقطه ذوب بالاتری دارند چون ساختار بلوری آن‌ها مرتب تر بوده و بهتر می‌توانند در همدیگر فشرده شوند. و با افزایش تعداد کربن آلکان های راست زنجیر اختلاف نقطه جوش آلکان ها کاهش می یابد. انحلال‌پذیری طبق قاعده «شبیه، شبیه را حل می‌کند» آلکان‌ها در حلال‌های غیرقطبی مانند بنزن، اتر و کلروفرم حل می‌شوند و در آب و سایر حلال‌های قطبی نامحلولند. هر چه نیروی جاذبه بین حلال و ترکیب زیادتر باشد و گروه‌های عاملی مشابه داشته باشند قابلیت انحلال بیشتر می‌شود. درصورتیکه آلکان‌ها را به عنوان حلال در نظر بگیریم، آلکان‌های مایع ترکیب‌های کم قطبی را در خود حل کرده و ترکیب‌های خیلی قطبی را حل نمی‌کنند. چگالی با افزایش اندازه آلکانها، دانسیته نسبی زیاد می‌شود اما مقدار آن حدود ۰/۵ تا ۰/۸ می‌باشد؛ بنابراین تمام آلکان‌ها دانسیته کمتری از آب دارند. تعجبی ندارد که تقریباً تمام ترکیب‌های آلی دانسیته کمتری از آب دارند زیرا مانند آلکان‌ها به‌طور عمده از کربن و هیدروژن تشکیل شده‌اند. واکنشهای آلکانها آلکان‌ها و سیکلوآلکان‌ها در مقایسه با ترکیب‌های آلی که دارای گروه عاملی می‌باشند، ترکیب‌های غیرفعالی هستند. برای مثال اغلب ترکیب‌های آلی با اسیدهای قوی، بازهای قوی، اکسیدکننده‌ها یا احیاکننده‌ها واکنش می‌دهند. اما آلکان‌ها و سیکلوآلکان‌ها در این شرایط هیچگونه واکنشی نمی‌دهند، به این دلیل به آلکان‌ها پارافین می‌گویند (در لاتین پارافین یعنی میل ترکیبی کم). برخی از واکنش‌های معمول آلکان‌ها در ادامه معرفی شده‌است. سوختن آلکانها واکنش هیدروکربن‌ها و به ویژه آلکان‌ها با اکسیژن و تولید دی‌اکسیدکربن، آب و گرما، از جمله مهم‌ترین واکنش‌های آلکانهاست. این واکنش فوق‌العاده گرماده است. سوختن کامل منجر به تولید آب و دی اکسیدکربن می‌شود. در صورت عدم وجود اکسیژن کافی سوختن ناقص انجام شده و تولید کربن منواکسید یا کربن به شکل دوده می‌نماید. کراکینگ و هیدروکراکینگ تجزیه یک ترکیب به وسیلهٔ گرما را پیرولیز (گرماکافت) می‌نامند که از نظر شیمیدان‌ها گسستن بر اثر گرما معنی می‌دهد. پیرولیز آلکان‌ها به ویژه وقتی با نفت سروکار داریم، کراکینگ نامیده می‌شود. در کراکینگ گرمایی، آلکان‌ها را به‌طور ساده درون اتاقی که تا دمای بالا گرم شده، عبور می‌دهند. بدین طریق می‌توان آلکان‌های بزرگ را به آلکان‌های کوچکتر و مقدار کمی هیدروژن تبدیل کرد. در روشی دیگر که در واقع اصلاح شده روش فوق می‌باشد هیدروکربن را با مقداری بخارآب رقیق می‌کنند و به مدت کوتاهی (کسری از ثانیه) ۷۰۰ تا ۹۰۰ درجه سانتیگراد حرارت می‌دهند و به سرعت سرد می‌کنند. این روش را کراکینگ گرمایی با بخار آب می‌نامند که در تولید برخی مواد شیمیایی از جمله اتیلن، پروپیلن، ایزوپرن و… اهمیت فراوان دارد. حالا اگر در این تجزیه هیدروژن از هیدروکربن کاسته شود و یک هیدروکربن و هیدروژن داشته باشیم. این عمل هیدرو کراکینگ می‌باشد. واکنش با هالوژنها مولکول‌های آلکان با هالوژن‌ها واکنش می‌دهند و طی یک واکنش جانشینی، برخی اتم‌های هالوژن به جای اتم‌های هیدروژن قرار می‌گیرند و هالوآلکانها را می‌سازند. ‌ جستار های وابسته آلکین آلکن آلکان آلکل آلکیل هیدروکربن هالوآلکان منابع شیمی آلی؛ موریسون و بوید؛ ویرایش ششم؛ فصل ۲ و ۳ آلکان‌ها ترکیب‌های آلی گروه‌های عاملی هیدروکربن‌ها
6070
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%88%D8%AF%DB%8C%20%D9%87%D8%B1%D9%85%D9%86
وودی هرمن
وودرو چارلز "وودی" هرمن (۱۶ مه ۱۹۱۳ – ۲۹ اکتبر ۱۹۸۷) نوازنده کلارینت و سکسوفون (آلتو و سوپرانو) و خواننده و رهبر ارکستر جاز بود. پانویس اجراکنندگان ودویل افراد آمریکایی لهستانی‌تبار اهالی میلواکی، ویسکانسین اهالی ویسکانسین برندگان جایزه یک عمر دستاورد گرمی پیروان کلیسای کاتولیک رم اهل ایالات متحده آمریکا خاک‌سپاری‌ها در گورستان فوراور هالیوود خوانندگان جاز اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان مرد اهل ایالات متحده آمریکا درگذشتگان ۱۹۸۷ (میلادی) رهبران گروه‌های جاز اهل ایالات متحده آمریکا زادگان ۱۹۱۳ (میلادی) موسیقی‌دانان اهل میلواکی موسیقی‌دانان اهل ویسکانسین موسیقی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان ساکسوفون جاز اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان ساکسوفون سده ۲۰ (میلادی) نوازندگان کلارینت نوازندگان کلارینت اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان کلارینت جاز اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان کلارینت سده ۲۰ (میلادی) هنرمندان دکا رکوردز هنرمندان کپیتال رکوردز
6074
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D8%A7%D8%B1%D9%84%DB%8C%20%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B1
چارلی پارکر
چارلی پارکر (۲۹ اوت ۱۹۲۰–۱۲ مارس ۱۹۵۵) معروف به «برد» (Bird)، نوازنده ساکسوفون آلتو و نابغه بی‌همتای بداهه‌نوازی جاز بود. او همراه دیزی گیلیسپی سبک بی‌باپ را پایه گذاشت. بسیاری او را برترین نوازنده‌ای می‌دانند که موسیقی معاصر غرب به خود دیده است. پارکر در ۳۵ سالگی درگذشت. پارکر همراه با لویس آرمسترانگ و دوک الینگتون همواره از تأثیرگذارترین نوازندگان جاز به حساب می‌آید. پارکر نقش اساسی را در پیشرفت موسیقی بی‌باپ داشت، فرمی از جاز که مشخصه‌های آن سرعت بالا، تکنیک پیشرفته و بداهه‌نوازی بر اساس ساختار هارمونیک می‌باشد. نوآوری‌های او در ملودی، ریتم و هارمونی، تأثیر بسیار زیادی بر معاصرانش گذارد. او ایده‌های هارمونیک جدیدی را مطرح نمود. پارکر از کسانی بود که جاز را با دیگر انواع موسیقی از کلاسیک گرفته تا موسیقی آمریکای لاتین در هم آمیخت. اولین تماس او با موسیقی در مدرسه بود. در سن ۱۵ سالگی علاقه زیادی به موسیقی و به خصوص ساز ساکسوفون آلتو نشان داد. بزودی به عضویت یک گروه محلی درآمد تا سال ۱۹۳۵ که مدرسه را برای ادامه موسیقی ترک کرد. بین سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹ با گروه‌های جاز و بلوز بسیاری در کانزاس سیتی همکاری کرد. در ۱۹۳۹ به نیویورک رفت و در حدود یک سال در آنجا ماند و به عنوان نوازنده حرفه‌ای به کار مشغول شد. فضای نیویورک بسیار بر موسیقی پارکر تأثیر گذاشت. در ۱۹۳۸ به عضویت در گروه جی مک شن درآمد و با او در جنوب شیکاگو و نیویورک به اجرا پرداخت. یک سال بعد به شیکاگو آمد و به در یک کلوپ به عنوان یک نوازنده معمولی به کار پرداخت. سپس به نیویورک آمد. در آنجا در یک رستوران ظرف می‌شست تا اینکه با گیتاریستی به نام بیدی فلیت Biddy Fleet آشنا شد. کسی که به او هارمونی‌سازی (Instrumental Harmony) را آموخت. بعد از مدتی بودن در گروه مک شان و گروه‌های دیگر، سال ۱۹۴۵ گروه خود را در نیویورک تأسیس کرد. در همین زمان همراه با گیلسپی نوازنده ترومپت، در بسیاری گروه‌ها همکاری می‌کرد. این دو شش هفته موسیقی خود را به هالیوود بردند و پارکر تا سال ۱۹۴۶ در آنجا ماند. بعد از آن از ناراحتی عصبی رنج می‌برد و اینطور که می‌گویند دچار این مشکل بود که نمی‌توانست این موسیقی پیچیده و جذاب را که خود به صورت بداهه به وجود می‌آورد، آنالیز کند. منابع چارلی پارکر یارد برد افراد آفریقایی-آمریکایی سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان جاز آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا آهنگسازان جاز اهل ایالات متحده آمریکا آهنگسازان جاز سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان جاز مرد آهنگسازان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا آهنگسازان مرد اهل ایالات متحده آمریکا اجراکنندگان خیابانی اهل آمریکا اهالی کانزاس اهالی کانزاس‌سیتی، کانزاس اهالی منهتن برندگان جایزه یک عمر دستاورد گرمی بی‌خدایان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا بی‌خدایان اهل ایالات متحده آمریکا بی‌خدایان سده ۲۰ (میلادی) ثبت ملی اماکن تاریخی در شهرستان منهتن، نیویورک چارلی پارکر درگذشتگان به علت بیماری عفونی در نیویورک (ایالت) درگذشتگان به علت سینه‌پهلو ساکسوفون‌نوازان بیباپ سیاه‌پوستان آمریکا در نیویورک مرگ‌های مرتبط با الکل در ایالت نیویورک موسیقی‌دانان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان اهل کانزاس‌سیتی، میزوری موسیقی‌دانان اهل میزوری موسیقی‌دانان اهل نیویورک موسیقی‌دانان جاز آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان جاز اهل نیویورک (ایالت) موسیقی‌دانان جاز مرد موسیقی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان ساکسوفون آلتو جاز نوازندگان ساکسوفون جاز اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان ساکسوفون سده ۲۰ (میلادی) هنرمندان ورو رکوردز
6075
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%AA%D8%B3%20%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%B1
فتس والر
فتس والر (۲۱ مه ۱۹۰۴–۱۵ دسامبر ۱۹۴۳) نوازنده پیانو، آهنگساز جاز و خواننده اهل آمریکا بود. در ۱۹۲۲ کار ضبط موسیقی را شروع کرد. در ۱۹۲۹ آهنگ‌های نمایش موزیکال «هات چاکلت» را نوشت. در این نمایش که با شرکت لویی آرمسترانگ اجرا شد معروف‌ترین آهنگ او بنام "اینت میس بیهیوینگ" ("دست از پا خطا نمی‌کنم") عرضه شد. منابع افراد آفریقایی-آمریکایی سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان جاز آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا آهنگسازان جاز اهل ایالات متحده آمریکا آهنگسازان جاز سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان جاز مرد آهنگسازان رگتایم آهنگسازان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا آهنگ‌سازان اهل ایالات متحده آمریکا اجراکنندگان ودویل ارگ‌نوازان سده ۲۰ (میلادی) ارگ‌نوازان مرد اهل ایالات متحده آمریکا ارگ‌نوازان مرد اهالی نیویورک باپتیست‌های اهل ایالات متحده آمریکا باپتیست‌های سده ۲۰ (میلادی) برندگان جایزه یک عمر دستاورد گرمی پیانونوازان سوینگ ترانه‌پردازان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا ترانه‌پردازان مرد اهل ایالات متحده آمریکا ترانه‌پردازان اهل نیویورک (ایالت) خوانندگان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان جاز اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان سده ۲۰ (میلادی) دانش‌آموختگان دبیرستان دویت کلینتون درگذشتگان ۱۹۴۳ (میلادی) درگذشتگان به علت بیماری عفونی در میزوری درگذشتگان به علت سینه‌پهلو راه‌یافتگان به تالار مشاهیر ترانه‌پردازان زادگان ۱۹۰۴ (میلادی) موسیقی‌دانان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان اهل نیویورک سیتی موسیقی‌دانان اهل نیویورک موسیقی‌دانان جاز آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان جاز اهل نیویورک (ایالت) موسیقی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) نوازندگان پیانو جاز آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو جاز اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو سده ۲۰ (میلادی) نوازندگان پیانو مرد اهل ایالات متحده آمریکا همه مقاله‌های دارای عبارت‌های بدون منبع هنرمندان آرسی‌ای وکتور رکوردز
6077
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%DB%8C%20%DA%86%D8%A7%D8%B1%D9%84%D8%B2
ری چارلز
ری چارلز رابینسون با نام هنرمندی ری چارلز (زاده ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۰ – درگذشته ۱۰ ژوئن ۲۰۰۴) نوازنده مشهور آمریکایی پیانو و کیبورد الکتریک و خواننده سبک‌های جاز و ریتم اند بلوز بود. ری چارلز رابینسون پسر بیلی رابینسون، کارگر و آرتا ویلیامز بود.او از پیشگامان موسیقی سول و پیانو بود که به شکل‌دهی به صدای ریتم اند بلوز پرداخت و به همه سبک‌ها صوتی سول‌وار بخشید از موزیک کانتری گرفته تا استانداردهای پاپ. فرانک سیناترا او را «تنها نابغه واقعی در حرفه ما» نامید. وی در دوران کودکی بینایی خود را از دست داد. فیلم‌شناسی پخش زنده شنبه شب (۱۹۷۷) برادران بلوز (۱۹۸۰) رابطه عاشقانه (۱۹۹۴) ضد جاسوسی (۱۹۹۶) ری (۲۰۰۴) یادداشت‌ها پانویس افراد آفریقایی-آمریکایی سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان جاز آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا آهنگسازان جاز سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان جاز سده ۲۱ (میلادی) آهنگسازان جاز مرد آهنگسازان سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا ارگ‌نوازان اهل ایالات متحده آمریکا ارگ‌نوازان سده ۲۰ (میلادی) ارگ‌نوازان مرد اهل ایالات متحده آمریکا ارگ‌نوازان مرد ارگ‌نویسان سده ۲۱ (میلادی) افراد دارای صدا باریتون اهل ایالات متحده آمریکا اهالی آلبانی، جورجیا اهالی جورجیا اهالی شهرستان مدیسون، فلوریدا اهالی گرین‌ویل، فلوریدا برندگان جایزه گرمی برندگان جایزه مرکز کندی برندگان جایزه یک عمر دستاورد گرمی پیاده‌روی مشاهیر هالیوود ترانه‌پردازان اهل جورجیا ترانه‌پردازان اهل فلوریدا ترانه‌پردازان اهل کالیفرنیا جمهوری‌خواهان اهل کالیفرنیا خوانندگان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان اپرا با صدای باریتون اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان اهل جورجیا خوانندگان اهل فلوریدا خوانندگان اهل لس آنجلس، کالیفرنیا خوانندگان بلوز اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان پاپ راک اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان جاز اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان راک آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان ریتم اند بلوز اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان سول اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان کانتری اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان گاسپل اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان مرد آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان مرد اهل ایالات متحده آمریکا خوانندگان مرد سده ۲۰ (میلادی) خوانندگان مرد سده ۲۱ (میلادی) خواننده-ترانه‌پردازان اهل ایالات متحده آمریکا خواننده-ترانه‌پردازان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا خواننده-ترانه‌پردازان کانتری اهل ایالات متحده آمریکا خواننده-ترانه‌پردازان مرد اهل ایالات متحده آمریکا درگذشتگان ۲۰۰۴ (میلادی) درگذشتگان به علت بیماری‌های کبد درگذشتگان به علت سرطان در کالیفرنیا درگذشتگان به علت هپاتیت راه‌یافتگان به تالار مشاهیر راک اند رول راه‌یافتگان به تالار مشاهیر موسیقی بلوز ری چارلز زادگان ۱۹۳۰ (میلادی) مسیحیان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا مسیحیان اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان اهل آلبانی، جورجیا موسیقی‌دانان اهل ایالت واشینگتن موسیقی‌دانان اهل جکسون‌ویل، فلوریدا موسیقی‌دانان اهل لس آنجلس موسیقی‌دانان جاز اهل کالیفرنیا موسیقی‌دانان راک آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان سول اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان کانتری آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان کانتری اهل جورجیا موسیقی‌دانان کانتری اهل فلوریدا موسیقی‌دانان کانتری اهل کالیفرنیا موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان مرد سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان نابینا نابینایان اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو بلوز اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو پاپ اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو جاز آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو راک اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو ریتم اند بلوز نوازندگان پیانو سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو کانتری اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو مرد اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان کیبورد اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان کیبورد سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا نوکیشان مسیحی هنرمندان آتلانتیک رکوردز هنرمندان ای‌بی‌سی رکوردز هنرمندان لیبرتی رکوردز خوانندگان معاصر آر اند بی آمریکایی خوانندگان پاپ مرد اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان کیبورد راک اهل ایالات متحده آمریکا ترانه‌پردازان راک اهل ایالات متحده آمریکا هنرمندان کلمبیا رکوردز موسیقی‌دانان جاز اهل فلوریدا
6088
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AA
دارت
ورزش آماجه یا بصورت فنگلیش دارت را باید یکی از شاخه‌های ورزش و حتی آموزش و آمادگی نظامی دانست که به نوعی آن را یک هنر می‌دانند: هنر پرتاب تیر. تاریخچه تاریخ نویسان تخمین می‌زنند که احتمالاً نخستین بار این ورزش که در زمان خود نوعی تفریح هم محسوب می‌شد، در سده‌های میانه در انگلیس آغاز شده‌است، چرا که شواهد و اسناد دقیقی از آن در دسترس نیست و به‌طور تقریبی به سرنخ‌هایی رسیده‌اند که نشان می‌دهد عده‌ای این ورزش را به دانش آموزان دوره متوسطه آموزش می‌دادند که بتوانند با قوی‌تر ساختن عضله‌های بازو و ساعد خود نشانه‌گیری دقیق‌تری داشته باشند که بعدها حتی در جنگ‌ها برای پرتاب کمان و نیزه نیز بسیار مفید بود. اما حقیقت این است که در دوره‌های جنگ در قرن ۱۸، بطری‌های خالی مشروبات الکلی و نشانه‌گیری برای انداختن چوب کبریت از فاصله دور به داخل این بطری‌ها یکی از جالب‌ترین و سرگرم‌کننده‌ترین تفریحات این سربازها بود که بعدها این فکر به ذهنشان خطور کرد که می‌توانند به شکل بهتر و سرگرم‌کننده‌تری تفریح کنند و حتی از این بازی پول دربیاورند که پس از مدتی بطری‌ها تبدیل به یک تخته مسطح شد و با تکه چوب‌های تراشیده شده به قطعات کوچک و نوک تیز بدل گشتند. صفحه چوبی و مسطح که «آماجه» نامیده می‌شود از تعدادی حلقه‌های رنگین که به فاصله‌هایی معین نقاشی شده تشکیل می‌گردد که هر پرتاب در داخل یکی از حلقه‌های رنگین امتیاز مخصوص به خود را دارد. از آنجایی که قرن‌ها پیش هر وسیله سرگرمی و وقت گذرانی از دید قشر مرفه و سطح بالای جوامع دور نمی‌ماند، آماجه و پرتاب تیر نیز به سرعت مورد توجه شاهزادگان و ثروتمندان اروپایی قرار گرفت و در مدت زمان کوتاهی تا حدی در میان آن‌ها شایع شد که گاهی ساعت‌ها در شبانه روز را به انجام این بازی اختصاص می‌دادند و بر سر پرتاب تیر با هم شرط‌بندی هم می‌کردند. در این میان هنری هشتم یکی از آن دسته شاهانی بود که لذت زیادی از این بازی می‌برد و حتی به یکی از نجارهای معروف و به نام زمان خود دستور داد تا یک دست کامل از آماجه و نیزه‌های کوچک چوبی را با آرم سلطنتی بسازد تا به معشوقه خود (آنه بولین) هدیه کند. وی همچنین در میان شاهزادگان خوشگذران انگلیسی مسابقاتی را با جوایزی در خور توجه ترتیب داد. پرتاب تیر در آمریکا اما این ورزش در آمریکا مثل تمام ورزش‌های دیگر تاریخچه خاص خود را دارد و مردمان این سرزمین شیوه مخصوص خود را برای انجام هر ورزشی دارند. پرتاب تیر هم مثل سایر رشته‌های ورزشی توسط مهاجرینی که به این قاره نقل مکان کرده بودند راه یافت. آماجه در آمریکا و در میان مردمان انگلوساکسون تا زمان ملکه ویکتوریا به شیوه‌ای بسیار تفننی انجام می‌شد و خب طبیعی‌ست که در بریتانیا بیش از هر جای دیگری پیشرفت کرد و از آنجایی که تا همین امروز هم به نظر می‌آید خورشید حکومت سلطنتی در بریتانیا هرگز غروب نمی‌کند، تمایل شاهزادگان انگلیسی به پرتاب تیر هم در طول این سال‌ها نسل به نسل منتقل شده‌است. اما امروزه آماجه از یک بازی تفننی پا را فراتر گذاشته و هم‌اینک چیزی حدود ۱۹۰۰ قانون در خصوص این ورزش تبیین شده‌است. اندازه تخته به شکل استانداردی تعیین شده و حتی سایز تیر‌ها هم ثابت است. گروه‌های آماجه کشورهای اروپایی در لیگ‌های ورزشی به رقابت می‌پردازند. نحوه صحیح پرتاب تیر برای پرتاب تیر اگر با دست راست پرتاب می‌کنید پای راست را جلو بگذارید و اگر با دست چپ، پای چپ جلو قرار می‌گیرد. هیچگونه احتیاجی به قدرت یا سرعت ندارید اما در عوض دقت لازم است. در بین بازیکنان حرفه‌ای هر کس به طرز دلخواه و هر طوری که راحت‌تر است تیر را می‌گیرد، ولی متداول آن را در متن زیر می‌بینید: ۱- با بند اول انگشت اشاره تعادل تیر را پیدا کنید. ۲- با شکم انگشت شصت تیر را مهار کنید. ۳- با انگشت وسط انگشت‌های دیگر را پشتیبانی کنید. قاعده بازی مشترک در تمام بازی‌ها ۱-هر بازیکن در یک نوبت گردشی با انداختن سه تیر در هر نوبت بازی می‌کند. ۲-هر بازیکن یک تیر را در شروع بازی برای مشخص شدن نفر آغازکننده بازی پرتاب می‌کند. ۳-امتیازات بدست آمده بر مبنای امتیازی است که برای هر ناحیه در نظر گرفته شده‌است، نه بر مبنای رنگ آن. ۴-در صورت افتادن تیر از تخته آماجه(اگرچه به نمره خورده باشد) امتیازی برای آن پرتاب در نظر گرفته نمی‌شود. فاصلهٔ زمین تا نقطهٔ وسط آماجه(خال) ۱۷۳سانتی متر و فاصلهٔ فرد تا تخته ۲۳۷ سانتی متر باید باشد. امتیازات قواعد آن تخته آماجه به صورتی طراحی شده‌است که دایره آن را به صورت قسمت‌های مثلثی که به وسیله میله فلزی از هم جدا شده‌است درآمده. البته اگر به شکل توجه کنید خواهید دید که که میله فلزی علاوه بر درست کردن این مثلث‌ها تخته آماجه را به چهار قسمت مجزا تفکیک کرده و اگر تیر شما در بین دو میله اول خورده باشد عدد شما در ۲ ضرب می‌شود واگر در بین دو میله دوم خورده باشد عدد شما در ۳ ضرب خواهد شد و اگر در بین میله سوم باشد که معمولاً به رنگ روشن است بخورد امتیاز شما 25 واگر در بین میله آخر به عبارتی مرکز قرار گیرد نمره شما 12p خواهد بود و اگر پیکان شما داخل این میله‌ها نباشد عددی که روی آن است به تنهایی در نظر گرفته می‌شود، چنانچه پرتاب شما خارج از محیط مشخص شده باشد امتیازی برای شما در نظر گرفته نخواهد شد. حال هر مثلث عدد خود را دارد، و با پرتاب سه تیر در مجموع اعداد محاسبه می‌گردد، لازم است ذکر شود هر سه پرتاب شما را یک «رانِد» گویند؛ و در آخر شخصی برنده است که به امتیاز در نظر گرفته شده زودتر دیگران دست پیدا کند. جستارهای وابسته تیراندازی منابع آماجه: بازی یا ورزش پیوند به بیرون آموزش ورزش دارت دارت اختراع‌های انگلیسی بازی‌های قمارخانه‌ای ورزش‌های پرتابی ورزش‌های دقیق ورزش‌های فردی
6089
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%DA%A9%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88
تکواندو
تکواندو () شیوه‌ای کره‌ای از هنرهای رزمی و یکی از رشته‌های ورزشی المپیک است. تکواندو ورزش ملی کره جنوبی و دارای بیشترین تعداد ورزشکار در میان ورزش‌های رزمی در سراسر دنیاست. تکواندو یک رشته رزمی نمایشی مدرن محسوب می‌شود که پس از جنگ جهانی دوم با کوشش استادان هنرهای رزمی کره جنوبی و با تلفیق رشته اوکیناوایی کاراته و هنرهای رزمی سنتی کره‌ای همچون تکیون و سوباک پایه‌گذاری شد. استیل خاص این رشته دفاعی که متکی بر ضربات پا با حداکثر و در اکثر اوقات با حداکثر قدرت و سرعت است و بر حفظ فاصله فیزیکی با دشمن و طراحی فنون برای دور کردن مهاجم تأکید دارد، آن را از تمام سبک‌های رزمی موجود در دنیا متمایز می‌کند.همچنین دارای دفاع شخصی است،که اکثرا آن را به رسمیت نمی‌شناسد البته در این هنر رزمی از اعضای دیگر بدن مانند دست برای ضربه مشت و دفاع و هل دادن حریف و… نیز استفاده می‌شود. رده‌بندی کمربندهای تکواندو «سفید»، «زرد»، «سبز»، «آبی»، «قرمز»، «مشکی دان۱ الی مشکی دان۱۰» است. فلسفه رنگ‌های کمربند در تکواندو به‌طور کلی ۶ کمربند در مقاطع گوناگون این ورزش وجود دارد. کمربند سفید: که نشان دهنده بی‌گناهی است. در این مرحله نو آموزان هیچ چیز در مورد تکواندو نمی‌دانند. کمربند زرد: نشان دهنده زمینی است که در آن گیاه جوانه می‌زند و در اصل تکواندو در نوآموز در حال شکل گرفتن است. کمربند سبز: نشان دهنده این است که این گیاه جوانه زده رشد می‌کند یعنی فنون تکواندو در حال پیشرفت است و دارد هنوز رشد می‌کند. کمربند آبی: نشان دهنده این است که گیاه در حال رشد به درخت تبدیل شده‌است؛ یعنی فنون تکواندو در ورزشکار به حد مطلوب رسیده‌است. کمربند قرمز: نشان دهنده خطر است و در این مرحله ورزشکار باید مواظب حریف خود باشد و او را دور نگه دارد. کمربند سیاه: درست نقطه مقابل سفید است؛ بنابراین نشان دهنده مهارت کامل در تکواندو است و نشان می‌دهد که دارنده این مهارت نسبت به تمام ترس‌ها و بدی‌ها نفوذناپذیر است. باید این نکته را هم یادآور شویم که هر کدام از این کمربندها خود دارای درجات متفاوتی است که آن‌ها هم هر کدام برای خود فلسفه ای دارند. برخلاف برخی تصورات عمومی از نظر بعضی از افراد ورزش‌های رزمی با خشونت همراه هستند اما اگر فلسفه درون این ورزش را بدانیم به ظرافت نهفته در این ورزش بیشتر پی می‌بریم. انواع خطا و امتیازات پشت سر، پشت گردن، پشت کمر و از کمر به پایین خطای عمد گفته می‌شود و ضربه در صورت و کنارصورت و از گردن تا کمر امتیازدارد. البته صدای ضربه باید به گوش داور برسد و اگر با یک حرکت پا به حریف ضربه وارد شود و او نتواند به بازی ادامه دهد داور به او «ناک اوت» اعلام می‌کند. تکواندو یکی از منظم‌ترین و علمی‌ترین هنرهای رزمی سنتی کره ای است، که چیزی بیش از صرف مهارت‌های مبارزه فیزیکی به افراد یاد می‌دهد. این نظم و انضباطی است که از طریق آموزش بدن و ذهن، راه‌های تقویت روح و بالا بردن سطح زندگی را به افراد نشان می‌دهد. امروزه، تکواندو تبدیل به یک ورزش جهانی شده و توانست است شهرتی بین‌المللی به دست آورد. تکواندو یکی از بازی‌های رسمی المپیک است. ضربه زدن به قسمت های سفید هوگو امتیازی ندارد. بر اساس قانون جدید کیوروگی ضربه زدن به گلو و مشت زدن به صورت حریف اخطار و دکتر صدا زده میشود و یک دقیقه وقت گرفته میشود. تجهیزات و نکته‌های ورزش تکواندو تجهیزات ایمنی شامل این موارد می‌باشد:هوگو (محافظی شبیه به جلیقه ضد گلوله)، کلاه برای محافظت از سر، نقاب برای محافظت از صورت، باده و ساباده (ساق بند و ساعد بند) و کاپ برای محافظت از بیضه ها)و نانشی تنها در این رشته مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای سایر ورزشهای رزمی چینی وسایل ایمنی وجود ندارد. شماره مبارزین باید پشت پیراهن آنها نصب گردد. اندازه شماره مبارزین بزرگسال ۲۵ × ۲۵ سانتیمتر و شماره مبارزین نوجوان و خردسال ۱۵ × ۱۲ سانتیمتر می‌باشد. تمرینات تکواندو به‌طور سنتی با پای برهنه انجام می‌شود، هرچند گاهی اوقات ممکن است کفش‌های رزمی پوشیده شود نام تکواندو چگونه انتخاب شد در دوره باستان، انسان هیچ چیزی بیش از دست خالی نداشت تا از خودش دفاع کند لذا طبیعتاً به مبارزات برپایه همین دست خالی روی آورد. بعدها که ساخت سلاح‌ها و توسعه آن‌ها برای حمله یا دفاع آغاز گردید، بازهم مردم از مبارزه با دست خالی لذت می‌بردند که این بار برای تقویت قوای جسمی شان این کار را انجام می‌دادند و همچنین برای نشان دادن رسوم قبیله‌ای شان؛ مثلاً برخی قبیله‌ها سبک خاصی برای مبارزه داشته‌اند مانند سبک‌های مار، پلنگ و… که هرکدام برای فخر فروختن قبیله‌ای برای قبیله دیگر بود. در دوران‌های اولیه شبه جزیره کره، آن‌ها سه قبیله اصلی داشتند که هرکدام از هنرهای رزمی خودشان در رقابت‌های تشریفاتی مذهبی استفاده می‌کردند. در همین مسابقات بود که مردم آرام آرام با کسب تجربه از تکنیک‌های مبارزات همدیگر توانستند بر چهارپایان وحشی نیز غلبه کنند که همین دفاع‌ها و حملات مردم آن زمان یکی از منابع تحلیل‌های امروز ما به حساب می‌آید. بسیاری بر این باورند که همین حرکات پایه تکواندوی امروزی به حساب می‌آید که نام این ورزش نیز از نام‌های سوباک و تائه کیون و … نشات گرفته‌است. کلمه تکواندو از سه بخش تشکیل می‌شود. «چاریوت» خبردار ایستادن «کیونگ ره» احترام گذاشتن «تکوان» چشم و اطاعت کردن «آپ» جلو «یوپ» بغل «دیت» پشت «چاگی» ضربه با پا «جیروگی» ضربه با دست «ماکی» یا «ماگی» دفاع کردن شمارش اعداد در تکواندو یک: هانا/ دو: دول (تول)/ سه: ست/ چهار: نت/ پنج: داسوت/ شش: یاسوت/ هفت: ایل کوپ/ هشت: یادول/ نه: آهوپ/ ده: یول. ۱:اولین: ایل/ دومین: یی/ سومین: سام/ چهارمین: سا/ پنجمین: او/ ششمین: یوک/ هفتمین: چیل/ هشتمین: پال/ نهمین: کیو/ دهمین: شیپ. تکواندو نوین پس از پایان جنگ و آزادی کره ورزش‌های رزمی سنتی این کشور تا حد زیادی با رشته‌های ژاپنی همانند کاراته، کندو و جودو آمیخته شده بود، در عین حال بسیاری از رزمی کاران کره هم با آموختن هنرهای رزمی چینی آن‌ها را وارد کره کرده بودند. در آن زمان بیشتر اصطلاح‌های «تانگ سو دو» و «کونگ سو دو» برای نام‌گذاری ورزشی که بعدها به تکواندو معروف شد، به کار می‌رفت. در یازدهم آوریل سال ۱۹۵۵ نام تکواندو توسط ژنرال چوی هنگ هی در جلسه‌ای در کره بر روی هنر رزمی کره‌ای‌ها ثبت گردید و از سوی مقامات سیاسی به رسمیت شناخته شد. در شناساندن و ارائه تکواندو نوین از زحمات و تأثیرات به سزای ژنرال چوی هونگ هی بنیان‌گذار تکواندو نمی‌توان به سادگی گذشت و این حقیقتی غیرقابل انکار است. در سال ۱۹۶۵ انجمن تکواندو کره و در سال ۱۹۶۶ فدراسیون بین‌المللی تکواندو (I.T.F) در کره، و در سال ۱۹۷۳ فدراسیون جهانی تکواندو (W.T.F) با حمایت رجال سیاسی کره جنوبی تأسیس شد. تلاش برای بازسازی تکواندو و بازگرداندن آن به حالت اصلی خود در نهایت منجر به تبدیل این رشته به ورزش ملی کره و محبوبترین سبک رزمی در سراسر دنیا شد: ۱۹۵۹ - «انجمن تا سو دو» تأسیس شد. هدف این نهاد ایجاد یگانگی در هنرهای رزمی کره‌ای بود. ۱۹۶۲ – تکواندو به عنوان یک بازی رسمی به چهل و سومین دوره بازی‌های ملی کره جنوبی وارد شد. ۱۹۶۵ - «انجمن تا سو دو» به «انجمن تکواندو» تغییر نام داد. ۱۹۷۲ - کوکی وان تأسیس شد. این باشگاه تا امروز بالاترین مرجع فنی تکواندو بوده‌است. ۱۹۷۳ – تأسیس فدراسیون جهانی تکواندو(WTF) ۱۹۷۳ – برگزاری نخستین دوره بازی‌های جهانی این رشته در کره با شرکت ۲۰۰ ورزشکار از ۱۹ کشور. آمریکا، تایوان و مکزیک در جدول رده‌بندی پس از کره قرار گرفتند. ۱۹۷۶ – شورای بین‌المللی ورزش‌های نظامی «سیزم» تکواندو را به عنوان یکی از بازی‌های خود پذیرفت. ۱۹۸۳ – کمیته بین‌المللی المپیک «فدراسیون جهانی تکواندو» را به عنوان یکی از اعضای خود اعلام کرد. ۱۹۸۶ – برگزاری تکواندو به عنوان یک ورزش نمایشی در بازی‌های آسیایی سئول. ۱۹۸۸ – برگزاری تکواندو به عنوان یک ورزش نمایشی در المپیک سئول. ۱۹۹۴ – تکواندو به عنوان یک رشته رسمی در بازی‌های آسیایی هیروشیما برگزار شد. ۲۰۰۰ - در المپیک سیدنی تکواندو دومین هنر رزمی آسیایی (پس از جودو) شد که به عنوان یک رشته رسمی در المپیک برگزار می‌شود. ترتیب رنگ کمربندهای رده در تکواندو: کمربند سفید (پک تی) :نشانگر صداقت، پاکی، صفا، صمیمیت، صلح و دوستی و برادری می‌باشد که به عنوان دانه محسوب می‌شود. کمربند زرد (نورانگ تی) :به عنوان خاک و آب و بارور ساختن کمربند سفید است. کمربند سبز (نوک تی) :به عنوان جوانه‌ای که از خاک می‌روید. کمربند آبی (چونگ تی) :به عنوان آب، هوا و اکسیژن است که به جوانه کمک می‌کند تا ریشه نماید. کمربند قرمز (هونگ تی) :گلی که شکفته‌است. کمربند مشکی (هوک تی) :به عنوان میوه آن گل است که درون هر میوه دانه‌هایی است که به عنوان شاگردان یا هر دانه به عنوان یک دان است. ترتیب رنگ کمربندهای رده میانی در تکواندو: کمربند آبی،کمربند قرمز،کمربند مشکی(دان ۱ تا ۱۰( پومسه تکواندو پومسه تکواندو یک فرم یا پومسه یک الگوی تعریف شده از حرکات دفاع و حمله است که در تکواندو مطرح شده‌است. اصطلاحات کره‌ای هیانگ، پومسه و teul (به معنی "شکل" یا "الگوی") برای اشاره به اشکال هنرهای رزمی است که معمولاً در هنرهای رزمی کره‌ای مانند تکواندو و تانگ سو انجام می‌شود. فرم یا پومسه (poomsae) یکی از مهم‌ترین جنبه‌های آموزشی هنرهای رزمی می‌باشد. فرم مجموعه ای از حرکات کلاسیک تکواندو شامل تکنیک‌های ایستادن، دست، پا و جابجایی است که براساس منطق طراحی شده‌اند. البته برخی از اساتید باتجربه فرم‌هایی را شخصاً ابداع کرده اندو به تدریس آن‌ها می‌پردازند. سابقه تاریخی فرم‌ها به قدمت هنرهای رزمی است و هیچ هنر رزمی بدون فرم وجود ندارد. در زمان‌های باستان که هنرهای رزمی به صورت مخفی و انفرادی تمرین می‌شد، هنرجویان جهت تمرین تکنیک‌ها و مبارزه ناگزیر از اجرای دفاع‌ها و حملات در مقابل حریفان فرضی بودند، بدین ترتیب فرم‌های اولیه پابه عرصه حیات نهادند. مسابقات پومسه تکواندو به صورت انفرادی (در ۵ رده سنی) و تیمی (در ۲ گروه سنی) برگزار می‌گردد. هدف عمده از تمرین `پومسه هماهنگی فیزیکی، فکری و روحی در هنر جو و انضباط فردی می‌باشد. هانمادانگ هانمادانگ سبک دیگری در تکواندو است که این شاخه در سال های اخیر طرفداران زیادی را جذب کرده است که دلیل آن جذابیت بیشمار آن در اجرای حرکات و تنوع تمرینات و مسابقات است. هانمادانگ تکواندو پیشرفت بسیار زیادی داشته و مسابقات بین المللی زیادی در این حوزه برگزار شده است. به طور کلی میتوان گفت هانمادانگ شامل حرکات سرعتی، کوبشی، چرخشی و قدرتی دست و پا است که در آیتم های متنوع مسابقات متعددی را برگزار میکند. شکست اجسام و حرکات پرشی در این شاخه از تکواندو گنجانده شده است. البته باید بدانید که به طور کلی حرکات سرعتی و قدرتی و شکست اجسام در مسابقات پومسه و هانمادانگ به شیوه های مختلفی اجرا میشوند. کیوروگی کیوروگی شاخه ای از تکواندو است که بیشتر مردم با آن آشنایی دارند. این شاخه از تکواندو در واقع همان مبارزه دو نفره یا fight میباشد که در برنامه های تلویزیونی بیشتر به چشم میخورد. عده ای از مردم تصور میکنند که تکواندو در مبارزه خلاصه میشود و کسانی که میخواهند وارد این رشته رزمی شوند حتما باید روحیه جنگنده داشته باشند تا بتوانند موفق شوند در حالی که این گونه نیست و شاخه هایی که در پایین آن ها را بررسی کرده ایم شاخه هایی هستند که روی نقاط قوت دیگر بدن تمرکز میکنند و تاکید آن ها بر مبارزه رو در رو نیست. در سبک کیوروگی تکواندو افراد لوازم مبارزه تن میکنند و با وسایل حفاظتی قوی در مقابل یکدیگر میایستند و تکنیک های دست و پا را اجرا میکنند. قوانینی برای مبارزه تکواندو وجود دارد که در مقاله بعدی درباره قوانین تکواندو بیشتر توضیح خواهیم داد. به دلیل استفاده از لوازم تکواندو با میزان مقاومت در برابر ضربه بالا این رشته کمترین آسیب را نسبت به رشته های رزمی دیگر دارد و خطری جان ورزشکار را تهدید نمیکند. به دلیل ایمنی بالا این شاخه از تکواندو در رشته های المپیکی قرار گرفته است. دوستان یادم رفت بگویم امروزه کلاه و هگو و روپایی تکواندو دیجتالی شده یعنی به هگو یا کلاه مبارز ضربه بخورد خود کامپیوتر امتیاز را ثبت میکند تکواندو هیانگ هیانگ در سبک‌های پیش از تکواندو مورد استفاده قرار می‌گیرد، که اغلب به عنوان تکواندو سنتی نامیده می‌شود. پانویس منابع علی حق‌شناس (۱۳۹۵)، دانشنامهٔ هنرهای رزمی: نخستین دایرةالمعارف ورزش‌های رزمی در ایران، تهران، نشر بوستان. حمیدرضا توکل شعار، ورزش‌های رزمی و بنیان‌گذاران بزرگ آن، تهران، انتشارات مهر، ۱۳۹۴. جئوراک کیم، تکواندو، ترجمه: قادر شاسب، تهران، انتشارات تلاش، ۱۳۸۱ آکادمی تکواندو پیوند به بیرون راهنمای کوکیوون برای اصطلاحات فنی در تکواندو بازی‌ها و ورزش‌های معرفی‌شده‌های در ۱۹۵۵ (میلادی) سبک‌های هنرهای رزمی ترکیبی فرهنگ در کره (کشور) ورزش‌های ابداع‌شده در کره ورزش‌های المپیک تابستانی ورزش‌های مبارزه‌ای هنرهای رزمی کره‌ای
6108
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%B4%D9%87
شیشه
شیشه یک جامد اَریخت (غیر بلوری) یا آمورف است، که کاربردهای وسیع عملی، فنی و زینتی دارد، از جمله در قاب پنجره‌ها، صنایع اپتیک، و الکترونیک نوری. شیشه‌ها معمولاً با خنک کاری ناگهانی شکل مذاب آن ساخته می‌شوند. معروف‌ترین و قدیمی‌ترین شیشه شناخته شده، «شیشه سیلیکاتی» می‌باشد که از «سیلیکا»، ماده پایه ای ماسه تشکیل شده‌است. شیشه می‌تواند رفتار انتقالی از یک جامد سخت و شکننده به یک مادهٔ مذاب خمیری شکل و برعکس داشته باشد. این رفتار که انتقال شیشه نام دارد، در محدودهٔ مواد اریخت یا اریخت‌های نیمه بلوری دیده می‌شود. شیشه‌ها معمولاً شکننده و در برابر نور شفاف‌اند. شیشه آهک سود دار، که حاوی حدود ۷۰٪ سیلیس است، حدود ۹۰٪ شیشه تولید شده در جهان را به خود اختصاص می‌دهد و وقتی گفته می‌شود «شیشه» معمولاً منظور همین نوع شیشه است، هر چند شیشه‌های غیرِ سیلیسی برای استفاده در کاربردهای مربوط به تکنولوژی مناسبتر هستند. خاصیت انکساری، انعکاسی و انتقالی شیشه آن را برای تولید عدسی‌های نوری، منشورها و مواد الکترونیک نوری مناسب کرده‌است. الیاف شیشه اکسترود شده به عنوان الیاف یا فیبرهای نوری در شبکه‌های ارتباطی، مواد عایق حرارتی هنگام مخلوط شدن به عنوان پشم شیشه به منظور گیر انداختن هوا، یا در پلاستیک تقویت شده با الیاف شیشه (فایبرگلاس) کاربرد دارند. تعاریف مختلف شیشه در دانش تعریف شیشه در دانش متفاوت است، شیشه به هر جامدی گفته می‌شود که هیچ ساختار بلوری ندارد (مانند جامد اریخت) و در برابر گرما و مذاب شدن رفتاری مانند انتقال شیشه از خود نشان می‌دهد. می‌توان گفت این‌گونه از شیشه از مواد گوناگونی به‌دست می‌آید مانند آلیاژ فلزها، گدازه‌های یونی (یون ذوب شده)، محلول آبی، مایع‌های مولکولی و بسپارها. در بسیاری از کاربردها (بطری، عینک‌های ایمنی)، شیشه‌های بسپاری (شیشهٔ اکریلیک)، پلی‌کربنات، پلی‌اتیلن ترفتالات گزینهٔ سبک‌تری نسبت به شیشه‌های سیلیکاتی‌اند. مطابق تعریفی از انجمن تست و مواد آمریکا (ASTM)، شیشه، محصولی بی نظم و آمورف از خنک کردن سریع یک ماده مذاب است. مطابق این تعریف فلزات مذابی که به سرعت خنک شوند را نیز می‌توان «شیشه ای» توصیف کرد. پیشینه نخستین شیشه‌ای که پدید آمده همان شیشه‌هایی بوده که در طبیعت به ویژه در منطقه‌های آتشفشانی به وجود آمده‌است. شیشهٔ ابسیدین احتمالاً توسط مردمان دوران سنگی استفاده می‌شده و به دلیل محدودیت منابع آن و نیازی که به ابزارهای بُرنده وجود داشته، به گستردگی در سراسر جهان آن روزگار، داد و ستد می‌شده‌است. به هر روی، باستان شناسان بر این باورند که احتمالاً نخستین شیشه در ناحیهٔ ساحلی سوریهٔ امروز، میان‌رودان یا مصر باستان ساخته شده‌است. شیشه در حدود ۳۶۰۰ سال پیش از میلاد در مصر ساخته شده‌است. شیشه‌های کهن نور را از خود عبور نمی‌دادند و به علت نا خالصی‌های موجود در آن‌ها، رنگی به نظر می‌رسیدند. کهن‌ترین شیشه‌ای که تاکنون پیدا شده، خرمُهره‌ای مربوط به نیمهٔ هزارهٔ سوم پیش از میلاد است و احتمالاً به صورت تصادفی در هنگام فلزکاری (سرباره) یا ساختن سفال، پدید آمده‌است. شیشه به عنوان یک ابزار تجملاتی باقی‌ماند و فروپاشی‌ها و رویدادهایی که در پایان عصر برنز رخ داد باعث توقف گسترش شیشه شد. گسترش بومی روش‌های ساخت شیشه در آسیای جنوبی در حدود ۱۷۳۰ پیش از میلاد آغاز شد. در چین باستان ساخت شیشه نسبت به سرامیک و فلز احتمالاً آغاز دیرتری داشته‌است. در امپراتوری روم، ابزارهای شیشه‌ای در منطقه‌های مسکونی، صنعتی و مراسم خاکسپاری پیدا شده‌است. شیشه به صورت گسترده در قرون وسطی کاربرد داشته‌است. از سدهٔ ۱۰ اُم به این سو، شیشه به صورت رنگی در معماری اسلامی جایگاه ویژه‌ای یافت و سپس در کلیساهای معمولی و جامع مورد استفاده قرار گرفت. کلیسای سن-دنی و کلیسای جامع شارتر دو نمونهٔ شناخته شدهٔ این کاربرد است. تا سدهٔ ۱۴ ام میلادی معماران به استفاده از شیشه‌های رنگی برای ساختمان‌ها روی آوردند مانند بنای سن-شپل در پاریس (۱۲۰۳ تا ۱۲۴۸) با آغاز رنسانس و دگرگونی معماری کاربرد شیشه‌های رنگی بزرگ، کم شد و کاربرد آن در خانه‌های مردمی بیشتر شد. با پیشرفت دانش و فن، این شیشه‌ها ارزان‌تر شدند و کاربرد آن‌ها همگانی تر و البته امکان تولید ارزان آن‌ها در قالب‌های بزرگ فراهم شده بود. در سدهٔ ۱۹ ام میلادی و همراه با معماری گوتیک نوین، نگاه تازه‌ای به شیشه‌های رنگی شد. در سدهٔ ۲۰ میلادی گونه‌های تازه‌ای از شیشه به صورت لایه لایه‌ای، مسلح (مقاوم‌سازی شده) و آجری به بازار آمد که کاربرد شیشه در ساختمان‌سازی را افزایش داد. ساختمان‌های چند طبقه بیشتر از دیوار شیشه ای که تقریباً به تمامی از شیشه است، ساخته شده‌اند. در آغاز شیشه به دلیل نداشتن واکنش با آب و به عنوان ظرف کاربرد داشت اما در پایان سدهٔ میانی ویژگی‌های نوری آن بیشتر مورد توجه قرار گرفت و تولید عدسی، ابزارهای ستاره‌شناسی و پس از آن ابزارهای پزشکی و دانش، گسترش یافت. در سدهٔ ۱۹ میلادی در روش‌های باستانی تولید شیشه، به ویژه شیشه‌های نقش برجسته دگرگونی‌هایی پدید آمد. این تغییر روش برای نخستین بار از زمان امپراتوری روم پدید می‌آمد و بیشتر در طرح‌های نوکلاسیک دیده می‌شد. در جنبش هنر نو از این شیشه‌ها به فراوانی بهره برده شد. با گذشت زمان کم‌کم کارگاه‌های کوچک شیشه‌های هنری در همه جا دیده شد. ویژگی‌های فیزیکی همچنین ببینید: فهرست ویژگی‌های فیزیکی شیشه ویژگی‌های نوری مهم‌ترین دلیل تولید شیشه ویژگی شفاف بودن آن در برابر طول موج‌های مرئی است. نقطهٔ مقابل شیشه مواد چندبلوری است که نور مرئی را از خود عبور نمی‌دهند. سطح شیشه معمولاً هموار است چون هنگام تشکیل، مولکول‌های بسیار سرد شدهٔ مایع دیگر مجبور نیستند هندسهٔ بلورهای سخت را به خود بگیرند بلکه نیروی کشش سطحی باعث شکل گرفتن آن‌ها می‌شود و به صورت میکروسکوپی سطحی هموار به‌دست می‌آید. این ویژگی‌ها باعث شفافیت و درخشندگی شیشه می‌شود و حتی در شیشه‌های رنگی (که نور را جذب می‌کنند) هم قابل مشاهده است. شیشه این توان را دارد تا نور را بشکند، آن را بازتاب کند و بدون اینکه نور دچار پراکندگی شود برپایهٔ نورشناسی هندسی آن را از خود بگذراند. این ویژگی‌ها در ساخت عدسی و پنجره مورد نیاز است. شیشه‌های معمولی ضریب شکستی نزدیک به ۱٫۵ دارند. بر پایهٔ معادله‌های فرسنل، بازتاب یک ورق شیشه در محیط معمولی و در هوا، نزدیک به ۴٪ در یکای سطح است و گذر نور از آن برای یک جزء (دو روی سطح) نزدیک به ۹۰٪ است. کاربرد دیگر شیشه در الکترونیک نوری است برای نمونه فیبر نوری. دیگر ویژگی‌ها در فرایند تولید شیشهٔ سیلیسی این امکان وجود دارد که آن را مذاب کرد، در قالب ریخت و دوباره از قالب بیرون آورد و از هندسهٔ صاف و ساده تا شکل‌های پیچیده به آن بخشید. محصول نهایی شکننده و آسیب‌پذیر خواهد بود مگر اینکه لایه لایه بر روی آن کارهای ویژه صورت گیرد. اما به هر حال ماندگاری شیشه در بیشتر شرایط بسیار بالا است، بسیار آهسته دچار خوردگی و فرسایش می‌شود و در برابر واکنش‌های آب و حمله‌های شیمیایی پایدار است به همین دلیل مناسب‌ترین گزینه برای نگهدارنده‌های مواد شیمیایی و خوراکی است. تولید پس از آنکه مواد خام شیشه و درصد هر یک از آن‌ها به‌دست آمد، این مواد به کوره برده می‌شود. تولید انبوه شیشهٔ آهک سوددار از مذاب کردن مواد اولیه در کوره‌های گازی به دست می‌آید. کوره‌های کوچکتر مانند ذوب‌کننده‌های الکتریکی یا کوره‌های دیگ-مانند هم وجود دارند که برای شیشه‌های ویژه بکار می‌روند. پس از ذوب و یکدست کردن مخلوط و از بین بردن حباب‌های کوچک هوا، شیشه شکل می‌گیرد. شیشه‌های تخت در و پنجره و کاربردهای مانند آن از راه فرایندی به نام شیشهٔ شناور ساخته می‌شوند. این فرایند در سال‌های ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۷ از سوی آلستر پیلکینگتن و کنث بیکرستف ارائه شد. آن‌ها شیشه را در یک حمام قلع مذاب به صورت لوله‌ای و پیوسته دور خود می‌پیچیدند و شیشه در این حمام شناور بود و از بالا برای اینکه سطح همواری بر رویش تشکیل شود آن را در برابر فشار نیتروژن قرار می‌دادند. بطری‌ها و ظرف‌های شیشه‌ای معمول از راه دمیدن و فشار به‌دست می‌آیند. البته علاوه بر این روش‌ها، راه‌های دیگری هم برای تولید شیشه وجود دارد. پس از آنکه شیشه شکل دلخواه را به خود گرفت آن را به آرامی سرد می‌کنند تا تنش‌های حرارتی موجود از بین برود. ترمیم سطح، لایه لایه کردن و پوشاندن سطح شیشه با یک مادهٔ ویژه همه از فرایندهای شیمیایی است که در ادامهٔ ساخت شیشه قرار دارد این فرایندها برای بالا بردن پایداری و مقاومت شیشه (مانند شیشهٔ ضد گلوله) یا دادن برخی ویژگی‌های نوری به آن (مانند شیشه ضد انعکاس) دنبال می‌شوند. یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که ممکن از در صنعتی شیشه رخ دهد ایجاد لکه در شیشه است که این به‌واسطه استفاده از آب سخت به وقوع می‌پیوندد. برای اینکه شیشه‌ها بدون لکه تولید یا برش داده شوند حتماً می‌بایست از آب بدون سختی یا همان آب مقطر استفاده نمود. رنگ رنگ با افزودن برخی یون‌های الکتریکی که به صورت یکنواخت در شیشه پراکنده می‌شوند یا با پراکنده کردن دانه‌های بسیار ریز در شیشه (مانند شیشهٔ فتوکرومیک) می‌توان شیشه‌های رنگی به‌دست آورد. شیشهٔ آهک سوددار اگر نازک باشد در چشم معمولی بی‌رنگ به نظر می‌آید. افزودن اندکی ناخالصی اکسید آهن (II) تا ۰٫۱ درصد وزنی، رنگ سبز کمرنگ به شیشه می‌دهد که در شیشه‌های ضخیم‌تر یا با کمک ابزارهای نوری این رنگ به خوبی دیده می‌شود. اما رنگ سبز پررنگ مانند بطری‌های سبز رنگ از افزودن اکسید آهن (II) و اکسید کروم (III) به‌دست می‌آید. گوگرد به همراه کربن و نمک‌های آهن، باعث به‌دست آمدن پُلی سولفید آهن و تولید شیشه‌های کهربایی با بازهٔ رنگ زرد تا نزدیک به سیاه می‌شود. اگر اندکی دی‌اکسید منگنز به شیشه‌ای که با آهن سبز شده‌است افزوده شود، رنگ سبز آن از میان می‌رود. این ویژگی‌ها در کارگاه‌های هنری بسیار کاربرد دارد برخی شیشه‌ها را به صورت رنگی خریداری می‌کنند و برخی خودشان به مواد خام رنگ اضافه می‌کنند. کوره‌های ذوب شیشه رایج‌ترین کوره‌های مورد استفاده برای تهیه شیشه کوره‌های تانکی است. طول این نوع کوره در حدود ۴۰ متر و پهنای آن در حدود ۱۲ متر می‌باشد. کار این کوره‌ها پیوسته بوده و با جلو رفتن مواد همیشه جا برای تغذیه مجدد کوره آماده می‌گردد. مواد نسوز داخل کوره‌های ذوب شیشه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد و باید در مقابل سایش دارای مقاومت بالایی باشند زیرا مواد داخل کوره به شدت جداره کوره را در مقابل سایش قرار می‌دهند. عمر مواد نسوز کوره‌های ذوب شیشه حداکثر ۴ سال می‌باشد. ظرفیت این کوره‌ها تقریباً حدود ۱۵۰۰ تن است. دستگاه‌های شکل دادن شیشه به انتهای شیشه متصل است. پس از آنکه مواد اصلی شیشه و درصد آن‌ها به دقت تعیین شد و مواد زائد آن جدا گردید مواد را وارد کوره می‌نمایند زیرا تغییر جزئی مواد روی خواص شیشه مخصوصاً روانی و شکل‌دادن و کارایی بعدی آن تأثیر زیادی دارد. مواد که وارد کوره شد به تدریج جلو رفته گرم‌تر می‌شود. در حرارت حدود ۱۰۰ درجه آب فیزیکی خود را از دست می‌دهد و در حرارت حدود ۶۰۰ درجه کربنات سدیم و کربنات کلسیم مخلوط می‌شوند و در حرارت ۹۰۰ درجه کربنات سدیم با سیلیس ترکیب می‌شود، در ۱۰۰۰درجه متا سیلیکات کلسیم تشکیل می‌شود و در حرارت ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ درجه ذوب و پالایش شیشه درون کوره پایان می‌یابد ولی در این حرارت شیشه روان بوده و دارای ویسکوزیته ای بسیار پایین می‌باشد که کار کردن روی آن غیرممکن می‌باشد. برای کار کردن روی شیشه باید مواد را به حالت خمیری در بیاوریم. برای این کار حرارت شیشه را پایین آورده و به حدود ۱۰۰۰ درجه سانتیگراد می‌رسانند. انواع شیشه شیشه سیلیکاتی سیلیسیم دی‌اکسید (با ترکیب شیمیایی SiO۲) پایه‌ای‌ترین مادهٔ سازندهٔ شیشه است. در طبیعت، در اثر برخورد آذرخش با ماسه واکنش شیشه‌شدگی کوارتز رخ می‌دهد که در نتیجهٔ آن یک ساختار توخالی (لوله‌ای) ریشه مانند، به نام سنگ آذرخشی پدید می‌آید. شیشهٔ سیلیسی که در درجهٔ نخست از سیلیس ساخته شده‌است به دلیل داشتن دمای انتقال بالای ۱۲۰۰ درجهٔ سلسیوس، برای کاربردهای ویژه‌ای مورد نیاز است اما برای عموم چندان کاربرد ندارد به همین دلیل چند مادهٔ خام دیگر هم به ترکیبات آن افزوده می‌شود تا فرایند ساخت را آسان‌تر کند. یکی از این مواد سدیم کربنات (Na۲CO۳) است که دمای انتقال شیشه را پایین می‌آورد. سدیم کربنات باعث می‌شود تا شیشه در آب قابل حل شود، برای جلوگیری از این ویژگی مقداری آهک (اکسید کلسیم CaO) که از سنگ آهک به دست می‌آید، به همراه اکسید منیزیم (MgO) و آلومینا (Al۲O۳) به آن افزوده می‌شود تا شیشه پایداری بیشتری پیدا کند. شیشه در نهایت از ۷۰ تا ۷۴ درصد وزنی سیلیس ساخته شده‌است و شیشه آهک سوددار نام دارد. این‌گونه از شیشه ۹۰ درصد از شیشهٔ تولیدی را دربرمی‌گیرد. شیشهٔ آهک سود دار ۷۲٪ سیلیس + ۱۴٫۲٪ اکسید سدیم (Na۲O) + منیزیم ۲٫۵٪ + آهک ۱۰٫۰٪ + آلومینا ۰٫۶٪. شفاف، به آسانی شکل می‌پذیرد و بهترین گزینه برای شیشهٔ پنجره است. انبساط گرمایی بالایی دارد و پایداری کمی در برابر گرما (۵۰۰ تا ۶۰۰ درجهٔ سانتیگراد). کاربرد در پنجره، ظرف‌های شیشه‌ای، حباب روشنایی (لامپ) و شیشهٔ لوازم دکوری موجود در خانه مانند شیشهٔ میز و … شیشهٔ سدیم بوروسیلیکات، پیرکس شیشه‌های بوروسیلیکاتی (که بیشتر با نام‌های تجاری پیرکس، دوران و … شناخته می‌شوند) معمولاً حاوی ۵–۱۳٪ تری‌اکسید بور (B2O3) هستند. شیشه‌های بوروسیلیکاتی ضرایب انبساط حرارتی نسبتاً کمی دارند ( به ازای هر درجه سلسیوس برای شیشه پیرکس در مقایسه با به ازای هر در جه سلسیوس برای یک شیشه آهک سوددار معمولی.). به همین دلیل، کمتر در معرض تنش ناشی از انبساط حرارتی قرار دارند و بنابراین در برابر ترک خوردگی در اثر شوک حرارتی آسیب‌پذیر نیستند. از آنها معمولاً در ساخت وسایل آزمایشگاهی، وسایل آشپزی خانگی و شیشه‌های چراغ‌های جلویی ماشین استفاده می‌شوند. شیشه سربی یا شیشه کریستال افزودن اکسید سرب (II) به شیشه سیلیکاتی دمای ذوب و ویسکوزیته مذاب آن را کاهش می‌دهد. تراکم بالای شیشه سربی (سیلیس + اکسید سرب (PbO) + اکسید پتاسیم (K2O) + سودا (Na2O) + اکسید روی (ZnO) + آلومینا) منجر به تراکم الکترون بالا، و در نتیجه ضریب شکست بالا می‌شود، ظروف شیشه ای بسیار درخشان تر است و باعث بازتاب منظم بیشتری می‌شود و پراکندگی نوری را افزایش می‌دهد. شیشه سربی قابلیت ارتجاعی بالایی داشته و این امر باعث می‌شود ظروف شیشه ای کارایی بیشتری داشته باشند و هنگام برخورد صدای واضح «زنگ» ایجاد شود. با این حال، شیشه سربی نمی‌تواند به خوبی در برابر درجه حرارت بالا مقاومت کند. شیشه آلومینوسیلیکات شیشه آلومینوسیلیکات معمولاً حاوی ۵–۱۰٪ آلومینا (Al2O3) است. ذوب و شکل‌گیری شیشه آلومینوسیلیکات در مقایسه با ترکیبات بوروسیلیکات دشوارتر است، اما از مقاومت حرارتی و دوام بسیار خوبی برخوردار است. شیشه آلومینوسیلیکات به‌طور گسترده‌ای برای تولید فایبرگلاس، برای ساخت پلاستیک‌های تقویت شده با شیشه (در ساخت قایق‌ها، قلاب‌های ماهیگیری و غیره)، ظروف آشپزی روی اجاق گاز و حباب لامپ‌های هالوژن استفاده می‌شود. سایر اکسیدهای افزودنی افزودن باریم نیز باعث افزایش ضریب شکست می‌شود. اکسید توریم باعث تولید شیشه ای با ضریب شکست بالا و پراکندگی نور کم می‌شود و به همین دلیل قبلاً در تولید لنزهای با کیفیت بالا استفاده می‌شد، اما به دلیل رادیواکتیو بودن، در عینک‌های مدرن اکسید لانتان جایگزین آن شده‌است. برای جذب اشعه مادون قرمز، به عنوان مثال در فیلترهای جذب کننده حرارت در پروژکتورهای فیلم، می‌توان به شیشه، مقداری آهن افزود، در حالی که از سریم(IV) اکسید برای تولید شیشه‌هایی که طول موج‌های ماورابنفش را جذب می‌کنند، می‌توان استفاده کرد. شیشه-سرامیک‌ها مواد شیشه-سرامیکی حاوی هر دو فاز سرامیک کریستالی و شیشه غیرِ کریستالی هستند. این مواد با هسته زایی کنترل شده کریستالی کردن جزئی شیشه پایه از طریق عملیات حرارتی ساخته می‌شوند. فایبرگلاس فایبرگلاس نوعی ماده کامپوزیت است که در آن یک رزین پلاستیکی با الیاف شیشه ای تقویت می‌شود. برای این کار، شیشه مذاب، کشیده شده و آن را به شکل الیاف درمی‌آورند. این الیاف سپس مانند پارچه به هم بافته شده و اجازه داده می‌شود که در داخل یک رزین تثبیت شود. فایبرگلاس خاصیت عایق حرارتی و ضد خوردگی داشته و بسیار سبک‌وزن است. به همین دلیل از آن برای عایقکاری در ساختمان سازی و در ساخت قاب لوازم برقی استفاده می‌شود. فایبرگلاس در ابتدا در انگلستان و ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم برای تولید آنتن‌پوش استفاده می‌شد. سایر موارد استفاده از فایبرگلاس عبارتند از: مصالح ساختمانی، بدنه قایق، قطعات بدنه اتومبیل و مواد کامپوزیتی هوافضا است. شیشه‌های غیرِ سیلیکاتی علاوه بر شیشه‌های معمولی مبتنی بر سیلیس، بسیاری از مواد معدنی و مواد آلی دیگر نیز می‌توانند شیشه تشکیل دهند، از جمله فلزات، آلومینات‌ها، فسفات‌ها، بورات‌ها، کالکوژنیدها، فلوراید‌ها، ژرمنات‌ها (شیشه‌های مبتنی بر GeO2)، تلوریت‌ها (شیشه‌های مبتنی بر TeO2) ، آنتی مونات‌ها (شیشه‌های مبتنی بر Sb2O3)، آرسنات‌ها (شیشه‌های مبتنی بر As2O3)، تیتانات‌ها (شیشه‌های مبتنی بر TiO2)، تانتالات‌ها (شیشه‌های مبتنی بر Ta2O5)، نیترات‌ها، کربنات‌ها، پلاستیک‌ها، اکریلیک و بسیاری از مواد دیگر. فلز شیشه‌ای در گذشته، دسته‌های کوچکی از فلزات آمورف با مساحت جانبی بالا (روبان، سیم، فیلم و غیره) از طریق خنک سازی بسیار سریع تولید شده‌اند. سیم‌های فلزی آمورف با پاشیدن فلز مذاب بر روی دیسک فلزی در حال چرخش تولید شده‌اند. اخیراً آلیاژهای مختلفی در لایه‌هایی با ضخامت بیش از ۱ میلی‌متر تولید شده‌اند. این شیشه‌ها به عنوان شیشه‌های فلزی فله ای (bulk metallic glasses) (BMG) شناخته می‌شوند. شرکت Liquidmetal Technologies تعدادی آلیاژ BMG مبتنی بر زیرکونیوم به فروش می‌رساند. دسته‌هایی از فولاد آمورف نیز تولید شده‌است که خصوصیات مکانیکی را بیش از آنچه در آلیاژهای فولاد معمولی یافت می‌شود، از خود نشان می‌دهد. پلیمرها شیشه‌های مهم پلیمری شامل ترکیبات دارویی بی‌شکل و شیشه ای هستند. این ترکیبات بسیار مفید هستند زیرا حلالیت ترکیب وقتی آمورف باشد در مقایسه با همان ترکیب در حالت بلوری بسیار بیشتر است. بسیاری از داروهای نوظهور در اشکال کریستالی خود عملاً نامحلول هستند. بسیاری از ترموپلاستیک‌های پلیمری که استفاده روزمره دارند، نوعی شیشه هستند. در بسیاری از کاربردها، مانند بطری‌های شیشه ای یا عینک، انواع پلیمری (شیشه‌های اکریلیک، پلی کربنات یا پلی اتیلن ترفتالات) جایگزین‌های بسیار سبک تری برای شیشه‌های سنتی هستند. مایعات مولکولی و نمک‌های ذوب شده مایعات مولکولی، الکترولیت‌ها، نمک‌های مذاب و محلول‌های آبی مخلوطی از مولکول‌ها یا یون‌های مختلف هستند که شبکه کووالانسی تشکیل نمی‌دهند و فقط از طریق نیروهای ضعیف واندروالس یا از طریق پیوندهای هیدروژنی گذرا با یکدیگر تعامل دارند. در مخلوطی از سه یا چند گونه یونی با اندازه و شکل غیر مشابه، تبلور آنقدر دشوار است که مایع را می‌توان به راحتی فوق سرد کرده و آن را تبدیل به شیشه کرد. برای مثال LiCl:RH2O (محلولی از نمک کلرید لیتیوم و مولکول‌های آب) در محدوده ای که R بین ۴ و ۸ باشد. شیشه گری برای ساختن شیشه‌های مسطح قدیمی‌ترین طریقه ساخت شیشه‌های مسطح به روش ریخته‌گری می‌باشد. این روش در حدود ۴۰۰ سال پیش برای نخستین بار در فرانسه پیشنهاد گردید. شیشه مذاب را روی سینی‌های بزرگ لبه داری می‌ریزند که این سینی از جنس مس یا فولاد بوده و کف آن کاملاً مسطح می‌باشد. مواد مذاب را به وسیله غلتک پهن می‌کنند. در کناره‌های سینی لبه قابل تنظیمی دارد که آن را به ضخامت شیشه‌ای که می‌خواهند تهیه نمایند بالا و پایین می‌برند. غلطکی که عرض سینی را طی می‌نماید به این لبه‌ها متکی است با یک یا چند بار رفت و برگشت از عرض سینی به دو لبه آن ضخامت شیشه در تمام نقاط جام یکسان می‌شود. ناهمواری‌های جزئی را با سمباده و صیقل دادن اصلاح می‌کنند. شیشه‌های شبکهٔ داده‌ها برخی شیشه‌ها که به فراوانی تولید می‌شوند و البته شیشه‌های سیلیکاتی جزء آن‌ها نیست، دارای ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی ویژه‌ای اند که برای کاربرد آن‌ها در شبکه‌های ارتباطی مانند فیبر نوری و دیگر روش‌های ذخیرهٔ داده مناسب است. از آن جمله می‌توان به شیشه‌های فلوئوریدی، آلومینوسیلیکاتی، فسفاتی، بُراتی و کالکوژنی اشاره کرد. سه دسته مادهٔ سازنده برای شیشه‌های اکسیدی وجود دارد: سازنده‌های شبکه، مواد میانی و اصلاح‌کننده‌ها. سازنده‌های شبکه (سیلیس، بور، ژرمانیم) می‌توانند شبکه‌ای از پیوندهای شیمیایی که همگی به هم مرتبط اند را درست کند. مواد میانی (تیتانیم، آلومینیم، زیرکونیم، بریلیم، منیزیم، روی) بسته به ترکیب شیشه می‌توانند هم به عنوان سازندهٔ شبکه و هم به عنوان اصلاح‌کننده رفتار کنند. اصلاح‌کننده‌ها (کلسیم، سرب، لیتیم، سدیم، پتاسیم) به عنوان اصلاح‌کننده ساختار شبکه رفتار می‌کنند. آن‌ها معمولاً به صورت یون ارائه می‌شوند و جاهایی که پیوند اکسیژن با اتم برقرار نشده را با پیوند کووالانسی جبران می‌کنند و ارتباط را برقرار می‌کنند. آن‌ها یک بار منفی نگه می‌دارند تا با بار مثبت یون همسایه خنثی شود. برخی عنصرها می‌توانند چندین نقش داشته باشند برای نمونه سرب هم می‌توانند سازندهٔ شبکه باشد (Pb۴+ به جای Si۴+) و هم اصلاح‌کننده. جستارهای وابسته شیشه‌گری شیشه تقویت شده شیشه-سرامیک شیشه آتشفشانی خودکشی شیشه منابع پیوند به بیرون اختراع‌های مصری پنجره دی‌الکتریک‌ها ساختمان شیشه ظرف مواد بسته‌بندی مواد مجسمه‌سازی
6109
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%DB%8C%D9%86%D9%87
آینه
آینه Mirror، صفحه ای شیشه‌ای یا فلزی است که به علت صافی و بازتاب بالا، بر رویهٔ خود، تصویر اجسام را نشان می‌دهد. آینه را آیینه و آئینه هم نوشته‌اند. شخص به این علت می‌تواند خود را در آینه ببینند که آینه نوری را که بر آن می‌تابد بازمی‌گرداند. چیزهایی از قبیل فرش و دیوارهای رنگ‌شده بیشتر نوری را که بر آن‌ها می‌تابد منعکس می‌کنند؛ ولی نوری که باز می‌تابانند، پراکنده می‌شود. اما آینه‌ها نور را بدون آنکه پراکنده کنند منعکس می‌کنند. برای جلوگیری از پراکندگی نور، سطح آینه باید بسیار صاف باشد. شیشه به همان صورت که هست یک آینه خوب تشکیل نمی‌دهد. نور، به جای آنکه از آن منعکس شود، از آن می‌گذرد. برای آن که شیشه آیینه شود پشت آن باید با چیزی پوشیده شود تا نور از آن عبور نکند. بسیاری از آینه‌ها با جیوه پوشیده شده‌اند؛ ولی اکنون نقره بیشتر به کار می‌رود. بعضی از آینه‌ها برآمده ـ محدب ـ و بعضی فرورفته یا ـ معقر ـ هستند. این آیینه‌ها ممکن است چیزها را بزرگتر یا کوچکتر از آنکه هستند بنمایانند. ممکن است آن‌ها را درازتر و باریک‌تر یا کوتاه‌تر و ضخیم‌تر نشان دهند. این آیینه‌ها ممکن است اشیاء را وارونه هم نشان دهند. این‌ها همه بستگی دارد به برآمدگی یا فرورفتگی هرآینه و ساختار اولیهٔ آن. از آینه‌های معروف جهان می‌توان به آیینه‌ای که در تلسکوپ رصدخانه مانت پالومار کالیفرنیا کار گذاشته شده اشاره کرد. این آینه، آینه محدب برآمده بزرگی است که طول آن ۵ متر است. آینه‌ها رُویه یا سطح‌های گوناگونی دارند. آینه‌های تخت معمول‌ترین نوع آینه‌ها هستند. آینه‌های کروی از دیگر گونهٔ آینه‌ها هستند که پرتوهای نور بازتابیده از رویهٔ آن‌ها در نقطه‌ای به نام نقطه کانونی آینه به هم می‌رسند. بسته به دوری جسم تا آینه و نوع آینه، فاصله نقطه کانونی آینه از آن متفاوت است. واحد شمارش آینه، جام می‌باشد. تاریخچه کهن‌ترین نشانه‌های آینه مربوط به ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد است که در نواحی آناتولی (در ترکیه امروزی) یافت شده‌است. پس از آن در ۴۰۰۰ پ.م. می‌توان تمدن‌های میانرودان را نام برد. در مصر باستان کهن‌ترین نشانه از آینه به حدود ۳۰۰۰ پ.م. بازمی‌گردد. نمونه‌ای دیگر از وجود آینه به حدود ۳۰۰۰ سال پیش در ایران می‌رسد که در زمان هخامنشیان بوده‌است، آن‌ها با صیقل دادن سنگها و فلزات، آن‌ها را به آینه‌هایی شفاف تبدیل می‌کردند که آثار آن در تالار آینهٔ تخت جمشید باقی مانده‌است. آینه‌های صیقل شده در آمریکای جنوبی و مرکزی به ۲۰۰۰ پیش از میلاد بازمی‌گردد. در چین آینه‌های برنجی به ۲۰۰۰ پیش از میلاد بازمی‌گردد. آینه‌های روکش شده از فلز در صیدای لبنان در سدهٔ یکم پس از میلاد یافت شده‌است. آینه‌های شیشه‌ای با روکشی از ورقهٔ طلا در نوشته‌های پلینی مهتر در کتاب «تاریخ طبیعی (پلینی)» در سال ۷۷ پس از میلاد نوشته شده‌است. در زمان‌های قدیم آیینه را از فلز صیقلی می‌ساختند. کلئوپاترا، ملکه زیبای مصر، هرگز خود را در آینه‌ای نظیر آنچه اکنون ما داریم، ندید. برخی از بهترین آینه‌های شیشه‌ای قدیم در ونیز ساخته شده بود؛ ولی این آیینه‌ها اغلب کمی موج‌دار بود. تا پیش از اختراع شیشه لوحه‌ای، توانستند آینه شیشه‌ای خوب بسازند. اولین آینه‌های شیشه‌ای لوحه‌ای بسیار گران بود. یکی از بانوان دربار فرانسه یک‌بار تمامی یک دهکده خود را با یک آینه معامله کرد و از این معامله خود خشنود هم بود. لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه در آن زمان، سرسرای باشکوهی از آینه داشت که در کاخ ورسای ساخته شده بود. در سدهٔ ۱۲ میلادی شیشه در فرآوری آینه، به شکل گسترده به کار گرفته شد و نخستین آینه‌های شیشه‌ای که با ورقه‌هایی پوشیده از سرب به بازار عرضه می‌شدند به وجود آمدند. زمانی بعد ماهیت سمی بودن سرب آشکار گردید و به همین دلیل استفاده از مخلوط جیوه و قلع به جای سرب آغاز شد. این تغییر و دگرش‌ها باعث شدند که ونیز که در آن زمان محل تولید این‌گونه آینه‌ها بود به یک قطب اقتصادی تبدیل شود. با وجود این، اختراع و فراوری آینه را نباید جزو نیازهای نخست و تنها در حد یک ابزار شخصی پنداشت، امروزه کاربردهای دانشی آینه‌ها بسیار بیشتر از کاربردهای نخستین و نمایی آن‌ها هستند. داشنمندان از مدت‌ها پیش ویژگی‌های آینه‌های تخت و کوژ و کاو (محدب و مقعر) را می‌شناختند و حتی با بهره از آن‌ها برای متمرکز کردن نور آفتاب وسایلی را برای به آتش کشیدن اجسام اختراع کرده بودند. حتی در این مورد افسانه‌ای وجود دارد که می‌گویند ارشمیدس دانشمند نامدار سدهٔ سوم پیش از میلاد به وسیلهٔ شبکه‌ای از این‌گونه آینه‌ها، کشتی‌های بادبانی مهاجمان رومی را به آتش می‌کشیده‌است، تا اینکه فرمانروای روم سرانجام در شب موفق به تسخیر شهر «سیراکوز» می‌گردد. آینهٔ برآمده یک آینهٔ قدیمی است. گونه‌ها آینه‌ها بر پایهٔ ساختار به گونه‌های زیر بخش می‌شوند: آینه‌های تخت آینه‌های شیشه‌ای آینه‌های فلزی آینه‌های لایه‌گذاری شده آینه‌های کروی آینهٔ کاو یا مقعر آینهٔ کوژ یا محدب آینه‌های شلجمی (در چراغ خودروها) آینه‌های توان بالا (کاربرد در آزمایش و محاسبات) آینه‌ها بر پایهٔ جنس به گونه‌های زیر بخش می‌شوند: آینه‌های شیشه‌ای آینه‌های فلزی آینه‌های مایع ساخت بیشتر آینه‌ها با افزودن روکش بازتابنده به یک صفحه مناسب (معمولاً شیشه) ساخته می‌شوند. در بیشتر آینه‌ها این صفحه به دلیل آسانی ساخت، شفافیت، سختی، و توانایی داشتن رویهٔ صاف، شیشه است. روکش بازتابنده معمولاً به پشت آینه افزوده می‌شود تا از فرسایش و آسیب‌های ناگهانی در پناه بماند. این لایه شکل داده می‌شود، صیقل داده می‌شود و پاک می‌شود تا سپس روکش شود. آینه‌های شیشه‌ای بیش‌تر با نقره یا آلومنیوم به همراه مجموعه‌ای از دیگر روکش‌ها، روکش می‌شوند. کلرید قلع نقره اکتیواتور (فعال‌سازهای) شیمیایی مس رنگ کلرید قلع (II) نخست افزوده می‌شود، چراکه نقره نمی‌تواند به شیشه بچسبد. فعال‌سازها باعث سختی قلع/نقره می‌شوند. مس برای ماندگاری و دیرپایی افزوده می‌شود. رنگ (بیش‌تر موارد سبز) در پشت آینه از خراش‌ها و آسیب‌های ناگهانی جلوگیری می‌کند. در برخی کاربردها، به ویژه آن‌ها که هزینه اهمیت دارد یا به دیرپایی بسیار نیازمندند، آینه‌ها از یک مادهٔ توپر مانند فلز صیقل‌زده، ساخته می‌شوند. برای کاربردهای فنی مانند آینه‌های لیزری، روکش بازتابنده بیش‌تر به روش نشست مکنده به روی رویهٔ بیرونی لایه روکش می‌شود. این کار از بازتاب دوباره و از جذب نور در آینه جلوگیری می‌کند. آینه‌های فنی ارزان‌تر، از روکش نقره، آلومنیوم یا طلا بهره می‌برند (طلا بیش‌تر برای آینه‌های فروسرخ) و بازتاب‌های ۹۰–۹۵٪ را تا هنگامی که نو هستند، بدست می‌آورند. یک روکش محافظ ممکن است برای جلوگیری از اکسید شدن لایهٔ بازتابنده افزوده شود. کاربردهایی که به بازتاب بیش‌تر یا ماندگاری بیش‌تر نیازمندند، از روکش ترابرقی بهره می‌برند، که می‌تواند بازتاب‌هایی به اندازهٔ ۹۹٫۹۹۹٪ را در یک بازهٔ کوچک از طول‌موج‌ها بدست آورد. کاربردها از جمله کاربردهای آینه‌ها می‌توان موارد زیر را نام برد: تلسکوپ‌ها: به نظر می رسد مهم‌ترین کاربرد آینه در تلسکوپ‌ها بوده باشد، که باعث شد دید آدمی فراتر از زمین رود. سامانه‌های رادار و روش‌های پیچیدهٔ هواپیمایی میکروسکوپ‌ها ابزارآلات پزشکی در خودروها جهت افزایش میدان دید. در دوربین‌های شکاری در عینک‌های مختلف در ساخت آثار هنری تلسکوپ ‌های زیردریایی در لیزرها برای تشدید و یک سو کردن شعاع‌های نور آینه در خانه یکی دیگر از کاردهای آینه در خانه برای استفاده روزمره است. اینجا آینه ها معمولا بصورت ایستاده می باشد. آینه در ادبیات فارسی شعری از حافظ: نگارخانه جستارهای وابسته آینه چندلایه‌ای اپتیک پراش براگ پیوند به بیرون منابع کاربرد آینه دکوراتیو طرح های آینه دکوراتیو آینه‌ها پوشش‌های دیوار کاربردهای شیشه نورشناسی هندسی
6115
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%87%D9%87%20%28%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%29
بداهه (موسیقی)
بداهه‌نوازی عمل نواختن درجا، اتفاقی و ناگهانی یک قطعه موسیقی بدون تنظیم قبلی است. بداهه‌نوازی در موسیقی ایرانی اجرای موسیقی ایرانی به‌ویژه در تک‌نوازی و آواز معمولاً همراه با بداهه‌نوازی و بداهه‌خوانی است. اگر نوازنده یا خواننده از اجرای ردیف و نغمه‌های معروف جدا شود و در مایه‌ای که مناسب سیر آهنگ است قطعه‌ای بنوازد یا بخواند، بداهه‌نوازی یا بداهه‌خوانی کرده‌است. به‌ویژه از آنجا که موسیقی سنتی ایران به صورت خواندن از روی نت (موسیقی) اجرا نمی‌شود، معمولاً مستلزم بداهه‌نوازی است. بداهه نوازی از نوع خاص تربیت موزیسین‌های ایرانی که مبنی بر حفظ قطعات و نه اجرای یکبارهٔ آن‌ها از روی نت است ناشی می‌شود. بداهه نواز، باید به تعداد کافی نغمه، جمله و ریتم در ذهن داشته باشد تا بتواند با استفاده از این جملات و به کمک خلاقیت و ذوق شخصی خویش به تصنیف هم‌زمان با اجرا بپردازد. بداهه نوازی یکی از نقاط قوت موزیسین‌های ایرانی محسوب می‌شود و در آثار برخی از موسیقیدان‌های ایرانی فراوان دیده می‌شود. لازم است ذکر شود که در هنر بداهه نوازی محیط و حال و هوای نوازنده نقش بسزایی دارد. درهنگام بداهه نوازی فرد نوازنده باید در آرامش باشد؛ و برای بداهه نوازی باید محیط پیرامون بداهه نواز آرام و به‌دور از هیاهو و اضطراب باشد. بداهه‌نوازی در موسیقی کلاسیک لئونارد برنشتین آهنگساز آمریکایی، موسیقی کلاسیک را «موسیقی دقیق» تعریف می‌کند چون در این موسیقی نوازنده باید دقیقاً همان نت‌هایی را که آهنگساز نوشته اجرا کند. پس به نظر می‌رسد که بداهه‌نوازی در موسیقی کلاسیک جایی ندارد؛ ولی در گذشته چنین نبود و گاه نوازنده‌ها می‌توانستند درمیان اجرای یک قطعه، هنری هم از خود بنمایند. موتزارت و بتهوون از این نظر مشهور بودند که می‌توانند پشت پیانو بنشینند و قطعه‌ای را بدون تنظیم قبلی درجا تصنیف کنند و بنوازند. بخش کادانس در کنسرتوها هم در واقع برای فراهم کردن امکان بداهه‌نوازی نوازنده‌هاست، اگرچه بیشتر ترجیح می‌دهند کادانس‌های مشهور را بنوازند. زیگموند اسپات در کتاب «چگونه از موسیقی لذت ببریم»، بداهه‌نوازی را این‌گونه تعریف کرده: «هرگاه قطعه‌ای موسیقی فی‌البداهه از نظر جمله‌بندی، هارمونی، فرم و صحت – همسنگ قطعه‌ای باشد که با فراغت و تمرکز فکر، تصنیف شده و بر روی کاغذ نت آمده باشد – کار نوازنده را بداهه‌نوازی گویند.» بنابراین تعریف، بداهه‌نوازی یک امر عادی نیست و نوازنده‌ای که به بداهه می‌پردازد، باید به درک قابل توجهی از موسیقی رسیده باشد که بتواند به‌طور خودجوش و غیرمنتظره موسیقی را خلق کند. بداهه‌نوازی در جاز بداهه‌نوازی از ملزومات سبک جاز و بلوز است. قطعه جاز بدون بداهه‌نوازی جاز نیست. از دوران بی‌باپ به بعد فرم قطعات جاز خیلی شبیه به فرم سونات در موسیقی کلاسیک شده‌است، بدین معنی که هر قطعه از چند بخش اصلی تشکیل می‌شود: گشایش، نغمه اصلی، بداهه‌نوازی، بازگشت به نغمه اصلی و احتمالاً یک بخش اوج گیرنده پایانی. با گشایش حال و هوای قطعه معلوم می‌شود. در نغمه اصلی معمولاً یک آهنگ معروف و دلنشین، معمولاً از نغمه‌های استاندارد جاز، اجرا می‌شود. سپس نوبت به بداهه‌نوازی می‌رسد. در این بخش چند تن از تکنوازان به نوبت قطعه اصلی را متحول می‌کنند و بسته به ذوق و حال و توانائی خود چیزی می‌نوازند. در جریان تکنوازی آنان قسمت ریتم (معمولاً کنترباس و سازهای ضربه‌ای) ریتم را نگه می‌دارند، یا بسته به حالی که بداهه‌نوازی پیدا می‌کند، تغییراتی در ضرب می‌دهند. سپس تمام گروه به نغمه اصلی بازمی‌گردند و در آخر با یک بخش پایانی، معمولاً به حالت کودا (بخش پایانی)، قطعه به پایان می‌رسد. البته همه قطعات این ترتیب را ندارند و بسیاری از نوازندگان به صورت‌های دیگری هم قطعات را اجرا می‌کنند ولی این ترتیب که گفته شد بسیار رایج است. هنر اصلی نوازندگان جاز در بخش بداهه‌نوازی تجلی می‌کند. خلاقیت آنان در متحول کردن نغمه اصلی و ضرب، چیره‌دستی آنان در نواختن ساز، و عمق آشنائی آنان به موسیقی و نغمه‌های گوناگون (که معمولاً به صورت تلمیح یا اشاره به نغمه‌های معروف نشان داده می‌شود) در همین بخش بداهه‌نوازی معلوم می‌شود. خوانندگان جاز برای بداهه‌خوانی از کاری به نام صداخوانی (scat) استفاده می‌کنند. در این تکنیک خواننده به‌جای خواندن متن ترانه صداهایی (بی‌معنی) که گاه شبیه به کلمات می‌شود اجرا می‌کند. بداهه‌نوازی یا بداهه‌خوانی همچنین محمل مناسبی برای ابراز احساسات نوازنده یا خواننده‌است. اگر بداهه‌نوازی در قطعه نباشد نوازنده فقط به اجرای نغمه اصلی می‌پردازد و هرچه هم که از تکنیک‌های تغییر در ضرب و سوینگ (سبک جاز) و سایر روش‌های رایج در جاز استفاده کند، باز کارش جاز به معنای واقعی نخواهد بود. منابع بداهه (موسیقی) بداهه تکنیک‌های اجرای موسیقی تکنیک‌های جاز جاز خلاقیت ژانرهای موسیقی موسیقی ایرانی
6125
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D8%B1%D9%87%20%28%D8%AE%D9%85%DB%8C%D8%B1%29
انجیره (خمیر)
انجیره به دلیل موقعیت جغرافیایی بسیار عالی و داشتن چشم اندازهای طبیعی بسیار زیبا، همانند نگینی در دل چشمه ها و نخلستان می درخشد. قبور و آثار باستانی به جا مانده حاکی از این است که پیشینه این روستا به دوران پیش از اسلام بر می گردد.  انجیره ( نام قدیمی اَنزِرَه) با جمعیتی بالغ بر 1400 نفر (360 خانوار)، از توابع بخش مهران در شهرستان بندر لنگهدر استان هرمزگان است. این روستا در  120 کیلومتری بندرلنگه و 110 کیلومتری بندرخمیر و 50 کیلومتری بستک قرار دارد. مردم انجیره به زبان فارسی و گویش اَچُمی تکلم می کنند. انجیره شامل 6 محله به نام های خَی، دِه، پُشتِه، خَوار، قبله و شَعزار می باشد که برای رفاه حال ساکنین در انجام امور دینی و مذهبی، دراین محلات 6 باب مسجد با امکانات بسیار خوب بنا نهاده شده است. انجیره دارای دهیاری، پست بانک، مرکز مخابرات، خانه بهداشت، سالن ورزشی و ارگان های آموزشی از قبیل: مجتمع آموزشی پرورشی، مهد کودک ،دبستان دخترانه و پسرانه، دبیرستان، دارالقرآن، شعبه حفظ، کتابخانه و... می باشد. همچنین به همت مردم خیراندیش انجیره، انجمن خیریه ای برپاست که نقش بسزایی در پیشبرد اهداف فرهنگی، هنری، معنوی و عمرانی روستا داشته است. مردم انجیره از دیرباز تاکنون الگو و اسوه مشارکت و همکاری برای پیشرفت روستا بوده و در استان هرمزگان زبانزد خاص و عام هستند. جاذبه های گردشگری و تاریخی انجیره عبارتند از: برکه و نخلستان سر به فلک کشیده اهوک، چشمه های سزال، برکه جنگلی، قنات های تاریخی و نخلستان های درون روستا، مجموعه سدهای عظیم ، آرامگاه شیخ عبدالله انصار، قلعه دیده بان و بام انجیره. جمعیت روستای انجیره دارای 1400 نفر (360 خانوار) است که از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی می‌باشند و به زبان فارسی و به گویش اچمی تکلم می‌کنند. جغرافیای منطقه انجیره از نظر جغرافیایی در وسط دره‌ای زیر کوه (در اصطلاح محلی: بن کوه) واقع شده و از شمال به رودخانه مهران و از جنوب به کوه بن‌کوه محصور شده و همچنین در جنوب انجیره جایی به نام قلعه دیده‌بان قرار دارد. از مغرب به طهر «تلخ اطهر» و کوران، و از سمت شرق به کوه محصور است. منطقه آهک در نزدیکی «أنجیره» منطقه‌ای بنام «آهک» وجود دارد که یکی از جاذبه‌های گردشگری روستا به‌شمار می‌آید. برای رسیدن به این منطقه باید مسیر نیم ساعت پیاده‌روی نمود. اخیراً با تلاش شورای و فعالیت مردمی جاده‌ای ساخته شده که مردم می‌توانند با وسایل نقلیه این مسیر را طی کنند. «أَهِک» یکی نقاط دیدنی روستای انجیره‌است. به دلیل وجود داشتن یک استخر مردم تمایل زیادی برای رفتن به آنجا دارند، بخصوص در فصل تابستان. این استخر از زمان‌های بسیار دور به یادگار مانده که هنوز هم قابل استفاده‌است. از آنجا که ساکنان قدیمی روستای انجیره هندی‌ها (گور)بودند به رویت قدیمی‌ترها این استخر ساخته دست آن‌ها می‌باشد. همچنین آهک دارای نخلستانهای زیادی است که آب آن‌ها از همین استخر تهیه و آبیاری می‌شوند. منطقه آهک شامل قسمت‌های دیگری نیز بنامهای: لاور گزی بنالزه گرگین در فصل زمستان و بهار برای تفریح و گشت (طبخ) به این مناطق می‌روند، جای سرسبز و زیبا است. چشمه انجیره دارای حدود ۱۴ چشمه خیلی کوچک است که هر یک به تفاوت از ۲۰ کیلو تا ۴ کیلو بذرافکن است؛ و هر یک چند بته نخل آب می‌دهد. آبش برای نخلستان و کشاورزی مناسب اما برای آشامیدن آدمی خوب نیست. بقعه شیخ عبدالله انصار در انجیره واقع است. مشایخ انصار انجیره و لمزان از نوادگان شیخ عبدالله انصارند. نام چشمه‌های کوچک ۱۴ گانه انجیره به شرح زیر است: چشمهٔ مِدال چشمهٔ کشکات چشمهٔ فاء چشمهٔ قلمدان چشمهٔ اسناک چشمهٔ خی چشمهٔ بُریدو چشمهٔ مُدُن قنات چشمهٔ آهوک چشمهٔ لوران چشمهٔ خِر چشمهٔ حُرومزان چشمهٔ چک چک چشمهٔ کشته زار در کوه‌های انجیره در موسم بهار و پائیز عسل خیلی یافت می‌شود، به ویژه پس از زمستانهای پرباران. از این رو مردم انجیره معمولاً سحرگاه برای یافتن عسل به کوه‌های اطراف می‌روند و روزانه مقدار مناسبی عسل جمع‌آوری می‌کنند. چهار نوع عسل در انجیره یافت می‌شود که عبارت‌اند از: عسل الزهور عسل شوارده عسل سمر عسل خرما. منابع محمدیان، کوخردی، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی. بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی روستاهای شهرستان بندر لنگه
6132
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%D9%85%D9%86%20%D9%87%D8%A7%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%86%D8%B2
کلمن هاوکینز
از کُلمن هاوکینز (زادهٔ ۲۱ نوامبر ۱۹۰۴ - درگذشتهٔ ۱۹ مه ۱۹۶۹) به عنوان پدر ساکسفون تنور یاد می‌شود. نخستین ساکسفونیست‌های مهم در موسیقی جَز از ساکسفون سوپرانو (سیدنی بشی) یا ساکسفون کلید C (فرانک ترامبائر) استفاده می‌کردند اما بعد از اینکه کلمن هاوکینز، ساکسفون تنور را به عنوان یک ساز محوری در جَز (همانند گیتار در راک اند رول) شناساند، ساکسفون‌های مذکور، محبوبیت خود را از دست دادند. از دوران کودکی استعداد موسیقی سرشاری داشت. در سال ۱۹۲۲ میمی اسمیت او را کشف کرد. یک سال بعد هاکینز همکاری با فلچر هندرسن را آغاز کرد. او، ملقب به "هاوک" یا "Bean" طی ۱۱ سال فعالیتش در ارکستر فلچر هندرسون، (بین سال‌های ۱۹۲۳–۳۴) تقریباً بدون رقیب بود. در آنزمان سبک نواختنش به عنوان الگویی صحیح از نواختن ساکسفون، معرفی شده بود؛ ویبراتوی غلیظ، صدای زنگ دار قوی و حرارت بااحساس صدای سازش به همراه هوش هارمونیکش، هر نوازنده ای را مسحور خود می‌کرد. در ۱۹۳۴ به اروپا رفت و در بسیاری از شهرهای اروپا کنسرت داد و صفحه پر کرد. در ۱۹۳۷ صفحه معروفی را با بنی کارتر و جنگو راینهارت و استفان گراپللی ضبط کرد. با آغاز جنگ جهانی دوم، بعد از ۵ سال اقامت در اروپا، در بازگشت به نیویورک، وقتی در یک کلاب شبانه با گروهش مشغول اجرا بودند، به اجبار تهیه‌کننده که از او درخواست کرده بود برای ضبط صفحه، یک قطعهٔ دیگر را اجرا کند، با بی میلی، آهنگی («بادی اند سول») را اجرا کرد که مسیر موسیقی جَز را برای همیشه تغییر داد. این قطعه، را می‌توان نقطهٔ اوج بداهه نوازی در جَز دانست. جملات مارپیچ گونهٔ هاوک، به‌خوبی بیانگر سبک آرپژ او در بداهه نوازی است که با اعتماد به نفس و تأمل او، تنش ایجاد می‌کنند. هاوکینز بعدها از پاساژهایش که تمایل به اوج گرفتن داشتند به عنوان گونه ای ارضای جنسی یاد کرد. در ۱۹۴۴ با تلونیوس مانک و دیزی گیلیسپی صفحه‌ای ضبط کرد. نوآوری‌های لستر یانگ و چارلی پارکر در ۱۹۴۶ کارهای او را قدیمی جلوه می‌داد ولی هاکینز اهل تطبیق با جریانات جدید بود و در سال‌های بعد با کسانی مانند روی الدریچ و تلونیوس مانک و مکس روچ و جان کولترین و سانی رالینز همکاری کرد. در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ با ارکستر دوک الینگتن نواخت. اگرچه گرایش اصلی هاوکینز سبک سویینگ یا جز سنتی بود اما او تا قبل از مرگش در ۱۹۶۹ با نوارنده‌های بی باپ همکاری بسیاری داشت و بر روی بسیاری از آنها تأثیرگذار نیز بود. منابع Giddins, Gary. DeVeaux, Scott. 2009. Jazz. W. W. Norton Company. افراد آفریقایی-آمریکایی سده ۲۰ (میلادی) اهالی توپیکا، کانزاس اهالی سنت جوزف، میزوری اهالی میزوری درگذشتگان به علت سینه‌پهلو ساکسوفون‌نوازان بیباپ مدفونان در گورستان وودلاون (برانکس، نیویورک) موسیقی‌دانان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان اهل توپیکا، کانزاس موسیقی‌دانان اهل شیکاگو موسیقی‌دانان اهل نیویورک موسیقی‌دانان جاز آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان جاز اهل ایلینوی موسیقی‌دانان جاز اهل نیویورک (ایالت) موسیقی‌دانان جاز مرد موسیقی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) نوازندگان ساکسوفون جاز اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان ساکسوفون سده ۲۰ (میلادی) هنرمندان ایمپالس! رکوردز هنرمندان پرستیژ رکوردز هنرمندان ورو رکوردز
6133
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%86%D8%B2
سانی رالینز
سانی رالینز (زاده ۷ سپتامبر ۱۹۳۰) نوازنده ساکسوفون تِنور سبک جاز اهل آمریکا است. وب‌گاه آل‌میوزیک رالینز را نه تنها یکی از بهترین ساکسفونیست‌های تنور دوران بی‌باپ و هارد باپ، بلکه بهترین نوازندهٔ معاصر ساکسفون جاز دانسته‌است. کودکی و جوانی او در محله هارلم نیویورک گذشت و در همین دوره بود که سبک جدید بی باپ در هارلم شکل گرفت. او با برخی از پایه‌گذاران بی‌باپ مثل دیزی گیلیسپی و چارلی پارکر و باد پاول برنامه اجرا کرد. در دهه ۵۰ او را بهترین نوازنده ساکسوفون جاز بعد از چارلی پارکر می‌دانستند. در دهه ۶۰ به فری جز روی آورد. مدتی از ظاهر شدن در انظار دوری کرد ولی در دهه ۷۰ دوباره به اجرا پرداخت. تعدادی از ساخته‌های رالینز مانند «Oleo»، «Airegin» و «St. Thomas» از شناخته‌شده‌ترین آثار جَز و در ردهٔ نغمه‌های استاندارد جاز به‌شمار می‌آیند. پانویس آهنگسازان جاز آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا آهنگسازان جاز اهل ایالات متحده آمریکا آهنگسازان جاز مرد افراد آمریکایی جزایر ویرجین ایالات متحده آمریکایی‌تبار افراد زنده اهالی نیویورک برندگان جایزه مرکز کندی برندگان جایزه یک عمر دستاورد گرمی دریافت‌کنندگان جایزه گوگنهایم دریافت‌کنندگان نشان ملی هنر آمریکا رهبران گروه‌های جاز اهل ایالات متحده آمریکا زادگان ۱۹۳۰ (میلادی) ساکسوفون‌نوازان بیباپ موسیقی‌دانان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان اهل نیویورک موسیقی‌دانان جاز آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان جاز اهل نیویورک (ایالت) نوازندگان بادی چوبی آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان ساکسوفون جاز اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان ساکسوفون سده ۲۱ (میلادی) هنرمندان آرسی‌ای وکتور رکوردز هنرمندان ایمپالس! رکوردز هنرمندان پرستیژ رکوردز هنرمندان ورو رکوردز دریافت‌کنندگان صلیب افتخار اتریشی برای علم و هنر، رده اول
6140
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C
صداخوانی
صداخوانی (در انگلیسی scat singing) نوعی بداهه‌خوانی در موسیقی است که در آن واژه‌هایی بدون معنا بکار برده شود مانند واژه‌های بی‌معنای «هله‌مالی»، «هلی‌لو هلیوسَن»، «دیمبَل و دیمبول» در موسیقی ایرانی به‌ویژه سبک بندری. در موسیقی غربی صداخوانی بیشتر در سبک جاز بکار می‌رود و نمونه‌هایی از این واژه‌نماها در جاز «دوداه»، «بی‌باپ»، «دووی»، «بام» و «هیبیس‌جیبیس» است. از نخستین صداخوانی‌های ضبط‌شده در موسیقی جاز می‌توان از صدای لویی آرمسترانگ در سال ۱۹۲۶ میلادی نام برد. جستارهای وابسته نیمه‌خوانی منابع یکی از منابع:ویکی‌پدیای انگلیسی، نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۰۶. تکنیک‌های جاز جاز شیوه‌های خوانندگی
6142
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%20%D8%A8%D9%86%D8%AF%D8%B1%DB%8C
موسیقی بندری
بندری یکی از سبکهای موسیقی ایران است. بندری موزیکی شاد و ریتم‌دار است. این موسیقی با استفاده از سازهای کوبه‌ای تومبا، تمپو و نی انبان که یک ساز بادی است نواخته می‌شود. سازهای بندری در هرمزگان کوبه‌ایی‌ها: دهل (صدای بم) پی په (صدای میانه) کسر (صدای زیر) لیوا (سازی اصالتاً آفریقایی) که در مراسم مذهبی خاصی استفاده می‌شود و ساخته شده از تنه درخت مخصوص، مراسم زار تخته. دو تیکه چوب که معمولاً زنها در کنار دهل و کسر روی هم میزنن. conga و bongo و داربوکا؛ و سما (با تشدید روی میم) شبیه دایره که عرب‌ها هم استفاده می‌کنند. جهله یا همان کوزه با سه نوع صدا (جمالی با صدایی بم) (جهله با صدایی میانه) و (گلوک صدایی‌ زیر) زهی‌ها: عود. چنگ (قیچک با کوکی خاص که نزدیک به موسیقی بلوچی هستش) kora سازی اصالتاً آفریقایی بادی‌ها: جفتی (سازی شبیه نی انبان اما بدون انبان) سورنا در خوزستان نی انبان. سنج دمام. دهل. با کمی تفاوت عود. داربوکا.نی عربی.کاسوره.دف عربی.دف.تومبا.بانگ و بینگو. در بوشهر ساز لیوا بوشهری. نی انبان. عود. سنج. دهل و دمامو، کاسوره، نی جفتی، بوق منابع موسیقی بندری موسیقی ایرانی موسیقی خلیج فارس موسیقی نواحی ایران
6159
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%DB%8C%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87
جیرنده
جیرنده شهری در بخش عمارلو شهرستان رودبار استان گیلان است و در ۳۵ کیلومتری لوشان، ۶۵ کیلومتری رودبار و ۱۲۰ کیلومتری رشت قرار دارد و آب و هوای آن سرد و کوهستانی است. وجه تسمیه نام بومی این شهر، جیرین دیه می باشد؛ که معادل فارسی آن ده زیرین معنی می شود: جیرین = زیرین + دیه = ده جغرافیای طبیعی این منطقه دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است. در ارتفاع بیش از ۱٬۳۷۷ متری از سطح آب‌های آزاد واقع است. از شمال به جنگل‌های راش و از غرب به جنگل‌های سرو کوهی ( اُرس) (به تاتی: اروس) و از جنوب به باغستان‌ها مشرف می‌شود. زبان مردم جیرنده رودبار به زبان گیلکی با گویش گالشی (دیلمی) سخن می‌گویند. همچنین عده‌ای از کردهای مهاجر که در زمان صفویه و نادرشاه در عمارلو و رحمت‌آباد ساکن شدند و به زبان مخصوص خود حرف می‌زنند، ولی همه به زبان گیلکی آشنایی دارند و به زبان گیلکی حرف می‌زنند، بدون این‌که لهجه آن‌ها متمایز باشد. به گفته سبزعلیپور مردمان تات زبان رودبار در دو منطقه عمارلو و خورگام زندگی میکنند. مرکز بخش عمارلو جیرنده است و علاوه بر آن روستاهای انبوه، کلیشم، خرم‌کوه، ویه ، ناوه، لایه، نوده فاراب، یکنم، ایینه‌ده، پاکده، داماش، بیورزین، پارودبار، اسکابن، کرماک به زبان تاتی تکلم می‌کنند. در بخش خورگام مرکز بخش یعنی بره‌سر و روستاهای ناش، اسطلخ‌کوه، چیچال، لیاول علیا، چلوانسرا، قوشه لانه، سه پستانک، گرزنه چاک، کشکش به زبان تاتی تکلم میکنند. طبق نظر او رودبار یک منطقه چند زبانه هست و در آن به تاتی، کردی (کرمانجی)، گالشی و تالشی سخن می‌گویند. تاتی رودبار در جنوب گیلان در رودبار، پیرکوه، خورگام، رحمت‌آباد، رستم‌آباد و فاراب گویش می‌شود و گیلکی رودبار در جنوب گیلان، در رستم‌آباد، رودبار، منجیل و لوشان و ... رایج است. در فرهنگ جغرافیایی ایران جیرنده‌ را قصبه‌ و مرکز بلوک‌ فاراب‌ ذکر کرده‌ و از گویش‌ تاتی‌ اهالی‌ و گلیم‌بافی‌ و جوراب‌بافی‌ آنجا سخن‌ گفته‌ است‌.>جیرنده رزم آرا، فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، جلد ۲، ص ۷۴.</ref> قومیت و خان نشینی جیرنده اهالی جیرنده کرد می باشند. ایشان از نواده گان سران کردهای کرمانج ایل عمارلو ، شاخه بیشانلو شناخته می شوند. در کتاب ولایات و دارالمرزایران و گیلان، رابینو دوبورگومال، نایب کنسول انگلستان دررشت (۱۹۰۶-۱۹۱۲ میلادی) به صراحت از قومیت اهالی جیرنده سخن می گوید: خان کنونی جیرنده نصرالله خان سرهنگ پسر عبدالله خان از قبیله بیشانلو است. در جای دیگر او می افزاید: در ۱۱۸۵ هدایت خان، حاکم گیلان که در صدد توسعة قلمرو خود به سمت مشرق بود، تنکابن را از فرمانروایان کُرد (رستم خان عمارلو) گرفت و با موافقت کریم خان زند (متوفی ۱۱۹۳) آن را به گیلان ملحق ساخت. این سندهای تاریخی گواهی بر این اند که نه تنها در زمان صفویان، افشاریان، زندیان و قاجاریان اهالی جیرنده افزون بر حکومت در منطقه عمارلو، حاکمان گیلان، تنکابن نیز بوده اند،‌ بلکه قومیت ایشان نیز مشخصا کرد و از بیشانلو های عمارلو می باشند. خان های عمارلو ولی خان نیای بزرگ اهالی جیرنده، داماش و عمارلو شناخته می شود. فرزندان ولی خان عمارلو خوانین جیرنده بوده اند؛ جیرنده مرکز منطقه عمارلو شناخته می شود. فرزندان ولی خان عمارلو عبارتند از: قربانعلی خان محمد خان حیدر خان نوروز خان محراب خان آدینه خان شریف خان پناه خان انبارلو به گفته ادیب الشعراء (صفحه 114-115)، وی از خمسه قزوین با لشکری آراسته به جنگ آزاد خان افغان حاکم آذربایجان رفت، اما آزاد خان 4000 تن از لشکریانش را به سرداری فتحعلی خان افشار به دفعش فرستاد. در جنگی که در نزدیکی تبریز میان ایشان درگرفت پناه خان انبارلو شکست خورد و گریخت. رستم خان عمارلو در مجمع التواریخ گلستانه (صفحه393) او را از سرداران کریم خان زند دانسته که در جنگ با آزاد خان افغان، هم راه کریم خان، حیدر خان، شیخ مراد خان، کاکاخان و مهرعلیخان در قلب سپاه جای داشته است. به گفته رابینو در کتاب دارالمرز گیلان وی آخرین حاکم عمارلوئی در تنکابن بوده است. او پس از ابراهیم خان حکومت داشت. حکومتش به دست هدایت خان حاکم گیلان برچیده شد و با رضایت کریم خان زند از آن پس تنکابن پاره‌ای از گیلان شد. ابراهیم خان عمارلو در تاریخ دارالمرز گیلان، رابینو او را حاکم تنکابن (1175-1185) خوانده است. سرشناسان دیگر جیرنده عمارلو، و جیرنده دارای افراد سرشناس بسیاری در تاریخ بوده اند. برای نمونه جناب آقای ضیاء‌الدین توکلی عمارلو، در سال ۱۳۵۵ خورشیدی ریاست شورای شهرستان رودبار را بر عهده داشتند (نفر هشتم از راست در تصویر). جمعیت جمعیت جیرنده براساس سرشماری اولیه ۱۳۹۰، ۲٬۵۸۴ نفر اعلام شده‌است. محله‌ها محله‌های قدیمی جیرنده عبارت‌اند از: خیاطیه محله نوروزخانیه محله محمدخانیه محله حیدرخانیه محله رضاکیه محله غلامعلیه محله میانه کوشک میشینان تَکیَّه سیاه چاله داماشیه محله گر محله بعد از زلزله رودبار، جیرنده به سه فاز تقسیم شد. اماکن تاریخی کوله سر ها: تا مدت‌ها پس از ورود اسلام به ایران به دلیل کوهستانی بودن همچونان کیش باستانی خود، مهرپرستی را پاس می‌داشتند. آتش نزد ایشان از احترام ویژه‌ای برخوردار بوده‌است و برای پاسداری از آتش جایگاه‌های آتشی با نام کوله سر در چند نقطه شهر برپا بوده‌است که امروزه آثاری از آن برپاست. کوله سرها تا پیش از برپایی سلسله پهلوی کاربری پخش آتش برای منطقه عمارلو بر عهده داشته‌است. حمام قدیمی جیرنده منابع شهرستان رودبار شهرها و روستاهای تات‌زبان شهرهای استان گیلان شهرهای شهرستان رودبار
6160
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D8%A8%D8%BA%D9%84%DB%8C
زیربغلی
زیربَغَلی یکی از سازهای کوبه‌ای است از خانواده تنبک که در افغانستان روایی دارد. زیربغلی همانند کوزه آب است که معمولأ از گل سفال ساخته می‌شود. سرکوچک زیربغلی مانند دهن کوزه باز است و سر بزرگ آن با پوست بز یا پوست آهو پوشانیده شده‌است. زیربغلی با انگشتان هر دو دست نواخته می‌شود. زیربغلی عادی ۶۲ سانتی متر طول داشته و قطر سر بزرگ آن ۱۹ سانتی متر است. این ساز موسیقی محلی که از چوب جگ (شیشم) نیز ساخته می‌شود و بیشتر در کابل، بخش‌های شمال، شمال خاوری و باختر افغانستان یعنی بیشتر در مناطق پارس‌نشین افغانستان رواج دارد. مشهورترین نوازنده زیربغلی در افغانستان ملنگ نجرابی است.نام دیگر "زیر بغلی"، "کوزه" است. منبع ماهنامه فرهنگی نی، مسئول: دکتر محمد هاشم فقیری، فنلاند ۲۰۰۳ سازهای کوبه‌ای
6161
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%D9%86%DA%AF%20%D9%86%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%A8%DB%8C
ملنگ نجرابی
ملنگ نجرابی از مشهورترین نوازندگان زیربغلی (گونه‌ای تنبک) در افغانستان بود. وی در سال ۱۳۱۷ در روستای روزاخیل دره کلان شهرستان (ولسوالی) نجراب در استان کاپیسا زاده شد و از آغاز جوانی به موسیقی روی آورد، در سال ۱۳۳۸ به رادیو افغانستان راه یافت و در ارکستر محلی به عنوان زیربغلی نواز به کار آغاز کرد. ملنگ نجرابی در سال ۱۳۶۳ لقب کارمند شایسته فرهنگ افغانستان را بدست آورد. ملنگ نجرابی ابتکار تأسیس اولین گروه ضرب نوازان را که در آن پانزده نفر زیربغلی می‌نواختند بدوش گرفت. شهرت ملنگ از کشور فراتر رفته بود. او در سال ۱۹۸۱ در کنگرهِ موسیقی برلین برندهِ نشان زرین شد و در سال ۱۹۸۵ لقب نوازنده زرین‌پنجه را در جشنواره موسیقی محلی در کره بدست آورد که از آن پس درهمه جا به این لقب شناخته می‌شد . ملنگ پس از کنسرت اخیر در پاریس با بد مزاجی روبرو گردید و مرگ او ناشی از یک سرطان پیشرفته که تا همان هنگام تشخیص نشده بود، فرا رسید. منبع ماهنامه فرهنگی نی، مسئول: دکتر محمد هاشم فقیری، فنلاند ۲۰۰۳ موسیقی‌دانان اهل افغانستان
6162
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87%20%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85%20%28%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%A7%29
امامزاده قاسم (ازنا)
امامزاده قاسم یکی از بناهای تاریخی استان لرستان در غرب ایران است که قدمت آن به قرن هشتم هجری و دوره ایلخانی می‌رسد. این آرامگاه، در روستای امامزاده قاسم در دهستان جاپلق (گاپله) از توابع شهرستان ازنا و در دشت جاپلق واقع شده است.این روستا در گذشته از سردسیرات عشایر ایل بختیاری بوده است. نام این روستا نیز برگرفته از همین امامزاده می‌باشد. قدمت این امامزاده به دوره ایلخانی می‌رسد. کتیبه روی در ورودی این مقبره و نیز حاشیه‌های ضریح، سالهای ۷۳۸، ۸۰۸ و ۸۵۰ قمری را نشان می‌دهند.مردم این روستا از لرهای بختیاری هستند،و زبان آنها لری است. آثار ملی ایران آرامگاه این امامزاده در ردیف فهرست آثار ملی ایران با شمارهٔ ۱۷۵۷ ثبت شده‌است. گنبد مخروطی شکل امامزاده قاسم با ۴۰ متر ارتفاع یکی از موارد خاص معماری در نوع خود و از عجایب معماری ایران می‌باشد. این گنبد از بیرون مخروطی ولی از داخل حرم به شکل کروی می‌باشد. پانویس پیوند به بیرون تصویر آرامگاه امامزاده قاسم آرامگاه‌ها در استان لرستان امامزاده‌ها در استان لرستان شهرستان ازنا
6163
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA%20%DA%A9%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B3%D8%A7
ولایت کاپیسا
کاپیسا ولایتی در شمال شرقی افغانستان است. مساحت این ولایت ۱،۸۴۲ کیلومتر مربع است و جمعیت آن در سال ۲۰۰۹ حدود ۳۶۵ هزار نفر برآورد شده‌است. کاپیسا کوچکترین ولایت افغانستان است اما بیشترین تراکم جمعیتی را پس از کابل دارد. مرکز ولایت کاپیسا شهر محمود راقی است. نام برگرفته از نام سانسکریت شهر باستانی کاپیسی (همان بگرام امروزی)، که توسط پانینی، زبان‌شناس هندی اهل گندهارا یاد شده. این شهر پایتخت تابستانی شاهنشاهی کوشان بوده و در منابع یونانی باستان و لاتین به نام‌های Alexandria of the Caucasus/اسکندریه قفقاز و Alexandria-Kapisa/اسکندریه کاپیسا نیز یاد شده‌است.</small> پیشینه پیشینه کاپیسا به دوران کنشکای بزرگ امپراتور کوشانی و همچنان دوران بودایی یونان باختری می‌رسد که کاپیسا در آن زمان به عنوان پایتخت تابستانی کنشکا انتخاب شده بود. خمزرگر یکی از مرکزهای مهم آیین بودایی بوده و دو تندیس یافت‌شده بودا که از نشانه‌هایش آتش زبانه می‌کشد و از کف پایش آب فوران می‌کند از موری خمزرگر و دومی از سنجن بدست آمده‌است. بگرام به محل شهر قدیمی در افغانستان گفته می‌شود که مورخان چینی آن را کیپیش و جغرافی‌نگاران یونانی کاپیسا یاد کرده‌اند. خرابه‌های آن در شصت کیلومتری جنوب غربی کابل واقع است و بین بستر رودخانه و باریک آب قرار دارد. در جلگه کاپیسا یا کوه دامن و به‌خصوص در برج عبدالله که آن را قلعه شاهی نامیده‌اند، توسط موسیو فوشه و مسیوها گن فرانسوی حفریاتی شده و آثار زیادی از تمدن بودایی در آن محل بدست آمده‌است. هیوئن تسنگ زائر چینی در خاطرات خود می‌نویسد که کاپیسا روی‌هم‌رفته دارای صد معبد و شش هزار شمن (راهب) بودایی بوده‌است. کورش بزرگ (۵۳۰ - ۵۸۰ ق م) بنیان‌گذار حکومت هخامنشیان، از طریق گدروزیا به سرزمین هند حمله‌ور شد، اما تنها موفق به تصرف پاروپامیساده که بین هندوکش و رخج قرار داشت شد. پلینی چنین گزارش می‌کند که شهر مشهور کاپیسا (بگرام) در این حملات با خاک یکسان شد. براساس گفتهٔ تاریخ‌نویسان چینی رئیس قبیله کوشان در سال‌های ۳۹ تا ۲۷ ق. م. کیو-تسیو-کیو نام داشت که پس از پیروزی بر چهار قبیلهٔ دیگر خود را کوشان‌شاه خواند. کیو-تسیو-کیو یا کوجولا کره کردفیزس پس از تصرف همهٔ ایالت بلخ با سپاه خود از هندوکش گذشت و نواحی کابل و کاپیسا را گشود و پس از آن تا کنارهٔ چپ رود سند پیش رفت و این سرزمین‌ها را از دست آخرین پادشاهان سکائی، جانشینان گندفر به درآورد و بنیاد شاهنشاهی کوشانی را در مشرق استوار کرد. گروه طالبان در ۱۱ مهر ۱۳۷۵ ولایت کاپیسا را بدون هیچ مقاومتی تصرف کردند. این ولایت پس از گفتگوهای طالبان با فرماندار کاپیسا سقوط کرد. جغرافیا از سوی شرق کاپیسا ولایت لغمان، در سمت غرب آن ولایت پروان، شمال آن ولایت پنجشیر و بطرف جنوب آن ولایت کابل قرار دارد. دریای (رودخانه) پنجشیر از شمال به سوی جنوب و جنوب شرق در جریان بوده، ولایت کاپیسا را از ولایت پروان جدا می‌سازد. کوه‌های سنجن، خمزرگر، ریگ‌روان، بولغین و شیرخان‌خیل در این ولایت قرار گرفته‌اند. اقلیم کاپیسا سرد و خشک معتدل است. میانگین سالانه بارندگی آن در حدود ۴۰۰ میلی‌متر می‌باشد. حیوانات وحشی مانند شغال، خرس قهوه‌ای، کفتار راه‌راه و پلنگ در ارتفاعات کوهبندها و کوه‌های نجراب زیست دارند. خاک کاپیسا از خاک‌های چمنی و دشتی ترکیب گردیده‌است و منابع معدنی در ولایت کاپیسا عبارت است از ابرک، آهن و بریلیم. آبیاری در این ولایت به وسیله جوی‌هایی صورت می‌گیرد که از رودخانه پنجشیر، رود شتل و رودخانهٔ غوربند سرچشمه می‌گیرند. نهرهای بزرگ این ولایت که در ولسوالی‌های مرکزی آن قرار دارد عبارت از نهر خواجه، نهر رزاق، نهر ریگروان و نهر افغان می‌باشد. فراورده‌های کشاورزی در این ولایت عبارت از گندم، جو، جواری (ذرت)، برنج، پنبه و میوه‌های انگور، انار، توت، زردآلود، خربوزه و تربوز است و زعفران از اقلام مهم تجارتی در این ولایت محسوب می‌شود. بیشتر مردم کاپیسا کشاورز و مالدار (دامدار) هستند و حیوانات اهلی از قبیل گاو، گوسفند و بز را نگهداری می‌نمایند. مردم مردم کاپیسا از اقوام تاجیک، پشتون (غلزایی) و پشه‌ای (پشه‌ای‌ها گاهی بخشی از پشتوها طبقه‌بندی می‌شوند) و نورستانی (قبایل کاتا و) هستند که اکثریت جمعیت کاپیسا را تاجیک‌ها تشکیل می‌دهد و به زبان‌های دری، پشتو، پشه‌ای و پراچی صحبت می‌کنند. منازل مردم این سرزمین به‌شکل دیوار خشتی، سقف چوبی، دیوار سنگی و سقف چوب‌پوش ساخته می‌شود.ولی در گذر زمان نیز پیشرفت کرده اند و چه از لحاظ خانه، درس، وغیره.... اقتصاد زراعت جواری ولایت کاپیسا در سال ١٣٩٩ از ٩ هزار هکتار باغ بالغ بر ٢۰ هزار تُن جواری بدست آمده است که نسبت به سال قبل ۱۵ درصد افزایش را نشان میدهد. کاپیسا از ولایت‌هایی است که آب فراوان و هوای مناسب برای کشت انواع مختلف نباتات دارد. در این ولایت بیش‌تر گندم، جواری، لوبیا، شرشم و ماش کشت می‌شود که بازدهی خوبی برای دهقانان دارد. فرهنگ بر اساس آمار سال ۲۰۰۷ در این ولایت ۲۰۲۹ مسجد، ۹۹ مدرسه و مرکز آموزشی، ۲ بیمارستان و ۳۵ کلینیک بهداشتی درمانی و یک دانشگاه به نام دانشگاه البیرونی فعال است. این دانشگاه که در ولسوالی کوهستان واقع است و توسط احمد شاه مسعود ساخته شده، دوره‌هایی را در رشته‌های کشاورزی، مطالعات اسلامی، مهندسی، پزشکی و ادبیات ارائه می‌کند. در گذشته یک کارخانه نساجی و سینما نیز در این ولایت وجود داشت که در دوران جنگ شوروی در افغانستان از میان رفتند. واحدهای اداری اَلِه‌سائی تَگاب حصهٔ اول کوهستان حصهٔ دوم کوهستان کوه‌بند محمود راقی نَجراب جستارهای وابسته ولایت‌های افغانستان منابع پیوند به بیرون ولایت کاپیسا، افغانستان ولایت کاپیسا تاریخ افغانستان پیش از اسلام تاریخ ولایت کاپیسا منطقه‌های تاریخی افغانستان کاپیسا
6164
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B4%D8%AA%D9%88%D9%86%E2%80%8C%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C
پشتون‌سازی
پَشتون‌سازی یا افغان‌سازی () به اقدامات و تلاش‌هایی که سیاستمداران و حاکمان پشتون (افغان) برای تحمیل اجباری هویت افغانی (پشتونی)، و حذف و نابودی هویت فارسی و خراسانی از سرزمین افغانستان کنونی (خراسان اصیل) انجام می‌دهند گفته می‌شودهمچنین فرایند پشتون سازی گسترده و حذف هویت و فرهنگ اقوام ترک‌تبار افغانستان نظیر ازبک‌ها و ][ترکمن‌ها]] نیز به شدت در حال اجرا شدن است روش‌ها پشتون شدن مردم غیرپشتون ممکن است هنگامی صورت می‌گیرد که مردم غیرپشتون در مناطق پشتون‌نشین ساکن شوند و با زبان و فرهنگ پشتون آمیخته گردند. مثلاً بسیاری از اقوام ترک‌تبار که در قرن هشتم و نهم میلادی در کوه‌های هندوکش ساکن شدند در جمعیت پشتون آن نواحی حل گردیدند. همچنین پشتون‌سازی ممکن است به روند انتقال پشتون‌ها به مناطق غیرپشتون اشاره داشته‌باشد. یا به‌شکل گسترده به فرسایش آداب و رسوم و زبان مردم غیرپشتون در نتیجه قدرت سیاسی پشتون‌ها در افغانستان صورت گیرد. همچنین در قرن بیستم پشتون‌سازی‌های توسط نادر خان یا اخیراً توسط طالبان صورت گرفته‌است. تنش‌ها روی استفاده از واژه‌های فارسی دانشگاه و دانشکده در کنار واژه‌های پشتو پوهنتون و پوهنزی در پیش‌نویس قانون تحصیلات عالی افغانستان، از مسائل جنجال‌برانگیز در حوزه فرهنگی افغانستان است و دانشجویان در کابل و برخی دیگر شهرها به نوشتن تابلوی دانشگاه‌های این کشور تنها به زبان پشتو واکنش نشان داده و علیه آن مخالفت و تظاهرات کرده‌اند. اگرچه در قانون اساسی افغانستان زبان‌های فارسی و پشتو در قوانین این کشور از جایگاه برابر برخوردارند، ولی برخی از مسئولان امور، که اکثراً پشتو زبان هستند، این برابری را در عمل مراعات نمی‌کنند و از آن جمله کارت هویت جدید شهروندان افغانستان که تنها به پشتو نوشته شده باعث اعتراض پارسی‌زبانان این کشور شده‌است. مسعود ترشتوال، یکی از مدافعان زبان فارسی، که استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه کابل است، پس از اعتراض به این روند در رسانه‌ها، شب ۱۵ مه ۲۰۱۱، توسط عده‌ای ناشناس ربوده و مسموم شد و پس از آزادی در بیمارستان بستری شد. برهم زدن ترکیب جمعیتی انجام مهاجرت‌های اجباری برخی از گروه‌های قومی و ملیتی در افغانستان یکی از روش‌های پشتون‌سازی بوده‌است. به عنوان مثال سیاست انتقال گروه‌های قومی پشتون به سمت شمال افغانستان در دورهٔ صدارت محمد هاشم خان می‌توان ذکر کرد. در زمان صدارت نامبرده ریاست ناقلین در چارچوب وزارت داخله ایجاد شد که محمد گل مومند به سمت وزیر داخله ایفای وظیفه می‌نمود. ریاست مذکور وظیفه و تطبیق اسکان قبایل آن طرف سرحد آزاد جنوب افغانستان را در نواحی سمت شمال به عهده داشت به آرزوی آن که بتواند گروه قومی پشتون را در افغانستان توسعه بخشد. نامبرده برای تشویق هر چه بیشتر ناقلین زمین‌های درجه‌اول نزدیک سرآب را دراختیار آنان می‌گذاشت. همچنان در گذشته مالیاتی گزاف و کمرشکن و غیرعادلانه به نام «مالیهٔ خس‌بری» بالای زمینداران محلی سمت شمال توسط حکومت وقت توأم با انتقال ناقلین پشتون در آن مناطق تحمیل می‌شد که از عهدهٔ پرداخت آن برآمده نمی‌توانستند، و ناگزیر جایداد و اراضی خود را به قیمت ارزان فروخته و از حق ملکیت خود محروم ساخته شده و مجبور ساخته می‌شدند تا محلات آبایی و اصلی خود را ترک کرده و در دامنهٔ کوه‌های خشک و لم‌یزرع مسکن گزین شوند. بخشنامه‌های دولتی در سال‌های ۱۳۱۶–۱۳۱۷ خورشیدی (۱۹۳۷–۱۹۳۸ میلادی) دولت افغانستان دانشجویانی را برای آموزش دیدن در زمینه نظامی به اروپا و آمریکا فرستاد. بنا بر سیاست پشتون‌سازی، فرزندان اقوام هزاره، قزلباش و ازبک از شرکت در این دوره‌های آموزشی محروم شدند. در سال ۱۳۱۸/۱۹۳۹ بر پایهٔ دستور دولتی زبان تدریس در همهٔ دروس مدارس سراسر افغانستان از فارسی به پشتو تبدیل شد. کمبود منابع به زبان پشتو و عدم آشنایی بخش بزرگی از مردم افغانستان با این زبان، باعث فلج شدن نظام آموزشی و گسترش بی‌سوادی شد. پس از چندین سال و اعتراضات عمومی سرانجام در زمان وزارت نجیب‌الله خان توروایانا، وزیر معارف وقت، آن وزارت‌خانه ناچار شد تدریس به زبان فارسی را به مناطق فارسی‌زبان افغانستان بازگرداند. از آن پس مقرر شد در مناطق فارسی‌زبان کلاس‌ها و دروس به فارسی باشد و پشتو به عنوان یکی از درس‌ها آموزش داده‌شود و در مناطق پشتوزبان زبان تدریس پشتو باشد. از سال ۱۳۱۸ خورشیدی برای کارمندان ورازت‌خانه‌ها، بانک‌ها و دیگر ادارات افغانستان به صورت اجباری دوره‌های زبان پشتو گذاشته‌شد. این دوره‌ها تا ۱۳۵۷ خورشیدی ادامه یافت ولی با ناکامی روبرو بود. کم‌تر کسی از فارسی‌زبانان که این دوره‌ها را گذارندند قادر به نوشتن و خواندن پشتو در سطح کافی بودند. در بلخ پشتون‌سازی در بلخ در زمان امان‌الله شاه یکی از افراد او به نام وزیر محمدگل مهمند نایب‌الحکومهٔ ولایت بلخ شد. وی سیاست پشتون‌سازی را در این ولایت پیشه کرد و اقدامات زیر را انجام داد: غصب ۵۰ هزار جریب زمین آبی تاجیکان و ازبکان و واگذاری آن‌ها میان پشتون‌های آورده‌شده به منطقه. اختصاص مالچرها (مراتع) به پشتون‌ها. نابودسازی آثار تاریخی بلخ از جمله سنگ‌نوشته‌ها و سنگ‌مزارهای زرتشتی و سغدی پیش از اسلام. سوزاندن ۲۳۷ دست‌نویس کهن فارسی، عربی و ترکی. مدارس منطقه تا سال ۱۳۴۵ تنها مجاز به آموزش به زبان پشتو بودند. تغییر بیشتر نام‌های جغرافیایی منطقه از فارسی و ترکی به پشتو از جمله: چارباغ گلشن (شینکی)، دلبرجین (شلخی)، پلاس‌پوش (زوزان)، چهل‌ستون (غندان)، بوینه‌قره (شولگره)، آدینه‌مسجد (چاربولک)، سمرقندیان (زرغون‌کوت)، کدوخانه (باندگی)، ده‌دراز (غشی)، چقیش (استولگی)، یول‌بولدی (لیندی)، کول انبونه (مندتی) و… در آن دوره، پس از پشتون‌سازی نام‌ها در ولایت‌های بلخ، جوزجان، سرپل و فاریاب، هر فرد بومی که نام بومی مکان‌ها را به زبان می‌آورده جریمه نقدی می‌شده‌است. در انحصار درآوردن پست‌های دولتی گروه بین‌المللی بحران در گزارشی بیان کرد که اشرف غنی و عبدالله عبدالله پست‌های بلند مرتبه را در میان متحدان خود تقسیم می‌کند و تقرری‌ها در دولت وحدت ملی بر مبنای قومیت صورت می‌گیرد و رئیس‌جمهور افغانستان افراد را از قوم پشتون انتخاب می‌کند. راهکارهای قوم‌گرایانه در سنبله ۱۳۹۶ روزنامه اطلاعات روز سندی را از یک گروه تلگرامی که کارمندان اداره امور ریاست جمهوری به نشر رساند که ثواب‌الدین مخکش کارمند این ریاست فایلی با ۱۲ راهکار در گروه بارگذاری کرده بود در آن راهکارهایی برای برکناری کارمندان غیرپشتون و جایگزینی افراد پشتون در آن ارائه شده بود. مطالب فایل تغییر سکرتر داوود نورزی و گماشتن کسی به‌جای وی که به زبان‌های پشتو، انگلیسی و فارسی آشناست و پشتون است. اختصاص دو-سه کارشناس برای دفتر «قاضی دلاور». حمایت از قاضی دلاور برای رسیدن به ریاست ارتباط بین‌المللی این اداره. گرفتن کارت دخولی ارگ از بعضی از اشخاص. باید به کسانی این کارت داده شود که قابل اعتماد باشند، نه مخالف ما. عبدالرحیم‌زی باید از جاها و ریاست‌های مهم دور نگهداشته شود. علی خان درست کار می‌کند، اما هزاره‌ها را می‌آورد و در جاهای خوب مقرر می‌کند. به‌جایش، یک پشتون توانمند پیدا کنیم که به تمام زبان‌ها آشنا و نویسنده باشد. همه به این نظر اند که «تیموری» برای «تیم» و «رفقا» همکاری درست نمی‌کند… برای او پست کمیشنری کمیسیون مستقل حقوق بشر از رئیس‌جمهور درخواست کنیم… در ادارهٔ امور با هر رئیس، باید دوستان توانمند خود را به‌صورت موقتی جابه‌جا کنیم، تا کدام «رئیس» از صلاحیت‌هایش استفادهٔ نادرست نکند و به ضرر ما تمام نشود… دوستان خود را باید در پست‌های خوب تعیین و امکاناتی مانند موتر، کارت و مانند آن فراهم کنیم. پشتون‌های هرات را که پشتو نمی‌فهمند جابه‌جا کنیم و تاجیک و ازبیک که مطلقاً مطابق خواست ما کار کنند را به‌صورت نمونه‌ای تعیین کنیم، تا مردم فکر کنند که از هر قوم کسی در این‌جا (ادارهٔ امور) است. به نورزی باید بگوییم که در نشست‌های کابینه شرکت ورزد، تماس‌اش را با رئیس‌جمهور بیشتر کند و با نزدیکان رئیس‌جمهور، مانند ملکزی، اجمل غنی، روشان تماس‌اش را بیشتر سازد. با وزرایی که رئیس‌جمهور آن‌ها را می‌پسندد، بیشتر کار کنیم تا رئیس‌جمهور در مورد ما نظر مساعدی بیابد و توصیف کند. با فراهی کمک کنیم. نشر این خبر با واکنش بسیار منفی اقوام غیرپشتون مواجه شد و افشای این اطلاعات منجر به اخراج وی شد. تحمیل هویت افغان بر دیگر اقوام یکی از تلاش‌های دولت افغانستان تحمیل هویت افغان بر دیگر اقوام دیگر در شناسنامه‌های الکتریکی جدید هست. هرچند در ابتدا تصویب شد که کلمه افغان و اسلام در شناسنامه افراد درج نشود اما با اعتراض چند تن رئیس‌جمهور روند توزیع شناسنامه را متوقف و خواهان درج اسلام و افغان در شناسنامه‌های جدید شد رئیس‌جمهور و همفکران وی به شدت سعی بر تحمیل کلمه افغان بر دیگر اقوام هستند. اقوام دیگر افغانستان منجمله قوم تاجیک، هزاره، اوزبیک و دیگر اقوام دیگر هویت خود را افغان ندانسته و مخالف شناخته شدن به نام «افغان» هستند. جستارهای وابسته فارسی‌ستیزی در افغانستان پی‌نوشت‌ها منابع نوشتار: ترکیب اتنیکی (قومی و ملیتی) نفوس افغانستان، نوشتهٔ فتح‌محمد سامع، استاد پیشین دانشگاه کابل. از وبگاه آریایی در آن وبگاه آمده: استفاده از مطالب آریایی با ذکر مآخذ آزاد است. پیوند به بیرون پشتون‌سازی به شیوهٔ استالینی، رادیو زمانه (فارسی)* آشکار شدن سیاست زبانی در افغانستان در اسناد محرمانه (انگلیسی و فارسی تاجیکی)* 'راهنمای قوم‌گرایانه' در ارگ؛ اقدامی فردی یا سیاستی پنهانی؟ آموزش در افغانستان ایرانی‌ستیزی بلوچستان پشتون تاریخ اجتماعی افغانستان تاریخ اجتماعی پاکستان تاریخ افغانستان تاریخ پاکستان جامعه پشتون فرهنگ پشتون فرهنگ در پاکستان همسان‌سازی فرهنگی
6166
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B6%E2%80%8C%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D8%A8
فیض‌محمد کاتب
فیض‌محمد کاتب هزاره معروف به کاتب (زادهٔ ۱۶ رمضان ۱۲۷۹ ه‍. ق، غزنی - درگذشت ۱۷ شعبان ۱۳۴۹ ه‍. ق، کابل) (۱۳۰۹–۱۲۴۱ ه‍.ش) نویسنده و تاریخ‌نگار معاصر افغانستان که از قوم هزاره بود. آثار او در زمره معتبرترین منابع تاریخ معاصر افغانستان شناخته می‌شود. معروف‌ترین اثر وی کتاب سراج التواریخ است که در ۵ جلد نوشته شده‌است. فیض محمدکاتب هزاره به علت مهارت بالایی که در خوشنویسی و نویسندگی داشت توانست به دربار حکومت عبدالرحمان خان و فرزند او حبیب‌الله خان راه پیدا کند و در سمت منشی دربار گماشته شود، از همین روکار نوشتن نامه‌ها و فرمان‌های دولتی در اختیار او گذاشته شد و لقب کاتب از همین رو بر وی گماشته شد. زندگی‌نامه فیض‌محمد کاتب هزاره زادهٔ ۱۶ رمضان ۱۲۹۷ هجری قمری در دهکده زردسنگ قره‌باغ ولایت غزنی می‌باشد. پدر او «سعید محمد» و پدربزرگش خداداد فرزند الله داد از طایفه هزاره محمد خواجه بود که در زمان جنگ‌های خونین میان اقوام افغانستان به راه افتاد به ناهور کوچ کرد و وکالت و ریاست قوم محمد خواجه را بر عهده داشت. کاتب تحصیلات ابتدایی خود را در مکاتب سنتی ناهور به انجام رسانید و برای تکمیل تحصیل بیشتر نزد ملا محمد سرور اسحاقزی در قندهار به شاگردی نشست. سپس برای ادامه تحصیلاتش به لاهور رفت، بعد از لاهور برای تحصیلات حوزوی راهی قم شد و آخرین مرجع تحصیل او حوزه علمیه نجف می‌باشد. وی خلال این چندسال آموزش‌های حکمت، لغت، نجوم، حساب، جبر و زبان‌های عربی، پشتو، اردو و انگلیسی را فرا گرفت. تحصیلات کاتب مسلسل و روی یک رشته خاص تحت نظر استادان مشخص صورت نگرفته‌است؛ بنابراین چنان به نظر می‌رسد که وی از استعداد سرشار برخوردار بوده و آنچه را آموخته از تلاش جدیت و مطالعه مداوم شخصی خودش بوده‌است. کاتب هزاره به دلیل مهارت زیاد در نویسندگی و داشتن خط زیبا به پیشنهاد محمد سرور اسحاق‌زایی (معلمش) به عضویت دارالانشاء و مجلس تألیف حکومت درآمد. کاتب هزاره در سال ۱۳۲۰ قمری (۱۲۸۱ خورشیدی) به دستور حبیب‌الله خان کار نویسندگی را آغاز کرد. در حقیقت حبیب‌الله خان می‌خواست تاریخ افغانستان از احمدشاه درانی الی زمان خودش تحریر شود و جز کاتب هزاره کسی دیگری در درالانشا برای اجرای این مهم مناسب واقع نبود؛ بنابراین یکی از دلایل انتخاب وی برای این کار درایت و استعداد شخصی وی در نویسندگی و خوشنویسی می‌باشد. عبدالرحمن خان فیض محمدکاتب هزاره پس از بازگشت به افغانستان به دربار عبدالرحمن خان راه یافت و به عنوان نویسنده فرمان‌ها و نامه‌های دولتی در دربارهٔ عبدالرحمن خان انتخاب گردید و به کاتب معروف شد. حبیب‌الله خان حبیب‌الله خان با توجه به شناختی که در مهارت فیض‌محمد کاتب هزاره در تاریخ‌نگاری یافته بود به وی اجازه داد کتابی در خصوص تاریخ افغانستان از زمان احمد شاه ابدالی تا زمان حکومت وی بنویسد و به همین دلیل همه بایگانی‌های دولتی، اسناد و مدارک دست اول، نامه‌ها و فرمان‌ها گزارشهای روزانه و سایر نوشته‌های موجود را در اختیار کاتب گذاشت. فیض‌محمد کاتب هزاره دو کتاب تحفة الحبیب و سراج التواریخ را در این زمان نوشت. فیض‌محمد کاتب هزاره در زمان حبیب‌الله خان به سمت منشی رسید. در همین دوران بخاطر عضویت در یک گروه مشروطه خواه مدتی به زندان افتاد اما سپس آزاد شد. امان‌الله خان به استناد در برخی منابع از وزارت خارجه کاتب هزاره در اوایل حکومت امان‌الله خان در سال ۱۲۹۹ منشی هیئت متشکل از مولوی عبدالواسع آخوندزاده (قندهاری) و بدری بیگ را بر عهده داشت. این هیئت موظف بودند تا قوانین کشور را بر اساس موازین شرعی تنظیم کنند. وی که اثر اتحاد نظر مجتهدین و فقرات شرعیه را نوشته بود فتوا به لغو نظام بردگی در افغانستان دادند و با تأیید امان‌الله خان بسیاری از اسیران هزاره، بدخشانی و نورستانی از بردگی نجات یافتند. مهدی فرخ سفیر ایران در افغانستان در کتاب کرسی نشینان کابل نوشته‌است که کاتب هزاره در دوران امان‌الله خان و در زمان وزارت نادر خان به مدعی العلومی تعیین گردید اما به دلیل اعتراض برخی وزرا مانع از تصدی مشارٌ‌الیه شدند و پس از آن کاتب هزاره به عنوان وکیل هزاره‌ها انتخاب شد. وی بعدها در مدرسه حبیبیه مشغول به تدریس شد به تألیف کتاب‌های درسی اشتغال داشت و عضو هیئت علمی بود. برخی منابع ادعا دارند وی در زمان امان‌الله خان در لویه جرگه پغمان حضور داشت و خواستار به رسمیت شناختن مذهب تشیع در افغانستان شد، که با مخالفت برخی از روحانیان تندرو سنی مذهب مواجه و مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌است. حبیب‌الله کلکانی پس از فرار امان‌الله خان و به قدرت رسیدن حبیب‌الله کلکانی، وی کاتب هزاره را به همراه هیاتی از رجال هزاره برای گفتگو با مردم هزاره که طرفدار امان‌الله بودند فرستاد تا آنها را ترغیب به صلح با حکومت کنند. برخی خبرها و شایعات کاتب هزاره را متهم به دعوت کردن مردم هزاره به پایداری و عدم سازش با حکومت کلکانی کردند. به علت همین خبرها و گزارش‌ها، پس از بازگشت وی از مناطق هزارستان، او را دستگیر کردند و مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار دادند. محمد نادر خان کاتب هزاره پس از شکنجه فراوانی که در دوران حبیب‌الله کلکانی دیده بود، در زمان محمد نادر خان بسیار ضعیف شده بود. بسیاری از منابع ادعا دارند وی در زمان نادر خان به ایران سفر کرده و پس از بازگشت به افغانستان از دنیا رفت. مشروطه خواهی فیض محمد کاتب هزاره دوران حکومت حبیب‌الله خان عضو یک گروه سری مشروطه خواهی به نام جنبش مشروطیت اول که گروهی از روحانیان، دانشمندان و روشنفکران آن را تشکیل می‌دادند بود رهبری این جنبش را روحانی به نام مولوی محمد سرورخان واصف بر عهده داشت. این جنبش هدفشان تحول در ساختار حکومت و برپایی نظامی با مشارکت مردم در افغانستان بود. بعدها این فعالیت این گروه افشاء گردید و اعضای برجسته آن اعدام یا روانه زندان شدند. کاتب هزاره که اعضای برجسته این گروه بود مدتی به زندان فرستاده شد اما حبیب‌الله خان او را به علت خدماتی که انجام داده بود عفو و از زندان آزاد کرد. درگذشت بسیاری معتقد هستند که فیض محمدکاتب هزاره بر اثر شکنجه‌های بسیاری که در زمان حبیب‌الله کلکانی دید، درگذشت. میر غلام محمد غبار در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ آورده که کاتب پس از بازگشت به کابل مورد خشم کلکانی قرار گرفت و شکنجه شد. در اثر این شکنجه‌ها کاتب هزاره مریض شد و برای درمان به ایران رفت و بعد از معالجه و بازگشت در افغانستان درگذشت. برخی دیگر ادعا دارند وی در سال اول حکومت نادر خان برای زیارت علی بن موسی الرضا به مشهد سفر کرد و پس از بازگشت از دنیا رفته‌است و در ۱۶ جدی/دی در «بالا جوی» منطقه چنداول کابل به خاک سپرده شد. آثار آثار به جا مانده از کاتب در آرشیو ملی افغانستان بیش از ده هزار صفحه از یاداشت‌های مختلف در خصوص رویدادهای افغانستان می‌رسد که بعضی از آنها چاپ و مورد استفاده قرار گرفته و از قسمتی دیگر نپذیرفته‌است. برخی از مهم‌ترین آثار وی شامل موارد زیر می‌شود: تحفة الحبیب: اولین اثر کاتب هست که به دستور حبیب‌الله خان مأموریت یافته بود تا وقایع عصر احمد شاه ابدالی، وقایع عهد عبدالرحمن خان و اوضاع اثر خود حبیب‌الله خان را به رشته تحریر بیاورد. این کتاب در ۳ جلد نوشته شده‌است. جلد اول: این جلد کتاب حوادث افغانستان را از سال ۱۱۶۰ ه‍.ق تا سقوط سلسله سدوزایی در ۱۲۵۸ ه‍.ق را در بر می‌گیرد. جلد دوم: این جلد کتاب رویدادی‌های افغانستان را از سال ۱۲۵۸ ه‍.ق تا ۱۲۹۷ ه‍.ق روایت می‌کند. جلد سوم: هرچند تا سال‌ها گمان بر دو جلد بودن کتاب تحفه الحبیب بود اما در سال‌های اخیر این جلد کتاب به آرشیو ملی عرضه شد و حوادث سال‌های ۱۲۹۷ ه‍.ق تا ۱۳۰۷ ه‍.ق را در بر می‌گیرد. سراج التواریخ: مهم‌ترین کتاب تاریخ افغانستان و کاتب است که تاریخ ۲ قرن اخیر افغانستان را شرح داده‌است. کتاب سراج التواریخ در ۵ جلد نوشته‌است و منابع نویسنده کتاب‌های معتبر، نقل قول‌های افراد نخبه و اسناد رسمی آرشیو دولت افغانستان است. جلد اول: جلد اول کتاب وقایع سالهای ۱۱۶۰ ه‍.ق تا ۱۲۵۸ را دربردارد و در ۱۹۴ صفحه با قطع بزرگ نوشته شده‌است. جلد دوم: جلد دوم کتاب سراج التواریخ از ۱۲۵۹ ه‍.ق که زمان استقرار امارت دوست محمد خان است آغاز می‌یابد و تا سال ۱۲۹۷ ه‍.ق که حکومت محمد یعقوب خان سقوط کرده‌است ادامه می‌یابد. این کتاب در ۱۸۳ صفحه به قطع بزرگ نوشته شده‌است. جلد سوم: جلد سوم وقایع سالهای ۱۲۹۷ ه‍.ق تا ۱۳۱۴ ه‍.ق را شرح می‌دهد که در ۸۶۲ صفحه نوشته شده‌است. بخش دوم از جلد سوم سراج التواریخ: این کتاب وقایع پنج ساله ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۹ هجری قمری را شامل می‌شود که در زمانش از چاپ بازداشته شده بود و در ۴۱۶ صفحه نوشته شده‌است. جلد چهارم: جلد چهارم کتاب سراج التواریخ به شرح رویدادهای حکومت حبیب‌الله خان می‌پردازد. جلد پنجم: به شرح احوالات دوران امان‌الله می‌پردازد که سرنوشت دقیقی از آن معلوم نیست. فیضی از فیوضات: این کتاب را کاتب هنگامی که با رسمیات کمتر ارتباط داشته و مکلف به رعایت بعضی نکات نبوده نوشته و از چشم‌دیدها و استدراکات خود مطالب انتقاد آمیزی نسبت به کار داران بزرگ وقت جا داده‌است. تاریخ حکمای متقدمین: این کتاب را کاتب هنگامی که از امر تاریخ‌نگاری به صورت رسمی فراغت داشت نوشت و به حیات حکمای قدیم بحث می‌راند. این کتاب در سال ۱۳۰۲ خورشیدی به چاپ رسیده‌است. تذکره انقلاب: به رویدادهای دوران حبیب‌الله کلکانی می‌پردازد که در ۲۰۹ صفحه نوشته شده‌است. امان الانشا: علی محمد فرزند کاتب گفته بود که پدرش کتابی در انشا نوشته که مفقود هست. بعدها نوه کاتب به یکی از محققین گفته که کتاب امان الانشا در نزد عمویش موجود است. تاریخ عصر امانیه: طی دستوری که امان‌الله خان در ۱۲۹۹ کاتب موظف به نگارش تاریخ افغانستان تا عصر خود امان‌الله این کتاب نوشته شده‌است. هرچند این کتاب فعلاً در دسترس نیست. فقرات شرعیه: نامه‌ای مربوط به سال ۱۳۹۹ در آٰرشیو ملی افغانستان موجود است که امان‌الله طی دستوری، از کاتب خواستار نگارش کتاب فقرات شرعیه و به تصدیق ملا عبدالواسع آخوندزاده شده‌است. از دیگر آثار و نوشته‌های وی می‌توان به تحفه الاخوان، فیض الامان، استقلال افغانستان، شرح اصول دین مولانا محمد علی رشتی «شرح این کتاب از ملا فیض محمد کاتب است»، سبب و سر مبتلا شدن نفوس ناطفه انسانیه، رساله‌ای دربارهٔ «وجه تسمیه افغانستان»، نژاد نامه افغان، دیوان شهاب ترشیزی، در بیان فیوزهای ضربدار را نام برد. مدال کاتب در مراسم هشتاد و هشتیم سالگرد درگذشت فیض محمدکاتب هزاره، محمد اشرف غنی رئیس‌جمهور افغانستان از افزوده شدن مدال افتخاری فیض‌محمد کاتب هزاره به جمع مدال‌های رسمی افغانستان به منظور قدردانی از زحمات او خبر داد. منابع اهالی ولایت غزنی تاریخ‌نگاران افغانستان تاریخ‌نگاران اهل افغانستان تاریخ‌نگاران سده ۲۰ (میلادی) تاریخ‌نگاران هزاره تاریخ‌نگاران دانشمندان اهل افغانستان درگذشتگان ۱۹۲۹ (میلادی) زادگان ۱۸۶۲ (میلادی) زادگان ۱۸۸۱ (میلادی) مدفونان در قبرستان شهدای صالحین نویسندگان مرد اهل افغانستان نویسندگان هزاره ویکی‌سازی رباتیک هزاره
6169
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%20%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7%20%D8%A8%D9%87%20%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
فهرست مطالب مربوط به افغانستان
آ آثار تاریخی افغانستان ا احزاب سیاسی افغانستان احمد شاه ابدالی احمد شاه مسعود احمدعلی کهزاد اسماعیل خان افغانستان ولایت بدخشان ولایت بادغیس ولایت بغلان ولایت بلخ ولایت بامیان ولایت دایکندی ولایت فراه ولایت فاریاب ولایت غزنی ولایت غور ولایت هلمند ولایت هرات ولایت جوزجان ولایت کابل ولایت قندهار ولایت کاپیسا ولایت پکتیا ولایت کنر ولایت قندوز ولایت لغمان ولایت لوگر ولایت ننگرهار ولایت نیمروز ولایت نورستان ولایت اروزگان ولایت پکتیکا ولایت پنجشیر ولایت پروان ولایت سمنگان ولایت سرپل ولایت تخار ولایت وردک ولایت زابل آسمایی امان‌الله شاه ب ببرک کارمل بزکشی پ پشتون پشتونستان ت تاجیک تاریخ افغانستان ج جغرافیای افغانستان جغرافیای انسانی افغانستان جغرافیای طبیعی افغانستان جلال‌آباد خ خلاصه تاریخ افغانستان د دولت یونانی بلخ س سیاست پشتوسازی در افغانستان سرود ملی افغانستان سید عسکر موسوی سرور دانش سادات ش ع عبدالعلی مزاری غ غوربند ف فهرست ولایت‌های افغانستان فهرست ولسوالی‌های افغانستان فرمانروایان دوازده گانه غزنوی فرهنگ افغانستان فهرست فرودگاه‌های افغانستان فهرست کوتاه از افراد مشهور افغانستان فهرست شاعران فارسی‌گوی معاصر افغانستان فهرست رهبران سیاسی افغانستان فهرست آوازخوانان افغانستان فهرست دانشگاه‌های افغانستان فهرست شهرهای افغانستان فهرست پادشاهان افغانستان فهرست بانک‌های افغانستان فهرست روزنامه‌های افغانستان فهرست نخست‌وزیران افغانستان فهرست رئیس‌جمهورهای افغانستان فهرست کوه‌های افغانستان فهرست رودهای افغانستان فهرست سفارت‌های افغانستان فهرست حزب‌ها در افغانستان فهرست سفیران افغانستان ک کابل گ گذرهای شهر کابل گویش‌های فارسی افغانستان م محمد نجیب الله ن نورالله تالقانی ه هرات مردمان هزاره هزاره‌جات افغانستان فهرست‌های مربوط به افغانستان
6177
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%BA%D9%84%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%20%D8%BA%D8%A8%D8%A7%D8%B1
میرغلام‌محمد غبار
میرغلام‌محمد غبار (۱۳۵۶–۱۲۷۶) مورخ، سیاستمدار و نویسنده‌ی افغانستانی بود. زندگی‌نامه میرغلام‌محمد غبار فرزند میرزا میر محبوب خان در سال ۱۲۷۶ خورشیدی (۱۸۹۸ میلادی) در شهر کابل زاده شد. مطالعاتش خصوصی و بیشتر در رشته‌های تاریخ، ادب، فلسفه، اجتماعیات و امثال آن بوده‌است. دوران جوانی‌اش مصادف با زمانی بود که در افغانستان مقدمات یک تحول اجتماعی آهسته آهسته پدیدار می‌شد. سال‌های پرآشوب اوج‌گیری جنبش استقلال‌خواهی و مشروطیت، احراز استقلال و نهضت امانی. در کابل روزنامه منتشر، کتابخانه‌های شخصی موجود و حلقه‌های مرئی و غیرمرئی روشنفکری متشکل می‌گردید. متعاقباً در افغانستان یک انقلاب جهنده‌ای پدیدار و در نتیجه افغانستان در جنگ سوم افغان انگلیس پیروز گردید. این حادثه‌ها موجب فضای مساعدی برای ایجاد جنبش‌های اجتماعی نسل جوان افغانستان در دورهٔ گذاری ده‌ساله گردید. در طی این حوادث غبار به مشاغل زیر اشتغال داشت: دورهٔ امانی مدیریت جریدهٔ هفته‌وار «ستارهٔ افغان»: از زمستان ۱۲۹۸ تا تابستان ۱۲۹۹ (۱۹۱۹–۱۹۲۰) (این نشریه در دو صفحه با مضمون‌های انتقادی و اصلاحی در مطبعهٔ سنگی جبل السراج و باز در چاریکار (ولایت پروان) چاپ و نشر می‌شد) ریاست یکی از شعب وزارت امنیهٔ عمومیه: ۱۲۹۹–۱۳۰۰ (۱۹۲۰–۱۹۲۱) عضویت هیئت تنظیمیهٔ ولایت هرات: ۱۳۰۰ معاونیت تصدی شرکت امانیه و نمایندگی تجارتی در نمایشگاه مسکو: ۱۳۰۳ (۱۹۲۴) کاتب وزارت مختاری افغانستان در پاریس: ۱۳۰۵ (۱۹۲۶) مدیریت گمرکات ولایت قطغن و بدخشان: ۱۳۰۶ (۱۹۲۷) وکالت انتخابی شهریان کابل در لویه جرگهٔ پغمان: ۱۳۰۷ (۱۹۲۸) در دورهٔ نادرشاه سرکاتب وزارت مختاری افغانستان در برلین: ۱۳۰۹ (۱۹۳۰) غبار از این وظیفه استعفا کرده و به افغانستان برمی‌گردد و در مبارزه بر ضد نادرشاه مستقیماً دخیل می‌شود. عضویت انجمن ادبی کابل: ۱۳۱۰–۱۳۱۱ (۱۹۳۱–۱۹۳۲) زندانی سیاسی: ۱۳۱۲–۱۳۱۴ (۱۹۳۳–۱۹۳۵) (به سبب تروری که در سفارت‌خانهٔ دولت انگلیس در کابل از طرف یک افغان بنام محمد عظیم خان به عمل آمد و سه نفر از مربوطان آن سفارت کشته شدند) تبعید سیاسی در ولایت فراه و قندهار از جهت حادثهٔ مذکور: ۱۳۱۴–۱۳۲۱ (۱۹۳۵–۱۹۴۲) عضویت انجمن تاریخ در کابل: ۱۳۲۲–۱۳۲۷ (۱۹۴۳–۱۹۴۷) نمایندهٔ انتخابی شهریان کابل در دورهٔ هفتم شورای ملی: ۱۳۲۸–۱۳۳۰ (۱۹۴۹–۱۹۵۱) بنیانگذار و منشی حزب وطن و بنیانگذار و صاحب امتیاز جریدهٔ وطن ارگان حزب: ۱۳۲۹–۱۳۳۰ (۱۹۵۱–۱۹۵۲) (جریدهٔ وطن که در چهار صفحه با روش انتقادی در مطبعهٔ ملی چاپ می‌شد در سال ۱۳۳۰ (۱۹۵۱) از طرف حکومت توقیف و حزب وطن در سال ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) از طرف حکومت ممنوع شناخته شده و پسان‌تر در سال ۱۳۳۵ (۱۹۵۶) انحلال آن رسماً از سوی حکومت اعلام گردید) محبوس سیاسی: ۱۳۳۱–۱۳۳۵ (۱۹۵۲–۱۹۵۶) ۱۳۳۵–۱۳۵۶ (۱۹۵۶–۱۹۷۸): مدت بیست سال دیگر غبار، روزنامه‌نگار، نویسنده و مورخ، در اثر مراقبت و فشار خانوادهٔ حکمران مجبور شده بود که در منزل خویش مشغول فعالیت‌های سیاسی، مطالعه یا تألیف باشد. غبار در همین دوره کتاب افغانستان در مسیر تاریخ را نوشت. در طول این مدت، دولت به هر وسیله که می‌شد از نشر جریده، مقاله یا کتاب از طرف غبار ممانعت می‌کرد. حکومت در همین دوره جلد اول افغانستان در مسیر تاریخ را توقیف نمود؛ و همچنین از انتخاب شدن غبار در شورا در دورهٔ دوم «دموارسی دولتی» جلوگیری کرد. درگذشت میر غلام محمد غبار در سال ۱۳۵۶ خورشیدی که برای معالجهٔ مریضی معده به برلین غربی رفته بود وفات نمود. وی را در شهدای صالحین در شهر کابل دفن نمودند. درگذشت: ۱۶ بهمن (دلو) ۱۳۵۶ (۵ فوریهٔ ۱۹۷۸) آثار غبار ۱. جلد اول «افغانستان در مسیر تاریخ» ۱۳۴۶، مطبعهٔ عمومی کابل که از طرف دولت توقیف گردید. ۲. جلد دوم «افغانستان در مسیر تاریخ»: در سال ۱۹۷۳ در کابل تحریر گردید که سال‌های پر ماجرای ربع دوم سدهٔ بیستم را در بر می‌گیرد. به خاطر استبداد نظام وقت چاپ کتاب در آن زمان ممکن نمی‌گردد و در سال ۱۹۹۹ در آمریکا به چاپ می‌رسد. ۳. افغانستان و نگاهی به تاریخ آن، (۱۳۱۰)-(۱۹۳۱) مجلهٔ کابل ۴. افغانستان در هندوستان، (۱۳۱۱)-(۱۹۳۲) مجلهٔ کابل ۵. تاریخ مختصر افغانستان، (۱۳۱۱)-(۱۹۳۲) سالنامهٔ کابل ۶. تاریخ احمد شاه بابا (۱۳۲۲)-(۱۹۴۳) (کتاب) ۷. کتاب خراسان (۱۳۳۶)-(۱۹۴۷) ۸. امرای محلی افغانستان (۱۳۲۱–۱۳۲۲) مجلهٔ آریانا شماره‌های سال‌های (۱۳۲۱–۱۳۲۲)-(۱۹۳۳–۱۹۳۴) ۹. تاریخ ظهور اسلام و نفوذ عرب در افغانستان نشر ریاست مطبوعات (۱۳۲۶)-(۱۹۴۷) ۱۰. تاریخ قرون اولی، وزارت معارف (۱۳۲۶)-(۱۹۴۷) ۱۱. افغانستان به یک نظر-ریاست مستقل مطبوعات (۱۳۲۶)-(۱۹۴۷) ۱۲. ادبیات دورهٔ محمدزایی-ریاست مستقل مطبوعات (۱۳۳۱)-(۱۹۵۲) ۱۳. تاریخ احزاب سیاسی افغانستان در قرن بیست، (قلمی) ۱۴. تاریخ ادبیات افغانستان، از آغاز دورهٔ تاریخی تا قرن بیستم ۱۵. خاطرات زندگی غبار پی‌نوشت‌ها منابع افغانستان در مسیر تاریخ، جلد دوم، غلام محمد غبار، ۱۳۷۸، انتشارات جمهوری اهالی کابل تاریخ‌نگاران اهل افغانستان دانشمندان اهل افغانستان تاریخ‌نگاران سده ۲۰ (میلادی) درگذشتگان ۱۹۷۸ (میلادی) رسانه‌ها در افغانستان زادگان ۱۸۹۷ (میلادی) زادگان ۱۸۹۸ (میلادی) سوسیالیست‌های اهل افغانستان سیاستمداران اهل افغانستان فعالان دموکراسی افغانستان
6178
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%DA%A9%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%AF
احمدعلی کهزاد
دکتر احمدعلی کُهزاد یکی از نویسندگان و تاریخ‌نگاران برجسته افغانستان بود. این پژوهشگر افغان در تاریخ هشت ثور (اردیبهشت ماه) سال ۱۲۸۷ خورشیدی/۱۹۰۸م در کابل زاده شد و در ۱۳۶۲خ/۱۹۸۳م درگذشت. او از مردم چنداول، کابل بود و تحصیل را در لیسه استقلال تمام نمود. او سپس با سمت مترجم زبان فرانسه در دارالتحریر شاهی به کار گمارده شد (۱۳۰۹ـ۱۳۱۲ش). احمدعلی از ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۵ش منشی سفارت افغانستان در رم بود. شخصیت علمی احمد علی کهزاد، با پنجاه سال کارهای علمی و تحقیقاتی و نگارش کتاب‌ها و آثار بیشمار وی در زبانهای فارسی، پشتو، انگلیسی، فرانسوی و ایتالیای نزد مردم افغانستان و جهان به حدی با اهمیت و با ارزش است، که او را از جمله دانشمندان طراز اول تاریخ‌نگاری و باستان‌شناسی معاصر افغانستان شناخته‌اند. حامد کرزی، رئیس‌جمهور افغانستان، در پیام خود به مناسبت بزرگداشت صدمین سال تولد او، از کارنامه‌های علمی کهزاد ستایش کرد و او را بنیانگذار تاریخ‌نویسی جدید در افغانستان خواند. از کهزاد با جمع دیگری از روشنفکران چون قدیر تره‌کی، غلام‌محمد غبار، سرور جویا، نعیمی، فرقه مشر فتح محمد خان، دکتر فاروق اعتمادی و غیره از بنیان گزاران حزب وطن نام برده شده‌است. کهزاد در لویه جرگه سال ۱۳۴۳ش. از جمله کسانی بود که در تغییر رژیم مطلقه شاهی به رژیم شاهی مشروطه نقش داشت. وی ناشر کتب و آثار مربوط به تاریخ دوره‌های پیش از اسلام بود. کهزاد همچنین رئیس انجمن پشتو (پشتو تولنه)، انجمن تاریخ و موزه کابل (موزیم کابل) بود. آثار تاریخ افغانستان در دو جلد بالاحصار کابل و پیش‌آمدهای تاریخی در دو جلد افغانستان در پرتو تاریخ شاهنامه و مقایسه بعضی از پهلوانان آن و اوستا، سالنامه کابل، سال ۱۳۲۳ لشکرگاه رجال و رویدادهای تاریخی مدنیت اوستایی، کابل، سال ۱۳۱۸ش در زوایای تاریخ معاصر افغانستان رهنمای بامیان امپراتوری کوشان زمان شاه و دستگاه استعمار افغانستان چهار راه تمدن (هنوز چاپ نشده‌است) غرغشت یا گرشاسب افغانستان در شاهنامه (کابل، ۱۳۵۵ش) شابهار یک معبد باستانی، کابل، سال ۱۳۴۶ آثار عتیقه بودای بامیان، اثر مشترک: گودار و ژوزف هاکن.(ترجمه) سرخ کوتل، اثر اشلوم برژه.(ترجمه) هنر قدیم افغانستان، اثر: بنجامین راولند (ترجمه) صفت بودایی باختر و مبدأ صفت گریگ و بودیگ، اثر: جوزف هاکن (ترجمه) درام تاریخی اسکندر در افغانستان به فرانسوی (۱۹۴۶م) و یک تعداد اثر دیگر، او چندین جلد کتب به زبان انگلیسی نیز به رشته تحریر درآورده است. منابع زادگان ۱۲۸۷ درگذشتگان ۱۳۶۲ باستان‌شناسان اهل افغانستان تاریخ‌نگاران اهل افغانستان نویسندگان فارسی‌زبان اهل افغانستان نویسندگان هزاره مترجمان اهل افغانستان
6183
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%20%D8%B1%D9%88%D8%A6%DB%8C%D8%AF%D8%B1
دهستان روئیدر
دهستان رویدر واقع در بخش رویدر از توابع شهرستان خمیر استان هرمزگان در جنوب ایران است. بر اساس اطلاعات موجود در مرکز آمار ایران در ۳۷ دقیقه طول شرقی، و ۲۷ درجه و ۱۵ دقیقه عرض شمالی از نصف‌النهار مبدأ واقع شده‌است. ارتفاع متوسط این دهستان از سطح دریا ۴۰۰ متر است، و مساحت آن آن بالغ بر ۱۲۵۰۰ کیلومتر مربع است. دهستان روئیدر در ۱۲۰ کیلومتری شمال شرقی شهرستان بستک واقع شده‌است. جمعیت جمعیت دهستان روئیدر طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵، برابر با ۸۸۰۱ نفر بوده‌است، دارای تأسیسات زیر است: دبستان پسرانه، دبستان دخترانه، مدرسه راهنمائی، دبیرستان، مخابرات، درمانگاه، دفتر پست، آب لوله‌کشی، برق، ۵ باب آب انبار برکه و۳ باب مسجد. رودخانه روئیدر که از کوه شو (کوه شب) روستای بَنُو سرچشمه می‌گیرد از وسط محله روئیدر که عبور کرده مزرعه روستاهای روئیدر، کروئیه، نیکان و رودبار را آبیاری می‌نماید. تعداد ۲۵۰۰۰ اصله نخل آبی و ۵۰۰۰ بته درخت مرکبات لیمو ترش، پرتقال و نارنگی در حال بهره‌برداری است. ۲۰۰۰ من (۸۰۰۰ کیلو) زمین دیم کارش در بیرون از روستا است. خود روئیدر چون در «دره ای» قرار گرفته زمینش خیلی محدود و کم است. خرمای خواصوئی و خنیزی روئیدر معروف برای فروش به سایر بخش‌ها صادر می‌شود. همچنان مرکباتش حصیر رنگی زیبائی بافته می‌شود. جاده اش شوسه‌است. وضعیت توپوگرافی توپوگرافی روئیدر در منطقه ناهمگون از ناهمواری واقع است. بدین معنی که قسمت‌های در غربی، شمالی و شرقی آن به‌طور پیوسته با ارتفاعاتی مثل «کوه شب» (شو)، «کوه گچ»، «کردسیاه»، «بیضی کوه»، ارتفاعات گیشو (مارو)، احاطه شده ولی قسمت‌های داخلی و جنوبی آن هموار بوده و به نواحی پست جلگه‌ای منتهی می‌گردد. مرتفع‌ترین نقطه قلهٔ (کوه شب) شو، ۲۳۰۵ متر می‌باشد که در منتهی الیه شمال غربی واقع شده‌است، و چون سدی این منطقه را از نواحی پست هرمود و زاد محمود از توابع لار جدا می‌سازد. پست‌ترین نقطهٔ روستا با ارتفاع ۱۵۰ متر از سطح دریا مربوط به بخش‌های مرکزی و حاشیهٔ رودخانه رویدر می‌باشد. شیب عمومی منطقه از شمال به جنوب بوده و هرچه به سمت ساحل خلیج فارس برویم از میزان ارتفاع آن کاسته می‌شود در یک حالت کلی می‌توان عنوان نمود که بخش اعظم اراضی رویدر را ارتفاعات کمتر از ۱۰۰۰ متر تشکیل می‌دهند و ارتفاعات نسبتاً بلند بیشتر در غرب و شمال دیده می‌شود. سایر بلندی‌ها را عمدتاً تپه ماهورها به هم پیوسته و یک سری دیواره‌های پرهّ مانند پُرشیب یا عمودی که به گویش محلی به آن‌ها (پَر) و (رخَ) می‌گویند و دارای ارتفاع بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ متر است تشکیل می‌دهد. در سمت جنوب غربی روئیدر در ارتفاع حدود ۲۰۰ متری صحرایی است به نام «پشتخه‌مزه» زمین دیم کار روئیدر است حدود ۱۰۰۰ من (۴۰۰۰ کیلو) زمین دارد. بعد از عبور از پشتخه‌مزه روستای گوین است. رودخانه رویدر از کنار روستا می‌گذرد. جدا شدن از بخش بستک روئیدر تا سال ۱۳۶۴ خورشیدی از توابع شهرستان بستک بوده و در سال ۱۳۶۴ این بخش که شامل روستاهای گسترده‌ای است از شهر بستک جدا شده و به شهرستان خمیر پیوند دادند. نگاره‌هایی از رویدر جستارهای وابسته فهرست دهستان‌های ایران پانویس منابع محمدیان، کوخردی، محمد، «شهرستان بستک و بخش کوخرد» ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی. عباسی، قلی، مصطفی، «بستک وجهانگیریه» ، چاپ اول، تهران: ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، سال ۱۳۷۲ خورشیدی. عبدالله دردری سلامی، بستکی، احمد. (بستک در گذرگاه تاریخ) ج۲ چاپ اول، ۱۳۷۲ خورشیدی. مهندس: موحد، جمیل. (بستک و خلیج فارس) چاپ اول، تهران: سال انتشار ۱۳۴۳ خورشیدی. بنی عباسیان، بستکی، محمد اعظم، «تاریخ جهانگیریه» چاپ تهران، سال ۱۳۳۹ خورشیدی. بختیاری، سعید، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحه‌های (۵۰–۵۱)، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی. اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران [Atlas Gitashenasi Ostanhai Iran] (Gitashenasi Province Atlas of Iran بخش رویدر دهستان‌های شهرستان خمیر شهرستان خمیر
6185
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%DB%8C%D9%BE
جیپ
جیپ شرکت خودروسازی آمریکایی است که زیرمجموعه‌ای از استلانتیس است. از ژانویه ۲۰۱۴ درپی راه‌اندازی گروه فیات کرایسلر اتومبیلز، جیپ نیز به‌عنوان زیرمجموعه‌ای از این گروه خودروسازی، فعالیت می‌نمود و اکنون در مالکیت استلانتیس است. تاریخچه ایده اصلی ساخت جیپ بیشتر از ذهن فرماندهان نظامی در جنگ جهانی اول تراوش کرد. جایی‌که انسان و اسب در میادین باتلاقی و گل آلود جنگ از ادامه راه بازمی‌ایستادند و گاهی جان خود را از دست می‌دادند. این نیاز به خودرویی چند منظوره که در ابتدای پیدایش و طرح‌های اولیه او را به همین نام می‌شناختند، باعث پیدایش نخستین خودرو دو دیفرانسیل به نام جیپ گردید. نام جیپ از واژه به معنای چندمنظوره که به اختصار به جی. پی و در اثر تلفظ زیاد، به جیپ بدل شد، گرفته شده. رئیس هیئت مدیره شرکت ویلیز، جو فریزر، از اوایل سال ۱۹۳۹ بدنبال ساخت خودرویی سبک برای اهداف شناسایی-نظامی بود، با آغاز جنگ جهانی دوم در سوم سپتامبر همان سال در اروپا، و پیش‌بینی درگیری ایالات متحده آمریکا در این بحران، او پیگیری بیشتری نشان داد. حاصل مذاکرات او و افسران تدارکات ارتش برای ساخت خودرویی که در میدان‌های جنگ قابل استفاده باشد، آن بود که قرار شد شرکت ویلیز نمونه اولیه را جهت بررسی آماده نماید. در خلال پاییز همان سال شرکت ویلیز متوجه شد که شرکت بنتام نیز در این داستان، دستی دارد، سپس مدیران ویلیز متوجه شدند، که آنچه طراحان شرکت بنتام بدنبال ساخت آن بودند، مدل پیشرفته‌تری از یک موتورسیکلت جعبه بغل‌دار، بوده‌است، خودرویی سبک و سریع با ظرفیت حمل سه نفر، درحالی‌که ویلیز بدنبال ساخت خودرویی مقاوم و زورمند، با اهداف فوق‌العاده بود. بنتام طرح اولیه خودرو با مشخصات فنی ویژه در ژوئیه ۱۹۴۰ از سوی نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا ارائه شد و از بین ۱۳۵ شرکت صنعتی که برای کار بر روی این مدل از آن‌ها دعوت شده بود، تنها سه شرکت پا پیش نهادند، شرکت‌های بنتام، ویلیز و فورد. مدل اولیه موتور چهار سیلندر جیپ، در سال ۱۹۴۰ به سفارش شرکت بنتام، توسط شرکت کنتیننتال ساخته شد، اما این شرکت، بنا به دلایلی در ادامه مسیر ساخت این وسیله نقلیه، از دور رقابت کناره گرفت. زمانی که برای ساخت نمونه اولیه این خودرو به شرکت‌های شرکت‌کننده در این مناقصه داده شده بود ۴۹ روز بود، فرصت کمی که کارها را مشکل‌تر می‌کرد؛ بنابراین ویلیز اورلند درخواست مدت زمان بیشتری را کرد تا بتواند نمونه‌اش را به اتمام برساند، درحالی‌که امید شرکت بنتام کمک گرفتن از شرکت‌های دیگر بود. نمونه اولیه خودرویی که سپس تبدیل به نخستین جیپ نظامی یعنی ویلیس ام‌بی گردید، توسط مهندسی اهل دیترویت بنام کارل پرابست طراحی شد. وی که پیش‌تر برای چندین شرکت خودروسازی کار کرده بود، توسط رئیس «کمیته مشورتی پدافند ملی» ویلیام اس. نادزن، معرفی گردید. پراپست پذیرفت که این وظیفه را بدون دریافت هیچ‌گونه حقوق و دستمزدی به‌انجام برساند. وی از ۱۷ ژوئیه ۱۹۴۰ مشغول به‌کار شد و تنها ظرف دو روز، طرح‌های اولیه خودروی مورد نظر بنتام را آماده کرد، نمونه‌ای که سپس به خودروی جیپ تبدیل گردید. فورد و ویلیس نخستین نمونه دست‌ساز بنتام در ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۰ تکمیل شد. سرانجام شرکت‌های ویلیز و فورد نیز نمونه‌هایی را بر مبنای طرح‌های بنتام (که از طرف ارتش به آن‌ها ارائه شده بود) آماده ساختند. شرکت ویلیز در نمونه خود که کوآد (چهارگوش) نامگذاری شده بود و فورد در نمونه خود بنام پیگمی (کوتوله) هر کدام تغییراتی را به نمونه اولیه بنتام اضافه کردند. در نهایت با توجه به وضعیت متزلزل اقتصادی و خط تولید ضعیف بنتام همچنین برتری‌های خودروی ویلیس، قرارداد ارتش به شرکت ویلیز اوورلند واگذار شد و از آنجایی‌که وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا احتیاج داشت، که شمار زیادی از این خودرو در مدت بسیار کوتاهی تولید شود، شرکت ویلیز اوورلند از دولت درخواست مجوز غیر انحصاری کرد، تا بتواند به شرکت‌های دیگر اجازه تولید خودرو بر اساس مشخصات ویلیز را اعطاء نماید. بر همین اساس، شرکت ویلیز مشخصات کامل خودروی مورد نظر خود را به شرکت فورد که در تولید سری و سامانه تولید خطی بسیار پرتوان بود ارائه کرد. جنگ جهانی دوم تولید خودرو در کارخانه‌ای در شهر تولیدو، اوهایو آغاز شد. در دوران جنگ جهانی دوم ویلیز و فورد بیش از ۷۰۰ هزار سفارش دریافت کردند، که ۶۴۰ هزار دستگاه از این خودروها را که ویلیس ام‌بی نامیده می‌شد، در شرکت ویلیز ساخته شد. نخستین مدل غیرنظامی جیپ در سال ۱۹۴۵ ساخته شد. مالکیت ۱۹۴۴ تا ۱۹۵۳: ویلیس ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۴: ویلیس موتورز ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۰: کایزر-جیپ ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۶: امریکن موتورز ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۶: رنو ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۸: کرایسلر ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷: دایملرکرایسلر ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹: گروه کرایسلر ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳: فیات ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۱: فیات کرایسلر اتومبیلز ۲۰۲۱ تا تاکنون: استلانتیس ریشه نام جیپ در اصل در زمان جنگ جهانی دوم برای ارتش آمریکا طراحی و ساخته شده بود و سپس برای مصرف همگانی به بازار آمد. با اینکه بسیاری خودروها امروزه مارک اصلی جیپ را ندارند اما این نام در میان مردم به صورت نام مدل درآمده و به خودروهایی مانند لندرور دیفندر هم گاهی جیپ گفته می‌شود. گفته می‌شود نام جیپ هم از عبارت نظامی "GP" برای این خودرو الهام گرفته شده‌است. جی پی مخفف عبارت انگلیسی «General Purpose» (استفاده عمومی) یا «Government Purpose» است. برخی این تئوری را رد می‌کنند و می‌گویند جیب برای استفاده‌های عمومی ساخته نشد و با هدف مصرفی مشخص ساخته شد. براساس تئوری دیگری، نام جیپ از یک شخصیت کارتونی به نام یوجین جیپ گرفته شده‌است که باسرعت و قدرت زیاد از روی موانع و تپه‌ها عبور می‌کرد. مدل‌های کنونی جیپ کامپس جیپ گرند چروکی جیپ رانگلر جیپ پاتریوت جیپ چروکی جیپ تریل‌هاوک جیپ M 151 A1 میول جیپ M 151 A2 میول خودروهای مفهومی جیپ جیپ از سال ۲۰۰۲ در جشنواره بیابان نوردی مواب جیپ مفهومی‌هایی را به هزاران طرفدار رانندگی آف رود معرفی می‌کند که بیشترشان مدل‌های تقویت شده با وسایل اضافی است که به‌طور جداگانه توسط موپار، شرکت قطعه‌سازی متعلق به گروه کرایسلر ساخته شده و جداگانه فروخته می‌شود. فروش در پایان سال مالی ۱۹۹۹ شمار خودروهای فروخته‌شده توسط جیپ در مجموع به ۶۷۵٫۴۹۴ دستگاه رسید. در سال ۲۰۱۲ این رقم از مرز ۷۰۰ هزار خودرو گذر کرد و در پایان سال مالی ۲۰۱۲ شمار خودروهای به‌فروش رفته توسط جیپ، ۷۰۱٫۶۲۶ دستگاه، اعلام شد. فروش در روسیه خودروهای برند جیپ که در فاصله سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ در روسیه به‌فروش رسیده، با توجه به نوع مدل آن‌ها به صورت زیر می‌باشد. منابع Wikipedia contributors, "Jeep," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Jeep&oldid=199993024 جیپ آمریکن موتورز آوبرن‌هیلز، میشیگان تولیدو، اوهایو خودروسازهای ایالات متحده آمریکا خودروهای بیابانگرد سازندگان وسایل نقلیه در اوهایو سازندگان وسایل نقلیه در میشیگان شرکت‌ها در تولیدو، اوهایو شرکت‌های بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۱ (میلادی) شرکت‌های تولیدکننده وسایل نقلیه بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۱ (میلادی) شرکت‌های تولیدکننده وسایل نقلیه بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۵ (میلادی) شرکت‌های خودروسازی ایالات متحده آمریکا شرکت‌های دفاعی ایالات متحده آمریکا صنعت خودروسازی ایالات متحده آمریکا فیات کرایسلر مارک‌های خودرو مقالات نیازمند به پیوند
6186
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87
امارت شارجه
شارجه (به عربی: الشارقة) یکی از امارت ها و شیخ‌نشین‌های هفت‌گانهٔ امارات متحده عربی است. مرکز این امارت شهر شارجه است. جغرافیا شارجه یکی از هفت امارتی است که دولت امارات متحده عربی را تشکیل می‌دهند و محدوده این امارت حدود ۱۶ کیلومتر از ساحل کشور امارات در خلیج فارس را می‌پوشاند. عمق خاک این امارت رو به داخل کشور حدود ۶۰ کیلومتر است. مساحت شارجه ۲۶۰۰ کیلومتر مربع می‌باشد، و این امارت با تمام امارات‌های که کشور دولت امارات عربی متحده تشکیل می‌دهند حدود مشترک دارد. مساحت شارجه ۲۶۰۰ کیلومتر مربع می‌باشد. مساحت مساحت شارجه ۲۵۹۰ کیلومتر است که ۳٫۳ درصد خاک امارات متحده را دربر می‌گیرد. پایتخت این امارت شهر شارجه و حاکم کنونی (آوریل ۲۰۰۵) این امارت شیخ دکتر سلطان بن محمد القاسمی است. شارجه همچنین دارای سه شهر در کرانه دریای عمان است که از بدنه اصلی خاک امارت شارجه جدا هستند. نام این شهرها خور فکان، خور کلباء و دِبا الحُصن است. مهم‌ترین واحه شارجه ذَید نام دارد که دارای زمینهای کشاورزی حاصلخیزی است. پایتخت فرهنگی شارجه از سال ۱۹۹۸ به این سو در میان امارات به عنوان «پایتخت فرهنگی» مشهور شده‌است و سبب آن بیشتر بودن آثار باستانی و فعالیتهای فرهنگی در شارجه نسبت به دیگر امارات‌ها است. دانشگاهی نیز به نام دانشگاه آمریکایی شارجه در این امارت وجود دارد که به عنوان یکی از بهترین دانشگاه‌های امارات متحده عربی یاد می‌شود. امارت شارجه با تمام امارت‌هایی که کشور دولت امارات عربی متحده تشکیل می‌دهند مرزهای مشترک دارد. مثلاً از طرف غرب با امارت ابوظبی حدود مشترک دارد از جهت روستای «شویب» نزدیک به شهر «العین» که تابع امارت ابوظبی است. در اینجا منطقه «المدام» با روستای شویب حدود مشترک دارند. منطقه المدام تابع امارت شارجه‌است و روستای شویب از توابع امارت ابوظبی است. از طرف جنوب با امارت رأس الخیمه و عمان حدود مشترک دارد از ناحیه روستای «المدام» و روستای «الملیحه». در این منطقه روستائی هست بنام «الحویلات». این روستا از توابع امارت رأس الخیمه‌است که با امارت شارجه و عمان حدود مشترک دارند. البته امارت شارجه با دبی و عجمان حدود مشترک دارند. یک قطعه دیگر از امارت شارجه از این امارت جدا افتاده‌است که بنام «الحمریه» معروف است. این قطعه از خاک شارجه بین امارت عجمان و امارت أم القیوین واقع شده‌است. در الحمریه تأسیسات بندر صدور گاز وجود دارد و گاز منطقه «الصجعه» تابع شارجه از این بندر به خارج صادر می‌شود. شارجه، الگویی موفق از گردشگری کشورهای اسلامی شارجه در حوزه بازاریابی‌های گردشگری و معرفی خود به عنوان مهم‌ترین جاذبه گردشگری کشورهای عربی و جهان اسلام موفق بوده‌است. این موفقیت بزرگ و قابل توجه براساس یک راهبرد (استراتژی) روبه گسترش طولانی مدت گردشگری بوده‌است. با این حال شارجه و امارات روی‌هم‌رفته ویژگی اسلامی و عربی خود را نیز حفظ کرده‌اند. شارجه از موقعیت جغرافیایی‌اش مزایای بسیار زیادی به دست آورده است؛ به گونه‌ای که خلیج فارس در غرب آن و دریای عمان نیز در شرق آن واقع شده‌است. در واقع این منطقه تنها منطقه در امارات است که به این دو دریای مهم دسترسی دارد. شارجه در ساحل شرقی واقع شده و مرکز فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و گردشگری امارات به حساب می‌آید. هتل‌های شارجه هتلی به نام Oceanic Hotel (مهمانسرای اقیانوسی) یکی از قدیمی‌ترین هتل‌ها در امارات است. این هتل در سال ۱۹۷۴ میلادی و به عنوان یکی از نخستین اقدامات مربوط به تغییر و تحول در عرصه صنعت گردشگری امارات ساخته شد. هشت سال بعد، نخستین هتل پنج ستاره امارات با نام Sharjah Holiday Inn در این کشور عربی ساخته شد. همچنین در دهه‌های ۷۰ و ۸۰میلادی، هتل‌های سه ستاره‌ای در شارجه احداث شد. باید گفت که نوآوری و بازسازی هتل‌های ساحلی در امارات، یکی از سیاست‌های همیشگی وزارت گردشگری امارات بوده‌است که در سال ۱۹۹۶ اساس آن نهادینه شد. در همین حال چنین به نظر می‌رسد که ساخت تعداد بیشتری هتل در امارات بازگوکننده تمرکز دولت این کشور بر روی تحولات رو به جلوی گردشگری امارات است. از سوی دیگر معماری سنتی امارات و همچنین برج‌های آن که در ساخت آنها از دست ساخته‌های ویژه‌ای بهره برده شده‌است، ویژگی مخصوصی از جمله ویژگی عربی و اسلامی به آن بخشیده‌است. بارسازی مناطق تاریخی و موزه‌ها این طرح‌های بازسازی نتایج قابل توجهی به دنبال داشته است؛ به طوری که این اقدامات به ایجاد موزه‌های هنری متعدد، ساخت ساختمان‌های چند منظوره، سالن‌های تئاتر، بازارهای هنرهای دستی و مساجد گوناگون منجر شده‌است. این تحولات موجب آن شده که شارجه همواره شاهد برگزاری نمایشگاه‌های گوناگونی باشد؛ به طوری که موزه ملی شارجه برگزارکننده نمایشگاه بی‌سابقه‌ای از نقاشی‌های نگارگران جهانی بوده‌است. در همین حال معماری جدید و مدرن در ساختمان‌های شارجه نیز به جذب هر چه بیشتر گردشگران بین‌المللی منجر شده‌است. در کنار مناطق سنتی با معماری ویژه خود، در ساختمان‌های تازه شارجه از نوعی شیوه معماری عربی - اسلامی بهره‌گیری شده‌است. از این نوع معماری جدید و مدرن در ساختمان‌های مهمی در شارجه همچون بازار مجره، دانشگاه شارجه، بازار مرکزی، خانه‌های قدیمی در مریجه، و بازار عرصه و شمار زیادی از مساجد این منطقه استفاده شده‌است. با این حال حفظ شیوه زندگی فعلی و سنت‌های اسلامی در شارجه، یکی از نکات مورد توجه صنعت گردشگری این منطقه گردشگری بوده‌است. از جمله این نکات، ممنوعیت استفاده از مشروبات الکلی، جلوگیری از تکمیل باشگاه‌های شبانه و استفاده عمومی از سواحل دریا هستند. امارت شارجه بسیاری از پیشرفت‌های خود را مدیون حاکم شارجه -شیخ دکتر سلطان بن محمد القاسمی- است. مناطق گوناگون ذید. خور فکان. کلباء. دبا الحصن. الوشاح. المدام. الفلج. طوی نزوی. الصجعة. الحمریه. مریجه. الملیحه. الخان. اللیة. الحیرة. البدایر. الفایه. شیص نحوه مناطق شهر شارجه المجرة، الحیرة، الخان، المریجة، القادسیة، الممزر، النهدة، أم خنور (السبخة)، الغافیة، العزرة، الرفاع، الناصریة، الحزانة، الرقة (الجزات)، شرقان، الغبیبة، النباعة، الرماقیة، الرمثاء، المنصورة، الدراری، القاسمیة، المجاز، میسلون، الشهباء، الخزامیة، حلوان (الآبار)، سمنان، الطلاع، أبو طینة، الصناعیة ۱–۱۷، البحیرة، الرملة، الفیحاء، المناخ، الیرموک، الفلج، دسمان، القوز، الموافجة، الطرفانة، النخیلات، المرقاب، المصلی، الخالدیة، اللیه، المنصورة، الیاش، السویحات، الفشت، الرفاعة، الفلاح. القرائن، النوف، الجرینة، الرحمانیة، السیوح، التعاون. نگارخانه موزه هنری شارجه - امارات متحده عربی شهر شارجه که با نام پایتخت هنری امارات متحده عربی هم شناخته می‌شود، یکی از مقاصد مورد علاقه هنرمندان محسوب می‌شود، چرا که در این شهر پر از موزه و آثار هنری و تاریخی است که تاریخ دانان و هنرمندان را به خود جذب می‌کند. سعی و تلاش برای حفظ این آثار باعث شد که یونسکو این شهر را به عنوان پایتخت فرهنگی جهان عرب معرفی کند. موزه هنری شارجه یکی از دیدنی های این شهر محسوب می‌شود که در واقع بزرگترین موزه هنری در کشور امارات است. این مجموعه در سال 1997 میلادی افتتاح شد و به جز بخش گالری‌های دائمی، قسمتی را برای برگزاری نمایشگاه‌های موقتی دارد، که در بازه‌های زمانی مختلف آثاری با موضوعات مختلف را در آن‌جا به نمایش می‌گذارند. اما در بخش دائمی و همیشگی موزه هنری شارجه آثار هنری ارزشمندی را خواهید دید که ساعت‌ها می‌توانید در تماشای آن‌ها غرق شوید. این مجموعه سه طبقه از 72 گالری تشکیل شده است که تابلوهای نقاشی موجود در این گالری‌ها بیشتر بر روی جهان عرب تمرکز دارند. هنرمندان و نقاشانی از قرن 18 که از خاورمیانه بازدید کردند و با طبیعت، معماری و فرهنگ این منطقه ارتباط برقرار کردند این آثار را از خود به جای گذاشتند که اکنون در موزه هنری شارجه دیده می‌شوند. منابع دکتر:عبدالله، مرسی، محمد الامارات العربیة وجیرانها دارالقلم: کویت، چاپ اول، انتشار سال ۱۹۸۱ میلادی. (به عربی). الشیخ، عارف، اسماء من الخلیج، چاپ اول، چاپخانه البیان، دبی: تاریخ انتشار ۱۹۸۲ میلادی. بخشی از مطالب برگرفته از روزنامه ایران‌زمین، وب‌گاه دنیای اقتصاد (پیوند مرده) دکتر:القاسمی، سلطان، بن محمد، «(سرد الذّاتْ)» ، المؤسسة العربیة للدراسات والنشر ۲۰۰۹ میلادی. دکتر: زاهیه، وهبة، (شُبه الجَزیرَة العَربیَة) دارالنهضة العربیة للطباعة والنشر، چاپ و انتشار سال ۱۹۷۷ میلادی. ثیسجر، ویلفرد. ملقب به مبارک بن لندن، (الرمال العربیة) ، منشورات موتیف آیت للنشر چاپ وانتشار سال ۱۹۹۱ میلادی به (عربی). دکتر:ادوارد، هندرسون، “ (ذکریات عن دولة الإمارات و سلطنة عمان) “، چاپ موتیف آیت للنشر، مطبعة راشد، عجمان ۱۹۸۸ میلادی. شارجه امیرنشین‌های امارات متحده عربی جغرافیای امارات متحده عربی خلیج فارس شهرهای امارات متحده عربی مناطق مسکونی ساحلی در امارات متحده عربی
6187
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%86%E2%80%8C%D8%A2%DB%8C%E2%80%8C%D9%88%DB%8C
اچ‌آی‌وی
{{جعبه اطلاعات آرایه زیستی| | color = violet | name = ویروس نقص ایمنی اکتسابی | image = HIV-budding-Color.jpg | image_width = 190px | image_caption = تصویر ریزنگاری‌شده از ویروس HIV-1 (به رنگ سبز) که به صورت برجستگی از لنفوسیت مشخص شده‌است. | virus_group = vi | familia = ویروس پسگرد | genus = ویروس آهسته‌گستر | subdivision_ranks = گونه‌ها | subdivision = HIV-1' HIV-2}} ویروس نقص ایمنی انسانی یا اچ‌آی‌وی (HIV)، نوعی ویروس آهسته‌گستر (ویروس پسگرد با سرعت تکثیر پایین) و عامل بیماری ایدز است. HIV به یاخته‌های حیاتی دستگاه ایمنی بدن از جمله لنفوسیت تی کمک‌کننده (CD4+ T)، درشت‌خوارها و یاخته‌های دندانه‌ای حمله می‌کند. اچ‌آی‌وی ویروسی است که با مختل کردن کارکرد و ویران کردن گونه‌ای از یاخته‌های مسؤول هماهنگی ایمنی منجر به نقص دستگاه ایمنی بدن انسان می‌شود که به آن ایدز می‌گویند. از زمان ورود HIV به بدن تا بروز ایدز ممکن است بین ۶ ماه تا پانزده سال درازا بکشد در این مدت گرچه فرد به ظاهر تندرست به نظر می‌رسد، ولی ممکن است ویروس از او به دیگران سرایت کند. HIV عمدتاً از طریق آمیزش جنسی محافظت نشده (بدون کاندوم مانند مقعدی و حتی دهانی)، انتقال خون آلوده و سرسوزن آلوده و از مادر به فرزند در طول بارداری، زایمان یا شیردهی منتقل می‌گردد. بعضی از مایعات بدن مانند بزاق و اشک قادر به انتقال HIV نیستند. پیشگیری از HIV، عمدتاً از طریق آمیزش جنسی امن و برنامه تعویض سرنگ، راه حلی برای جلوگیری از گسترش این بیماری محسوب می‌شوند. هیچ گونه درمان یا واکسن وجود ندارد؛ اگر چه درمان ضدویروسی می‌تواند باعث کاهش دوره بیماری و امید به زندگی نزدیک به طبیعی گردد. با وجود این که درمان ضدویروسی خطر مرگ و عوارض ناشی از این بیماری را کاهش می‌دهد، اما این داروها گران‌قیمت هستند و ممکن است با عوارض جانبی همراه باشند. تحقیقات ژنتیکی نشان می‌دهد که HIV در اصل متعلق به غرب آفریقا و در اوایل قرن بیستم بوده‌است. در دهه ۹۰ میلادی میلتون ویلیام کوپر به افشاگری‌هایی در رابطه با این ویروس پرداخته بود و سران ایالات متحده آمریکا گفته‌های وی را تئوری توطئه نام نهادند. علائم و نشانه‌ها ابتلا به HIV دارای سه مرحله اصلی است: ابتلای حاد، دوره نهفتگی و ایدز. ابتلای حاد دورهٔ نخست ابتلا به HIV، عفونت حاد HIV یا نشانگان حاد ویروسی نامیده می‌شود. بسیاری از افراد ۲ تا ۴ هفته پس از مواجهه با این ویروس، دچار نشانهٔ بیماری‌هایی مانند آنفلوانزا یا ایجاد توده‌های کوچک یا بزرگ حاوی پروتئین و گلبول سفید و اجزاء لنفی و مایعات میان بافتی آلودهٔ ویروسی شده مُرده در بافت‌های نرم و مخاطی و در حالت شدید مشاهده تومور در فرد آلوده می‌شوند و در بسیاری از افراد هم هیچ نشانهٔ قابل توجهی در آن‌ها دیده نمی‌شود و گاهی تا آخر عمر حامل این ویروس و مقاوم به آن و خود ایمنی به ویروس تا پایان زندگی بوده اما عامل سرایت دهنده و پخش و اپیدمی آن به‌طور پنهان به بقیه هستند. علائم در ۴۰ تا ۹۰ درصد موارد رخ می‌دهد و معمولاً شامل تب، بزرگی گره‌های لنفی، گلودرد، بثورات پوستی، سردرد یا زخم دهان و اندام تناسلی می‌شود. بثورات پوستی که در ۲۰ تا ۵۰ درصد موارد رخ می‌دهد، خود را بر روی بالاتنه نشان می‌دهد و به شکل لکه‌های با لبهٔ صاف است. همچنین در این مرحله برخی از افراد دچار عفونت‌های فرصت‌طلب می‌شوند. ممکن است در دستگاه گوارش علائمی مانند تهوع، استفراغ یا اسهال رخ دهد، و همچنین علائم عصبی نوروپاتی محیطی یا سندرم گیلن باره دیده شود. طول دورهٔ این علائم متفاوت است، اما معمولاً یک تا دو هفته می‌باشد. با توجه به اینکه این علائم اختصاصی نیستند، اغلب به عنوان نشانه‌هایی از ابتلا به HIV شناخته نمی‌شوند. حتی پزشک خانواده یا متخصص در یک بیمارستان محلی ممکن است آن را با بیماری‌های شایع عفونی دیگر به دلیل نشانه‌های مشترک اشتباه بگیرند؛ بنابراین، توصیه می‌شود در بیمارانی که دارای تب توجیه‌ناپذیر هستند، تذکر داده شود که ممکن است دارای HIV باشند و خطر ابتلا به این ویروس در آن‌ها وجود دارد. === دوره اولیه، بیمار وارد مرحله‌ای به نام دوره نهفتگی یا HIV بی‌نشانه یا HIV مزمن می‌شود. این مرحله از HIV می‌تواند بدون هیچ گونه درمانی از حدود سه سال تا بیش از ۲۰ سال (به‌طور متوسط حدود هشت سال) به درازا بینجامد. اگرچه معمولاً در ابتدای بیماری هیچ علائمی مشاهده نمی‌شود یا علامت‌های خیلی کمی دیده می‌شود، اما در نزدیکی پایان این مرحله بسیاری از افراد دچار تب، کاهش وزن، مشکلات گوارشی و دردهای عضلانی می‌شوند. همچنین ۵۰ تا ۷۰ درصد از افراد دچار بزرگی گره‌های لنفی ماندگار می‌شوند، به‌طوری‌که چند گروه از گره‌های لنفی (به جز در کشاله ران) به مدت بیش از سه تا شش ماه بدون هیچ درد و توجیهی بزرگ می‌شود. اگر چه بسیاری از مبتلایان به HIV-1 در صورت عدم درمان نهایتاً به مرحله ایدز می‌رسند، ولی درصد کمی از آن‌ها (حدود ۵٪) سطح بالای سلول‌های CD4+ T خود را بدون هیچ درمان ضدویروسی تا بیش از ۵ سال حفظ می‌کنند. این افراد به عنوان مهارکنندگان HIV طبقه‌بندی می‌شوند، و آنهایی که سال‌ها مقدار کم یا غیر محسوسی از ویروس را بدون درمان ضدویروسی در بدن خود نگه می‌دارند به عنوان «مهارکنندگان ممتاز» یا «سرکوبگران ممتاز» شناخته می‌شوند. این پدیده ممکن است به کشف واکسن یا درمان قطعی اچ‌آی‌وی کمک کند. سندرم نقص ایمنی اکتسابی سندرم نقص ایمنی اکتسابی (ایدز) زمانی معنی پیدا می‌کند که شمار سلول‌های CD4+ T به کمتر از ۲۰۰ سلول در هر میکرولیتر برسد یا بیماری‌های مشخص مربوط به HIV رخ دهد. در غیاب درمان، حدود نیمی از افراد دچار اچ‌آی‌وی در عرض ده سال مبتلا به ایدز می‌شوند. رایج‌ترین وضعیت‌هایی که هشداری بر وجود ایدز هستند التهاب ریه ناشی از پنوموسیستیس (۴۰٪)، نزاری به شکل نشانگان لاغری ناشی از اچ‌آی‌وی (۲۰٪) و برفک سرخنای می‌باشند. دیگر علامت شایع عفونت‌های دستگاه تنفسی به شکل تکراری است. عفونت فرصت‌طلب ممکن است توسط باکتری، ویروس، قارچ و انگل به وجود بیاید که در حالت عادی توسط دستگاه ایمنی بدن مهار می‌شود. اینکه کدام عفونت رخ بدهد تا حدودی به این بستگی دارد چه عواملی در محیط اطراف فرد قرار دارد. این عفونتها تقریباً می‌تواند هر دستگاهی از بدن را تحت تأثیر قرار دهند. افراد مبتلا به ایدز خطر دچار شدن به ویروس‌های سرطانزای مختلفی را دارند از جمله: سارکوم کاپوزی، لنفوم، لنفوم دستگاه عصبی مرکزی، و سرطان گردن رحم. سارکوم کاپوزی، شایع‌ترین سرطانی است که در ۱۰ تا ۲۰ درصد از افراد دچار HIV اتفاق می‌افتد. پس از آن لنفوم شایع‌ترین سرطان است و علت مرگ نزدیک به ۱۶ درصد از افراد مبتلا به ایدز می‌باشد و جزء نشانه‌های اولیه ۳ تا ۴ درصد از آن‌ها است. هر دوی این سرطان‌ها با ویروس هرپس ۸ انسانی همراه هستند. خیلی اوقات مبتلایان به ایدز به دلیل ارتباطی که با ویروس پاپیلوم انسانی (HPV) دارد، دچار سرطان گردن رحم می‌شوند. علاوه بر این، آن‌ها به‌طور مکرر دچار علائمی مانند تب طولانی، تعریق شبانه، تورم غدد لنفاوی، لرز، ضعف، و کاهش وزن می‌شوند. اسهال یکی دیگر از علائم شایعی است که ۹۰٪ از افراد مبتلا به ایدز دچار آن می‌شوند. ویروس‌شناسی اچ‌آی‌وی، یا ویروس [نقص] ایمنی و دفاع آدمی، ویروسی دارای پوشش، علاوه بر کپسید، است که اندازه‌ای برابر با ۱۲۵ نانومتر دارد و برای همانندسازی در گلبول‌های سفید دستگاه ایمنی بدن انسان مستقر می‌شود. HIV عامل طیفی از بیماری است که با نام ایدز شناخته می‌شود. HIV نوعی ویروس پسگرد است که عمدتاً به اجزای دستگاه ایمنی انسان مانند سلول‌های CD4+ T، درشت‌خوارها و سلول‌های دندریتیک سرایت می‌کند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم سلول‌های CD4+ T را از بین می‌برد. HIV عضوی از سرده ویروس آهسته‌گستر، و بخشی از خانواده ویروس پسگرد است. ویروس‌های آهسته‌گستر خصوصیات ریخت‌شناسی و زیست‌شناسی مشترک بسیاری دارند. گونه‌های بسیاری از پستانداران مبتلا به ویروس آهسته‌گستر می‌شوند، که مشخصاً دلیل بیماری‌های طولانی‌مدت با دوره کمون طولانی هستند. ویروس‌های آهسته‌گستر به شکل تک رشته، حس مثبت، ویروس آران‌ای احاطه شده منتقل می‌شوند. پس از ورود به سلول هدف، ویروس ژنوم آران‌ای توسط آنزیم وارونویس ویروسی که همراه با ژنوم ویروسی در ذرات ویروسی منتقل شده، به یک دی‌ان‌ای دو رشته استاندارد تبدیل می‌شود. سپس DNA ویروسی وارد هسته سلول می‌شود و کل DNAهای سلولی را توسط اینتگراز ویروسی فرا می‌گیرد. وقتی فرا گرفته شد، ویروس ممکن است پنهان شود و این به ویروس و سلول‌های میزبانش این امکان را می‌دهد تا توسط دستگاه ایمنی بدنی شناسایی نشوند. همچنین این ویروس می‌تواند تکثیر شود و ژنوم‌های RNA جدیدی تولید کند و پروتئین‌های ویروسی که توسط سلول به عنوان هسته‌های سلولی جدید معرفی شده‌اند را در چرخه‌ای از نو پدیدآورد. دو نوع ایدز تاکنون مشخص شده‌است: HIV-1 و HIV-2. HIV-1 گونه‌ای از ویروسی بود که زودتر شناخته شد (و در ابتدا به عنوان LAV یا HTLV-III شناخته می‌شد). این گونه‌ای است که مهاجم‌تر و واگیرتر است. واگیری کمتر HIV-2 در مقایسه با HIV-1 بدین معناست که افرادی که با HIV-1 مواجهه دارند کمتر ممکن است دچار HIV-2 بشوند. از آنجا که HIV-2 توانایی سرایت کمی دارد، ابتلای به آن عمدتاً محدود به آفریقای غربی است. نتیجهٔ یک پژوهش علمی عمده و معتبر از سوی گروهی از پژوهشگران دانشگاه آکسفورد انگلستان نشان می‌دهد که ویروس اچ‌آی‌وی در روند فرگشتی (تکاملی) خود، دچار دگرش و تحول شده و در مقایسه با گذشته، از میزان خطر، مرگبار بودن و مسری بودن آن کاسته شده‌است. بر اساس این مطالعه، ویروس اچ‌آی‌وی در حال هماهنگی و تطبیق خود با دستگاه ایمنی بدن انسان بوده و درجهٔ خطر آن در حال کاهش است. بر اساس گزارش منتشر شده از این پژوهش، اکنون فاصلهٔ زمانی بین آلودگی به ویروس و بروز بیماری ایدز بیشتر شده‌است و ممکن است تغییرات تکاملی ایجاد شده در ویروس اچ‌آی‌وی به نتیجه‌بخشی اقدامات و تلاش‌ها برای مهار همه‌گیری گسترده و گسترش ابتلاء به بیماری ایدز یاری رساند. به باور برخی ویروس‌شناسان، امکان دارد در ادامهٔ روند فرگشتی ویروس اچ‌آی‌وی، در نهایت، این ویروس بی‌خطر شود. پیامد تلاش دائمی ویروس برای تغییر به منظور پنهان ماندن در برابر سامانهٔ ایمنی بدن انسان، کاهش توانایی تکثیر ویروس است. از سوی دیگر، بنا بر یافته‌های این پژوهش، داروهای ضد ویروس در تضعیف و تحلیل ویروس اچ‌آی‌وی دارای سهم شایانی هستند؛ چون این داروها ابتدا به نمونه‌های قوی‌تر و پرخطر حمله کرده و آن‌ها را از بین می‌برند، باعث می‌شوند در فرایند انتخاب طبیعی (در این مورد، صفت مطلوب برای زنده ماندن، ضعیف بودن است چرا که داروها، ویروس‌های قوی‌تر و بیماری‌زاتر را زودتر مورد حمله قرار می‌دهند)، ویروس‌های ضعیف‌تر و ملایم‌تر باقی بمانند و تکثیر شوند. البته اکنون، ضعیف‌ترین نمونه‌های ویروسی هم کاملاً خطرناک هستند. تشخیص بیماری بیماری ایدز و HIV با توجه بروز علایم و نشانه‌های بیمار، از طریق آزمایش و بررسی آن در آزمایشگاه تشخیص داده می‌شود. آزمایش HIV به همه کسانی که در معرض خطر قرار دارند توصیه می‌شود، که شامل هر فرد مبتلا به هر نوع بیماری آمیزشی است می‌شود. در بسیاری از مناطق دنیا، یک سوم حاملان HIV زمانی متوجه می‌شوند که در مرحله پیشرفته‌ای از این بیماری هستند و AIDS یا نقص شدید دستگاه ایمنی آشکار می‌شود. آزمایش HIV در اکثر افراد دچار HIV، در طول سه تا دوازده هفته پس از بیماری اولیه، یک سری پادتن‌های ویژه ایجاد می‌گردد. تشخیص اولیهٔ HIV قبل از تولید آنتی‌بادی، با اندازه‌گیری اچ‌آی‌وی-آران‌ای یا آنتی‌ژن P24 انجام می‌شود. نتایج مثبت به دست آمده توسط آنتی‌بادی یا آزمایش واکنش زنجیره‌ای پلیمراز (PCR)، با PCR یا با آزمایش آنتی‌بادی دیگری تأیید می‌شوند. آزمایش آنتی‌بادی در کودکان کمتر از ۱۸ ماه، به دلیل وجود مداوم آنتی‌بادی‌های مادری معمولاً نتیجه درستی نمی‌دهند. بنابراین ابتلا به HIV تنها توسط آزمایش PCR مربوط به HIV RNA یا DNA یا از طریق آزمایش ایدز آنتی‌بادی P24 قابل تشخیص است. در اکثر نقاط دنیا دسترسی به آزمایش PCR قابل اعتماد وجود ندارد و افراد باید تا زمانی صبر کنند که علائم پیشرفت کند یا سن کودک به اندازه کافی باشد و آزمایش آنتی‌بادی درستی نتیجه دهد. در کشورهای جنوب صحرای آفریقا در بین سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹، بین ۳۰ تا ۷۰ درصد مردم، از وضعیت HIV خود آگاه بوده‌اند. در سال ۲۰۰۹، بین ۴ تا ۴۲ درصد مردم مورد آزمایش قرار گرفتند. این ارقام نشان دهنده افزایش قابل توجهی نسبت به ده سال گذشته‌است. طبقه‌بندی ابتلا به HIV از دو طبقه‌بندی اصلی برای مرحله‌بندی HIV و ایدز استفاده می‌شود، یکی توسط سازمان جهانی بهداشت (WHO) و دیگر توسط مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌ها (CDC). برنامه CDC بیشتر در کشورهای توسعه‌یافته‌استفاده می‌شود. از آنجا که برنامه WHO احتیاجی به آزمایش ندارد، بیشتر مناسب کشورهای در حال توسعه‌است که با کمبود لوازم روبرو هستند. علی‌رغم تفاوت‌های که این دو با هم دارند، اما می‌تواند هر دوی آن‌ها را از لحاظ آماری مقایسه نمود. سازمان بهداشت جهانی برای نخستین بار در سال ۱۹۸۶ تعریفی برای ایدز ارائه نمود. از آن زمان به بعد، مرحله‌بندی WHO برای چندین بار تغییر کرده و گسترش یافت، که نسخهٔ اخیر آن که در سال ۲۰۰۷ منتشر شده‌است. رده‌بندی مراحل تعیین شده توسط WHO به شکل زیر است: ابتلای اولیه به HIV: که یا بدون علامت است یا همراه با سندرم حاد ویروسی است. مرحله ۱: ابتلا به HIV بدون علامت با تعداد سلول‌های CD4 بیش از ۵۰۰ در هر میکرولیتر. ممکن است شامل بزرگ شدن گره‌های لنفاوی نیز باشد. مرحله ۲: علائم خفیف که ممکن است تغییر جزئی غشاء مخاطی و عود عفونت دستگاه تنفسی فوقانی را شامل شود و تعداد سلول‌های CD4 کمتر از ۵۰۰ در هر میکرولیتر است. مرحله ۳: علائم پیشرفته که ممکن است شامل اسهال مزمن و غیرعادی برای بیش از یک ماه شود، به همراه عفونت‌های باکتریایی شدید از جمله سل ریوی و همچنین تعداد سلول‌های CD4 کمتر از ۳۵۰ در هر میکرولیتر. مرحله ۴ یا ایدز: علائم شدیدی شامل انگل گوشت‌خوار و کیست ساز در بافت مغز و ماهیچه و اکثر بافت‌های مغز، ایجاد پوشش‌های سفید و بافت‌های قارچی برفک مانند و لایه‌های سفید حاصل قارچ کاندیدیا در دهان مری، نای، نایژه یا شش و سرطان عروق بدن باضایعاتی تبخال مانند غیر برجسته قابل تشخیص و مشاهده قرمز و قهوه ای در روی پوست بیرونی. تعداد سلول‌های CD4 به کمتر از ۲۰۰ در هر میکرولیتر می‌رسد. مرکز کنترل و پیشگیری بیماری آمریکا نیز ایجاد یک سیستم طبقه‌بندی برای HIV ارائه نموده و آخرین بار آن را در سال ۲۰۰۸ به روزرسانی کرده‌است. در این سیستم ابتلا به HIV بر اساس شمارش CD4 و علائم بالینی می‌باشد، بیماری را در سه مرحله توصیف می‌کند: مرحله ۱: تعداد سلول‌های CD4 بیشتر یا مساوی ۵۰۰ در هر میکرولیتر بدون هیچ علائمی از ایدز مرحله ۲: تعداد سلول‌های CD4 بین ۲۰۰ تا ۴۹۹ در هر میکرولیتر بدون هیچ علائمی از ایدز مرحله ۳: تعداد سلول‌های CD4 کمتر از ۲۰۰ در هر میکرولیتر یا وجود علائمی از ایدز نامعلوم: اگر اطلاعات کافی برای هر یک از مراحل فوق در دسترس باشد اگر پس از درمان، تعداد سلول‌های CD4 خون به بیش از ۲۰۰ در هر میکرولیتر افزایش یابد یا بیماری دیگری به جز ایدز احتمال رود یا حتی درمان گردد هنوز هم تشخیص اینکه بیماری ایدز بوده باشد پابرجا خواهد بود. تاریخچه کشف ایدز نخستین بار در سال ۱۹۸۱ در آمریکا مشاهده شد. نخستین مواردی که مشاهده شد در بین معتادان تزریقی و همچنین همجنسگرایان مرد قرار داشت که به دلیل نامعلومی سیستم دفاعی بدن آن‌ها ضعیف شده بود و علایم بیماری التهاب ریه پنوموسیستیس کارینی (PCP) در آن‌ها مشاهده می‌شد که این بیماری در افرادی دیده می‌شود که سیستم دفاعی بدنی ضعیفی دارند. سپس نوعی سرطان پوست نادر با نام کاپوسی سارکوما (KS) در میان مردان همجنسگرای گزارش شد. موارد بیشتری از بیماری PCP و KS مشاهده شد و این زنگ خطری برای مرکز پیشگیری و کنترل بیماری بود و گروهی از طرف این مرکز برای بررسی این واقعه تشکیل شد. در آن اوایل مرکز کنترل بیماری هنوز نامی رسمی برای این بیماری انتخاب نکرده بود و معمولاً نام این بیماری را با بیماری که مریض با آن در ارتباط بود بیان می‌کردند، برای مثال تا قبل از کشف HIV از نام لنفادنوپاتی که بیماری عامل بود استفاده می‌شد. همچنین اسامی مانند سارکوم کاپوزی یا عفونت فرصت‌طلب نام‌هایی بوده‌اند که توسط این گروه در سال ۱۹۸۱ استفاده می‌شده‌است. از آنجا که این سندرم در هائیتی، همجنسگرایان، هموفیلی، و مصرف‌کنندگان هروئین ظاهر شده بود، مرکز کنترل بیماری عبارت «بیماری ۴ه» را ابداع کرد. در مطبوعات از اصطلاح «گرید» که مخفف معادل انگلیسی عبارت نقص ایمنی مرتبط با همجنسگرایی استفاده می‌شد. اما بعداً که معلوم شد که ایدز فقط محدود به جامعه همجنسگرایان نمی‌شود، این نتیجه گرفته شد که استفاده از اصطلاح گرید گمراه‌کننده است و واژه ایدز در همایشی در ژوئیه ۱۹۸۲ معرفی شد. از سپتامبر ۱۹۸۲، مرکز کنترل بیماری از واژه ایدز برای نسبت دادن این بیماری استفاده کرد. در سال ۱۹۸۳، دو گروه تحقیقاتی جداگانه به رهبری رابرت گالو و لوک مونتانیه به‌طور مستقل اعلام کردند که یک ویروس پسگرد جدید بیماران مبتلا به ایدز را مبتلا کرده، و یافته‌هایشان را در همان شماره از مجله ساینس'' منتشر کردند. گلو ادعا کرد که ویروسی که گروه خود از یک بیمار مبتلا به ایدز برای تحقیقات جدا کرده بود از نظر شکل کاملاً مشابه سایر ویروس‌های تی-لنفوتروپیک انسانی (HTLV) بوده که گروهش در همان ابتدا جدا کرده بود. گروه گالو نام آن ویروس را HTLV-III گذاشتند. در همان زمان، گروه مونتانیه ویروسی از یک بیمار مبتلا به تورم غدد لنفاوی گردن و ضعف فیزیکی که دو مشخصه از علائم ایدز است، جدا کرده بود. تناقض در گرازش‌های گروه گالو و مونتانیه و همکارانشان نشان می‌داد که هسته پروتئین‌های این ویروس از لحاظ ایمنی‌شناسی، کاملاً متفاوت از HTLV-I است. گروه مونتانیه اسم ویروسی که جدا کرده بودند را ویروس مرتبط با لنفادنوپاتی (LAV) گذاشتند. از آنجا که مشخص شد هر دوی این ویروس یکسان هستند، در سال ۱۹۸۶ LAV و HTLV-III هر دو به HIV تغییر نام دادند. منشأ به نظر می‌رسد که هر دو ویروس HIV-1 و HIV-2 در اصل متعلق به نخستی‌سانان مرکز آفریقا بوده و در اوایل قرن بیست به بدن انسان منتقل شده‌اند. به نظر می‌آید که ویروس HIV-1 در اصل متعلق به مناطق جنوبی کامرون و تکامل یافتهٔ ویروس نقص ایمنی میمونی (SIV) که در میان شمپانزه‌های وحشی شیوع دارد، بوده‌است. همچنین ویروس HIV-2 تکامل یافتهٔ ویروس SIV میان گونه‌ای میمون به نام منگابی دودی بوده‌است که در غرب آفریقا (از جنوب سنگال تا غرب ساحل عاج) زندگی می‌کرده‌است. پخ‌بینیانی مانند میمون شب نسبت به ویروس HIV-1 مقاوم هستند و این احتمالاً به دلیل یک نوع ژن پیوندی دو گونه مقاوم ویروس در آن‌ها می‌باشد. به نظر می‌رسد که HIV-1 حداقل در سه مرحله جهش داشته و به سه گروه از ویروس‌های M, N و O جهش یافته است. مدارکی موجود است که نشان می‌دهد انسان‌هایی که در شکار یا فروش حیوانات دخالت داشتند دچار ویروس SIV شده‌اند. اگرچه SIV ویروس ضعیفی است که سیستم دفاعی بدن انسان با آن مقابله می‌کند و بیش از چند هفته در بدن انسان باقی نمی‌ماند، اما انتقال سریع و متوالی آن بین انسان‌های مختلف زمان کافی را به این ویروس برای تبدیل آن به HIV می‌دهد. علاوه بر این، با توجه به نرخ پایین انتقال فرد به فرد بیماری، SIV فقط می‌تواند از طریق تعداد زیادی افراد در معرض خطر پخش شود که باور بر این است که تا قبل از قرن بیستم چنین جمعیتی وجود نداشته‌است. راه‌های انتقال پرخطر بسته به زمان انتقال از حیوان به انسان به ویروس این امکان را می‍دهد که با انسان سازگار شود و در بین جامعه پخش گردد. مطالعات ژنتیکی ویروسی نشان می‌دهد که اجداد گروه HIV-1 M به سال ۱۹۱۰ بر می‌گردد. افرادی که مدعی هستند که HIV در این تاریخ شیوع یافته، آن را به ظهور و رشد استعمار و شهرهای مستعمره آفریقایی ارتباط می‌دهند که منجر به تغییرات اجتماعی شامل بی بند و باری جنسی، گسترش تن‌فروشی، و بیماری‌های زخم تناسلی (مانند سیفیلیس) در شهرهای مستعمره شده‌است. در حالی که میزان انتقال HIV در رابطه جنسی واژینال در حالت عادی کم است، اما اگر یکی از طرفین مبتلا به یک بیماری آمیزشی عفونی باشد، احتمال انتقال هم افزایش خواهد یافت. در اوایل دهه ۱۹۰۰ شهرهای مستعمره به دلیل شیوع بالای تن‌فروشی و بیماری‌های زخم تناسلی معروف بودند و به نظر می‌رسید که در سال ۱۹۲۸ به اندازه ۴۵٪ زنان ساکن کینشاسا شرقی تن‌فروشی می‌کردند و در سال ۱۹۳۳ در حدود ۱۵٪ ساکنان همان شهر به بیماری سیفیلیس مبتلا شده بودند. از نگاهی دیگر مشاهده می‌شود که اعمال خطرناک پزشکی در آفریقا در طول جنگ جهانی دوم، مانند استریل نبودن، استفاده مجدد از سرنگ‌ها در واکسن‌های عمومی، آنتی‌بیوتیک و آنتی‌مالاریا از عواملی بوده‌اند که باعث پخش ویروس و سازگاری آن با انسان‌ها شده‌است. بررسی نمونه‌های خونی به جا مانده از گذشته نشان می‌دهد که نخستین انسانی که مبتلا به ایدز شده در سال ۱۹۵۹ در کنگو جان خود از دست داده‌است. این نخستین و قدیمی‌ترین مورد مرگ شناخته شده در اثر ابتلا به این بیماری محسوب می‌شود. همچنین ممکن است ویروس اچ‌آی‌وی نخستین بار در سال ۱۹۶۶ به آمریکا رسیده باشد، ولی عمده شیوع HIV مربوط به خارج از صحرای آفریقا (و همچنین آمریکا) می‌شود و می‌توان آن را به فردی ناشناس و مبتلا به ایدز نسبت داد که در هائیتی زندگی می‌کرده‌است و با ورود به آمریکا در سال ۱۹۶۹ به آن شیوع بخشیده‌است. پس از آن به سرعت بین گروه‌های پرخطر (در ابتدا در بین مردان همجنس‌گرا) پخش شد. در سال ۱۹۷۸ شیوع ویروس HIV-1 در بین مردان همجنس‌گرای ساکن نیویورک و سان فرانسیسکو، ۵ درصد تخمین زده شد که بیانگر این است که هزاران نفر در کشور مبتلاً به ایدز بوده‌اند. جستارهای وابسته ایدز پانویس منابع ایدز بیماری‌های آمیزشی زیست‌شناسی در ۱۹۸۳ (میلادی) سرواژه‌سازی‌ها علت‌های مرگ سرطان‌زاهای گروه ۲بی پژوهشگاه بین‌المللی سرطان نقص ایمنی ویروس‌ها ویروس‌های آهسته‌گستر ویکی‌سازی رباتیک
6188
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%85
کاندوم
کاندوم یک وسیلهٔ پیشگیری از بارداری غلافی‌شکل است که در طول رابطه جنسی برای کاهش احتمال بارداری یا عفونت آمیزشی (STI) استفاده می‌شود. کاندوم در دو نوع مردانه و زنانه وجود دارد. با استفاده مناسب – و استفاده در هر رابطه جنسی – زنانی که همسرشان از کاندوم استفاده می‌کنند، میزان بارداری سالیانه ۲ درصد را تجربه می‌کنند. با استفاده معمولی میزان بارداری ۱۸ درصد در سال است. استفاده از آن‌ها تا حد زیادی خطر سوزاک، کلامیدیا، تریکومونیازیس، هپاتیت ب و ایدز را کاهش می‌دهد. به میزان کمتری، آن‌ها همچنین در برابر تبخال تناسلی، ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) و سیفلیس محافظت می‌کنند. کاندوم مردانه قبل از آمیزش بر روی آلت تناسلی در حالت نعوظ کشیده می‌شود و با تشکیل یک مانع فیزیکی که مانع از ورود مایع منی به بدن شریک جنسی می‌شود، عمل می‌کند. کاندوم‌های مردانه معمولاً از لاتکس و کمتر معمول از پلی‌اورتان، پلی‌ایزوپرن یا رودهٔ گوسفند ساخته می‌شوند. کاندوم‌های مردانه دارای مزایای استفاده و دسترسی آسان و عوارض جانبی کمی هستند. مردانی که به لاتکس حساسیت (آلرژی به لاتکس) دارند باید از کاندوم‌های ساخته شده از ماده‌ای غیر از لاتکس مانند پلی‌اورتان استفاده کنند. کاندوم‌های زنانه معمولاً از پلی‌اورتان ساخته می‌شوند و ممکن است چندین بار استفاده شوند. کاندوم به عنوان روشی برای پیشگیری از بیماری‌های آمیزشی حداقل از سال ۱۵۶۴ استفاده شده‌است. کاندوم‌های لاستیکی در سال ۱۸۵۵ و به دنبال آن کاندوم‌های لاتکس در دهه ۱۹۲۰ در دسترس قرار گرفتند. این وسیله در فهرست داروهای ضروری سازمان جهانی بهداشت قرار دارد. در ایالات متحده کاندوم معمولاً کمتر از ۱٫۰۰ دلار آمریکا قیمت دارد. تا سال ۲۰۱۹، در سراسر جهان حدود ۲۱ درصد از افراد از کاندوم به عنوان یکی از روش‌های پیشگیری از بارداری استفاده کرده‌اند که آن را به دومین روش رایج بعد از توبکتومی تبدیل می‌کند که حدود ۲۴ درصد است. بیشترین میزان استفاده از کاندوم در شرق و جنوب شرق آسیا، اروپا و آمریکای شمالی است. حدود شش تا نه میلیارد کاندوم در سال فروخته می‌شود. به هنگام استفاده از اسپری تأخیری توسط مردان برای جلوگیری از بی‌حس شدن اندام جنسی زن استفاده از کاندوم بر روی آلت تناسلی مرد توصیه می‌شود. مصارف پزشکی کنترل تولد اثربخشی کاندوم، مانند اکثر اشکال پیشگیری از بارداری، از دو طریق قابل ارزیابی است. میزان اثربخشی روش یا استفاده کامل فقط شامل افرادی می‌شود که به‌طور مناسب و مداوم از کاندوم استفاده می‌کنند. استفاده واقعی یا میزان اثربخشی استفاده معمولی مربوط به همه استفاده‌کنندگان از کاندوم است، از جمله کسانی که از کاندوم به اشتباه استفاده می‌کنند یا در هر رابطه جنسی از کاندوم استفاده نمی‌کنند. نرخ‌ها به‌طور کلی برای سال اول استفاده ارائه می‌شود. معمولاً از شاخص مروارید (Pearl Index) برای محاسبه نرخ اثربخشی استفاده می‌شود، اما برخی از مطالعات از جداول کاهش (decrement tables) استفاده می‌کنند. نرخ حاملگی استفاده رایج در بین مصرف‌کنندگان کاندوم بسته به جمعیت مورد مطالعه متفاوت است و از ۱۰ تا ۱۸ درصد در سال متغیر است. میزان بارداری مناسب از کاندوم ۲ درصد در سال است. برای محافظت بیشتر، کاندوم‌ها را می‌توان با سایر اشکال پیشگیری از بارداری (مانند اسپرم‌کش) ترکیب کرد. بیماری‌های آمیزشی کاندوم به‌طور گسترده‌ای برای پیشگیری از بیماری‌های آمیزشی (STIs) توصیه می‌شود. نشان داده شده‌است که در کاهش میزان عفونت در مردان و زنان مؤثر هستند. اگرچه کاندوم کامل نیست، اما در کاهش انتقال ارگانیسم‌هایی که باعث ایدز، تبخال تناسلی، سرطان دهانه رحم، زگیل تناسلی، سیفلیس، کلامیدیا، سوزاک و سایر بیماری‌ها می‌شوند، مؤثر است. کاندوم اغلب به عنوان مکملی برای روش‌های موثرتر کنترل بارداری (مانند آی‌یودی) در شرایطی که محافظت از STD نیز مورد نظر است، توصیه می‌شود. علل ناکارآمدی کاندوم ممکن است پس از انزال از آلت تناسلی لیز بخورد، به دلیل استفاده نادرست یا آسیب فیزیکی (مانند پارگی ناشی از باز کردن بسته‌بندی)، یا شکستن یا لیز خوردن به دلیل تخریب لاتکس (معمولاً پس از استفاده از تاریخ انقضا، نگهداری نامناسب یا قرار گرفتن در معرض روغن‌ها). میزان شکستگی بین ۰٫۴ تا ۲٫۳ درصد است در حالی که میزان لغزش بین ۰٫۶ تا ۱٫۳ درصد است. حتی اگر هیچ شکستگی یا لغزشی مشاهده نشود، ۱ تا ۳ درصد از زنان پس از نزدیکی با کاندوم از نظر باقی‌ماندهٔ مایع منی نتیجه مثبت خواهند بود. اثرات جانبی استفاده از کاندوم‌های لاتکس توسط افرادی که به لاتکس حساسیت دارند می‌تواند باعث نشانگان آلرژیک مانند تحریک پوست شود. در افراد مبتلا به آلرژی شدید به لاتکس، استفاده از کاندوم لاتکس به‌طور بالقوه می‌تواند تهدید کننده زندگی باشد. استفاده مکرر از کاندوم لاتکس نیز می‌تواند باعث ایجاد حساسیت به لاتکس در برخی افراد شود. همچنین ممکن است به دلیل اسپرم کش‌هایی که ممکن است وجود داشته باشد، تحریک ایجاد شود. موارد استفاده کاندوم‌های مردانه معمولاً در داخل یک فویل یا بسته‌بندی پلاستیکی، به صورت رول شده بسته‌بندی می‌شوند و به گونه‌ای طراحی می‌شوند که روی نوک آلت تناسلی قرار گیرند و سپس روی آلت در حال نعوظ باز شوند. مهم است که مقداری فضا در نوک کاندوم باقی بماند تا مایع منی جایی برای جمع شدن داشته باشد. در غیر این صورت ممکن است به زور از پایه دستگاه خارج شود. بیشتر کاندوم‌ها برای این منظور یک سر پستانک مانند دارند. پس از استفاده، توصیه می‌شود کاندوم را در دستمال پیچیده، سپس در سطل زباله انداخته شود. صنعت فیلم بزرگسالان در سال ۲۰۱۲، ۳۷۲۰۰۰ رای‌دهنده از طریق ابتکار عمل شهروندان در شهرستان لس آنجلس برای قرار دادن معیار B در برگه رای ۲۰۱۲ تلاش کردند. در نتیجه، اقدام B، قانونی که استفاده از کاندوم در تولید فیلم پورنو را الزامی می‌کند، تصویب شد. این الزام با انتقادات زیادی روبرو شده‌است و برخی گفته‌اند که نتیجه معکوس دارد و صرفاً شرکت‌هایی را که فیلم‌های مستهجن می‌سازند مجبور می‌کند بدون این الزام به مکان‌های دیگر نقل مکان کنند. تولیدکنندگان ادعا می‌کنند که استفاده از کاندوم فروش را کاهش می‌دهد. آموزش جنسی کاندوم اغلب در برنامه‌های آموزش جنسی استفاده می‌شود، زیرا این قابلیت را دارد که در صورت استفاده صحیح، احتمال بارداری و شیوع برخی بیماری‌های مقاربتی را کاهش دهد. یک بیانیه مطبوعاتی انجمن روان‌شناسی آمریکا (APA) از گنجاندن اطلاعات در مورد کاندوم در آموزش جنسی حمایت کرد و گفت: «از برنامه‌های جامع آموزش جنسی در مورد استفاده مناسب از کاندوم بحث کنید، و استفاده از کاندوم را برای کسانی که از نظر جنسی فعال هستند ترویج کنید.» درمان ناباروری روش‌های رایج در درمان ناباروری مانند آزمایش منی و درون‌کاشت مصنوعی (IUI) نیاز به جمع‌آوری نمونه‌های مایع منی دارند. اینها معمولاً از طریق خودارضایی به دست می‌آیند، اما جایگزینی برای خودارضایی استفاده از کاندوم مخصوص جمع‌آوری منی برای جمع‌آوری مایع منی در طول رابطهٔ جنسی است. استفاده‌های دیگر کاندوم‌ها به عنوان ظروف و موانع چند منظوره عالی هستند زیرا ضدآب، الاستیک، بادوام هستند و (برای مصارف نظامی و جاسوسی) در صورت یافتن شک و ظن ایجاد نمی‌کنند. استفاده نظامی مداوم در طول جنگ جهانی دوم آغاز شد و شامل پوشاندن دهانه لوله تفنگ برای جلوگیری از رسوب، ضدآب کردن مجموعه‌های شلیک در تخریب‌های زیر آب، و ذخیره‌سازی مواد خورنده و غارت‌ها توسط آژانس‌های شبه‌نظامی است. انواع بیشتر کاندوم‌ها دارای یک مخزن یا انتهای سرپستانکی هستند که به راحتی می‌توانند انزال مرد را در خود جای دهند. کاندوم‌ها در اندازه‌های مختلف، از جادار گرفته تا بزرگتر، و اشکال مختلف وجود دارند. عرض اغلب از ۴۹ میلی‌متر متغیر تا ۵۶ میلی‌متر و سایز از ۴۵ میلی‌متر تا ۶۰ میلی‌متر متغیر است. آن‌ها همچنین در سطوح مختلف برای تحریک شریک زندگی کاربر قرار دارند. کاندوم‌ها معمولاً با یک پوشش روان‌کننده برای آسانی نفوذ عرضه می‌شوند، در حالی که کاندوم‌های طعم‌دار عمدتاً برای رابطه جنسی دهانی استفاده می‌شوند. همان‌طور که در بالا ذکر شد، اکثر کاندوم‌ها از لاتکس ساخته می‌شوند، اما کاندوم‌های پلی‌اورتان و پوست بره نیز وجود دارند. کاندوم زنانه کاندوم‌های مردانه دارای یک حلقه محکم برای ایجاد مهر و موم در اطراف آلت تناسلی هستند در حالی که کاندوم‌های زنانه معمولاً دارای یک حلقهٔ سفت بزرگ هستند تا از لغزش آن‌ها به داخل سوراخ بدن جلوگیری کند. شرکت Female Health یک کاندوم زنانه تولید کرد که در ابتدا از پلی‌اورتان ساخته شده بود، اما نسخه‌های جدیدتر از نیتریل ساخته شده‌اند. Medtech Products یک کاندوم زنانه ساخته شده از لاتکس تولید می‌کند. مواد لاتکس طبیعی لاتکس دارای خواص ارتجاعی برجسته است: استحکام کششی آن بیش از ۳۰ مگاپاسکال است و کاندوم‌های و لاتکس ممکن است قبل از شکستن بیش از ۸۰۰٪ کشیده شوند. در سال ۱۹۹۰ ISO استانداردهایی را برای تولید کاندوم تعیین کرد (ISO 4074، کاندوم‌های لاستیکی لاتکس طبیعی)، و اتحادیه اروپا با استاندارد CEN خود (دستورالعمل 93/42/EEC در مورد دستگاه‌های پزشکی) از آن پیروی کرد. هر کاندوم لاتکس برای سوراخ‌هایی با جریان الکتریکی آزمایش می‌شود. در صورت عبور کاندوم، رول شده و بسته‌بندی می‌شود. علاوه بر این، بخشی از هر دسته کاندوم تحت آزمایش نشت آب و ترکیدگی هوا قرار دارد. مصنوعی رایج‌ترین کاندوم‌های غیر لاتکس از پلی‌اورتان ساخته می‌شوند. کاندوم‌ها همچنین ممکن است از مواد مصنوعی دیگر مانند رزین AT-10 و بیشتر پلی‌ایزوپرن ساخته شوند. کاندوم‌های پلی‌اورتان معمولاً به اندازه کاندوم‌های لاتکس عرض و ضخامت دارند و بیشتر کاندوم‌های پلی‌اورتان بین ۰٫۰۴ تا ۰٫۰۷ میلی‌متر ضخامت دارند. رودهٔ گوسفند کاندوم‌های ساخته شده از روده گوسفند با برچسب "lambskin" نیز موجود است. اسپرم‌کُش برخی از کاندوم‌های لاتکس در کارخانهٔ سازنده با مقدار کمی از نونوکسینول-۹، یک مادهٔ شیمیایی اسپرم‌کُش، آغشته می‌شوند. طبق گزارش Consumer Reports، کاندوم‌های آغشته به اسپرم‌کش هیچ مزیت دیگری در پیشگیری از بارداری ندارند، ماندگاری کوتاه‌تری دارند و ممکن است باعث عفونت‌های دستگاه ادراری در زنان شوند. در مقابل، اعتقاد بر این است که استفاده از اسپرم‌کُش بسته‌بندی شده جداگانه باعث افزایش کارایی ضدبارداری کاندوم می‌شود. برجسته و خاردار کاندوم‌های بافت‌دار شامل کاندوم‌های خاردار هستند که می‌توانند احساسات بیشتری را برای هر دو طرف ایجاد کنند. شیارها و برجستگی‌ها می‌توانند در داخل، خارج یا هر دو طرف قرار گیرند. به‌طور متناوب، آن‌ها در بخش‌های خاصی قرار دارند تا تحریک مستقیم را به نقطه جی یا فرنولوم ارائه دهند. بسیاری از کاندوم‌های بافت‌دار که «لذت متقابل» را تبلیغ می‌کنند، در قسمت بالایی حباب شکل هستند تا تحریک بیشتری به آلت تناسلی ارائه دهند. برخی از زنان در حین مقاربت واژینال با کاندوم‌های خاردار دچار سوزش می‌شوند. رایج شدن شیوع استفاده از کاندوم در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است. اکثر نظرسنجی‌ها در مورد استفاده از روش‌های پیشگیری از بارداری در میان زنان متأهل یا زنان در اتحادیه‌های غیررسمی است. ژاپن بالاترین میزان استفاده از کاندوم را در جهان دارد: در آن کشور، کاندوم تقریباً ۸۰ درصد از استفاده از روش‌های پیشگیری از بارداری توسط زنان متأهل را تشکیل می‌دهد. به‌طور متوسط، در کشورهای توسعه یافته، کاندوم محبوب‌ترین روش پیشگیری از بارداری است: ۲۸ درصد از مصرف‌کنندگان متأهل جهت پیشگیری از بارداری به کاندوم متکی هستند. در کشورهای کمتر توسعه یافته متوسط استفاده از کاندوم کمتر رایج است: تنها ۶ تا ۸ درصد از مصرف‌کنندگان متأهل جهت پیشگیری از بارداری، کاندوم را انتخاب می‌کنند. تاریخ پیش از سدهٔ ۱۹ این‌که آیا از کاندوم در تمدن‌های باستانی استفاده می‌شده‌است توسط باستان‌شناسان و مورخان مورد اختلاف است. در مصر باستان، یونان و روم، پیشگیری از بارداری به‌طور کلی به‌عنوان مسئولیت زنان تلقی می‌شد و تنها روش‌های پیشگیری از بارداریِ به‌خوبی مستند شده، دستگاه‌های کنترل شده توسط زنان بودند. در آسیا پیش از سدهٔ پانزدهم، استفاده از کاندوم گلانس (دستگاه‌هایی که فقط سر آلت تناسلی را می‌پوشانند) ثبت شده‌است. به نظر می‌رسد که از کاندوم برای پیشگیری از بارداری استفاده می‌شده‌است و تنها توسط افراد طبقات بالا شناخته شده‌است. در چین، کاندوم گلانس ممکن است از کاغذ ابریشم روغنی یا از روده بره ساخته شده باشد. در ژاپن، آن‌ها از پوستهٔ لاک‌پشت یا شاخ حیوانات ساخته می‌شدند. ۱۸۰۰ تا ۱۹۲۰ در اوایل قرن نوزدهم برای اولین بار وسایل پیشگیری از بارداری به طبقات فقیرتر ترویج شد. نویسندگان در زمینه پیشگیری از بارداری روش‌های دیگر پیشگیری از بارداری را به کاندوم ترجیح می‌دادند. در اواخر قرن نوزدهم، بسیاری از فمینیست‌ها نسبت به کاندوم به‌عنوان یک وسیله پیشگیری از بارداری ابراز بی‌اعتمادی کردند، زیرا استفاده از آن تنها توسط مردان کنترل و تصمیم‌گیری می‌شد. آن‌ها در عوض از روش‌هایی مانند دیافراگم و دوش‌های اسپرم‌کُش حمایت کردند که توسط زنان کنترل می‌شد. سایر نویسندگان هم هزینهٔ کاندوم و هم غیرقابل اعتماد بودن آنها را ذکر کردند (اغلب سوراخ‌هایی داشتند و اغلب می‌افتادند یا پاره می‌شدند)، اما از کاندوم به عنوان یک گزینهٔ خوب برای برخی و به عنوان نه تنها پیشگیری از بارداری که از بیماری نیز محافظت می‌کرد بحث کردند. ریشه‌شناسی اصطلاح کاندوم اولین بار در اوایل قرن ۱۸ ظاهر شد: اشکال اولیه شامل condum (۱۷۰۶ و ۱۷۱۷)، condon (۱۷۰۸) و cundum (۱۷۴۴) بوده‌است. ریشه‌شناسی این کلمه ناشناخته است. در سنت رایج، اختراع و نامگذاری کاندوم به یکی از همرزمان پادشاه انگلستان، «دکتر کاندوم» یا «ارل کاندوم» نسبت داده شد. با این حال هیچ مدرکی دال بر وجود چنین شخصی وجود ندارد و کاندوم بیش از صد سال قبل از به تخت نشستن شاه چارلز دوم استفاده می‌شد. جامعه و فرهنگ برخی از انتقادات اخلاقی و علمی از کاندوم با وجود مزایای فراوان کاندوم مورد توافق نظر اجماع علمی و کارشناسان بهداشت جنسی وجود دارد. مذاهب کلیسای متحد مسیح (UCC)، یک فرقه کالوینیسم از سنت کلیسای کنگره‌گرایان، توزیع کاندوم را در کلیساها و محیط‌های آموزشی مبتنی بر ایمان ترویج می‌کند. مایکل شوئن مایر، یکی از رهبران UCC، اظهار داشته‌است که «عملیات جنسی ایمن یک موضوع مرگ و زندگی است. افراد با ایمان کاندوم را در دسترس قرار می‌دهند زیرا ما زندگی را انتخاب کرده‌ایم تا خود و فرزندانمان زنده بمانند.» علمی و زیست‌محیطی به‌طور کلی تر، برخی از محققان علمی نگرانی عینی خود را در مورد برخی از موادی که گاهی به کاندوم اضافه می‌شود، به ویژه طلق و نیتروسامین‌ها ابراز کرده‌اند. پودرهای گرد را قبل از بسته‌بندی روی کاندوم‌های لاتکس می‌زنند تا از چسبیدن کاندوم به خود در هنگام پیچیدن جلوگیری کنند. پیش از این، طلق توسط اکثر تولیدکنندگان استفاده می‌شد، اما نشاسته ذرت در حال حاضر محبوب‌ترین پودر گردگیری است. اگر طلق وارد حفرهٔ شکمی شود (یعنی از طریق واژن) سمی است. اعتقاد بر این است که نشاسته ذرت بی‌خطر است. با این حال، برخی از محققان در مورد استفاده از آن نیز نگرانی‌هایی را مطرح کرده‌اند. موانع فرهنگی برای استفاده در بسیاری از کشورهای غربی، معرفی قرص در دههٔ ۱۹۶۰ با کاهش استفاده از کاندوم همراه بود. در ژاپن، داروهای ضدبارداری خوراکی تا سپتامبر ۱۹۹۹ مورد تأیید قرار نگرفتند، و حتی در آن زمان نیز دسترسی محدودتر از سایر کشورهای صنعتی بود. شاید به دلیل دسترسی محدود به پیشگیری از بارداری هورمونی، ژاپن بالاترین میزان استفاده از کاندوم را در جهان دارد: در سال ۲۰۰۸، ۸۰ درصد از مصرف‌کنندگان وسایل پیشگیری از بارداری به کاندوم متکی بودند. تولیدکنندگان عمده یکی از تحلیلگران اندازه بازار کاندوم را چیزی توصیف کرد که «ذهن را درگیر می‌کند». تولیدکنندگان کوچک متعدد، گروه‌های غیرانتفاعی، و کارخانه‌های تولیدی دولتی در سرتاسر جهان وجود دارند. در بازار کاندوم، چندین مشارکت کننده عمده وجود دارد که در میان آن‌ها شرکت‌های انتفاعی و سازمان‌های بشردوستانه هستند. بیشتر تولیدکنندگان بزرگ با این تجارت پیوندهایی دارند که به پایان قرن نوزدهم بازمی‌گردد. در ایران در دهه‌های اخیر به‌دلیل کمبود کاندوم در ایران و آشنا نبودن مردم به این وسیله بار و فرهنگ استفاده از آن بیماری‌های مقاربتی نظیر ایدز ،سوزاک، قارچ‌ها و زگیل‌های پوستی و همچنین بارداری‌های ناخواسته بسیار شیوع یافت. به طوری که در کنار سطل‌های زباله و جوب‌های خیابان جنین‌های مختلفی یافت می‌شد و هنوز هم ادامه دارد.عمدهٔ اینگونه بارداری‌های ناخواسته جهل و نادانی طرفین، فکر نکردن به نتایج استفاده نکردن از کاندوم و خوشگذرانی و به فکر خود بودنشان است. در ایران سالانه بیش از ۳۷۰٫۰۰۰ سقط جنین انجام می‌شود که در این میان ۹۵٪ آن به «ناخواسته بودن بارداری» و «بدون برنامه‌ریزی بودن بارداری» مربوط است و متأسفانه این رقم روز به روز در حال افزایش است. در ایران قیمت کاندوم به گونه‌ای نیست که قشر کم‌برخوردار و آسیب‌پذیر جامعه از استفادهٔ آن بی‌نصیب بمانند اما سؤال اینجاست که چرا با وجود قیمت مناسب، طرفین به سلامت جامعه نمی‌اندیشند. پژوهش کاندوم اسپری (spray-on condom) ساخته شده از لاتکس به منظور استفادهٔ آسان‌تر و موفقیت‌آمیزتر در جلوگیری از انتقال بیماری‌ها در نظر گرفته شده‌است. جستارهای وابسته سرقت اسپرم منابع پیوند به بیرون "Sheathing Cupid's Arrow: the Oldest Artificial Contraceptive May Be Ripe for a Makeover", اکونومیست فوریه ۲۰۱۴ آرتی‌تی آلت تناسلی نر ایدز بهداشت در سکس پیشگیری از اچ‌آی‌وی/ایدز پیشگیری از بارداری برای مردان خطاهای CS1: فاقد periodical داروهای ضروری سازمان بهداشت جهانی معرفی‌شده‌های سده ۱۶ (میلادی)
6193
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7
گرما
گرما یا حرارت در فیزیک و ترمودینامیک (علم مطالعه گرما و انرژی)، انرژی جابجا شده از یک جسم به جسم دیگر یا از ناحیه‌ای به ناحیه‌ای دیگر، طی برهم‌کنش‌های گرمایی است. (به عبارتی: به مقدار انرژی که دراثر اختلاف دما از جسمی به جسم دیگر انتقال پیدا می‌کند، گرما می‌گویند) انتقال گرما راه‌های گوناگونی دارد :رسانش، تابش و همرفت (convection). رسانش: وقتی یک سر میله فلزی را روی آتش می‌گذاریم، گرما موجب جنب و جوش اتم‌های آن قسمت می‌شود و بر اثر برخورد اتم‌های پر جنب جوش با اتم‌های مجاور، انرژی جنبشی انتقال می‌یابد و گرما به سر دیگر میله منتقل می‌شود. بعضی از مواد مانند فلزات رسانش گرمایی خوبی دارند. به این مواد رسانای گرمایی می‌گویند. و بعضی رسانش گرمایی خوبی ندارند. و به این مواد نارسانا یا عایق گرمایی می‌گویند.((اکثر فلزات رسانای گرمایی هستند؛اما نافلزات مانند پلاستیک(به انگلیسی:Plastic) نارسانای گرمایی هستند. همرفت: وقتی مایعی را از زیر شروع به گرم کردن می‌کنیم، به علت رسانش، جنب و جوش مولکول‌ها و فاصله بین آنها زیاد می‌شود. با افزایش حجم قسمت پایین مایع، چگالی آن کاهش یافته و به سمت بالا حرکت می‌کند. روش همرفت، فقط در مایعات و گازها امکان‌پذیر است. تابش: خورشید نور و گرما زمین رانیز تأمین می‌کند. در این روش به محیط مادی نیازی نیست. گرما، انتقال انرژی از یک جسم یا از یک سیستم ترمودینامیکی به دیگری است. در هنگامی که دو سامانه در دو دمای متفاوت باشند. این انرژی در اثر تماس حرارتی منتقل می‌شود. وقتی دو جسم با دماهای مختلف را در تماس با یکدیگر قرار گیرند، دمای جسم گرم پایین و دمای جسم سرد بالا می‌رود. این فرایند آنقدر ادامه پیدا می‌کند تا دمای دو جسم یکسان شود. این دما را دمای تعادل دو جسم می‌گویند. همچنین یکای مرسوم برای اندازه‌گیری مقدار گرمای منتقل شده ژول به انگلیسی (Joule) است. مکانیسم‌های انتقال گرما مکانیسم‌های انتقال انرژی که گرما را تعریف می‌کنند شامل هدایت، از طریق تماس مستقیم اجسام بی حرکت یا از طریق دیواره یا سدی است که در برابر ماده نفوذ ناپذیر است. یا تابش بین اجسام جدا شده یا اصطکاک ناشی از کار مکانیکی یا الکتریکی یا مغناطیسی یا گرانشی ایزوکورید که توسط سامانه مورد نظر توسط محیط اطراف انجام می‌شود، مانند گرم شدن ژول در اثر جریان الکتریکی که از طریق سامانه مورد نظر توسط سامانه خارجی انجام می‌شود یا از طریق همزن مغناطیسی. وقتی مسیر مناسبی بین دو سامانه با درجه حرارت متفاوت وجود داشته باشد ، انتقال حرارت لزوماً، بلافاصله و خود به خود از سامانه گرمتر به سامانه سردتر صورت می‌گیرد. هدایت حرارتی با حرکت تصادفی (تصادفی) ذرات میکروسکوپی (مانند اتم‌ها یا مولکول‌ها) رخ می‌دهد. در مقابل، کار ترمودینامیکی توسط مکانیزمی تعریف می‌شود که ماکروسکوپی و مستقیماً بر متغیرهای حالت کل بدنه سامانه عمل می‌کنند. به عنوان مثال، تغییر حجم سامانه از طریق حرکت پیستون با نیروی قابل اندازه‌گیری خارجی. یا تغییر قطبش الکتریکی داخلی سامانه از طریق تغییر قابل اندازه‌گیری خارجی در میدان الکتریکی. تعریف انتقال حرارت نیازی به نرم و صاف بودن فرایند ندارد. به عنوان مثال، ممکن است یک صاعقه گرما را به بدنه منتقل کند. گردش همرفت به جسم اجازه می‌دهد تا جسم دیگر را از طریق مایع در گردش متوسط که انرژی را از مرز یکی به مرز دیگری منتقل می‌کند، گرم کند. انتقال حرارت واقعی توسط هدایت و تشعشع بین مایع و اجسام مربوطه انجام می‌شود.گردش همرفت، اگرچه خود به خود است، اما به دلیل اختلاف جزئی دما، لزوماً و بلافاصله اتفاق نمی‌افتد. برای اینکه همرفت در یک سامانه رخ دهد، یک آستانه وجود دارد که باید از آن عبور کرد. گرچه گرما خود به خود از یک جسم گرمتر به یک جسم خنک تر جریان می‌یابد، اما می‌توان یک پمپ حرارتی ساخت که کار را برای انتقال انرژی از بدن سردتر به بدن گرمتر انجام می‌دهد. در مقابل، یک موتور حرارتی اختلاف دما را برای تأمین کار سامانه دیگری کاهش می‌دهد. نوع دیگر ترمودینامیکی دستگاه انتقال حرارت، یک پخش کننده حرارت فعال است که کار را برای سرعت بخشیدن به انتقال انرژی به بدنه سردتر از بدنه گرمتر، به عنوان مثال یک جز رایانه، صرف می‌کند. تاریخچه مفهوم گرما نیمه اول سده نوزدهم شاهد پیشرفت‌های فراوان و رشد بینش‌های عمیق دربارهٔ ماهیت‌های گرما بود چرا که در اواخر سده هجدهم انقلاب صنعتی در قاره اروپا و آمریکا گسترش یافت. پیش از سال ۱۸۳۰ تصور می‌کردند که گرما و خواص گرمایی مواد با پدیده‌های مکانیکی الکتریکی ومغناطیسی ارتباطی ندارند. بنا بر نظریهٔ کالریک که در آن زمان رایج بود. مقدار گرمای هر جسم متناسب با مقداری از سیال کالریک بود که در جسم وجود داشت یعنی هر چه مقدار سیال کالریک آن نیز بیشتر بود انبساط گرمایی را که از پدیده‌های آشنا به‌شمار می‌آمد این‌طور توجیه می‌کردند که برای پذیرش سیال کالریک اضافی فضایی بیشتر لازم است. هر چند دادن گرما به جسم هیچ تغییر قابل اندازه‌گیری در جرم آن ایجاد نمی‌کرد و این امر را با معضل روبرو کرده بود اما هواداران این نظریه برای حل مشکل می‌گفتند که کالریک یک سیال است (سنجش ناپذیر) یا (آذرین) یعنی سیالی بدون جرم است. هرچند که نظریه کالریک را پیش از پایان نیمه اول قرن نوزدهم کنار گذاشتند. میراث آن واحد گرما، یعنی کالری هنوز هم کاربرد فراوانی دارد. این واقعیت که ماشین بخار، با استفاده از گرمای ناشی از سوختن چوب یا زغال‌سنگ کار مکانیکی انجام می‌دهد کم‌کم در مفهوم گرما تحول ایجاد کرد. جیمز کلرک ماکسول یکی از دانشمندانی بود که در کتابش، تئوری گرما در سال ۱۸۷۱ گرما را به حرکت اجسام مربوط دانست و آن را دسته‌بندی کرد. نماد و واحد گرما واحد گرما در دستگاه SI، ژول است. گرما را با نماد Q نمایش می‌دهیم. به عنوان نوعی انرژی، گرما دارای واحد ژول (J) در سیستم بین‌المللی واحدها (SI) است. با این حال، در بسیاری از زمینه‌های کاربردی در مهندسی، واحد حرارتی انگلیس (BTU) و کالری اغلب استفاده می‌شود. واحد استاندارد برای میزان گرمای منتقل شده وات (W) است که به صورت یک ژول در ثانیه تعریف می‌شود. استفاده از نماد Q برای مقدار کل انرژی منتقل شده به عنوان گرما ناشی از رودلف کلاوزیوس در سال ۱۸۵۰ است: گرمای آزاد شده توسط یک سیستم به محیط پیرامون خود طبق یک مقدار منفی است (Q <0). هنگامی که یک سیستم گرما را از محیط اطراف خود جذب می‌کند، مثبت است (Q> 0). سرعت انتقال حرارت یا جریان گرما در واحد زمان با نشان داده می‌شود. این نباید با مشتق زمانی یک تابع حالت اشتباه گرفته شود (که می‌تواند با علامت گذاری نقطه نیز نوشته شود) زیرا گرما تابعی از حالت نیست. شار گرمایی به عنوان سرعت انتقال حرارت در واحد سطح مقطع (واحد وات بر متر مربع) تعریف می‌شود. جستارهای وابسته گرما بر تعادل گرمایی گرمای زاید گرما زدگی گرما مرکزی گرما نرم گرما و ارتفاع گرما و توان میکروترکیبی گرما گرایی گرماافزایی ترمودینامیک ترموالکتریک ترموباریک ترموتروپیسم نگارخانه منابع کار، گرما و قانون اول ترمودینامیک دما انتقال گرما انرژی ترمودینامیک کمیت‌های فیزیکی گرما مفاهیم فیزیکی ویکی‌سازی رباتیک
6200
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%84%D9%85
خلم
خُلم نام یک شهر و یکی از بخش‌ها (ولسوالی‌ها) ی استان بلخ افغانستان است. این شهر از دیرینگی بسیار زیادی برخوردار است. خلم در زمانه‌های بسیار کهن به همین نام مسمی بوده‌است که پسان‌ها در زمان حکومت یونان باختری با بنای جدید بر این شهر به‌نام یورکتیدیا یاد شد پس از آن در قرن ۱۷ میلادی در زمان میر قلیچ علی بیگ نام ترکی به خود گرفت و به تاشقُرغان شهرت یافت. بیشتر مردم خلم را تاجیک‌ها و اعراب فارسی‌زبان تشکیل می‌دهند، همچنین اقلیت قابل توجهی از پشتون‌ها و سپس ازبک‌ها در خلم زندگی می‌کنند. نام نام اصلی تاشقرغان از زبان ازبکی به معنی «مقبره سنگی/کورگان» است. نام این شهر در خلال پشتون‌سازی شمال افغانستان توسط دولت مرکزی به ریاست وزیر محمد گل خان وزیر کشور به خلم تغییر یافت. تاریخ برای قرون متمادی افغانستان در مسیر قدیمی جاده ابریشم بین اروپا، چین و هند قرار داشت. بسیاری از مراکز مهم فرهنگی در این راه توسعه یافتند. در طی قرن ۱۵ و بعد از آن که اروپا مسیرهای دریایی جدیدی به شرق ایجاد کرد، تجارت با زمین کاهش یافت و این مراکز فرهنگی در امتداد جاده ابریشم منزوی شدند. شهر باستانی خلم در منطقه اوکسوپلین تأسیس شدن بود و توسط باغ‌های مثمر احاطه شده بود، اما توسط احمد شاه درانی تخریب شد، وی همه ساکنان را برای آبادانی قندهار از خلم برد. شهر فعلی تاشقرغان در اوایل قرن نوزدهم در همین نزدیکی تأسیس شد و به مهم‌ترین شهر در شمال افغانستان تبدیل شد. انواع زیادی از محصولات و کالاهای صنعتی توسط کاروانهای شتر حمل می‌شد: سلاح، چاقو، نخ فلزی، سوزن، شیشه، آینه، ظروف چینی، کاغذ، چای، پنبه و پارچه ابریشم. بیشتر این محصولات در قسمت اروپایی روسیه تولید می‌شدند که برخی از آنها از ترکستان روسیه نشأت گرفته‌اند. از هند بسیاری از تولیدات محلی و صنعتی انگلیس‌ها قرار ذیل بودند: دوربین شکاری، تیغ‌های تیز، نیل، ادویه جات، عاج، نارگیل و وسایل نقلیه‌ها. افغانستان در این تجارت با پشم، ابریشم خام، میوه‌ها، رنگ‌های گیاهی و اسب مشارکت داشت. مردم این شهر با اکثریت فارسی‌زبان دری مردم تاجیک شناخته هستند. پشتون‌ها، ازبک‌ها و عرب‌ها اقلیت‌های کوچکتر را در شهر و منطقه تشکیل می‌دهند. بسیاری خود را عرب قومی معرفی می‌کنند گرچه هیچ‌کس در واقع عربی صحبت نمی‌کند. در عربستان، بین مزار شریف و شبرغان، "عرب"‌های فارسی‌زبان دیگری نیز وجود دارد. همچنین چنین عربهای فارسی‌زبان و پشتو زبان در شرق و جنوب در قندوز و جلال‌آباد وجود دارد. شناسایی خود به عنوان عرب عمدتاً بر اساس هویت قبیله‌ای آنها است و در واقع می‌تواند به مهاجرت قرن ۷ و ۸ به این منطقه و دیگر مناطق آسیای میانه بسیاری از قبایل عرب از عربستان در پی فتوحات اسلامی منطقه منجر شود. پشتون‌ها اقلیت کوچکی را تشکیل می‌دهند و تقریباً در هفت روستا زندگی می‌کنند، بیشتر آنها در شهر خلم زندگی می‌کنند. قصر جهان‌نما کاخ جهان‌نما در حومه جنوبی خلم نزدیک بزرگراه حلقوی واقع شده‌است و ابتدا در سال ۱۸۹۰ توسط امیر عبدالرحمن خان ساخته شده‌است. در سال‌های ۱۹۷۴ و ۱۹۷۶ در زمان ریاست جمهوری محمد داوود خان مرمت و بازسازی شد. این طرح برای تبدیل کاخ به موزه بود، اما زمین لرزه ای در سال ۱۹۷۶، با خسارات جدی، مانع از اجرای این طرح شد. در دوره‌های بعدی درگیری و جنگ داخلی، خسارات و غفلت‌های فراوانی هم به کاخ و هم به باغ قصر وارد شد و از کاخ برای اهداف نظامی استفاده شد. در سال ۲۰۰۷ می‌توان نقشه‌های اصلی موزه را برداشت و برنامه میراث جامعه کاخ باغ جهان‌نما را آغاز کرد. فعالیت‌های میراث فرهنگی و برنامه توسعه هلند برای بازسازی و مرمت این مکان انتخاب گردیده‌است. این پروژه ورودی اقتصادی مستقیم برای صنعتگران محلی را فراهم می‌کند. تمام مواد مورد نیاز برای کارهای ساختمانی از منطقه اطراف خلم تأمین می‌شود، مردم در هر مرحله از توسعه کاخ نقش دارند. بازسازی کاخ جهان‌نما در سال ۲۰۱۳ به پایان رسید. جستارهای وابسته ولایت بلخ منابع پیوند به بیرون شهرها در افغانستان مناطق مسکونی در ولایت بلخ
6202
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
راه‌های افغانستان
کشور افغانستان شبکۀ چندان گسترده‌ای از راه‌ها ندارد. به‌طور مختصر راه‌ها و تونل‌های اصلی این کشور عبارت‌اند از: تونل سالنگ با طول ۲٬۶۷۶ متر به صورت فنی ساخته شده و پهنای آن به‌طور میانگین به ۷متر بالغ می‌گردد. پهنای بتن یا قیر آن به ۶متر و ارتفاع تونل به ۷متر می‌رسد. کار نقشه‌برداری راه پل‌خمری، مزار شریف و شبرغان که ۳۶۰ کیلومتر طول دارد به کمک روسیه انجام یافته‌است. این راه نسبت به راه پیشین ۴۰ کیلومتر کوتاه‌تر است. راه پلخمری و شبرغان: این راه نیز شاهراه بزرگ کشور بوده شهرهای عمده‌ای مانند، پُل‌خُمری، سمنگان، خُلم، مزارشریف، بلخ، آقچه و شبرغان را با هم وصل می‌نماید. کار نقشه‌برداری این راه در سال ۱۳۴۲خ آغاز و در سال ۱۳۵۱خ تکمیل گردید؛ درازای این راه ۳۶۰ کیلومتر بوده و پهنای آن ۱۰ متر است. با احداث این راه اولاً ۴۰ کیلومتر راه کوتاه‌تر گردیده و از طرف دیگر مشکلاتی که از ناحیۀ کوتل رباطک و تنگی خلم موجود بود از میان رفت. شاهراه حلقوی افغانستان شاهراه غربی کشور راه کابل به قندهار: این راه یکی از راه‌های درجۀ اول ترانزیتی افغانستان بوده و ولایت‌های مهم کشور را با هم ارتباط می‌دهد. با پایان ساخت این راه ارتباط میان قندهار و سپین بولدک را از یک طرف و نقاط عمدهٔ کشور چون غزنی، مقر، قلات را از طرف دیگر تأمین کرده‌است. کار نقشه‌برداری این راه در سال ۱۳۳۶خ خورشیدی آغاز و در سال ۱۳۴۵خ کار ساخت آن خاتمه یافت. درازای این راه ۴۸۳ کیلومتر بوده در طول سال قابل استفاده‌است زیرا در خط و سیر آن شاهراه نقاط مرتفع واقع نشده و دارای کوتل نیست. این راه توسط کمک ایالات متحده آمریکا و متخصصان آن تکمیل گردیده‌است. راه میان قندهار و سپین بولدک که ۱۰۱ کیلومتر درازا دارد از جملهٔ راه‌های پخته و اساسی بوده، عمده‌ترین راه ترانزیتی را میان قندهار و کویته تشکیل داده‌است. راه قندهار، هرات و تورغندی: این شاهراه یکی از نوین‌ترین شاهراه افغانستان شمرده شده تقریباً تماماً از بتن ساخته شده‌است. درازای این راه یعنی از قندهار تا تورغندی (قره‌تپه) ۶۷۴ کیلومتر بوده، دوازده متر پهنا دارد که بخش بتنی آن به ۷ متر می‌رسد. مقاومت این راه زیاد بوده و در روزهای تابستان نسبت گرمی هم تخریب نمی‌گردد. راه اسلام‌قلعه به هرات: پس از آنکه راه کابل، قندهار و هرات تکمیل گردید، اتصال راه هرات و اسلام‌قلعه (نقطۀ مرزی با ایران) یک امر ضروری پنداشته شده، راه عمدهٔ ترانزیتی بین هرات و مشهد را تشکیل می‌دهد. کار ساخت این راه در سال ۱۳۲۳خ آغاز شده و در سال ۱۳۴۶خ به پایان رسید. این شاهراه در تمام سال فعال بوده یک شاهراه عمدۀ افغانستان به‌شمار می‌آید. جستارهای وابسته وزارت ترانسپورت و هوانوردی ملکی افغانستان تونل سالنگ شاهراه حلقوی افغانستان منبع جغرافیای عمومی افغانستان، نوشته: چمن شاه ملکزاده جاده‌ها در افغانستان
6203
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D9%82%D9%84%D8%B9%D9%87
اسلام‌قلعه
اسلام‌قلعه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: اسلام‌قلعه (شهر) شهری مرزی در ولایت هرات در افغانستان اسلام‌قلعه (سرخس) روستایی در دهستان خانگیران بخش مرکزی شهرستان سرخس استان خراسان رضوی اسلام‌قلعه (مشهد) روستایی در دهستان پیوه ژن بخش احمدآباد شهرستان مشهد استان خراسان رضوی صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها صفحه‌های ابهام‌زدایی روستاهای ایران
6207
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D9%87%20%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2
مبنای محاسبه نوروز
مبنای محاسبه نوروز یا روز سرآغاز سال در گاهشماری هجری خورشیدی، بر اساس زمان تحویل خورشید به برج حمل یا نقطه اعتدال بهاری است. چنانچه لحظه تحویل سال، قبل از ظهر باشد همان روز نوروز است و در صورتی‌که تحویل سال بعد از ظهر واقع شود، فردای آن نوروز است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۰، ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد. مرز زمانی تحویل سال ظهر است که در تقویم رسمی ایران به اعتباری با توجه به افق نصف النهار پنجاه و دو نیم درجه شرقی بعد از لحظه ظهر (حدود ۱۲ و ۷ دقیقه و ۸±۱۵ ثانیه) می‌باشد. تاریخچه محاسبهٔ سال خورشیدی تا پیش از پیدایش تاریخ جلالی در سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ به این ترتیب بود که سال را به دوازده ماه سی روزه تقسیم می‌کردند که جمعاً ۳۶۰ روز می‌شد. پنج روز باقی‌مانده را در پایان آبان‌ماه یا اسفندماه بر آن می‌افزودند که جمعاً ۳۶۵ روز می‌شد. با این حال پنج ساعت و ۴۸دقیقه و ۴۵/۵۱ ثانیه باقی می‌ماند. این زمان در هر چهار سال، یک روز می‌شد و از آنجا که در محاسبه نمی‌آمد، روز اول فروردین در فصول سال تغییر می‌کرد. این ماه‌های خورشیدی نیز در آن زمان، مانند ماه‌های قمری در فصول سال متغیر بود یعنی نوروز در آغاز فروردین واقعی، یعنی نقطه آغاز اعتدال بهاری قرار نداشت. زمانی که یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانی در سال ۶۳۲ میلادی به تخت نشست، روز نخست سال، یعنی اول فروردین در آن تاریخ، مطابق بود با شانزدهم حزیران (ژوئن)؛ مطابق با ۲۷ خرداد. پس از آن با محاسبه بالا، روز نوروز یا اول فروردین، هر چهار سال، یک روز به عقب می‌آمد. در سال ۴۶۷. ق، روز نوروز مطابق دوازدهم حوت یا اسفند بود. در این سال، ملکشاه سلجوقی، دستور داد تا منجمان، محاسبه دقیقی از سال خورشیدی انجام دهند و روز اول فروردین را معین کنند. بر اساس محاسبه خواجه عبدالرحمان خازنی، اخترشناس مرو، عوض آن که بر اساس محاسبه قبلی، روز واقعی دوازدهم اسفند اول فروردین دانسته شود، اول فروردین را هجده روز جلوتر برده و در ابتدای اعتدال بهاری، یعنی فروردین واقعی قرار گرفت. در محاسبه جدید، هر سال را در چهار نوبت، ۳۶۵ روز محاسبه کرده (دوازده سی روز به ضمیمه پنج روز که در آخر ماه آبان یا اسفند افزوده می‌شد) و سال پنجم را ۳۶۶ روز محاسبه کردند. البته پس از هر هشت دوره چهارساله، سال پنجم را ۳۶۶ قرار می‌دادند. در این محاسبه آن پنج ساعت و اندی نیز در محاسبه می‌آمد. بدین ترتیب، روز نوروز به عنوان نخستین روز فروردین ماه، از آن سال ثابت ماند. بنابر این، نخستین سالی که روز اول فروردین آن دقیقاً مطابق آغاز زمان اعتدال بهاری بود، سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ بوده‌است. سال قمری، به عنوان سالشمار پذیرفته شده در آیین‌های دینی در دین اسلام پذیرفته شده و در میان مردم و کتاب‌های تاریخی مرسوم بوده‌است. در کنار آن، سال خورشیدی به دلیل ثبات آن در تعیین فصول، همیشه به عنوان سال مورد استفاده در کشاورزی و خراج و جز آن، اهمیت خود را حفظ کرده و در تقویم‌ها محاسبه و یاد می‌شده‌است. تطبیق این دو روز شمار با یکدیگر در فرهنگ‌های مختلف همیشه مورد بحث واقع شده و راه حلهای مختلفی برای آن عرضه شده‌است. سیری از این تطبیق‌ها در میان تاریخ قمری و خورشیدی را تقی‌زاده مورد بحث قرار داده‌است. (مقالات تقی‌زاده، ج ۱۰، گاه شماری در ایران قدیم، فصل پنجم، ص ۱۵۳به بعد). در سال ۱۳۰۴ خورشیدی (۱۳۴۳ قمری، مطابق ۱۹۲۵ میلادی) در ایران، تقویم خورشیدی به عنوان تقویم رسمی پذیرفته شد. محاسبه پیشین که دقیق بود، مراعات شد و تنها به جای افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخست سال را سی و یک روز، و پنج ماه دوم را سی روز و اسفند را بیست و نه روز قرار دادند که هر چهار یا پنج سال، سی روز محاسبه می‌شود. سالی که اسفند آن سی روز بود، کبیسه نامیدند (در یک دورهٔ ۳۳ ساله، ۸ سال کبیسه وجود دارد، یعنی در هر دوره، یکبار به جای هر چهار سال، بعد از پنج سال کبیسه می‌شود. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مبنای محاسبه سال خورشیدی بوده و سال قمری نیز در کنار آن به عنوان تقویم دینی مورد تأکید قرار گرفت. قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان نیز سال خورشیدی را به عنوان تقویم رسمی پذیرفته است. منابع تقی‌زاده، حسن، مقالات تقی‌زاده: گاه شماری در ایران، ج ۱۰، صص ۶–۳، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۷، تقی‌زاده، حسن، نوروز، مجله یادگار سال چهارم، ش ۷ نوروز: لغتنامه دهخدا وبگاه واژه‌یاب درباره اختلاف در اینکه نوروز سلطانی در سال ۴۶۷ بوده‌است یا ۴۷۱، بنگرید: مقالات تقی‌زاده، ج ۱۰، ص ۱۶۸ پاورقی. توضیحات محیط طباطبائی درباره سیر تقویم در ایران نیز قابل توجه‌است. وی مشکل سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ و مسئله افزودن پنج روزه اضافی به آخر آبان و اسفند را نیز حل کرده‌است. بنگرید: تاریخ تحولات تقویمی در ایران از نظر نجومی، میراث جاویدان، شماره _۱۵ – ۱۴، صص ۱۰۸ – ۱۰۱). متن تصویب نامه مجلس شورای ملی را که در شب ۱۱ فروردین ماه ۱۳۰۴ خورشیدی انجام شده و اسناد دیگر در این باره را ببینید در: پیدایش و سیر تحول تقویم هجری خورشیدی، محمدرضا صیاد، مجله میراث جاویدان، ش ۱۵–۱۴ صص ۱۱۸ – ۱۹). پیوند به بیرون محاسبه آغاز فصول سال از ۴۰۰۰- میلادی تا ۲۵۰۰ میلادی (برابر با ۳۳۷۹- خورشیدی تا ۱۸۷۹ خورشیدی) در تارنمای The Institut de Mecanique Celeste et de Calcul des Ephemerides (IMCCE) گاه‌شماری‌ها نوروز زمان در اخترشناسی
6208
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86
شادگان
شادگان، شهری در استان خوزستان و مرکز شهرستان شادگان است. این شهر در زمینه شعر در خوزستان مشهور است. مردم شهرستان شادگان اغلب عرب و از طوایف بنی‌کعب و بنی‌تمیم می‌باشند. میدان نفتی شادگان در محدوده این شهر قرار دارد. تولید خرما شادگان دارای بیش از ۵۷ هزار هکتار اراضی قابل کشت است، ولی به دلیل خشک شدن رودخانه جراحی، تنها نیمی از این اراضی کشت می‌شود. در این شهر همچنین بیش از ۱۲ هزار هکتار نخیلات، با ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار اصله نخل در این شهرستان وجود دارد که بیش از یک میلیون اصله از این تعداد در معرض نابودی و خشک شدن قرار دارند. در محدوده شهر شادگان سالانه در حدود ۵۰ هزار تن خرما برداشت می‌شود، که سالانه بیش از ۳۵ هزار تن آن به خارج کشور صادر می‌گردد، ضمن اینکه سالانه ۲۸ هزار تن گندم نیز در در محدوده این شهر تولید می‌شود. نام گذاری نام کهن ترین شهر شادگان، «دورق» یا «دورگ» می‌باشد و بنا به نوشته حاج علوان شویکی پس از مشاهده ناحیه مزبور توسط یاران و افراد شیخ سلمان آن‌ها ضمن پیشنهاد آن محل به شیخ سلمان به عنوان مکانی صعب‌الوصول جهت استقرار بنی‌کعب، خطاب به شیخ چنین می‌گویند: «هذا هو الفلاح» یعنی این مایه نجات است. از این رو در آن ناحیه مسکن گزیدند و آن را «فلاحیه» نامیدند. فلا به معنی دشت و حیه به معنی مار که دشت مار معنی می‌دهد. شیخ سلمان به همة طوایف و عشایر بنی‌کعب چه آنهایی که در اروندرود بودند و چه آنهایی که بر رود کارون ساکن بودند دستور داد تا اطراف فلاحیه قلعه‌ای بنا کنند. قلعه فلاحیه در سال ۱۱۶۰. ق بر گرد فلاحیه احداث شد و رود فلاحیه را از میان آن شهر گذراندند. کسروی در کتاب خود هیچگونه اشاره‌ای به وجه تسمیه روستای سلمانه و شهر فلاحیه نمی‌کند. به اعتقاد کسروی، فلاحیه دهی از ناحیه دورق بود که شیخ سلمان بر آبادی آن افزوده و آنجا را شهر ساخته… و به نام آن همه نواحی فلاحیه خوانده شد. او برای این سخن خویش به صورت پی‌نوشت توضیحی را ارائه داده است. وی سال آبادی فلاحیه به دست شیخ سلمان را سال ۱۲۶۲. ق ذکر کرده‌است. مستندش در این خصوص عبارت «فی الفلاحیه خنزیر سکن» است که براساس ماده تاریخ به سال ۱۲۶۲. ق رسیده. سپس برای رسیدن به عدد ۱۲۶۲ توضیحی ارائه داده است. عبدالنبی قیم در کتاب پانصد سال تاریخ خوزستان این نظر را نادرست دانسته است، قیم در کتاب خود نوشته‌است: اما اشتباه بزرگ کسروی این است که ظاهراً فراموش کرده شیخ سلمان از سال ۱۱۵۰ تا ۱۱۸۲. ق حاکم بنی‌کعب بوده و هشتاد سال پیش از آن تاریخ یعنی هشتاد سال پیش از ۱۲۶۲. ق فوت کرده. احمد کسروی بنای شهر فلاحیه توسط شیخ سلمان را قبول ندارد و معتقد است که فلاحیه قبلاً روستایی بوده و شیخ سلمان آن را آباد نموده و تبدیل به شهر گردانیده‌است. او برای این سخن خویش این استدلال را مطرح می‌سازد که اگر «شیخ سلمان آنجا را بنیاد می‌گذاشت چرا بایستی فلاحیه بنامد و سلمانیه ننامد؟» از نظر قیم این سخن، سخنی نااستوار است و به عنوان یک حکم کلی همه جا و در هر دوره‌ای قابل اعمال نیست. عبدالنبی قیم معتقد است که پیش از این روستایی به نام «سلمانه» نامگذاری شده و دیگر نمی‌شد دو ناحیه یا دو شهر را به یک نام نامید. به هر حال استقرار بنی‌کعب در فلاحیه و ایجاد استحکامات در آن شهر، به علاوه موقعیت جغرافیایی آن یعنی قرار گرفتن در میان نیزارها و در میان آب، به همراه زمین‌های حاصل‌خیز اطراف آن، شکوفایی و رونق کشاورزی و افزایش قدرت دفاعی بنی‌کعب را به دنبال داشت و در نهایت موجبات تقویت کعبیان و افزایش اقتدار آن‌ها شد. فرهنگ یکی از عمده‌ترین آیین‌های مردم شادگان در ایام ماه رمضان این است که هر خانواده‌ای خود را ملزم به میزبانی از روزه‌داران در ایام مختلف این ماه می‌داند. از اصلی‌ترین سرگرمی‌های مردم در شب‌های رمضان اجرای بازی محلی محبس (انگشتر) است. به این ترتیب که دو گروه در مقابل همدیگر قرار گرفته و سر گروه انگشتری را در میان دستان اعضای گروه خود پنهان کرده و نماینده گروه مقابل باید آن را پیدا کند و تشخیص دهد که در دستان چه کسی است. این بازی یک از تفریح‌های پرطرفدار اغلب مردم شادگان در شب‌های رمضان محسوب می‌شود. همچنین عید فطر از اهمیت ویژه‌ای در میان مردم شادگان برخوردار است و به آیینی خاص در میان آن‌ها تبدیل شده به نحوی که از اواسط ماه مبارک رمضان خانواده با خانه‌تکانی، خرید عید و نوسازی منزل خود را برای استقبال از آن آماده می‌کنند و دید وبازدید گسترده‌ای از خویشان و همسایه‌ها در روز عید و بعد از آن صورت می‌گیرد در شادگان عید نوروز که در اکثر ایران مرسوم است در شادگان کم رنگ است تاریخچه دوره سی و دو ساله حکومت شیخ سلمان (۱۱۸۲–۱۱۵۰. ق) را باید نقطه عطفی در تاریخ بنی‌کعب دانست. در این دوره بنی‌کعب با مهاجرت از قبان سوی دورق و بنای شهر فلاحیه پایه‌های قدرت خویش را مستحکم کردند. در سال ۱۱۶۰. ق بنی‌کعب در جستجوی زمین‌های حاصل‌خیزتر رو سوی دورق نهادند. این کوچ و این مهاجرت به صورت دسته‌جمعی بود و همة افراد اعم از زنان و کودکان و پیرمردان و همه چهارپایان را دربرگرفت. به احتمال زیاد قرارگرفتن قبان بر ساحل شمالی خلیج فارس و شوره‌زار بودن بخش‌هایی از آن، افزایش جمعیت بنی‌کعب و ناکافی بودن زمین‌های قبان و در مقابل سرسبزی و خرمی دورق و فراوانی آب آن ناحیه از عوامل اصلی مهاجرت دسته‌جمعی بنی‌کعب بوده‌است. این بار بنی‌کعب برخلاف مهاجرت قبلی (از دشت میناو به قبان) گروهی را به عنوان پیشقراول اعزام نکردند، بلکه همگی از قبان به دورق مهاجرت کردند. به هر حال ترک قبان توسط بنی‌کعب تا حدود بسیار تأمل‌برانگیز است. به ویژه اینکه کعبیان برای تصاحب قبان جانفشانی‌ها کرده و خون‌های بسیاری را در راه آن اهدا کرده بودند. از طرفی دیگر، مهاجرت دسته‌جمعی به نقاط دیگر به نوبة خود خطرات فراوانی را دربردارد. حاج علوان شویکی علت مهاجرت دسته‌جمعی بنی‌کعب به دورق و ترک قبان را شکستن سد سابله توسط کریم‌خان زند می‌داند. او خاطرنشان می‌سازد چون سد سابله بشکست و آب قبان را فراگرفت، شیخ سلمان و بنی‌کعب از قبان کوچ کردند. قدر مسلم حاج علوان در این روایت دچار اشتباه شده‌است. چون همان‌طور که بعد ذکر خواهد شد، مهاجرت بنی‌کعب حوالی سال ۱۱۶۰. ق صورت گرفته. اما حمل بزرگ کریم‌خان بر شیخ سلمان بنی‌کعب و شکست سد سابله در سال‌های پایانی حکومت شیخ سلمان بوده، کمااینکه نیبور جهانگرد معروف حمله کریم‌خان به شیخ سلمان را به سال ۱۷۶۵. م مطابق ۱۱۷۹. ق روایت کرده‌است. به احتمال بسیار زیاد شوره‌زار بودن زمین‌های قبان و حاصل‌خیزی زمین‌های دورق به همراه افزایش جمعیت بنی‌کعب و عدم تکافوی زمین‌های قبان، بنی‌کعب را به مهاجرت و کوچ از قبان سوی دورق تشویق کرده‌است. اما عامل اصلی مهاجرت بنی‌کعب، حرکت مولا مطلب بن سیدمحمدخان بن سیدفرج‌الله خان مشعشعی حاکم دورق در ربیع‌الاول سال ۱۱۶۰. ق از دورق به منظور تصرف هویزه و فرمانروایی بر آن ناحیه بوده‌است. بنی‌کعب پس از ترک قبان، ابتدا در «شاخه الخان» منزل گزیدند.[شاخه الخان نام روستایی است در ۵۳ کیلومتری شمال آبادان، بر سر راه جاده آبادان ـ اهواز و در ده کیلومتری شمال دارخوین. برخی آن را «شاخت الخان» می‌نویسند که غلط است.] حاج علوان شویکی همچنین خاطر نشان می‌سازد که شیخ سلمان دستور داد بین نهر «دمیله» نهر «موسی»، نهری از کارون شکافتند و نام آن را «سلمانه» گذاشت.[نام «سلمانه» مأخوذ از نام شیخ سلمان است. «سلمانه» باید نام روستا باشد نه نام نهر یا جوی یا رود. چون در عربی رود یا نهر، مذکر است و روستا، مؤنث. علاوه بر این سلمانه در حال حاضر نام روستایی است بر ساحل شرقی کارون و در ۲۶ کیلومتری شمال آبادان، بر سر راه جاده اهواز ـ آبادان] ظاهراً در همان هنگام، از سوی عراق بر بنی‌کعب یورش برده و شیخ سلمان، این حمله را دفع می‌کند. حاج علوان نام و هویت مهاجمان را ذکر نمی‌کند، فقط از «حمل مردم عراق» یاد می‌کند. متعاقب آن شیخ سلمان به طوایف دریس و نصار دستور می‌دهد که بر ساحل اروندرود (شط العرب)مسکن گزینند. [«دریس» و«نصار» نام دو طایفه از طوایف بنی‌کعب است. این دو طایفه در حال حاضر در روستاها و شهر آبادان ساکن هستند، تجمع نصار بیشتر در قصبه (اروند کنار فعلی) است. کمااینکه برخی آن را به نام «قصبه النصار» یعنی قصبه محل سکونت نصار می‌نامند. مرحوم نعمت‌ا... یبّاری شعری سروده و قصبه را به نام «قصبه النصار» یاد کرده‌است.] به احتمال زیاد مهاجمان از طریق اروندرود(شط العرب) و پس از عبور از آن به بنی‌کعب یورش برده‌اند و شیخ سلمان با استقرار طوایف دریس و نصار بر ساحل شرقی اروندرود درصدد دفع هجوم مهاجمان بوده‌است. پس از آن بنی‌کعب به زعامت شیخ سلمان رو سوی «شط عبدالاحد» نهادند و بر ساحل آن فرود آمدند. در آن هنگام طایفه بنی خالد ساکنان اصلی شهری بر ساحل رود جراحی بودند. با نزدیک شدن بنی‌کعب به زمین‌ها و آبادی بنی خالد، آن‌ها احساس خطر کرده در اندیشه نابودی بنی‌کعب برآمدند، از این رو توطئه قتل شیخ سلمان در مهمانی را طرح‌ریزی کردند. شیخ سلمان با آگاهی از این توطئه، با تمام قوا بر بنی خالد یورش برد و آن‌ها را شکست داد. حاج علوان شویکی دنباله حوادث را این‌چنین روایت می‌کند: پس از شکست بنی‌خالد، شیخ سلمان به دنبال مکانی صعب الوصول بود تا با استقرار در آن مکان از گزند دشمنان و متجاوزان در امان باشد و آن‌ها نتوانند به راحتی به آن مکان حمله کنند. از این رو، افراد او ناحیه‌ای صعب‌الوصول را که آب اطراف آن را فرا گرفته و در میان نیزارها قرار داشت به شیخ سلمان پیشنهاد کردند. [با توجه به توصیف حاج علوان، مکان موردنظر به دلیل مرتفع بودن در میان نیزارها قرار داشته و احتمالاً تالاب شادگان در آن زمان که آب جراحی فراوان‌تر بوده، اطراف این مکان را فراگرفته بود.] احمد کسروی در کتاب خویش، فقط خروج بنی‌کعب از قبان و فرود آمدن آن‌ها در «شاخه الخان» را ذکر کرده‌است. از این رو حوادث و رویدادهای بعد از آن که حاج علوان آن‌ها را روایت کرده، در کتاب کسروی نیامده‌است. او فقط به این نکته بسنده می‌کند که چون داستان کشته شدن نادر به یقین پیوست بار دیگر «کعبیان» راه خود گرفته را به دورق رسانیدند و دسته‌های افشار را که در آنجا نشیمن داشتند بیرون کرده خویشتن در آنجا نشیمن گرفتند. این سخن کسروی، سخن نااستواری است، چون به اذعان خود کسروی، نخستین کار سیدمبارک (حکومت ۱۰۲۵–۹۹۹. ق) این بود که دورق را که به دست افشاریان افتاده بود از دست آنان درآورده پدرش مطلب را در آنجا به حکومت برگماشت. علاوه بر این حاج علوان هیچگونه نامی از وجود افشار در دورق نکرده‌است. این منطقه در قدیم با نام دورَگ و بخشی از آن با نام دورق شناخته می‌شد. این نام‌ها در زمان ورود اعراب به صورت دورق و سُرَّق تلفظ شد. بعدها طایفه بنی خالد در محل شادگان فعلی نشیمن گرفت و در سال ۱۱۶۰ قمری شیخ سلمان کعبی بر این طایفه غلبه کرد و شادگان فعلی را با نام الدورق فلاحیه بنیاد گذاشت. مُسَعَّر بن مهلهل در سیاحت‌نامه خود (بنا به نقل یاقوت حموی) می‌نویسد: از رامهرمز به دورق آتشکده‌ها در دشت این منطقه دیدم و در این ناحیه ابنیه عجیبه و معادن بسیار است. در دورق آثار قدیمه از قباد بن دارا باقی است. آنجا گوگرد زرد دریایی دارد که گوگرد آن در جای دیگر یافت نمی‌شود. قومی از راویان به دورق منسوبند. مراکز علمی و فرهنگی شادگان دارای دو دانشگاه به نام‌های دانشگاه آزاد اسلامی واحد شادگان و دانشگاه پیام نور می‌باشد. شادگان همچنین دارای سالن فرهنگی هنری برای اجرای مراسم و نمایش تئاتر به نام ابن سکیت است. کشاورزی و دام داری آب و هوای گرم و مرطوب شهرستان شادگان سبب رواج محصولات گرمسیری در این ناحیه شده‌است. گندم، خرما و برنج از عمده‌ترین محصولات کشاورزی منطقه به‌شمار می‌روند. دامداری نیز در این شهرستان رواج داشته و انواع فراورده‌های لبنی و تولیدات دامی مانند لبنیات، پشم و پوست از محصولات دامی این شهرستان می‌باشد. وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهرستان حیات اقتصادی مردم شادگان بر کشاورزی استوار است. از محصولات زراعی منطقه گندم، جو، شلتوک و صیفی‌جات اهمیت بیشتری دارند. علاوه بر این محصولات بهره‌برداری از نخیلات (درختان خرما) یکی از فعالیت‌های مهم مردم شادگان می‌باشد وجود دو رودخانه کارون و جراحی و بیش از ۵۷۰۰۰ هکتار اراضی قابل کشت، شادگان را از جمله مناطق مهم اقتصادی محسوب می‌کند در گذشته اهالی این شهرستان با استفاده از مواد اولیه موجود صنایع دستی شامل صندلی، تخت، فرشهای حصیری و عبای نازک و ضخیم می‌ساختند. آثار باستانی و مشاهیر ۱- منطقه قطرانی: منطقه تاریخی قطرانی که اکنون سرزمین عاری از سکنه‌است در گذشت دور تا قبل از اسلام این پایتخت محل گذر و حکمرا نی سلاطین و وزیران قدرتمند شمرده می‌شود که البته این نقطه را به نام پادشاه آن وقت ملک روز به نامگذاری کردند که قدمت آن قبل از اسلام بوده و اکنون موقعیت جغرافیا یی این اثر مهم و تاریخی در اطراف روستای قطرانی از توابع دهستان بوزی واقع می‌باشد و در سال ۱۳۸۸ عملیات ثبت آن در آثار ملی به عنوان یکی از آثار تاریخی مهم این شهرستان توسط اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان در دست اقدام می‌باشد ۲- روستای مدینه: یکی از روستاهای اطراف شهرستان شادگان و از توابع دهستان بوزی می‌باشد. می‌گویند حکومت بنی خالد در حدود ۶۰۰ سال پیش در آنجا حکمرانی می‌کردند و در آنجا قلعه محکمی ساخته بودند که هنوز آثار آن پای هزاران گردشگر را به خود کشانده‌است. ۳- ابن سکیت الدورقی: ابویوسف یعقوب ابن سکیت او از پیشوایان بلاغت و فصاحت بود و در دورق یا همان شادگان امروزی به دنیا آمد و سپس به همراه پدرش به بغداد مهاجرت کرد. در منطقه مُسَیَر شادگان میدانی به نام ابن سکیت نام گذاری شده است. ۴- ملافاضل سکرانی : ملا فاضل السکرانی شاعر و ادیب عرب خوزستانی فرزند یعقوب سکرانی است که در بین مردم به ملا فاضل السکرانی با کنیهٔ «ابومهدی» مشهور است. وی همچنین به «عمید ابوذیه» و «امیر شعرای خوزستان» شهرت دارد. او معروف‌ترین و نامدارترین شاعر عرب خوزستان بود که در ماه محرم سال ۱۳۴۰ هجری قمری مصادف با سال ۱۳۰۲ هجری شمسی در شهر شادگان به دنیا آمد. سکرانی در سال‌های پایانی عمرش توسط بسیاری از انجمن‌های شعر مشهور در خارج از کشور دعوت شد اما به دلیل کهولت سن موفق به شرکت در این همایش‌ها نشد. چند سال پیش از مرگش نیز، مؤسسه فرهنگی هنری «المعلم» در اهواز مراسم تقدیر از این شاعر را برگزار کرد و جایزه دو سالانه «عیلام» را به او اختصاص داد. وی از بزرگان شعر شعبی استان خوزستان به‌شمار می‌آید و شهرت وی از مرزهای ایران گذشته و در آن سوی مرزها هم‌تراز با بزرگان شعر شعبی عربی از ایشان یاد می‌شود. سکرانی به «عمید ابوذیه» شهرت گرفته‌است. ملافاضل سکرانی در شامگاه شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۲ هم‌زمان با شب ولادت پیامبر اکرم اسلام ص به علت کهولت سن درگذشت. ۵- شیخ هاشم الکعبی الدورقی : در اواخر قرن دوازدهم و ابتدای قرن سیزدهم می‌زیست وکی از شاعران پر آوازه اهل بیت و می‌باشد. ۶- علی‌ابن مهزیار اهوازی (دورقی) ، (سده سوم هـ. ق)، از فقها، محدثان و دانشمندان معروف شیعی. پدر وی به نام مهزیار، مسیحی و اهل هند بود که اسلام آورد سپس در یکی از روستاهای اهواز سکنی گزید. علی بن مهزیار نیز همراه پدرش، در همان دوران نوجوانی به دین اسلام گروید.[۱۶] نجاشی در رجال خود از وی این چنین یاد می‌کند: «ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی او از مردم دورق بود، و از موالی است. پدرش نصرانی بود و اسلام آورد؛ و گفته‌اند که علی نیز در صغر سن نصرانی بود ولی بعد مسلمان شد، و خدا با شناخت اسلام و مذهب تشیع بر وی منت نهاد. برخی معتقدند که وی اهل «هندیجان» است.[۱۷] در دوره‌های گذشته «هندیجان» از شهرهای دورق قدیم یا شادگان امروزی - محسوب می‌شد. اماکن زیارتی و تفریحی شهرستان شادگان قدمگاه حضرت عباس نیز در این شهر وجود دارد و تقریباً پر رفت و آمد ترین زیارتگاه شهر است. جاذبه گردشگری تالاب شادگان یا «هور الدورق» از معدود تالاب‌هایی است که در سازمان بین‌المللی یونسکو به ثبت جهانی رسیده‌است. به گزارش گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران جوان از آبادان؛ این تالاب به وسعت ۵۰۰ هزارهکتار، از جمله تالاب‌های بزرگ جهان است. رودخانه جراحی بزرگترین تأمین‌کننده آب این تالاب است و پس از آن، نهر بحره که از رودخانه کارون منشعب می‌شود، تالاب شادگان را تغذیه می‌کنند. طغیان کارون و مدهای خلیج فارس و بارش‌های منطقه در تأمین آب بخش لب شور تالاب شادگان نقش دارد، تالاب شادگان باقی‌مانده از تالاب بسیار بزرگی است که زمانی تا هورالعظیم در مرز عراق ادامه داشته و احتمال می‌رود بخش دور افتاده و جدا شده‌ای از مجموعه تالاب‌های گسترده و به هم پیوسته بین‌النهرین باشد. این تالاب، سیستم زیست‌محیطی وسیع متشکل از تالاب‌های شیرین و شور، به علاوه خلیج جزر و مدی خور موسی و جزایر آن است. تالاب در پائین دست حوزه رودخانه جراحی بین شهرهای شادگان، آبادان و ماهشهر در استان خوزستان قرار داشته و در سمت پائین دست، به خلیج فارس می‌پیوندد. از ویژگی‌های مهم و بی‌نظیر تالاب شادگان می‌توان به مقیاس بزرگ، طبیعی بودن، تنوع زیستگاهی و نقشی که در تأمین معاش ساکنان محلی ایفا می‌کند، اشاره کرد. سه شهر بزرگ شادگان، آبادان و ماهشهر در حاشیه این تالاب و تعدادی روستا نیز در مجاورت آن قرار دارند، همچنین دو روستا در داخل این تالاب قرار گرفته و جمعیت شهر شادگان و روستاهای اطراف از نظر تاریخی برای تأمین معاش وابسته به تالاب هستند. در این تالاب، انواع ماهیان آب شیرین و شور مانند بنی، شیرید، حمری، شانک، ماهی‌های پرورشی و پرندگانی چون فلامینگو، حواصیل، لک لک، غاز وحشی، اردک و گراز زیست می‌کند. تنها زیستگاه و محل زاد و ولد اردک کرکری در جهان این تالاب است و پرندگانی چون گیلانشاه خالدار و اکراس آفریقایی نیز از نمونه‌های بسیار کمیابی است که در این منطقه یافت می‌شود. تالاب بین‌المللی شادگان به عنوان یک تالاب مهم بین‌المللی شناخته شده، با وجود تنوع زیستی غنی و جاذبه‌های گردشگری فراوان، هنوز در کشور و حتی استان خوزستان ناشناخته مانده‌است. تالاب شادگان با داشتن ظرفیت‌های بی‌شمار سرمایه‌گذاری، همچنان در مسیر تعالی گام برمی‌دارد. صنعت صنعت دیر در شادگان وارد شد و در اخیراً شهرک صنعتی و صنایع فولاد در شادگان فعال شده است. این رویکرد کم توجهی دولت به شهر کم کم با همراهی مردم شادگان تغیر کرد و صنایع خصوصی و دولتی در حال گسترش هستند. صنعت فولاد شادگان زیر مجموعه شرکت فولاد خوزستان است. نیروگاه نیروگاه هسته ای دارخوین یکی از نیروگاه های واقع در دارخوین شادگان است. بندر شادگان بندر شادگان که یکی از بنادر مهم در گذشته بوده اخیراً توسط سازمان بنادر و دریانوردی ایران احیا شده است. جستارهای وابسته تالاب شادگان میدان نفتی شادگان میدان نفتی دارخوین بنی کعب منابع پیوند به بیرون شهرستان شادگان شهرهای استان خوزستان شهرهای شهرستان شادگان
6209
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B4
۲۰۰۴
سال ۲۰۰۴ (میلادی) دوهزار و چهارمین سال تقویم گریگوری است که از ۱ ژانویه آغاز و تا ۳۰ دسامبر ۲۰۰۴ پایان می‌یابد. رویدادها بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۰۴ آتن از ۱۳ اوت ۲۰۰۴ تا ۲۹ اکتبر ۲۰۰۴ میلادی. وقایع فوریه ۴ فوریه - فیسبوک تأسیس شد. ۱۵ فوریه - ایران پیشنهاد می‌کند تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، سوخت رآکتور هسته‌ای بفروشد. ۱۸ فوریه - روزنامه‌های شرق و یاس نو به دستور دادستانی تهران توقیف می‌شوند. ۲۰ فوریه - انتخابات هفتمین مجلس شورای اسلامی برگزار می‌شود، با پیروزی قاطع محافظه‌کاران در بسیاری از حوزه‌ها. ۲۶ فوریه ممنوعیت سفر از آمریکا به لیبی پس ۲۳ سال لغو شد. بوریس ترایکوفسکی رئیس جمهور مقدونیه در اثر سانحه هوایی در نزدیکی شهر موستار در بوسنی و هرزگووین کشته شد. مارس ۶ مارس - ئاشتی، اولین روزنامهٔ کردی ایران منتشر می‌شود. آوریل ۱۳ آوریل - ۹ نفر از بازیکنان تیم ملی فوتبال افغانستان در ایتالیا ناپدید می‌شوند. ۱۷ آوریل - روزنامهٔ وقایع اتفاقیه با الهام از نام روزنامهٔ وقایع اتفاقیهٔ امیرکبیر منتشر می‌شود ۲۰ آوریل - لوح یادبود قربانیان میکونوس در برلین پرده‌برداری می‌شود. زادگان درگذشت‌ها ژانویه ۴ ژانویه – جوان آیکین، نویسنده بریتانیایی (زاده ۱۹۲۴) ۷ ژانویه – اینگرید تولین، بازیگر سوئدی (زاده ۱۹۲۶) فوریه ۱۷ فوریه – عماد خراسانی، شاعر کلاسیک. ۲۷ فوریه – پل سوئیزی، اقتصاددان آمریکایی (زاده ۱۹۱۰) ۲۸ فوریه – دانیل بورستین، کتابدار آمریکایی (زاده ۱۹۱۴) مارس ۲ مارس – مرسدس مک‌کمبریج، بازیگر آمریکایی (زاده ۱۹۱۶) ۷ مارس – پل وینفیلد، بازیگر آمریکایی (زاده ۱۹۴۱) ۱۵ مارس – جان پاپل، ریاضی‌دان و شیمی‌دان بریتانیایی (زاده ۱۹۲۵) ۲۶ مارس – جن استرلینگ، بازیگر آمریکایی (زاده ۱۹۲۱) آوریل ۱ آوریل – کری اسنادگرس، بازیگر آمریکایی (زاده ۱۹۴۵) ۳۰ آوریل – طنز پرداز ایرانی کیومرث صابری مشهور به گل‌آقا. مه ۳ مه – سوسن، خواننده ۴ مه – احمد میرفندرسکی، سیاست‌مدار ژوئن ۵ ژوئن – رونالد ریگان: چهلمین رئیس جمهور آمریکا (زاده ۱۹۱۱) ۱۰ ژوئن – ری چارلز، پیانیست و آهنگساز آمریکایی (زاده ۱۹۳۰) ژوئیه ۱ ژوئیه – مارلون براندو، بازیگر و کارگردان آمریکایی (زاده ۱۹۲۴) ۶ ژوئیه – تامس کلستیل، سیاست‌مدار و دیپلمات اتریشی (زاده ۱۹۳۲) ۱۹ ژوئیه – زنکو سوزوکی، سیاست‌مدار ژاپنی (زاده ۱۹۱۱) اوت ۱ اوت – فیلیپ آبلسون، فیزیک‌دان و شیمی‌دان آمریکایی (زاده ۱۹۱۳) ۳ اوت – آنری کارتیه-برسون، عکاس فرانسوی (زاده ۱۹۰۸) ۶ اوت – ریک جیمز، خواننده-ترانه‌سرا، تهیه‌کننده موسیقی، گیتاریست، ترانه‌سرا، آهنگساز، و خواننده آمریکایی (زاده ۱۹۴۸) ۱۲ اوت – گادفری هانسفیلد، مهندس بریتانیایی (زاده ۱۹۱۹) ۱۴ اوت – چسواو میوُش، شاعر، دیپلمات، و نویسنده لهستانی (زاده ۱۹۱۱) ۱۷ اوت – جرارد سوزی، خواننده فرانسوی (زاده ۱۹۱۸) ۲۶ اوت – لورا برانیگن، خواننده و بازیگر آمریکایی (زاده ۱۹۵۷) ۳۰ اوت – فرد لارنس ویپل، ستاره‌شناس آمریکایی (زاده ۱۹۰۶) سپتامبر ۲ سپتامبر – دلکش، خواننده ۲۰ سپتامبر – برایان کلاف، بازیکن فوتبال بریتانیایی (زاده ۱۹۳۵) ۲۴ سپتامبر – فرانسواز ساگان، نویسنده فرانسوی (زاده ۱۹۳۵) اکتبر ۱ اکتبر – ریچارد اودان، عکاس آمریکایی (زاده ۱۹۲۳) ۳ اکتبر جنت لی، بازیگر آمریکایی (زاده ۱۹۲۷) دونالد ویل داگلاس جونیور، قایقران اهل ایالات متحده آمریکا (ز. ۱۹۱۷) ۸ اکتبر – ژاک دریدا، نویسنده و فیلسوف فرانسوی (زاده ۱۹۳۰) ۲۳ اکتبر – بیل نیکلسون (بازیکن فوتبال)، بازیکن فوتبال بریتانیایی (زاده ۱۹۱۹) نوامبر ۹ نوامبر – املین هیوز، بازیکن فوتبال بریتانیایی (زاده ۱۹۴۷) ۲۳ نوامبر – رافائل ایتان، سیاست‌مدار اسرائیلی (زاده ۱۹۲۹) ۲۹ نوامبر – جان درو باریمور، بازیگر آمریکایی (زاده ۱۹۳۲) دسامبر ۸ دسامبر – دایمبگ دارل، گیتاریست آمریکایی (زاده ۱۹۶۶) ۳۱ دسامبر – ژرار دوبرو، ریاضی‌دان و اقتصاددان فرانسوی (زاده ۱۹۲۱) منابع ۲۰۰۴ (میلادی)
6214
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D8%B1%20%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%20%D8%AF%D8%B1%20%D9%87%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%AF%20%D8%B1%D9%88%D8%B2
دور دنیا در هشتاد روز
دور دنیا در هشتاد روز نام رمانی است نوشتهٔ ژول ورن، نویسنده فرانسوی که داستانی ماجراجویانه دارد. دور دنیا در هشتاد روز، رمان پرحادثه ژول ورن، نخستین بار در سال ۱۸۷۳ به چاپ رسید. این رمان در شمار بهترین آثار او است. در این رمان، عنصر خنده (مثلاً سماجت مأمور پلیس در تعقیب شخصیت اصلی داستان و کارهای جالب پاسپارتو، خدمتکار وی) با عنصر حادثه‌پردازی به هم می‌آمیزد. کشش داستان در خونسردیِ انگلیسی‌مآب قهرمان آن و فعالیت بی‌اندازه او برای مبارزه با طول راه و از دست دادن وقت است. انتشار این کتاب به صورت سریالی و پاورقی، باعث شد تا عده‌ای گمان کنند که این سفر، واقعاً در حال انجام است و بر روی موفقیت و عدم موفقیت آن شرط‌بندی هم صورت پذیرفت. ژول ورن در نگارش کتاب دور دنیا در هشتاد روز به سه پیشرفت تکنولوژی عصر خودش توجه داشت که عبارت بودند از تکمیل اولین راه‌آهن بین‌قاره‌ای، اتصال راه‌آهن سراسری هند و احداث کانال سوئز. خلاصه داستان یک آقای منظم و دقیق انگلیسی به نام فیلیس فاگ با رفقای خود در باشگاه شرط ۲۰۰۰۰ پوند می‌بندد که دور دنیا را در ۸۰ روز بپیماید و به همراهی خدمتکار وفادارش به نام ژان، معروف به پاسپارتو، عازم سفر می‌شود. اما چون مظنون به سرقت از یکی از بانکهای انگلیس است، زیر نظر یک پلیس قرار دارد که او را طی سیر و سیاحت‌هایش لجوجانه تعقیب می‌کند. فوگ در سرزمین هند فرصت می‌یابد تا زن جوانی به نام آئودا را، که بیوه مهاراجه وفات یافته‌ای است و طبق سنت هندوان باید زنده در آتش سوخته شود، از مرگ نجات دهد. پس از آن حوادث دیگری در چین برای او روی می‌دهد. در این مدت، مأمور پلیس همچنان به دنبال اوست و مسافر ما نیز با او و نوکرش راه خود را ادامه می‌دهد. مأمور پلیس نمی‌تواند او را بازداشت کند، زیرا برگ جلب به سبب تغییر مکان مداوم هنوز به دستش نرسیده‌است. در آمریکا، در قطاری که ساحل شرقی را به ساحل غربی آنجا می‌پیوندد، فوگ موفق می‌شود که حمله عده‌ای از سرخ‌پوستان را دفع کند. در ساحل شرقی، توفان شدیدی به پا می‌شود و کشتیهای عازم اروپا را در بندر متوقف می‌سازد، ولی فوگ تردید به دل راه نمی‌دهد و با پول خود یک کشتی کرایه می‌کند و راه دریا را در پیش می‌گیرد. در راه، سوخت کشتی به پایان می‌رسد و فوگ ناچار دکل را به جای سوخت به کار می‌برد. در پایان سفر، مأمور پلیس که سرانجام برگ جلب را به دست آورده‌است او را دستگیر می‌کند. فاگ بی‌گناهی خود را ثابت می‌کند و آزاد می‌شود. سپس با یقین به اینکه پنج دقیقه دیرتر از وقت مقرر به وعده‌گاه رسیده‌است، خود را بازنده می‌پندارد و تسلیم نومیدی می‌شود. اما زود به اشتباهش پی می‌برد و متوجه می‌شود که سفر از غرب به شرق کره زمین باعث شده‌است تا ۲۴ ساعت اضافه بیاورد و بنابراین شرط را نباخته‌است. در اوج شادمانی از آئودا خواستگاری می‌کند و او را به عقد ازدواج خود درمی‌آورد. مهم‌ترین ترجمه‌های فارسی سفر هشتاد روزه دور دنیا؛ ترجمه محمدحسین فروغی (ذکاءالملک)،]بی جا[ ۱۳۰۰. دور دنیا در هشتاد روز/ژول ورن ؛ ترجمه اردشیر نیک‌پور، تهران: کتابخانه گوتنبرگ، ۱۳۳۶. چاپ ششم ۱۳۸۳(۳۳۷ ص) س‍ف‍ر ه‍ش‍ت‍اد روزه ب‍دور دن‍ی‍ا/ اث‍ر ژول ورن؛ ت‍رج‍م‍ه ح‍ب‍ی‍ب‌ال‍ل‍ه ص‍ح‍ی‍ح‍ی، ت‍ه‍ران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۴۲. (۱۸۹ ص مصور) چاپ دوم، ۱۳۷۳ دور دنیا در هشتاد روز؛ [اقتباس] محمدرضا جعفری، تهران: سازمان کتابهای طلائی وابسته به مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۲. (۲۵ ص) دور دن‍ی‍ا در ه‍ش‍ت‍اد روز؛ ت‍رج‍م‍ه ج‍م‍ال ص‍ن‍ع‍ت‌ن‍گ‍ار، م‍ش‍ه‍د: ۱۳۶۹. (۲۰۴ ص مصور) دور دنیا در هشتاد روز؛ ترجمه غزاله ابراهیمی، تهران: ۱۳۹۴. (۲۶۷ ص) دور دنیا در هشتاد روز؛ تصویرگران دو نویل، ال بنت؛ ترجمه فرزانه مهری، تهران: ۱۳۹۶. (۳۴۴ ص م) منابع پیوند به بیرون ادبیات داستانی در ۱۸۷۲ (میلادی) ادبیات داستانی در دهه ۱۸۷۰ (میلادی) الله‌آباد (هند) انگلستان در ادبیات داستانی ایالات متحده آمریکا در ادبیات ادستانی ایتالیا در ادبیات داستانی بنارس پیروان کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان در فرهنگ عامه نمودهای فرهنگی زنان اهل هند دور دنیا در هشتاد روز رمان‌های ۱۸۷۳ (میلادی) رمان‌های ژول ورن رمان‌های فرانسوی ۱۸۷۳ (میلادی) رمان‌های فرانسوی سده ۱۹ (میلادی) رمان‌های فرانسوی مورد اقتباس در فیلم‌ها رمان‌های فرانسوی مورد اقتباس در نمایشنامه‌ها رمان‌های فرانسوی رمان‌های مورد اقتباس در بازی‌های ویدئویی رمان‌های مورد اقتباس در برنامه‌های رادیویی رمان‌های مورد اقتباس در کمیک‌ها رمان‌های مورد اقتباس در مجموعه‌های تلویزیونی رمان‌های واقع‌شده در ایالات متحده آمریکا رمان‌های واقع‌شده در ایتالیا رمان‌های واقع‌شده در بمبئی رمان‌های واقع‌شده در چین رمان‌های واقع‌شده در دودمان چینگ رمان‌های واقع‌شده در دهه ۱۸۷۰ (میلادی) رمان‌های واقع‌شده در ژاپن رمان‌های واقع‌شده در سان‌فرانسیسکو رمان‌های واقع‌شده در فرانسه رمان‌های واقع‌شده در کلکته رمان‌های واقع‌شده در لندن رمان‌های واقع‌شده در لیورپول رمان‌های واقع‌شده در مصر رمان‌های واقع‌شده در نیویورک سیتی رمان‌های واقع‌شده در هند رمان‌های واقع‌شده در هنگ کنگ رمان‌های واقع‌شده در یوتا ژاپن در ادبیات داستانی علمی تخیلی فرانسه در ادبیات داستانی لیورپول در ادبیات داستانی مصر در ادبیات داستانی ویکی‌سازی رباتیک هند در ادبیات داستانی هنگ کنگ در خیال یوتا در ادبیات داستانی کتاب‌های ۱۸۷۳ (میلادی)
6215
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D8%BA%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%A8%DB%8C%D9%84
چغازنبیل
زیگورات دوراونتاش که بیشتر با نام چُغازَنبیل شناخته می‌شود، نیایشگاهی باستانی است که حدود ۱۲۵۰ سال پیش از میلاد در تمدن ایلام ساخته شد. چغا به معنی تپه و زنبیل به معنی سبد می باشد. این زیگورات، بنای مرکزی محوطه باستانی به‌جای مانده از مجموعهٔ عیلامی دوراونتاش (شهر اونتاش) است که نزدیک شوش در استان خوزستان قرار گرفته‌است. چغازنبیل در سال ۱۹۷۹ میلادی به عنوان نخستین اثر تاریخی از ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو جای گرفت و معماری منحصر به فرد آن، در کنار زیگورات‌های کشف شده در میان رودان، برای باستان‌شناسان و علاقه‌مندان به تاریخ و میراث فرهنگی جهانی شناخته شده‌است. خاورشناسان چغازنبیل را قدیمی ترین ساختمان مذهبی شناخته شده در ایران می‌دانند. جایگاه و دسترسی معبد چغازنبیل در جنوب غربی ایران، در شهرستان شوشِ استان خوزستان، و در نزدیکی منطقه باستانی هفت‌تپه واقع شده‌است. این سازه در ۳۵ کیلومتری غرب شهر باستانی شوشتر و ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش قرار دارد و به دلیل واقع شدن در غرب رودخانه دز (مرز این دو شهرستان) جزء شهرستان شوش محسوب می‌شود. دوراونتاش از راهی انحرافی در جاده شوش به اهواز، و همچنین از جاده شوشتر به هفت تپه (جاده کشت و صنعت کارون) قابل دسترسی است. تاریخچه پیشینهٔ بنا و کاربرد آن مجموعه دینی-آئینیِ دور اونتاش پیرامون ۱۲۵۰سال قبل از میلاد مسیح (۱۲۴۰–۱۲۷۵ ق. م)، در دوران شاه ایلامی اونتاش ناپیریشا، در ستایش «اینشوشیناک» ایزد نگهبان شوش ساخته شد. این بنا در اصل از ابنیهٔ سومری بوده است که برای پرستش خدایان به شکل مرتفع ساخته می‌شده و در ممالک میان‌رودان به وفور دیده می‌شود. از این ابنیه به جا مانده همچون زیگورات اور، زیگورات اتمنانکی، زیگورات انلیل، زیگورات لارسا، زیگورات دور شاروکین در عراق نیز می‌توان نام برد. پرستشگاه چغازنبیل و دور اونتاش مانند بسیاری از شهرهای دیگر ایلام، در جریان جنگ‌های ایلام و آشور، در تازِش سال ۶۴۵ ق. م سپاه آشور به سرکردگی «آشوربانی‌پال» ویران شدند. ریشه‌های نام زیگورات دور اونتاش Ziggurat Dūr- Untash نام باستانی این بنا از واژهٔ زیگورات ( ؛ اَکدی: ziqquratu؛ سومری: zaqāru) از زقوره (اکدی) به معنای نوک، قله کوه، برآمدگی، مکان مرتفع، سازهٔ مرتفع آمده. «دوراونتاش» نیز از ترکیب واژهٔ دور (Dūr) به معنای مکان و منزلگاه و اونتاش (Untash) نام پادشاه عیلامی گرفته شده. واژه مرکب چغازنبیل در زبان لری به معنی «تپه سبدی شکل» است (چغا: تپه، تل خاکی؛ زنبیل: سبد / چغازںنبێل). تاریخچه اکتشافات در سال ۱۸۹۰ میلادی زمین‌شناس سرشناس ژاک دو مورگان گزارش می‌دهد که در ناحیه چغازنبیل معادن نفت وجود دارد. گویا شرکت نفت ایران در پی همین گزارش بود که پایه‌گذاری شد. پس از گذشت پنجاه سال مهندسانی که سرگرم فعالیت‌های نفتی در چغازنبیل بودند آجری را یافتند که روی آن نوشته‌هایی بود. آجر را برای باستان شناسانی که در شوش کاوش می‌کردند فرستادند و پس از آن یک زنجیره کاوشهایی در چغازنبیل صورت گرفت که به کشف معبد چغازنبیل و آثار مهم دیگری انجامید. این بنا نخستین بار توسط «براون» Boraven کارشناس نیوزلندی شرکت نفت ایران و انگلیس در سال ۱۹۳۶ میلادی کشف گردید و طی سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳ میلادی توسط رومن گیرشمن حفاری گردید. سده‌های متمادی این بنا در زیر خاک به شکل زنبیلی واژگون مدفون بود تا اینکه به دست رومن گیرشمن فرانسوی در زمان پهلوی دوم از آن خاکبرداری گردید. گرچه خاکبرداری از این بنای محدب متقارن واقع شده در دل دشت صاف موجب تکمیل دانش دنیا نسبت به پیشینه باستانی ایرانیان گردید، اما پس از گذشت حدود ۵۰ سال از این کشف، دست عوامل فرساینده طبیعی و بی دفاع گذاشتن این بنا در برابر آنها آسیب‌های فراوانی را به این بنای خشتی - گلی وارد کرده و خصوصاً باقی مانده طبقات بالایی را نیز دچار فرسایش شدید کرده‌است که اگر اقدامات حفاظتی و نگهداری اصولی فوری برای این اثر گرانبها صورت نپذیرد ، نابودی آن سرعت می‌گیرد و در دهه های آینده به تلی از گل تبدیل می‌شود. ثبت به عنوان میراث جهانی از معیارهای شش‌گانهٔ یونسکو برای ثبت یک اثر تاریخی در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو، که مکان‌های گزینش شده دست کم یکی را باید داشته باشند، چغازنبیل از معیارهای سوم و چهارم برخوردار است. این دو معیار به ترتیب معرف مکانی هستند که: «نمونه ای برجسته از نوعی بنا یا مجموعه معماری یا فناوری یا منظره که نمایانگر مرحله یا مراحلی در سرگذشت انسان باشد» و «نمونه ای برجسته از یک سکونتگاه سنتی بشری یا استفاده از زمین، که معرف یک یا چند فرهنگ است، باشد. به ویژه مواقعی که تحت تأثیر تغییرات برگشت‌ناپذیر شده‌است». معماری اندازه بلندی آغازین آن ۵۲ متر و ۵ طبقه بوده‌است. امروزه ارتفاع آن ۲۵ متر و تنها ۲ طبقه و نیم از آن باقی مانده‌است. زیر بنای چغازنبیل یک مربع ۱۰۵/۲۰ × ۱۰۵/۲۰ متر است، یعنی دو برابر یک زمین فوتبال. تهرنگ (پلان) کلی زیگورات چغازنبیل و دیگر معابد پیرامون آن، همگی داخل یک حصار مقدس قرار گرفته‌اند که گیرشمن برای این حریم واژه یونانی «تمنوس» را به کار برده‌است. حصار پیرامونی محوطه در حدود ۱۶۲۵ متر است که بنای چهارگوش زیگورات به اضلاع ۱۰۵/۲۰ × ۱۰۵/۲۰ متر (که اضلاع آن ۹۰ درجه از جهات جغرافیایی انحراف دارد) و بخشی از معبدها را دربر گرفته‌است. بدین ترتیب حیاطی در ابعاد ۴۰۰ × ۴۰۰ مترمربع در اطراف زیگورات به وجود آمده‌است. زیگورات در دو مرحله ساخته شد. در آغاز، بنای مربعی با حیاط مرکزی بود که نقشهٔ آن به انباری بزرگ با اتاق‌های بی‌روزن شباهت داشت. ارتفاع دیوار در ۳ جبهه ۸ متر و در جبههٔ شمال شرقی ۱۳ متر بود و در میانهٔ هر ضلع یک ورودی ایجاد شده بود که به حیاطی با کفی گودتر از زمین‌های اطراف راه می‌یافت. از حیاط به منظور برگزاری مراسم آیینی و مناسک مذهبی استفاده می‌شد اما حدود سال ۱۲۵۰ ق.م. اونتاش ناپیریشا مصمم می‌شود معبدهای یک طبقهٔ نخستین را به زیگوراتی عظیم و رفیع در ۵ طبقه تبدیل کند تا چون کوهی مقدس در جلگهٔ پست شوش خودنمایی کند. زیگورات ۵ طبقه داشت و به صورت هرم از پایین به بالا کوچکتر می‌شد. بر بالای آن، معبد کوچکی که ایلامی‌ها به آن «کوکونو» می‌گفتند ساخته شد که به دو ایزد حامی امپراتوری ایلام، ناپیریشا و این‌شوشینک اختصاص داشت. تفاوت زیگورات چغازنبیل با زیگوراتهای بین‌النهرین در این است که در آن منطقه، طبقات بالایی زیگوراتها روی طبقهٔ زیرین بنا می‌شدند اما زیگورات چغازنبیل بدین شکل است که تمام طبقات شالودهٔ مجزایی دارند و همهٔ آنها از کف زمین بنیان گرفته‌اند. بخش‌های مختلف چغازنبیل معبد چغازنبیل درون‌شهری به نام «دوراونتاش» (دور، به معنی شهر و «اونتاش» نام سازنده شهر است) قرار گرفته که محوطه ای به طول و عرض حدود ۱۰۰۰× ۱۳۰۰ متر را در بر می‌گیرد و از سه حصار تو در توی خشتی تشکیل شده که به ترتیب: معبد اصلی (زیگورات) در مرکز حصار اول، کاخها و معابد کوچک در حصار دوم، آرامگاه‌های زیرزمینی سلطنتی و کاخ‌های سلطنتی و تصفیه خانه آب در حصار سوم، قرار دارند. عبادتگاه‌های دیگری برای خدایان و الهه‌های عیلام در چغازنبیل ساخته شده بود که عبارتند از: «نوسکو» Nusku (خدای آتش) «پی نیکیر» Pinikir (مادربزرگ خدایان) «اَدَد» Adad (خدای هوا) «نین الی» Nin - Ali (همسر خدای هوا) «شیموت» Shimut (خدای عیلام) «منزت» Manzat (همسر خدای عیلام) «نپراتپ» Nepratep (الهه‌های روزی دهنده) «روهوراتیر» Ruhuratir (خدای انزان) «هیشمتیک» Hishmitik (همسر خدای انزان) «گال» Gal (خدای بزرگ عیلام) «ایشنی کاراب» Ishni - karab (الهه سوگند) و دو معبد ناشناخته دیگر، واقع در کنار دروازه‌های غربی و جنوب شرقی حصار دوّم. زیگورات در اصل ۵ طبقه بوده که هم‌اکنون تقریباً دو طبقه از آن باقی مانده‌است. اضلاع زیگورات چغازنبیل ۱۰۵× ۱۰۵ متر می‌باشد و ارتفاع آن از سطح زمین، حدود ۵۳ متر بوده که در حال حاضر ۲۵ متر از آن باقی مانده‌است. برخلاف احداث زیگورات‌های بین‌النهرینی که طبقات آنها بر روی یکدیگر قرار می‌گیرند، تمامی طبقات پنجگانه زیگورات چغازنبیل، به موازات یکدیگر و از سطح زمین احداث شده‌اند. به جز طبقات اول و پنجم که توخالی بوده و دارای الحاقاتی به شکل اتاق، بوده‌اند، بقیه طبقات توپر بوده که با خشت پر شده‌اند. بافت داخلی دیوارها از خشت و نمای بیرونی با آجر ساخته شده‌است. برخی از آجرهای بکار رفته در زیگورات، لعاب دار بوده و برخی دیگر دارای تزئیناتی به شکل گل میخ می‌باشند که در نوع خود از زمره قدیمی‌ترین کاشی‌های جهان به‌شمار می‌روند. دور تا دور زیگورات، آجرهایی به خط میخی عیلامی به چشم می‌خورد که خطوط نوشته شده، نام سازنده بنا و هدف از ساخت آن را نشان می‌دهد. در جبهه‌های شمال غربی و جنوب غربی، دو سکوی مدور دیده می‌شود که نظرات مختلفی از جمله سکوی قربانگاه، محل نصب مجسمه، ساعت خورشیدی، محل پیشگویی و ستاره‌شناسی، دربارهٔ وجود آنها ابراز شده‌است. تصفیه‌خانه آب چغازنبیل، واقع در جبهه غربی معبد اصلی قرار دارد. این تصفیه‌خانه با بهره‌گیری از ظروف مرتبط ساخته شده و از این بابت قدیمی‌ترین تصفیه‌خانه دنیا محسوب می‌شود. رومن گیرشمن، حفار چغازنبیل، اعتقاد دارد که آب مورد مصرف تصفیه خانه از فاصله ۴۵ کیلومتری و توسط کانالی از رودخانه کرخه تأمین می‌شده‌است. این درحالی است که رودخانه دز، در فاصله ۳ کیلومتری معبد قرار دارد. عدم تأمین آب چغازنبیل از رودخانه دز، به خاطر اختلاف ارتفاع زیاد محوطه چغازنبیل با سطح رودخانه دز، می‌باشد. چغازنبیل جزو معدود بناهای ایرانی است که در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است. در بعضی از کتب تاریخی قدیمی، شوش (شهر باستانی) را چغازنبیل نامیده‌اند. در سینما بخش عمده داستان فیلم الهه زیگورات در نزدیکی چغازنبیل روی می‌دهد. نگرانی از تخریب حریم درجه یک محوطه دوراونتاش به روایت گزارشی که در آبان ۱۳۹۹ منتشر شد، تسطیح بخشی از حریم درجهٔ یک محوطه دوراونتاش برای احداث یک واحد صنعتی به مساحت ۳۲۰ هکتار آغاز شده است. مجوز ساخت این کارخانه «بدون مشاوره با هیچ‌کدام از بخش‌های وزارت میراث فرهنگی» صادر شده و با وجود اعتراض پی در پی به تخریب محوطه ثبت شده در میراث جهانی و نگرانی از آسیب‌های بیشتر به میراث فرهنگی دوراونتاش، روند ساخت کارخانهٔ قند از اوایل سال ۹۷ پیگیری شده. آزمایش‌های اکتشاف نفت که غالباً با لرزه‌نگاری همراه است، مهمترین عامل تهدید زیربنای زیگورات چغازنبیل است و در حال‌حاضر انجام اینگونه آزمایش‌ها تا فاصله این اثر ممنوع شده‌است. نگارخانه جستارهای وابسته فهرست آثار میراث جهانی جدول مکانی میراث جهانی بر اساس منطقه پیوند به بیرون وبگاه پروژه چغازنبیل نقشه راه‌های دسترسی به چغازنبیل پلان‌های گرافیکی بناهای چغازنبیل آلبوم تصاویر چغازنبیل نمای ۳بعدی معبد چغازنبیل Tchogha Zanbil — UNESCO World Heritage Centre “ČOḠĀ ZANBĪL,” Encyclopædia Iranica پانویس منابع تصاویری دیدنی از زیگورات چغازنبیل بروشور سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مقاله زیگورات چغازنبیل از میثم شکری پور آثار ملی ایران استان خوزستان اهرام در ایران بناهای تاریخی استان خوزستان پرستشگاه‌های خاور نزدیک باستان تپه‌های باستانی شهرستان شوش جاذبه‌های گردشگری استان خوزستان زیگورات‌ها ساختمان‌ها و سازه‌ها در استان خوزستان شهرستان شوش شهرهای ایلامی قلعه‌های استان خوزستان قلعه‌های تاریخی ایران بر پایه شهرستان محوطه‌های باستان‌شناختی در ایران معماری ایرانی مناطق مسکونی پیشین در استان خوزستان میراث جهانی یونسکو در ایران چغازنبیل
6217
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%88%D9%85%D8%B1%D8%AF
مجومرد
مجومرد، شهری در بخش مرکزی شهرستان اشکذر در استان یزد ایران است. این شهر در تاریخ ۴ تیر ۱۳۹۹ از شهر اشکذر جدا شد و مستقل گردید. پیشینه نام قدیمی این منطقه مجومرد است. در بعضی از منابع «مجومرد» را در زبان زرتشتیان باستان جمع کلمه «مجمر» به معنای آتشدان می‌دانسته‌اند این شهر پیش از ارتقا جزئی از شهر اشکذر بود که طی مصوبه هیئت وزیران در ۴ تیر ۱۳۹۹ پس از انتزاع از شهر اشکذر، به شهر ارتقا یافت. آثار تاریخی مسجدتاریخی ریگ مجومرد مسجدی است با ۷۰۰ سال قدمت مربوط به دوره تیموری است که در زیر شنهای روان مدفون بود و کسی از وجود آن خبر نداشت در سال ۱۳۷۰ به‌طور اتفاقی کشف شد. این مسجد تاریخی دارای ۲۱قبر کاشی‌کاری شده می‌باشد که مهم‌ترین آن قبر سید کمال‌الدین و سید جمال‌الدین می‌باشد و این دو در سال ۸۴۸ قمری فوت نموده‌اند. منابع شهرستان اشکذر شهرهای استان یزد شهرهای شهرستان اشکذر
6218
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D9%88%D9%84%20%D9%88%D8%B1%D9%86
ژول ورن
ژول گابریل ورن (زاده ۸ فوریه ۱۸۲۸ – درگذشته ۲۴ مارس ۱۹۰۵) نویسنده، شاعر و نمایش‌نامه‌نویس فرانسوی بود که بیشتر شهرتش را مدیون نگارش داستان‌های ماجراجویانه‌ای است که دنیای داستان‌های علمی–تخیلی را دگرگون کردند، ژول ورن بیشترین آثار ترجمه شده در جهان را داشته است. ژول ورن در هشتم فوریه (۱۸۲۸) در یک خانوادهٔ مرفه در منطقهٔ بندری شهر نانت فرانسه متولد شد. به خواست پدرش تحصیلاتش را در رشتهٔ حقوق به پایان برد، اما ذوق نمایشنامه‌نویسی و رمان‌نویسی او را بر آن داشت که کم‌کم به سوی ادبیات کشیده شود. اگر چه در ابتدا در این کار موفق نبود و از دیدگاه مالی هم در مضیقه قرار گرفته بود، اما پس از آن به سرعت پیشرفت کرد. همکاری ورن با انتشارات پیر-ژول اتزل منجر به خلق مجموعهٔ سفرهای شگفت‌انگیز شد که مجموعه داستان‌هایی ماجراجویانه و محبوب بودند و مهم‌ترین آن‌ها عبارت بودند از سفر به مرکز زمین (۱۸۶۴)، بیست هزار فرسنگ زیر دریا (۱۸۷۰)، و دور دنیا در هشتاد روز (۱۸۷۳). او در مقام دومین نویسنده‌ای است که کتاب‌هایشان از سال ۱۹۷۹ تاکنون، بیشترین ترجمه را به زبان‌های گوناگون جهان داشته‌اند. پیش و پس از او به‌ترتیب آگاتا کریستی و شکسپیر جا دارند. در آغاز آثار ژول ورن تنها در میان کودکان طرفداران و علاقه‌مندانی داشت تا آن که منتقد و نویسنده‌ای به نام مارسل موره (۱۹۶۹–۱۸۸۷) چندین کتاب و رساله دربارهٔ ژول ورن نوشت و او را چنان‌که بود به دنیا معرفی کرد. مارسل موره در دو کتاب: ژول ورن بسیار شگفت‌انگیز (۱۹۶۰) و اکتشافات ژول ورن (۱۹۶۳) ژول ورن را به دنیا شناساند و از آن به بعد دوستداران ادب با نظر جدی‌تری به ژول ورن می‌نگرند. ژول ورن که هفتاد و هفت سال (۱۹۰۵–۱۸۲۹) زندگی کرد، نزدیک به هشتاد داستان بلند و کوتاه و رسالهٔ پژوهشی و مقاله نوشته‌است. مانند تاریخ مصر و فرانسه و مستعمره‌هایش (۱۸۶۸) تاریخ رهنوردیهای بزرگ و رهنوردیهای بزرگ (۱۸۷۸) کریستف کلمب (۱۸۸۳) و افزون بر آن پانزده نمایشنامه نوشته که در آن دوره بر روی صحنه رفته‌است. شهرت او با سه داستان بلند مشهورش پنج هفته در بالن و سفر به مرکز زمین و از زمین به ماه (سفر به ماه) آغاز شد. در عصری که نویسندگان خوش قریحه و چیره‌دستی چون بالزاک، دیکنز، الکساندر دوما، تولستوی، داستایوفسکی، تورگنیف، فلوبر، استاندال، جورج الیوت و امیل زولا و ده‌ها نویسنده نامدار دیگر زندگی می‌کردند، ژول ورن موفق شد جایگاه خود را به عنوان نویسنده و گردآور ورزیده در میان این مشاهیر تثبیت کند. وی با پیش‌بینی‌های ارزنده و روشن بینانهٔ خود، چراغ راهنمای نوآوران و دانشمندان در نیم و حتی یک سده پس از آن گردید. امروزه کشتی هسته‌ای ناتیلوس به افتخار کشتی افسانه‌ای به همین نام در اثر نامدار او بیست هزار فرسنگ زیر دریا نامگذاری گردیده‌است. زندگی ژول ورن در ۸ فوریه ۱۸۲۸ در شهر نانت متولد شد. پدرش پیر ورن در سال ۱۸۲۷ با دختری از نانت ازدواج کرده بود. هر چند که خانوادهٔ دختر بسیار توانگر بودند، پیر ورن که دلبستگی به آموختن و خواندن داشت به کار وکالت پرداخت. ژول ورن برادری به نام پل (۱۸۹۷–۱۸۲۹) و سه خواهر به نام‌های آنا، ماتیلد و ماری داشت. در سال (۱۸۳۹) سوار بر کشتی خودش به نخستین دریانوردی دور و درازش پرداخت و به هند رفت. پس از بازگشت، در سال (۱۸۴۴) در دبیرستان نانت نام‌نویسی کرد و به آموختن سخنوری و فلسفه روی آورد. پس از گرفتن گواهینامه، به پیشنهاد پدر به کارهای حقوقی مشغول شد. هم‌زمان به نوشتن نمایشنامه و اندوه نمایش (تراژدی) می‌پرداخت ولی خانواده‌اش برای نوشتن داستان‌های غم‌انگیز به او اعتراض می‌کردند و به همین علت به تدریج از این کار دست کشید. در سال (۱۸۴۸) با گرفتن اجازه از پدر برای ادامهٔ آموختن در رشته حقوق به پاریس رفت و در آنجا با استفاده از فرصت می‌کوشید تا نمایشنامه‌های خود را به روی صحنه ببرد. با این حال کارها آن طور که جوان ساده‌دل شهرستانی می‌اندیشید پیش نمی‌رفتند، پدر ماهانهٔ اندکی برای او می‌فرستاد و او ناچار برای گذران زندگی و هزینهٔ تحصیل باید با دشواری می‌کوشید و در عین حال صرفه‌جویی نیز می‌کرد. یک بار برای تهیه پول بلیت نمایش شکسپیر ناچار شد سه روز غذا نخورد. با وجود این سختی‌ها همچنان از کار نوشتن بازنمی‌ماند و به آفریدن نوشته‌های گرانمایهٔ خود ادامه می‌داد. در همین اوقات با الکساندر دوما آشنا شد. او که دلبستهٔ ذوق و قریحهٔ ژول ورن جوان شده بود، وی را زیر و بال و پر خود گرفت و حتی برای دیدن نمایشنامه‌ها او را به لژ ویژهٔ خود می‌فرستاد. در سال ۱۸۴۹ با الهام از دوما سه نمایشنامه می‌نویسد که یکی را دومای پدر می‌پسندد و در سال ۱۸۵۰ نمایشنامهٔ یاد شده به نام «پوشال‌های برباد رفته» در نمایش‌خانه (تئاتر) تاریخی بر روی صحنه می‌رود و با موفقیت نِسبی روبرو می‌شود. در کنار این‌ها، ژول ورن ادامه تحصیل در رشتهٔ حقوق را فراموش نکرد و به درخواست پدرش پس از فراغت از تحصیل در شهر نانت به کار دادگویی پرداخت. با این حال عشق به نویسندگی او را رها نمی‌کرد و مجدداً روانهٔ پاریس شد. برای گذران زندگی ناچار به تدریس شد و در آن حال به نوشتن می‌پرداخت و دستاورد آن روزگار چند داستان است که سال‌ها بعد با نام فضانوردی‌های شگفت انتشار یافت. در سال ۱۸۵۲ ژول ورن نخستین نوشتهٔ بزرگ خود را به نام مارتین پاز را که داستانی تاریخی دربارهٔ جنگ‌ها و برخوردهای هندوها و دورگه‌های پرونی و اسپانیولی بود در رشته انتشارات دیرینکدهٔ خانواده‌ها چاپ کرد. نویسندهٔ ۲۴ سالهٔ فرانسوی اکنون به چنان نام‌آوری رسیده بود که در همهٔ محفل‌های ادبی راجع به ذوق و قریحه و پهناوری دانسته‌های او به ویژه در رشتهٔ گیتی‌شناسی گفتگو می‌شد. در سال ۱۸۵۳ نمایشنامهٔ دیگر ژول ورن در نمایش‌خانه لیریک با کامیابی فراوانی روبرو شد. سال بعد نخستین داستان بلند خود به نام منتشر کرد و در این حال از نوشتن نمایشنامه نیز دست برنمی‌داشت. در سال ۱۸۵۷ با همسر آینده‌اش که بیوه‌ای بیست و شش ساله بود آشنا گردید و سپس با وی ازدواج کرد. در سال‌های ۱۸۵۹ تا ۱۸۶۱ به سفرهای پژوهشی در اسکاتلند و نروژ اسکاندیناوی پرداخت. پس از بازگشت اپرایی را بر روی صحنه برد. در ۳ اوت ۱۸۶۱ میشل ورن تنها فرزند وی به دنیا آمد. بنگاه نشر هتزل ژول ورن در سال ۱۸۶۲ با ناشری به نام پیر-ژول اتزل قرارداد فروش کتاب نامدار خود پنج هفته در بالن را امضا نمود. همکاری این دو بیست سال ادامه یافت. بالاخره ژول ورن دریافت که استعداد او در داستان‌نویسی است و ابتدا فرانسه و در اندک زمانی پس از آن تمام دنیا از وجود این نویسندهٔ آفریننده آگاه گردید. هتزل که اینک ستاره‌ای را یافته بود به ژول ورن پیشنهاد همکاری با ماهنامه‌ای به نام آموزش و سرگرمی‌ها را داد. او این پیشنهاد را پذیرفت و در ۲۰ مارس ۱۸۶۴ ماجراهای کاپیتان هاتراس را در آن به گونه پاورقی منتشر نمود و سپس آن را به صورت کتابی درآورد و در سال ۱۸۶۵ سفر به مرکز زمین و سپس از زمین به ماه را به نام خط سیر یکراست در ۹۷ ساعت و۲۰ دقیقه چاپ کرد. با این حال نباید فراموش کرد که روزنامه جدی و پر خوانندهٔ دبا گفتمان‌های پاورقی از زمین به کره ماه و رهنوردی به دور ماه را چاپ کرده‌است. در سال ۱۸۶۶ که ژول ورن به اوج نام‌آوری و کامیابی خود رسیده بود برای خود یک کشتی گردشی خرید و آن را به نام پسرش سن میشل گذاشت. این قایق ماهیگیری دفتر کار و مرکز مطالعهٔ او شمرده می‌شد و هنگامی که در دریای مانش دریانوردی یا در روی رودخانه سن کشتی می‌راند، در همان هنگام به اندیشیدن می‌پرداخت و دستاورد اندیشه‌های خود را به گونهٔ اثرهای جاودانی به روی کاغذ می‌آورد. در سال ۱۸۶۷ به همراه برادرش پل با کشتی مجهزی به نام گریت ایسترن رهسپار آمریکا شد و در بازگشت شاهکار ارزندهٔ خود به نام بیست هزار فرسنگ زیر دریا را نوشت. در سال ۱۸۷۲ به شهر امیان زادبوم همسرش رفت و در آنجا اقامت کرد. دو سال پس از آن یک مهمانخانه خودمانی و این بار یک کشتی گردشی واقعی خرید و نام آن را سن میشل دوم گذاشت دور دنیا در هشتاد روز را به روی صحنه برد که اجرای آن دو سال با موفقیت تمام ادامه یافت. ژول ورن در سال ۱۸۷۱ پدر و در سال ۱۸۸۷ مادر خود را از دست داد. در سال ۱۸۹۷ برادرش پل رخت به سرزمین دیگر کشید و خود وی در سال ۱۹۰۲ دچار آب‌مروارید گردید. اگر چه که در سال‌های نام‌آوری و سرافرازی چنین یاد کرده‌است: «من هیچ گلایه‌ای از زیستن ندارم کم و بیش هر آنچه را می‌خواسته‌ام، بدست آورده‌ام.» در سال ۱۸۸۷–۱۸۸۶ پس از یک درام خانوادگی که به تیراندازی برادرزاده‌اش به سوی او انجامید و با دو گلوله زخمی‌اش ساخت و هیچ‌کس هم دلیلش را ندانست، ژول ورن به دنباله کار خود در شورای شهر امیان که از چندی پیش به آن سرگرم بود، پرداخت. این جور به نظر می‌رسد که شخصیت اداری و نویسندگی وی ناهمسازی ندارند و به خوبی یکدیگر را می‌پذیرند. در سال ۱۸۹۲ به خواهرانش می‌نویسد: پاریس دیگر مرا نخواهد دید. زندگی‌نامه نویسان ژول ورن او را در سال‌های ۱۹۰۵–۱۸۸۴ خاموش افسرده و سرخورده توصیف کرده و این برداشت را از یکی از نامه‌هایی که برای خواهرش فرستاده بدست آورده‌اند: «هر جور خوشی و شادی برایم برنتافتنی شده و شخصیت و منش من به کل تغییر کرده و کوفت‌هایی بر من راه یافته که هرگز از آن رهایی نخواهم یافت.» هرچند که با استناد به نوشته‌های دیگر عکس این دیدگاه رفتاری نیز بیان شده‌است؛ زیرا او تا وقتی که می‌توانست قلم به دست گیرد دست از تکاپو برنداشت. حتی یک بار در نزد نویسنده ایتالیایی دوآمی چیس گفته بود: زمانی که من کاری ندارم، احساس می‌کنم که زندگی از هستی‌ام رخت بر بسته‌است. او همچنان به خواندن نوشته‌های ادگار آلن پو که بسیار به آن دلبسته بود ادامه می‌داد و به نوشتن داستان نامدارش ابوالهول یخ‌ها دنباله می‌داد و تا ۲۴ مارس ۱۹۰۵ که به ابدیت پیوست ده کتاب دیگر نوشت. ژول ورن در ۲۴ مارس ۱۹۰۵ بر اثر بیماری دیابت، در شهر امیان درگذشت. ژول ورن چند سال پیش از مرگ به یادگیری زبان اسپرانتو علاقمند شده بود و قصد داشت بخشهایی از رمان ناتمام سفر تحقیقی را به این زبان بنویسد. آثار رمان‌های منتشر شده در زمان حیات ژول ورن {| class="wikitable" |- ! ردیف ! سال انتشار ! عنوان فارسی |- | ۱ || ۱۸۶۳ || پنج هفته در بالن |- | ۲ || ۱۸۶۶ || ماجراهای کاپیتان هاتراس |- | ۳ || ۱۸۶۷ || سفر به اعماق زمین |- | ۴ || ۱۸۶۸ || از زمین تا کره ماه |- | ۵ || ۱۸۶۷–۶۸ || فرزندان کاپیتان گرانت(فرزندان ناخدا گرانت) |- | ۶ || ۱۸۷۱ || بیست هزار فرسنگ زیر دریا |- | ۷ || ۱۸۷۰ || در مدار ماه |- | ۸ || ۱۸۷۱ || شهر شناور |- | ۹ || ۱۸۷۲ || ماجراهای آفریقا |- | ۱۰ || ۱۸۷۳ || سوداگران پوست(کشور خزها) |- | ۱۱ || ۱۸۷۳ || دور دنیا در هشتاد روز |- | ۱۲ || ۱۸۷۴–۵ || جزیره اسرارآمیز(جزیره ناشناخته) |- | ۱۳ || ۱۸۷۵ || نجات یافتگان کشتی شانسلور(کشتی شکستگان) |- | ۱۴ || ۱۸۷۶ || میشل استروگف |- | ۱۵ || ۱۸۷۷ || هکتور سرواداک(در سیارات چه می‌گذرد) |- | ۱۶ || ۱۸۷۷ || اسرار معدن ذغال سنگ |- | ۱۷ || ۱۸۷۸ || کاپیتان ۱۵ساله(کاپیتان دیک ساند) |- | ۱۸ || ۱۸۷۹ || پانصد میلیون ثروت (زیرزمین اژدها) |- | ۱۹ || ۱۸۷۹ ||دیوار چین(گرفتاری‌های یک چینی در چین) |- | ۲۰ || ۱۸۸۰ || خانه متحرک |- | ۲۱ || ۱۸۸۱ ||هشتصد فرسنگ در آمازون(جنگل‌های تاریک آمازون) |- | ۲۲ || ۱۸۸۲ || مدرسه رابینسون‌ها(جزیره وحشیان) |- | ۲۳ || ۱۸۸۲ || اشعه سبز |- | ۲۴ || ۱۸۸۳ || کارابان لجباز |- | ۲۵ || ۱۸۸۴ || ستاره جنوب |- | ۲۶ || ۱۸۸۴ || جزیره‌ای در آتش |- | ۲۷ || ۱۸۸۵ || ماتیاس ساندورف |- | ۲۸ || ۱۸۸۶ || بلیت لاتاری(جایزه بزرگ) (شانس بزرگ) |- | ۲۹ || ۱۸۸۶ || روبر فاتح |- | ۳۰ || ۱۸۸۷ || شمال در برابر جنوب |- | ۳۱ || ۱۸۸۷ || پرواز به فرانسه |- | ۳۲ || ۱۸۸۸ || تعطیلات دوساله(آوارگان جزیره) |- | ۳۳ || ۱۸۸۹ || خانواده ناشناس |- | ۳۴ || ۱۸۸۹ || خرید قطب شمال |- | ۳۵ || ۱۸۹۰ || سزار کازابل(آقای سزار) |- | ۳۶ || ۱۸۹۱ || گمشدگان اقیانوس |- | ۳۷ || ۱۸۹۲ || قلعه کارپات‌ها(قلعه مرموز) |- | ۳۸ || ۱۸۹۲ || کلودیوس بومبارناک |- | ۳۹ || ۱۸۹۳ || میک بچهٔ سر راهی(فرزند ایرلند) |- | ۴۰ || ۱۸۹۴ || کاپیتان آنتیفر |- | ۴۱ || ۱۸۹۵ || جزیره شناور |- | ۴۲ || ۱۸۹۶ || در برابر پرچم(تونل زیردریایی) |-به | ۴۳ || ۱۸۹۶ || کلوویس داردنتور |- | ۴۴ || ۱۸۹۷ || اسرار قطب جنوب(ابوالهول یخ‌ها) |- | ۴۵ || ۱۸۹۸ || اورینوکو باشکوه |- | ۴۶ || ۱۸۹۹ || اراده یک عجیب و غریب |- | ۴۷ || ۱۹۰۰ || پرچم دورافتاده |- | ۴۸ || ۱۹۰۱ || روستای هوایی |- | ۴۹ || ۱۹۰۱ || مار دریایی |- | ۵۰ || ۱۹۰۲ || برادران ماجراجو |- | ۵۱ || ۱۹۰۳ || کمک هزینه سفر |- | ۵۲ || ۱۹۰۴ || یک درام در لیوونی(حادثه در لیونی) |- | ۵۳ || ۱۹۰۴ || صاحب جهان(ارباب گیتی) |- | ۵۴|| ۱۹۰۵ || هجوم دریا(سفر به صحرای اسرارآمیز) |- | ۵۵|| || جزیره یخبندان |- رمان‌هایی منتشر شده پس از مرگ ژول ورن این رمان‌ها توسط خود ژول ورن نگارش شده بود که پس از مرگش توسط پسرش میشل ورن ویرایش و منتشر شد. نگارخانه جستارهای وابسته نویسندگان علمی-تخیلی منابع پیوند به بیرون مقالات فارسی در مورد ژول ورن افراد فرانسوی اسکاتلندی‌تبار اهالی نانت دادارباوران اهل فرانسه درگذشتگان به علت دیابت درگذشتگان ۱۹۰۵ (میلادی) دلالان بورس رمان‌نویسان اهل فرانسه رمان‌نویسان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه رمان‌نویسان سده ۱۹ (میلادی) رمان‌نویسان سده ۲۰ (میلادی) اهل فرانسه زادگان ۱۸۲۸ (میلادی) شاعران اهل فرانسه شاعران سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه شاعران مرد اهل فرانسه شاعران مرد شوالیه‌های لژیون دونور علمی تخیلی فرانسوی‌های عضو کلیسای کاتولیک روم نمایشنامه‌نویسان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه نمایشنامه‌نویسان مرد اهل فرانسه نویسندگان اهل پی دو لا لوآر نویسندگان اهل فرانسه نویسندگان داستان کوتاه مرد اهل فرانسه نویسندگان دریانوردی نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه نویسندگان علمی تخیلی اهل فرانسه نویسندگان مرد اهل فرانسه گوگل دودل خاک‌سپاری‌ها در فرانسه اعضای انجمن جغرافیایی فرانسه نویسندگان اهل برتانی
6220
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%20%D9%81%D8%B6%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86
فهرست فضانوردان
فهرستی از نام فضانوردان به ترتیب حروف الفبای انگلیسی:a A جوزف ام. آکابا — اس‌تی‌اس-۱۱۹, Soyuz TMA-04M لورن آکتون — اس‌تی‌اس-۵۱-اف مایکل جی آدامز (۱۹۳۰–۱۹۶۷) — نورث امریکن ایکس-۱۵ جیمز سی آدامسن — اس‌تی‌اس-۲۸, اس‌تی‌اس-۴۳ ویکتور میخائیلوویچ آفاناسیف — Soyuz TM-11, Soyuz TM-18, Soyuz TM-29, Soyuz TM-33/32 تامس اکرز — اس‌تی‌اس-۴۱, اس‌تی‌اس-۴۹, اس‌تی‌اس-۶۱, اس‌تی‌اس-۷۹ ولادیمیر آکسیونوف — Soyuz 22, Soyuz T-2 باز آلدرین (formerly Edwin A. Aldrin) — جمینای ۱۲, آپولو ۱۱ الکساندر پانایوتف الکساندرف — Soyuz TM-5 الکساندر پاولویچ الکساندرف — Soyuz T-9, Soyuz TM-3 اندرو ام‌الن — اس‌تی‌اس-۴۶, اس‌تی‌اس-۶۲, اس‌تی‌اس-۷۵ جوزف پی الن — اس‌تی‌اس-۵, اس‌تی‌اس-۵۱-ای اسکات آلتمن — اس‌تی‌اس-۹۰, اس‌تی‌اس-۱۰۶, اس‌تی‌اس-۱۰۹, اس‌تی‌اس-۱۲۵ ویلیام آندرس — آپولو ۸ کلایتون اندرسون — اس‌تی‌اس-۱۱۷/اس‌تی‌اس-۱۲۰, اس‌تی‌اس-۱۳۱ مایکل پی. اندرسون, (۱۹۵۹–۲۰۰۳) — اس‌تی‌اس-۸۹, اس‌تی‌اس-۱۰۷. Died in the Space Shuttle Columbia in 2003. (Claudie André-Deshays – see فهرست فضانوردان) دومینیک ای. آنتونلی — اس‌تی‌اس-۱۱۹, اس‌تی‌اس-۱۳۲ جروم اپت — اس‌تی‌اس-۳۷, اس‌تی‌اس-۴۷, STS-59, اس‌تی‌اس-۷۹ لی آرچامبولت — اس‌تی‌اس-۱۱۷, اس‌تی‌اس-۱۱۹ نیل آرمسترانگ (۱۹۳۰–۲۰۱۲) — جمینای ۸, آپولو ۱۱. First person to walk on the Moon. ریچارد آر. آرنولد — اس‌تی‌اس-۱۱۹ آناتولی آرتسبارسکی — Soyuz TM-12 — کاپل کان فرانس-۱۵ یوری آرتوکین (۱۹۳۰–۱۹۹۸) — Soyuz 14 جفری اشبی — اس‌تی‌اس-۹۳, اس‌تی‌اس-۱۰۰, اس‌تی‌اس-۱۱۲ اولگ آتکوف — سایوز تی-۱۰/11 توکتار آوباکیروف — Soyuz TM-13/12 سرگئی آودیف — Soyuz TM-15, Soyuz TM-22 B جیمز پی بیگین, M.D. — اس‌تی‌اس-۲۹, اس‌تی‌اس-۴۰ الن اس بیکر, M.D. — اس‌تی‌اس-۳۴, اس‌تی‌اس-۵۰, اس‌تی‌اس-۷۱ مایکل ای بیکر — اس‌تی‌اس-۴۳, اس‌تی‌اس-۵۲, اس‌تی‌اس-۶۸, اس‌تی‌اس-۸۱ الکساندر نیکولایویچ بالاندین — Soyuz TM-9 مایکل بارت (فضانورد), M.D. — Soyuz TMA-14, اس‌تی‌اس-۱۳۳ دنیل تی بری — اس‌تی‌اس-۷۲, اس‌تی‌اس-۹۶, اس‌تی‌اس-۱۰۵ جان-دیوید اف بارتو — اس‌تی‌اس-۵۱-اف چارلز باست (۱۹۳۱–۱۹۶۶) — No flights. Originally assigned to جمینای ۹-آ. یوری باتورین — Soyuz TM-28/27, Soyuz TM-32/31 پاتریک بودری — اس‌تی‌اس-۵۱-گ آلن بین — آپولو ۱۲, Skylab 3 روبرت ال. بهنکن — اس‌تی‌اس-۱۲۳, اس‌تی‌اس-۱۳۰ ایوان بلا — Soyuz TM-29/28 پاول بلیایف (۱۹۲۵–۱۹۷۰) — وسخود-۲ گئورگی برگوی (۱۹۲۱–۱۹۹۵) — سایوز-۳ آناتولی برزووی (۱۹۴۲—۲۰۱۴) — Soyuz T-5/7 برایان بینی — SpaceShipOne flight 17P جان ئی بلاها — اس‌تی‌اس-۲۹, اس‌تی‌اس-۳۳, اس‌تی‌اس-۴۳, STS-58, اس‌تی‌اس-۷۹/اس‌تی‌اس-۸۱ مایکل جی بلومفیلد — اس‌تی‌اس-۸۶, اس‌تی‌اس-۹۷, اس‌تی‌اس-۱۱۰ گویون بلوفورد — اس‌تی‌اس-۸, اس‌تی‌اس-۶۱-ای, اس‌تی‌اس-۳۹, STS-53 کارول جی بوبکو — اس‌تی‌اس-۶, اس‌تی‌اس-۵۱-دی, اس‌تی‌اس-۵۱-جی اریک بو — اس‌تی‌اس-۱۲۶, اس‌تی‌اس-۱۳۳ چارلز بولدن— اس‌تی‌اس-۶۱-سی, اس‌تی‌اس-۳۱, STS-45, اس‌تی‌اس-۶۰ روبرتا بوندار, M.D. — اس‌تی‌اس-۴۲ والنتین بوندرنکو (1937–1961) - no flights. Died in fire while training in pure oxygen (three weeks before Gagarin's flight). آندری بوریسنکو — Soyuz TMA-21 فرانک بورمن — جمینای ۷, آپولو ۸ استیون بوون (فضانورد) — اس‌تی‌اس-۱۲۶, اس‌تی‌اس-۱۳۲, اس‌تی‌اس-۱۳۳ کن باورساکس — اس‌تی‌اس-۵۰, اس‌تی‌اس-۶۱, اس‌تی‌اس-۷۳, اس‌تی‌اس-۸۲, اس‌تی‌اس-۱۱۳/Soyuz TMA-1 چارلز ئی بردی جونیور, M.D. (1951–2006) — اس‌تی‌اس-۷۸ ونس براند — پروژه آزمایشی آپولو–سایوز, اس‌تی‌اس-۵, اس‌تی‌اس-۴۱-بی, اس‌تی‌اس-۳۵ دنیل براندنشتاین — اس‌تی‌اس-۸, اس‌تی‌اس-۵۱-گ, اس‌تی‌اس-۳۲, اس‌تی‌اس-۴۹ رونالدوف برسنیک – اس‌تی‌اس-۱۲۹ روی دی بریج جونیور — اس‌تی‌اس-۵۱-اف کرتیس براون — اس‌تی‌اس-۴۷, اس‌تی‌اس-۶۶, اس‌تی‌اس-۷۷, اس‌تی‌اس-۸۵, اس‌تی‌اس-۹۵, اس‌تی‌اس-۱۰۳ دیوید ام. براون (۱۹۵۶–۲۰۰۳) — اس‌تی‌اس-۱۰۷. Died on the Columbia مارک ان براون — اس‌تی‌اس-۲۸, اس‌تی‌اس-۴۸ جیمز بچلی — اس‌تی‌اس-۵۱-سی, اس‌تی‌اس-۶۱-ای, اس‌تی‌اس-۲۹, اس‌تی‌اس-۴۸ جی سی باکی, M.D. — اس‌تی‌اس-۹۰ نیکولای بودارین — اس‌تی‌اس-۷۱/Soyuz TM-21, Soyuz TM-27, اس‌تی‌اس-۱۱۳/Soyuz TMA-1 جان اس. بول (۱۹۳۴–۲۰۰۸) — No flights. دنیل سی بربنک — اس‌تی‌اس-۱۰۶, اس‌تی‌اس-۱۱۵, Soyuz TMA-22 دنیل دبلیو بورش — STS-51, اس‌تی‌اس-۶۸, اس‌تی‌اس-۷۷, اس‌تی‌اس-۱۰۸/اس‌تی‌اس-۱۱۱ والری بایکوفسکی — وستوک ۵, Soyuz 22, Soyuz 31/29 C رابرت دی کابانا — اس‌تی‌اس-۴۱, STS-53, STS-65, اس‌تی‌اس-۸۸ یون کچل, M.D. — No flights. فرناندو کالدیرو (۱۹۵۸–۲۰۰۹) — No flights. چالرز کاماردا — اس‌تی‌اس-۱۱۴ کنت دی کمرون — اس‌تی‌اس-۳۷, STS-56, اس‌تی‌اس-۷۴ دوین جی کری — اس‌تی‌اس-۱۰۹ اسکات کارپنتر (۱۹۲۵-۲۰۱۳) — Mercury 7 جرالد پی کار — Skylab 4 سونی کارتر, M.D. (1947–1991) — اس‌تی‌اس-۳۳ جان کاسپر — اس‌تی‌اس-۳۶, STS-54, اس‌تی‌اس-۶۲, اس‌تی‌اس-۷۷ کریستوفر کاسیدی — اس‌تی‌اس-۱۲۷ رابرت جی سنکر — اس‌تی‌اس-۶۱-سی یوجین سرنان — جمینای ۹-آ, آپولو ۱۰, آپولو ۱۷ راجر بی. چافی (1935–1967), died in the fire in آپولو ۱. گرگوری چامیتوف — اس‌تی‌اس-۱۲۴/اس‌تی‌اس-۱۲۶, اس‌تی‌اس-۱۳۴ فرانکلین چانگ دیاز — اس‌تی‌اس-۶۱-سی, اس‌تی‌اس-۳۴, اس‌تی‌اس-۴۶, اس‌تی‌اس-۶۰, اس‌تی‌اس-۷۵, اس‌تی‌اس-۹۱, اس‌تی‌اس-۱۱۱ فیلیپ کی. چاپمن — No flights کالپانا چاولا (1961–2003) — اس‌تی‌اس-۸۷, اس‌تی‌اس-۱۰۷. Died on the crash of the Columbia. مائوریتسیو کلی — اس‌تی‌اس-۷۵ Chen Quan — No flights. Backup for Shenzhou 7. لیروی چیائو — STS-65, اس‌تی‌اس-۷۲, اس‌تی‌اس-۹۲, Soyuz TMA-5 کوین پی چلتن — اس‌تی‌اس-۴۹, STS-59, اس‌تی‌اس-۷۶ ژان-لوپ کرتین — Soyuz T-6, سایوز تی‌ام-۷/6, اس‌تی‌اس-۸۶ لارل کلارک, M.D. (1961–2003) — اس‌تی‌اس-۱۰۷. Died on the crash of the Columbia. مری ال کلیو — اس‌تی‌اس-۶۱-بی, اس‌تی‌اس-۳۰ ژان-فرانسوا کلرووا, EAC — اس‌تی‌اس-۶۶, اس‌تی‌اس-۸۴, اس‌تی‌اس-۱۰۳ مایکل آر کلیفورد — STS-53, STS-59, اس‌تی‌اس-۷۶ مایکل کوتس — اس‌تی‌اس-۴۱-دی, اس‌تی‌اس-۲۹, اس‌تی‌اس-۳۹ کنت کاکرل — STS-56, اس‌تی‌اس-۶۹, اس‌تی‌اس-۸۰, اس‌تی‌اس-۹۸, اس‌تی‌اس-۱۱۱ کاترین کولمن — اس‌تی‌اس-۷۳, اس‌تی‌اس-۹۳, Soyuz TMA-20 آیلین کالینز — اس‌تی‌اس-۶۳, اس‌تی‌اس-۸۴, اس‌تی‌اس-۹۳, اس‌تی‌اس-۱۱۴ مایکل کالینز — جمینای ۱۰, آپولو ۱۱ پیت کنراد, (۱۹۳۰–۱۹۹۹) — جمینای ۵, جمینای ۱۱, آپولو ۱۲, اسکای‌لب ۲ گوردون کوپر (۱۹۲۷–۲۰۰۴) — Mercury 9, جمینای ۵ ریچارد او کاوی — اس‌تی‌اس-۵۱-آی, اس‌تی‌اس-۲۶, اس‌تی‌اس-۳۸, اس‌تی‌اس-۶۱ تیموتی کریمر — Soyuz TMA-17 جان الیور کریتن — اس‌تی‌اس-۵۱-گ, اس‌تی‌اس-۳۶, اس‌تی‌اس-۴۸ رابرت کریپن — اس‌تی‌اس-۱, اس‌تی‌اس-۷, اس‌تی‌اس-۴۱-سی, اس‌تی‌اس-۴۱-جی سامانتا کریستوفورتی — Soyuz TMA-15M راجر کی کراچ — اس‌تی‌اس-۸۳, اس‌تی‌اس-۹۴ فرانک ال کالبرستن جونیور — اس‌تی‌اس-۳۸, STS-51, اس‌تی‌اس-۱۰۵/اس‌تی‌اس-۱۰۸ والتر کانیگهام — آپولو ۷ رابرت کربیم — اس‌تی‌اس-۸۵, اس‌تی‌اس-۹۸, اس‌تی‌اس-۱۱۶ نانسی جی کوری — STS-57, اس‌تی‌اس-۷۰, اس‌تی‌اس-۸۸, اس‌تی‌اس-۱۰۹ D جین دیویس — اس‌تی‌اس-۴۷, اس‌تی‌اس-۶۰, اس‌تی‌اس-۸۵ لورنس جی دلوکاس — اس‌تی‌اس-۵۰ فرانک د وینه — Soyuz TMA-1/TM-34, Soyuz TMA-15 ولادیمیر دژوروف — Soyuz TM-21/اس‌تی‌اس-۷۱ گئورگی دوبروولسکی (۱۹۲۸–۱۹۷۱) — سایوز ۱۱ Died on reentry. تاکائو دوئی — اس‌تی‌اس-۸۷, اس‌تی‌اس-۱۲۳ آلوین درو — اس‌تی‌اس-۱۱۸, اس‌تی‌اس-۱۳۳ برایان دافی — STS-45, STS-57, اس‌تی‌اس-۷۲, اس‌تی‌اس-۹۲ چارلز دوک — آپولو ۱۶ بانی دانبار — اس‌تی‌اس-۶۱-ای, اس‌تی‌اس-۳۲, اس‌تی‌اس-۵۰, اس‌تی‌اس-۷۱, اس‌تی‌اس-۸۹ پدرو دوک — اس‌تی‌اس-۹۵, Soyuz TMA-3/2 سموئل تی درانس — اس‌تی‌اس-۳۵, اس‌تی‌اس-۶۷ جیمز داتون (فضانورد) — اس‌تی‌اس-۱۳۱ لف دیومین (۱۹۲۶–۱۹۹۸) — Soyuz 15 تریسی دایسن — اس‌تی‌اس-۱۱۸, Soyuz TMA-18 ولادیمیر جانی‌بک‌اف — Soyuz 27/26, Soyuz 39, Soyuz T-6, Soyuz T-12, Soyuz T-13 E جو اف. ادواردز جونیور — اس‌تی‌اس-۸۹ دان اف آیزل (۱۹۳۰–۱۹۸۷) — آپولو ۷ آنتونی دبلیو انگلند — اس‌تی‌اس-۵۱-اف جو انگل — نورث امریکن ایکس-۱۵ flights 138, 143, and 153, اس‌تی‌اس-۲, اس‌تی‌اس-۵۱-آی رونالد اوانز (۱۹۳۳–۱۹۹۰) — آپولو ۱۷ راینهولد اوالد — Soyuz TM-25/24 لئوپولد آیهارتس, EAC — Soyuz TM-27/26, اس‌تی‌اس-۱۲۲/اس‌تی‌اس-۱۲۳ F جان ام فابین — اس‌تی‌اس-۷, اس‌تی‌اس-۵۱-گ محمد فارس — Soyuz TM-3/2 برتالان فارکاش — Soyuz 36/35 ژان-ژاک فاویه — اس‌تی‌اس-۷۸ فی جانلونگ — Shenzhou 6 کونستانتین فئوکتیستوف (۱۹۲۶–۲۰۰۹) — Voskhod 1 کریستفور فرگوسن — اس‌تی‌اس-۱۱۵, اس‌تی‌اس-۱۲۶, اس‌تی‌اس-۱۳۵ مارتین جی فتمن — STS-58 اندرو جی. فیوستل — اس‌تی‌اس-۱۲۵, اس‌تی‌اس-۱۳۴ آناتولی فیلیپچنکو — Soyuz 7, Soyuz 16 مایکل فینک — Soyuz TMA-4, Soyuz TMA-13, اس‌تی‌اس-۱۳۴ جان ال. فینلی (۱۹۳۵–۲۰۰۶) — No flights. Trained for the MOL program. آنا لی فیشر, M.D. — اس‌تی‌اس-۵۱-ای ویلیام فدریک فیشر, M.D. — اس‌تی‌اس-۵۱-آی کلاوس دیتریش فلاده — Soyuz TM-14/13 مایکل فول — STS-45, STS-56, اس‌تی‌اس-۶۳, اس‌تی‌اس-۸۴/اس‌تی‌اس-۸۶, اس‌تی‌اس-۱۰۳, Soyuz TMA-3 کوین ای. فورد — اس‌تی‌اس-۱۲۸, Soyuz TMA-06M مایکل فورمن (فضانورد) — اس‌تی‌اس-۱۲۳, اس‌تی‌اس-۱۲۹ پاتریک جی فارستر — اس‌تی‌اس-۱۰۵, اس‌تی‌اس-۱۱۷, اس‌تی‌اس-۱۲۸ مایکل ئی. فوسام — اس‌تی‌اس-۱۲۱, اس‌تی‌اس-۱۲۴, Soyuz TMA-02M تئودور فریمن (۱۹۳۰–۱۹۶۴) — No flights استیون فریک — اس‌تی‌اس-۱۱۰, اس‌تی‌اس-۱۲۲ درک فریموت — STS-45 کریستر فوگلسانگ — اس‌تی‌اس-۱۱۶, اس‌تی‌اس-۱۲۸ سی گوردن فولرتن (۱۹۳۶-۲۰۱۳) — اس‌تی‌اس-۳, اس‌تی‌اس-۵۱-اف راینهارد فورر (۱۹۴۰–۱۹۹۵) — اس‌تی‌اس-۶۱-ای ساتوشی فروکت.ا — Soyuz TMA-02M G اف درو گفنی, M.D. — اس‌تی‌اس-۴۰ یوری گاگارین (۱۹۳۴–۱۹۶۸) — وستوک-۱. First person in space. رونالد جی. گاران، جونیور. — اس‌تی‌اس-۱۲۴, Soyuz TMA-21 دیل گاردنر — اس‌تی‌اس-۸, اس‌تی‌اس-۵۱-ای گای گاردنر — اس‌تی‌اس-۲۷, اس‌تی‌اس-۳۵ مارک گارنو — اس‌تی‌اس-۴۱-جی, اس‌تی‌اس-۷۷, اس‌تی‌اس-۹۷ آون کی گاریوت — Skylab 3, اس‌تی‌اس-۹ چارلز دی جمار — اس‌تی‌اس-۳۸, اس‌تی‌اس-۴۸, اس‌تی‌اس-۶۲ مایکل ال گرنهارت — اس‌تی‌اس-۶۹, اس‌تی‌اس-۸۳, اس‌تی‌اس-۹۴, اس‌تی‌اس-۱۰۴ السکاندر گرست — Soyuz TMA-13M ادوارد گیبسون — Skylab 4 رابرت ال گیبسن — اس‌تی‌اس-۴۱-بی, اس‌تی‌اس-۶۱-سی, اس‌تی‌اس-۲۷, اس‌تی‌اس-۴۷, اس‌تی‌اس-۷۱ یوری گیدزنکو — Soyuz TM-22, Soyuz TM-31/اس‌تی‌اس-۱۰۲, Soyuz TM-34/Soyuz TM-33 ادوارد گیونز (۱۹۳۰–۱۹۶۷) — No flights. NASA group 5. یوری گلازکوف (۱۹۳۹–۲۰۰۸) — Soyuz 24 جان گلن — Mercury 6, اس‌تی‌اس-۹۵ لیندا ام گادوین — اس‌تی‌اس-۳۷, STS-59, اس‌تی‌اس-۷۶, اس‌تی‌اس-۱۰۸ مایکل تی. گود — اس‌تی‌اس-۱۲۵, اس‌تی‌اس-۱۳۲ ویکتور گورباتکو — Soyuz 7, Soyuz 24, Soyuz 37/36 ریچارد اف گوردن جونیور — جمینای ۱۱, آپولو ۱۲ دومینیک ال پادویل گوری — اس‌تی‌اس-۹۱, اس‌تی‌اس-۹۹, اس‌تی‌اس-۱۰۸, اس‌تی‌اس-۱۲۳ رونالد جی گریب — اس‌تی‌اس-۵۱-جی, اس‌تی‌اس-۳۰, اس‌تی‌اس-۴۲, STS-57 دان گراولین, M.D. — No flights گئورگی گرچکو — Soyuz 17, Soyuz 26/27, Soyuz T-14/13 فردریک دی گریگوری — اس‌تی‌اس-۵۱-بی, اس‌تی‌اس-۳۳, اس‌تی‌اس-۴۴ ویلیام جی گریگوری — اس‌تی‌اس-۶۷ ای دیوید گریگز (۱۹۳۹–۱۹۸۹) — اس‌تی‌اس-۵۱-دی گاس گریسوم (۱۹۲۶–۱۹۶۷) — Mercury-Redstone 4, جمینای ۳. Died in the Apollo 1 fire. جان ام گرانسفلد — اس‌تی‌اس-۶۷, اس‌تی‌اس-۸۱, اس‌تی‌اس-۱۰۳, اس‌تی‌اس-۱۰۹, اس‌تی‌اس-۱۲۵ الکسی گوبارف — Soyuz 17, Soyuz 28 اومبرتو گیدونی — اس‌تی‌اس-۷۵, اس‌تی‌اس-۱۰۰ ژوگدردمیدیین گوراگچا — Soyuz 39 سیدنی ام گوتیرز — اس‌تی‌اس-۴۰, STS-59 H کریس هدفیلد — اس‌تی‌اس-۷۴, اس‌تی‌اس-۱۰۰, Expedition 34, Expedition 35, Soyuz TMA-07M کلودی انیره, EAC — Soyuz TM-24/23, Soyuz TM-33/32 ژان-پیر انیره, EAC — Soyuz TM-17/16, Soyuz TM-29 فرد هایسه — آپولو ۱۳ جیمز دی هالسل — STS-65, اس‌تی‌اس-۷۴, اس‌تی‌اس-۸۳, اس‌تی‌اس-۹۴, اس‌تی‌اس-۱۰۱ کنت هام — اس‌تی‌اس-۱۲۴, اس‌تی‌اس-۱۳۲ ال بلین هموند — اس‌تی‌اس-۳۹, STS-64 جرمی هانسن — No flights گرگوری جی هاربو — اس‌تی‌اس-۳۹, STS-54, اس‌تی‌اس-۷۱, اس‌تی‌اس-۸۲ رنارد ای هریس جونیور — اس‌تی‌اس-۵۵, اس‌تی‌اس-۶۳ تری هارت — اس‌تی‌اس-۴۱-سی هنری تارتسفیلد — اس‌تی‌اس-۴, اس‌تی‌اس-۴۱-دی, اس‌تی‌اس-۶۱-ای فردریک هوک — اس‌تی‌اس-۷, اس‌تی‌اس-۵۱-ای, اس‌تی‌اس-۲۶ استیون هاولی — اس‌تی‌اس-۴۱-دی, اس‌تی‌اس-۶۱-سی, اس‌تی‌اس-۳۱, اس‌تی‌اس-۸۲, اس‌تی‌اس-۹۳ سوزان هلمز — STS-54, STS-64, اس‌تی‌اس-۷۸, اس‌تی‌اس-۱۰۱, اس‌تی‌اس-۱۰۲/اس‌تی‌اس-۱۰۵ کارل گوردون هنیز (۱۹۲۶–۱۹۹۳) — اس‌تی‌اس-۵۱-اف تامس جی هنن — اس‌تی‌اس-۴۴ ترنس تی هنریکس — اس‌تی‌اس-۴۴, اس‌تی‌اس-۵۵, اس‌تی‌اس-۷۰, اس‌تی‌اس-۷۸ میروسلاو هرماشفسکی — Soyuz 30 خوزه ام هرناندز — اس‌تی‌اس-۱۲۸ جان هرینگتن— اس‌تی‌اس-۱۱۳ ریچارد هیب — اس‌تی‌اس-۳۹, اس‌تی‌اس-۴۹, STS-65 جوان هیگینبوتهام — اس‌تی‌اس-۱۱۶ دیوید سی هیلمرز — اس‌تی‌اس-۵۱-جی, اس‌تی‌اس-۲۶, اس‌تی‌اس-۳۶, اس‌تی‌اس-۴۲ کاترین پی هایر — اس‌تی‌اس-۹۰, اس‌تی‌اس-۱۳۰ چارلز او هابو — اس‌تی‌اس-۱۰۴, اس‌تی‌اس-۱۰۸, اس‌تی‌اس-۱۲۹ جفری ای هافمن — اس‌تی‌اس-۵۱-دی, اس‌تی‌اس-۳۵, اس‌تی‌اس-۴۶, اس‌تی‌اس-۶۱, اس‌تی‌اس-۷۵ دونالد هولمکوئست, M.D. — No flights. مایکل اس. هوپکینز — Soyuz TMA-10M اسکات جی هوروویتس — اس‌تی‌اس-۷۵, اس‌تی‌اس-۸۲, اس‌تی‌اس-۱۰۱, اس‌تی‌اس-۱۰۵ آکیهیکو هوشیده — اس‌تی‌اس-۱۲۴, Soyuz TMA-05M میلی هیوز-فولفورد — اس‌تی‌اس-۴۰ داگلاس جی. هارلی — اس‌تی‌اس-۱۲۷, اس‌تی‌اس-۱۳۵ ریک هاسبند (۱۹۵۷–۲۰۰۳) — اس‌تی‌اس-۹۶, اس‌تی‌اس-۱۰۷. Died on the Columbia. I جیمز بنسن اروین (۱۹۳۰–۱۹۹۱) — آپولو ۱۵ الکساندر ایوانچنکوف — Soyuz 29/31 آناتولی ایوانیشین — Soyuz TMA-22 گئورگی ایوانف — Soyuz 33 مارشا آیوینز — اس‌تی‌اس-۳۲, اس‌تی‌اس-۴۶, اس‌تی‌اس-۶۲, اس‌تی‌اس-۸۱, اس‌تی‌اس-۹۸ J زیگموند یان — Soyuz 31/29 می جمیسون, M.D. — اس‌تی‌اس-۴۷ تامارا جرنیگان — اس‌تی‌اس-۴۰, اس‌تی‌اس-۵۲, اس‌تی‌اس-۶۷, اس‌تی‌اس-۸۰, اس‌تی‌اس-۹۶ برنت دبلیو جت جونیور — اس‌تی‌اس-۷۲, اس‌تی‌اس-۸۱, اس‌تی‌اس-۹۷, اس‌تی‌اس-۱۱۵ جینگ هایپنگ — Shenzhou 7, Shenzhou 9 گرگوری سی. جانسون — اس‌تی‌اس-۱۲۵ گرگوری اچ. جانسون — اس‌تی‌اس-۱۲۳, اس‌تی‌اس-۱۳۴ تامس دیوید جونز — STS-59, اس‌تی‌اس-۶۸, اس‌تی‌اس-۸۰, اس‌تی‌اس-۹۸ K لئونید کاندنیکو — اس‌تی‌اس-۸۷ الکساندر کالری — Soyuz TM-14, Soyuz TM-24, Soyuz TM-30, Soyuz TMA-3, Soyuz TMA-01M جنت ال کاواندی — اس‌تی‌اس-۹۱, اس‌تی‌اس-۹۹, اس‌تی‌اس-۱۰۴ جیمز ام کلی — اس‌تی‌اس-۱۰۲, اس‌تی‌اس-۱۱۴ مارک کلی — اس‌تی‌اس-۱۰۸, اس‌تی‌اس-۱۲۱, اس‌تی‌اس-۱۲۴, اس‌تی‌اس-۱۳۴ اسکات کلی — اس‌تی‌اس-۱۰۳, اس‌تی‌اس-۱۱۸, Soyuz TMA-01M جوزف پی کروین, M.D. — اسکای‌لب ۲ یوگنی خرونوف (۱۹۳۳–۲۰۰۰) — Soyuz 5/سایوز-۴ روبرت اس. کیمبرو — اس‌تی‌اس-۱۲۶ لئونید کیزیم (۱۹۴۱–۲۰۱۰) — Soyuz T-3, سایوز تی-۱۰/11, Soyuz T-15 پیوتر کلیموک — Soyuz 13, Soyuz 18, Soyuz 30 پیوتر کولودین — no flights, backup for several missions. ولادیمیر کاماروف (۱۹۲۷–۱۹۶۷) — Voskhod 1, سایوز-۱. Died during re-entry of first Soyuz spacecraft. یلنا کنداکاوا — Soyuz TM-20/اس‌تی‌اس-۸۴ دمیتری کوندراتیف — Soyuz TMA-20 اولگ کونوننکو — سایوز تی‌ام‌ای-۱۲, Soyuz TMA-03M تیمونی کوپرا — اس‌تی‌اس-۱۲۷/اس‌تی‌اس-۱۲۸ میخائیل کورنینکو — Soyuz TMA-18 والری کرزون — Soyuz TM-24, اس‌تی‌اس-۱۱۱/اس‌تی‌اس-۱۱۳ اولگ کوتوف — Soyuz TMA-10, Soyuz TMA-17, Soyuz TMA-10M ولادیمیر کوالیونوک — Soyuz 25, Soyuz 29/31, Soyuz T-4 کنستانتین کوزیف — Soyuz TM-33/32 کوین پی کرگل — اس‌تی‌اس-۷۰, اس‌تی‌اس-۷۸, اس‌تی‌اس-۸۷, اس‌تی‌اس-۹۹ سرگئی کریکالف — سایوز تی‌ام-۷, Soyuz TM-12/Soyuz TM-13, اس‌تی‌اس-۶۰, اس‌تی‌اس-۸۸, Soyuz TM-31/اس‌تی‌اس-۱۰۲, Soyuz TMA-6 والری کوباسوف — Soyuz 6, پروژه آزمایشی آپولو–سایوز, Soyuz 36/35 آندره کویپرس — Soyuz TMA-4/3, Soyuz TMA-03M L الکساندر لاویکین — Soyuz TM-2 رابرت هنری لورنس جونیور (۱۹۳۵–۱۹۶۷) — No flights. Trained for MOL program. وندی لارنس — اس‌تی‌اس-۶۷, اس‌تی‌اس-۸۶, اس‌تی‌اس-۹۱, اس‌تی‌اس-۱۱۴ واسیلی لازارف (۱۹۲۸–۱۹۹۰) — Soyuz 12, Soyuz 18a الکساندر لازوتکین — Soyuz TM-25 والنتین لبدف — Soyuz 13, Soyuz T-5/7 مارک سی لی — اس‌تی‌اس-۳۰, اس‌تی‌اس-۴۷, STS-64, اس‌تی‌اس-۸۲ دیوید لیستما — اس‌تی‌اس-۴۱-جی, اس‌تی‌اس-۲۸, STS-45 ویلیام بی لنوا (۱۹۳۹–۲۰۱۰) — اس‌تی‌اس-۵ الکسی لئونوف — وسخود-۲, پروژه آزمایشی آپولو–سایوز - first human to conduct a space walk. فردریک دبلیو لزلی — اس‌تی‌اس-۷۳ آناتولی لفچنکو (۱۹۴۱–۱۹۸۸) — Soyuz TM-4/3 بایرن کی لیکتنبرگ — اس‌تی‌اس-۹, STS-45 دان ال لند — اس‌تی‌اس-۵۱-بی استیون لیندزی — اس‌تی‌اس-۸۷, اس‌تی‌اس-۹۵, اس‌تی‌اس-۱۰۴, اس‌تی‌اس-۱۲۱, اس‌تی‌اس-۱۳۳ جری ام لایننجر — STS-64, اس‌تی‌اس-۸۱/اس‌تی‌اس-۸۴ ریچارد ام لینهان — اس‌تی‌اس-۷۸, اس‌تی‌اس-۹۰, اس‌تی‌اس-۱۰۹, اس‌تی‌اس-۱۲۳ گرگوری تی لینتریس — اس‌تی‌اس-۸۳, اس‌تی‌اس-۹۴ لیو بومینگ (فضانورد) — Shenzhou 7 لیو وانگ — Shenzhou 9 لیو یانگ (فضانورد) — Shenzhou 9 (Yáng Lìwěi – see فهرست فضانوردان) آنتونی لولین — No flights ول لاکارت — اس‌تی‌اس-۱۱۱, اس‌تی‌اس-۱۱۳ یوری لونچاکوف — اس‌تی‌اس-۱۰۰, Soyuz TMA-1/TM-34, Soyuz TMA-13 مایکل لوپز-آلریا — اس‌تی‌اس-۷۳, اس‌تی‌اس-۹۲, اس‌تی‌اس-۱۱۳, سایوز تی‌ام‌ای-۹ کریستوفر لوریا — No flights جان ام لانج — اس‌تی‌اس-۵۱-آی, اس‌تی‌اس-۲۶, اس‌تی‌اس-۳۵ جک آر لوزما — Skylab 3, اس‌تی‌اس-۳ استنلی جی. لاو — اس‌تی‌اس-۱۲۲ جیم لوول — جمینای ۷, جمینای ۱۲, آپولو ۸, آپولو ۱۳ جی دیوید لاو (۱۹۵۶–۲۰۰۸) — اس‌تی‌اس-۳۲, اس‌تی‌اس-۴۳, STS-57 اد لو — اس‌تی‌اس-۸۴, اس‌تی‌اس-۱۰۶, Soyuz TMA-2 شنن لوسید — اس‌تی‌اس-۵۱-گ, اس‌تی‌اس-۳۴, اس‌تی‌اس-۴۳, STS-58, اس‌تی‌اس-۷۶/اس‌تی‌اس-۷۹. ولادیمیر لیاخوف (فضانورد) — Soyuz 32/34, Soyuz T-9, Soyuz TM-6/5 M استیو مک‌لین — اس‌تی‌اس-۵۲, اس‌تی‌اس-۱۱۵ ساندرا مگنوس — اس‌تی‌اس-۱۱۲, اس‌تی‌اس-۱۲۶/اس‌تی‌اس-۱۱۹, اس‌تی‌اس-۱۳۵ اولگ گریگوریویچ ماکاروف (۱۹۳۳–۲۰۰۳) — Soyuz 12, Soyuz 18a, Soyuz 27/26, Soyuz T-3 یوری مالنچنکو — Soyuz TM-19, اس‌تی‌اس-۱۰۶, Soyuz TMA-2, Soyuz TMA-11, Soyuz TMA-05M فرانکو مالربا — اس‌تی‌اس-۴۶ یوری واسیلیویچ مالیشف (۱۹۴۱–۱۹۹۹) — Soyuz T-2, Soyuz T-11/سایوز تی-۱۰ گنادی ماناکوف — Soyuz TM-10, Soyuz TM-16 موسی منارف — Soyuz TM-4/6, Soyuz TM-11 راویش ماهوترا - India's backup cosmonaut for the اینترکسموس program. توماس مارش بورن, M.D. — اس‌تی‌اس-۱۲۷ مایکل جی ماسیمینو — اس‌تی‌اس-۱۰۹, اس‌تی‌اس-۱۲۵ ریچارد ماستراکیو — اس‌تی‌اس-۱۰۶, اس‌تی‌اس-۱۱۸, اس‌تی‌اس-۱۳۱, Soyuz TMA-11M کن متینگلی — آپولو ۱۶, اس‌تی‌اس-۴, اس‌تی‌اس-۵۱-سی. کاترین مک‌آرتور — اس‌تی‌اس-۱۲۵ ویلیام اس مک‌آرتر — STS-58, اس‌تی‌اس-۷۴, اس‌تی‌اس-۹۲, Soyuz TMA-7 جان مک‌براید — اس‌تی‌اس-۴۱-جی بروس مک‌کندلس دوم — اس‌تی‌اس-۴۱-بی, اس‌تی‌اس-۳۱ ویلیام سی. مک‌کول (۱۹۶۱–۲۰۰۳) — اس‌تی‌اس-۱۰۷. Died on the Columbia. مایکل جی مک‌کولی — اس‌تی‌اس-۳۴ جیمز مک‌دیویت — جمینای ۴, آپولو ۹ دونالد آر مک‌مونیگل — اس‌تی‌اس-۳۹, STS-54, اس‌تی‌اس-۶۶ رونالد مک‌نیر (۱۹۵۰–۱۹۸۶) — اس‌تی‌اس-۴۱-بی. Died on the انفجار فضاپیمای چلنجر (اس‌تی‌اس-۵۱-ال). کارل جی مید — اس‌تی‌اس-۳۸, اس‌تی‌اس-۵۰, STS-64 بروس ئی ملنیک — اس‌تی‌اس-۴۱, اس‌تی‌اس-۴۹ مایک ملویل — SpaceShipOne flights 15P and 16P پاملا ملروی — اس‌تی‌اس-۹۲, اس‌تی‌اس-۱۱۲, اس‌تی‌اس-۱۲۰ للند دی. ملوین — اس‌تی‌اس-۱۲۲, اس‌تی‌اس-۱۲۹ اولف مربولد — اس‌تی‌اس-۹, اس‌تی‌اس-۴۲, Soyuz TM-20/19 ارنست مسرشمید — اس‌تی‌اس-۶۱-ای دوروتی متکالف-لیندنبورگ — اس‌تی‌اس-۱۳۱ کورت میچل — No flights الکساندر میسورکین - Soyuz TMA-08M ادگار میچل — آپولو ۱۴ آندریاس موگنسن عبدالاحد مومند — Soyuz TM-6/5 مامورو موهری — اس‌تی‌اس-۴۷, اس‌تی‌اس-۹۹ باربارا مورگان — اس‌تی‌اس-۱۱۸ لی مورین — اس‌تی‌اس-۱۱۰ بوریس موروکوف — اس‌تی‌اس-۱۰۶ چیکائی موکائی, M.D. — STS-65, اس‌تی‌اس-۹۵ مایک مولان — اس‌تی‌اس-۴۱-دی, اس‌تی‌اس-۲۷, اس‌تی‌اس-۳۶ تالگات موسی‌بی‌اف — Soyuz TM-19, Soyuz TM-27, Soyuz TM-32/31 استوری ماسگریو, M.D. — اس‌تی‌اس-۶, اس‌تی‌اس-۵۱-اف, اس‌تی‌اس-۳۳, اس‌تی‌اس-۴۴, اس‌تی‌اس-۶۱, اس‌تی‌اس-۸۰ N استیون آر نیجل — اس‌تی‌اس-۵۱-گ, اس‌تی‌اس-۶۱-ای, اس‌تی‌اس-۳۷, اس‌تی‌اس-۵۵ جرج نلسن — اس‌تی‌اس-۴۱-سی, اس‌تی‌اس-۶۱-سی, اس‌تی‌اس-۲۶ Grigori Nelyubov (1934–1966) — No flights. Vostok backup. رودولفو نری ولا — اس‌تی‌اس-۶۱-بی پائولو ای. نسپولی — اس‌تی‌اس-۱۲۰, Soyuz TMA-20 جیمز ایچ نیومن — STS-51, اس‌تی‌اس-۶۹, اس‌تی‌اس-۸۸, اس‌تی‌اس-۱۰۹ کلود نیکولیه — اس‌تی‌اس-۴۶, اس‌تی‌اس-۶۱, اس‌تی‌اس-۷۵, اس‌تی‌اس-۱۰۳ نیه هایشنگ — Shenzhou 6, Shenzhou 10 آندریان نیکولایف (۱۹۲۹–۲۰۰۴) — وستوک ۳, Soyuz 9 سوئیچی ناگوچی — اس‌تی‌اس-۱۱۴, Soyuz TMA-17 کارلوس آی نوریگا — اس‌تی‌اس-۸۴, اس‌تی‌اس-۹۷ اولگ نویتسکی — Soyuz TMA-06M لیسا نواک — اس‌تی‌اس-۱۲۱ کرن نایبرگ — اس‌تی‌اس-۱۲۴, Soyuz TMA-09M O برایان دی اوکانر — اس‌تی‌اس-۶۱-بی, اس‌تی‌اس-۴۰ الن اوچوآ — STS-56, اس‌تی‌اس-۶۶, اس‌تی‌اس-۹۶, اس‌تی‌اس-۱۱۰ ووبو اوکلس (۱۹۴۶-۲۰۱۴) — اس‌تی‌اس-۶۱-ای ویلیام اوفلیان — اس‌تی‌اس-۱۱۶ براین اولیری — No flights جان دی. اولیوس — اس‌تی‌اس-۱۱۷, اس‌تی‌اس-۱۲۸ تاکویا اونیشی — No flights الیسون انیزوکا (۱۹۴۶–۱۹۸۶) — اس‌تی‌اس-۵۱-سی. Died on the انفجار فضاپیمای چلنجر (اس‌تی‌اس-۵۱-ال). یوری اونوفرینکو — Soyuz TM-23, اس‌تی‌اس-۱۰۸/اس‌تی‌اس-۱۱۱ استیون اس اسوالد — اس‌تی‌اس-۴۲, STS-56, اس‌تی‌اس-۶۷ رابرت اف آورمایر (۱۹۳۶–۱۹۹۶) — اس‌تی‌اس-۵, اس‌تی‌اس-۵۱-بی P گنادی پادالکا — Soyuz TM-28, Soyuz TMA-4, Soyuz TMA-14, Soyuz TMA-04M ویلیام ای پیلز — اس‌تی‌اس-۵۱-جی اسکات ئی پارازینسکی, M.D. — اس‌تی‌اس-۶۶, اس‌تی‌اس-۸۶, اس‌تی‌اس-۹۵, اس‌تی‌اس-۱۰۰, اس‌تی‌اس-۱۲۰ رونالد ای پارایز (۱۹۵۱–۲۰۰۸) — اس‌تی‌اس-۳۵, اس‌تی‌اس-۶۷ رابرت ای پارکر — اس‌تی‌اس-۹, اس‌تی‌اس-۳۵ لوکا پارمیتانو — Soyuz TMA-09M نیکولاس پاتریک — اس‌تی‌اس-۱۱۶, اس‌تی‌اس-۱۳۰ ویکتور پاتسایف (۱۹۳۳–۱۹۷۱) — سایوز ۱۱. Died on reentry. جیمز ای پاولچیک — اس‌تی‌اس-۹۰ جولی پایت — اس‌تی‌اس-۹۶, اس‌تی‌اس-۱۲۷ گری پیتن — اس‌تی‌اس-۵۱-سی تیموتی پیکه — No flights. فیلیپ پرن, EAC — اس‌تی‌اس-۱۱۱ توماس پسکی — No flights. دونالد ایچ پیترسن — اس‌تی‌اس-۶ دونالد پتی — اس‌تی‌اس-۱۱۳/Soyuz TMA-1, اس‌تی‌اس-۱۲۶, Soyuz TMA-03M پام توان — Soyuz 37/36 جان ال فیلیپس — اس‌تی‌اس-۱۰۰, Soyuz TMA-6, اس‌تی‌اس-۱۱۹ ویلیام آر پوگ — Skylab 4 آلن جی. پویندسکتر (۱۹۶۱–۲۰۱۲) — اس‌تی‌اس-۱۲۲, اس‌تی‌اس-۱۳۱ مارک ال پولانسکی — اس‌تی‌اس-۹۸, اس‌تی‌اس-۱۱۶, اس‌تی‌اس-۱۲۷ الکساندر پولشچوک — Soyuz TM-16 والری پلیاکوف, M.D. — Soyuz TM-6/سایوز تی‌ام-۷, Soyuz TM-18/20 مارکوس پونس — Soyuz TMA-8 لئونید پوپوف — Soyuz 35/37, Soyuz 40, Soyuz T-7/5 پاول پوپوویچ (۱۹۳۰–۲۰۰۹) — وستوک ۴, Soyuz 14 چارلز جی پرکرت — اس‌تی‌اس-۵۵, اس‌تی‌اس-۷۱, اس‌تی‌اس-۸۴, اس‌تی‌اس-۹۱ دیمیترو پروناریو — Soyuz 40 R ایلان رامون (۱۹۵۴–۲۰۰۳) — اس‌تی‌اس-۱۰۷. Died on the Columbia. ویلیام اف ریدی — اس‌تی‌اس-۴۲, STS-51, اس‌تی‌اس-۷۹ کنت اس ریتلر جونیور — اس‌تی‌اس-۴۸, اس‌تی‌اس-۶۰ جیمز اف ریلی — اس‌تی‌اس-۸۹, اس‌تی‌اس-۱۰۴, اس‌تی‌اس-۱۱۷ گارت رایسمن — اس‌تی‌اس-۱۲۳/اس‌تی‌اس-۱۲۴, اس‌تی‌اس-۱۳۲ توماس رایتر — Soyuz TM-22, اس‌تی‌اس-۱۲۱/اس‌تی‌اس-۱۱۶ ولادیمیر رمک — Soyuz 28 جودیت رزنیک (1949–1986) — اس‌تی‌اس-۴۱-دی. Died on the انفجار فضاپیمای چلنجر (اس‌تی‌اس-۵۱-ال) سرگی روین — Soyuz TMA-04M پل دبلیو ریچاردز — اس‌تی‌اس-۱۰۲ ریچارد ان ریچاردز — اس‌تی‌اس-۲۸, اس‌تی‌اس-۴۱, اس‌تی‌اس-۵۰, STS-64 سالی راید (1951–2012) — اس‌تی‌اس-۷, اس‌تی‌اس-۴۱-جی پاتریسیا روبرتسون, M.D. (1963–2001) — No flights. استیون رابینسن — اس‌تی‌اس-۸۵, اس‌تی‌اس-۹۵, اس‌تی‌اس-۱۱۴, اس‌تی‌اس-۱۳۰ روسل ای. راجرز (۱۹۲۸–۱۹۶۷) — No flights. Assigned to the Dyna Soar project. رومن روماننکو — Soyuz TMA-15 یوری روماننکو — Soyuz 26/27, Soyuz 38, Soyuz TM-2/3 کنت رمینگر — اس‌تی‌اس-۷۳, اس‌تی‌اس-۸۰, اس‌تی‌اس-۸۵, اس‌تی‌اس-۹۶, اس‌تی‌اس-۱۰۰ استوارت روسا (۱۹۳۳–۱۹۹۴) — آپولو ۱۴ جری ال راس — اس‌تی‌اس-۶۱-بی, اس‌تی‌اس-۲۷, اس‌تی‌اس-۳۷, اس‌تی‌اس-۵۵, اس‌تی‌اس-۷۴, اس‌تی‌اس-۸۸, اس‌تی‌اس-۱۱۰ والری روژدستونسکی — Soyuz 23 نیکولای روکاویشنیکوف (۱۹۳۲–۲۰۰۲) — سایوز ۱۰, Soyuz 16, Soyuz 33 ماریو رونکو جونیور — اس‌تی‌اس-۴۴, STS-54, اس‌تی‌اس-۷۷ سرگی ریازانسکی — Soyuz TMA-10M والری ریومین — Soyuz 25, Soyuz 32/34, Soyuz 35/37, اس‌تی‌اس-۹۱ S آلبرت ساگو — اس‌تی‌اس-۷۳ دیوید سنت-ژاک — No flights الکساندر ساموکوتیایف — Soyuz TMA-21, Soyuz TMA-14M گنادی سارافانوف (۱۹۴۲–۲۰۰۵) — Soyuz 15 روبرت ساتچر, M.D. — اس‌تی‌اس-۱۲۹ سلطان بن سلمان بن عبدالعزیز آل سعود — اس‌تی‌اس-۵۱-گ ویکتور ساوینیخ — Soyuz T-4, Soyuz T-13/14 سوتلانا ساویتسکایا — Soyuz T-7/5, Soyuz T-12 والی شیرا (۱۹۲۳–۲۰۰۷) — Mercury 8, جمینای ۶-آ, آپولو ۷ هانس شلگل — اس‌تی‌اس-۵۵, اس‌تی‌اس-۱۲۲ هریسون اشمیت — آپولو ۱۷ راستی شوایکارت — آپولو ۹ دیک اسکوبی (۱۹۳۹–۱۹۸۶) — اس‌تی‌اس-۴۱-سی. Died on the انفجار فضاپیمای چلنجر (اس‌تی‌اس-۵۱-ال). دیوید اسکات — جمینای ۸, آپولو ۹, آپولو ۱۵ وینستن ئی اسکات — اس‌تی‌اس-۷۲, اس‌تی‌اس-۸۷ / پل اسکالی-پاور — اس‌تی‌اس-۴۱-جی ریچارد ای سیرفاس — STS-58, اس‌تی‌اس-۷۶, اس‌تی‌اس-۹۰ مارگارت ریئا سدن, M.D. — اس‌تی‌اس-۵۱-دی, اس‌تی‌اس-۴۰, STS-58 الیوت سی (۱۹۲۷–۱۹۶۶) — No flights. رونالد ام سگا — اس‌تی‌اس-۶۰, اس‌تی‌اس-۷۶ پیرز سلرز — اس‌تی‌اس-۱۱۲, اس‌تی‌اس-۱۲۱, اس‌تی‌اس-۱۳۲ الکساندر سربروف (۱۹۴۴-۲۰۱۳) — Soyuz T-7/5, Soyuz T-8, Soyuz TM-8, Soyuz TM-17 یلنا سرووا — Soyuz TMA-14M ویتالی سواستیانوف (۱۹۳۵–۲۰۱۰) — Soyuz 9, Soyuz 18 یوری شارگین — Soyuz TMA-5/4 سالیژان شالیپوف — اس‌تی‌اس-۸۹, Soyuz TMA-5 راکش شارما — Soyuz T-11/سایوز تی-۱۰ ولادیمیر شاتالوف — سایوز-۴, Soyuz 8, سایوز ۱۰ بروستر اچ شاو — اس‌تی‌اس-۹, اس‌تی‌اس-۶۱-بی, اس‌تی‌اس-۲۸ آلن شپارد (۱۹۲۳–۱۹۹۸) — مرکوری-رادستون ۳, آپولو ۱۴. First ایالات متحده آمریکا in space. ویلیام شفرد — اس‌تی‌اس-۲۷, اس‌تی‌اس-۴۱, اس‌تی‌اس-۵۲, Soyuz TM-31/اس‌تی‌اس-۱۰۲ (Nancy Sherlock – see فهرست فضانوردان) آنتون شکاپلروف — Soyuz TMA-22, Soyuz TMA-15M گئورگی شونین (۱۹۳۵–۱۹۹۷) — Soyuz 6 لورن شرایور — اس‌تی‌اس-۵۱-سی, اس‌تی‌اس-۳۱, اس‌تی‌اس-۴۶ شیخ مظفر شکور, M.D. — Soyuz TMA-11/10 اولگ شکریپوچکا — Soyuz TMA-01M الکساندر الکساندرویچ اسکوورتسوف — Soyuz TMA-18 دیک اسلایتون (۱۹۲۴–۱۹۹۳) — پروژه آزمایشی آپولو–سایوز مایکل جان اسمیت (1945–1986). Died on the انفجار فضاپیمای چلنجر (اس‌تی‌اس-۵۱-ال). استیون اسمیت— اس‌تی‌اس-۶۸, اس‌تی‌اس-۸۲, اس‌تی‌اس-۱۰۳, اس‌تی‌اس-۱۱۰ آناتولی سولوویف — Soyuz TM-5/4, Soyuz TM-9, Soyuz TM-15, اس‌تی‌اس-۷۱/Soyuz TM-21, Soyuz TM-26 ولادیمیر سولویوف (فضانورد) — سایوز تی-۱۰/11, Soyuz T-15 Aleksei Sorokin (1931–1976) — No flights. Voskhod 1 backup. شروود سی اسپرینگ — اس‌تی‌اس-۶۱-بی رابرت سی اسپرینگر — اس‌تی‌اس-۲۹, اس‌تی‌اس-۳۸ توماس استافورد — جمینای ۶-آ, جمینای ۹-آ, آپولو ۱۰, پروژه آزمایشی آپولو–سایوز هایدماری استفانیشین-پایپر — اس‌تی‌اس-۱۱۵, اس‌تی‌اس-۱۲۶ رابرت ال استوارت — اس‌تی‌اس-۴۱-بی, اس‌تی‌اس-۵۱-جی سوزان کلرین — اس‌تی‌اس-۸۳, اس‌تی‌اس-۹۴ نیکول پاسونو استات — اس‌تی‌اس-۱۲۸, اس‌تی‌اس-۱۳۳ Krasimir Stoyanov— No flights. گنادی استرکالوف (۱۹۴۰–۲۰۰۴) — Soyuz T-3, Soyuz T-8, Soyuz T-11/سایوز تی-۱۰, Soyuz TM-10, Soyuz TM-21/اس‌تی‌اس-۷۱ فردریک دبلیو استورکو — اس‌تی‌اس-۸۸, اس‌تی‌اس-۱۰۵, اس‌تی‌اس-۱۱۷, اس‌تی‌اس-۱۲۸ کاترین دی سولیوان, — اس‌تی‌اس-۴۱-جی, اس‌تی‌اس-۳۱, STS-45 ماکسیم سورایف — Soyuz TMA-16, Soyuz TMA-13M استیون سوانسون — اس‌تی‌اس-۱۱۷, اس‌تی‌اس-۱۱۹ جک اسویگرت (۱۹۳۱–۱۹۸۲) — آپولو ۱۳ T آرنالدو تامایو مندز — Soyuz 38 دنیل ام تنی — اس‌تی‌اس-۱۰۸, اس‌تی‌اس-۱۲۰/اس‌تی‌اس-۱۲۲ جوزف آر تنر — اس‌تی‌اس-۶۶, اس‌تی‌اس-۸۲, اس‌تی‌اس-۹۷, اس‌تی‌اس-۱۱۵ اوگنی تارلکین — Soyuz TMA-06M James M. Taylor (1930–1970) — No flights. Assigned to MOL project. والنتینا ترشکوا — وستوک ۶. First woman in space. نورمن تاگارد, M.D. — اس‌تی‌اس-۷, اس‌تی‌اس-۵۱-بی, اس‌تی‌اس-۳۰, اس‌تی‌اس-۴۲, Soyuz TM-21/اس‌تی‌اس-۷۱ گرهارد تیله — اس‌تی‌اس-۹۹ رابرت تریسک, M.D. — اس‌تی‌اس-۷۸, Soyuz TMA-15 اندی توماس — اس‌تی‌اس-۷۷, اس‌تی‌اس-۸۹/اس‌تی‌اس-۹۱, اس‌تی‌اس-۱۰۲, اس‌تی‌اس-۱۱۴ دونالد ای تامس — STS-65, اس‌تی‌اس-۷۰, اس‌تی‌اس-۸۳, اس‌تی‌اس-۹۴ استیون تورن (فضانورد) (۱۹۵۳–۱۹۸۶) — No flights. Died before completing NASA astronaut training. کاترین تورنتون — اس‌تی‌اس-۳۳, اس‌تی‌اس-۴۹, اس‌تی‌اس-۶۱, اس‌تی‌اس-۷۳ ویلیام ئی تارنتن, M.D. — اس‌تی‌اس-۸, اس‌تی‌اس-۵۱-بی پیر جی توئت — اس‌تی‌اس-۳۶, اس‌تی‌اس-۴۹, اس‌تی‌اس-۶۲ گرمان تیتوف (۱۹۳۵–۲۰۰۰) — وستوک ۲ ولادیمیر گئورگیویچ تیتوف — Soyuz T-8, Soyuz TM-4/6, اس‌تی‌اس-۶۳, اس‌تی‌اس-۸۶ میشل تونینی, EAC — Soyuz TM-15/14, اس‌تی‌اس-۹۳ والری توکارف — اس‌تی‌اس-۹۶, Soyuz TMA-7 سرگئی ترشچوف — اس‌تی‌اس-۱۱۱/اس‌تی‌اس-۱۱۳ یوجین اچ ترین — اس‌تی‌اس-۵۰ ریچارد اچ ترولی — اس‌تی‌اس-۲, اس‌تی‌اس-۸ بیارنی تریگواسون — اس‌تی‌اس-۸۵ واسیلی تسیبلیف — Soyuz TM-17, Soyuz TM-25 میخائیل تیورین — اس‌تی‌اس-۱۰۵/اس‌تی‌اس-۱۰۸, سایوز تی‌ام‌ای-۹, Soyuz TMA-11M U یوری اوساچوف — Soyuz TM-18, Soyuz TM-23, اس‌تی‌اس-۱۰۱, اس‌تی‌اس-۱۰۲/اس‌تی‌اس-۱۰۵ یوری گاگارین وستک 1 V لودویک فن دین برگ — اس‌تی‌اس-۵۱-بی جیمز فن هوفتن — اس‌تی‌اس-۴۱-سی, اس‌تی‌اس-۵۱-آی ولادیمیر واسیوتین (۱۹۵۲–۲۰۰۲) — Soyuz T-14 چارلز ال ویچ (۱۹۴۴–۱۹۹۵) — اس‌تی‌اس-۳۹, اس‌تی‌اس-۵۲ فرانتس فیبوک — Soyuz TM-13/12 الکساندر ویکتورنکو — Soyuz TM-3/2, Soyuz TM-8, Soyuz TM-14, Soyuz TM-20 پاول وینوگرادف — Soyuz TM-26, Soyuz TMA-8 تری دبلیو. ویرتز — اس‌تی‌اس-۱۳۰, Soyuz TMA-15M روبرتو ویتوری — Soyuz 34/33, Soyuz TMA-6/5, اس‌تی‌اس-۱۳۴ ایگور وولک — Soyuz T-12 الکساندر الکساندروویچ وولکوف — Soyuz T-14, سایوز تی‌ام-۷, Soyuz TM-13 سرگئی ولکوف — سایوز تی‌ام‌ای-۱۲, Soyuz TMA-02M ولادیسلاف وولکوف (۱۹۳۵–۱۹۷۱) — Soyuz 7, سایوز ۱۱. Died on سایوز ۱۱. بوریس وولینوف — Soyuz 5, Soyuz 21 جیمز اس واس — اس‌تی‌اس-۴۴, STS-53, اس‌تی‌اس-۶۹, اس‌تی‌اس-۱۰۱, اس‌تی‌اس-۱۰۲/اس‌تی‌اس-۱۰۵ جنیس ئی واس (1956-2012) — STS-57, اس‌تی‌اس-۶۳, اس‌تی‌اس-۸۳, اس‌تی‌اس-۹۴, اس‌تی‌اس-۹۹ W کوئیچی واکاتا — اس‌تی‌اس-۷۲, اس‌تی‌اس-۹۲, اس‌تی‌اس-۱۱۹/اس‌تی‌اس-۱۲۷, Soyuz TMA-11M رکس جی والهایم — اس‌تی‌اس-۱۱۰, اس‌تی‌اس-۱۲۲, اس‌تی‌اس-۱۳۵ چارلز دی واکر — اس‌تی‌اس-۴۱-دی, اس‌تی‌اس-۵۱-دی, اس‌تی‌اس-۶۱-بی دیوید ام واکر (۱۹۴۴–۲۰۰۱) — اس‌تی‌اس-۵۱-ای, اس‌تی‌اس-۳۰, STS-53, اس‌تی‌اس-۶۹ جوزف ای واکر (۱۹۲۱–۱۹۶۶) — نورث امریکن ایکس-۱۵ flights 77, 90, and 91. شانون واکر — Soyuz TMA-19 اولریش والتر — اس‌تی‌اس-۵۵ کارل ای والتس — STS-51, STS-65, اس‌تی‌اس-۷۹, اس‌تی‌اس-۱۰۸/اس‌تی‌اس-۱۱۱ تیلور وانگ — اس‌تی‌اس-۵۱-بی وانگ یاپینگ — Shenzhou 10 مری الن وبر — اس‌تی‌اس-۷۰, اس‌تی‌اس-۱۰۱ پل جی وایتز — اسکای‌لب ۲, اس‌تی‌اس-۶ جیم ودربی — اس‌تی‌اس-۳۲, اس‌تی‌اس-۵۲, اس‌تی‌اس-۶۳, اس‌تی‌اس-۸۶, اس‌تی‌اس-۱۰۲, اس‌تی‌اس-۱۱۳ داگلاس اچ. ویلوک — اس‌تی‌اس-۱۲۰, Soyuz TMA-19 ادوارد هیگینز وایت (۱۹۳۰–۱۹۶۷) — جمینای ۴. Died in the آپولو ۱ fire. پگی ویتسون — اس‌تی‌اس-۱۱۱/اس‌تی‌اس-۱۱۳, Soyuz TMA-11 ترنس دبلیو ویلکات — اس‌تی‌اس-۶۸, اس‌تی‌اس-۷۹, اس‌تی‌اس-۸۹, اس‌تی‌اس-۱۰۶ کلیفتن ویلیامز (۱۹۳۲–۱۹۶۷) — No flights. Died in a training accident. دفید ویلیامز, M.D. — اس‌تی‌اس-۹۰, اس‌تی‌اس-۱۱۸ دونالد ئی ویلیامز — اس‌تی‌اس-۵۱-دی, اس‌تی‌اس-۳۴ جفری ویلیامز — اس‌تی‌اس-۱۰۱, Soyuz TMA-8, Soyuz TMA-16 سونیتا ویلیامز — اس‌تی‌اس-۱۱۶/اس‌تی‌اس-۱۱۷, Soyuz TMA-05M بری ئی. ویلمور – اس‌تی‌اس-۱۲۹, Soyuz TMA-14M استفانی ویلسون — اس‌تی‌اس-۱۲۱, اس‌تی‌اس-۱۲۰, اس‌تی‌اس-۱۳۱ گئورگی آر. ویسمن – Soyuz TMA-13M پیتر ویزوف — STS-57, اس‌تی‌اس-۶۸, اس‌تی‌اس-۸۱, اس‌تی‌اس-۹۲ دیوید ولف, M.D. — STS-58, اس‌تی‌اس-۸۶/اس‌تی‌اس-۸۹, اس‌تی‌اس-۱۱۲, اس‌تی‌اس-۱۲۷ نیل وودوارد — No flights. آلفرد وردن — آپولو ۱۵ X Y نائوکو یامازاکی — اس‌تی‌اس-۱۳۱ یانگ لیوه — Shenzhou 5 بوریس یگوروف, M.D. (1937–1994) — Voskhod 1 الکسی یلیسیف — Soyuz 5/سایوز-۴, Soyuz 8, سایوز ۱۰ یی سو یئون — سایوز تی‌ام‌ای-۱۲/11 جان یانگ'' — جمینای ۳, جمینای ۱۰, آپولو ۱۰, آپولو ۱۶, اس‌تی‌اس-۱, اس‌تی‌اس-۹ کیمیا توی — No flights فیودور یورچیخین — اس‌تی‌اس-۱۱۲, Soyuz TMA-10, Soyuz TMA-19, Soyuz TMA-09M Z سرگئی زالیوتین – Soyuz TM-30, Soyuz TMA-1/TM-34 جورج دی. زامکا — اس‌تی‌اس-۱۲۰, اس‌تی‌اس-۱۳۰ ژای ژیگانگ — Shenzhou 7 Zhang Xiaoguang — Shenzhou 10 ویتالی ژولوبوف — Soyuz 21 ویاچسلاف زادوف — Soyuz 23 منابع فهرست‌های فضانوردها فهرست‌های ناسا فهرست‌ها بر پایه نام
6223
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%E2%80%8C%DA%A9%D9%88%D9%87
بن‌کوه
بُن کوه نام کوهی است که در جنوب روستای انجیره و در ۴۰ کیلومتری شرق بخش کوخرد و در بخش مرکزی شهرستان خمیر در شهرستان خمیر استان هرمزگان ایران واقع شده‌است. در سر کوه به ارتفاع ۱۱۲۶ متر قرار دارد. و دارای دو روستا به نام‌های «بُن کوه» و «اُرسین» است به فاصله ۶کیلومتر. قبلاً با پای پیاده و مال و رفتنش به دشواری صورت می‌پذیرفت. اکنون ساکنین بن کوه با اینکه جمعیت زیادی ندارد همت کرده اقدام به ساخت جاده‌ای جیپرو به کمک نیکوکاران تا سر کوه نموده‌اند. جمعیت جمعیت بن کوه ۱۲۸ نفر (۲۷ خانوار)، و ارسین ۹۸ نفر (۲۰ خانوار) جمعیت است. دارای ۴ باب آب انبار (برکه) و ۳ باب مسجد و دبستان و تعداد ۵۰۰ اصله نخل است. وجون منطقه‌ای کوهستانی است در گودالهائی در دل کوه آب جمع و برای مصرف انبار می‌شود، اخیراً چند گودال سیمانی (آبدان) و به لهجه محلی «آودون» برای ذخیره و افزایش آب ساخته‌اند. چشمه در زیر کوه به سمت جنوب چشمه‌ای نسبتاً بزرگ وجود دارد به نام «چشمه تیم‌دان» در زمان قدیم سدی به روی این چشمه ساخته بودند که آب این سد به سوی نخلها و زمین‌های کشاورزی هدایت می‌کرده، بعد از شکسته شدن سد و بی توجهی مردم و تعمیر نشدن سد تمام نخلها از بین رفتند، و آب این چشمه به دره سرازیر می‌شود و به رودخانه مهران می‌ریزد و بی‌مصرف مانده‌است. این چشمه در سابق ۵۰۰۰ اصله نخل آب یاری می‌کرده‌است و ۵۰۰۰ من ۲۰۰۰۰ کیلو بذرافکن جو و گندم را آب می‌داده. آثار آثار آسیابی قدیمی هم وجود دارد که گویا در قدیم آب این سد این آسیاب را می‌چرخانده. حدود بن کوه از شمال زیر کوه «ده انجیر» از جنوب به «تیم‌دان» از مغرب به «کوه چمبه ودین»و از سمت مشرق به «کوه دیده بان». بون کوه در ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی «روستای کم‌رضوان» واقع است. در قله کوه دیده بان آثار قلعه‌ای بزرگ و تعدادی آب انبار است که مربوط به زمان شیخ محمد بستکی مشهور به « شیخ محمد دیده بان » است که قدمتش به دوران سلطنت کریم خان زند می‌رسد. شیخ محمد دیده بان سردودمان خاندان مشایخ بنی عباسیان خوانین و حکمرانان بستک و جهانگیریه است. «قلعه دیده بان» مرکز فرمانروائی شیخ محمدخان بستکی مشهور به شیخ محمد دیده بان بوده‌است. بن کوه در سابق از توابع بستک بوده، اما حالا از توابع بخش خمیر است. منابع محمدیان، کوخردی، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی. نگاره از: محمد محمدیان. بختیاری، سعید،، «اتواطلس ایران» ، “ مؤسسه جغرافیایی وکارتگرافی گیتاشناسی، بهار ۱۳۸۴ خورشیدی
6230
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%DB%8C%D8%AC%D9%87
مریجه
مَریجه (در عربی: ) نام یکی از بازارها و مراکز بازرگانی در شارجه واقع در امارات متحده عربی است. مریجه در اصل نام یکی از محله‌های بسیار قدیمی شارجه می‌باشد. در زمان قدیم امارت شارجه تنها از ۴ محله تشکیل شده بود به نام‌های: المریجه الشیوخ الشرق میسلون در قدیم در نزدیکی مریجه بازاری بسیار معروف بوده به نام بازارالعرصة که در آن کالاهایی که از مناطق دور و با بار شتر می‌آمده دادوستد می‌شده‌است. این بازار را شهرداری شارجه با همان شکل قدیمیش بازسازی کرده و امروزه نیز کالاهائی تقریباً مانند همان کالاهائی که در آن زمان در این بازار خرید و فروش می‌شده در بازار «العرصة» موجود است. دورترین نقطه آباد امارت شارجه در آن دوران واحه ذید بوده‌است که در حدود ۶۰ کیلومتر از شهر شارجه فاصله دارد و در ناحیه جنوب شارجه واقع شده‌است، این واحه در ۴۰ کیلومتری شمال امارت فجیره قرار دارد. واحه ذید دارای زمین‌های حاصلخیز کشاورزی است و آب چاهایش شیرین است. منبع دکتر: المجد، کمال، احمد، دولة الامارات العربیة المتحدة، دراسة مسحیة شاملة، شرکه المصریة للطباعة والنشر: قاهره، چاپ اول، انتشار سال ۱۹۷۸ میلادی. (به عربی). بازارهای امارات متحده عربی شارجه
6233
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%20%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF%D9%87%20%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C
امارات متحده عربی
امارات متحدهٔ عربی که معمولاً امارات نامیده می‌شود، کشوری در غرب آسیا است که در شرق شبه‌جزیرهٔ عربستان قرار گرفته و با کشورهای عمان و عربستان سعودی مرز مشترک دارد و از طریق خلیج فارس با قطر، بحرین و ایران مرتبط است. ابوظبی پایتخت این کشور است، درحالی‌که دبی، پرجمعیت‌ترین شهر، و یک مرکز اقتصادی بین‌المللی است. بیشترین درازای کشور امارات متحده عربی بر مبنای داده‌های جغرافیایی ۵۶۲ کیلومتر است. امارات متحدهٔ عربی یک پادشاهی انتخابی از همبستگی هفت امارت است که شامل ابوظبی (پایتخت)، عجمان، دبی، فجیره، رأس‌الخیمه، شارجه، و ام‌القیوین می‌شود. هر امارت توسط یک امیر اداره می‌شود که این امیران مجلس عالی اتحاد را تشکیل می‌دهند؛ امیر ابوظبی همیشه رئیس امارات متحدهٔ عربی است، درحالی‌که امیر دوبی همواره مقام نخست‌وزیری این کشور را برعهده دارد. در سال ۲۰۱۳، جمعیت این کشور ۹٫۲ میلیون نفر بود که از این تعداد ۱٫۴ میلیون نفر شهروند امارات و ۷٫۸ میلیون نفر غیر اماراتی بودند. در سال ۲۰۲۰، جمعیت امارات متحدهٔ عربی تقریباً ۹٫۹ میلیون نفر بود. منطقه‌ای که اکنون امارات متحدهٔ عربی نامیده می‌شود از ۱۲۵٫۰۰۰ سال پیش مسکونی بوده‌است. این شهر چهارراه تجارت بسیاری از تمدن‌ها از جمله بین‌النهرین، ایران و هند بوده‌است. اسلام دین رسمی و عربی زبان رسمی امارات است. ذخایر نفت و ذخایر گاز طبیعی امارات متحدهٔ عربی به‌ترتیب ششمین و هفتمین ذخایر بزرگ جهان هستند. زاید بن سلطان آل نهیان، حاکم ابوظبی و اولین رئیس کشور، با سرمایه‌گذاری درآمدهای نفتی در امور بهداشتی، آموزشی و زیرساخت‌ها، بر توسعهٔ امارات تأثیر داشت. امارات متحدهٔ عربی دارای بیشترین تنوع اقتصادی در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس است. در سدهٔ بیست و یکم، وابستگی این کشور به نفت و گاز کمی کاهش یافته‌است و از نظر اقتصادی بر گردشگری و تجارت متمرکز شده‌است. وضعیت حقوق بشر در امارات توسط گروه‌های حقوق بشری، مانند عفو بین‌الملل، خانهٔ آزادی، و دیده‌بان حقوق بشر به‌عنوان غیر استاندارد در نظر گرفته شده‌است و گزارش‌هایی از زندانی کردن شهروندان و شکنجهٔ آنها و خانواده‌هایشان در دست است و در مواردی آزار و اذیت دستگاه‌های امنیتی دولتی به ناپدید شدن قهری منجر شده‌است. حقوق فردی مانند آزادی‌های اجتماعی، مشارکت در امور سیاسی، رسانه‌ها، آزادی بیان و نیز آزادی ادیان به‌شدت سرکوب می‌شوند. امارات متحده عربی به‌عنوان یک قدرت متوسط در نظر گرفته می‌شود. این کشور یکی از اعضای سازمان ملل متحد، اتحادیهٔ عرب، سازمان همکاری اسلامی، اوپک، جنبش عدم تعهد، و شورای همکاری خلیج فارس است. تاریخ آثار باستانی کشف‌شده در امارات متحدهٔ عربی، تاریخ سکونت و مهاجرت انسانی را نشان می‌دهد که در ۱۲۵٫۰۰۰ سال پیش از آفریقا به شارجه مهاجرت کرده‌است. مکان‌های تدفین که قدمت آن به دوران نوسنگی و عصر برنز برمی‌گردد، قدیمی‌ترین مکان شناخته‌شده داخلی در جبل بوهایس است. این منطقه که در نزد سومریان تحت عنوان مَگان شناخته می‌شود، در طول دورهٔ ام النار، فرهنگ تجاری پررونق عصر برنز را در خود جای داده بود که تجارت میان درهٔ سند، دیلمون و بین‌النهرین و همچنین ایران)، باختر و شام بود. پس از آن، در دورهٔ وادی سوق و عصر آهن ۳ شاهد ظهور کوچ‌نشینی و همچنین توسعهٔ مدیریت آب و سیستم‌های آبیاری بود که باعث سکونت انسان در ساحل و نواحی داخلی‌تر می‌شد. عصر اسلامی امارات متحدهٔ عربی به اخراج ساسانیان و پس از آن نبرد دیبا برمی‌گردد. تاریخ تجارت امارات متحدهٔ عربی منجر به ظهور جلفار، در امارت کنونی رأس‌الخیمه، به عنوان یک مرکز تجاری و دریایی منطقه‌ای در این ناحیه شد. تسلط بازرگانان اماراتی بر خلیج فارس به درگیری با قدرت‌های اروپایی از جمله امپراتوری پرتغال و امپراتوری بریتانیا منجر شد. پس از چندین دهه درگیری دریایی، امارت‌های ساحلی با امضای معاهدهٔ عمومی دریایی با بریتانیا در سال ۱۸۲۰ (تصویب در ۱۸۵۳ و مجدداً در سال ۱۸۹۲) به عنوان امارت‌های ساحل آشتی شناخته شدند و تحت‌الحمایه انگلیس قرار گرفتند. به این ترتیب با استقلال و تأسیس امارات متحدهٔ عربی در ۲ دسامبر ۱۹۷۱ و به دنبال خروج بریتانیا از منطقه، این معاهده پایان یافت. شش امارت در سال ۱۹۷۱ به امارات پیوستند. هفتم، رأس‌الخیمه، در ۱۰ فوریه ۱۹۷۲ به فدراسیون پیوست. دوران باستان ابزارهای سنگی به دست‌آمده نشان می‌دهد که ساکنان آفریقا در حدود ۱۲۷٫۰۰۰ سال پیش زندگی می‌کردند و ابزارهای سنگی که در سواحل عربستان برای قصابی حیوانات استفاده می‌شد نشان از سکونتگاهی حتی قدیمی‌تر از ۱۳۰٫۰۰۰ سال پیش دارد. هیچ مدرکی دال بر تماس با جهان خارج در آن مرحله وجود ندارد، اگرچه به مرور زمان پیوندهای تجاری پر جنب‌وجوش با تمدن‌های بین‌النهرین، ایران و فرهنگ هاراپا در درهٔ سند ایجاد شد. این تماس ادامه یافت و گسترده‌تر شد، احتمالاً با انگیزهٔ تجارت مس از کوه‌های حجر، که در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد آغاز شد. منابع سومری از امارات به عنوان خانهٔ مردم «مَگان» یا «ماگان» صحبت می‌کنند. شش دوره سکونت انسانی با رفتارهای متمایز در امارات پیش از اسلام وجود دارد: دورهٔ حَفیت از ۳۲۰۰ تا ۲۶۰۰ پیش از میلاد، فرهنگ ام النار از ۲۶۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد، و تمدن وادی سوق از ۲۰۰۰ تا ۱۳۰۰ پیش از میلاد. از سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ظهور اسلام در عربستان شرقی، این منطقه تحت حاکمیت ایران بوده‌است. پس از اسلام نیز در دوره‌های مختلف تاریخی جزئی از خاک ایران به‌شمار می‌آمد. دوران اسلامی گمان می‌رود که گسترش اسلام به شمال شرقی شبه‌جزیرهٔ عربستان مستقیماً از نامه‌ای است که پیامبر اسلام، محمد به حاکمان عمان در سال ۶۳۰ میلادی، یعنی ۹ سال پس از هجرت فرستاده‌است. این امر باعث شد گروهی از فرمانروایان به مدینه سفر کنند و به اسلام گرویدند و متعاقباً قیام موفقی را علیه ساسانیان، که در آن زمان بر سواحل شمالی تسلط داشتند، هدایت کردند. پس از مرگ محمد، جوامع جدید اسلامی در جنوب خلیج فارس با قیام علیه رهبران مسلمان تهدید کردند که از اسلام جدا می‌شوند. ابوبکر لشکری را از مدینه فرستاد که در نبرد دیبا ۱۰٫۰۰۰ نفر جان خود را از دست دادند، و این سرزمین مجدداً به فتح اسلام درآمد. در سال ۶۳۷، جلفار (در منطقهٔ رأس‌الخیمهٔ امروزی) بندر مهمی بود که به‌عنوان پایگاه حملهٔ اسلام به شاهنشاهی ساسانی مورد استفاده قرار می‌گرفت. منطقهٔ العین نیز به عنوان یک پست تجاری مهم برای مسیرهای شتر میان ساحل و سرزمین‌های داخلی عربستان بود. اولین مکان مسیحی در امارات متحدهٔ عربی برای اولین بار در دههٔ ۱۹۹۰ در جزیره‌ای که اکنون به عنوان جزیرهٔ صیر بنی‌یاس شناخته می‌شود و قدمت آن به سدهٔ هفتم بازمی‌گردد کشف شد. احتمالاً این مکان مسیحی کلیسایی نستوری بود و در سال ۶۰۰ میلادی ساخته شد و به نظر می‌رسد که در سال ۷۵۰ به‌طور مسالمت‌آمیزی متروک شد. این مکان یک پیوند فیزیکی نادر با میراث مسیحیت است که گمان می‌رود از سال ۵۰ تا ۳۵۰ در سراسر شبه‌جزیره در مسیرهای تجاری گسترش یافته‌بود. دوران پرتغالی‌ها محیط خشن بیابان منجر به ظهور «عشایر همه‌کاره» شد، گروه‌های عشایری که به دلیل انواع فعالیت‌های اقتصادی از جمله دامداری، کشاورزی و شکار امرار معاش می‌کردند. تحرکات فصلی این گروه‌ها نه تنها منجر به درگیری‌های مکرر بین گروه‌ها می‌شد، بلکه باعث ایجاد شهرک‌ها و مراکز فصلی و نیمه‌فصلی می‌گردید. با گسترش امپراتوری‌های استعماری اروپایی، نیروهای پرتغالی، انگلیسی و هلندی در منطقهٔ خلیج فارس ظاهر شدند. تا سدهٔ هجدهم، کنفدراسیون بنی یاس نیروی مسلط در بیشتر مناطقی بود که اکنون به نام ابوظبی شناخته می‌شود، در حالی که القاسمی بر تجارت دریایی تسلط داشت. پرتغالی‌ها نفوذ خود را بر شهرک‌های ساحلی حفظ کردند و در پی فتوحات خونین سدهٔ شانزدهم جوامع ساحلی توسط آلفونسو دو آلبوکرکی و فرماندهان پرتغالی که از او پیروی کردند - به‌ویژه در ساحل شرقی، قلعه‌هایی در مسقط، صحار و خور فکان ساختند. سواحل جنوبی خلیج فارس برای بریتانیایی‌ها تحت عنوان «ساحل دزدان دریایی» شناخته می‌شد، زیرا قایق‌های قبیلهٔ القاسمی کشتی‌های تحت پرچم بریتانیا را از سدهٔ هفدهم تا نوزدهم آزار می‌دادند. اتهام دزدی دریایی توسط مورخان مدرن اماراتی، از جمله حاکم کنونی شارجه، سلطان بن محمد القاسمی، در کتاب خود با عنوان افسانهٔ دزدی دریایی عرب‌ها در خلیج در سال ۱۹۸۶ مورد مناقشه قرار گرفته‌است. لشکرکشی‌های بریتانیا برای محافظت از مسیرهای تجاری خود در هند منجر به لشکرکشی‌هایی علیه رأس‌الخیمه و سایر بنادر در امتداد ساحل شد، از جمله لشکرکشی خلیج فارس در سال ۱۸۰۹ و لشکرکشی موفق‌تر در سال ۱۸۱۹. سال بعد، بریتانیا و تعدادی از حاکمان محلی قراردادی را امضا کردند. آتش‌بس دریایی، که باعث پیدایش اصطلاح ساحل آشتی شد که وضعیت امارات ساحلی را مشخص کرد. معاهده دیگری در سال ۱۸۴۳ امضا شد و در سال ۱۸۵۳ آتش‌بس دریایی دائمی به تصویب رسید. به این «توافق‌نامه‌های انحصاری» که در سال ۱۸۹۲ امضا شد، بندی افزوده شد که امارت‌های ساحلی را تحت‌الحمایهٔ بریتانیا قرار داد. بر اساس معاهدهٔ ۱۸۹۲، شیوخ موافقت کردند که هیچ سرزمینی را به جز در اختیار انگلیس قرار ندهند و بدون رضایت آنها با هیچ دولت خارجی غیر از انگلیس وارد رابطه نشوند. در مقابل، انگلیسی‌ها قول دادند که از ساحل آشتی در برابر هرگونه تجاوز دریایی محافظت کنند و در صورت حملهٔ زمینی کمک کنند. توافقنامهٔ انحصاری بین ۶ تا ۸ مارس ۱۸۹۲ توسط حاکمان ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، رأس‌الخیمه و ام‌القویین امضا شد. متعاقباً نیز توسط نایب‌السلطنهٔ هند و دولت بریتانیا در لندن به تصویب رسید. پلیس دریایی بریتانیا به این معنی بود که ناوگان مروارید می‌توانند در امنیت نسبی فعالیت کنند. با این حال، ممنوعیت تجارت برده توسط بریتانیا به معنای از دست رفتن منبع درآمد مهمی برای برخی از شیوخ و بازرگانان بود. در سال ۱۸۶۹، قبیلهٔ قبیصات در خور العدید مستقر شدند و سعی کردند از حمایت عثمانی‌ها استفاده کنند. در آن زمان ابوظبی ادعای خور العدید را داشت، ادعایی که انگلیسی‌ها نیز از آن حمایت می‌کردند. در سال ۱۹۰۶، مقیم سیاسی بریتانیا، پرسی کاکس، کتباً به زاید بن خلیفه آل نهیان، حاکم ابوظبی تأیید کرد که خور العدید متعلق به اوست. دوران بریتانیا و کشف نفت در طول سدهٔ نوزدهم و اوایل سدهٔ بیستم، صنعت مرواریدسازی رونق گرفت و هم درآمد و هم اشتغال برای مردم خلیج فارس فراهم کرد. جنگ جهانی اول تأثیر شدیدی بر صنعت داشت، اما این رکود اقتصادی در اواخر دههٔ ۱۹۲۰ و اوایل دههٔ ۱۹۳۰، همراه با اختراع مروارید پرورشی بود که باعث از بین رفتن این صنعت شد. بقایای تجارت سرانجام مدت کوتاهی پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که دولت تازه مستقل مالیات سنگینی بر مرواریدهای وارداتی از کشورهای عربی خلیج فارس وضع کرد، از بین رفت. کاهش مروارید منجر به مشکلات اقتصادی شدید در ساحل آشتی شد. در سال ۱۹۲۲ با آگاهی از پتانسیل توسعهٔ منابع طبیعی مانند نفت، و به دنبال اکتشاف آن در ایران (از سال ۱۹۰۸) و بین‌النهرین (از ۱۹۲۷)، یک شرکت نفتی تحت رهبری بریتانیا، شرکت نفت عراق، به منطقه علاقه نشان داد. شرکت نفت ایران و انگلیس سهمی ۲۳٫۷۵ درصدی در شرکت نفت عراق داشت. از سال ۱۹۳۵، امتیازات برای اکتشاف نفت توسط حاکمان محلی اعطا شد، و شرکت نفت ایران و انگلیس اولین امتیاز را به نمایندگی از شرکت کنسرسیوم نفت، یک شرکت وابسته به شرکت نفت عراق امضا کرد. شرکت نفت ایران و انگلیس از توسعهٔ منطقه به تنهایی به دلیل محدودیت‌های توافق‌نامه، که آن را ملزم به فعالیت از طریق شرکت نفت عراق می‌کرد، منع شد. تعدادی از گزینه‌ها بین کنسرسیوم نفت و حاکمان امضا شد که درآمد مفیدی را برای جوامعی که پس از فروپاشی تجارت مروارید دچار فقر شده بودند، فراهم می‌کرد. با این حال، ثروت نفتی که حاکمان می‌توانستند از درآمدهای حاصل از کشورهای اطراف مانند ایران، بحرین، کویت، قطر و عربستان سعودی ببینند، دست نیافتنی باقی ماند. اولین چاه در ابوظبی توسط شرکت نفت عراق در رأس صدر در سال ۱۹۵۰ حفاری شد، که حفاری آن به عمق ) یک سال طول کشید و هزینه‌ای هنگفت بالغ بر ۱ میلیون پوند برجای گذاشت. بریتانیایی‌ها یک دفتر توسعه ایجاد کردند که در برخی از پیشرفت‌های کوچک در امارات کمک کرد. سپس هفت شیخ امارات تصمیم به تشکیل شورایی برای هماهنگی امور بین خود گرفتند و ادارهٔ دفتر توسعه را به عهده گرفتند. در سال ۱۹۵۲، آنها شورای ساحل آشتی را تشکیل دادند، و عدی البیطار، مشاور حقوقی راشد بن سعید آل مکتوم دبی را به عنوان دبیرکل و مشاور حقوقی شورا منصوب کردند. این شورا پس از تشکیل امارات متحدهٔ عربی منحل شد. ماهیت قبیله‌ای جامعه و عدم تعریف مرزها میان امارت‌ها اغلب به اختلافاتی منجر می‌شد که یا از طریق میانجی‌گری یا به ندرت با زور حل‌وفصل می‌شد. در سال ۱۹۵۳، یکی از شرکت‌های تابعهٔ بریتیش پترولیوم، D'Arcy Exploration Ltd، یک امتیاز دریایی از حاکم ابوظبی دریافت کرد. بریتیش پترولیوم به Compagnie Française des Pétroles (توتال‌انرژیز) پیوست تا شرکت‌های عامل، Abu Dhabi Marine Areas Ltd (ADMA) و Dubai Marine Areas Ltd را تشکیل دهد. تعدادی بررسی‌های نفتی در زیر دریا انجام شد، از جمله یکی به رهبری کاشف دریایی معروف ژاک-ایو کوستو. در سال ۱۹۵۸، یک دکل سکوی شناور از هامبورگ آلمان، یدک‌کش شد و بر روی بستر مروارید ام شیف، در آب‌های ابوظبی، جایی که حفاری آغاز شد، قرار گرفت و در ماه مارس به نفت رسید. این اولین اکتشاف تجاری ساحل آشتی بود که منجر به اولین صادرات نفت در سال ۱۹۶۲ شد. ADMA اکتشافات فراساحلی بیشتری در زکوم و جاهای دیگر انجام داد و سایر شرکت‌ها اکتشافات تجاری مانند میدان نفتی فاتح در نزدیکی دبی و میدان مبارک در نزدیکی شارجه (مشترک با ایران) انجام دادند. در همین حال، اکتشافات نفت در خشکی به دلیل اختلافات ارضی انجام نشد. در سال ۱۹۵۵، بریتانیا نمایندهٔ ابوظبی و عمان در مناقشهٔ آنها با عربستان سعودی بر سر استان بریمی بود. قرارداد ۱۹۷۴ بین ابوظبی و عربستان سعودی به نظر می‌رسید که مناقشهٔ مرزی ابوظبی و عربستان را حل و فصل کرد، اما در نهایت به تصویب طرفین نرسید. مرز امارات متحدهٔ عربی با عمان در سال ۲۰۰۸ مورد توافق طرفین رسید. PDTC به اکتشاف در سرزمین اصلی امارات و دور از منطقهٔ مورد مناقشه ادامه داد و پنج حلقه چاه دیگر حفر کرد که آنها نیز خشک بودند. با این حال، در ۲۷ اکتبر ۱۹۶۰، شرکت نفت مقادیر زیادی نفت را در در چاه موربان شمارهٔ ۳ در ساحل نزدیک تاریف کشف کرد. در سال ۱۹۶۲، PDTC به شرکت نفت ابوظبی تبدیل شد. با افزایش درآمدهای نفتی، حاکم ابوظبی، زاید بن سلطان آل نهیان، یک برنامهٔ ساخت‌وساز عظیم شامل ساخت مدارس، مسکن، بیمارستان‌ها و جاده‌ها را انجام داد. هنگامی که صادرات نفت دبی در سال ۱۹۶۹ آغاز شد، شیخ راشد بن سعید آل مکتوم، حاکم دبی، توانست درآمدهای حاصل از ذخایر محدود یافت‌شده را سرمایه‌گذاری کند تا انگیزه‌های متنوعی را برای سرمایه‌گذاری در دبی ایجاد کند. استقلال در سال ۱۹۶۶، مشخص شد که دولت بریتانیا دیگر توان اداره و حفاظت از آنچه اکنون امارات متحدهٔ عربی نامیده می‌شود را ندارد. اعضای پارلمان بریتانیا در مورد آمادگی نیروی دریایی سلطنتی برای دفاع از شیخ‌نشین‌ها بحث کردند. دنیس هیلی، وزیر دفاع بریتانیا گزارش داد که نیروهای مسلح بریتانیا به‌طور جدی بیش از حد تحت فشار قرار گرفته‌اند و از برخی جهات به‌طور خطرناکی برای دفاع از شیخ‌نشین‌ها مجهز نبودند. در ۲۴ ژانویهٔ ۱۹۶۸، هارولد ویلسون، نخست‌وزیر بریتانیا تصمیم دولت را که در مارس ۱۹۷۱ توسط ادوارد هیت مجدداً تأیید شد، مبنی بر پایان دادن به روابط معاهده با هفت شیخ‌نشین ساحل آشتی اعلام کرد؛ به همراه بحرین و قطر که تحت حمایت بریتانیا بودند. چند روز پس از اعلام این خبر، حاکم ابوظبی، زاید بن سلطان آل نهیان، از ترس آسیب‌پذیری، سعی کرد با پیشنهاد پرداخت تمام هزینه‌های نیروهای مسلح بریتانیا در منطقه، این کشور را متقاعد کند که به معاهده‌های حفاظتی احترام بگذارد. دولت کارگر بریتانیا این پیشنهاد را رد کرد. پس از آنکه گورونوی رابرتز، نمایندهٔ حزب کارگر، خبر خروج بریتانیا را به شیخ زاید اطلاع داد، ۹ شیخ‌نشین خلیج فارس تلاش کردند تا اتحادیه‌ای از امارات عربی تشکیل دهند، اما در اواسط سال ۱۹۷۱، با وجود اینکه روابط بریتانیا در قراردادهای معاهده وجود داشت، همچنان نتوانستند بر سر شرایط اتحادیه به توافق برسند. ترس از آسیب‌پذیری روز قبل از استقلال بروز کرد. یک گروه ناوشکن ایرانی با حرکت به سمت جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک، یک رزمایش در آنجا برگزار کردند و حاکمیت ایران را بر این جزایر مجدداً برقرار کردند. یک کشتی جنگی بریتانیایی که در منطقه حضور داشت، در طول تهاجم تنها نظاره‌گر بود. یک گروه ناوشکن به جزیرهٔ ابوموسی نیز نزدیک شد. اما در آنجا، خالد بن محمد القاسمی قبلاً با شاه ایران مذاکره کرده بود و جزیره به سرعت در اختیار ایرانی‌ها قرار گرفت. در همین حال، عربستان سعودی مدعی بخش‌هایی از ابوظبی شد. بحرین که در ابتدا قصد داشت بخشی از فدراسیون پیشنهادی امارات عربی باشد، در ماه اوت و قطر در سپتامبر ۱۹۷۱ مستقل شدند؛ زمانی که معاهدهٔ بریتانیا و شیخ‌نشینان ساحل آشتی در ۱ دسامبر ۱۹۷۱ منقضی شد، هر دو امیرنشین به‌طور کامل مستقل شدند. در ۲ دسامبر ۱۹۷۱، در مهمانخانهٔ دبی شش امارت (ابوظبی، عجمان، دبی، فجیره، شارجه و ام‌القویین) با ورود به اتحادیه‌ای با نام امارات متحدهٔ عربی موافقت کردند. رأس‌الخیمه بعداً در ۱۰ ژانویه ۱۹۷۲ به آن پیوست. در فوریهٔ ۱۹۷۲، مجلس ملی اتحاد ایجاد شد. این مجلس یک هیئت مشورتی ۴۰ نفره بود که توسط هفت حاکم منصوب می‌شد. امارات متحدهٔ عربی در ۶ دسامبر ۱۹۷۱ به اتحادیهٔ عرب و در ۹ دسامبر به سازمان ملل متحد پیوست. این کشور یکی از اعضای مؤسس شورای همکاری خلیج فارس در می ۱۹۸۱ بود که ابوظبی میزبان اولین نشست این شورا بود. یک اماراتی ۱۹ ساله از ابوظبی، عبدالله محمد المائینه، پرچم امارات را در سال ۱۹۷۱ طراحی کرد. چهار رنگ پرچم، رنگ‌های پان‌عربیسم قرمز، سبز، سفید و سیاه است و نشان‌دهندهٔ وحدت ملل عرب است. این پرچم در ۲ دسامبر ۱۹۷۱ به تصویب رسید. المائینه به عنوان سفیر امارات در شیلی خدمت کرد و در حال حاضر به عنوان سفیر امارات در جمهوری چک فعالیت می‌کند. دوران پس از استقلال امارات متحدهٔ عربی از عملیات نظامی ایالات متحده و سایر کشورهای ائتلاف در جنگ علیه طالبان (طالبان در افغانستان (۲۰۰۱) و صدام حسین صدام حسین در عراق بعثی (۲۰۰۳) حمایت کرد و همچنین عملیات پشتیبانی از جنگ با تروریسم در شاخ آفریقا در پایگاه هوایی الظفره واقع در خارج از ابوظبی انجام شد. این پایگاه هوایی همچنین از عملیات متفقین در طول جنگ خلیج فارس (۱۹۹۱) و عملیات دیده‌بان شمالی پشتیبانی کرد. این کشور قبلاً در سال ۱۹۹۴ یک قرارداد دفاعی نظامی با ایالات متحده و در سال ۱۹۹۵ با فرانسه امضا کرده بود. در ژانویهٔ ۲۰۰۸، فرانسه و امارات متحدهٔ عربی قراردادی را امضا کردند که به فرانسه اجازه می‌داد یک پایگاه نظامی دائمی در امارت ابوظبی ایجاد کند. امارات در مارس ۲۰۱۱ به عملیات نظامی بین‌المللی در لیبی پیوست. در ۲ نوامبر ۲۰۰۴، زاید بن سلطان آل نهیان، اولین رئیس امارات درگذشت. خلیفه بن زاید آل نهیان به عنوان رئیس امارات انتخاب شد. بر اساس قانون اساسی، شورای عالی حاکمان امارات، خلیفه را به عنوان رئیس انتخاب کرد. محمد بن زاید آل نهیان جانشین خلیفه و به عنوان ولیعهد ابوظبی منصوب شد. در ژانویهٔ ۲۰۰۶، مکتوم بن راشد آل مکتوم، نخست‌وزیر امارات متحدهٔ عربی و حاکم دبی، درگذشت و محمد بن راشد آل مکتوم هر دو نقش را بر عهده گرفت. اولین انتخابات ملی تاریخ این کشور در ۱۶ دسامبر ۲۰۰۶ در امارات متحدهٔ عربی برگزار شد. تعدادی از رأی‌دهندگان نیمی از اعضای مجلس ملی اتحاد را انتخاب کردند. امارات متحدهٔ عربی تا حد زیادی از بهار عربی که سایر کشورهای عربی تجربه کرده بودند دور ماند. با این حال، ۶۰ فعال اماراتی از الاصلاح به اتهام تلاش برای کودتا و تلاش برای ایجاد یک دولت اسلام‌گرا در امارات دستگیر شدند. امارات متحدهٔ عربی در نوامبر ۲۰۱۲ با توجه به اعتراضات در بحرین، تمسخر آنلاین دولت خود یا تلاش برای سازماندهی اعتراضات عمومی از طریق رسانه‌های اجتماعی را غیرقانونی اعلام کرد. در ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۰، در پی دنیاگیری کووید-۱۹ تأیید شد که کرونا به امارات متحده عربی نیز رسیده‌است، زیرا آزمایش یک زن ۷۳ سالهٔ چینی مثبت شده بود. دو ماه بعد، در ماه مارس، دولت تعطیلی مراکز خرید، مدارس، و عبادتگاه‌ها را اعلام کرد، علاوه بر این، منع رفت و آمد ۲۴ ساعته را وضع کرد و همهٔ پروازهای مسافری امارات را به حالت تعلیق درآورد.این امر منجر به رکود اقتصادی بزرگی شد که در نهایت منجر به ادغام بیش از ۵۰ درصد از آژانس‌های فدرال امارات شد. در ۲۹ اوت ۲۰۲۰، امارات روابط دیپلماتیک عادی با اسرائیل برقرار کرد و با کمک ایالات متحده، همراه با بحرین، پیمان ابراهیم را امضا کرد. در ۹ فوریه ۲۰۲۱، کاوشگر امید امارات با موفقیت به مدار مریخ رسید، و این کشور به یک نقطهٔ عطف تاریخی دست یافت. امارات اولین کشور جهان عرب شد که به مریخ رسید، و پنجمین کشوری لقب گرفت که با موفقیت به مریخ رسید. جغرافیا امارات متحدهٔ عربی در خاورمیانه واقع شده و با دریای عمان و خلیج فارس، بین عمان و عربستان سعودی هم‌مرز است که این امر آن را در یک موقعیت استراتژیک در جنوب تنگهٔ هرمز قرار می‌دهد. امارات متحدهٔ عربی بین ۲۲ درجهٔ عرض شمالی و ۵۱ درجهٔ طول شرقی قرار دارد. این کشور با عربستان سعودی در غرب، جنوب و جنوب شرقی، و با عمان در جنوب شرقی و شمال شرقی مرز مشترک دارد. مرز زمینی با قطر در منطقهٔ خور العدید حدود در شمال غربی است. با این حال، این مرز محل اختلاف مداوم است. پس از خروج نظامی بریتانیا از امارات در سال ۱۹۷۱، و تأسیس آن به عنوان یک کشور جدید، امارات ادعای مالکیت جزایری را مطرح کرد که منجر به اختلافاتی با ایران شد که حل‌نشده باقی مانده‌است. امارات همچنین ادعای جزایر دیگری را در مورد قطر دارد. بزرگ‌ترین امارت، ابوظبی، ۸۷ درصد از مساحت کل امارات را به خود اختصاص داده‌است (). کوچک‌ترین امارت، عجمان، تنها را در بر می‌گیرد. سواحل امارات متحدهٔ عربی نزدیک به در امتداد ساحل جنوبی خلیج فارس امتداد دارد. شش امارت در امتداد خلیج فارس قرار دارند و هفتمین امارت، فجیره در ساحل شرقی شبه‌جزیره با دسترسی مستقیم به خلیج عمان است. بیشتر ساحل متشکل از کویر است که ۸ تا ۱۰ کیلومتر در داخل خشکی امتداد دارند. بزرگ‌ترین بندرگاه طبیعی در دبی است، اگرچه سایر بنادر در ابوظبی، شارجه و جاهای دیگر لایروبی شده‌اند. جزایر متعددی در خلیج فارس یافت می‌شود که مالکیت برخی از آنها موضوع مناقشات بین‌المللی با ایران و قطر بوده‌است. جزایر کوچکتر و همچنین بسیاری از صخره‌های مرجانی و میله‌های شنی در حال تغییر، تهدیدی برای ناوبری هستند. جزر و مد شدید و وزش بادهای گاه به گاه حرکت کشتی‌ها را در نزدیکی ساحل پیچیده‌تر می‌کند. امارات متحدهٔ عربی همچنین دارای بخش‌هایی از ساحل باطنه در خلیج عمان است. استان مسندم، منتهی‌الیه عربستان در کنار تنگه هرمز، و مدحاء مناطقی هستند که توسط عمان از خاک اصلی امارات جدا شده‌اند. در جنوب و غرب ابوظبی، تپه‌های ماسه‌ای گسترده وجود دارند که به ربع الخالی در عربستان سعودی امتداد دارند. منطقهٔ بیابانی ابوظبی شامل دو واحهٔ مهم با آب زیرزمینی کافی برای سکونت و کشت دائمی است. واحهٔ لیوا که در جنوب نزدیک مرز با عربستان سعودی قرار دارد و در حدود در شمال شرقی لیوا واحهٔ بریمی قرار دارد که در دو طرف مرز ابوظبی و عمان امتداد دارد. دریاچهٔ زاخر در العین یک دریاچهٔ مصنوعی است که در نزدیکی مرز با عمان قرار دارد و از فاضلاب تصفیه‌شده ایجاد شده‌است. بریتانیا قبل از خروج از منطقه در سال ۱۹۷۱، مرزهای داخلی را بین هفت امارت تعیین کرد تا از اختلافات ارضی که ممکن است تشکیل فدراسیون را مختل کند، جلوگیری کند. به‌طور کلی، حاکمان امارات مداخلات انگلیس را پذیرفتند، اما در مورد اختلافات مرزی بین ابوظبی و دبی و همچنین بین دبی و شارجه، تا پس از استقلال امارات، دعاوی متضاد حل نشد. پیچیده‌ترین مرزها در رشته‌کوه حجر بود، جایی که پنج امارت با تقسیم بیش از ده‌ها منطقه مخالف بودند. تنوع زیستی امارات شامل چهار منطقهٔ بوم‌زمینی است: جنگل‌های کوهستانی الحجر، منطقهٔ بیابانی و نیمه‌بیابانی دریای عمان، جنگل‌ها و بوته‌زارهای کوهپایهٔ الحجر، و کوهستانی الحجر. در واحه‌ها درختان خرما، آکاسیا و اکالیپتوس رشد می‌کنند. در صحرا، روییدنی بسیار کم است و از گندمیان و بوته‌های خار تشکیل شده‌است. جانوران بومی به دلیل شکار شدید به انقراض نزدیک شده بودند، که منجر به یک برنامهٔ حفاظتی در جزیرهٔ صیر بنی‌یاس شد که توسط شیخ زاید بن سلطان آل نهیان در دههٔ ۱۹۷۰ آغاز شد و به عنوان مثال منجر به بقای تیزشاخ عربی، شتر یک‌کوهانه و پلنگ شد. ماهی‌ها و پستانداران ساحلی عمدتاً از ماهی خال‌خالی، سوف، و تُن، و همچنین کوسه‌ها و نهنگ‌ها تشکیل شده‌اند. آب‌وهوا آب‌وهوای امارات نیمه‌گرمسیری و خشک با تابستان‌های گرم و زمستان‌های گرم است. به‌طور کلی اقلیم این کشور در طبقه‌بندی آب‌وهوای کویری قرار می‌گیرد. گرم‌ترین ماه‌ها ژوئیه و اوت هستند که میانگین حداکثر دما در دشت‌های ساحلی به بالای می‌رسد. در کوه‌های الحجر دما به‌طور قابل‌توجهی پایین‌تر است که به دلیل افزایش ارتفاع است. میانگین حداقل دما در ژانویه و فوریه بین است. در اواخر ماه‌های تابستان، باد مرطوب جنوب شرقی، منطقهٔ ساحلی را به ویژه ناخوشایند می‌کند. میانگین بارندگی سالانه در نواحی ساحلی کمتر از است، اما در برخی مناطق کوهستانی بارندگی سالانه اغلب به می‌رسد. باران در منطقهٔ ساحلی به صورت بارش‌های سیل‌آسا و کوتاه در طول ماه‌های زمستان می‌بارد، که گاهی منجر به سیل در بسترهای خشک‌رود می‌شود. این منطقه مستعد طوفان‌های گرد و غبار گاه به گاه و طوفان شن است که می‌تواند دید را به شدت کاهش دهد. در ۲۸ دسامبر ۲۰۰۴، برای اولین بار در امارات متحدهٔ عربی برف در کوه جیس در رأس‌الخیمه ثبت شد. چند سال بعد، تعداد بیشتری بارش برف و تگرگ مشاهده شد. حکومت و سیاست امارات متحدهٔ عربی یک کشور استبدادی است. به گفتهٔ نیویورک تایمز، امارات متحدهٔ عربی «یک حکومت خودکامه با ظاهر فریبندهٔ یک دولت مترقی و مدرن است». امارات متحدهٔ عربی به عنوان یک «خودکامگی قبیله‌ای» توصیف شده‌است که در آن هفت امارت تشکیل‌دهنده توسط حاکمان قبیله‌ای به شیوه‌ای خودکامه رهبری می‌شوند. هیچ نهاد منتخب دموکراتیک و هیچ تعهد رسمی به آزادی بیان وجود ندارد. به گفتهٔ سازمان‌های حقوق بشر، نقض سیستماتیک حقوق بشر، از جمله شکنجه و ناپدید شدن اجباری منتقدان دولت وجود دارد. امارات متحدهٔ عربی در شاخص‌های آزادی در سنجش آزادی‌های مدنی و حقوق مدنی و سیاسی رتبهٔ ضعیفی دارد. امارات متحدهٔ عربی در بررسی سالیانهٔ خانهٔ آزادی به عنوان کشوری «غیر آزاد» رتبه‌بندی شده‌است. حکومت امارات متحدهٔ عربی یک پادشاهی مشروطهٔ فدرال که از یک فدراسیون متشکل از هفت نظام سیاسی سلطنتی قبیله‌ای ارثی به نام شیخ‌نشین تشکیل شده‌است. این کشور توسط شورای عالی اتحاد متشکل از شیوخ حاکم ابوظبی، عجمان، فجیره، شارجه، دبی، رأس‌الخیمه و ام‌القیوین اداره می‌شود. مسئولیت‌های ملی نیز به امارت‌ها تفویض می‌شود. درصدی از درآمدهای هر امیرنشین به بودجهٔ مرکزی امارات اختصاص می‌یابد. امارات متحدهٔ عربی از عنوان «شیخ» به جای «امیر» برای اشاره به حاکمان امارت‌ها استفاده می‌کند. این عنوان به دلیل نظام حکومتی به سبک شیخی در تبعیت از فرهنگ قبیله‌های عرب استفاده می‌شود. رئیس و نخست‌وزیر توسط مجلس عالی اتحاد انتخاب می‌شوند. معمولاً شیخی از ابوظبی ریاست و شیخی از دبی نخست‌وزیری را بر عهده دارد. همهٔ نخست‌وزیران به جز یکی به‌طور همزمان معاون رئیس بوده‌اند. شیخ زاید بن سلطان آل نهیان بنیانگذار امارات متحدهٔ عربی است و به‌طور گسترده‌ای به خاطر اتحاد هفت امارت در یک کشور مورد احترام است. او اولین رئیس امارات متحدهٔ عربی از زمان تأسیس کشور تا زمان مرگش در ۲ نوامبر ۲۰۰۴ بود. در روز بعد، مجلس عالی اتحاد پسرش، شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان را به این سمت انتخاب کرد. دولت فدرال از سه شاخه تشکیل شده‌است: قوهٔ مقننه: متشکل از مجلس عالی اتحاد و مجلس ملی اتحاد. قوهٔ مجریه: متشکل از رئیس، که همچنین فرماندهٔ کل قواست، نخست‌وزیر و شورای وزیران است. قوهٔ قضاییه: دادگاه عالی و دادگاه‌های فدرال سطح پایین‌تر. دولت الکترونیکی امارات متحدهٔ عربی گسترش دولت فدرال امارات متحدهٔ عربی در شکل الکترونیکی آن است. شورای وزیران امارات متحدهٔ عربی شاخهٔ اجرایی ارشد دولت است که توسط نخست‌وزیر ریاست می‌شود. نخست‌وزیر که توسط مجلس عالی اتحاد منصوب می‌شود، وزرا را منصوب می‌کند. شورای وزیران از ۲۲ عضو تشکیل شده و کلیهٔ امور داخلی و خارجی فدراسیون را بر اساس قانون اساسی و قانون فدرال آن اداره می‌کند. در دسامبر ۲۰۱۹، امارات تنها کشور عربی و یکی از تنها پنج کشور در جهان شد که به برابری جنسیتی در یک نهاد قانونگذاری ملی دست یافت که ۵۰ درصد از مجلس نمایندگان آن زن بودند. امارات متحدهٔ عربی تنها کشوری در جهان است که دارای وزارت تسامح، وزارت شادی و وزارت هوش مصنوعی است. امارات متحدهٔ عربی همچنین دارای یک وزارتخانهٔ مجازی به نام وزارت امکانات است که برای یافتن راه‌حل‌هایی برای چالش‌ها و بهبود کیفیت زندگی طراحی شده‌است. امارات همچنین دارای یک شورای ملی جوانان است که توسط وزیر جوانان در کابینه امارات متحدهٔ عربی نمایندگی می‌شود. نهاد قانونگذاری امارات متحدهٔ عربی مجلس ملی اتحاد است که متشکل از ۴۰ عضو است که از همهٔ امارت‌ها انتخاب شده‌اند. برای اطمینان از نمایندگی کامل، به هر امیرنشین کرسی‌های خاصی اختصاص داده شده‌است. نیمی از آنها توسط حاکمان امارت‌ها منصوب می‌شوند و نیمی دیگر انتخاب می‌شوند. طبق قانون، اعضای شورا باید به‌طور مساوی بین زن و مرد تقسیم شوند. مجلس ملی اتحاد به یک نقش عمدتاً مشورتی محدود شده‌است. روابط خارجی امارات روابط دیپلماتیک و تجاری گسترده‌ای با اکثر کشورها و اعضای سازمان ملل دارد. این کشور نقش مهمی در اوپک ایفا می‌کند و یکی از اعضای مؤسس شورای همکاری خلیج فارس است. امارات متحده عربی عضو سازمان ملل متحد و چندین سازمان بین‌الملیی سازمان بین‌المللی هوانوردی کشوری، سازمان بین‌المللی کار، اتحادیه جهانی پست، سازمان جهانی بهداشت، سازمان جهانی مالکیت فکری، و همچنین بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و جنبش عدم تعهد و همچنین، ناظر سازمان بین‌المللی سازمان بین‌المللی فرانکفونی است. اکثر کشورها در ابوظبی پایتخت این کشور نمایندگی‌های دیپلماتیک دارند و اکثر کنسولگری‌ها در بزرگ‌ترین شهر یعنی دبی استقرار دارند. انگیزهٔ روابط خارجی امارات تا حد زیادی از هویت و رابطه با جهان عرب است. امارات متحدهٔ عربی روابط قوی با بحرین، چین، مصر، فرانسه، هند، اردن، پاکستان، روسیه، عربستان سعودی و ایالات متحدهٔ آمریکا دارد. پس از خروج بریتانیا از امارات در سال ۱۹۷۱ و تأسیس امارات متحدهٔ عربی به عنوان یک دولت، امارات متحدهٔ عربی حقوق سه جزیره در خلیج فارس علیه ایران، یعنی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را مورد مناقشه قرار داد. امارات تلاش کرد این موضوع را به دیوان بین‌المللی دادگستری برساند، اما ایران توانست این محکمه را پیروز شود. پاکستان اولین کشوری بود که پس از تشکیل امارات متحدهٔ عربی رسماً آن را به رسمیت شناخت. امارات متحدهٔ عربی در کنار چندین کشور خاورمیانه و آفریقا، روابط دیپلماتیک خود را با قطر در ژوئن ۲۰۱۷ به دلیل ادعاهایی مبنی بر اینکه قطر حامی تروریسم است، قطع کردند که منجر به بحران دیپلماتیک قطر شد. این روابط در ژانویهٔ ۲۰۲۱ مجدداً احیا شد. امارات متحدهٔ عربی اسرائیل را در اوت ۲۰۲۰ به رسمیت شناخت و به توافقنامهٔ صلح تاریخی اسرائیل و امارات متحدهٔ عربی منجر شد و در پی آن روابط بین دو کشور عادی‌سازی شد. در مارس ۲۰۲۲، بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه بازدیدی از امارات متحدهٔ عربی داشت، که این اولین دیدار وی از یک کشور عربی از زمان جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ بود. اسد در این دیدار تاریخی با محمد بن زاید، محمد بن راشد آل مکتوم و منصور بن زاید آل نهیان ملاقات کرد. رهبران دو طرف در مورد اینکه چگونه امارات می‌تواند حمایت‌های بشردوستانه و سیاسی به سوریه ارائه کند، بحث کردند. با این حال، ایالات متحده گفت که «عمیقاً از این تلاش آشکار برای مشروعیت بخشیدن به بشار اسد، که مسئول و مسئول مرگ و رنج تعداد بی‌شماری از مردم سوریه است، ناامید و ناراحت است». نیروهای مسلح نیروی نظامی امارات متحدهٔ عربی در سال ۱۹۷۱ از نیروهای پیشاهنگی عمان تشکیل شد و تا مدتها نماد نظم عمومی در شرق عربستان بود و توسط افسران انگلیسی فرماندهی می‌شد. نیروهای پیشاهنگی عمان در سال ۱۹۷۱ با تشکیل امارات متحدهٔ عربی، به عنوان هستهٔ دفاعی این کشور تحویل داده شدند و در نیروی دفاعی اتحادیه جذب شدند. اگرچه در ابتدا تعداد نیروهای مسلح امارات متحدهٔ عربی کم بود، در طول سال‌ها رشد قابل توجهی داشته و در حال حاضر به برخی از مدرن‌ترین سیستم‌های تسلیحاتی مجهز شده‌اند که از انواع کشورهای پیشرفته نظامی غربی، عمدتاً فرانسه، ایالات متحده و بریتانیا خریداری شده‌اند. اکثر افسران، فارغ‌التحصیل مدرسهٔ نظامی سلطنتی سندهرست هستند، و برخی دیگر در آکادمی نظامی ایالات متحدهٔ آمریکا شرکت کرده‌اند. فرانسه و ایالات متحده با موافقت‌نامه‌های همکاری دفاعی و تأمین ادوات نظامی بیشترین نقش را از نظر استراتژیک ایفا کرده‌اند. امارات در تلاش برای کاهش وابستگی خارجی و کمک به صنعتی‌شدن ملی، تولید مقدار بیشتری از تجهیزات نظامی را آغاز کرده‌است. نمونه‌ای از توسعهٔ نظامی ملی شامل شرکت کشتی‌سازی ابوظبی (ADSB) است که طیف وسیعی از کشتی‌ها را تولید می‌کند و یکی از پیمانکاران اصلی در برنامهٔ Baynunah است، برنامه‌ای برای طراحی، توسعه و تولید ناوچه‌های سفارشی برای عملیات در آبهای کم عمق خلیج فارس. امارات همچنین در حال تولید سلاح و مهمات از طریق Caracal International، وسایل نقلیهٔ حمل و نقل نظامی از طریق Nimr LLC و هواپیماهای بدون سرنشین به‌طور جمعی از طریق شرکت صنایع دفاعی امارات است. امارات از جنرال داینامیکس اف-۱۶ فایتینگ فالکن استفاده می‌کند، که توسط General Dynamics با همکاری امارات و به‌طور خاص برای نیروی هوایی امارات متحدهٔ عربی توسعه یافته‌است. نیروی زمینی امارات متحدهٔ عربی یک تانک سفارشی‌سازی‌شده لکلر را در اختیار دارد و تنها اپراتور این تانک به غیر از ارتش فرانسه است. بزرگ‌ترین نمایشگاه و کنفرانس دفاعی در خاورمیانه، نمایشگاه بین‌المللی دفاع، هر دو سال یکبار در ابوظبی برگزار می‌شود. امارات متحدهٔ عربی از سال ۲۰۱۴ خدمت سربازی اجباری را برای مردان بالغ به مدت ۱۶ ماه برای گسترش نیروی ذخیره خود معرفی کرد. بیشترین تلفات جانی در تاریخ ارتش امارات در روز جمعه ۴ سپتامبر ۲۰۱۵ رخ داد که در آن ۵۲ سرباز در منطقهٔ مأرب در مرکز یمن توسط موشک کی‌ان ۲ کشته شدند. تقسیمات اداری امارات متحدهٔ عربی شامل هفت امارت است. دبی با ۳۵٫۶ درصد جمعیت امارات پرجمعیت‌ترین امارت است. امارت ابوظبی دارای ۳۱٫۲٪ است، به این معنی که بیش از دو سوم جمعیت امارات در ابوظبی یا دبی زندگی می‌کنند. مساحت ابوظبی است که ۸۶٫۷ درصد از مساحت کل کشور را بدون احتساب جزایر تشکیل می‌دهد. این خط ساحلی طولی بیش از دارد و برای اهداف اداری به سه منطقهٔ اصلی تقسیم شده‌است. امارت دبی در امتداد ساحل خلیج فارس به طول تقریبی امتداد دارد. مساحت دبی است که معادل ۵ درصد مساحت کل کشور بدون احتساب جزایر است. امارت شارجه در امتداد تقریباً خط ساحلی امارات متحدهٔ عربی در خلیج فارس و بیش از در داخل امتداد دارد. امارات شمالی که شامل فجیره، عجمان، رأس‌الخیمه و ام‌القیوین می‌شود، همگی مساحت دارند. دو منطقهٔ تحت کنترل مشترک وجود دارد، یکی توسط عمان و عجمان و دیگری تحت کنترل فجیره و شارجه است. یک منطقهٔ عمانی وجود دارد که توسط قلمرو امارات احاطه شده‌است که به مدحاء معروف است. در نیمهٔ راه بین شبه‌جزیرهٔ مسندم و بقیهٔ عمان در امارت شارجه واقع شده‌است. این منطقه تقریباً را پوشش می‌دهد و مرز در سال ۱۹۶۹ تعیین شد. گوشهٔ شمال شرقی مدها نزدیکترین به جادهٔ خور فکان-فجیره است که به سختی دورتر است. در منطقهٔ مدا عمانی، منطقه‌ای به نام النحوة امارات متحدهٔ عربی است که همچنین متعلق به امارت شارجه است. حدود در مسیری خاکی در غرب شهر مدحاء جدید قرار دارد که شامل حدود چهل خانه با کلینیک و مرکز تلفن است. حقوق بشر با وجود تمام پیشرفت‌های انجام شده در سال‌های گذشته، وضعیت حقوق بشر در امارات متحده عربی هنوز مورد انتقاد سازمان‌های حامی حقوق بشر بوده‌است. شهروندان حق انتخاب یا تغییر دولت و عضویت در احزاب سیاسی را به دست نیاورده‌اند. در طول تاریخ این کشور تنها یک انتخابات، در سال ۲۰۰۶ برگزار شده‌است. که مجمع تشکیل شده به وسیلهٔ انتخابات هیچ گونه حق قانونگذاری ندارد. کارگران خارجی از بسیاری از حقوق کار محروم هستند امارات متحده عربی بسیاری از معاهدات بین‌المللی دربارهٔ حقوق کارگران را امضا نکرده‌است. دولت امارات همچنین محدودیت‌های گسترده‌ای را برای آزادی بیان به‌وجود آورده‌است. این کشور رسانه‌ها را از انتقاد از مقامات سیاسی و مشکلات اقتصادی کشور برحذر داشته‌است. همچنین خودسانسوری نیز به طرز گسترده در رسانه‌های اماراتی وجود دارد. روابط نامشروع در امارات غیرقانونی است. قوانین و پلیس شلاق زدن مجازاتی برای جرایم جنایی مانند رابطه جنسی پیش از ازدواج است. همچنین بر اساس گزارش‌ها، سنگسار یک مجازات قانونی در امارات بوده‌است. بوسیدن در اماکن عمومی نیز غیرقانونی است و می‌تواند منجر به اخراج از کشور شود. پلیس دبی و پلیس ابوظبی نیز از مشهورترین پلیس‌های آسیایی هستند و بخش زیادی از این شهرت به دلیل استفاده از تجهیزات گران‌قیمت همانند خودروهای پلیس لوکس است. اقتصاد در هنگامی که کشورهای سرآمد منطقه درگیر مشکلات فراوان اقتصادی بودند و در ایران به تازگی انقلاب ۱۳۵۷ رخ داده بود، امارات متحده عربی سیستم اقتصادی جدیدی را برای کشور در نظر گرفت. از سال ۱۳۵۷ خورشیدی تاکنون، این کشور با پیگیری طرح‌های جدید اقتصادی توانست از کشوری که مردمی قبیله‌ای و صحرانشین دارد، به یکی از ثروتمندترین کشورها در جهان تبدیل شود. رشد اقتصادی سریع این کشور در میانه راه، دارای مشکلات زودگذر هم بوده‌است که با مشارکت بخش بین‌المللی مشکلات قدیمی رفع شده‌اند. این کشور در سال‌هایی که غرب دچار مشکلات شدید مالی بود، توانست به میزبان جدید سرمایه و شرکت‌های غربی تبدیل شود. به نحوی که هم‌اکنون بسیاری از شرکت‌های معتبر جهان، در این کشور بخش مولد اقتصادی (نه صرفاً فروش) دارند. ساختار اقتصادی این کشور به گونه‌ای طراحی شده‌است که به دولت فشاری برای پایین نگاه داشتن نرخ بیکاری نمی‌آید. با توجه به جمعیت بومی کشور، امارات متحده از کشورهای بسیاری کارگر، متخصص و کارمند می‌گیرد که قوانین ویزای کشور برای بسیاری از این افراد سخت‌گیرانه محسوب می‌شود. امارات متحده عربی دومین اقتصاد بزرگ در شورای همکاری خلیج فارس (پس از عربستان سعودی) است و تولید ناخالص داخلی آن در سال ۲۰۱۸ برابر ۷۳۲٫۸۶۱ بیلیون دلار بوده‌است. واحد پول این کشور درهم امارات است و هر درهم معادل ۰٫۲۷۲ دلار آمریکا و هر دلار معادل ۳٫۶۷ درهم است. (آوریل ۲۰۲۲) بازرگانی و امور مالی امارات متحده عربی یک محیط توانمند و قدرتمند اقتصادی را فراهم می‌کند که برای فعالیت‌های خرد و کلان مناسب است. شرایط پایدار سیاسی و اقتصاد کلان، یک دولت آینده‌دار و مورد پذیرش، زیرساخت‌های همگانی جدید و زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات همگی به جذب بخش‌های کمکی بین‌المللی برای اقتصاد کشور کمک کرده‌اند. علاوه بر این موارد، این کشور پیشرفت‌های مداوم و قانع‌کننده‌ای در محیط نظارتی اقتصادی خود داشته‌است و در سال‌های اخیر شفافیت اقتصادی کشور رشد قابل توجهی کرده‌است. گروه بانک جهانی این کشور را از نظر شاخص آسانی انجام کسب‌وکار، در رده ۲۶ جهان قرار داده‌است. امارات متحده عربی در رده‌های برتر چندین شاخص جهانی از جمله شاخص انجام کارهای بازرگانی، شاخص رقابت جهانی جهانی Forum World (WEF)، گزارش شادی جهانی (WHR) و شاخص جهانی نوآوری (GII) قرار دارد. از نظر جوانان عرب (نظرسنجی سال ۲۰۱۸)، امارات متحده عربی وضعیت اقتصادی امنی دارد و برای شروع تجارت کشور خوبی است. با تمام این‌ها این کشور بر کارگران قوانین سختگیرانه‌ای نیز دارد. برای مثال اگر کارگران خارجی در تظاهرات شرکت کنند و دست از کار بکشند، امکان لغو جواز کار و اخراج آنان وجود دارد. گردشگری گردشگری به عنوان یک بخش رشد دهنده اقتصادی برای امارات متحده عربی عمل می‌کند. شهر دبی به عنوان مقصد برتر گردشگری در خاورمیانه شناخته می‌شود. تا ۲۰۲۰، دبی همچنین پنجمین مقصد جهانگردی در جهان نیز محسوب شده‌است. دبی به تنهایی بیش از نیمی از سهم از اقتصاد گردشگری امارات را به خود اختصاص داده‌است و ابوظبی و شارجه در رده‌های بعدی قرار دارند. دبی در سال ۲۰۱۳، به تنهایی از ۱۰ میلیون گردشگر پذیرایی کرد. این کشور از دهه‌ها پیش، آغاز به ساخت زیرساخت‌های جدید گردشگری همانند فرودگاه، هتل، منطقه‌های تجاری و بازرگانی، جاذبه‌های توریستی و تبلیغات کرده‌است. حتی برخی فیلم‌های پرفروش جهان نیز در این کشور فیلم‌برداری شده‌اند و نمادهای گردشگری کشور در این فیلم‌ها دیده می‌شوند. در ششم ژانویه سال ۲۰۲۰، محمد بن راشد آل مکتوم اعلام کرد که ویزای گردشگری امارات متحده عربی، که پیش تر تا سه ماه معتبر بود، از این تاریخ تا پنج سال می‌تواند معتبر باشد. ترابری هوایی ترابری همگانی در امارات متحده عربی با توجه به گسترش حضور گردشگران خارجی در کشور، بسیار مورد توجه بوده‌است. فرودگاه بین‌المللی دوبی در سال ۲۰۱۴ به پررفت‌وآمدترین فرودگاه جهان تبدیل شد و همچنان نیز در صدر پررفت‌وآمدترین فرودگاه‌های جهان است. هواپیمایی اتحاد و هواپیمایی امارات در دهه‌های گذشته توانستند به شرکت‌های شناخته‌شدهٔ بین‌المللی تبدیل شوند و با کنار زدن رقبای منطقه‌ای همانند ایران‌ایر از ایران، به سود و اعتبار بالایی دست یابند. ریلی یک راه‌آهن به طول در سراسر کشور در دست ساخت است که تمام شهرهای بزرگ و بنادر را به هم متصل می‌کند. متروی دبی اولین سیستم حمل و نقل سریع در شبه‌جزیرهٔ عربستان است و تا سال ۲۰۱۶ طولانی‌ترین شبکهٔ متروی بدون راننده در جهان بودد. دریایی بنادر بزرگ امارات متحده عربی عبارتند از: بندر خلیفه، میناء زاید، بندر جبل علی، پورت‌رشید، بندر خالد، بندر سعید و بندر خور فکان. امارات به‌طور فزاینده‌ای در حال توسعهٔ لجستیک و بنادر خود برای مشارکت در تجارت بین اروپا و چین و آفریقا است. امارات از لحاظ تاریخی بخشی از جادهٔ ابریشم دریایی بوده و هست که از سواحل چین به جنوب هند تا مومباسا و از آنجا از طریق دریای سرخ و کانال سوئز به دریای مدیترانه، آنجا به منطقهٔ آدریاتیک و مرکز تریسته با اتصالات ریلی آن به اروپای مرکزی) اروپای شرقی و دریای شمال متصل می‌شود. بزرگراه‌ها ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، ام‌القیوین، و رأس‌الخیمه از طریق بزرگراه E11 به هم متصل می‌شوند که طولانی‌ترین جاده در امارات است. در دبی، علاوه بر مترو، تراموا و مونوریل پالم جمیرا، بخش وسیعی از شهر از طریق بزرگراه‌ها در دسترس است. همچنین یک شبکهٔ اتوبوس، تاکسی، و قایق‌های آبی نیز توسط RTA اداره می‌شود. T1، یک سیستم تراموای دو طبقه در مرکز شهر دبی است که از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ عملیاتی شد. فرهنگ فرهنگ اماراتی مبتنی بر فرهنگ عربی است و از فرهنگ ایرانی، هندی و آفریقای شرقی تأثیر بسیاری گرفته‌است. معماری ایرانی و معماری عربی به عنوان بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی کشور شناخته می‌شوند. تأثیر ایرانیان بر فرهنگ اماراتی در معماری کهن و هنرهای فراگیر امارات قابل ملاحظه است. به عنوان مثال، برج بادگیر برجسته که در بالای ساختمان‌های قدیمی اماراتی قرار دارد، به یک علامت مشخص معماری اماراتی تبدیل شده‌است و به نفوذ معماری پارسی در کشور نسبت داده شده‌است. آشپزی اماراتی آشپزی اماراتی، آشپزی اصیل و سنتی امارات متحده عربی است که شباهت‌های بسیار و آشکاری با آشپزی کشورهای همسایه مانند ایران، عمان، عربستان، برخی نواحی خاورمیانه و آسیا دارد. آشپزی و غذاهای مدرن اماراتی دربرگیرنده غذاهایی از سراسر دنیاست. موسیقی و رقص امارات متحده عربی میزبان شمار زیادی رویداد موسیقی و رقص بین‌المللی بوده‌است. بسیاری از خوانندگان سرشناس جهان برای اجرای کنسرت به شهرهای این کشور می‌آیند. همچنین انواع کلوب، باشگاه و سالن‌های کنسرت در شهرهای کشور موجود است که میزبان گردشگران خارجی نیز هستند. رسانه‌ها در حالی که رسانه یکی از نخستین صنایع است که امارت دوبی سعی بر گسترش آن در بسیاری از شهرهای کوچک کرده، مسائل مهمی دربارهٔ آزادی بیان در امارات به قوت خود باقی‌مانده‌است. شهر رسانه‌ای دوبی، دوبی را به مرکز رسانه در منطقه تبدیل کرده‌است، و شامل ایجاد رسانه، از صنعت چاپ گرفته تا تلویزیون و رسانهٔ جدید و همچنین تبلیغات و صنعت بازاریابی می‌باشد. شماری از سازمان‌های خبری بین‌المللی که شامل رویترز، آسوشیتد پرس، فرانس پرس، بلومبرگ، داو جونز نیوزوایرز، سی ان ان و بی‌بی‌سی می‌باشند، همگی در شهر رسانه‌ای دوبی حضور دارند، و می‌توانند آزادانه در مورد حوادث منطقه‌ای و محلی گزارش تهیه کنند. با این وجود، محدودیت‌هایی برای رسانه‌های محلی وجود دارد، و به شدت از هر گونه انتقادی در مورد خانوادهٔ سلطنتی منع شده‌اند. روزنامه‌های انگلیسی زبان مهم امارات عبارتند از: گلف نیوز، پر تیراژترین روزنامه امیریتز ایونینگ پوست، تنها روزنامه انگلیسی عصر 7روز، پر تیراژترین تبلوید خلیج تایمز، دارای رتبه دوم در تیراژ امیریتز تودی، روزنامه‌ای دولتی ورزش امارات متحده عربی در تلاش بوده‌است که میزبانی رویدادهای جهانی و منطقه‌ای ورزشی را بگیرد و برای این کار زیرساخت‌هایی فراهم آورده‌است که باعث کسب مقبولیت جهانی شده‌است. فوتبال، شترسواری، بازداری، تنیس و گونه‌ای از مسابقات اسب سواری، در این کشور بسیار محبوب هستند. فوتبال محبوبیت خاصی در کشور دارد و باشگاه‌های الوحده، الوصل، شباب الاهلی، العین و النصر در کشور هواداران بسیاری دارند و برخی از این تیم‌ها توانسته‌اند افتخارات بین‌المللی همانند مقام دوم در جام باشگاه‌های فوتبال جهان و مقام اول در لیگ قهرمانان آسیا را کسب کنند. بیشتر تیم‌های ورزشی این کشور از امکانات سطح بالا و پوشاک ورزشی با برندهای مشهور استفاده می‌کنند. فدراسیون فوتبال امارات متحده عربی نیز در سال ۱۹۷۱ تأسیس شد و برنامه‌هایی برای افزودن استعدادهای جوان به تیم ملی فوتبال کشور دارد. جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۹ هفدهمین دورهٔ جام ملت‌های آسیا به میزبانی امارات متحده عربی بود که تیم ملی امارات در این دوره عملکرد مناسبی داشت. بهداشت امید به زندگی در امارات متحده عربی ۷۶٫۹۶ سال است. بیماری‌های قلبی و عروقی عامل اصلی مرگ در امارات است که ۲۸٪ از کل مرگ و میرها را تشکیل می‌دهد. داشتن بیمه درمانی اجباری در ابوظبی برای مهاجران و وابستگان آنان، از محرک‌های اصلی اصلاح سیاست مراقبت‌های بهداشتی در کشور بوده‌است. در دهه گذشته اصلاحاتی بر سیاست‌های بهداشتی کشور انجام گرفت که شرایط بسیار بهتری را برای شهروندان فراهم کرده‌است. این کشور همچنین از سراسر کشورهای عضو شورای همکاری کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، گردشگر پزشکی جذب می‌کند. منابع اتحادیه کشورهای عرب ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۱ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۷۱ (میلادی) در امارات متحده عربی شبه‌جزیره عربستان غرب آسیا کشورها و سرزمین‌های عربی‌زبان کشورها در آسیا کشورهای اسلامی کشورهای حاشیه خلیج فارس کشورهای خاور نزدیک کشورهای خاورمیانه کشورهای عضو اتحادیه عرب کشورهای عضو اوپک کشورهای عضو سازمان ملل متحد کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی کشورهای غرب آسیا کشورهای فدرال
6247
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AA%20%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%86
ات ساین
اَت ساین "@" یکی از نویسه‌های یونیکد و همچنین نویسه شماره ۶۴ از اَسکی است. این نویسه در زبان فارسی تنها به عنوان نشانه‌ای در پست الکترونیکی برای جدایی میان نام کاربر و دامنه به کار می‌رود، ولی در برخی زبان‌های اروپایی معنا کاربردهای دیگری هم دارد؛ برای نمونه در اسپانیایی و پرتغالی @ یکی از واحدهای وزن (به نام آروبا، در حدود ۱۶ کیلوگرم) است. برخلاف پنداشت بیشتر مردم که تاریخچهٔ پیدایش آن را محدود به استفادهٔ عمومی از اینترنت می‌دانند، حدود ۱۵۰ سال قدمت داشته به طوری که تجّار کره‌ای در صورت‌حساب‌نویسی کالای خود به جای عبارت ech "at یعنی «از قرار هر کیلو» از آن استفاده می‌کردند. نشانه @ را در پست الکترونیکی به‌طور رسمی اِشترودل (به معنی خمیر لوله) می‌نامند، ولی به هنگام بازگو کردن یک نشانی ایمیل به آن اَت (at) گفته می‌شود که حرف اضافه‌ای انگلیسی است حدوداً به معنی «در، پهلوی». البته زبان‌های گوناگون برای این نشانه نامی جدا دارند؛ برای نمونه در زبان ایتالیایی به آن chiocciola می‌گویند که معنی آن «خانه حلزون» است یا در زبان هلندی این نشانه apenstaartje نام دارد به معنی «دم میمون». در زبان فارسی هنوز نامی برای آن در نظر گرفته نشده و این نشانه فعلاً به همان روش انگلیسی اَت تلفظ می‌شود. اما در کل می‌توان این نشانه را جداکنندهٔ نام کاربر از محل دامنه دانست. در اصطلاحات اینترنت به این نشانه at sign گفته می‌شود که به معنای نشانهٔ at است. در حقیقت ارائه دهندهٔ خدمات ایمیل فرد را مشخص می‌کند. به‌طور مثال user@example.com نشان می‌دهد که نام کاربر (user) از دامنهٔ example.com به عنوان ارائه دهندهٔ خدمات ایمیل استفاده کرده‌است. در سال ۱۹۷۱ ری تاملینسون مهندس کامپیوتر برای نخستین بار از این علامت در ترکیب ایمیل‌ها یا نامه‌های الکترونیک استفاده کرد و به این ترتیب برای نزدیک به چهار دهه این علامت کوچک به بخش غیر قابل تمایزی از هویت مجازی کاربران تبدیل شد. جستارهای وابسته نشانه‌گذاری ری تاملینسون منابع ویکی‌پدیای انگلیسی، نسخهٔ ۷ نوامبر ۲۰۰۶. اسکی (استاندارد) نشانه‌های سجاوندی نمادهای نوشتار نویسه‌ها یونی‌کد
6249
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%AF%D9%84
اشترودل
اِشترودل یا اِسترودل نام یکی از شیرینی‌های اتریشی است. اشترودل ورقه نازکی از خمیر پخته‌است که لوله شده و لای آن شیرینی یا انواع موادغذایی باشد. در تهیه شیرینی اشترودل در قدیم از شیرینی شرقی باقلوا الهام گرفته شده‌است. انواع اشترودل اشترودل شیرین: اشترودل سیبی اشترودل گیلاسی اشترودل خشخاشی اشترودل شیرکرمی اشترودل نون خرمایی اشترودل کوکو شیرین اشترودل‌های شور * اشترودل سبزیجات اشترودل نشاسته گندم اشترودل ادویه‌دار اشترودل شُشی اشترودل اسفناج اشترودل سیرخرسی اشترودل پنیر گردو اشترودل مرغ اشترودل پیتزا اشترودل اسفناج اشترودل پیتزا لقمه اشترودل کباب ترکی اشترودل بندری اشترودل کوکو سبزی اشترودل پیتزا اشترودل جوجه کباب اشترودل گوشت و قارچ منابع آشپزی آلمانی آشپزی اتریشی آشپزی اسرائیلی آشپزی اسلواک آشپزی بوسنیایی آشپزی چکی آشپزی رومانیایی آشپزی کرواتی آشپزی یهودی اشکنازی دسرهای اسلوونیایی دسرهای مجاری شیرینی شیرینی‌ها غذاهای صبحانه آشپزی فرانسوی آشپزی ایتالیایی
6250
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D9%84%DA%A9
والک
والک یا سیر وحشی یا سیر خرس گیاهی است از راسته مارچوبه‌سانان، تیره نرگسیان، زیرتیره پیازیان از سردهٔ سیر (Allium)، هم‌خانواده با پیاز کوهی. این گیاه کاربرد خوراکی دارد (مانند والک پلو در ایران و سوپ و پستو در اروپا) ولی به سادگی با گیاهان سمی مانند زعفران مرغزار و موگه اشتباه گرفته می‌شود که هر ساله جان چند نفر را به خطر می‌اندازد. والک از گیاهان آوندی (Tracheobionta) است. پراکنش همه اروپا به جز منطقه مدیترانه، آسیای کوچک، قفقاز، نوار کوهستانی البرز ساوجبلاغ در ایران، سیبری تا کامچاتکا.همچنین در مناطق غربی و کوهستانی ایران نیز پراکنده است که در زبان محلی به آن کیل خرونَه میگویند. نگارخانه منابع Wikipedia contributors, "Allium ursinum," Wikipedia, The Free Encyclopedia, https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Allium_ursinum&oldid=680287122 (accessed September 10, 2015). برابرهای واژگان علمی از: عطری، مرتضی، واژه‌نامه علوم زیستی، دوجلدی، همدان: اداره انتشارات دانشگاه بوعلی‌سینا، ۱۳۸۴. والک داروهای گیاهی سیر (گیاه) سیربویان آرایه (زیست‌شناسی) نام‌گذاری‌شده توسط کارل لینه گیاهان توصیف‌شده در ۱۷۵۳ (میلادی) گیاهان دارویی گیاهان دارویی آسیا گیاهان دارویی اروپا گیاهان در آسیا گیاهان در اروپا گیاهان علفی
6251
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%88%D8%B3%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86
سوسنیان
سوسنیان (Liliaceae) یا تیرهٔ سوسن نام تیره ای از گیاهان است. این تیره بیش از ۶۰۰ گونه دارد. بیشتر گیاهان این خانواده به عنوان گیاهان زینتی کشت و پرورش داده می‌شوند. برخی از گیاهان این تیره عبارت‌اند از: سوسن (Lilium) سوسن سفید (چلچراغ) (Ledrballu Lilium) لاله لاله واژگون (Fritillaria) نگارخانه پیوند به بیرون خانواده لیلیاسه سوسنیان تیره‌های سوسن‌سانان خانواده‌های گیاهی گل‌ها گیاهان سمی
6254
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D8%B3%D8%A8%20%28%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D9%87%29
دم‌اسب (سرده)
دُم‌اسب نام گیاهی است از تیره دم‌اسبیان (Equisetaceae). کلیات گیاهشناسی دم اسب گیاهی است که از ۲۷۰ میلیون سال پیش در روی زمین وجود داشته‌است و به‌عنوان گیاه داروئی در اروپا و چین بکار رفته‌است. دم اسب چون دارای مقدار زیادی سیلیس می‌باشد بنام سیلیس Silica نیز معروف است. دم اسب دو نوع ساقه هوایی دارد. ساقه‌ای که برنگ قرمز است و دراوائل بهار ظاهر می‌شود و دیگری ساقه نازا که برنگ سبز بوده و بعد از آن رشد می‌کند و مصرف طبی دارد. دم اسب در کشورهای اروپا، آسیا و ارتفاعات هیمالیا و شمال ایران به‌طور خودرو می‌روید. ترکیبات شیمیایی گیاه دم اسب دارای اسید سال سیلیک، اسید لیوئیک، اسید مالک، اسید اگزالیک، اکویس تونین، اسید اکویس تیک، دی متیل سولفون، اکوتی نیک، یک ماده تلخ، یک ماده رزینی، چربی، ساپونین و همچنین دارای مقدارزیادی (در حدود ۷۰٪) سیلیس می‌باشد آزمایش‌هایی نشان داده‌است که دم اسبی مقدار بسیار کمی طلا نیز دارد. خواص داروئی برا ی رفع گلو درد و ورم گلو جوشانده دم اسبی را غرغره کنید. کمپرس آن برای برطرف کردن دردهای آرتروز و ورم مفاصل مفید است. برای درمان التهاب چشم، چشمان خود را با جوشانده دم اسب بشوئید. ضرب خوردگی قسمت‌های مختلف بدن را با کمپرس دم اسب التیام دهید. طرز استفاده: دم کرده: یک قاشق مربا خوری از گیاه خشک را در یک لیوان آب جوش ریخته و برای مدت ۱۰ دقیقه دم کنید. جوشانده: مقدار ۱۰۰–۸۰ گرم گیاه خشک را در یک لیتر آب جوش ریخته و بگذارید برای مدت نیم ساعت بجوشد. سپس آن را صاف کرده و بمقدار یک فنجان قبل از هر غذا بنوشید. گرد دم اسب: گیاه خشک شده را در آسیاب برقی بریزید تا به صورت پودر درآید. مقدار مصرف پودر یک گرم قبل از هر غذا است. زیانها: این گیاه را نباید اطفال خردسال و زنان حامله مصرف کنند. مقدار مصرف زیاد آن نیز ممکن است باعث ناراحتی معده و اختلال در دستگاه هضم و اسهال شود. منابع دانشنامه رشد. دم‌اسبی (گیاه) دم‌اسبیان سرده‌های سرخس باریک‌هاگدان سنگواره‌های زنده آرایه (زیست‌شناسی) نام‌گذاری‌شده توسط کارل لینه گونه‌های گیاهی مهاجم گونه‌های گیاهی مهاجم در ایالات متحده آمریکا گونه‌های گیاهی مهاجم در نیوزیلند گونه‌های مهاجم در کالیفرنیا گیاگان آمریکای جنوبی گیاگان استرالزی گیاگان آفریقا گیاهان دارویی گیاهان در آسیا گیاهان در اروپا گیاهان علفی مقاله‌های دانشنامه رشد
6260
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%AD
تلمیح
تلمیح که در لغت به معنی با گوشه چشم نگریستن است، از جملهٔ صنایع معنوی بدیع است که در آن نویسنده یا گوینده در ضمن نوشتار یا گفتار خودش به آیه، حدیث، داستان، یا مثل قرآنی یا [معروفی] اشاره داشته باشد. به عنوان نمونه می‌توان موارد زیر را بیان کرد: که اشاره‌اش به داستان سیاوش در شاهنامهٔ فردوسی ست. که به داستان یوسف در قرآن اشاره می‌کند. شعر اشاره به داستان آدم و رانده شدن او از بهشت به خاطر خوردن میوه ممنوعه (سیب) در بهشت دارد. شعر اشاره به داستان یوسف و یعقوب دارد. این شعر اشاره به داستان خلقت و «بلی» گفتن خلائق بعد از «الست بربکم» گفتن خداوند دارد. «سابقه» به معنی سبقت‌گیرنده یا پیشی‌گیرنده است و با توجه به آیه قرآنی «أن الله سبقت رحمته غضبه» (براستی رحمت خداوند بر غضبش پیشی گرفته‌است) اشاره به رحمت خداوند دارد. البته معنی دیگر سابقه گذشته انسان است. شعر را می‌تواند با هر دو معنی تفسیر کرد که نشان از صنعت ایهام در این شعر دارد. در این شعر حافظ به داستان موسی و کوه طور اشاره می‌کند. تلمیح غیر از معنای اصلی آن که در عرصهٔ ادبیات است در عرصه‌های دیگر مثل موسیقی نیز به‌کار می‌رود. در جاز نوازنده یا خواننده در جریان بداهه‌نوازی یا بداهه‌خوانی به آهنگ‌های مشهور دیگر اشاره می‌کند و به این کار نیز می‌توان تلمیح گفت. ارزش تلمیح به میزان تداعی بستگی دارد که از آن به دست می‌آید. هر قدر اسطوره‌ها و داستان‌های مورد اشاره لطیف‌تر باشد، تلمیح بلیغ‌تر محسوب می‌شد. لازمهٔ بهره‌مندی از تلمیح، آگاهی از دانسته‌ای است که شاعر یا نویسنده بدان اشاره می‌کند؛ به همین سبب دریافتن تلمیح‌هایی که یک شاعر ژاپنی در شعر خود آورده، برای خوانندهٔ فارسی‌زبان دشوار به نظر می‌رسد و همین‌طور بالعکس. تلمیح در شعر فارسی، می‌تواند با مراعات نظیر همراه باشد.تلمیح با تضمین تفاوت دارد. در کل تلمیح یک آرایه ادبی است که به آیه حدیث و یا داستانی مشهور اشاره دارد که فرق آن با تضمین این است که در تلمیح ما فقط یک اشاره می کنیم اما در تضمین کاملا آن را در شعر یا نوشته خود می آوریم. جستارهای وابسته آرایه‌های ادبی اغراق ایهام تضاد منابع آرایه‌های ادبی ادبیات روش‌های بلاغت شکل‌های سخنرانی معناشناسی
6264
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B5%D8%A8
خصب
شهرستان خصب یکی از شهرستان‌های استان مسندم در کشور پادشاهی عمان است. شهر خصب بر کرانه تنگه هرمز و در صد کیلومتری رأس‌الخیمه (در امارات متحده عربی) قرار دارد. جمعیت جمعیت شهرستان خصب در حدود ۳۹۳ ۱۷ نفر است که از اهل سنت و مالکی مذهب هستند. پیشهٔ مردم این شهر ماهی گیری است. اماکن گردشگری اماکن گردشگری این شهرستان: «الروضه»، «السیء»، «الخالدیه»، «وادی خن»، «مسیفة حیوت»، «خورنجد»، «خلیج خصب»، «خلیج کمزار»، «خلیج شیصة»، «خور شم»، «خور النید»، «خور حبلین»، «خور قبل»، «خور غب» و «خور قدی» می‌توان نام برد. اقتصاد خصب اقتصاد خصب برپایه ماهیگیری و کشتی‌سازی و قاچاق کالا به ایران و از ایران است. فعالیت‌های گردشگری نیز در خصب در حال شکل‌گیری است. تنها راه خشکی به شبه جزیره مسندم و شهر خصب، راه ساحلی است که از رأس الخیمه می‌گذرد، این راه از شهر بخاء عبور می‌کند سپس به خصب و مسندم می‌رسد. آثار باستانی خصب در شهرستان خصب آثار تاریخی متعددی وجود دارد که عبارت‌اند از: «قلعه خصب» این قلعه در عهد آل بوسعید ساخته شده‌است و در سال ۱۹۹۰ میلادی بازسازی شده‌است. «قلعه الکمازرة»، «برج السیبة»، «برج کبس القصر»، همچنین تعدادی مساجد قدیمی در خصب وروستاهای آن وجود دارد که به سبک سنتی ساخته شده‌است و جامع السیبه از قدیمی‌ترین مساجد این دیار است که در سال ۱۹۸۰ میلادی بازسازی شده‌است. پیشهٔ مردم پیشه مردم شهرستان خصب ماهی گیری، دامداری وکشاورزی است. از منتوجات زراعتی: خرما، لیمو ترش، میوه‌جات و سبزیجات و غله است. همچنین صنایع کشتی‌سازی، کوزه‌گری، قایق‌سازی و منتوجات نخیل و شباک صید ماهی‌گیری نیز در این شهرستان رایج است. شهر خصب با شهر جاسک در ایران (استان هرمزگان) دارای تفاهم‌نامه خواهرخواندگی است. پانویس نگارخانه فهرست منابع و مآخذ السلطان:قابوس، البوسعید، موسوعة دلیل الأعلام: مسقط، چاپ اول، سال ۱۹۹۸ میلادی. (به عربی). دکتر:القاسمی، سلطان، بن محمد، «(تقسیم الإمبراطوریة العُمانیة)» ، چاپ دوم، مطابع البیان التجاریة دبی: سال انتشار ۱۹۸۹ میلادی. عمان فی عام ۱۹۸۶ (عام الحصاد والتراث) إصدار وزارة الإعللام، دارالعرب للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۹۸۶ میلادی لفتنانت کولونیل، سیر آرنولد ویلسون، «(تاریخ عمان والخلیج)» ، انتشار سال ۱۹۸۸ میلادی. بدوی، محمد، آلسعید، (دلیل أعلام عُمان) ، دانشگاه سلطان قابوس، مکتبه لبنان چاپ دوم، سال ۲۰۰۶ میلادی. (به عربی). شهرستان‌های عمان قاچاق مسندم مناطق مسکونی در عمان بندرها و لنگرگاه‌های خلیج فارس
6266
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87
ماهواره
ماهواره به دستگاه‌های ساخت بشر گفته می‌شود که به فضا فرستاده‌شده و در مدارهایی به گرد زمین یا سیارات دیگر می‌چرخند. اهمیت ماهواره‌ها برای مخابرات و بررسی منابع زمینی و پژوهش و کاربردهای نظامی و جاسوسی روزافزون است. بخشی از پژوهش‌های علمی و تخصصی که در آزمایشگاه‌های مستقر در فضا انجام می‌شود، هرگز نمی‌توانست روی کرهٔ زمین، عملی شود. نخستین ماهوارهٔ فضایی جهان اسپوتنیک-۱ (به معنی همسفر-۱ به زبان روسی) بود که در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۳۶ (۴ اکتبر ۱۹۵۷) به مدار زمین پرتاب شد. پرتاب اسپوتنیک-۱ به مدار زمین آغازگر عصر فضا و مسابقه فضایی شد. از آن زمان، حدود ۸۹۰۰ ماهوارهٔ بیش از ۴۰ کشور به وسیلهٔ ۱۰ ملت به فضا پرتاب شده‌اند. بنا بر تخمینی مربوط به ۲۰۱۸، حدود ۱۹۰۰تا از آنها در مدار به صورت فعال باقی مانده‌اند و بقیه، عمر مفیدشان را پشت سر گذاشته و به زباله‌های فضایی تبدیل شده‌اند. تقریباً ۶۳٪ از ماهواره‌های عملیاتی در مدار نزدیک زمین هستند، ۶٪ در مدار میانی زمین (در ۲۰٫۰۰۰ کیلومتری)، و ۲۹٪ در مدار زمین ثابت (در ۳۶٬۰۰۰ کیلومتری) قرار دارند. ۲٪ باقی مانده را ماهواره‌هایی که در مدارهای بیضی قرار دارند تشکیل می‌دهند. کشورهایی که بیشترین ماهواره را در اطراف زمین دارند، ایالات متحده آمریکا با ۸۵۹ ماهواره به‌طور قابل توجهی پیشتاز بوده‌است، چین با ۲۵۰ ماهواره دوم و روسیه با ۱۴۶ سوم بوده‌است. سپس هند با (۱۱۸)، ژاپن با (۷۲) و بریتانیا با (۵۲) ماهواره پس از آنها قرار دارند. چند ایستگاه فضایی بزرگ، از جمله ایستگاه فضایی بین‌المللی، به صورت قطعاتی پرتاب شده و در مدار یکجا جمع و متصل شده‌اند. بیشتر از یک دوجین کاوشگر فضایی در مدارهای دیگر اجرام نیز قرار داده شده و به ماهواره‌های مصنوعی ماه و قمرهای تیر، ناهید، مریخ، مشتری، کیوان، تعدادی سیارک، و خورشید تبدیل شده‌اند. اولین ماهوارهٔ ایالات متحده برای تقویت کردن مخابرات «پروژهٔ اسکور» در سال ۱۹۵۸ میلادی بود که از یک نوار برای ضبط و پخش پیام‌های صوتی استفاده می‌کرد. از این ماهواره برای پخش پیام تبریک کریسمس رئیس‌جمهور آمریکا «آیزن هاور» به سراسر دنیا استفاده می‌شد. در سال ۱۹۶۰ میلادی ناسا ماهوارهٔ «اکو» را پرتاب کرد. تل استار اولین ماهوارهٔ فعال مخابرهٔ مستقیم ماهواره‌ای تجاری بود. وابسته‌های به «ای تی اند تی» به عنوان بخشی از توافق چند ملیتی بین «ای تی اند تی»، آزمایشگاه‌های تلفن بل، ناسا، ادارهٔ پست عمومی بریتانیا و دفتر پست ملی فرانسه برای گسترش ارتباطات ماهواره‌ای، آن ماهواره را از پایگاه فضایی کِیپ کاناوِرال در ۱۰ ژوئیه ۱۹۶۲ میلادی توسط ناسا پرتاب کردند. اولین و مهم‌ترین برنامهٔ ماهواره‌های مخابراتی در تلفن بلند برد میان قاره‌ای بود. پیشرفت‌ها در کابل‌های مخابراتی زیردریایی با استفاده از فیبرهای نوری باعث کاهش استفاده از ماهواره‌ها برای تلفن‌های ثابت در اواخر قرن بیستم شد، ولی هنوز برخی اقلیم‌ها یا قسمت‌هایی از برخی کشورها بودند که خطوط زمینی مخابرات در آن‌ها اندک بود یا موجود نبود مانند قطب جنوب، به علاوهٔ بخش عظیمی از استرالیا، آمریکای جنوبی، آفریقا، کانادای شمالی، چین، روسیه و گرینلند. بعد از اینکه سرویس تلفن راه دور تجاری با استفاده از مخابرات ماهواره‌ای ایجاد شد، یک میزبان از دیگر ارتباطات راه دور تجاری با ماهواره‌های مشابه در سال ۱۹۷۹ میلادی شامل موبایل‌های ماهواره‌ای، رادیوی ماهواره‌ای، تلویزیون ماهواره‌ای و دسترسی اینترنتی ماهوارهٔ تطبیق شد. اولین تطابق‌ها برای بیشتر سرویس‌ها در دههٔ ۱۹۹۰ میلادی اتفاق افتاد و درحالی که قیمت‌گذاری برای کانال‌های تقویت کنندهٔ ماهواره‌ای ادامه می‌یافت به‌طور قابل توجهی افت کرد. کاربرد ماهواره‌ها در عصر ما، ماهواره و تکنولوژی وابسته به آن، چنان در تاروپود جوامع بشری نفوذ کرده که نقش تعیین‌کننده‌ای در تحولات تمدن بشری دارد. بخشی از تحقیقات و پژوهش‌های علمی و فنی، که در آزمایشگاه‌های مستقر در فضا انجام می‌شود، هرگز نمی‌توانست روی کرهٔ زمین عملی شود. این تحقیقات، که بسیار گوناگون است، در زمینه‌های پزشکی، داروسازی، مهندسی مواد، مهندسی ژنتیک و ده‌ها مورد دیگر، تا به حال دستاوردهای ارزنده‌ای برای بشر داشته‌است. ماهواره‌ها می‌توانند اطلاعات باارزشی در اختیار انسان قرار دهند که به تحولات شگرفی، در زمینه‌های گوناگون بیانجامد. ماهواره‌های کشف منابع زمینی، هواشناسی، مخابراتی، پژوهشی و نظامی از این نوع هستند. تاریخچه نخستین اشاره به ماهواره در ادبیات، نوشته‌ای از ادوارد اورت هیل است. او در سال ۱۸۶۹ در داستانی به نام «ماه آجری» از ماهواره‌ای حامل انسان نام برده که به دور زمین می‌گردد. ژول ورن نیز در داستان «میلیون‌های بگم» در سال ۱۸۷۹ از گلوله توپی نام می‌برد که به‌طور ناخواسته در مدار زمین به گردش درآمده‌است. کنستانتین تسیولکوفسکی نیز در رساله خود به نام «اکتشاف فضای کیهانی با وسائل عکس‌العملی» در میان انبوهی از اندیشه‌های نو در مورد فضانوردی، از ماهواره نیز نام می‌برد. شروع قرن بیستم در سال ۱۹۴۵ نویسندهٔ مشهور بریتانیایی آرتور سی کلارک یکی از بزرگ‌ترین خالقان داستانهای علمی–تخیلی، برای اولین بار پیشنهاد قرار دادن یک ماهوارهٔ ارتباطی را در مدار ژئوسنکرون یا مدار کلارک که در فاصلهٔ تقریباً ۳۶۰۰۰ کیلومتری سطح زمین و بالای خط استوا قرار دارد را برای پوشش سیگنال‌های رادیویی و تلویزیونی داد. از این مدار می‌توان به تقریباً ۴۰٪ سطح زمین دسترسی داشت. جنگ جهانی دوم استفاده از ماهواره‌ها برای اولین بار در پایان جنگ جهانی دوم بر سر زبان‌ها افتاد. رقابت فضایی اولین ماهواره مصنوعی، اسپوتنیک ۱ (Sputnik ۱) بود که توسط شوروی در ۴ اکتبر ۱۹۵۷ شروع به کار کرد و باعث به راه افتادن یک رقابت فضایی بین شوروی و آمریکا شد. آمریکا نیز اولین ماهواره خود را در ۳۱ ژانویه ۱۹۵۸ به فضا پرتاب کرد. بزرگترین ماهواره مصنوعی که هم‌اکنون به دور زمین می‌چرخد ایستگاه بین‌المللی فضایی است. وضعیت ماهواره و زمین ماهواره‌ای که در مدار ژئوسنکرون و در بالای خط استوا و هماهنگ با سرعت زمین و با زاویه‌ای ثابت، حرکت می‌کند، قسمت مشخصی از سطح زمین را به‌طور ثابت پوشش می‌دهد، و از یک ایستگاه زمینی نیز به صورت یک نقطه ثابت، قابل دیدن است. گرانش ماه، خورشید، و دیگر ستارگان و سیارات منظومه شمسی روی ماهواره تأثیر می‌گذارد و می‌تواند ماهواره را از مدار خود جابجا کند. برای جلوگیری از این مسئله، موتورهای مخصوصی که به وسیلهٔ ایستگاه‌های زمینی کنترل می‌شوند، کمک می‌کنند که ماهواره‌ها در مدار خود باقی بمانند. ارتباط با زمین برای برقراری ارتباط از یک ایستگاه زمینی، معمولاً احتیاج به یک دیش بزرگ که به نام Uplink Antenna معروف است، می‌باشد و باعث تمرکز اطلاعات ارسالی به ماهواره می‌شود. در ارتباط بین ماهواره و ایستگاه زمینی معمولاً از دو نوع موج و فرکانس متفاوت استفاده می‌شود. یکی برای Uplink و دیگری برای Downlink. دیش نصب شده بروی ماهواره، سیگنال ارسالی از ایستگاه زمینی را دریافت کرده و به یک دستگاه گیرنده می‌رساند و پس از یک سری پردازش، به فرستنده ماهواره انتقال می‌دهد و از طریق آنتن فرستنده ماهواره، مجدداً به سمت زمین باز تابش داده می‌شود. امواج ارسالی سیگنال ارسالی به سطح زمین، به وسیلهٔ دیش‌های معمولی، دریافت و جمع‌آوری شده و به دستگاه گیرنده ماهواره، از طریق ال ان بی، انتقال پیدا می‌کند. قدرت سیگنال دریافتی بر روی زمین، نسبت به فاصله و زاویه و… ماهواره و نقطه گیرندگی، متفاوت بوده و به صورت یک الگوی خاص به نام سایه ماهواره یا footprint معرفی می‌شود. همیشه قدرت سیگنال ماهواره در مرکز سایه، بیشترین مقدار را دارا می‌باشد و در گوشه‌ها، از کمترین مقدار، برخوردار است. توجه به این نکته لازم است که دریافت سیگنال در خارج از سایه، احتیاج به دیش‌های بزرگ‌تر، دارد. امواج سانتی‌متری، جهت ارسال سیگنال ماهواره به زمین، مورد استفاده قرار می‌گیرد که محدوده فرکانسی آن‌ها بین ۳–۳۰ MHz می‌باشد. دلیل اصلی استفاده از این امواج رادیویی کوتاه، انتشار راحت امواج و تأثیرات کم نویز و مزاحمت‌های فرکانسی است. البته فرکانسهای بالاتر از ۱۵ Ghz، به صورت وحشتناکی به وسیلهٔ اکسیژن هوا و بخار آب تضعیف می‌گردند. ماهواره‌ها، سیگنالهای ارسالی خود را به صورت قطبی و با دو حالت افقی و عمودی ارسال می‌کنند و گاهی اوقات نیز، به صورت دورانی، چپ گرد و راست گرد. در سیستم‌های دیجیتال، امکان ارسال دیتا و چندین شبکه تلویزیونی و رادیویی بروی یک فرکانس وجود دارد. انواع ماهواره ماهواره ضد سلاح ماهواره ضد سلاح، که بعضی مواقع ماهواره‌های کشنده نیز خوانده می‌شوند، ماهواره‌هایی هستند که برای خراب کردن ماهواره‌های دشمن و دیگر سلاح‌های مداری و اهداف دیگر طراحی شده‌اند؛ که آمریکا (در حال تحقیق و توسعه) و روسیه از این نوع ماهواره‌ها، در اختیار دارند. ماهواره‌های ستاره‌شناختی ماهواره‌های ستاره‌شناختی که برای مشاهده فاصله سیاره‌ها وکهکشان‌ها و دیگر اشیای خارجی فضا، استفاده می‌شود. ماهواره‌های زیستی ماهواره‌های زیستی، ماهواره‌هایی هستند که برای حمل ارگانیسم‌های زنده، طراحی شده‌اند. عموماً برای آزمایش‌های علمی استفاده می‌شوند. ماهواره‌های مخابراتی ماهواره‌های مخابراتی، ماهواره‌هایی هستند که برای اهداف ارتباط راه دور، در فضا قرار گرفته‌اند. ماهواره‌های مخابراتی مدرن، نوعاً از مدارهای زمین‌همگام، مولنیا (Molniya) و پایین‌زمینی استفاده می‌کنند. ماهواره‌های مینیاتوری ماهواره‌های مینیاتوری، ماهواره‌هایی هستند که دارای وزن کم و سایز کوچک، به‌طور غیرعادی می‌باشند. طبقه‌بندی جدیدی که برای گروه‌بندی این ماهواره‌ها استفاده می‌شود، عبارت است از: ماهواره‌های کوچک (۵۰۰–۲۰۰ کیلوگرم) ماهواره‌های میکرو (زیر ۲۰۰ کیلوگرم) ماهواره‌های نانو (زیر ۱۰ کیلوگرم) ماهواره‌های هدایت‌کننده ماهواره‌هایی هستند که از پخش کردن سیگنال‌های رادیویی استفاده می‌کنند تا دریافت‌کننده‌های موبایل را در زمین فعال نمایند تا مکان دقیق آن‌ها مشخص شود. ماهواره‌های اکتشافی ماهواره‌های مشاهداتی زمین یا ماهواره‌های مخابراتی می‌باشند، که برای کاربردهای نظامی و جاسوسی مستقر شده‌اند. ماهواره‌های زمین‌شناسی ماهواره‌های زمین‌شناسی، ماهواره‌هایی هستند که برای نظارت بر محیط، هواشناسی و ساختن نقشه استفاده می‌شوند. ماهواره‌های تتر به ماهواره‌هایی که به وسیله یک کابل که به ماهواره‌ای دیگر متصل شوند، تتر (افسار) می‌گویند. ماهواره‌های هواشناسی ماهواره‌های هواشناسی، که به‌طور ابتدایی برای نشان دادن آب و هوای کره زمین به کار می‌روند. ایستگاه فضایی ایستگاه فضایی، یک ساختار ساخته دست بشر می‌باشد که برای زندگی انسان در فضای خارج طراحی شده‌است. یک ایستگاه فضایی از انواع فضاپیماها به وسیله نقصش در نیرو محرکه زیاد یا امکانات بر زمین نشستن، متمایز می‌شود. به جای موتورهای دیگر به عنوان جا به جایی به و از ایستگاه استفاده می‌شود. ایستگاه‌های فضایی برای باقی‌ماندن در مدار برای مدت کوتاهی طراحی شده‌اند، برای قسمتی از هفته یا ماه یا حتی سال. مدار ماهواره‌ها ماهواره‌ها به دور زمین در یک مسیرِ بسته، که آن را مَدار می‌نامند در حال گردش هستند. ناظری که خارج از جو زمین قرار گرفته و به زمین می‌نگرد، مشاهده می‌کند که ماهواره‌ها در مسیرهایی به دور زمین در حال چرخشند. این مسیرها می‌توانند دایره‌ای یا بیضوی یا حتی مربعی باشند؛ اما مرکز زمین در هر حالت در مرکز این مسیر یا در نقطه کانونی آن قرار می‌گیرد. ماهواره در صورتی که تحت تأثیر نیروهای جاذبهٔ دیگری قرار نگیرد، همواره در صفحه‌ای به نام صفحه مداری به گردش خود به دور زمین ادامه می‌دهد. حرکت این صفحهٔ مداری، به دورهٔ مداری و زاویهٔ صفحه، با مدار استوا بستگی دارد. اگر این زاویه صفر باشد، صفحهٔ مداری منطبق بر صفحهٔ استوایی زمین می‌شود. عناصر مداری؛ عناصری ششگانه‌اند و به تقلید از یوهان کپلر و بر اساس قوانین حرکت سیاره‌ای‌اش (قوانین کپلر) نامگذاری شده‌اند. هر مدار، توسط این شش عنصر به‌طور کامل تعریف می‌شود و مقدارِ «مبدأ» زمانِ اعتبارِ پارامترها را مشخص می‌کند. برای این پارامترها، به دلیل تغییر جزئی مبناها، هر ۵۰ سال یک مبدأ جداگانه در نظر گرفته می‌شود تا تغییرات مبناها اصلاح گردد. مدار واقعیِ (و عناصر مداری آن) اجرام، هنگامی که در معرض آشفتگی‌های گرانشی قرار می‌گیرند، تغییر می‌کند؛ بنابراین، مدارِ تعریف شده بوسیلهٔ عناصر مداری، فقط تَقریب ریاضیِ مداری در یک زمان خاص است، که مشخصهٔ مبدا؛ بیان‌کنندهٔ آن است. عموماً ماهواره‌ها به روی چهار نوع مدار که بستگی به نوع کاربرد ماهواره دارد، قرار می‌گیرند: مدار پایین زمین(LEO) مدار قطبی(POLAR) مدار زمین‌ایست(GEO) مدار بیضوی ماهواره‌های مدار پایین زمین (LEO) به ماهواره‌هایی که در فاصله نسبتاً کمی از سطح زمین قرار دارند، ماهواره‌های مدار پایین زمین گفته می‌شود. بیشترین ارتفاع این نوع ماهواره‌ها از سطح زمین بین ۳۲۰ تا ۸۰۰ کیلومتر است. مسیر حرکت این ماهواره‌ها از غرب به شرق و هم‌جهت با دَوَران زمین به دور خودش است. زمان یک دور چرخش به دور زمین در این مدارها، حدود ۹۰ دقیقه است. این مدارها در ارتفاع نسبتاً کمی قرار دارند، در نتیجه می‌توان اجسام نسبتاً سنگین را با یک سیستم پرتاب‌کنندهٔ ساده در آن مدارها قرار داد. گفتنی است که بیشتر ماهواره‌هایی که در این مدارها قرار دارند، درصد زیادی (حدود ۵۰ درصد) از وقت خود را در سایهٔ زمین می‌گذرانند و باید مجهز به باتری‌هایی باشند که بتوانند وسایل الکترونیکی را در این مدت تغذیه کنند. این مدارها معمولاً برای مشاهدات و فعالیت‌های ماهواره‌های نظامی به کار برده می‌شوند. به دلیل نزدیکی فاصلهٔ این نوع ماهواره‌ها از سطح زمین، سرعت حرکت این ماهواره‌ها خیلی بیشتر از سرعت دوران زمین بدور خودش است؛ سرعت این‌گونه ماهواره‌ها باید به حدی باشد تا به زمین سقوط نکنند. گاهی سرعت آن‌ها به ۲۷٬۰۰۰ کیلومتر بر ساعت نیز می‌رسد. برخی از ماهواره‌های هواشناسی، ماهواره‌های سنجش از دور و ماهواره‌های جاسوسی از این نوع‌اند. ماهواره‌های مدار قطبی (Polar) نوعی از ماهواره‌ها را می‌گویند که مسیر مدار حرکت آن‌ها عمود بر خط استوا و مسیر دَوران آن از قطبهای شمال و جنوب می‌گذرد. مدار قطبی بی شباهت به مدارات ارتفاع پایین نیست و تنها فرق اساسی آن‌ها در جهت دَوران ماهواره است، ماهواره‌های مدار قطبی از شمال به جنوب در گردشند؛ برخلاف ماهواره‌های دیگر که از شرق به غرب است. ماهواره‌های مدارات قطبی جهت مشاهده سطح زمین مورد استفاده قرارمی‌گیرند. وقتی که یک ماهواره مدار قطبی در حال دوران از شمال به جنوب بدور زمین است و چون زمین نیز خود از شرق به غرب در حال گردِش به دور خود است، این نکته باعث جاروب تمام نقاط موجود بر روی سطح زمین می‌گردد. این کار شبیه پوست کندن یک پرتقال است؛ قسمت به قسمت و در نهایت یک شکلِ تصویرِ کروی از سطح زمین. بعضی از ماهواره‌های هواشناسی، ماهواره‌های سنجش از دور و ماهواره‌های جاسوسی از این نوع‌اند. ماهواره‌های مدار زمین ثابت (Geo) این نوع ماهواره‌ها در حالت کلی به روی مدار زمین‌ایست و بر بالای خط استوا، در فاصله ۳۵۷۸۶ کیلومتری از سطح زمین قرار داند. مدارهای زمین‌ایست دوره گردِشی، درست برابر گردش زمین دارند. این مدار، مدار۲۴ ساعته نیز خوانده می‌شود. این ماهواره‌ها با سرعتی حدود سه کیلومتر درثانیه در مدار زمین‌ایست حرکت می‌کنند. برای ردیابی ماهواره احتیاج به سیستم پیچیده‌ای نیست ماهواره‌ها در مدار ثابت زمینی، با تعداد کم، امکان ایجاد پوشش زیادی را در روی زمین دارند. به عنوان مثال سه ماهواره در روی این مدار برای پوشش بیشتر سطح زمین (به جز قطبها) کافی هستند. ماهواره نسبت به زاویه‌ای که ایستگاه زمینی آن را می‌بیند، ثابت است، در نتیجه احتیاجی به تغییر جهت آنتن نیست ولی تنظیم آن ضروری است تعداد زیادی از ایستگاه‌های زمینی می‌توانند تحت پوشش یک ماهواره در این مدار قرار گیرند به‌طوری‌که آنتن هر ماهواره می‌تواند حداکثر ۴۲/۴ درصد سطح کره زمین را بپوشاند. این نوع ماهواره‌های در فضا در مکانی ثابت قرار دارند و همراه با دوران زمین بدور خود، می‌گردند و به دلیل همین ثبات دارای سایه‌ای ثابت (معروف به «جای‌پا») بر زمین هستند. به مدار geosynchronous مدار مدار زمین‌ایست یا مدار کلارک نیز گفته می‌شود. تمام ماهواره‌های مخابراتی و تلویزیونی از این نوع هستند. ماهواره‌های مدار بیضوی این ماهواره‌ها دارای مداری بیضوی هستند. دو نقطه مهم از مدار این ماهواره‌ها نقطه اوج و نقطه حضیض آن‌ها است. قسمتی که به سطح زمین نزدیک می‌شوند به نام نقطه حضیض یا perigee نامیده می‌شود. قسمتی که از سطح زمین دور می‌شود به نام نقطه اوج یا apogee نامیده می‌شود. مسیر حرکت و دوران این نوع ماهواره مانند ماهواره‌های قطبی از سمت شمال به جنوب است. چون اکثر ماهواره‌های مخابراتی در مدار زمین‌ایست قرار گرفته‌اند، این ماهواره‌ها هیچ پوششی بروی قطب‌های شمال و جنوب ندارند. به همین دلیل و جهت پوشش قطب‌ها از ماهواره‌های مدار قطبی استفاده می‌شود. در واقع این نوع از ماهواره‌ها شمالی‌ترین و جنوبی‌ترین قسمت نیمکره‌ها را پوشش می‌دهند. منابع سالگشت پرتاب نخستین ماهواره فضایی ماهواره مخابراتی ایران توضیحاتی درباره ماهواره اسپوتنیک-۱ آشنایی با ماهواره‌ها مقاله‌های دارای ویدئو اختراع‌های روسی داده‌ها و شبکه‌های هواشناسی سنجش از دور فضاپیمای بدون سرنشین ماهواره‌ها هوافضا اختراع‌های اتحاد شوروی ماهواره‌های دیدبانی زمین تصویربرداری ماهواره‌ای ماهواره‌ها بر پایه نوع
6272
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%B1%20%D9%81%DA%A9%D8%A7%D9%86
خور فکان
خور فَکّان خوریست در کرانه دریای عمان و بخشی از کشور امارات متحده عربی که به امارت شارجه تعلق دارد ولی از خاک آن امارت جدا افتاده است. خور فکان بندر اصلی امارت شارجه را تشکیل می‌دهد. منابع دکتر: المجد، کمال، احمد، (دولة الامارات العربیة المتحدة، دراسة مسحیة شاملة) . ، شرکه المصریة للطباعة والنشر: قاهره، چاپ اول، انتشار سال ۱۹۷۸ میلادی. (به عربی). دکتر:ادوارد، هندرسون، “ (ذکریات عن دولة الإمارات و سلطنة عمان) “، چاپ موتیف آیت للنشر، مطبعة راشد، عجمان ۱۹۸۸ میلادی. جستارهای وابسته الموریة نحوه شیص خور فکان آثار تاریخی امارات متحده عربی امارات متحده عربی بندرها و لنگرگاه‌های امارات متحده عربی ترابری در امارات متحده عربی جغرافیای امارات متحده عربی شارجه شهرهای امارات متحده عربی شهرهای بندری در شبه‌جزیره عربستان مستعمره‌های پیشین پرتغال مناطق مسکونی در شارجه مناطق مسکونی ساحلی در امارات متحده عربی
6275
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B0%DB%8C%D8%AF
ذید
ذَید (در عربی: الذید ) نام مهم‌ترین واحه امارت شارجه از امارات متحده عربی است. ذید در ۶۰ کیلومتری شارجه و صد کیلومتری فجیره واقع شده‌است. ذید دارای زمینهای حاصلخیز کشاورزی است. در این شهر زیبا نهادهای دولتی متعددی وجود دارد. جمعیت جمعیت شهر ذید در حدود ۲۶۰۰۰ هزار نفر می‌باشد. شغل بیشتر مردم کشاورزی و دامداری است. باغ‌های مرکبات باغ‌های مرکبات و محصولات زراعی و میوه‌های مختلف به وفور در ذید یافت می‌شود. محصولات این باغ‌ها عبارت‌اند از: سیب، هلو، انار، پرتقال، نارنگی، لیمو ترش، لیمو شیرین، نارنج، بالنگ، نخل، موز و همچنین خربزه، هندوانه، خیار و سبزیجات و صیفی کشت می‌شود. منابع دکتر: المجد، کمال، احمد، (دولة الامارات العربیة المتحدة، دراسة مسحیة شاملة) . ، شرکه المصریة للطباعة والنشر: قاهره، چاپ اول، انتشار سال ۱۹۷۸ میلادی. (به عربی). دکتر:ادوارد، هندرسون، “ (ذکریات عن دولة الإمارات و سلطنة عمان) “، چاپ موتیف آیت للنشر، مطبعة راشد، عجمان ۱۹۸۸ میلادی. شارجه شهرهای امارات متحده عربی مناطق مسکونی در شارجه ناحیه مرکزی، شارجه
6277
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D8%AD%D9%87
واحه
به نقطه‌ای سرسبز در میان صحرا، واحه گفته می‌شود. واحه‌ها معمولاً در پیرامون یک چشمه یا یک چاه پدید می‌آیند. واحه‌ها ممکن است از یک چاه و چند درخت تشکیل یافته باشند ولی برخی واحه‌های بزرگ‌تر چند کیلومتر مربع وسعت دارند و در آن‌ها خانه‌های مسکونی هم وجود دارد. بیشتر واحه‌ها را می‌توان در صحرای بزرگ آفریقا یافت. وجود واحه‌ها برای برپایی راه‌های ترابری و بازرگانی در بیابانها اهمیت حیاتی داشته‌است. واحه‌ها ایستگاه توقف کاروان‌ها است و تسلط بر واحه‌ها از نظر سیاسی اهمیت فراوانی داشته‌است. برای نمونه واحه‌های اوجله، کفره (الکفرة) و غدامس در لیبی نقشی حیاتی در بازماندن راه شمال به جنوب و شرق به غرب در صحرای بزرگ داشته‌اند. ریشه واژه واحه از واژه (*/waħe/) قبطی‌ (خویشاوند با مصری باستان) است. واحه‌های بزرگ طبس، ایران شهداد، کرمان، ایران واحه صفصف، مصر واحه سیوا، مصر تورفان، سین‌کیانگ، چین جندق، ایران ذید، شارجه امارات متحده عربی واحه کویر ورزنه منابع Wikipedia contributors, "Oasis," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Oasis&oldid=196140383 اصطلاحات جغرافیا زمین‌چهرهای رودخانه‌ای واحه‌ها زمین‌چهرهای دریاچه‌ای
6283
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%B1%20%DB%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF
لستر یانگ
لستر ویلیس یانگ (۲۷ اوت ۱۹۰۹ – ۱۵ مارس ۱۹۵۹) نوازنده آمریکایی سکسوفون تنور بود. موسیقی را (با نواختن سکسوفون آلتو) از پدرش آموخت ولی در ۱۹ سالگی از او جدا شد و در ارکسترهای مختلف نواخت. در میانه دهه ۱۹۳۰ میلادی عضو ارکستر کانت بیسی شد و آهنگ‌های زیادی را با این ارکستر ضبط کرد. در همین دوره بود که چند آهنگ با بیلی هالیدی ضبط کرد. بیلی به او می‌گفت «پرز» (کوتاه شده پرزیدنت) و لستر یانگ هم نام «لیدی دی» را روی بیلی هالیدی گذاشت که هنوز هم شنیده می‌شود. سبک ویژه نواختن آرام و آرامش بخش او تأثیر زیادی روی دیگر نوازندگان جاز، به‌ویژه استن گتز داشت. او را از پیشگامان سبک «کول جز» می‌شمارند. منابع افراد آفریقایی-آمریکایی سده ۲۰ (میلادی) اجراکنندگان ودویل اهالی کانزاس‌سیتی اهالی میسیسیپی اهالی نیواورلئان اهالی وودویل، میسیسیپی درگذشتگان ۱۹۵۹ (میلادی) زادگان ۱۹۰۹ (میلادی) مرگ‌های مرتبط با الکل در ایالت نیویورک موسیقی‌دانان آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان اهل کانزاس‌سیتی، میزوری موسیقی‌دانان اهل نیواورلئان موسیقی‌دانان جاز اهل نیواورلئان موسیقی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان ساکسوفون جاز اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان ساکسوفون سده ۲۰ (میلادی) نوازندگان کلارینت اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان کلارینت جاز اهل ایالات متحده آمریکا هنرمندان ورو رکوردز
6289
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%AC%D8%B1%D8%AF
بروجرد
بُروجِرد، مرکز شهرستان بروجرد در استان لرستان و سی‌ونهمین شهر پرجمعیت ایران است. این شهر، در شمال دشت حاصلخیز سیلاخور قرار گرفته‌است و قله‌های مرتفع گرّین از مجموعه رشته‌کوه‌های زاگرس، شمال‌غربی تا جنوب‌شرقی آن را دربر گرفته‌اند. سراب‌های دائمی متعددی که از دامنه این کوه‌ها جاری هستند، در اقتصاد منطقه و توسعه شهر بروجرد نقش بسزایی دارند. بروجرد از گذشته‌های دور، دارای موقعیت ویژه ارتباطی بوده‌است و امروزه نیز قرارگیری این شهر بر سر شاهراه تهران - جنوب یکی از عوامل رونق اقتصادی آن به‌شمار می‌رود. بروجرد در اواخر دوره ساسانیان یکی از شهرهای ناحیه پهله از سرزمین ماد بود. حموله،وزیر محلی آل ابی دلف از حکمرانان عباسی بین سال‌های ۲۱۰ تا ۲۵۸ هجری قمری در عمران بروجرد کوشید و در آن منبری برپا کرد. حسام‌السلطنه،شاهزاده قاجار و حاکم ولایت بروجرد و مضافات در سال ۱۲۴۲ ه‍.ق حکومت ولایت لرستان و ولایت خوزستان را نیز به دست آورد و شهر بروجرد را حاکم‌نشین حکمرانی بروجرد، لرستان و خوزستان کرد.جمعیت شهر بروجرد بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ خورشیدی مرکز آمار ایران، ۳۳۴٬۹۹۷ نفر گزارش شده‌است. گویش رایج مردم این شهر، لری شمالی است. به دلیل فعالیت شرکت‌های مختلف پویانمایی رایانه‌ای در این شهر، بروجرد در سال ۱۳۸۹ به عنوان «پایتخت انیمیشن ایران» تحت نظارت انتخاب شد. با توجه به وجود تعداد زیادی واحدهای تولیدی و صنعتی و عرضه محصولات آن‌ها در بازار داخلی و خارجی، بروجرد قطب صنعتی استان لرستان محسوب می‌شود. صنایع دستی متنوعی در بروجرد تولید می‌شوند و بروجرد به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز تولید صنایع‌دستی در کشور و استان شناخته می‌شود. در سال ۱۳۹۸ سازمان میراث فرهنگی این شهر را به عنوان شهر ملی ورشو به ثبت رساند.خبرگذاری ایرنا در مورخ آبان ۹۸ نوشت: بر اساس آخرین سرشماری از جمعیت ۳۴۰ هزار و ۵۱۷ نفری شهرستان بروجرد تعداد ۴۱ هزار و ۸۹۹ نفر جمعیت معادل ۱۲/۸ درصد بالای ۶۰ سال هستند که بنا بر تعریف سازمان بهداشت جهانی از شهرهای دارای جمعیت پیر محسوب می‌شوند. ریشه‌شناسی گرد و کرد در اسامی شهرهای ایرانی به معنای شهر، آبادی و ساخته و اثر هستند. اشکانیان و ساسانیان شهرها را بیشتر با پسوند گرد می‌ساخته‌اند همانند سوسنگرد، دارابگرد و بروگرد (بروجرد). عده‌ای نام درست بروجرد را ویروگرد دانسته‌اند که به معنای شهر و ساخته ویرو شاهزاده اشکانی است. کوهی در غرب بروجرد با نام ولاش نیز یادآور نام شاهان اشکانی است. اما معتبرترین نوشته‌ها، بروجرد را پیروزگرد دانسته‌اند که آن را به پیروز ساسانی منتسب می‌کند. سعید نفیسی بروجرد را از شهرهای ساسانیان و اصل آن را بروگرد و ساخته از «بر» + «گرد» دانسته‌است که به معنای شهری است که گرد است و بر و میوه فراوان دارد. یزدگرد سوم پادشاه ساسانی پس از شکست از اعراب به منطقه بروجرد گریخت و سپاهیانش در آن محل بر + او + گرد آمدند و به این ترتیب نام این محل بَروگرد شد. در کتاب‌های تاریخی از بروجرد با نام‌های گوناگون نام برده شده‌است مانند بَروجرد، فلوجرد، اردکرد، یزدگرد، ولوگرد. روحبخشان در کتاب «جغرافیای تاریخی بروجرد» بیش از سی مورد از صورتهای مختلف نام این شهر را به تفصیل ذکر نموده‌است. امروزه بروجرد در گویش بروجردی وُوری یرد vūriyerd و در لری خرم‌آبادی وُروگرد vorūgerd نامیده می‌شود. بروگرد borūgerd نام روستایی آن و نیز نام به کار رفته در نوشته‌های پارسی سره و بروجرد borūjerd نام رسمی این شهر است. القاب و توصیفات شهر مسعود میرزا ظل‌السلطان از بروجرد با عنوان شهر سبز حضرت سلیمان یاد کرده‌است. به دلیل اینکه شجاع‌الدین لر مدتی در این شهر سکونت داشت لقب شهر شجاعان را به آن دادند. محمدتقی‌خان حکیم به دلیل صفای شهر در فصل بهار از این شهر با دارالسرور نام برده‌است. همچنین لقب دیگری با نام دارالشوکه در پشت سکه‌های ضرب بروجرد در دوره قاجار دیده شده‌است. بروجرد به دلیل داشتن محله‌ها و خانه‌های تاریخی متعدد، با عنوان دیار خانه‌های تاریخی هم شناخته می‌شود. همچنین با توجه معرفی چهره‌های سرشناس مذهبی، ادبی، علمی و هنری در دهه‌های اخیر، از این شهر با عنوان زادگاه فرزانگان نیز یاد می‌شود. همچنین در سالهای اخیر، همسو با چند شهر دیگر در ایران، از بروجرد نیز با عنوان پاریس کوچولو نام برده می‌شود. میرزا حبیب قاآنی شاعر عصر ناصری در سال ۱۲۶۷ هجری قمری پس‌از سفری به بروجرد، آب‌وهوای این شهر را چنین وصف کرده‌است: پیشینه تاریخی آثار پیش از تاریخ در ناحیه بروجرد به ویژه در دشت سیلاخور، تعداد زیادی تپه‌های باستانی و تاریخی وجود دارد که از دوره‌های پیش از تاریخ تا قرن معاصر آباد بوده‌اند. از نظر باستان‌شناسی، تپه قرق با قدمت عصر مس در دهستان شیروان، از مهم‌ترین تپه‌های باستانی شهرستان بروجرد است که تا پنج طبقه لایه برداری و مطالعه شده‌است. اشکال هندسی و رنگ اخرایی سفال‌های کشف شده قدمت آن را با تپه گیان و کوهدشت لرستان هم‌زمان می‌کند. در لایه‌های بیرونی، تک سفال‌هایی از دوره‌های بعدی از جمله اشکانیان هم در آن دیده می‌شود (ص. ۹). تپه قلعه رومیان نیز در سه کیلومتری جنوب بروجرد از تپه‌های مهم باستانی منطقه است که تا قرن نهم دارای اهمیت نظامی بوده‌است (همان). پیش از اسلام شواهد و اشارات تاریخی حاکی است که بروجرد از شهرهای قبل از اسلام بوده و دلایل زبانشناسی نیز واژه بروجرد را با ترکیب دو جزء برو + گرد موجودیت این شهر را به پیش از اسلام می‌رساند زیرا که گرد در زبان‌های قدیمی ایران به معنای شهر می‌باشد. بروجرد از شهرهای باستانی ایران است که برخی ساخت آن را به منوچهر از سلسله پیشدادیان نسبت می‌دهند اما شواهد کافی در مورد شهر بودن آن تنها از دوران ساسانیان موجود است که بر اساس کتاب‌های تاریخی، بروجرد یکی از پایگاه‌های نظامی ایران به هنگام حمله اعراب و جنگ نهاوند بوده‌است. در گذشته بروجرد از شهرهای آباد و مهم بوده و گاه فرمان‌داری جداگانه و گاه مرکز استان لرستان و خوزستان بوده‌است.مینورسکی نام اصلی این شهر را ویروگرد و آن را منتسب به ویرو شاهزاده دوره اشکانی می‌داند. در منطقه سیلاخور در دوره مادها و بعدها در دوره هخامنشیان قلعه‌های نظامی و ارتباطاتی متعددی وجود داشته‌است و یکی از آن‌ها هم قلعه بروجرد بوده‌است که با فاصله اندکی از قلعه‌های مشهور دیگر مانند قلعه رومیان قرار داشته‌است. ناحیه بروجرد و نهاوند در پایان دوره ساسانیان به دلیل حمله اعراب به ایران اهمیت نظامی و دفاعی ویژه‌ای داشتند و محل استقرار سپاهیان ایران بوده‌اند. گروهی از کاسی‌ها در هزاره سوم پیش از میلاد در مناطق کوهستانی لرستان مستقر شدند. بروجرد به عنوان ناحیه واسط لرستان و همدان، ناحیه مرزی بین دو تمدن کاسی و ماد بوده‌است اما با قدرت گرفتن بیشتر مادها، بروجرد منطقه‌ای از سرزمین مادها به حساب می‌آمده‌است. بروجرد و مناطق پیرامون آن از دوره مادها به این سو، به خاطر مراتع فراوان، پرورشگاه و مراکز تولید و چرای اسب بوده‌اند و از این جهت نیز برای حکومت‌ها اهمیت داشته‌اند. اشکانیان در غرب ایران در ناحیه کرمانشاه، همدان و بروجرد شهرهایی ساختند و از میان قلعه‌های نظامی متعدد منطقه سیلاخور، قلعه بروجرد را مورد توجه ویژه قرار دادند و آن را به شهر تبدیل کردند. دلایل متعددی مبنی بر شکل‌گیری شهر بروجرد در دوره اشکانیان وجود دارد که می‌تواند از جنبه‌های زبانشناسی، قرائن تاریخی و نیز آثار باستانی منطقه به دست آید. در واقع، نخستین دوره رونق‌گیری بروجرد به عنوان یک شهر را باید در دوره اشکانیان جستجو کرد و پیش از آن، بروجرد بیشتر در قالب یک قلعه با اهمیت نظامی و ارتباطی بر سر راه هگمتانه مورد نظر بوده‌است. اشکانیان از پسوند کرد به معنی ساخته و گرد برای نامگذاری شهرها استفاده می‌کردند و به همین ترتیب نام این شهر را به افتخار ویرو شاهزاده اشکانی، ویروگرد نهادند. اُردکرد یکی از نام‌های تاریخی ثبت شده بروجرد است و این احتمال وجود دارد که اشکانیان نام اولیه شهر بروجرد را به افتخار اُرد اول یا ارد دوم پادشاهان اشکانی، اردکرد نهاده باشند. در تقسیمات باستانی ایران، بروجرد و نهاوند دو نقطه شهری ماه نهاوند از توابع پهله از سرزمین ماد بودند. پهله یا پهلو نام سرزمینی وسیع در غرب ایران بوده‌است که بیشتر شهرها و نواحی زاگرس فعلی را فرا می‌گرفته‌است. ایالت پهله در زمان ساسانیان به این نام نهاده شده و پهلوی، به مردم، زبان و خط مربوط به پهله اشاره می‌کند. ماه نهاوند بخشی از سرزمین بزرگ پهله در غرب و مرکز ایران بوده‌است که بعدها به ماه بصره نیز شهرت یافته‌است. ابن الندیم از قول عبداﷲ بن المقفع آورده‌است که ماه نهاوند یکی از پنج ناحیه پهله (فهله) است (یادداشت‌های دهخدا). بروجرد و نهاوند دو قصبه یا نقطه شهری ماه نهاوند بوده‌اند. رضا قلیخان هدایت در فرهنگ انجمن آرای ناصری نام اصلی شهر بروجرد را فیروزگرد دانسته و در توضیح آن نوشته‌است «شهریست از بناهای خسرو پرویز که اکنون به بروجرد شهرت دارد». پیروزگرد به معنای شهر فیروز از نام‌های ثبت شده بروجرد است که این شهر را منسوب به فیروز پادشاه ساسانی می‌کند. پس از اسلام در تقسیمات باستانی ایران، بروجرد به همراه نهاوند بخشی از دو نقطه شهری ماه نهاوند از توابع پهله از سرزمین ماد بوده‌است. حموله وزیر حکومت محلی آل ابی دلف از حکمرانان عرب خلفای عباسی که بین سال‌های ۲۱۰ تا ۲۵۸ هجری قمری در کرج ابی دلف ناحیه‌ای بین اراک و بروجرد امروزی (شهر آستانه از توابع شهرستان شازند) ساکن شده بودند، به بازسازی بروجرد پرداخت و در آن منبری برپا کرد. بروجرد بین قرن سوم تا ششم بخشی از ولایت جبال بود که مرکز آن ناحیه در دوره مذکور شهر کرج بود. کرج از بروجرد کوچکتر بود و و میوه و مایحتاج آن از بروجرد تأمین می‌شد. مرداویج در سال ۳۱۶ قمری، بروجرد را به تصرف درآورد و سی و دو سال پس از آن حسنویه بر این شهر مسلط شد. حسنویه بن حسین کرد برزیکانی در سال ۳۴۸ ق. شهرهای غرب ایران از جمله نهاوند، شاپورخواست و بروجرد را فتح کرد و نخستین سکه در بروجرد در سال ۳۹۱ به نام حاکم بعدی آل حسنویه ابوالنجم بدر بن حسنویه ضرب شد. در ۴۱۴ قمری، سماءالدوله دیلمی قصد بیرون کردن فرهاد بن مرداویج از این شهر را می‌کند اما با حمایت علاءالدوله دیلمی، ناکام می‌ماند. در سلجوقیان بروجرد شهری مهم محسوب می‌شده و اتفاقات متعددی در آن روی داده‌است که از جمله می‌توان به کشته شدن نظام‌الملک وزیر آلب ارسلان اشاره کرد. همچنین سلطان سلجوقی برکیارق (فرزند و جانشین ملکشاه سلجوقی) به هنگام سفر از اصفهان به بغداد در راه دچار بیماری می‌شود و در بروجرد می‌میرد. در مورد این که آرامگاه وی بقعه زواری‌جان در شمال شهر بروجرد است یا این که در اصفهان به خاک سپرده شده اختلاف نظر وجود دارد. شهر بروجرد در طول دوره حاکمیت اتابکان لر، معمولاً به عنوان بخشی از عراق عجم شناخته می‌شده‌است. اما در در قرن هشتم هجری، تحت تسلط و نفوذ اتابکان لر کوچک قرار گرفته و در همین دوران از بروجرد به عنوان یکی از شهرهای لر کوچک نام برده شده‌است. در سال ۷۹۰ هجری، عزالدین بن شجاع‌الدین محمود از حاکمان لر کوچک در قلعه رومیان بروجرد مستقر بوده‌است. در زمان خوارزمشاهیان بروجرد شهری خرم و آباد و دارای مرکزیت دینی با علمای فراوان بوده‌است. در سال ۶۱۷ قمری و به هنگام فرمانروایی در حمله مغولان به بروجرد، مردم این شهر قتل‌عام شدند. همچنین سلطان محمد خوارزمشاه به حوالی بروجرد گریخت. در سال ۷۹۰ هجری، امیر تیمور گورکانی که پیش‌تر بروجرد و خرم‌آباد را به تصرف درآورده بود، عزالدین بن شجاع الدین محمود از حاکمان لر کوچک را که در قلعه رومیان بروجرد قرار داشت، به سوی سمرقند روانه کرد تیمور در سال ۸۰۵ هجری و در زمان حرکت به سوی گرجستان، به امیرزاده رستم از فرماندهان خود دستور داد تا به بروجرد برود و قلعه رومیان را بازسازی کند. از قرن دهم و هم‌زمان با دوره صفویه در بیشتر زمان‌ها ولایت بروجرد به صورت مستقل اداره می‌شده‌است و شامل بروجرد و جاپلق بوده‌است. این ترتیب تا دوره پهلوی اول ادامه داشت. در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری و هم‌زمان با حکومت صفویان، لشکریان عثمانی (رومی) به مناطق غربی ایران حمله‌های متعددی کردند و بخش‌هایی از این مناطق را به اشغال خود درآوردند و ایرانیان را در حوالی بروجرد شکست دادند. در سال ۹۹۷ هجری، سپاه ایران به فرماندهی قورخمس‌خان شاملو در حوالی بروجرد از قشون عثمانی شکست خورد. تاریخ معاصر بروجرد بروجرد در دوره قاجاریان به صورت یک ولایت مستقل یا با عنوان ولایت بروجرد و لرستان اداره می‌شد. حسام‌السلطنه فرزند فتحعلی‌شاه در ۱۲۴۲ ه‍.ق حکمرانی بروجرد، لرستان و خوزستان را به دست آورد و بروجرد را مرکز حکمرانی خود قرار داد. پس از وی، در سال در سال ۱۳۱۸ ه‍.ق حکمرانی بروجرد، لرستان، خوزستان و بختیاری و ایلات و قشون مناطق مذکور به ابوالفتح میرزا سالارالدوله سپرده شد. بر اساس قانون تقسیمات کشوری مصوب ۱۶ آبان ۱۳۱۶، بروجرد در کنار مناطق دیگر از جمله همدان، ملایر، لرستان، خوزستان و کوه گیلویه، یکی از ۱۲ شهرستان «استان غرب» را تشکیل می‌داد. اما پس از تغییر قانون در تاریخ ۳ بهمن ۱۳۱۶ تعداد استان‌های ایران از شش استان به ده استان تغییر یافت و بروجرد در کنار شهرهایی مانند خرم‌آباد، اهواز، دزفول و آبادان در استان ششم قرار گرفت. بروجرد براساس قانون تقسیمات کشوری مصوب ۱۳۲۶ ه‍.ش به عنوان یکی از شهرستان‌ها در استان ششم کشور قرار گرفت که در سال ۱۳۲۸ ه‍.ش به شهرستان ارتقاء یافت. اداره بلدیه (شهرداری) در سال ۱۳۱۴ در بروجرد تأسیس شد و محمدعلی احتشامی نخستین شهردار بروجرد شد. در زمان جنگ ایران و عراق بروجرد پذیرای جمعیت زیادی از جنگ‌زدگان خوزستانی شد و همچنین بارها مورد بمباران هوایی قرار گرفت. در مجموع، شهر بروجرد ۵۱ بار مورد حمله هوایی موشکی قرار گرفت. در یکی از این بمباران‌ها که در روز ۲۰ دی ۱۳۶۵ روی داد، هواپیمای عراقی دو مدرسه شهید فیاض‌بخش و امام حسن مجتبی در محله ابراهیم‌آباد این شهر را بمباران کردند که منجر به کشته شدن ۶۰ دانش آموز شد. با وجودی که استان لرستان و شهر بروجرد در جنگ ۸ ساله بارها مورد حملات هوایی و موشکی عراق قرار گرفتند بعد از اتمام جنگ هیچ گونه اعتباری مبنی بر مناطق جنگ زده دریافت نکردند. آثار تاریخی بافت تاریخی بروجرد بخش بزرگی از این شهر را تشکیل می‌دهد و بناهای تاریخی قابل توجهی مانند امامزاده جعفر، مسجد جامع بروجرد و مسجد سلطانی در این بافت قرار گرفته‌اند که قدمت برخی از آن‌ها به بیش از هزار سال می‌رسد. بازار قدیمی بروجرد و چندین کاروانسرای تاریخی نیز در همین منطقه قرار گرفته‌اند. برخی دیگر بناهای تاریخی در بافت قدیمی بروجرد عبارت‌اند از: مسجد رنگینه از دوره زندیان مسجد قلعه از دوره قاجار امامزاده قاسم بازار بروجرد پل قلعه حاتم قلعه یزدگرد از دوره ساسانی روستای گلزرد تپه گردشگری چغا تپه پیر نوح روستای خشتیانک محوطه‌های تاریخی اشترینان و منطقه چال گودرزی تپه حسین‌آباد کرکیخان سنگ نگاره‌های تاریخی روستای کرکیخان خانه‌های تاریخی در مطالعه ای که بین سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۱ صورت گرفت، بیش از ۲۰۰ خانه تاریخی در سطح شهر بروجرد شناسایی شد. طی سال‌های بعد به دلایل مختلف از جمله زمین‌لرزه ۱۳۸۵، تعداد زیادی از این خانه‌ها ویران شدند. تا سال ۱۳۹۵، تعداد این خانه‌ها به حدود ۴۰ خانه تاریخی رسیده‌است که ۱۸ مورد از آن‌ها به ثبت ملی رسیده‌اند. قدیمی‌ترین خانه تاریخی بروجرد، خانه حاتمی در خیابان بحرالعلوم است که بنای آن به پیش از دوره زندیه می‌رسد. نمونه‌هایی از خانه‌های تاریخی بروجرد عبارتند از: خانه بیرجندی خانه افتخارالاسلام طباطبایی خانه کمال‌الدین نبوی طباطبائی خانه سلطانی خانه هجری خانه مصری خانه حاج سیدغفور بریده پز خانه همایونی خانه گودرزی خانه صدرزاده نبوی طباطبایی خانه آیت‌الله بروجردی سرای یوسفیه جغرافیا بروجرد در دامنهٔ بلندترین دیوارهٔ زاگرس در ارتفاع ۱۵۵۰ تا ۱۵۷۱ متری از سطح دریا و در ۳۳/۹ درجه شمالی و ۴۸/۸ درجه شرقی واقع می‌باشد. بلندترین نقطه شهرستان بروجرد، در رشته‌کوه گرین با ارتفاع ۳۶۲۳ متر در غرب شهر بروجرد و پست‌ترین ناحیه آن، در دشت سیلاخور با ارتفاع تقریبی ۱۵۰۰ متر قرار دارد. شهر بروجرد بر کوهپایه‌های زاگرس و در دشت سیلاخور قرار گرفته و از سه جهت شرق، شمال و غرب به کوه ختم می‌شود. قله کوه ولاش با ارتفاع ۳۶۲۳ متر در غرب بروجرد، برنجه با ۳۵۸۵ متر و کوه میش پرور ۳۵۰۰ متر در جنوب غربی بروجرد قرار دارد. قلل دیگر شامل هجده یال با ۳۴۸۷ متر، هیگره با ۳۴۰۰ متر، برف هل با ۳۱۵۰ متر، پیازکاران نیز ۳۱۵۰ متر، سه کوزان (سه قوزان) با ۳۴۴۰ متر، چارشاخ با ۳۳۷۸ متر و شیر برفی با ۳۱۸۸ متر ارتفاع از دیگر ارتفاعات بروجرد می‌باشند. قله شیرمرد با ۲۹۰۰ متر، شانشین با ۲۹۴۴ متر، باغ بیرم با ۲۴۴۰ متر ارتفاع از دیگر قلل مرتفع شهرستان بروجرد می‌باشند. تنها در جهت جنوب و جنوب شرقی است که دشت وسیع سیلاخور قرار گرفته‌است. این شهر و مناطق پیرامون آن به دلیل قرارگیری بر روی گسل سراسری زاگرس، زلزله خیز هستند. اقلیم بروجرد دارای آب و هوای سرد کوهستانی با زمستان‌های پر باران و برف و سرد و تابستان‌های معتدل است. تعداد روزهای یخبندان در برخی از نقاط این ناحیه به بیش از ۷۰ روز می‌رسد. در ۴۰ سال پیش، روزهای یخبندان بروجرد، ۱۰۰ روز بوده‌است. بیشترین درجه حرارت در تابستان‌ها ۳۸ درجه و کم‌ترین آن در زمستان ۱۸ درجه زیر صفر برآورد شده که در برخی سال‌های سخت، تا ۳۵ درجه زیر صفر نیز رسیده‌است. میزان باران سالیانه شهرستان بروجرد حدود ۵۰۰ میلی‌متر است که یک چهارم آن در فصل بهار انجام می‌گیرد و میانگین دمای سالانه ۱۴/۶ است. در زمستان بارش‌ها بیشتر به صورت برف است. میانگین دراز مدت بارش سالانه در ایستگاه هواشناسی شهر بروجرد ۴۵۹ میلی‌متر بوده‌است اما در سال آبی ۹۲–۹۳ میزان بارندگی سالانه ثبت شده این شهر به ۴۸۱٫۵ میلی‌متر رسیده که نسبت به متوسط درازمدت این منطقه از ۴٫۹ درصد افزایش برخوردار بوده‌است. در سال ۱۳۹۵ این رقم به ۶۵۰ میلی‌متر رسید. به باور بسیاری از کارشناسان آب و هوای شهرستان بروجرد، اقلیم این شهرستان و طول و عرض جغرافیایی آن هم عرض بسیاری از نقاط کشورهای اروپایی است. بروجرد از شمال با شهرهای ملایر و نهاوند، از شرق با شازند و اراک، از غرب با الشتر و از جنوب با خرم‌آباد و دورود همسایه است. زمین‌لرزه بروجرد از نقاط زلزله خیز کشور است. منطقه بروجرد و نواحی اطراف آن روی کمربند چین خورده زاگرس که نواحی جنوب و جنوب غرب کشور را شامل می‌شود قرار دارد. در سده سیزدهم هجری قمری زمین‌لرزه‌ای با بزرگای ۴/ ۷ ریشتر دشت سیلاخور در جنوب شهرستان بروجرد را لرزاند که دست کم ۸۰۰۰ نفر کشته برجا گذاشت. این زلزله، یکی از بزرگ‌ترین زمین لرزه‌های ثبت شده ایران است. همچنین زمین لرزه فروردین ۱۳۸۵ باقدرت ۶٫۱ ریشتر از جمله زمین لرزه‌های بزرگ این منطقه بوده‌است. این حادثه که با دو پیش‌لرزه و بیش از یکصد و پنجاه پس‌لرزه همراه بود، مخرب‌ترین زمین لرزه این سال در این کشور بود و باعث کشته شدن ۶۳ نفر و زخمی شدن بیش از ۱٬۴۵۰ نفر از مردم شهرستان‌های بروجرد و دورود شد. استان زاگرس استان زاگرس یا لرستان شرقی طرح پیشنهادی برای تشکیل استانی جدید در شرق استان لرستان به مرکزیت بروجرد است. این استان گاه با نام‌های دیگر مانند استان بوستان، استان بروجرد یا استان لرستان شرقی هم نام برده شده‌است. طرح اولیه تشکیل استان زاگرس در سال ۱۳۷۵ به هنگام سفر رئیس‌جمهور وقت حکومت جمهوری اسلامی اکبر هاشمی رفسنجانی به بروجرد از سوی نمایندگان مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی ارائه شد. سپس در سال ۱۳۷۹، نمایندگان بروجرد، ملایر و نهاوند تشکیل استانی جدید با مشارکت سه شهرستان فوق را با نامه‌ای رسمی از وزارت کشور خواستار شدند.در دومین دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، زمزمه‌های استقلال اداری بروجرد و تشکیل استان زاگرس شدت گرفت اما تا چندین سال بعد تحرک جدی در این زمینه دیده نشد. در سال ۱۳۸۹، به دنبال تأسیس استان البرز به مرکزیت کرج، علاءالدین بروجردی و هادی مقدسی نمایندگان بروجرد در مجلس شورای اسلامی، ضمن ایراد سخنرانی، از رئیس‌جمهور (محمود احمدی‌نژاد) تقاضای تأسیس استان زاگرس به مرکزیت بروجرد را نمودند. محدوده پیشنهادی برای استان زاگرس از ابتدا تاکنون متغیر بوده‌است. در طرح اولیه که در سال ۱۳۷۹ ارائه شد استان زاگرس شد. شامل شهرستان‌های شرق استان لرستان و جنوب استان همدان یعنی شهرستان ملایر، شهرستان نهاوند، شهرستان تویسرکان شهرستان دورود، شهرستان ازنا و شهرستان الیگودرز نیز می‌شود. در برخی منابع اینترنتی، کلیه مناطق دارای گویش نزدیک به گویش بروجردی جهت الحاق به استان زاگرس پیشنهاد شده‌اند که شازند، و را نیز شامل می‌شود. مردم‌شناسی مردم‌شناسی مردم بروجرد از قوم لر هستند و به زبان لری (لهجه بروجردی) تکلم می‌نمایند. جمعیت بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت شهرستان بروجرد ۳۲۶٬۴۵۲ نفر و جمعیت شهر بروجرد ۲۳۴٬۹۹۷ نفر بوده‌است. طبق سرشماری سال ۱۳۹۰ مرکز آمار ایران، جمعیت شهرستان بروجرد برابر با ۳۴۰٬۶۵۴ نفر گزارش شده‌است. این شهرستان در سال ۱۳۸۵ جمعیتی برابر با ۳۲۴٬۵۴۷ نفر داشت. تعداد خانوارهای این شهرستان در همین سال ۷۹٬۳۸۸ خانواده بود جمعیت این شهرستان در سال‌های ۱۳۶۵ و ۱۳۸۵ به ترتیب ۲۴۳ و ۳۲۴ هزار نفر بوده‌است. نخستین سرشماری رسمی جمعیت بروجرد در سال ۱۳۳۵ صورت گرفته و جمعیت شهرستان بروجرد در آن سال نزدیک (۱۷۹۱۸۶ نفر) بوده‌است. زبان و گویش ساکنان شهر بروجرد با گویش بروجردی از لری سخن می‌گویند. دانشنامه ایرانیکا، فهرست لینگوییست و حسینعلی رزم‌آرا مردم بروجرد را بخشی از لر و گویش بروجردی را گویشی از زبان لری معرفی می‌کنند. رودیگر اشمیت گویش مردم بروجرد را به زبان پارسی میانه نزدیک می‌داند. گویش بیشتر روستاهای لرنشین بروجرد لری است اما تحت فرایندهای آوایی گویش بروجردی قرار گرفته و می‌توان آن را «لری بروجردی» نامید. اقلیت کلیمی بروجرد گویش خاصی از فارسی دارند که که برای شهروندان بروجردی قابل فهم است. شمار اندکی ارامنه در بروجرد ساکن بوده‌اند که گویشی مشابه با ارامنه جلفای اصفهان داشته‌اند. عبری و ارمنی نیز در شهرستان بروجرد رواج دارند. دانشنامه ویروگرد، گویش مردم بروجرد را گویشی از زبان فارسی معرفی می‌کند.دانشنامه جهان اسلام نیز گویش مردم بروجرد را فارسی با لهجه بروجردی عنوان کرده‌است. دین و مذهب اکثر مردم شهر بروجرد شیعه دوازده امامی هستند. همچنین عده کمی ارمنی و یهودی در این شهر سکونت دارند. در سال ۱۳۷۵، جمعیت کلیمی‌های شهر بروجرد ۵۳ نفر بود. قبلاً جمعیت یهودیان بروجرد بیشتر از این بوده و در یکی از محلات بروجرد دارای یک مدرسه و یک کنیسه و یک راسته بازار بودند. بنابر کتاب تاریخ یهود در ایران نوشته حبیب لوی که در سال ۱۳۳۹ تألیف شده، جمعیت یهودیان بروجرد در آن زمان ۱۵۰۰ نفر بوده و یهودیان این شهر دارای یک کنیسه و یک باب حمام عمومی بوده‌اند. در کتاب «جغرافیای شهرستان بروجرد: طبیعی - انسانی» که در سال ۱۳۴۰ توسط مقدس جعفری تألیف شده ذکر گردیده که جمعیت یهودیان بروجرد در آن سال‌ها ۸۰۰ نفر بوده‌است که همگی تحصیل کرده و نیمی از این جمعیت یعنی ۴۰۰ نفر تحصیلات عالیه داشتند، و با این عبارت دقیقاً ذکر گردیده که «شما یک یهودی را پیدا نمی‌کند که به شغل‌هایی مانند نانوایی روی آورده باشد و اکثراً به شغل‌های بزازی و خرازی مشغولند.» امام جمعه بروجرد: بروجرد رتبه نخست جمع‌آوری زکات نقدی در لرستان است مشاهیر و چهره‌های سرشناس بروجرد به سبب فرهیختگانی که در خود پرورش داده به نام دیار فرزانگان شهرت پیدا کرده‌است. ادیبان و هنرمندان عبدالمحمد آیتی پژوهشگر، نویسنده و مترجم معاصر در حوزه فلسفه، تاریخ و ادب فارسی و عربی مهرداد اوستا نویسنده و شاعر معاصر ایران صامت بروجردی تخلص (صامت) از شاعران قرن سیزدهم و چهاردهم صبحی بروجردی شاعر قرن دهم مرشد بروجردی شاعر قرن دهم و یازدهم میرزا صادق بروجردی، شاعر غزل تاجبخش، شاعر و نویسنده محمدابراهیم جعفری نقاش نوگرا، شاعر و عضو رسمی هیئت علمی دانشگاه هنر تهران لوریس چکناوارایان آهنگساز، رهبر ارکستر، نویسنده و نقاش محمدرضا حافظی رئیس انجمن خیرین مدرسه ساز ایرانی و طراح برج میلاد تهران حسین حزین بروجردی، شاعر و مورخ محمد حنیف نویسنده و منتقد حوزه ادبیات داستانی جعفر خرسندی، شاعر و موسیقیدان زهرا رهنورد نویسنده، روزنامه‌نگار و هنرمند و همسر میرحسین موسوی نخست‌وزیر سابق عبدالحسین زرین کوب ادیب، تاریخ‌نگار، منتقد ادبی، نویسنده، و مترجم سرشناس ایران معاصر سامان سالور کارگردان و فیلمنامه‌نویس، برنده جایزه لورکانو ایرج راد، بازیگر تاتر، سینما و تلویزیون احمد سمیعی نویسنده و مورخ معاصر، ملقب به ا. شنوا جعفر شهیدی رئیس مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی، استاد دانشگاه تهران و از پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، فقه و تاریخ اسلام مصطفی عبداللهی کارگردان تئاتر، بازیگر تئاتر، سینما، تلویزیون و رادیو عبدالله فاطمی شاعر و ترانه‌سرای ایرانی متخلص به «الفت» مهوش خواننده پیش از انقلاب فرهاد ورهرام مستندساز، فیلمبردار، محقق، کارگردان، عکاس، تهیه‌کننده و نویسنده منوچهر همایون‌پور ترانه‌سرای ایرانی صیقلی بروجردی شاعر قرن دهم و یازدهم یتیم بروجردی شاعر شخصیت‌های علمی علی‌محمد رنجبر اولین رئیس دانشگاه شریف بعد از انقلاب اسلامی عبدالمجید یعقوب‌پور مترجم و پدر زمین‌شناسی اقتصادی ایران شخصیت‌های دینی و سیاسی علامه بحرالعلوم از فقهای تشیع سید حسین طباطبایی بروجردی از مراجع شیعه ایرانی مولانا بروجردی از فقها و علمای تشیع صاحب زمانی از فقها و علمای شیعه محسن شریعتمداری از علمای شیعه آیت الله نجفی بروجردی از مراجع و علمای شیعه چهره‌های نظامی محمدبروجردی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشهور به مسیح کردستان چهره‌های ورزشی رضا بیرالوند، برنده مدال طلای جام جهانی وزنه‌برداری احسان روزبهانی بوکسور بروجردی قهرمان بازی‌های آسیایی علی عبده مشت‌زن و مدیر ورزشی اهل ایران است. وی بیشتر به خاطر بنیان‌گذاری باشگاه ورزشی پرسپولیس مشهور است. احمد مساجدی، سرمربی سابق تیم ملی والیبال ژاپن و مربی سابق ایران آروین معظمی گودرزی دوچرخه سوار برنده مدال طلای بازی‌های آسیایی پیمان یاراحمدی کشتی‌گیر آزاد کار تیم ملی کشتی ایران محسن قاسمی کشتی‌گیر فرنگی کار تیم ملی کشتی ایران فرهنگ آداب و رسوم مراسم سوگواری واقعه کربلا در بروجرد از تنوع و گستردگی زیادی برخوردار است. آئین سقاخانه یکی از شاخص‌ترین مراسم دهه اول محرم است که در آن برخی از خانواده‌های بروجردی بخشی از خانه خود را با پارچه، چراغ و تصاویر مذهبی، سیاه پوش می‌کنند و شب هنگام با گشودن در و روشن کردن چراغ و نصب پرچم بر سر در منزل، به پذیرایی از میهمانان عزادار می‌پردازند. آئین سقاخانه بروجرد در دیماه ۱۳۹۱ در فهرست میراث معنوی کشور به ثبت ملی رسیده‌است. خَرّه‌گیری از دیگر مراسم عزاداری محرم است. صبح عاشورا در محل تجمع هر یک از دسته‌های عزادار، دیگ‌های مسی برای جوشاندن گِل و آماده‌سازی خَرّه تدارک دیده می‌شود. عزاداران قدری از خَرّه را به لباس، ریش، مو و گونه خود می‌مالند. دسته‌های عزادار از ابتدای صبح در کوچه و خیابان‌ها روانه مجالس عزاداری می‌شوند و در هر مجلس سینه زنی می‌کنند. به نوشته کتاب «تذکره حسین حزین»، گل گیرندگان که به آن‌ها خَرّه گیر گفته می‌شود به‌طور عمده پیرمردان و سالمندان بوده‌اند که در دسته‌های سینه زنی در جلوی هیئت قرار می‌گرفته‌اند و خره گیران بی‌ریاترین سینه‌زنان بوده‌اند. چهل منبر، شبیه‌خوانی، تعزیه دو طفلان مسلم، کتل‌گیری، سینه‌زنی، زنجیرزنی، روضه‌خوانی و شام غریبان از دیگر مراسم گذشته و حال عزاداری حسین بن علی در محرم و صفر در بروجرد به‌شمار می‌آیند. بازی‌های بومی بازی‌های متعددی در شهر بروجرد و مناطق پیرامون آن رواج داشته‌است که تعدادی از آن‌ها هنوز هم طرفدار دارند. در کنار متل‌ها و چیستان‌ها که عمدتاً در فضای خانه و با حضور اعضای خانه اجرا می‌شده‌است بازی‌های میدانی و بیرون از خانه تنوع فراوانی داشته‌اند. در کتاب تذکره حزین از بازی‌های سنتی این شهر مانند کفشک بازی، بغچه بازی، تنور بازی، شاه شاهکی، دار دار کنی، فنجان بازی، آهسته برو آهسته بیا، لنگران، گولو بازی (تیله بازی)، گو گوسال (گاو و گوساله)، گوی بازی (جوز و گوی) و الچوب (اله چوب) نام برده شده‌است (ص. ۱۹۴–۲۰۰) اله بازی، نجات، سه پر، دست به چاله و نیزدی زدی نیز از دیگر بازی‌های فیزیکی بروجرد هستند. ورزش مراکز ورزشی عمده بروجرد شامل مجتمع‌های ورزشی ولایت، تختی، کارگران شهرداری، استادیوم علی بیات و سالن ورزشی طالقانی می‌شود. همچنین کارخانجات نساجی بروجرد دارای مجتمع ورزشی مجهزی است که عمدتاً به عنوان کمپ ورزشی مورد استفاده تیم‌های مختلف کشور قرار می‌گیرد. پیش از جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸، تیم ملی ایران در این ورزشگاه اردو برگزار کرد. ورزش‌های مطرح در بروجرد شامل بوکس، کشتی (ورزش)، ورزشهای رزمی و دو و میدانی است. احسان مهاجرشجاعی، احسان روزبهانی، آروین معظمی گودرزی، محمدرضا رحیمی، سجاد مهرابی و ولی‌الله صالح نیا از چهره‌های ورزشی مطرح بروجرد هستند. در گذشته نیز چهره‌هایی مانند ماشاءالله فرخ منش (کاپیتان تیم ملی والیبال) و پرویز صیفوریان، رضا فهیمی، ناصر فهیمی، رضا هدایتی و حسین خراطی نیز از قهرمانان اسبق بروجرد محسوب می‌شده‌اند. چاپ و نشر نخستین روزنامه بروجرد و لرستان در دوره قاجار و در سال ۱۳۲۷ قمری (۱۲۸۸ خورشیدی) با نام بیضاء منتشر شد. مشخصات این روزنامه در برخی کتابشناسی‌ها ذکر شده بود. در سال۱۳۹۳ نسخه ای از آن در اسناد موجود در خانه تاریخی مغیث الاسلام طباطبایی توسط کارشناسان میراث فرهنگی بروجرد شناسایی شد که تاریخ ۱۳۲۷ قمری را نشان می‌داد. کتابخانه‌ها قدیمی‌ترین کتابخانه عمومی استان لرستان، کتابخانه‌ای با نام کنونی «شهید باهنر» است که در سال ۱۳۳۸ خورشیدی در شهر بروجرد ساخته شد. هم‌چنین کتابخانه‌های «شهید صارمی»، «علامه بحرالعلوم»، «علامه شهیدی»، «احسان شهیدی» و «حضرت ولیعصر» نیز از دیگر کتابخانه‌های عمومی شهر می‌باشند. تا خرداد ۱۳۹۲ پنج کتابخانه عمومی و پنج کتابخانه مشارکتی در بروجرد فعالیت داشته‌اند. همچنین در سال ۱۳۹۳، در مجموع حدود ۱۸۵ هزار نسخه کتاب در کتابخانه‌های این شهر وجود داشته‌است. کتابخانه استاد عبدالمحمد آیتی یک کتابخانه عمومی است که در شهرک اندیشه واقع شده و در دی ۱۳۹۹ افتتاح شده‌است. این کتابخانه در زمینی به مساحت ۲ هزار و ۵۰۰ متر ساخته شده و زیر بنای آن ۱۲۵۰ متر مربع است و یک کتابخانه درجه یک محسوب می‌شود. کتابخانه آیت الله محمد بروجردی از کتابخانه‌های وابسته به آستان قدس رضوی رضوی است که در سال ۱۳۶۸ به صورت وقفی در بروجرد احداث شده‌است. سینما در حال حاضر شهرستان بروجرد دارای دو سینما است که از این میان تنها سینما «فلسطین» فعال است. این سینما که در ۱۳۴۱ با عنوان گرین‌سیتی یا شهرسبز تأسیس شده بود، دارای سالن بزرگی با ۱۰۷۷ صندلی است و مساحت آن ۱۲۲۹ متر مربع است. سینما فلسطین پس از بازسازی کلی و با صرف یک و نیم میلیارد تومان، در اسفند ۱۳۹۷با افزوده شدن یک سالن کوچک به ظرفیت ۴۳ نفر، به صورت پردیس سینمایی بازگشایی شد. تا پیش از انقلاب، شهر بروجرد دارای چهار سینما به نام‌های سینما ایران واقع در خیابان پهلوی، سینما داریوش در میدان پهلوی، سینما آریا در خیابان بهار و سینما گرین‌سیتی (فلسطین کنونی) واقع در خیابان آیت‌الله کاشانی فعلی بود. سینما ایران اولین سینمای بروجرد بوده‌است که در خیابان پهلوی سابق شهدای امروز ایجاد شده‌است. سینما داریوش دومین سینمای بروجرد بود که در سال ۱۳۳۸ در میدان پهلوی (شهدا) افتتاح شد و ۵۰۳ صندلی داشت. سومین سینمای این شهر، سینما آریا در خیابان بهار روبروی شهرداری فعلی بوده‌است و چهارمین سینمای تأسیس شده نیز سینما گرین سیتی یا همان فلسطین فعلی بوده‌است. سینما داریوش با عنوان «آزادی» تا سال ۱۳۸۵ فعالیت داشت اما در اثر زمین لرزه فروردین این سال، آسیب دید و در سال‌های اخیر از فضای آن برای برگزاری نمایشگاه‌های کتاب استفاده می‌شد و در حال حاضر یک کتابفروشی شده‌است. تئاتر در زمینه هنرهای نمایشی، مصطفی عبداللهی از چهره‌های برجسته تئاتر ایران بوده که گروه تئاتر کوچه را در بروجرد تأسیس نمود و از سال ۱۳۵۸ فعالیت گروه تئاتر کوچه را به تهران منتقل نمود. گروه کوچه اولین گروهی نمایشی بود که بعد از انقلاب اسلامی در ایران، اجراهایی را در خارج از کشور و شهرهای مختلف شوروی برگزار کرد. این گروه در سال ۱۳۹۳ به عنوان بهترین گروه سال اردیبهشت تئاتر ایران برگزیده شد. [۱۰۴] [۱۰۵][۱۰۶] رادیو و مرکز تولید سیمای بروجرد بروجرد دارای یک ایستگاه رادیوی محلی به نام رادیو بروجرد است که روزانه ۶ ساعت برنامه به صورت زنده پخش می‌کند. بارها توسط نمایندگان بروجرد درخواست‌هایی مبنی بر ایجاد یک شبکه محلی به صداو سیمای استان و سازمان صدا و سیمای کشور ارسال شده‌است، اما نتایج مثبتی حاصل نگردیده‌است تا اینکه توسط یکی از خیرین زمینی به این منظور اختصاص داده شده‌است و با پیگیری‌های شخصی در حال ساخت می‌باشد و اما فعلاً به دلیل پاره‌ای از مشکلات سیاسی متوقف شده‌است. سماورسازی به‌طور سنتی، مهد تولید سماور در ایران، شهر بروجرد در استان لرستان بوده‌است. بیشتر سماورهای تولید بروجرد از جنس ورشو و برنج هستند. سماور یک عبارت روسی به معنی «خودجوش» و مرکب از دو واژه Cam به معنی خودش وVar به معنی پختن می‌باشد. این ظرف دارای یک مخزن آب است که برای آماده کردن چای و موارد دیگر همواره در حال جوشیدن نگهداشته می‌شود. سماوی‌های بروجرد صنایع دستی این شهر هستند و از ارزش بالایی برخوردار هستند به‌طوری‌که اغلب برای تزئینات استفاده شده و سماورهای کارکرده (دسته دوم) هم نیز معامله می‌شوند. در این شهر انواع نقل با استفاده از شیره شکر و طعم دهنده‌ها و دانه‌های معطر هل تخم گشنیز یا خلال بادام، گل محمدی، پنیر کاکائویی، مغز بادام زمینی، زنجبیل، دارچین، پودر نارگیل، وانیل تولید می‌شود. شهرهای دیگری نیز در زمینه تولید نقل فعال هستند از جمله ارومیه، تویسرکان و … که در مورد ارومیه مهم‌ترین سوغات این شهر می‌باشد. انواع آب نبات از قبیل آب نبات کنجدی، زنجبیلی، دارچینی، لیمویی نیز در بروجرد تهیه می‌شوند. نوعی نان کلوچه محلی نیز به نام کلوا (کلوای لرستانی) با ترکیب شکر، شیر و زعفران جز سوغات این شهر می‌باشد. غیر از کلوا نان شیرمال بروجردی نیز طرفداران خود را دارد. صابون سازی از صنایع و سوغات معروف بروجرد می‌توان به صابون سازی سنتی اشاره کرد. از دیرباز کارگاه‌ها و کارخانه‌های بسیاری در بروجرد به تولید صابون سنتی مشغول بوده‌اند. صابون پیچ، کاسه ای، سرکف، آجز و… از محصولات این صابون پزی‌ها هستند. معروف‌ترین نوع صابون سنتی بروجرد، سرکف نارگیلی است که خواص درمانی برای پوست دارد. قدمت صابون پزی در بروجرد به دوره صفویه می‌رسد و کارگاه‌های مختلفی مانند اتحاد، عاجز، شماعی، اشکی و کوثری تولید می‌شده‌اند. محصولات کارگاه‌های صابون پزی سنتی بروجرد به بازار شهرهای دیگر هم فرستاده می‌شود شیره و حلوا شیره سفید یا شیره انگور بروجرد جزو مرغوب‌ترین شیره‌ها شناخته شده‌است. در منابع طب سنتی ایرانی، شیره انگور دوشاب می‌نامند. شیره سفید از انگور عسگری تهیه می‌شود که این نوع انگور بیشتر در بروجرد، ملایر و همدان کشت می‌شود. در بروجرد علاوه بر انگور عسگری، شیره انگور قرمز (شانی) و شیره انگور سیاه (مادر و بچه) نیز تهیه می‌شود. شهرسازی ساختار شهری فعلی بروجرد به دو بخش تاریخی و مدرن قابل تفکیک است. تا اوایل دوره پهلوی، دور شهر بروجرد حصاری طولانی وجود داشته که خندقی نیز در اطراف آن وجود داشته‌است. بافت تاریخی این شهر وسعت زیادی دارد و بازار بزرگ، چندین مسجد و خانه تاریخی در این بخش وجود دارند. بافت‌های جدیدتر شهر نیز خود به سه دسته متمایز می‌شوند: یک- مناطق غربی شهر شامل یادبود، تختی و بهار که در پنج دهه گذشته رشد یافته‌اند؛ دو- مناطق کمتر توسعه یافته ابراهیم‌آباد، دشت لاله، محمودآباد، بهارستان و علی‌آباد که حاصل مهاجرت روستائیان و حاشیه‌نشینی هستند؛ و سه - شهرک‌های شمال غربی شهر که در دو دهه گذشته ایجاد شده‌اند. از مهم‌ترین خیابان‌های شهر می‌توان به خیابان‌های شهدا، تختی، صفا و از لحاظ بازار سنتی بروجرد می‌توان به خیابان جعفری اشاره کرد، که روزانه بسیاری از مردم شهر و حومه و حتی گردشگران زیادی در آن تردد دارند. کوی‌ها و محله‌ها محله‌های قدیمی تر بروجرد با عنوان کوی شناخته می‌شوند مانند کوی‌های سعدی، رازان، سوزنی، یخچال، قُدغون و جعفری. برخی محله‌ها مانند صوفیان، چاله پسته (برآواد)، دانگه، چال قلعه، باغ چال، کُلَه کله و میدان محمدحسن خان قدمت تاریخی دارند و آثار تاریخی قابل توجهی در آن‌ها دیده می‌شود. گسترش شهر در دوره پهلوی و پس از انقلاب اسلامی منجر به ایجاد محله‌های مهاجرنشین و فقیر مانند ابراهیم‌آباد، علی‌آباد، اسلام‌آباد، محمودآباد و دشت لاله در نیمه شرقی شهر و شهرک‌های نور و امام در غرب شهر شد. مناطق مسکونی جدید بروجرد شامل شهرک‌های متعددی است که در شمال غربی شهر ساخته شده‌اند از جمله شهرک‌های نیاوران، اندیشه، ایثار، زاگرس، زیبا، مخابرات و کمپینگ شهرداری امروزه بیشتر مناطق بروجرد با نام خیابان‌های مجاور شناخته می‌شوند مانند تختی، بهار، مدرس، شریعتی و شهدا. مناطق شهرداری شهرداری بروجرد دارای سه منطقه شهری و دو ناحیه مستقل شهری است. منطقه یک در شرق و مرکز شهر و در بافت تاریخی شهر قرار دارد. منطقه دو نیمه جنوب غربی و منطقه سه نیمه شمال غربی شهر را شامل می‌شود. جهان‌آباد که در مجاورت میدان آیت‌الله بروجردی و در میسر جاده ۳۷ بر سر راه شهرهای اراک و خرم‌آباد قرار دارد از سال ۱۳۸۹ از یک روستا به ناحیه شهری ارتقاء یافت و با عنوان «ناحیه منفصل شهری شهید کشوری» به بروجرد الحاق شد. بافت تاریخی بروجرد بافت معماری قدیم بروجرد که آخرین بار در دوران قاجاریه ساماندهی شده بسیار زیبا بوده و نمونه‌هایی از آن هنوز باقی است. هسته اولیه این شهر شامل چند کوی و محله بزرگ مانند بروا، صوفیان و دانگه بوده‌است و بازارها، مسجدها و خانه‌های مجللی در آن وجود داشته‌است. بروجرد در طول تاریخ همواره محصور به حصاری بزرگ بوده‌است که اطراف آن نیز خندقی قرار داشته‌است. آخرین بار قلعه بروجرد به دستور محمدتقی حسام‌السلطنه قاجار بازسازی شد. معابر و تقاطع‌ها ساختار خیابان‌های بروجرد عمدتاً به شکل بلوارهایی هستند که معمولاً به میدان‌های مختلف منتهی می‌شوند. مرکزی‌ترین بخش شهر، میدان رازان است که در بافت قدیمی شهر قرار دارد و در کنار مسجد سلطانی و بازار قرار گرفته‌است. خیابان شهدا حد فاصل این میدان تا میدان شهدا قرار دارد و در ادامه به بلوار تختی و میدان تختی می‌رسد. خیابان‌های جعفری، صفا و شریعتی از خیابان‌های اصلی بخش شرقی و قدیمی تر شهر هستند. میدان آیت‌الله بروجردی در تقاطع دو جاده اراک - تهران و خرم‌آباد-خوزستان به عنوان یکی از دو ورودی اصلی شهر شناخته می‌شود و از نظر مساحت یکی از میدان‌های بزرگ ایران است. برج‌ها و مراکز تجاری برج هخامنش، مجتمع بهار، هتل هالیس، برج سفیر و برج اندیشه از ساختمانهای بلند بروجرد هستند. دیپلمات سنتر با ۱۱ طبقه ساختمان‌بلند تجاری و گردشگری و ساختمان امام رضا با ۶ طبقه تجاری و اداری محسوب می‌شوند. اوضاع اقتصادی و اجتماعی اقتصاد اقتصاد مردمان ناحیه بروجرد مبتنی بر داد و ستد منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، خرده فروشی، کشاورزی و دامپروری، خدمات اداری و دولتی و نیز تولید محصولات صنعتی و معدنی است. به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و قرارگیری بر سر راه‌های پر رفت‌وآمد و نیز مجاورت با مناطق مورد تردد ایلات لر، شهر بروجرد در سده‌های گذشته از مراکز تجاری مهم منطقه به‌شمار می‌آمده‌است و بازار بزرگ این شهر، مال التجاره و کاروانسراهای متعددی داشته‌است. برای نمونه ابن جعفر در اوایل قرن چهارم هجری قمری در ذکر ماه بصره مشتمل بر بروجرد و نهاوند، میزان خراج این ناحیه را ۴٬۸۰۰٬۰۰۰ درهم ذکر کرده‌است که نزدیک به سه برابر خراج همدان در همان زمان بوده‌است. صنایع قدیمی در بروجرد بسیار رونق داشته‌اند به گونه‌ای که هنوز هم برخی از مشاغل صنعتی قدیمی در بازار بروجرد به کار خود ادامه می‌دهند. همچنین بازار بروجرد مشتمل بر راسته بازارهای پر رونق و متعددی مانند جوراب بافها، مسگرها، چلنگرها، دباغ‌ها، چراغ سازها، قفل سازها و… بوده‌است به گونه‌ای که تا اواخر دوره پهلوی، بروجرد همراه با شهرهایی چون اصفهان، کاشان، دزفول و قزوین به‌طور سنتی، از مراکز صنعتی کشور به‌شمار می‌رفته‌است. برخی محصولات تولیدی بروجرد مانند پارچه‌های قلمکار، سماور و محصولات قلمزنی ورشو و حتی قفل‌های سنتی تولید شده در بروجرد شهرت بین‌المللی یافته‌اند. این شهر قطب صنایع و صادرات لرستان به حساب می‌آید و برای نمونه، شرکت داروسازی اکسیر به تنهایی ۵۰ درصد بازار صادرات داروی کشور را در اختیار دارد. صنایع تعداد کارخانه‌ها و کارگاه‌های بزرگ صنعتی این شهر بین ۴۵۰ تا ۵۰۰ واحد فعال تخمین زده می‌شود که طبق آمارها بین ۳۷ تا ۶۰ درصد از مجموع صنایع استان لرستان را شامل می‌شود. به همین دلیل بروجرد قطب اصلی صنعت در لرستان محسوب می‌شود. در سه دهه پس از انقلاب اسلامی، جمعاً ۴۸۵ واحد صنعتی در بروجرد ایجاد شده‌است و به این ترتیب، بروجرد از نظر میزان سرمایه‌گذاری در بخش صنعت و نیز از نظر تعداد واحدهای صنعتی فعال، در تمام این سال‌ها رتبه نخست را در استان لرستان داشته‌است. صنایع بروجرد در ۲۰ رده مختلف قرار می‌گیرند. پارچه و منسوجات، داروهای انسانی و حیوانی، خودرو، کاشی و سنگ‌های ساختمانی از مهم‌ترین محصولات صنایع بروجرد به حساب می‌آیند. زاگرس خودرو، کارخانجات نساجی بروجرد و سامان کاشی از کارخانجات تولیدی فعال شهرستان بروجرد هستند. همچنین این شهر از مراکز تولید دارو در کشور است و دو شرکت بزرگ اکسیر و شرکت داروسازی زاگرس فارمد پارس آن به ترتیب در زمینه تولید داروهای انسانی و دامی فعالند. زاگرس فارمد پارس با نام قبلی داملران رازک بزرگ‌ترین تولیدکننده داروهای دامی در ایران است و به تنهایی ۹۰درصد صادارات داروهای دامی کشور را در اختیار دارد. داروسازی اکسیر نیز بزرگ‌ترین صادرکننده داروی کشور (۵۰ درصد صادرات داروی ایران) و بزرگ‌ترین شرکت صادرکننده محصولات در استان لرستان است. با توجه به وجود کارخانجات نساجی بروجرد در این شهر، در سال‌های اخیر صنایع تولید پوشاک نیز در بروجرد گسترش یافته‌اند که از این میان زاگرس پوش با اشتغال ۴۵۰ نفر و مروارید بهامین پوش با اشتغال ۱۵۰ نفر دو واحد بزرگی هستند به تولید انواع لباس مردانه و زنانه می‌پردازند. صنایع دستی متنوعی در بروجرد تولید می‌شود که ناشی از وجود حرفه‌های قدیمی اما فعال در بازار بروجرد و نیز اشتغال خانگی به ویژه نزد زنان روستایی است. قالی بروجرد از محصولات سنتی این شهر است و بیش از ۴۳۰۰ نفر قالیباف در سطح شهرستان بروجرد شناسایی و تحت پوشش بیمه قرار گرفته‌اند. بهداشت و درمان بروجرد دارای پنج بیمارستان عمومی با نام‌های امام خمینی و شهید چمران و کوثر تأمین اجتماعی و آیت‌الله بروجردی و بیماری‌های خاص و چند بیمارستان خصوصی از جمله بهبود، امیرالمؤمنین (ع) و … است. بیمارستان امام خمینی با بیش از یک قرن سابقه، دارای ۱۰۰ تخت فعال است و بیمارستان شهید چمران نیز با نیم قرن سابقه ساخت دارای ۱۷۰ تخت فعال می‌باشد. تا مرداد ۱۳۹۲ تعداد ۴۰۵ پزشک در شهرستان بروجرد مشغول به کار بوده‌اند که از این تعداد، ۹۵ نفر دارای تخصص پزشکی، ۵۰ نفر دندانپزشک و ۴۰ نفر داروساز بوده‌اند. تعداد پزشکان عمومی این شهرستان در همین مدت برابر با ۲۲۰ نفر بوده‌است. هنر ورشوسازی در بروجرد شهر بروجرد به عنوان مرکز اصلی ورشوسازی و قلمزنی ورشو در ایران شناخته می‌شود و تنها شهری است که هنوز تعدادی کارگاه، موزه و هنرمندان فعال در این زمینه دارد. سابقه ورشوسازی در بروجرد به دوره قاجار می‌رسد که تا آن زمان، مسگری و قلمزنی روی برنج در این شهر رواج بیشتری داشته‌است. با ورود ورق‌های ورشو به ایران و مزایایی که این فلز نسبت به برنج داشت، تولید محصولات ورشوئی در بروجرد گسترش یافت و تعداد زیادی کارگاه ورشوسازی و قلمزنی ورشو در این شهر برپا شد. خانه تاریخی بیرجندی بروجرد به منظور احداث نخستین موزه ورشو اختصاص یافته‌است. ثبت ملی و بین‌المللی ورشو بروجرد هنر قلمزنی روی ورشو بروجرد در سال ۱۳۹۸ توسط میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به عنوان یک هنر اختصاصی ویژه بروجرد به ثبت ملی رسید. همچنین پرونده ثبت جهانی شهر بروجرد به عنوان مرکز ورشوسازی به یونسکو ارسال شده‌است. در تیرماه سال ۱۳۹۱، «مهارت و فن روی ورشو» به شماره ۱۰۶۱ و در اسفند ۱۳۹۶، «قلمزنی روی ورشو در شهر بروجرد» به شماره ۱۵۶۰ در فهرست آثار ناملموس کشور به ثبت رسیده‌است. پرونده ثبت بروجرد به عنوان شهر ملی ورشو در سال ۱۳۹۸ مطرح و به تصویب رسید. ترابری ارتباطات جاده‌ای بروجرد بر سر شاهراه تهران - بندر امام خمینی قرار دارد و در این مسیر، در حد فاصل دو شهر اراک و خرم‌آباد قرار گرفته‌است. این موقعیت ارتباطی در اقتصاد و گردشگری شهر مؤثر است. آزادراه ۵ (در دست ساخت) از شرق و جنوب بروجرد عبور می‌کند. فاصله زمینی بروجرد با خرم‌آباد ۷۵ کیلومتر (از مسیر آزادراه اراک-بروجرد-خرم‌آباد)، با اراک ۱۱۰ کیلومتر، با تهران ۳۹۰ کیلومتر (از مسیر اراک و قم)، با اصفهان ۳۳۰ کیلومتر (از مسیر دورود)، با اهواز ۴۷۵ کیلومتر (از مسیر خرم‌آباد)، با همدان ۱۳۰ کیلومتر (از مسیر ملایر) و با کرمانشاه ۱۴۰ کیلومتر (از مسیر نهاوند) است. جاده‌های بروجرد عبارتند از: بزرگراه (چهارخطه) بروجرد - اراک (بخشی از جاده شماره۵۶): به طول ۱۱۰ کیلومتر به سمت شرق، این جاده بخشی از مسیر ترانزیتی تهران-بندر امام خمینی است. شهرهای توره و مهاجران بر سر این جاده قرار دارد. بزرگراه (چهارخطه) بروجرد - خرم‌آباد (جاده شماره۳۷): به طول ۱۰۰ کیلومتر به سمت جنوب غربی، این جاده بخشی از مسیر ترانزیتی تهران-بندر امام خمینی است و شهرهای چالانچولان، زاغه و پل هرو در مسیر آن قرار دارند. جاده بروجرد - بیرانشهر - خرم‌آباد: به طول تقریبی ۹۰ کیلومتر به سمت جنوب غربی، این جاده از تقاطع غیر هم سطح جوادالائمه در کیلومتر ۴ بزرگراه بروجرد - دورود شروع می‌شود و با ورود به کوه‌های زاگرس، به شهر بیرانشهر و از آنجا به خرم‌آباد متصل می‌شود. بزرگراه بروجرد - دورود: این جاده تا پلیس راه دورود منطبق با «بزرگراه بروجرد - خرم‌آباد» است و از آنجا با طی ۱۵ کیلومتر دیگر در جهت جنوب شرقی به شهر دورود می‌رسد. طول این جاده ۴۵ کیلومتر است و سی کیلومتر نخست آن (بروجرد تا پلیس راه دورود) با نام قطعه «بزرگراه بروجرد-چالانچولان» نیز شناخته می‌شود. بزرگراه بروجرد- اشترینان - ملایر: به طول تقریبی ۵۰ کیلومتر به سمت شمال که بخشی از جاده (۳۷) است. جاده بروجرد- اشترینان - نهاوند: به طول تقریبی ۵۵ کیلومتر به سمت شمال غربی، این جاده تا سه راهی بروجرد-ملایر-نهاوند در شمال شهر اشترینان منطبق بر «جاده بروجرد - ملایر» (جاده (۳۷) است و جاده نهاوند از سمت غرب این سه راهی منشعب می‌شود. جاده بروجرد- نورآباد: این جاده تا کیلومتر ۵۰، منطبق بر «جاده بروجرد- اشترینان - نهاوند» است و با انشعاب به سمت جنوب غرب به شهر نورآباد می‌رسد. طول آن حدود ۱۰۰ کیلومتر است. جاده بروجرد - الشتر: این جاده تا کیلومتر ۳۰، منطبق بر «جاده بروجرد-بیرانشهر-خرم‌آباد» است و با انشعاب به سمت غرب به شهر الشتر می‌رسد. طول آن حدود ۷۰ کیلومتر است. پایانه مسافربری شهر بروجرد دارای دو پایانه مسافربری در شرق و غرب است. کار ساخت پایانه مسافربری شرق بروجرد در سال ۱۳۷۱ توسط شهرداری آغاز گردید. در این پایانه به ۲۲ غرفه تجاری و ۸ غرفه داخل سالن برای شرکت‌های مسافربری مجهز است و به مقاصد تهران، کرج، اراک، اصفهان، شیراز، اهواز، آبادان، کرمانشاه، سنندج، خرم‌آباد، دورود شوشتر همدان و… سرویس دهی می‌کند. همچنین پایانه غرب در جهت بهره‌برداری و توسعه در اختیار بخش خصوصی قرار گرفته‌است. اتوبوسرانی شهری سازمان اتوبوسرانی شهر بروجرد در سال ۱۳۴۹و با به‌کارگیری ۱۳ دستگاه اتوبوس در ۳ خط آغاز به کار کرد. در حال حاضر تعداد ناوگان این سازمان ۲۰۰ اتوبوس است که به مردم شهر و شهرک‌ها و روستاهای حومه سرویس دهی می‌کند. سازمان اتوبوسرانی شهر بروجرد از معدود سازمان‌هایی است که اقدام به حذف بلیت کاغذی و جایگزینی آن با بلیت الکترونیک نموده‌است. تعداد خطوط اتوبوسرانی بروجرد ۴۶ خط است که در هر روز حدود ۷۵ هزار مسافر را در مسیر درون‌شهری و ۷۵ مسیر روستایی از مبدأ بروجرد جابجا می‌کنند. تاکسیرانی بروجرد دارای ۴۰۰۰ تاکسی فعال است در گذشته تاکسی‌های آبی رنگ در این شهر تردد داشتند اما هم‌اکنون تاکسی‌های بروجرد زردرنگ هستند. با آغاز کار مدارس در مهرماه، تعداد ۷۵۰ تاکسی سرویس به حمل و نقل دانش آموزان اختصاص می‌یابد. تعداد تاکسی‌های ویژه شهر بروجرد که خودروهای شخصی مسافرکش با مجوز حمل مسافر هستند به ۹۶۰ دستگاه بالغ می‌شود. مسافت بروجرد با مراکز استانها آموزش آموزش و پرورش پیشینه آموزش و پرورش به قرن‌ها پیش و حضور علمای دینی در این شهر بازمی‌گردد، اما تاریخ ساخت مدارس به سبک امروزی به سال ۱۳۱۷ هجری قمری است. اولین مدرسه شهر، آمینه نام داشت. بر اساس شواهد این مدرسه، اولین مدرسه‌ای بود که در لرستان و به سبک نوین و با روش دارالفنون ایجاد شد. در سال ۱۳۳۸ هجری قمری دومین مدرسه شهر بنام قوامیه و در سال ۱۳۰۰ خورشیدی مدرسه اتحادیه اعتضاد افتتاح شد. اولین مدرسه دخترانه شهر بروجرد بنام مکتب البنات فاطمیه در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و در کنار مدرسه جمالیه ساخته شد. دبیرستان پهلوی که در سال ۱۳۱۵ خورشیدی در محوطه سربازخانه قدیمی بروجرد افتتاح شد، یکی از قدیمی‌ترین مدارس نوین ایران است که دارای طراحی ترکیبی ایرانی - اروپایی است. در زمان افتتاح این مجتمع بزرگ، طبقه اول بنا، به عنوان دبیرستان پهلوی فعالیت یافت و طبقه دوم نیز محل استقرار اولین اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) غرب ایران شد. موزه مفاخر و اسناد آموزش و پرورش بروجرد در محل دبیرستان پهلوی بروجرد دایر شده‌است. آموزش عالی سابقه آموزش عالی در بروجرد به دوره پهلوی برمی‌گردد. در سال ۱۳۲۳ خورشیدی دو دانشسرای مقدماتی دختران و پسران تأسیس شد، اما مدتی بعد منحل گردید. بعد از آن مرکز آموزش کشاورزی بروجرد در سال ۱۳۳۵ با عنوان «دانشسرای کشاورزی بروجرد تأسیس شد» و هدف آن تربیت دانش آموختگان برای ترویج کشاورزی در روستاهای منطقه بود. نخستین واحد دانشگاهی بروجرد، شعبه‌ای از دانشگاه آزاد اسلامی بود که در سال ۱۳۶۲ در این شهر تأسیس شد. این واحد اولین واحد دانشگاه آزاد اسلامی در میان استان‌های لرستان، مرکزی، ایلام، همدان و کرمانشاه بود. دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد بزرگ‌ترین کلینیک دندانپزشکی کشور را در مدت ۱۸ ماه احداث کرد که اقدامی ارزشمند از سوی این دانشگاه است. این واحد دانشگاهی با داشتن ۱۵ هزار و ۷۰۰ دانشجو به بزرگ‌ترین مرکز آموزش عالی در استان لرستان تبدیل شده‌است.۱۰۰ تلاش بروجردی‌ها برای تأسیس دانشگاه دولتی تا بیش از دو دهه پس از آن به طول انجامید و سرانجام در سال ۱۳۸۵ با همکاری دانشگاه علامه طباطبایی شعبه‌ای از این دانشگاه در بروجرد تأسیس شد و پس از زمان کوتاهی مستقل و با عنوان دانشگاه آیت‌الله العظمی بروجردی آغاز به کار کرد. واحد علوم و تحقیقات بروجرد نیز در سال ۱۳۸۹ به عنوان دومین واحد دانشگاه آزاد اسلامی در سال در بروجرد افتتاح شد. در سال‌های اخیر تلاش‌هایی برای تأسیس «دانشگاه علوم پزشکی بروجرد» نیز صورت گرفته‌است و طرح ایجاد دانشکده داروسازی بروجرد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی لرستان از مصوبات سفرهای استانی هیئت دولت بوده‌است. در حال حاضر، دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی بروجرد عبارتند از: دانشگاه آیت‌الله‌العظمی بروجردی دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بروجرد دانشگاه پیام نور واحد بروجرد دانشکده پرستاری وابسته به دانشگاه علوم پزشکی لرستان مراکز وابسته به دانشگاه جامع علمی کاربردی شامل: مرکز آموزش علمی کاربردی بروجرد|مرکز علمی کاربردی شماره یک، مرکز آموزش علمی کاربردی شماره دو بروجرد|مرکز علمی کاربردی شماره دو، مرکز آموزش عالی علمی کاربردی جهاد کشاورزی بروجرد (دانشسرای کشاورزی)، مرکز آموزش علمی کاربردی شهرداری بروجرد، مرکز آموزش علمی کاربردی زاگرس پوش، مرکز آموزش علمی کاربردی تعاونی تولیدکنندگان صنعت و کشاورزی. مرکز آموزش مهندس ارتش مرکز آموزشی مجتمع دیجیتال اداره فرهنگ و ارشاد دانشگاه غیرانتفاعی علامه بحرالعلوم (دانشگاه هنر) دانشکده فنی و حرفه‌ای سما واحد بروجرد دانشکده فنی و حرفه‌ای دختران بروجرد (تزکیه) دانشکده فنی و حرفه‌ای پسران بروجرد (چرخکار) مرکز آموزش عالی غیرانتفاعی فنی و مهندسی آفرینش مرکز آموزش عالی غیرانتفاعی فنی و مهندسی یاسین مؤسسه آموزش عالی آزاد مدرسان شریف بروجرد خواهرخواندگی آبادان، ایران (بهار ۱۳۹۰) انزلی، ایران (تابستان ۱۳۹۲) اینترلاکن، سوئیس (تابستان ۱۳۵۳) چهار شهر شوشتر و خوی و نیشابور و کاشان به بروجرد پیشنهاد خواهر خواندگی داده‌اند. گردشگری آثار تاریخی و مذهبی بیش از ۴۰۰ اثر تاریخی در شهرستان بروجرد وجود دارد که تا آذر ماه ۱۳۹۶ تعداد ۱۷۶ مورد از آن‌ها در سطح ملی به ثبت رسیده‌است. سه بنای تاریخی فرهنگی در بافت تاریخی بروجرد وجود دارند که برجسته‌ترین آثار تاریخی موجود در این شهر محسوب می‌شوند. مسجد جامع با قدمت ۱۲۰۰ سال، قدیمی‌ترین بنای تاریخی موجود در شهر بروجرد است و نیز نخستین مسجد ساخته شده پس از اسلام در نواحی غربی ایران به حساب می‌آید. این مسجد بر روی یک آتشکده باستانی بنا شده‌است. دومین اثر تاریخی موجود در سطح شهر بروجرد، بنای امامزاده جعفر است که از آثار دوره سلجوقیان است. مسجد سلطانی از بناهای دوره قاجار نیز از دیگر آثار مذهبی شاخص این شهر است که به دستور فتحعلی شاه قاجار بر روی یک خرابه‌های یک مسجد قدیمی ساخته شده‌است. در شمال شرقی بروجرد و بر فراز کوه یزدگرد از توابع بخش اشترینان، بقایای قلعه یزدگرد وجود دارد که از سنگ لاشه و بدون ملات بنا شده‌است و از شواهد و باور مردم منطقه چنین بر می‌آید که این قلعه به سرعت بنا شده و محل آماده‌سازی و تجدید قوا برای جنگ نهاوند در نزدیکی نهاوند که آخرین جنگ پیش از اسلام برای ایرانیان بوده‌است. خانه‌های تاریخی متعددی در بافت تاریخی بروجرد وجود دارند که بیشتر آن‌ها مربوط به دوره قاجار هستند. قدیمی‌ترین آن‌ها خانه حاتمی است که بنای آن به پیش از دوره زندیه می‌رسد. سایر آثار تاریخی بروجرد عبارتند از: بقعه شاه زواریون بروجرد تکیه موثقی پل قلعه حاتم قلعه رومیان بروجرد بازار بروجرد مجموعه تاریخی طباطبائی‌ها امام زاده قاسم تپه قرق قلعه یزدگرد آرامگاه صامت بروجردی (صامتیه) جاذبه‌های طبیعی گردشگاه چغا گردشگاه گل دشت تالاب بیشه دالان روستای فیال قله‌ها، بیشه‌ها و دامنه‌های کوه گرین، قله ولاش سرآب کرتول روستای ونایی سراب‌های ونایی روستا و سراب‌های کیوره تنگه کپرگه چنارستان و آبسرده سراب کولیدر فیال تک درخت پارکها و فضای سبز شهر بروجرد با احتساب باغ‌های اطراف، دارای شش و نیم میلیون متر مربع فضای سبز است که سه میلیون متر مربع آن را باغ‌های حاشیه شهر تشکیل می‌دهند. سرانه فضای سبز در این شهر ۴٫۱۶ متر مربع است. در بروجرد بیش از یکصد پارک شهری و محله‌ای وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: پارک بانوان بوستان فدک و باغ پرندگان بوستان سماور (یادبود) بوستان مادر پارک جنگلی شهید بهشتی به مساحت ۶۰ هکتار در شمال شهر بروجرد بوستان بهار بوستان معلم بوستان صفا (صامتیه) بوستان وحدت باغ خانواده پارک اندیشه در جنوب شهرک اندیشه صنایع دستی از جمله صنایع دستی بروجرد قالیبافی و قالیچه بافی است و ورشوسازی آن معروف است. ورشوسازی در دوره قاجاریه در بروجرد گسترش یافته و هنوز هم تعدادی کارگاه قلمزنی ورشو و تولید محصولاتی ورشویی و برنجی در این شهر فعال است. هنر قلمزنی روی ورشو بروجرد در گردشگری به عنوان یک هنر اختصاصی ویژه بروجرد به ثبت ملی رسید. همچنین پرونده ثبت جهانی شهر بروجرد به عنوان مرکز ورشوسازی به یونسکو ارسال شده‌است. بروجرد از مراکز سنتی قفل سازی در ایران محسوب می‌شود. موزه‌ها موزه مردم‌شناسی بروجرد در خانه فرهنگ این شهر قرار دارد و حاوی صدها شی و سند تاریخی است. همچنین، با توجه به سابقه طولانی آموزش و پرورش در بروجرد، موزه اسناد و مدارک آموزش و پرورش بروجرد در اسفند ۱۳۹۹ در دبیرستان پهلوی افتتاح شد. مراکز اقامتی هتل زاگرس واقع در تپه چغا، هتل استقلال واقع در خیابان بهار، هتل پرشین و یونا واقع در ابتدای گلدشت، هتل هالیس واقع در خیابان شهید بهشتی کوچه بوستان انتهای کوچه و مسافرخانه مقدم از مراکز اقامتی بروجرد هستند. غذاهای محلی آش ورکوآز، آش بنسور، آلبالو پلو، آش ماسوا، آش ترخینه، کوفته هِلو، گُلَه ریزَه، آش سیب، آش بادنجان، آش خیارشنگ (خیار چنبر)، آش آبغوره، آش آلو، گله ریزه و آش عدس از جمله غذاهایی هستند که منحصراً در بروجرد طبخ می‌گردند و گوشت آو (اشکنه بروجردی)، هلیم بروجردی، دلمه برگ مو بروجرد، شامی کباب بروجردی، خورشت قیمه بروجردی علی‌رغم تشابه از نظر اسم، دارای تفاوت‌های بسیاری از نظر دستور پخت و مواد اولیه با هم نامان خود می‌باشند نان، شیرینی و تنقلات کلوچه قندی که اغلب با روغن حیوانی تهیه می‌شود از شیرینی‌ها محبوب شهر بروجرد است. حلوا شکری، حلوا ارده و ارده شیره نیز در کارگاه‌های متعدد در این شهر تولید و عرضه می‌شوند و نیز تولید نقل و آب نبات هم در بروجرد رواج دارد. نان شیرمال، نان کلوا و نان تیری در بروجرد تولید می‌شوند. بستنی بروجرد شهرت دارد و در زمستان نیز گندم-شاهدانه (گندم بریان) به ویژه در شب چله (یلدا) مصرف می‌شود. نگارخانه جستارهای وابسته بافت تاریخی بروجرد گویش بروجردی زمین لرزه بروجرد و دورود (۱۳۸۵) شهرستان بروجرد حکمرانی بروجرد، لرستان و خوزستان سیلاخور ماه نهاوند یادداشت‌ها پانویس منابع مولانا بروجردی، غلامرضا. "تاریخ بروجرد: تاریخ، حکام، رویدادهاً. بروجرد: چاپخانه علمی بروجرد؛ تهران: صدر، ۱۳۵۳ روحبخشان، عبد المحمد. «جغرافیای تاریخی بروجرد». تهران: اساطیر، ۱۳۷۳ صص. ۱۱- زبان و گویش در لرستان. وبگاه سازمان میراث فرهنگی لرستان. سازمان میراث بروجرد گودرزی، یداله. سیمای بروجرد: زادگاه فرزانگان، نشر همسایه پیوند به بیرون وبگاه شهرداری بروجرد هواشناسی بروجرد بروجرد روستاهای شهرستان بروجرد شهرهای استان لرستان شهرهای دارای نام با ریشه زبان پهلوی شهرهای شهرستان بروجرد
6294
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C%20%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C
مرتضی مطهری
مرتضی مطهری فریمانی (۱۳ بهمن ۱۲۹۸ – ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸) روحانی شیعه، استاد فلسفهٔ اسلامی و کلام اسلامی و تفسیر قرآن، عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه‌پردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود. وی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران بود و پس از انقلاب به ریاست شورای انقلاب منصوب شد. مطهری از شاگردان خمینی و بنیانگذاران و عضو مکتب متاع بود و در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از آخرین جلسه مکتب متاع در منزل یدالله سحابی پس از خروج از جلسه در خیابان پارک امین الدوله، هدف گلولهٔ یکی از افراد گروه فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه کشته شد. سید روح‌الله خمینی علاقهٔ زیادی به وی داشت، تا آن‌جا که پس از مرگش گفت: «فرزند عزیزی را که پارهٔ تنم و حاصل عمرم بود، از دست دادم». در ادبیات نظام جمهوری اسلامی ایران از وی با عنوان «معلم شهید» یاد شده‌است. زندگی‌نامه کودکی و نوجوانی مرتضی مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در شهر فریمان از توابع مشهد در خانواده‌ای روحانی با اصالت سیستانی زاده شد. پدرش شیخ محمد حسین کیخا (مطهری)، نوه شیخ محمد علی کیخا از معتمدین سیستان از دهکده کنگ پیران بخش پشت‌آب شهرستان زابل بود. محمد علی کیخا بیش از یک قرن پیش برای نزدیکی بیشتر به حرم امام رضا و حوزه علمیه مشهد از شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان به شهرستان فریمان در استان خراسان مهاجرت کرد. مرتضی مطهری در کودکی برای فراگیری دروس ابتدایی به مکتبخانه رفت. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت. در سال ۱۳۱۶ برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم شد. اندکی پیش از سفر مطهری به قم، عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه درگذشته بود و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمدتقی خوانساری به عهده گرفته بودند. محمد حسین، پدر مرتضی مطهری از شخصیت‌های مورد توجه در روستای فریمان بوده‌است. پدر مطهری از شاگردان آخوند خراسانی بوده‌است. پدر مطهری در سال ۱۳۵۰ شمسی در سن ۱۰۱ سالگی فوت کرد. گفته می‌شود که مادر وی اطلاعاتی دربارهٔ طب سنتی داشت و به معالجه زنان روستای فریمان می‌پرداخته‌است. مطهری از پدر خود با عنوان طبیب روحانی و از مادرش با عنوان طبیب جسمانی یاد کرده‌است. جوانی و تحصیلات مطهری نزد محمد صدوقی، کتاب «مطوّل» را فراگرفت و نزد سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را آموخت. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از سید حسین طباطبایی بروجردی (در فقه و اصول) و روح‌الله خمینی (به مدت ۱۲ سال در فلسفه و اصول) و سید محمدحسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات کتاب شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره گرفت. به گفتهٔ سید عباس صالحی، وی هوش سرشاری در یادگیری داشت. قبل از نقل مکان سید حسین طباطبایی بروجردی به قم، مطهری گاهی به بروجرد می‌رفت و از درس وی استفاده می‌کرد. وی مدتی نیز از درس و بحث اخلاقی حاج میرزا علی آقا شیرازی بهره برد. سید محمد حجت (در اصول) و سید محمد محقق داماد (در فقه) از استادان دیگر مرتضی مطهری بودند. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده‌است. خانواده مطهری در سال ۱۳۳۱ با عالیه روحانی، دختر یکی از روحانیون مشهد ازدواج کرد. حاصل این پیوند چهار دختر و سه پسر است. علی مطهری و محمد مطهری دو تن از فرزندان اویند. عباس‌هادی‌زاده مهندس نساجی، احمد یزدی داروساز، علی لاریجانی رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی و مجید عباسپور دکتری محیط زیست و استاد دانشگاه صنعتی شریف دامادهای اویند. مهاجرت به تهران مطهری در سال ۱۳۳۱ از قم به تهران مهاجرت کرد، و در این شهر به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانی‌های تحقیقی پرداخت. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط مطهری تشکیل گردید، و در همان سال تدریس خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز کرد. در سال‌های ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ و پس از تشکیل انجمن اسلامی پزشکان، مطهری به یکی از سخنرانان اصلی این انجمن تبدیل گشت. وی در طول سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصربه‌فرد این انجمن بود. فعالیت‌های سیاسی مرتضی مطهری در فعالیت‌های سیاسی در کنار روح‌الله خمینی بود، به‌طوری‌که می‌توان سازماندهی قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تهران و هماهنگی آن با روح‌الله خمینی را مرهون تلاش‌های او و یارانش دانست. وی در ساعت ۱ بعد از نیمه شب روز چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه محمدرضا شاه پهلوی به وسیله پلیس دستگیر و پس از انتقال به زندان موقت شهربانی به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی شد. پس از ۴۳ روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستان‌ها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد شد. پس از تشکیل هیئت‌های مؤتلفه اسلامی، مطهری از سوی روح‌الله خمینی به همراه چند تن دیگر از شخصیت‌های روحانی عهده‌دار رهبری این هیئت‌ها گشت. پس از ترور حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت توسط محمد بخارایی، کادر رهبری هیئت‌های موتلفه شناسایی و دستگیر شد. فعالیت‌های علمی – فرهنگی پس از ترور حسنعلی منصور، مطهری به تألیف کتاب و ایراد سخنرانی در دانشگاه‌ها، انجمن‌های اسلامی، نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت و مسجد جامع نارمک ادامه داد. او به یک نهضت اسلامی معتقد بود و برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاش‌های ایدئولوژیک بسیاری نمود. از جمله مهم‌ترین این اقدامات می‌توان به کمک به تأسیس حسینیه ارشاد در سال ۱۳۴۶ اشاره کرد. پس از مدتی به علت اختلاف نظر با برخی از اعضای هیئت مدیره، در سال ۱۳۴۹ از عضویت هیئت مدیره آن مؤسسه استعفاء داد و آن را ترک گفت. تبلیغ برای آوارگان فلسطینی در سال ۱۳۴۸ به خاطر صدور اعلامیه‌ای با امضای وی و سیدمحمدحسین طباطبایی و سید ابوالفضل موسوی زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی ضداسرائیلی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان انفرادی به سر برد. از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ برنامه‌های تبلیغی مسجد الجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود، تا این که آن مسجد و به‌دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر مطهری دستگیر شد و مدتی در زندان بود. پس از آن مطهری سخنرانی‌های خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می‌کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال ۱۳۵۳ ممنوع‌المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ادامه داشت. مبارزه با التقاط از مهم‌ترین فعالیت‌های او ارائه ایدئولوژی اسلامی از طریق تدریس و سخنرانی و تألیف کتاب متعدد است. به باور مطهری، اهمیت این‌گونه فعالیت فرهنگی به ویژه در سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به خاطر افزایش تبلیغات گروه‌های مارکسیستی و پدید آمدن گروه‌های مسلمانی با گرایش‌های مارکسیستی (مثل مجاهدین خلق ایران) -که مطهری آن را پدیده «التقاط» می‌نامید- به اوج خود رسید. گذشته از روح‌الله خمینی، مطهری نیز دیگران را از همکاری با سازمان مجاهدین خلق ایران بازمی‌داشت. در این سال‌ها مطهری به توصیه روح‌الله خمینی هفته‌ای دو روز برای تدریس به قم می‌رفت و هم‌زمان در تهران نیز به تدریس در منزل ادامه می‌داد. در سال ۱۳۵۵ به دنبال اختلاف با یکی از استادان دانشکده الهیات زودتر از موعد مقرر بازنشسته شد. همچنین در طول این سال‌ها، مطهری با همکاری تنی چند از شخصیت‌های روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان گذارد بدان امید که روحانیت شهرستان‌ها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند. مخالفت با دین‌ناباوران دربارهٔ اختلاف مرتضی مطهری با امیرحسین آریان‌پور، که یکی از دین‌ناباوران بود، نوشته شده‌است که آریان‌پور را، به خاطر اعتقادات مارکسیستی‌اش مورد نقد قرار می‌داد و معتقد بود کسی که دیدگاه‌های مارکسیستی را ارائه می‌دهد، نباید در دانشکده الهیات، تدریس کند. ارتباط با سید روح‌الله خمینی و انقلاب گرچه ارتباط مرتضی مطهری با سید روح‌الله خمینی پس از تبعید او از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشت، ولی در سال ۱۳۵۵ موفق گردید مسافرتی به نجف نموده و ضمن دیدار با خمینی دربارهٔ مسائل مهم نهضت و حوزه‌های علمیه با وی مشورت نماید. پس از مرگ مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، مطهری به‌طور تمام‌وقت درخدمت نهضت قرار گرفت. وی در دوران اقامت روح‌الله خمینی در پاریس نیز سفری به آن شهر نمود. در همین سفر خمینی او را مسؤول تشکیل شورای انقلاب کرد. هنگام بازگشت روح‌الله خمینی به ایران، مطهری مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده گرفت. خمینی پس از مرگ وی، در پیام جداگانه‌ای خطاب به جوانان و روشنفکران، آنان را توصیه به استفاده از کتب مرتضی مطهری کرد. ترور مطهری در شامگاه روز سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از پایان آخرین جلسه مکتب متاع در منزل یدالله سحابی واقع در پیچ شمیران به همراه مصطفی کتیرائی و حاج‌طرخانی در تاریکی شب و پس از خروج از جلسه در خیابان امین‌الدوله هدف گلولهٔ یکی از افراد گروه فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه درگذشت. قاتلان او سه نفر به نام‌های محمدعلی بصیری، حمید نیکنام و وفا قاضی‌زاده بودند. شهرداری منطقه ۱۱ در دهه شصت شمسی در محل ترور او یک یادمان نصب کرد که هنوز وجود دارد. اندیشه‌شناسی ضدیت با سنت‌های ایرانی مرتضی مطهری در مورد نمادهای باستانی ایران (نوروز و چهارشنبه سوری) این‌گونه گفته‌است: فلسفه اسلامی مرتضی مطهری برخلاف کسانی چون فردید که فلسفه اسلامی را ذاتاً یونانی می‌دانند، برای فلسفه اسلامی اصالت خاصی قائل است. از این روی نه تنها مانند فردید و اصحاب مکتب تفکیک، فلسفه اسلامی را مغایر با اندیشه اصیل اسلامی نمی‌داند، که حتی در ریشه یابی آن به متون دینی نیز رجوع می‌کند. از نظر مطهری اکثر فلاسفه اسلامی شیعه بودند، چرا که عقل شیعی از ابتدا عقل فلسفی بود. کمونیسم مطهری در نقد معرفت‌شناسی مارکسیسم معتقد بود که ادراک امری مادی نیست و مغز فقط یک ابزار است و عمل ادراک به وسیله روح غیرمادی صورت می‌گیرد. او همچنین معتقد بود که پل ارتباطی میان ذهن و خارج ماهیت است و مفاهیم ذهنی آثار مصادیق خارجی را ندارند. به‌طور مثال اگر جسم خارجی دارای حرکت است نیازی نیست که صورت ذهنی آن هم متحرک باشد. حرکت لازمه وجود خارجی است، نه وجود ذهنی. کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم مهدی خلجی می‌نویسد: «مهم‌ترین نماینده فلسفه اسلامی در آن دوره، محمدحسین طباطبایی در خانه خود در شهر قم مجلس درسی برقرار کرد در نقد مبانی فلسفی کمونیسم. اما آشنایی او و شاگردان‌اش از کمونیسم محدود به جزوه‌ها و مجله‌های فارسی حزب توده بود. حاصل این درس‌ها کتابی با عنوان «اصول فلسفه و روش رئالیسم» شد که با پانوشت‌های مرتضی مطهری در سال ۱۳۳۲ به چاپ رسید. این کتاب بر پایه نوشته‌های تقی ارانی، بنیان‌گذار فکری حزب توده ایده‌های فلسفی کمونیسم را نقادی می‌کرد.» خلجی بر این باور است که سراسر کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بر این گمان استوار است که نوشته‌های ارانی، بهترین نمونهٔ آثار مارکسیستی است؛ در حالی که کسی که جهان‌بینی فلسفی مارکسیسم را از منابع اصلی‌اش بشناسد، کتاب طباطبایی و پانوشت‌های شاگردش [مطهری] را نقدی کمابیش بی‌ربط می‌یابد. تمدن اسلامی مسئله عقب‌ماندگی جوامع مسلمان از دغدغه‌های فکری مطهری بود که سال‌ها او را به خود مشغول کرد. مطهری نظریه‌ای را که علت انحطاط تمدن‌ها را همان علل ایجاد آن می‌داند را مورد قبول نمی‌داند. به عقیده او یکی از عوامل انحطاط مسلمانان فهم غلط آن‌ها از دین است. جامعه مرده و جامعه زنده یکی از دوستان ما … می‌گفت … جامعه را از روی منطق ماشین دودی می‌شناسم: وقتی بچه بودم منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن زمان قطار راه‌آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران- شاه عبدالعظیم بود. من می‌دیدم که قطار وقتی در ایستگاه ایستاده بچه‌ها دورش جمع می‌شوند و آن را تماشا می‌کنند و … احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. . . ..... همین‌که راه می‌افتاد بچه‌ها می‌دویدند، سنگ برمی‌داشتند و قطار را مورد حمله قرار می‌دادند. من تعجب می‌کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی‌زنند، و اگر باید برایش اعجاب قائل بود اعجابِ بیشتر در وقتی است که حرکت می‌کند. . این معمّا برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هرکسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است، اما همین‌که به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی‌کند بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می‌شود. . این نشانه یک جامعه مرده‌است، ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلّم هستند نه ساکت، متحرّکند نه ساکن، باخبرترند نه بی‌خبرتر. ولایت فقیه مطهری دربارهٔ ولایت فقیه می‌گوید: «مسئله ولایت فقیه این نیست که فقیه خودش در رأس دولت قرار می‌گیرد، خودش می‌خواهد عملاً حکومت کند و مجری باشد. نقش فقیه در یک کشور اسلامی که ملتزم و متعهد به اسلام است و اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته‌است نقش یک ایدئولوگ است نه نقش یک حاکم. وقتی که مردم آن ایدئولوژی را پذیرفته‌اند قهراً برای ایدئولوگ هم نقشی قائل هستند یعنی اوست که نظارت می‌کند بر این که این ایدئولوژی درست اجرا می‌شود یا نه، آیا این شخص که می‌خواهد رئیس دولت بشود و به عنوان مجری قانون در کادر اصول این ایدئولوژی حرکت کند صلاحیت چنین کاری را از نظر آن ایدئولوژی دارد یا ندارد؟ ولایت فقیه ولایت ایدئولوژیک است و اساساً خود فقیه را مردم انتخاب می‌کنند. این خودش عین دموکراسی است. اگر ولایت فقیه یک امر انتصابی می‌بود، مثلاً هر فقیهی به وسیله فقیه قبل از خودش به‌طور خاص تعیین شده بود ممکن بود بگوییم که این بر خلاف اصول دموکراسی و نظیر سلطنت موروثی است؛ ولی، فقیه را بر خلاف سلطان و شاه خود مردم انتخاب می‌کنند، رهبر را خود مردم انتخاب کردند و خود مردم انتخاب می‌کنند، مرجع را خود مردم به عنوان یک صاحب نظر در این مکتب انتخاب می‌کنند و بنابراین، این چه منافاتی دارد با اصول دموکراسی و چه تناقضی هست میان جمهوری بودن و اسلامی بودن؟ آیا این که شکل حکومت موقت باشد و محتوا اسلامی باشد تناقض است؟ یعنی اگر شکل حکومت دائمی و موروثی بود دیگر با اسلامی بودن تناقض نداشت؟ چه رابطه‌ای میان این دو است؟» روحانیت شیعه مطهری ضمن اشاره به جایگاه مهم سازمان روحانیت و برخی امتیازات آن بر وجود پاره‌ای نواقص و ضرورت اصلاح آن تأکید می‌ورزد. وی از جمله مهم‌ترین نقاط ضعف سازمان روحانیت را نحوه تأمین بودجه آن می‌داند که به‌طور مستقیم توسط مردم در قالب ارائه وجوهات صورت می‌گیرد. به اعتقاد وی این مسئله با وجود برخی امتیازات، دارای این اشکال است که آزادی و حریّت عقیده روحانیت را در برابر مردم مخدوش می‌سازد، کتاب‌شناسی آیینه جام اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب آزادی معنوی اسلام و نیازهای انسان (اسلام و مقتضیات زمان) (۲ جلد) آشنایی با علوم اسلامی (۳ جلد: منطق و فلسفه، کلام و عرفان و حکمت عملی، اصول فقه و فقه) آشنایی با قرآن (فعلاً ۱۴ جلد) شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی (۵ جلد) امامت و رهبری امدادهای غیبی در زندگی بشر انسان در قرآن انسان کامل انسان و ایمان انسان و سرنوشت بیست گفتار پاسخ‌های استاد به نقدهای کتاب مسئله حجاب پیامبر امی آینده انقلاب اسلامی تعلیم و تربیت در اسلام تکامل اجتماعی انسان توحید جاذبه و دافعه علی جامعه و تاریخ جهاد جهان‌بینی توحیدی حرکت و زمان در فلسفه اسلامی (۲ جلد) حق و باطل حکمت‌ها و اندرزها حماسه حسینی (۲ جلد) خاتمیت ختم نبوت خدمات متقابل اسلام و ایران داستان راستان (۲ جلد) درسهای الهیات شفا (۲ جلد) ده گفتار زندگی جاوید یا حیات اخروی سیری در سیره ائمه اطهار سیری در سیره نبوی سیری در نهج‌البلاغه شرح مبسوط منظومه (۴ جلد) شرح منظومه (۲ جلد) شش مقاله (الغدیر و وحدت اسلامی) شش مقاله (جهان بینی الهی و جهان بینی مادی) عدل الهی (کتاب) عرفان حافظ (تماشاگه راز) علل گرایش به مادیگری (به ضمیمه ماتریالیسم در ایران) فساد و انحراف روحانیت شیعه جلد ۱۵ مجموعه آثار فطرت فلسفه اخلاق فلسفه تاریخ (۲ جلد) قیام و انقلاب مهدی (به ضمیمهٔ شهید) لمعاتی از شیخ شهید مسئله حجاب مسئله ربا (به ضمیمه بانک و بیمه) مسئله نفاق مسئله شناخت معاد مقالات فلسفی (۳ جلد) نبوت نظام حقوق زن در اسلام نظری به نظام اقتصادی اسلام نقدی بر مارکسیسم نهضت‌های اسلام صد سالهٔ اخیر وحی و نبوت ولاها و ولایت‌ها' .. مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی الاسلام/تألیف مرتضی مطهری؛ ترجمه محمدهادی الیوسفی کتابسوزی ایران و مصر آثار دربارهٔ او انتشارات صدرا (تهیه و تنظیم)؛ سیری در زندگانی استاد مطهری؛ با مقاله‌ای از: علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی؛ چاپ چهارم (با اضافات): تهران و قم، انتشارات صدرا، مرداد ۱۳۷۶؛ ۲۸۴ ص. رقعی، تصویر، سند. انجمن اسلامی دانشجویان دانشکدهٔ فنی، دانشگاه تبریز (تحقیق، گردآوری و تنظیم)؛ انفکاک تعقّل از تدین) بررسی علل و زمینه‌های خارجیگری و ممیزات خوارج از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری؛ بی‌چا (فتوکپی): هیئت مکتب‌الشهدای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز و علوم پزشکی، رمضان ۱۴۱۹ هـ.ق. ۲۰ ص. رقعی. خانهٔ فرهنگ جمهوری اسلامی ایران (مترجم)؛ المطهری‌العبقری‌الرسالی (دراسة لأفکاره من خلال‌الموتمرالدولی عقد فی دمشق)؛ [چاپ اول]: سوریه، دمشق، خانهٔ فرهنگ جمهوری اسلامی ایران، ۱۴۱۱ هـ.ق. ۲۴۰ ص. وزیری. [سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبریز (تهیه و تنظیم)]، خبره و خبرگان از دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی [و] استاد شهید مطهری؛ بی‌چا (فتوکپی): تبریز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبریز، بی‌تا: ۴۰ ص. جیبی، تصویر. نگارش، حمید و علی باقی نصرآبادی؛ نگارش، حمید و علی باقی نصرآبادی؛ استاد مطهری و دغدغهٔ اسلام اصیل؛ چاپ اول: تهران و قم، انتشارات لوح محفوظ، ۱۳۷۹؛ ۲۴۰ ص. رقعی. استاد مطهری و دغدغهٔ اسلام اصیل؛ چاپ اول: تهران و قم، انتشارات لوح محفوظ، ۱۳۷۹؛ ۲۴۰ ص. رقعی. واثقی‌راد، محمدحسین (گردآوری)؛ مطهری مطهر اندیشه‌ها (جلد دوم)؛ چاپ اول: قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، اردیبهشت ۶۴؛ ۵۰۰ ص. وزیری، تصویر، سند. کتاب‌شناسی توصیفی استاد مرتضی مطهری؛ میراحمد باقرزاده ارجمندی؛ تبریز، مؤسسهٔ تحقیقاتی علوم اسلامی ـ انسانی دانشگاه تبریز، ۱۳۸۱. موزه در سال ۱۳۴۶ به دلیل تأسیس حسینیه ارشاد و با اصرار دوستان خود برای نزدیکی به حسینیه، به خیابان دولت، محله قلهک نقل مکان کرد. وی در مدت ۹ سال اقامت خود در این خانه (از ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۵) که بیشترین زمان را نسبت به بقیه سال‌های سکونت خود در تهران داشت، بیشترین آثار خود را در این خانه تألیف کرد. این خانه که در دو طبقه بنا شده‌است از سال ۱۳۶۸ تبدیل به موزه شده‌است. در طبقه اول این موزه دست‌نوشته‌ها و وسایل شخصی مطهری و در طبقه دوم کتاب‌های او به نمایش درآمده است. قرائت خانه‌ای هم در طبقه دوم این خانه برای مطالعه آثار او وجود دارد. این موزه سمینارها و نشست‌هایی نیز دربارهٔ آثار مطهری برگزار می‌کند. یادبود در دهه ۱۳۶۰، شهرداری منطقه ۱۱ تهران بنای یادبود کوچکی در نزدیکی محل ترور مرتضی مطهری در خیابان پارک امین‌الدوله در محله دروازه شمیران شهر تهران برپا کرد. روز ۱۲ اردیبهشت را، که پیش از آن به یاد ابوالحسن خانعلی روز معلم نامگذاری شده بود، پس از درگذشت مطهری در ۱۱ اردیبهشت، و با یک روز تأخیر به نام وی نامگذاری کردند. همچنین در اولین دوره همایش چهره‌های ماندگار که در سال ۱۳۸۰ برگزار شد مرتضی مطهری به عنوان تنها منتخبی که در قید حیات نبود برگزیده شد. همچنین دبیرستانی پسرانه بزرگ و معروف هیات امنایی در منطقه ی ۶ تهران به یاد او نامگذاری شده است جستارهای وابسته فلسفه اسلامی معاصر محمدتقی فلسفی سید محمد بهشتی روز معلم پانویس منابع زندگی‌نامهٔ مرتضی مطهری کتاب مسئله حجاب-مرتضی مطهری پیوند به بیرون آموزگاران کشته‌شده استادان دانشگاه تهران اسلام‌شناسان مسلمان شیعه اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران اعضای حزب مؤتلفه اسلامی اعضای شورای انقلاب اسلامی ایران افراد مربوط به انقلاب ۱۳۵۷ ایران انقلابیون اهل ایران اهالی فریمان برگزیدگان جایزه سلطنتی کتاب سال برگزیدگان همایش چهره‌های ماندگار در الهیات ترورشدگان توسط گروه فرقان خاک‌سپاری‌ها در حرم فاطمه معصومه خاک‌سپاری‌ها در مسجد بالاسر (حرم فاطمه معصومه) دانش‌آموختگان حوزه علمیه قم دانش‌آموختگان دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران درگذشتگان ۱۳۵۸ درگذشتگان ۱۹۷۹ (میلادی) روحانیان اهل تهران روحانیان شیعه اهل ایران روحانیان شیعه دوازده‌امامی زادگان ۱۲۹۸ زادگان ۱۹۱۹ (میلادی) زادگان ۱۹۲۰ (میلادی) سیاستمداران ترورشده اهل ایران شاگردان سید روح‌الله خمینی شاگردان سید محمدحسین طباطبایی عالمان شیعه عالمان مسلمان فیلسوفان اسلامی فیلسوفان اهل ایران فیلسوفان مسلمان قربانیان تروریسم اهل ایران کشته‌شدگان در ایران مرگ به وسیله اسلحه گرم در ایران نویسندگان تاریخ ایران کمبریج نویسندگان متون دینی نویسندگان مرد اهل ایران
6296
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%A7%D8%B5%D9%88%D8%A6%DB%8C
خرمای خاصوئی
خرمای خاصوئی نام گونه‌ای از خرما در جنوب ایران است. این گونه از خرما بسیار مرغوب است، دانه‌ای گرد و رنگی سرخ کمی مایل به نارنجی دارد. پوستش نازک و خوش‌طعم است. خارک و رطب و خرمایش فروش زیادی دارد و پرطرفدار است. خرمای خاصوئی در کشورهای حوزهٔ خلیج فارس خیلی مشهور است. همچنین نخل و خرمای خاصوئی در روستای ایلود شهرستان بستک هرمزگان بسیار مشهور و مرغوب و یکی از مهم‌ترین کالاهای اقتصادی این روستاست. روستای ایلود سالانه هزاران تن خرمای خاصوئی صادر می‌کند. منبع محمدیان، کوخردی، محمد، «به یاد کوخرد»، جلد دوم، چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی. خرما
6297
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%86%DB%8C%D8%B2%DB%8C
خنیزی
خنیزی نام گونه‌ای از خرما در جنوب ایران است. رنگ آن قرمز، کمی کشیده، هسته‌اش سیاه و کوچک است. شیره‌اش فراوان و بسیار شیرین استو نسبت به گونه دیگری از خرما به نام خرمای خاصوئی شیره بیشتری دارد. خرمای خنیزی در مرحله خارک و رطب به عنوان میوه نوبرانه طرفداران زیادی دارد. خارک و رطب خنیزی به رنگ قرمز می‌باشد و خرمای کاملاً رسیده آن رنگی بین مشکی و قرمز رنگ می‌باشد. میزان شیرینی و قند خرمای خنیزی بسیار بالا می‌باشد. خرمای خنیزی طبعی گرم دارد و برای تمامی مزاج‌ها سازگار نمی‌باشد. خرمای خنیزی در کشورهای حوزهٔ خلیج فارس مخصوصاً در امارات خیلی مشهور است. نگهداری خرمای خنیزی بافتی نرم و مرطوب دارد و از نمونه ارقام خرمای نوع تر به‌شمار می‌آید و در صورتی که در شرایط مناسبی نگهداری نشود به سرعت دچار ترش شدگی یا کپک زدگی می‌شود. برای حمل و نقل و جابه جایی خرمای خنیزی معمولاً از کانتینرهای یخچال دار استفاده می‌شود و بهترین شرایط برای نگهداری این رقم خرما در دمای منفی ۵- درجه سانتی گراد می‌باشد. پانویس منابع محمدیان، کوخردی، محمد، “ «به یاد کوخرد» “، جلد دوم. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی. محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی. الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد. خرما
6301
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%20%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87
ادبیات فارسی میانه
ادبیات پهلوی یا ادبیات فارسی میانه به مجموعه‌ای از نوشته‌ها به زبان پهلوی گفته می‌شود. تاریخچه ادبیات پهلوی کهن‌ترین اثر بازمانده از فارسی میانه سکه‌های معروف به سکه‌های پارسی هستند که در واقع سکه‌های فرمان‌روایان ایالت پارس در سدهٔ نخست میلادی بوده‌اند. از زمانی که انتظار داریم به زبان فارسی میانه گفتگو می‌شده باشد، یعنی از سدهٔ سوم پیش از میلاد تا سدهٔ سوم میلادی این سکه‌های پارسی تنها اثرهایی هستند که به دست آمده‌اند. پس از این دورهٔ ششصدسالهٔ خاموشی، کهن‌ترین سندهای فارسی میانه کتیبه‌های شاهان نخست ساسانی و نوشته‌های مانویان در سدهٔ سوم میلادی هستند. از این تاریخ به بعد تا سدهٔ نهم میلادی (یعنی تا سدهٔ سوم هجری) از سنت نگارش فارسی میانه سندهای بسیاری در دست داریم. ماریان موله معتقد است که همهٔ نوشته‌های فارسی میانهٔ زردشتی به دوران عباسی و قرن ۹ و ۱۰ پس از میلاد تعلق دارند. به این ترتیب که در آن دوران در منطقهٔ فارس و در میان اعضای خاندانی از موبدان جنوب ایران یک باززایی مَزدیَسنایی رخ داده و به موجب آن، بسیاری از آثار دینی زردشتی با هدف محافظت از میراث کهن و یادآوری سنت باستان از نو نگارش شده‌اند. به سخن دیگر، کتاب‌ها و رساله‌های فارسی میانهٔ زردشتی که اکنون در دست است نه صورت اصلی و نخستین آنها، بلکه تألیفاتی دست‌دوم یا دست‌سوم است. رابرت چارلز زنر نیز معتقداست که کتاب های پهلوی اگرچه عمدتاً نظرات و آرای کلامی مربوط به آخرین قرن از حکومت ساسانیان را منعکس کرده‌اند،‌ اما خود در قرن ۹ میلادی نوشته شده‌اند. زنر معتقد است که برخی از کتاب‌های پهلوی قطعاتی ترجمه‌شده از متون اوستایی مفقودشده هستند. به باور زنر زبان اوستا در دوران ساسانیان و پس از آن غیرقابل فهم بوده، ‌و به همین دلیل مفسران اوستا درک درستی از محتوای آن نداشته و مشخص است که حتی در دوران ساسانی نیز موبدان زبان دعاهایی را می‌خوانده‌اند درک نمی‌کرده‌اند و از اورادی که می‌خوانده‌اند سر در نمی آورده‌اند. دسته‌بندی اثرهای بازمانده از فارسی میانه اثرهای برجای‌مانده از فارسی میانه را می‌توان در سه گروه جای داد: سنگ‌نوشته‌ها: سنگ‌نوشته‌های شاهان ساسانی، سنگ‌نوشته‌های بزرگان دربار ساسانی، کتیبه‌های مزارها، کتیبه‌های وقف، کتیبه‌های یادگاری، دیوارنوشته‌ها، سفال‌نوشته‌ها، پوست‌نوشته‌ها، پاپیروس‌نوشته‌ها، ظرف‌نوشته‌ها، سکّه‌ها (سکّه‌های پارسی، ساسانی، کوشانی-ساسانی، عرب-ساسانی، عرب-طبرستانی و بیزانسی-ساسانی)، مُهرها و مُهرواره‌های ساسانی، نشان‌ها و افسون‌ها، وزنه؛ کتاب‌ها: زَند، پازند، کتاب‌های نوشته‌شده بر پایهٔ اوستا و زَند، کتاب‌های کلامی و فلسفی، پیش‌گویی و الهام، اندرزنامه‌ها، رسالهٔ یوشْتِ فْرَیان و اَخْتْ (Yōšt ī Frayān ud Axt)، درختِ آسوریک، کارنامهٔ اردشیر بابکان، شهرستان‌های ایران، یادگارِ زَریران، رساله‌های فقهی و حقوقی، رساله‌های کوچک آموزشی، فرهنگ‌ها، زَبورِ پَهْلَوی، اثرهای مانوی؛ جمله‌ها و واژه‌های پراکنده در کتاب‌های عربی و فارسی. فهرست تفصیلی اثرهای بازمانده از فارسی میانه یک. اثرهای کتیبه‌ای الف. کتیبه‌ها به خطّ فارسی میانهٔ کتیبه‌ای ب. کتیبه‌ها به خطّ فارسی میانهٔ کتابی پ. سفال‌نوشته‌ها ت. پوست‌نوشته‌ها و پاپیروس‌نوشته‌ها ث. فلزنوشته‌ها ج. مُهرهای ساسانی چ. سکه‌ها سکّه‌های پارسی سکه‌های ساسانی سکه‌های کوشانی-ساسانی سکه‌های عرب-ساسانی سکه‌های عرب-تبرستانی سکه‌های بیزانسی-ساسانی دو. کتاب‌های فارسی میانهٔ زرتشتی الف. فرهنگ‌ها یا واژه‌نامه‌ها فرهنگ اویم-ایک یا اویم-ایوَک (Ōīm-ē(wa)k) فرهنگ پهلویک ب. ترجمه‌ها و تفسیرهای اوستا به فارسی میانه زردشتی یا همان زَند پ. دانشنامه‌های زردشتی دینکرد بُندَهِشن دادِستانِ دینی نامه‌های منوچهر گزیده‌های زادسپَرَم روایت پهلوی ت. متن‌های فلسفی و کلامی شکَندگُمانیگ وِزار دینکرد سوم ث. الهام و پیشگویی اَرداویرازنامه زَندِ وُهومَن یشت اَیادگارِ جاماسبیگ ج. اندرزنامه‌ها دادِستانِ مینوی خرَد دینکرد ششم چ. مناظره‌ها ح. متن‌های حماسی، تاریخ و جغرافیا خ. قانون‌های دینی و حقوقی شایِست ناشایِست روایتِ اُمیدِ اَشَوَهِشتان مادَیانِ هزاردادِستان د. رساله‌های کوچک دربارهٔ آیینِ نامه‌نویسی (abar ēwēnag [ī] nāmag-nibēsišnīh) ذ. شعر سه. ادبیات مانوی الف. کتاب‌های نوشته‌شده به دست خود مانی انجیل زنده گنجینه زندگان فِرَقماطیا رازها غول‌ها نامه‌ها زبور اَرژَنگ شاپورگان روایت‌هایی از مانی که شاگردانش گرد آورده بوده‌اند (معروف به کفالایا) ب. اثرهای نوشته‌شده به دست شاگردان مانی پ. شعرها پانویس منابع پیوند به بیرون ادبیات و شعر و تاریخ‌نویسی در عصر ساسانی ترجمهٔ انگلیسی بسیاری از کتابهای پهلوی ادبیات فارسی میانه ادبیات آسیا زبان فارسی میانه تاریخ ادبیات فهرست‌های مربوط به ادبیات متون زرتشتی مقاله‌های بدون منبع فارسی میانه
6302
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D9%81%D8%B1%D9%86%D8%A8%D8%BA%20%D9%81%D8%B1%D8%AE%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%86
آذرفرنبغ فرخزادان
آذرفَرْنْبَغ ِ فرخزادان موبد و دانشمندی زرتشتی و نویسنده کتاب ماتیکان گجستک ابالیش (رساله عبداللیث یا عبدالله ملعون) بود. برپایه آگاهی‌هایی که در این کتاب آمده وی به بغداد رفته و در دربار مأمون، خلیفهٔ عباسی، با زرتشتی به‌اسلام‌گرویده‌ای به گفتگو پرداخت و از این گفتگو پیروز بیرون آمد. آن زرتشتی که دین‌هرمزد نام داشته پس از مسلمان شدن نام خود را عبداللیث گذاشته بوده است. آذرفرنبغ که در سالهای ۲۱۸ تا ۱۹۸ زندگی می‌کرده به گرد آوری و تهیه و تدوین بزرگ‌ترین دانش‌نامه دین زرتشت به نام دین‌کرد پرداخت و تمدن ایرانی را دوباره زنده کرد. در بخش‌های واپسین کتاب سوم دینکرد از اذیت و آزار بی‌اندازه ایرانیان بدست عرب‌ها سخن رفته است. تبار آذرفرنبغ به آذرپاد مهراسپندان، موبد زمان شاپور دوم ساسانی، می‌رسیده است. جستارهای وابسته روایات آذرفرنبغ فرخزادان منابع ادبیات فارسی میانه موبدان
6304
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D9%BE%D8%A7%D8%AF%20%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86
اندرزنامه آذرپاد مهراسپندان
اندرزهای آذربادِ مَهرَسپَندان سه دسته اندرز و چند پاره اندرزهای است که به آذرباد مهرسپندان، موبدان موبد ایران، در زمان شاپور دوم ساسانی (دوران پادشاهی ۳۷۹ تا ۳۰۹ میلادی) نسبت داده شده‌است. اندرز آذرباد مهرسپندان نامبرده در نویسه پهلوی. این اندرزنامه با این جستارها آغاز می‌گردد که آذرباد فرزندی نداشت ولی با امید داشتن به خدا خاوند (صاحب) فرزندی شد که او را نام پیامبر دین خود زردشت نام نهاد و اندرزهایی بدو بنمود. واژه‌ای چند از آذرباد مهرسپندان. به گفته گردآورندهٔ این نسک این اندرزها سخنانی است که آذرباد هنگام درگذشت به مردم گیتی گفته و آموخته‌است. اندرز انوشگ روان آذرباد مهرسپندان این مجموعه فصل ۶۲ کتاب روایات پهلوی را سامان می‌دهد. ده اندرز به نام آذرباد مهرسپندان و دیگر پوریوتکیشان. این ده اندرز بیشتر از گونه اندرزهای آزمودنی و رفتاری و اخلاقی همگانی اند و کمتر رنگ و روی دینی دارند. اندرزی از آذرباد مهرسپندان در دینکرد بازگو شده‌است که در آن کارهای گیتی به ۲۵ در و سپس به ۵ دسته بخش شده‌است و هر دسته به یکی از عوامل، یعنی بخت، کردار، خوی، جوهر، و ارث (برماندبر) وابسته شده‌است. در کتاب ششم دینکرد اندرزهای دیگری نیز به آذرباد مهرسپندان وابسته است و برخی از آن‌ها به ترجمهٔ عربی نیز در دست است. از دیگر اندرزنامه‌های نامدار به زبان پارسی میانه می‌توان از اینها نام برد: بزرگ میترای بُختگان (اندرزنامه بخت آفرید و بزرگمهر و خسرو انوشیروان) پندنامه بهزاد فرخ فیروز اندرز فرنبغ فرخ زاد اندرز اوشنر دانا اندرز دانایان به مزدَیَسنان اندرز پوریوتکشیان اندرز پیشینیان اندرز دستوران به بهدینان اندرز خسرو کواتان (قبادان). پانویس منابع تفضلی، احمد، و به کوشش آموزگار، ژاله. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۶ ISBN 964-5983-14-2 ادبیات فارسی میانه
6307
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1%20%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%20%28%D9%BE%D8%B3%D8%B1%20%D8%B3%DB%8C%D9%81%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%29
جهانگیر میرزا (پسر سیف‌الله میرزا)
جهانگیر میرزا شاهزاده قاجار و نوه فتحعلی‌شاه قاجار بود. جهانگیر میرزا پسر سیف‌الله میرزا (پسر چهل و دوم فتحعلی شاه) بود. خواهر او، تاج‌الدوله دومین زن عقدی ناصرالدین‌شاه بود. جهانگیر میرزا پس از ازدواج عصمت‌الدوله، دختر تاج‌الدوله با دوستمحمدخان معیرالممالک مباشر خاندان معیرالممالک شد. جهانگیر میرزا صاحب چهار فرزند بود: امان‌الله میرزا ضیاءالدوله عبدالله قاجار حبیب‌الله میرزا سردار منتخب کرامت‌السلطنه، همسر اسدالله میرزا شهاب‌الدوله منابع شخصیت‌های تاریخی رجال قاجاریان معاصران ناصر الدینشاه خاندان جهانبانی شاهزادگان قاجار
6309
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B7%D9%87%20%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86
طه حسین
طه حسین (۱۴ نوامبر ۱۸۸۹ – ۲۸ اکتبر ۱۹۷۳) نویسنده، حافظ قرآن و سخنور مصری و از پیشگامان جنبش نوگرایی در مصر بود. زندگی طاها در اثر عفونت چشم در سن سه سالگی نابینا شد. پس از درس گرفتن از یک آموزگار سنتی در جوانی راهی دانشگاه الازهر شد و در آنجا در رشته الهیات و ادبیات عرب به تحصیل پرداخت. او از محدودیت اندیشهٔ استادان خود در عذاب بود. کار دانشگاهی زمانی که دانشگاه ملی قاهره در سال ۱۹۰۸ تأسیس گشت، حسین با وجود نابینایی و تهیدستی، بزودی جایی برای خود در این دانشگاه باز کرد. او نخستین دانش‌آموختهٔ این دانشگاه بود که به دریافت دکترا نائل آمد. رسالهٔ دکترای وی دربارهٔ ابوالعلاء معری، شاعر شک‌گرای عرب بود. پس از آن در ۱۹۱۴ به سوربن رفت و در پاریس نیز در ۱۹۱۷ رسالهٔ دکترایی تحت عنوان «فلسفهٔ اجتماعی ابن‌خلدون» نگاشت. در بازگشت به مصر استاد ادبیات عرب و یکی از بنیادگذاران دانشگاه اسکندریه شد. طه حسین رمان‌ها و رساله‌های بسیاری نوشت ولی در غرب بیشتر بخاطر زندگینامه خودنوشته‌اش به نام آن روزها شهرت یافته‌است. حسین خدیو جم این کتاب را به فارسی برگردانده است. او یکی از هواداران سرسخت انقلاب ۱۹۵۲ مصر بود و بر اهمیت آزاد و دموکراتیک بودن آموزش و تحصیل تأکید بسیار داشت. حسین در ۱۹۵۰ وزیر آموزش و پرورش مصر شد و در پی آن، حکومت جدید آموزش همگانی را برای همگان آزاد و رایگان کرد که این امر هنوز نیز جاری و ساری است. طه حسین در سال ۱۹۲۶ در کتاب «فی الشعر الجاهلی» به‌طور تلویحی می‌گوید "از قرآن به عنوان منبع تاریخی عینی نمی‌توان استناد کرد. طبیعتاً این گفته‌ها خشم دانشگاه الازهر را برانگیخت. برخی مدعی شدند که طه حسین به اسلام توهین کرده‌است. از دیگر آرای جنجالی او، زیر سؤال بردن اصالت بسیاری از اشعار کلاسیک عرب قبل از اسلام است. به اعتقاد طه حسین، آنچه به عنوان اشعار جاهلی (مانند معلقات سبع) باقی مانده، قابل اعتماد نیست و بعد از اسلام ساخته شده و به شعرای دوران جاهلی منسوب شده است. جستارهای وابسته محمد عبده احمد صبحی منصور پانویس منابع ویکی‌پدیای انگلیسی. Gershoni, I.، J. Jankowski. (1987). Egypt, Islam, and the Arabs. Oxford: Oxford University Press. Egypt: The Ramatan, Taha Hussein Museum, Cairo, Egypt پیوند به بیرون استادان دانشگاه قاهره استادان دانشگاه نابینا اهالی استان منیا تاریخ‌نگاران اهل مصر تاریخ‌نگاران سده ۲۰ (میلادی) دانش‌آموختگان دانشگاه الازهر دانش‌آموختگان دانشگاه پاریس دانش‌آموختگان دانشگاه قاهره دانش‌آموختگان دانشگاه مونپلیه درگذشتگان ۱۹۷۳ (میلادی) رمان‌نویسان اهل مصر رمان‌نویسان عرب رنسانس عربی زادگان ۱۸۸۹ (میلادی) مترجمان اهل مصر مترجمان سده ۲۰ (میلادی) ملی‌گرایان اهل مصر منتقدان نژادگرایی عربی نابینایان اهل مصر نویسندگان اهل مصر نویسندگان عربی سده ۲۰ (میلادی) نویسندگان نابینا فیلسوفان اهل مصر
6312
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%88%20%D8%A2%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7
لاریندو آلمیدا
لاریندو آلمیدا نوازنده گیتار برزیلی و از پایه‌گذاران بوسانووا و جاز برزیلی بود. پانویس برندگان جایزه گرمی درگذشتگان ۱۹۹۵ (میلادی) درگذشتگان به علت سرطان خون درگذشتگان به علت سرطان در کالیفرنیا دور از وطن‌های اهل برزیل در ایالات متحده آمریکا زادگان ۱۹۱۷ (میلادی) گیتاریست‌های مرد موسیقی‌دانان جاز اهل برزیل موسیقی‌دانان جاز مرد موسیقی‌دانان کلاسیک سده ۲۰ (میلادی) موسیقی‌دانان مرد سده ۲۰ (میلادی) نوازندگان گیتار جاز اهل برزیل نوازندگان گیتار سده ۲۰ (میلادی) نوازندگان گیتار کلاسیک اهل برزیل گیتاریست‌های مرد اهل برزیل
6315
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%DB%8C%DA%A9%20%DA%A9%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7
چیک کوریا
چیک کوریا (۲۰۲۱–۱۹۴۱) نوازنده پیانو و دیگر سازهای شستی‌دار بود. او چندین بار برندهٔ جایزه گرمی شده که بیشترشان در همکاری با گری برتون رقم خورده‌است.معروفیت او بیشتر به‌خاطر آثار او در دههٔ ۱۹۷۰ در سبکِ جاز فیوژن است، البته سهم او در موسیقیِ جاز متعارف نیز بسیار بزرگ است. او پیرو مکتب ساینتولوژی بود. کوریا در ۹ فوریهٔ ۲۰۲۱ در ۷۹ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت. منابع Wikipedia contributors, "Chick Corea," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Chick_Corea&oldid=208298060 آمریکایی‌های کالابریایی‌تبار آهنگسازان پست-باپ آهنگسازان جاز اهل ایالات متحده آمریکا آهنگسازان جاز سده ۲۰ (میلادی) آهنگسازان جاز سده ۲۱ (میلادی) آهنگسازان جاز مرد افراد آمریکایی اسپانیایی‌تبار افراد آمریکایی ایتالیایی‌تبار افراد آمریکایی سیسیلی‌تبار افراد زنده اهالی چسترفیلد، ماساچوست اهالی چلسی، ماساچوست اهالی ماساچوست برندگان جایزه گرمی لاتین برندگان جایزه گرمی پیانونوازان پست-باپ پیانیست‌های جاز فیوژن دانش‌آموختگان مدرسه جولیارد درگذشتگان ۲۰۲۱ (میلادی) درگذشتگان به علت سرطان در فلوریدا زادگان ۱۹۴۱ (میلادی) ساینتولوژیست‌های اهل ایالات متحده آمریکا مایلز دیویس موسیقی متقاطع موسیقی‌دانان اهل ماساچوست نوازندگان پیانو آفریقایی‌تبار اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو جاز اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان پیانو مرد اهل ایالات متحده آمریکا نوازندگان کیبورد سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا هنرمندان ئی‌سی‌ام رکوردز
6324
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%DA%A9%D9%88%D8%AE%D8%B1%D8%AF
آرامگاه علمای کوخرد
بارگاه یا آرامگاه علمای کوخرد (دوگنبدان کوخرد) از مکان‌های دیدنی نزدیکی دهستان کوخرد واقع در بخش کوخرد هرنگ در شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان و یکی از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است. این بنای تاریخی در سمت جنوب جاده بستک به بندر لنگه است. این آرامگاه در میان گورستان دهستان کوخرد و در ۱۰۰۰ متری غرب دهستان کوخرد واقع شده‌است. محل آن ۳۰۰ متر از محله تازه‌بنیاد «دهنو» کوخرد فاصله دارد و در جنوب گود میان ده قرار دارد. در لهجه محلی به آرامگاه، «زیارت» گفته می‌شود. مجموعهٔ دو گنبدان کوخرد و ثبت آثار ملی این بنای تاریخی یکی از شاهکارهای بنائی یکی از مشهورترین معماران بزرگ منطقه بستک و جهانگیریه، «محمد شریف معمار» بنا گردیده‌است. این بنای تاریخی و مذهبی چند سال پیش به عنوان یکی از آثار ملی توسط سازمان میراث فرهنگی کشور با نام «مجموعهٔ دو گنبدان» به ثبت رسیده‌است. بنای این آثار برجسته و تاریخی بین سال‌های ۱۱۴۹ تا ۱۱۵۱ ه‍.ق ساخته شده‌است. مجموعهٔ دو گنبدان کوخرد در ۲۷ بهمن ۱۳۸۲ خورشیدی به ثبت رسیده‌است. بنای دوگنبدان آرامگا چند تن از بزرگان و مشاهیر بستک و جهنگیریه، «حاج شیخ عبدالرحمان بزرگ»، «قاضی حاج ملا اسماعیل» و «حاج ملا عبدالواحد» است. این بزرگان که در دورهٔ خود به علم و فقه و حدیث و دانایی شهرت فراوان داشته‌اند. این اثر زیبا و دیدنی در ابتدای ورودی کوخرد از مسیر بستک به کوخرد و در غرب کوخرد قرار دارد. این اثر فرهنگی مربوط به چند صد سال قبل و با گنبد اورچین ساخته شده‌است که چندین بار توسط خیرین و انجمن میراث فرهنگی کوخرد بازسازی شده‌است. آرامگاه عبدالرحمان بستکی وی از دین‌شناسان شناخته‌شده بود. آموزه‌های دینی و طریقت را از برادر بزرگ خود عبدالقادر آموخت و در مدرسه شیخ بستک مدرس بود، مدتی در مکه ادامه تحصیل کرد و در آنجا از علمای برجسته و تراز اول شناخته شد. بعدها در کوخرد مدرسه‌ای بنا کرد و به کودکان علوم شرعی درس می‌داد. وی از حاصل کشاورزی از کاریزهایی که خودش احداث کرده بود زندگی‌اش را می‌گذراند و چندی پس از درگذشت شیخ عبدالقادر مردم را راهنمایی دینی می‌کرد. وی در سال ۱۱۴۹ ه‍.ق در کوخرد فوت کرد. آرامگاه اسماعیل بستکی وی فرزند حسن بستکی برادر عبدالرحمان بزرگ و برادر عبدالقادر بستکی بود. مرد پارسایی بود و از طرف عمویش کار قضاوت کوخرد و هرنگ و لمزان و انجیره و دژگان را برعهده داشت. بیشتر عمر خود را در کارهای کشاورزی و غرس درختان نخل صرف می‌کرد و دام زیاد داشت. به دامداری اشتیاق بسیاری داشت. او در ۱۱۵۳ ه‍.ق در هرنگ فوت کرد و در بقعهای جنب بارگاه برادرش شیخ عبدالرحمان بزرگ به خاک سپرد شد. آرامگاه عبدالواحد فرزند ملا اسماعیل معروف بود به حاجی ملا عبدالواحد آخوند، یکی از علما و قاضیان معروف این بخش بود. فوت او در روستای هرنگ رخ داد و در بقعه کوخرد جنب گور پدرش به خاک سپرده شد. آرامگاه عبدالرحمان و آرامگاه اسماعیل و آرامگاه عبدالواحد در یک محوطه قرار دارد. ارچین دوگنبدان کوخرد از طرف یونسکو مورد توجه قرار گرفته و علت آن نیز خراب شدن یکی از ابنیه‌های تاریخی مذهبی در کشور عراق بوده که می‌خواستند مرمت اش کنند و مختصات مهندسی و معماری آن را از شوش دانیال و دو گنبدان کوخرد می‌گیرند؛ که به وسیلهٔ مطالبی که در سایت ویکی‌پدیا گذاشته شده یود با آن آشنا شده بودند و تأیید کرده‌اند که معماری دوگنبدان در جنوب ایران (کوخرد) منحصر به فرد است. حتی این اثر قابلیت ثبت جهانی نیز دارد. ارچین به پنبدهای مخروطی (مطبق و پله پله) ولانه زنبوری مثل گنبد آرامگاه (دو گنبدان کوخرد) گفته می‌شود. پانویس جستارهای وابسته موقعیت دوگنبدان کوخرد بر روی Google Maps فهرست منابع و مآخذ محمدیان، کوخری، محمد، «به یاد کوخرد»، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی. درگاه فهرست آثار ملی ایران فهرست آثار فرهنگی تاریخی ثبت شده در فهرست آثار ملی شهرستان بستک محمد، صدیق «تارخ فارس» صفحه‌های (۵۰–۵۱)، چاپ سال ۱۹۹۳ میلادی. الکوخردی، محمد، بن یوسف، (کُوخِرد حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد. محمدیان، کوخردی، محمد، (شهرستان بستک و بخش کوخرد) ، ج۱. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۵ میلادی. آرامگاه‌ها در استان هرمزگان آرامگاه‌ها در ایران تاریخ استان هرمزگان جاذبه‌های گردشگری استان هرمزگان سازه‌ها و یادمان‌های خاک‌سپاری شهرستان بستک محوطه‌های باستان‌شناختی در ایران مقبره‌ها در ایران یادبودها و یادواره‌ها در ایران
6352
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%DA%A9%D8%B3%DB%8C%E2%80%8C%D9%84%D9%86%D8%AF
دیکسی‌لند
دیکسی‌لند نام سبک جاز رایج در اوائل قرن بیستم در شهر نیواورلئان است. این نام برای دوست‌داران موسیقی جاز یادآور سبک بخصوصی از جاز است اما از آن‌جا که در دههٔ ۱۹۵۰ میلادی، دیکسی‌لند از طرف برخی گروه‌های آماتور و نوظهور مورد تاخت و تاز قرار گرفت و به‌اصطلاح خراب شد، بسیاری از موسیقی‌دانان اصیل این سبک ترجیح می‌دهند به‌جای واژهٔ «دیکسی‌لند» از آن با عنوان جاز «سنتی»، «کلاسیک» یا «نیواورلئان جَز» یاد کنند. تاریخچه اولین صفحه جاز که ضبط شد کار یک گروه از نوازندگان سفید پوست آمریکایی بود که نام خود را گروه جاز دیکسی‌لند گذاشته بودند. تاریخ این ضبط ۲۶ فوریه ۱۹۱۷ است. در آن سال‌ها نوازندگان سیاه پوست به تدریج موسیقی جاز را ساختند ولی امکان (یا تمایل به) ضبط را نداشتند. تبعیض نژادی در جامعه آمریکا بسیار رایج بود و سیاهان هم اغلب توان مالی این کارها را نداشتند. گروه جاز دیکسی‌لند با به‌کار بردن تکنیک‌هائی که از نوازندگان سیاه گرفته بودند این صفحه را پر کردند. نوازندگان سیاه جاز اغلب در کافه‌ها و مجالس و محل‌های مشکوک نیواورلئان می‌نواختند. نیواورلئان در ایالت جنوبی لوئیزیانا قرار دارد که زمانی قبل از جنگ داخلی آمریکا در آن اسکناسی ده دلاری منتشر شده بود و روی آن به زبان فرانسه کلمه ده نوشته شده بود. فرانسوی‌ها ده را «dix» می‌نویسند و «دی» می‌خوانند. زبان بسیاری از مردم لوئیزیانا فرانسه‌است ولی خیلی‌ها در آن ایالت و ایالت‌های دیگر از این تلفظ بی‌خبر بودند و آن کلمه را «دیکس» می‌خواندند و محض شوخی به آن اسکناس می‌گفتند «دیکسی». کم‌کم به ایالت‌های جنوبی هم (به شوخی) گفتند «دیکسی‌لند» یعنی سرزمینی که در آن اسکناس دیکسی رایج است؛ و البته جنوب یا دیکسی‌لند هم مرکز و خاستگاه جاز بود. پس آن گروه سفید پوست که موسیقی جاز را به روش سیاهان جنوب (بخصوص نیواورلئان) می‌نواختند احتمالاً برای تبلیغ این‌که موسیقی آن‌ها همان موسیقی سیاهان جنوب است نام خود را گروه جاز دیکسی‌لند گذاشتند. اگرچه این نام بر روی این سبک ماند ولی خود سیاهانی که دیکس‌لند می‌نواختند نام‌های دیگر را بکار می‌بردند. مشخصات جاز دیکسی‌لند مشخصه اصلی جاز را، که ضدضرب و بداهه‌نوازی است، دارد ولی بداهه‌نوازی نوازندگان دیکسی‌لند معمولاً هم‌زمان انجام می‌گیرد یعنی بجای اینکه قسمت ضرب زمینه‌ای فراهم کند و نوازندگان اصلی به نوبت بداهه‌نوازی کنند، همه باهم مشغول بداهه‌نوازی می‌شوند. نتیجه موسیقی شلوغ و پلوغی است که اگر نوازندگانش به‌حد کافی باهم نواخته باشند و باهم جور شوند بسیار هم شنیدنی و شاد است. پانویس اصطلاحات جاز جاز آمریکایی دیکسیلند سبک‌های موسیقی جاز مکتب‌های موسیقی موسیقی نیواورلئان سبک‌های موسیقی سده ۲۰ (میلادی)
6354
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87%20%D9%BE%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA%D8%B2%D8%B1
جایزه پولیتزر
جایزه پولیتزر ، جایزه‌ای در روزنامه‌نگاری، ادبیات و موسیقی است که چندین بخش دارد و معتبرترین جایزه روزنامه‌نگاری در آمریکا است که هر سال (از ۱۹۱۷) با نظارت دانشگاه کلمبیا به روزنامه‌نگاران، نویسندگان، شاعران و موسیقی‌دانان داده می‌شود. این جایزه به افتخار بنیان‌گذار آن جوزف پولیتزر، روزنامه‌نگار مجاری‌تبار آمریکایی، در سده نوزدهم نام‌گذاری شده‌است. هم‌چنین هر سال بنیاد پولیتزر جایزه نیم‌میلیون دلاری خود را به بهترین عکس‌های خبری می‌دهد که در میان عکس‌های خبری جهان، بهترین عکس خبری افشاگرانه و جسورانه معرفی می‌شوند. تاریخچه جوزف پولیتزر روزنامه‌نگار معروف آمریکایی بود که داوطلبانه به دانشگاه کلمبیا برای راه‌اندازی مدرسه روزنامه‌نگاری پول پرداخت و جایزه‌ای ۲۵۰ هزار دلاری و بورس تحصیلی تعیین کرد. پس از مرگ او، نخستین بار در ۱۹۱۷ این جایزه داده‌شد و پس از آن، در آوریل هر سال به بهترین اثر ادبی داده‌می‌شود. برندگان ایرانی و ایرانی‌تبار جایزه پولیتزر جهانگیر رزمی اولین برنده ایرانی ایرانی این جایزه جهانگیر رزمی است که برای عکس‌هایش از صحنه اعدام‌های ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ در کردستان ایران در ۱۳۵۸ خورشیدی جایزه گرفت. او در ۲۰۰۶ پس از ۲۷ سال سکوت اعلام کرد که او از اعدام در کردستان عکس گرفته‌است. پیش از این، وی تنها برنده ناشناس در تاریخ این جایزه به‌شمار می‌رفت. ساناز طوسی او در در سال ۲۰۲۳ برای نمایشنامه «انگلیسی» برنده جایزه پولیتزر شد. این نمایشنامه در یک کلاس آمادگی آزمون تافل در کرج می‌گذرد. برنده افغان پولیتزر مسعود حسینی، عکاس-خبرنگار افغان، در آوریل ۲۰۱۲، برندهٔ جایزهٔ بهترین عکس خبری پولیتزر شد. حسینی نخستین عکاس افغان است که برندهٔ این جایزه می‌شود. این جایزه برای عکسی بود که حسینی از یک دختر افغان در حملهٔ انتحاری عاشورای ۱۳۹۰ به عزاداران شیعه در کابل گرفت. پانویس پیوند به بیرون جایزه‌های آمریکایی جوایز روزنامه‌نگاری در آمریکا خانواده پولیتزر دانشگاه کلمبیا
6357
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%DA%A9%D9%88%D9%87%20%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%86
رشته‌کوه گرین
گرین یا به زبان محلی گَرّو از ارتفاعات مهم زاگرس میانی در حد فاصل استان‌های کرمانشاه، لرستان و همدان است. گرین با طول بیش از ۱۸۰ کیلومتر، بخش اعظم مساحت شهرستان‌های بروجرد، الشتر و نورآباد در استان لرستان، شهرستان نهاوند در استان همدان و نیز بخش‌هایی از شهرستان‌های کنگاور و هرسین در استان کرمانشاه را فرا گرفته‌است.رشته کوه گرین در بیشتر سال پوشیده از برف و هوای بسیار سردی دارد به این دلیل فاقد پوشش درخت بلوط است. گرین در بخش شمالی زاگرس مرتفع قرار دارد. در زبان اوستایی گَیری [gairi] به معنای کوهستان است. نام گرین در زبان لکی گروین «garvin» و در لری گرّو یا گرّی «garri» خوانده می‌شود. هاینریش کیپرت در نقشهٔ ۱۸۶۵ کوهستان گرین را موقعیتی میان هرسین و نهاوند با نام کوه گیرون (Girun) مشخص کرده‌است. نام گرین برگرفته از نام گریران (به لکی: گری لان) واقع در دامنهٔ کوه گرین است. سر اورل اشتاین با بررسی تپهٔ گریران در ۱۹۳۶–۱۹۳۸ آن را یک مرکز مهم تجاری در حدود سه هزار سال قبل از میلاد پیش‌بینی کرد که مشابه آن را می‌توان از محوطه‌های یافت شده در زاگرس به مانند گودین کرمانشاه و گیان نهاوند نام برد. در دیگر منابع نام این رشته‌کوه به صورت کرون ذکر شده‌است در لغت‌نامهٔ جغرافیایی Lexique géographique در زیر واژه و عنوان «زاگرو» آمده‌است: «رشته‌کوهی است در آسیا که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده .» ویژگی‌های زمین‌شناسی و جغرافیایی تاقدیس گرین در امتداد شمال غرب به جنوب شرق بخشی از رشته‌کوه زاگرس است. این تاقدیس مجموعهٔ ناهمگونی از لایه‌های رسوبی و آتشفشانی دورهٔ کرتاسه تا الیگومیوسن است. سری‌های آهکی و دولومیتی فراوانی بیشتری داشته و به‌طور کلی بیشترین وسعت سنگ‌های کربناته در تاقدیس گرین مربوط به سنگ‌های دولومیتی و آهک ژوراسیک پایینی است. این منطقه با شدت زیادی تکتونیزه شده و گسل و شکستگی‌های متعددی توده‌های سنگی منطقه را قطع نموده‌اند. جهت‌گیری گسل‌ها در دو سوی گرین و در موازات گرین است. مهم‌ترین گسل‌های گرین گسل جوان زاگرس است و دیگر گسل‌های آن گسل گرین - گاماسیاب و گرین-کهمان است.گسل نهاوند از ۵۵ کیلومتری غرب بروجرد تا شمال‌غربی نهاوند در راستای شمال ۳۲۰ درجه، امتداد دارد. گسل نهاوند از چند قطعهٔ مجزا تشکیل شده که هر کدام نام‌های جداگانه دارند. گسل نهاوند از فعالین‌ترین گسل‌های ایران به‌شمار می‌رود. که عامل زمین‌لرزه‌های پرشمار نهاوند و شهرهای اطراف اشت از جمله زمین‌لرزه‌های ۱۲۸۷ بروجرد، ۱۳۸۵ بروجرد، ۱۳۳۶ فارسینج و زمین‌لرزه ۱۳۳۷ نهاوند. فروچاله‌ها و اووالاها اشکال کارستی هستند که در نتیجهٔ توسعهٔ شدید کارست و به هم پیوستگی فروچاله‌های متعدد پدید آمده‌اند. شکل‌گیری یک اووالا نیازمند ایجاد شرایط انحلالی وسیع و به هم پیوستگی شبکه‌ای از مجاری و کانال‌های زیرزمینی است. در نهایت پدیدهٔ ریزش یا نشست در سطحی وسیع منجر به ظهور سطحی این نوع خاص از مورفولوژی می‌شود. برف‌چال‌های گرین و غارهای آن بخشی از شبکهٔ مجاری کارست گرین هستند که شناخته‌شده‌ترین غار آن غار چشمه گاماسیاب است که در گذشته محل خروج چشمهٔ کارستی گاماسیاب بوده‌است. این غار خشک به عرض ۳ متر و ارتفاع حداکثر ۶ متر است. سازند آهکی- کارستی گرین در ادامهٔ رشته‌کوه‌های شاهو و پراو است و به اشترانکوه ختم می‌شود. گسل‌ها و کارست گرین عامل پیدایش چشمه‌های کهمان، هرسین، ونایی، گاماسیاب و… است. تاریخ و تمدن در ۸۲۰ پیش از میلاد رشته‌کوه گرین مرز طبیعی میان ماد و الیپی بود. کُر(kur) بخشی از رشته‌کوه گرین به طول ۴۷ کیلومتر میان شهرستان‌های دلفان و نهاوند و تا استان کرمانشاه ادامه یافته‌است. قلل برجستهٔ آن سَرتزن، نوخی، هرسکه، سنان‌کوه، خِرک و سر کُران هستند. در کتیبه‌های سومری واژهٔ کُر یا کور به معنی کوه و خطاب به رشته‌کوه‌های زاگرس است و هم به معنی سرزمین بیگانه یا خارجی است، لفظ کُر در ادبیات سومری به معنای مملکت نیز به‌کار رفته‌است. تپه گریران (به لکی گری لان) مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان است و در شهرستان سلسله و در محل تنگهٔ موسوم به «دره آش» تپهٔ نسبتاً بزرگی است و به ارتفاع تقریبی ۲۰ متر که در دامنهٔ کوه گرین قرار دارد. تپه ضحاک یا دیور گوجر در استان کرمانشاه با شمارهٔ ثبت ۱۲۱۵۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. تپه گیان بزرگ‌ترین بخش قدیمی و تاریخی نهاوند است. قدمت آن به ۵۵۰۰ سال پیش از میلاد می‌رسد. نخستین ساکنان گیان کاسی‌ها بودند تپه‌یزدان تپهٔ باستانی هم‌عصر با تپه گیان و گودین در دامنهٔ کوه گرین و در شمال غربی نهاوند قرار دارد که دارندهٔ آثاری متنوع از ادوار مس‌ و سنگ، مفرغ، آهن، دوران تاریخی تا ادوار مختلف اسلامی است. تپه گنج‌دره (به لکی: چیا خزینه) مربوط به دوره نوسنگی است که در دامنهٔ شمالی کوه گرین در محل شهرستان هرسین، روستای قیسوند قرار دارد. مربوط به هزارهٔ نهم پیش از میلاد بوده و آثار باستانی کشف شده حاکی از آن است که بز در ۱۰ هزار سال پیش از میلاد در این منطقه اهلی شده بود. ظروف سفالین درشت با جدارهٔ ضخیم که با آتش به صورت نامنظم پخته شده‌اند پیکان‌های سنگی، اشیاء استخوانی، کوزه‌ها، کاسه‌ها، مهره‌ها و زینت‌آلات از جمله آثار و اشیاء به دست آمده در تپهٔ گنج‌دره هستند. تپه سیکوند برخی این تپه را بقایای دژ سیکی ووتیش که در سنگ‌نبشته بیستون به آن اشاره شده‌است می‌دانند. این تپه مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان است و در شهرستان دلفان، روستای سیکوند واقع شد. قله‌ها ولاش با بلندی ۳۶۳۰ متر مرتفع‌ترین قلهٔ رشته‌کوه گرین است. یال کبود با ۳۵۴۱ متر ارتفاع و بازگیر (۳۶۵۹ متر)، در جنوب نهاوند از بلندترین قله‌های خط‌الرأس گرین هستند. میش‌پرور (۳۴۲۰ متر)، هجده یال (۳۶۸۷ متر) و سه کوزان (۳۵۰۸ متر) در شرق الشتر و غرب بروجرد قرار دارند. چهل نابالغان (۳۴۵۰ متر) در جنوب شرقی دلفان و جنوب غربی نهاوند قرار دارد. جغرافیا و محیط زیست جغرافیای کوهستان گرین در نهاوند با وسعت حدود ۴۰ هزار هکتار دارای سیمای کوهستانی با دره‌ها و پناهگاه‌های طبیعی فراوان و شرایط آبی مناسب و پوشش گیاهی مطلوب برای گونه‌های حیات وحش است و به همین لحاظ تنوع گونه‌ای بالایی دارد. این ناحیهٔ در سال ۱۳۹۹ به عنوان منطقه شکارممنوع اعلام شد. ناحیهٔ مذکور شامل نواحی تاریک‌دره بالا، سیاه‌دره، فارسبان، چناری، گیان، کرک سفلی، کله‌مار، بیان و وراینه تا خط‌الرأس گرین در مرز استان لرستان است. گرین یکی از کانون‌های آبگیر دائمی است که رودهای دز و گاماسیاب را تغذیه می‌کند. اکوسیستم گرین محل زندگی گونه‌های زیستی از جمله خرس، کفتار، گرگ، روباه و پلنگ است. بخش بزرگ این کوه در شرق و شمال دلفان بوده و جلوه‌های زیبایی به این منطقه می‌دهد. سراب‌هایی مانند کهمان، گاماسیاب، گیان، فارسبان، کنگاور کهنه و ملوسان و رشته‌کوه فرعی آردشان از این رشته‌کوه سرچشمه می‌گیرند. ضلع جنوبی کوه در شمال دشت الشتر قرار گرفته و رود کهمان از دامنه‌های گرین به دشت جاری می‌شود و پس از یکی شدن با آب رود کشکان به سیمره رسیده که در خوزستان به نام کرخه ادامه می‌یابد. سراب گاماسیاب با آبیاری دشت نهاوند به کرمانشاه سرازیر می‌شود. این رشته‌کوه تقریباً تا اواخر مرداد ماه برف دارد البته داخل دره‌ها مدت و گرمای بیشتری برای ذوب برف این کوه لازم است. نگارخانه جستارهای ویژه فهرست کوه‌های ایران منابع پیوند به بیرون فیلم معرفی رشته‌کوه گرین از صدا و سیمای قزوین. رشیدی، محمدرضا. کوه و کوهنوری در نهاوند (رشته‌کوه جنوبی). پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. استان لرستان زمین‌چهرهای استان لرستان گرین کوه‌های ایران کوه‌های زاگرس کوه‌های سه هزار متری
6359
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D9%88%D9%87
کبیرکوه
کَبیرکوه یکی از کوه‌های طولانی زاگرس است که در استان ایلام قرار دارد. در منابع قدیمی نام آن عظیم‌کوه ذکر شده‌ است. این کوه ۱۷۵ کیلومتر طول و بین ۴۵ تا ۸۰ کیلومتر عرض دارد. این رشته کوه در دورهٔ کرتاسه و از سنگ‌های رسوبی تشکیل شده‌ است. همانند تمام کوه‌های غرب ایران از شمال غرب به جنوب شرق امتداد یافته‌ است. کبیرکوه متشکل از تعداد زیادی کوه از جمله سیاه کوه، دینار کوه، سمند، اناران، سر میدان و کمر سفید است. بلندترین قله آن ۳۰۶۵ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در جنوب شهرستان ایلام قراردارد. پدیده‌های زمین‌شناختی چون دریاچه دوقلو سیاه گاو در کوهپایه‌های این رشته کوه آبشارهای افرینه، ماربره و هفت آسیاب، دره‌هایی با دیواره‌های بلند و نیز تنگ بهرام چوبین، تنگ ماژین و غارهای باستانی کلماکره و کوگان در پیرامون کبیرکوه واقع شده‌اند. آثار باستانی شهر ۱۴۰۰ ساله ماداکتو، پل‌های سنگی چم نمشت، پل گاومیشان دره شهر متعلق به دوران ساسانی و پل کلهر متعلق به قرن چهارم هجری نیز در این منطقه قرار دارند. پیشینه زمین‌شناختی حدود ۱۱ هزار سال پیش در سِیمَره، جایی در مرز استان‌های لرستان و ایلام کنونی، کبیرکوه با ارتفاع ۳۰۶۵ متری خود به دشت‌های اطراف مسلط بود، اما به ناگاه زمین‌لرزه‌ای اتفاق افتاد که تأثیر مستقیمی بر سرنوشت سنگ آهک‌های ۲۸ میلیون ساله این کوه داشت. این تکان‌های ناگهانی همراه با آب‌های زیرزمینی و شیب دامنه، دست به دست هم دادند تا ۲۷ میلیارد تن از این آهک‌ها از دامنه شمال‌ شرقی کوه جدا شوند. این توده عظیم پس از جدا شدن، یکباره روی دامنه کوه سُر خورد و به سوی شمال به حرکت درآمد. سپس با عبور از کوهپایه همچنان با ایجاد زلزله‌های پیاپی راه خود را ادامه داد و با گذر از طاقدیس میله کوه در دشت سرازیر شد. این آوارها مسافتی حدود ۱۹ کیلومتر را طی کردند تا این‌که از توان افتاده و آرام گرفتند. در پی این تحول، دشتی به وسعت ۱۰۰ کیلومتر مربع با این آوارهای سنگی پوشیده شد. آوارهای سنگی که حجم بلوک‌های آن گاه تا ۲۰ مترمکعب می‌رسید، مسیر رودخانه‌های کَشکان و سِیمَره را بسته بودند. جریان رودخانه‌ها قطع و با ایجاد این سد طبیعی، آب در پشت آن جمع شده بود. نتیجه، یک دریاچه وسیع بود که عمق آن به ۱۳۰ متر می‌رسید. رودخانه‌ها با گذشت زمان راه خود را در میان آوارها باز کرده و دوباره جریان یافته‌اند. هرچند دریاچه قدیمی دیگر دیده نمی‌شود اما آثار آن به شکل تالاب‌هایی در میان دشتی پر از آوار سنگی هنوز پابرجاست. تالاب‌های یازده‌گانه «ولیعصر»، نشانه‌هایی از لغزشی عظیم هستند که اکنون زیستگاهی برای پرندگان مهاجر و بومی، آبزیان و گیاهان شده‌اند. آثار به جا مانده از زمین‌لغزش سیمره، در میانه راه پلدختر به دره‌شهر دیده می‌شود. تونل کبیرکوه تونل کبیرکوه یک پروژه‌ای است که در سال ۱۳۸۹ برای زدودن بخشی از محرومیت استان ایلام آغاز شد. این تونل بزرگترین تونل در دست احداث کشور است. در خصوص اهمیت آن می‌توان گفت که این تونل نقش مهمی در ارتباط استان‌های کرمانشاه و لرستان با استان خوزستان و در کل ارتباط شمال غرب با جنوب غرب کشور ایفا دارد. همچنین در صورت احداث این تونل شهرهای جنوب ایلام را ۷۰ کیلومتر به مرکز کشور نزدیکتر می‌شوند. جستارهای وابسته منطقه حفاظت شده کبیرکوه تونل کبیرکوه منابع استان ایلام خط‌الرأس‌ها رشته‌کوه‌های ایران زمین‌چهرهای استان ایلام کوه‌های استان ایلام کوه‌های زاگرس
6360
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B1%20%DA%A9%D9%88%DA%86%DA%A9
لر کوچک
لُر کُوچَک نامی است تاریخی برای منطقه‌ای که امروزه تقریبا با ایلام و لرستان مطابقت دارد.در سال ۵۸۰ قمری یکی از رؤسای لر کوچک که شجاع‌الدین خورشید نام داشت منطقه لرستان و ایلام امروزی را تحت امر خود درآورد و بر قلعه معتبر مانرود که از قلعه‌های مستحکم لرستان بود تسلط پیدا کرد. اتابکان لر کوچک اتابکان لر کوچک سلسله کوچکی از اتابکان لرستان هستند که در فاصلهٔ سال‌های ۵۸۰ تا ۱۰۰۶(ه‍. ق) در قسمت‌های شمالی و غربی لرستان و در ناحیه‌ی لرهای کوچک حکومت می‌کرده‌اند. امرای این سلسله از اعتاب شجاع‌الدین خورشید، مؤسس سلطنت لر کوچک بوده‌اند و آخرین حاکم لر کوچک به دست شاه عباس یکم صفوی کشته و پس از آن سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید. این دودمان اصالتا لرتباربودند آل خورشید از طایفه جنگروی شعبه سلبوری بودند. شرف خان بدلیسی در کتاب شرفنامه، اتابکان لر کوچک را سلسله‌ای کردتبار معرفی کرده است. سرزمین لرستان به دو قسمت لر کوچک و لر بزرگ تقسیم می‌شود. در کتاب تاریخ مغول در صفحه ۴۴۲ و در کتاب مجمل التواریخ گلستانه در صفحه ۲۰۴ به این شرح در خصوص نواحی لر کوچک و بزرگ آمده‌است: طوایف لر کوچک لرها مردمی هستند که از نظر قومی جزئی از مردم کرد به‌شمار نمی‌آیند. جغرافیا درمجموع، باوجود گسترش سرزمینی که قلمرو خاندان آل خورشید در برخی دوره‌های تاریخی تجربه کرد،بخش اصلی سرزمین تاریخی لر کوچک در کوهستان‌های زاگرس واقع شده بود. گزارش مورخان و جغرافی‌نگاران از تغییرات تاریخی قلمرو سیاسی لر کوچک، درک ما را از تغییراتی که در موقعیت سیاسی این سرزمین به وجود آمد و موجب اهمیت‌یافتن آن در نگاه بازیگران تاریخی شد، به بهترین وجه افزایش می‌دهد. حمدالله مستوفی در جایگاه مهم‌ترین مورخ و جغرافی‌نویسی که در نیمه نخست سدﮤ هشتم قمری/چهاردهم میلادی، دوران آغازین حکمرانی این خاندان را گزارش کرده است، در روایت‌های خود حوزﮤ اصلی قدرت این خاندان را بیان می‌کند. او سرزمین لر کوچک را بدون ذکر محدوده‌اش، تنها شامل سه شهر آبادِ بروجرد و خرم‌آباد و شاهپورخواست و سه شهر خرابِ کریت و لورشت و صیمره می‌داند. همو در نزﻫﻺِِِِِِِالقلوب نیز تومان لر کوچک را با اندکی تفاوت، شهرهای بروجرد، خرم‌آباد، سمسا، صیمره، کردلاخ و کورشت نوشته است.اما مورخان دورﮤ صفوی همچون اسکندربیگ و مستوفی بافقی که دربارﮤ جغرافیای قلمرو آنها مطالبی نگاشته‌اند، در زمان‌های نو و با برداشتی دیگر که از تحولات سیاسی و نظامی جدید ناشی بود، سرزمین آنها را محدوده‌ای در جنوب عراق نوشته‌اند. سرزمینی که عرض آن از یک طرف بهولایت همدان و قلمرو علیشکر متصل می‌شد و از طرف دیگر به خوزستان می‌رسید.براساس روایت این نویسندگان، طول این ناحیه که حدود یکصد فرسخ بود، از حوالی ﻗﺼﺒﮥ بروجرد تا حدود بغداد و سایر نواحی عراق عرب امتداد داشت. تاریخ گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می‌شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام‌گذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد. این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد. امروزه لرستان نام یکی از استان‌های غربی ایران است. در نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تا کنون آورده شده‌است. جستارهای وابسته مردم لر هزاراسپیان گویش‌های لری استان لرستان فهرست طایفه‌های لرستان پانویس منابع لر کوچک استان لرستان تاریخ استان چهارمحال و بختیاری تاریخ استان لرستان دودمان‌های مسلمان سلسله‌های مسلمان ایران شاهنشاهی‌ها و پادشاهی‌های ایران
6361
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%86
هزاراسپیان
هزاراسپیان که به نام اتابکان لر بزرگ نیز شناخته می‌شوند، بین سال‌های ۵۵۰ تا ۸۲۷ هجری قمری به نواحی چهارمحال بختیاری،خوزستان،منطقه فریدن،شولستان،کهگیلویه بویراحمد حکومت می کردند. اتابکان لر به دو دسته اتابکان لر بزرگ و اتابکان لر کوچک تقسیم می‌شود. پایتخت اتابکان لر بزرگ در شهر ایذه (ایذج) و پایتخت اتابکان لر کوچک در شهر خرم‌آباد بود. تبار قومی اتابکان لر کوچک از یک طایفه لر به نام جنگروی که شعبه‌ای از طایفه سلورزی است، بودند. در برخی منابع امده حکومت مملکت لر بزرگ به عقاب بدر ( رئیس لر بزرگ ) رسیده است فتح الدین فضلویه یکی از اخلاف بدر به مهاجرت اختیار نموده و جبل السماق که در شام است را مقر حکومت خود قرار داد دکتر علیرضاخلیفه زاده در کتاب هفت شهر لیراوی در رابطه با نسب فتح الدین فضلویه نوشته‌است: در اواسط سده پنجم هجری پس از فروپاشی ال بویه و گسترش ناامنی در مناطق مختلف ایران فتح الدین فضلوی به اتفاق ۴۰۰ خانوار از لر بزرگ به شام رفت و انجارا مقر حکومت خود قرار داد اما پس از چند زمان در اواخر سده پنجم هجری علی پسر فتح الدین فضلویه به اتفاق پسرش ابراهیم و کسانش از جبل به میافارقین (بین النهرین) برگشتند . همچنین در بسیاری از منابع امده که اتابکان لر بزرگ کردتبار بودند و جد آن‌ها، فضلویه از جبل السماق سوریه به منطقه لر بزرگ مهاجرت کرده‌بود.. ‌نطنزی این حاکمان را عرب تبار دانسته است. میرزای غفاری صاحب کتاب تاریخ جهان ارا جد فتح الدین فضلوی را به کی خسرو ( پادشاه ایرانی )نسبت داده است. حمدالله مستوفی در ذکر طوایف لر کوچک، از طایفه‌ای به نام فضلویی به عنوان طوایف اصلی لر کوچک ذکر کرده‌است. گفتنی است اتابکان لر در زمان فرمانروایی خود خدمات بسیاری انجام دادند به طوری که منطقه لر بزرگ رشک بهشت گردید سلسله اتابکان سلسله هزاراسپیان مشهور است به حکومت اتابکان لر بزرگ از قرن ششم تا اوایل قرن یازدهم. پایتخت این امرا در شهر ایذه (ایذج) بود. مورخان اتابکان لر کوچک را هم به عنوان سلسله هزاراسپیان نام برده‌اند که پایتخت این امرا خرم‌آباد بود. این دو سلسله مشهور به اتابکان لر بزرگ و اتابکان لر کوچک بیش از چهار سده بر نواحی وسیعی فرمان راندند. پیدایش اتابکان لرستان حاکم اتابکان لرستان بدر نام داشت. بدر مدت طولانی حکومت کرد و به علتی نامعلوم درگذشت، حکومت به پسر زادهٔ او نصرالدین محمد بن هلال بن بدر رسید. او حاکمی عادل بود وی وزیر خود را محمد خورشید قرار داد. در آن زمان نیمی از سرزمین لرستان در تصرف شولان بود و پیشوای انان سیف الدین ماکان روزبهانی بود. که او درانجا خاندانی قدیمی بود و از عهد اکاسره حاکم آن سرزمین بودند و حاکم ولایت شول نجم الدین اکبر بود و تاکنون قوم شول در تصرف نوادگان اویند. روزی در خانهٔ خورشیدیان مهمانی بود، در آن مهمانی به ابوالحسن سر گاوی دادند. او آن را به فال نیک پنداشت و به اتباع خود گفت ما سردار این قوم خواهیم شد. ابوالحسن فضلوی پسری به نام علی داشت. روزی علی با سگی به شکار رفت. تعدادی ناشناس با او درگیر شده و او را به شدت مضروب کرده و در غاری انداختند. سگ علی پسر ابوالحسن فضلوی به آنها حمله کرد و چند تن آنها را زخمی کرد و به خانه برگشت. قوم علی هنگامی که سگ را خون‌آلود دیدند به جستجوی علی رفتند و وی را در غار پیدا کردند، به خانه آوردند و معالجه کردند. در این وقت سلغریان با عنوان اتابک در فارس حاکم بودند. اما هنوز اسم پادشاهی نداشتند. علی پس از چند روز درگذشت، از علی پسری به نام محمد نام ماند محمد جوانی دلاور بود. محمد مدتی حاکم بود و در این دوران با سلغریان روابط خوبی نداشت پس از مدتی او نیز در گذشت، محمد پسری به نام ابوطاهر داشت، جوانی شجاع بود. او هم با سلغریان روابط خوبی نداشت و سلغریان سپاهی را برای مقابله با او فرستادند. ابوطاهر پس از پیروزی بر سلغریان به فارس آمد. اتابک سنقر به او گفت از من چیزی بخواه، ابوطاهر گفت به من لشکری بدهید تا در لرستان به خدمت بگیرم. اتابک سنقر هم به او لشکری داد و همراه او به لرستان فرستاد. نام‌گذاری به هزاراسپیان نصرت‌الدین هزاراسپ بسیار به اتابکان اقتدار بخشید و از طرف دیگر توانست تأییدی برای حکومتش از خلفای عباسی بگیرد. در حقیقت تأسیس رسمی اتابکان لرستان به نام اوست، بنابراین بسیاری از منابع از اتابکان لرستان به نام هزاراسپیان هم یاد کرده‌اند. حکومت هزاراسپ هزاراسپ که قدرتمند و شجاع بود، قائم مقام پدر شد. وی حاکمی عادل و دادگر بود. در عهد او ملک لرستان بسیار آباد و پررونق بود و به همین دلیل اقوام بسیاری از کردستان سوریه کنونی به ملک لرستان پیوستند: آسترکی، مما کویه، بختیاری، جوانکی بیدانیان، زاهدیان، علائی، کوتوند، بتوند، بوازکی، شوند، زاکی، جاکی، هارونی، اشکی، کوی لیراوی، ممویی، یحفومی، کمانکشی، ممسنی، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد و دیگر قبایل که اطلاعات درستی در خصوص آنها در دست نیست. محمد میرک بن مسعود الحسینی صاحب کتاب ریاض الفردوس خانی هم اشاره به بقایای الوار کرده که در جبل السماق شام صیت جاه و جلال هزار اسپ را استماع نموده و به او پیوسته اند. چون این جماعت به هزاراسپ و برادران پیوستند، قدرت حکومت هزاراسپ بسیار زیاد شد. باقی دشمنان را از شولان به وسیله جنگ بیرون کرد و آن منطقه را به حکومت خود ضمیمه کرد؛ و بازماندگان شکست خورده از هزاراسپ به فارس برگشتند. هزاراسپ و برادران تمام لرستان و شولستان و کرد ارکان کوهپایه لرستان و تا چهار فرسنگی اصفهان را جزء قلمرو حکومت خود درآوردند. ملک لرستان ملک لرستان به دو قسمت تقسیم می‌شد، لر بزرگ و لر کوچک و بین منطقه لر بزرگ و شیراز (فارس) ناحیه لرنشین سومی نیز وجود داشت که آن را شولستان می‌گفتند. به جای شولستان، امروز ممسنی و به جای لر بزرگ کهگیلویه و بختیاری قرار دارد و لر کوچک را اکنون لرستان می‌گوییم و هر یک از دو قسمت لر بزرگ و لر کوچک قبل از استیلای مغول تا مدتی بعد از از بین رفتن حکومت ایلخانان دارای امرای نیمه مستقلی بودند که بعضی از آنها هم به مناسبتی مشهور شده‌اند و از آنها عده‌ای یا به علت وارد شدن در ادبیات فارسی یا در زد و خورد با سلسله‌های دیگر در تاریخ صاحب نام و نشانی شده‌اند، ولی ذکر طوایف لر بزرگ و امرای آن بیشتر در تاریخ آمده تا لر کوچک چون این طوایف بین فارس و عراق عجم و عراق عرب و شولستان ساکن بوده و با اتابکان فارس و خلفای بغداد ارتباط داشته‌اند؛ و از همه مهم‌تر منطقه سکونت آنها بر سر راه عراق عرب و دره‌های کارون و کرخه به فارس و سواحل دریا قرار داشته و غالب لشکرکشی‌ها و رفت‌وآمدهای مردم جنوب غربی ایران با غرب و عراق عرب بایستی از طریق سرزمین این طوایف صورت بگیرد، و همین اهمیت موقع جغرافیایی سرزمین لر بزرگ را بالا می‌برده‌است. در صورتی که سرزمین لر کوچک تقریباً دور افتاده بوده و بر سر راه ارتباطی کمی واقع است. اتابکان لر بزرگ اتابکان لر بزرگ که به مناطق چهارمحال و بختیاری کنونی و بخش‌های از استان خوزستان حکومت کرده‌اند.. بعدها حکومت خوزستان را نیز بضمیمهٔ سرزمین اصلی لر بزرگ شد و یکی از آنها یعنی افراسیاب پس از مرگ ارغون خان، اصفهان را محاصره کرد اما خیلی زود سرکوب شد. پایتخت این امرا در شهر ایذه بود. اتابکان لر بزرگ تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین حاکم آنان که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست حاکم وقت فارس، سلطان ابراهیم شاهرخ تیموری شکست خورد و سلسله ایشان انقراض یافت. اتابکان لر کوچک اتابکان لر کوچک سلسله کوچکی از هزاراسپیان هستند که در فاصلهٔ سال‌های ۵۸۰ تا ۱۰۰۶ه‍.ق) در قسمت‌های شمالی و غربی لرستان ناحیه لر کوچک حکومت می‌کرده‌اند. امرای این سلسله از اعتاب شجاع‌الدین‌خورشید، مؤسس سلطنت لر کوچک بوده‌اند و آخری‌ن حاکم لر کوچک به دست شاه عباس یکم صفوی کشته و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید. فهرست امرای اتابکان لرستان فهرستی از اتابکان و امرای لر بزرگ و مدت حکومتشان در زیر آمده‌است. قابل ذکر است که اتابکان تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین آنها که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری برافتاد و سلسله ایشان منقرض شد. ابوطاهر در حدود ۵۵۰ هجری قمری اتابک نصرت‌الدین هزاراسپ بن ابی طاهر تا ۶۲۶. عمادالدین پهلوان بن هزاراسپ از ۶۲۶ تا ۶۴۲. نصرت‌الدین کلجه پسر هزاراسپ از ۶۴۲ تا ۶۴۹. تکله پسر هزاراسپ از ۶۴۹ تا ۶۵۶. شمس‌الدین الب ارغو پسر هزار اسب از ۶۵۶ تا۶۷۲. یوسف شاه بن الب ارغو از ۶۷۲ تا ۶۸۸. افراسیاب بن یوسف شاه از ۶۸۸ تا ۶۹۵. نصرت‌الدین احمد بن یوسف شاه از ۶۹۵ تا ۷۳۰. یوسف شاه دوم بن نصرت‌الدین احمد از ۷۳۰ تا ۷۴۰. افراسیاب دوم بن نصرت‌الدین احمد از ۷۴۰. نورالورد بن سلیمان شاه بن اتابک احمد تا ۷۵۷. اتابک پشنگ بن سلغرشاه بن اتابک احمد از۷۵۷ تا ۷۹۲. پیر احمد بن اتابک پشنگ از ۷۹۲ تا ۷۹۸. ابوسعید بن پیر احمد تا ۸۲۰. شاه حسین بن ابی سعید از ۸۲۰ تا ۸۲۷. غیاث الدین، کاوس بن هوشنگ. این امرا به هیچ وجه از امرای سلاجقه نبوده و از شاهزادگان سلجوقی نیز کسی را تحت حمایت و تربیت نداشته‌اند و عنوان اتابکان دربارهٔ آنها به عنوان لقب و در واقع به معنی امیر و ملک مستقل است نه مربی شاهزادگان سلجوقی. بسیاری از سنوات راجع به سلطنت سلسله اتابکان لرستان تحقیقی نیست. غیر از سلسله اتابکان لرستان یک سلسلهٔ دیگر از اتابکان لر نیز در ناحیه لر کوچک حکومت می‌کرده و از اوایل قرن هفتم تا قرن دهم در آن ناحیه باقی بوده‌اند. جستارهای وابسته نصرت‌الدین هزاراسپ اتابکان لر بزرگ اتابکان لر کوچک منابع اتابک اتابکان لرستان ایران در سده ۱۲ (میلادی) ایران در سده ۱۳ (میلادی) ایران در سده ۱۴ (میلادی) ایران در سده ۱۵ (میلادی) تاریخ استان ایلام تاریخ استان چهارمحال و بختیاری تاریخ استان خوزستان تاریخ استان فارس تاریخ استان کهگیلویه و بویراحمد تاریخ استان لرستان تاریخ ایران تاریخ کردستان تاریخ مردم کرد دودمان‌های مسلمان سلسله‌های کرد سلسله‌های مسلمان ایران سلسله‌های مسلمان سنی سلسله‌های ملوک‌الطوایفی ایران
6362
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%86
اشترینان
اشترینان یکی از شهرهای استان لرستان در ایران است. این شهر چهارمین شهر بزرگ شهرستان بروجرد بعد از بروجرد، ونایی، فیال، است و مرکز بخش اشترینان میباشد که در شهرستان بروجرد و در ۱۰ کیلومتری شمال شهر بروجرد قرار دارد. این شهر در دشت سیلاخور قراردارد و دارای آب و هوای سرد کوهستانی است. اشترینان به احتمال زیاد اشتربان بوده‌است و یکی از کاروانسراها بر سر راه بروجرد و اصفهان به همدان و بغداد بوده‌است. کوه و قلعه یزدگرد در شرق آن و کوه گرین در غرب آن قرار دارند. هسته اولیه شهر، بنا بر لغت‌نامه دهخدا متشکل از چهار چشمه بوده‌است. همچنین از دلایل جذب گردشگران به این شهر و از رسوم محلی آن مراسم ماه محرم آن است،در این مراسم به سینه‌زنی ، زنجیرزنی ،گل‌مالی ، آتش زدن نمادین خیمه ها و پخش نذورات از جمله هلیم پرداخته می شود. تاریخچه این شهر دارای قدمتی دیرینه است و براساس سنگ‌نوشته‌های یافت شده قدمت آن به زمان حمله اعراب به ایران می‌رسد. نام اشترینان به احتمال زیاد بر این اساس انتخاب شده‌است که در زمان یزدگرد چون این منطقه خوش آب و هوا بوده‌است برای نگهداری چارپایان سپاه یزگرد استفاده می‌شده و بر همین اساس به آن اشتربان می‌گفته‌اند که بعدها در اثر گذشت زمان به اشترینان تبدیل شده‌است. بر اساس نقل قولی دیگر، چون در قدیم سوغات این شهر نان‌های بزرگی بوده‌است، و بزرگترین حیوان حلال گوشت نیز شتر بوده‌است، از این رو نام اشترینان (نان‌هایی به اندازه شتر) برای این شهر انتخاب شده‌است. در کتاب مجمل التواریخ که به شرح احوال دوران افشاریان و زندیه اختصاص دارد به قلعه و شهری به نام اشتران در نزدیکی همدان اشاره شده‌است که احتمالاً همان اشترینان است. در صفحه ۱۴۲ این کتاب در شرح اتفاقات مربوط به میرزا محمدتقی آمده که با حسین خان به طمع دریافت حکومت کرمانشاه به اصفهان رفت و با دریافت خودمختاری کل به سمت کرمانشاه برگشت و سرداران تفنگچی (خوانین) ایلات را خواست که بدون اطلاع امیرخان و میرزا محمدتقی در همدان به وی بپیوندند. خوانین با جمعیت زیاد روانه شدند: شهرداری شهرداری اشترینان بر اساس مستندات سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور، از سال ۱۳۳۵ خورشیدی تاسیس شده و در سال ۱۴۰۱، درجه شهرداری این شهر ۵ بوده است. جمعیت بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۴٬۲۴۰ نفر (۱٬۴۱۵ خانوار) بوده‌است. زبان فرهنگ جغرافیائی ایران زبان مردم اشترینان را لری ذکر کرده‌است. پانویس شهرستان بروجرد روستاهای شهرستان بروجرد شهرهای استان لرستان شهرهای شهرستان بروجرد
6363
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%B1
سیلاخور
دشت سیلاب خور بزرگ‌ترین زمین هموار استان لرستان در غرب ایران است. این دشت وسیع که بیشتر مساحت شهرستان‌های بروجرد و دورود و شهرستان نهاوند و بخش‌هایی از جنوب شهرستان ملایر و شهرستان الیگودرز و را دربرمی‌گیرد که به این مناطق لرستان ثلاثی (سوم) گفته می‌شود. از قطب‌های کشاورزی و باغداری منطقه هم به‌شمار می‌رود. آثار به دست آمده از مناطقی چون تپه قلا رمیان (قلعه رومیان) در سه‌کیلومتری جنوب بروجرد و دیگر تپه‌ها و گورستان‌های تاریخی، سکونت بشر را از دست‌کم ۵۰۰۰ سال پیش در این ناحیه مسجل می‌کند. سیلاب خور و بروجرد در طول تاریخ جنگ‌های زیادی را به خود دیده و بارها مورد هجوم قرار گرفته‌است. جنگ نهاوند از امثال ان. بنابر آثار موجود اسکندر، رومیان و اعراب هجوم‌های گسترده و ویرانگری به این ناحیه داشته‌اند. سربازان سیلاب خور همواره به شجاعت و جنگاوری معروف بوده‌اند و پادشاهان قدیم حساب مخصوصی روی سپاهیان سیلاخوری خود باز می‌کرده‌اند. کلمه سیلاخور کوتاه‌شدهٔ سیلاب خور است که نشان می‌دهد از گذشته‌های دور سیلاب مشکل عمده‌ای در منطقه بوده‌است. به دلیل رسوب‌گذاری و فرسایش‌های کناره‌ای ناشی از طغیان رودخانهٔ سیلاخور در سال ۱۳۸۰ با پیگیری مهندس عبدالمحمد نظام الاسلامی رودخانهٔ سیلاب خور لایروبی شد. واژه سیلاخور با توجه به سیل خیز بودن منطقه گرفته شده‌است یا سیلاب خور است «سیل او» یا سیل آب که به اشتباه سیلا را با سوراخ اشتباه گرفته شده‌است. یکی از شدیدترین زلزله‌های ایران به بزرگای ۷٫۴ ریشتر در سال ۱۲۸۸ قمری در سیلاب خور روی داده‌است. وضعیت جغرافیایی دشت سیلاخور به دو بخش تقسیم می‌شود: سیلاخور بالا سیلاخور بالا از بخش سامن در جنوب شهرستان ملایر و بخش خزل در نهاوند شروع شده و تا حوالی شهر بروجرد ادامه می‌یابد. روستاهای این منطقه همگی آباد و پرجمعیت‌اند و تفریح‌گاه‌های قدیمی مردم بروجرد مانند ییلاق‌های تاک درخت، دهکده ونایی، و خشتیانک همگی در این بخش هستند. از تفرجگاه‌های نهاوند می‌توان به سراب گاماسیاب و گیان و فارسبان اشاره نمود. محصول عمدهٔ آن انگور است به خصوص ملایر که شهر جهانی انگور است. کوه‌های مهم منطقه شامل قله‌های بلند کوه گرین در غرب که کانون دائمی آب منطقهٔ بروجرد و نهاوند است و نیز کوه‌های کم‌ارتفاع‌تر یزدگرد در شرق بروجرد می‌شود. بیشتر مردم گویش لری دارند. سیلاخور پایین بخشی از دشت سیلاخور است که از شهر بروجرد شروع شده و در جهت جنوب شرقی تا الیگودرز پیش می‌رود. به‌دلیل وجود آب فراوان، خاک خوب و زمین هموار این منطقه از کشاورزی پررونقی برخوردار است. مهم‌ترین کوه‌های منطقه عبارت‌اند از کوه شاه‌نشین در غرب و تپه‌های گنبدی‌شکل در شرق. مردم روستاهای منطقه آمیزه‌ای از تیره‌های مختلف‌اند. محصولات عمدهٔ کشاورزی شامل گندم، جو، برنج و حبوبات مختلف است. دامپروری نیز در کوه‌های غرب منطقه رواج فراوان دارد. باغ‌های بزرگ منطقه بیشتر در حاشیهٔ غرب و جنوب شهر بروجرد پراکنده‌اند که گسترش بی‌رویهٔ شهر بسیاری از آن‌ها را به نابودی کشانده‌است. از دیگر مراکز مهم باغداری می‌توان به روستای منطقه گلدشت و فیال و خایان و مروک اشاره کرد. سیب، به، گردو، بادام، آلو، زردآلو و انگور از محصولات مهم باغی سیلاخور پایین هستند. رود تیره که شاخه‌های خود را از غرب و شمال شهر بروجرد دریافت می‌کند سراسر سیلاخور پایین را می‌نوردد و در دورود با دریافت شاخه‌ای از سمت الیگودرز به نام مار بره و رودخانه سزار و بعد دز را تشکیل می‌دهد. بارندگی‌های شدید هر ساله در بخش‌های جنوبی سیلاخور موجب سیلاب‌های شدید و آسیب دیدن زمین‌های کشاورزی و روستاها می‌شود. در سال‌های اخیر به‌علت رونق کشاورزی چاه‌های عمیق فراوانی در این دشت حفر شده که به‌علت برداشت‌های بی‌رویه و غیراصولی اکثر چشمه‌ها و قنات‌های این منطقه خشک شده و سطح آب‌های زیرزمینی به‌شدت دچار افت شده‌است، تا جایی که خیلی از چاه‌های عمیق نیز دچار کم‌آبی و بعضاً خشک شده‌اند. سد خاکی مروک وسد حوضیان الیگودرز نیز در این دشت احداث شده‌است. راه سراسری تهران ـ خوزستان از این ناحیه می‌گذرد. ارتفاع سیلاخور پایین از ۱۶۰۰ متر در شهر بروجرد تا ۱۴۰۰ متر در دورود و در الیگودرز تا ۲۱۰۰ متر متغیر است. سیلاخور بر روی گسل سراسری زاگرس واقع شده و منطقه‌ای زلزله‌خیز است. از مناطق پرجمعیت سیلاخور پایین می‌توان به بروجرد، دورود و چالانچولان و ازنا و الیگودرز اشاره نمود. نقاط شهری ملایر بروجرد دورود چالانچولان الیگودرز نهاوند فیروزان گیان برزول اشترینان سامن ونایی لرزه‌خیزی سیلاخور بر روی گسل سراسری زاگرس قرار گرفته‌است و گسل‌های فرعی دورود و قلعه حاتم در این ناحیه قرار دارند که زمینه‌ای برای وقوع زمین‌لرزه در این ناحیه پدیدمی‌آورند. زمین‌لرزهٔ ۱۲۸۷ بزرگ‌ترین زلزلهٔ ثبت‌شده در دشت سیلاخور مربوط به سدهٔ سیزدهم هجری است. در ۳ بهمن ۱۲۸۷ قمری، یکی از بزرگ‌ترین زمین‌لرزه‌های ثبت‌شدهٔ ایران، دشت سیلاخور واقع در بخش سیلاخور از توابع ولایت بروجرد را لرزاند. زمین‌لرزهٔ ۱۲۸۷ بروجرد که با نام زمین‌لرزهٔ سیلاخور نیز شناخته می‌شود، بزرگای ۷/۳ ریشتر داشته‌است. زمین‌لرزهٔ ۱۳۸۵ زمین‌لرزهٔ بروجرد در تاریخ میلادی، برابر با ، ساعت ۱:۱۷:۰۰ به زمان یوتی‌سی در ایران، شهرستان‌های بروجرد و دورود در شرق استان لرستان را تکان داد که مخرب‌ترین زمین‌لرزهٔ این سال در این کشور بود. این زمین‌لرزه با دو پیش‌لرزه و بیش از یکصد و پنجاه پس‌لرزه همراه بود. زمین‌لرزه به وقت محلی در بامداد روز جمعه، ساعت ۴٫۵ روی داده و منطقۀ زمانی آن یوتی‌سی +۳٫۵ بوده‌است. ژرفای این زلزله ۷ کیلومتر بود، و بزرگی آن ۶٫۱ در مقیاس Mw اعلام شده‌است. نکتهٔ مثبت در کاهش تعداد کشته‌ها، پیش‌لرزهٔ ضعیف‌تر شب قبل بود که باعث شد مردم در بیرون از خانه‌ها بخوابند. مرکز زمین‌لرزه روستای درب آستانه شهرستان بروجرد در ۳۰ کیلومتری جنوب بروجرد و بر روی گسل بزرگ دشت سیلاخور بود. سازمان زمین‌شناسی آمریکا نیز رومرکز این زمین‌لرزه را در مختصات و ژرفای آن را در ۷ کیلومتر گزارش کرده‌است. بزرگی برگزیدهٔ این سازمان از میان بزرگی‌های محاسبه‌شدهٔ مختلف ۶٫۱ در مقیاس Mw بوده و از دید اثر، در میان چهار دسته‌بندی «نامحسوس»، «محسوس»، «زیان‌آور» یا «با تلفات»، زلزله را «با تلفات» اعلام کرده‌است. چهل روستا در زمین‌لرزه خراب شده‌است. پروژهٔ «تنسور گشتاور مرکزوار» زاویه‌های (راستا، شیب، ریک) گسل سازندهٔ زمین‌لرزه و صفحهٔ عمود بر آن را (°۳۱۳، °۷۸، °۱۷۴-) یا (°۲۲۲، °۸۴، °۱۲-) و نوع گسل را«امتدادلغز» فرارسانده‌است. تاریخچه دشت سیلاخور بروجرد این دشت به خاطر داشتن منابع آب و امکانات کشاورزی، نشان دهنده داشتن قدمتی طولانی و بسیار است قدیمی ترین طوایف ساکن در دشت سیلاخور طوایف سرابندی حکمران این منطقه بوده اند. همین‌طور با پیدا شدن آثار باستانی و مهمی مثل تپه‌ها و قبرستان‌ها و به خصوص تپه قرق نزدیک به روستای قرق در شیروان که قدمت آن به عصر مس برمیگردد یکی از قدیمی‌ترین و البته مهم‌ترین تپه‌های این منطقه است که تا ۵طبقه لایه برداری دربارهٔ آن مطالعه شده. اما تنها این تپه‌ها و گورستان‌ها نبودند، وجود سفال‌ها و اشکال هندسی مختلف نیز قدمت این دشت سیلاخور لرستان را نشان می‌دهد. سال ۱۲۸۸ قمری، ایران یکی از شدیدترین زلزله‌های خود را با ۷٫۴ ریشتر در این دشت داشته. توریست‌ها و گردشگران تور لرستان که علاقه‌مند به تاریخ و باستان‌شناسی هستند، دشت مرموز و تاریخی سیلاخور بهترین جاذبه برای آنهاست. تاریخ دشت سیلاخور به‌دلیل وجودمنابع آبی و کشاورزی متنوع، از سابقهٔ سکونت طولانی برخوردار است و مهم‌ترین آثار تاریخی آن شامل تپه‌ها و گورستان‌های باستانی می‌شود. تپه قرق با قدمت عصر مس در مجاورت روستای قُرُق در دهستان شیروان از توابع شهرستان بروجرد، از مهم‌ترین تپه‌های باستانی دشت سیلاخور محسوب می‌شود که تا پنج طبقه لایه‌برداری و مطالعه شده‌است. اَشکال هندسی و رنگ اُخرایی سفال‌های کشف‌شده قدمت آن را با تپه گیان و کوه‌دشت لرستان هم‌زمان می‌کند. (ص. ۹). تپه قلعه رومیان نیز در سه‌کیلومتری جنوب بروجرد از تپه‌های مهم باستانی منطقه است که تا قرن نهم دارای اهمیت نظامی بوده‌است (همان). مطالعاتی که از سوی هیئت شناسایی دشت سیلاخور وابسته به پژوهشگاه میراث فرهنگی و مطالعات فرهنگی صورت گرفته منجر به کشف آثار سفالی در دشت سیلاخور با قدمت هفت هزار سال شده‌است که از نوع سفال‌های معروف به باغ نو خرم‌آباد هستند. نتایج تحقیقات این گروه نشان می‌دهد که نخستین سکونتگاه‌ها در دشت سیلاخور در امتداد رودخانه‌های تیره و سیلاخور و چشمه‌های منطقه قرار داشته‌اند. جستارهای وابسته فوج سیلاخور تاریخ بروجرد بخش سیلاخور رشته‌کوه گرین چال گودرزی ولات نظامی پانویس سیلاخور دشت‌های ایران زمین‌چهرهای استان لرستان شهرستان بروجرد شهرستان دورود
6369
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%BA%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
جغرافیای ایران
جغرافیای ایران به بررسی ویژگی‌های سیاسی و طبیعی جغرافیای ایران می‌پردازد و مهم‌ترین پدیده‌ها و جاهای جغرافیایی آن را نیز می‌شناساند. ایران کشوری در باختر آسیا است که در مختصات جغرافیایی ۲۵ تا ۴۰ درجهٔ عرض شمالی ۴۴تا ۶۳ درجهٔ طول شرقی جای دارد و از شمال به آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان و دریای خزر(دریای کاسپین)، از شرق به پاکستان و افغانستان، از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان و از غرب به ترکیه و عراق می‌رسد. این کشور همچنین جزیره‌هایی را در خلیج فارس در اختیار دارد. کل گسترهٔ ایران، ۱٫۶۴۸٫۱۹۵ کیلومتر مربع است که ۱۱۶٫۶۰۰ کیلومتر مربع آن را آب‌های این کشور تشکیل می‌دهند. نزدیک به یک سوم از مرز ۸٫۳۳۴ کیلومتری آن نیز آبی است. این کشور خاورمیانه‌ای، موقعیت استراتژیکی در خلیج فارس دارد و تنگه هرمز در جنوب کشور، مسیری حیاتی برای انتقال نفت خام است. سرزمین ایران، از ثروت طبیعی فراوانی برخوردار است؛ حدود ۱۱ درصد زمین‌های آن، قابل کشت هستند و نفت، گاز طبیعی، زغال‌سنگ، کروم، مس، سنگ آهن، سرب، منگنز، روی و گوگرد شناخته‌شده‌ترین منابع طبیعی ایران هستند. از دیدگاه ناهمواری‌ها، ایران کشوری کوهستانی با بیابان و دشت‌هایی در میانه است. بلندترین نقطهٔ کشور، کوه دماوند با ۵٫۶۲۵ متر بلندی و کم‌ترین بلندی کشور نیز در دریای خزر در منفی ۲۸ متر ثبت شده‌است. این کشور ممکن است با خشک‌سالی دوره‌ای، سیل، طوفان‌های غبار یا شنی و زمین‌لرزه تهدید شود. آلودگی هوا به ویژه در مناطق شهری، عدم مدیریت درست پساب صنعتی، جنگل‌زدایی، بیابان‌زایی، آلودگی نفتی در خلیج فارس، تلفات در تالاب‌ها بر اثر خشک‌سالی، فرسایش خاک و آلودگی آب، از مهم‌ترین مسائل زیست‌محیطی در ایران هستند. سرزمین ایران به شکل کلی، کوهستانی و نیمه‌خشک است و میانگین بلندی آن، بیش از ۱۲۰۰ متر از سطح دریا است. بیش از نیمی از مساحت ایران را بلندی و کوه‌های این کشور، یک‌چهارم آن را دشت‌های آن و کمتر از یک‌چهارم دیگر آن را زمین‌های در دست کشت، می‌سازند. پست‌ترین نقطهٔ درونی با بلندی ۵۶ متر در چاله لوت و بلندترین نقطه، دماوند با ۵۶۱۰ متر بلندی است که در میان رشته‌کوه البرز قرار دارد. در کنارهٔ جنوبی دریای خزر، بلندی زمین ۲۸ متر پایین‌تر از سطح دریای آزاد است. پارک‌های ملی ایران و مناطق حفاظت‌شدهٔ این کشور از مهم‌ترین جاذبه‌های جغرافیایی آن هستند. این کشور همچنین ۱۳ ذخیره‌گاه زیست‌کره دارد که شامل ارسباران، ارژن، گنو، پارک ملی گلستان، منطقه حفاظت‌شده حرا و تالاب بین‌المللی خور خوران، پارک ملی کویر، پارک ملی دریاچه ارومیه، شبه‌جزیره میانکاله، منطقه حفاظت‌شده توران، دنا، تنگ صیاد، دریاچه هامون و کپه‌داغ می‌شود. مساحت ارقام اعلام شده مساحت‌های اعلام شده به ترتیب زمانی: ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع: در زمان سرتیپ رزم آرا توسط هواپیما ۳۳۰ آمریکایی بدون در نظر گرفتن جزایر ایران، دریای خزر و بسیاری از آب‌های سرزمینی و مشخص نبودن تعداد زیادی از مرزها (مساحت جزایر ایران ۱۸۸۴ کیلومتر مربع که ۱۴۹۱ کیلومتر آن مربوط به جزیره قشم است) سال ۱۳۲۷ معادل با 1155 ۱٬۶۲۳٬۷۷۹ کیلومتر مربع: کتاب شناسنامه جغرافیای طبیعی ایران نوشته عباس جعفری سال 1155 ۱٬۶۳۴٬۰۰۰ کیلومتر مربع: سازمان جغرافیایی دهه هفتاد ۱٬۸۷۳٬۹۵۹ کیلومتر مربع: سازمان جغرافیایی (در سال ۲۰۱۱ معادل با ۱۳۹۰ وزیر دفاع ایران احمد وحیدی گفت که سازمان جغرافیای نیروهای مسلح با استفاده از امکانات اندازه‌گیری جدید این مساحت را محاسبه کرده‌است) منطقه انحصاری اقتصادی ایران ۱۶۸٬۷۱۸ کیلومتر مربع وسعت دارد؛ یعنی ایران در مجموع (بدون محاسبه سهمش از دریای کاسپین) مالک ۱٬۷۹۷٬۴۶۸ کیلومتر مربع خاک و آب است. دیوار مرزی با افغانستان علی اوسط‌هاشمی، استاندار سابق سیستان‌وبلوچستان، در سال ۱۳۹۶ اعلام کرده بود این دیوار به علت مسائل امنیتی ۱۴ سال پیش به طول بیش از ۳۰ کیلومتر در مرز با افغانستان ساخته شد که هزاران هکتار زمین کشاورزی در آن سوی دیوار جا ماند. دیوار مرزی سیستان در سال ۲۰۲۳ مشکل ساز شد. عکسی از مرزبندی میان سیستان و کشور همسایه یعنی افغانستان همراه با این خبر منتشر شد که ایران در مرزبندی جدیدی که انجام داده، بخشی از زمین‌ها را به طالبان داده‌است. این تصویر همراه با نقل‌قولی از نماینده زابل فراگیرتر شد، صحبتی که مربوط به سال ۹۹ است و گفته بود: «هزاران هکتار از اراضی منطقه سیستان در پشت دیوار مرزی قرار گرفته و عملاً دسترسی کشاورزان به این مزارع قطع شده‌است» با یک جست‌وجو مشخص شد که ایران اوایل دهه ۸۰ این دیوار امنیتی را با عنوان «دیوار مرزی سیستان» برای ارتقای امنیت منطقه و جلوگیری از قاچاق کشیده‌است. دیوار از پس اهداف امنیتی برآمد، اما به دلیل اشتباه محاسباتی طرف ایرانی ۲۰۰۰ هکتار زمین (بنا به قول دیگری ۵ هزار هکتار حتی ۵۰ هزار هکتار) را آن طرف مرز قرار داد. ساخت دیوار امنیتی از همان ابتدا باعث شد بسیاری از کشاورزان سیستانی وسیله امرار معاش خود را از دست بدهند و برخی از همان زمان نسبت به این که ممکن است افغانستان این دیوار امنیتی را نقطه صفر مرزی بداند، هشدار داده بودند. ایران و قطب جنوب سازمان اقیانوس‌شناسی ایران در صدد ایجاد کلبه پژوهشی در قطب جنوب است. در اسفند ۱۳۹۱ محمدحسین باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران گفت که ایران به دلیل امکان دسترسی از طریق دریای مکران به قطب جنوب و حایل نبودن هیچ سرزمینی در این میان می‌تواند «بر طبق قوانین بین‌المللی در بخشی از قطب جنوب ادعای حاکمیت کند.» منطقه مورد نظر حدفاصل مختصات ۵۹٫۵۰ تا ۶۳٫۱۴ شرقی از سواحل ایران (۳٫۶۴ درجه عرض جغرافیایی) یک قطاع به طول تقریبی ۳۰۰۰ کیلومتر و عرض ۴۰۵ کیلومتر و مساحت تقریبی ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار کیلومتر مربع است که با قلمرو جنوبگان استرالیا هم‌پوشانی دارد. شرقی‌ترین نقطه ایران کوهک در استان سیستان و بلوچستان با مختصات جغرافیایی ۶۳٫۱۴ شرقی است. شرقی‌ترین نقطه عمان واقع در منطقه استان شرقیه جنوبی با مختصات ۵۹٫۵۰ شرقی قرار دارد. ایران در سال ۱۴۰۲ اعلام کرد که به دنبال ساخت پایگاه دایمی در این منطقه است. ایالات متحده به تلاش ایران برای این کار واکنش نشان داد. چندسالی است نیروی دریایی ارتش در راستای افزایش قدرت دریایی ایران، از آب‌های سرزمینی خود فراتر رفته و با حضور راهبردی در آب‌های آزاد بین‌المللی، منافع کشورمان را در کیلومترها دورتر از کشور دنبال می‌کند و حالا بدنبال حضور راهبردی در قطب جنوب است. مأموریت ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش در سفر به دور دنیا که چند ماه قبل با موفقیت به پایان رسید، مصداق حضور راهبردی نیروی دریایی ارتش ایران در آب‌های بین‌المللی است. فرمانده نیروی دریایی ارتش در مهرماه ۱۴۰۲ اعلام کرد ما در قطب جنوب ملکیت داریم و برنامه این است که پرچم ایران را آن جا بالا ببریم و یک پایگاه دایمی احداث کنیم. مساحت اعلام‌شده در سال ۲۰۱۲ میلادی محمدحسن نامی مدرس دانشگاه و دکترای جغرافیای سیاسی و رئیس وقت سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح ایران در سال ۱۳۹۱ خورشیدی مصادف با سال ۲۰۱۲ میلادی در مقاله ای با استفاده از ابراز روز علمی و مبنای دقیق محاسباتی و در نظر گرفتن آب‌های سرزمینی و فراسرزمینی ایران مساحت جدید ایران را ۱٬۸۷۳٬۹۵۹ کیلومتر مربع اعلام کرد که بسیار نیز بحث‌برانگیز شد. ثبت این عدد در مراجع بین‌المللی نیازمند اقدام عملی است که تاکنون صورت نگرفته‌است. باید به این نکته توجه کرد که منطقه انحصاری اقتصادی ایران ۱۶۸٬۷۱۸ کیلومتر مربع وسعت دارد و به‌طور معمول این مساحت در ارقام مساحت کشورها در نظر گرفته نمی‌شود. علاوه بر این مرزهای رسمی در دریای کاسپین در حال حاضر به‌طور مشخص و معین معلوم نیست. تاکنون رژیم حقوقی دریای خزر به‌طور رسمی مرزها را معین نکرده‌است و سهم ۵ کشور از این دریا نه فقط برای ایران، بلکه برای چهار کشور دیگر نیز تاکنون در مساحت آن‌ها در مراجع بین‌المللی لحاظ نشده‌است. ذکر این نکته لازم است که هنوز در برخی مناطق خطوط مرزی ایران با همسایگان دقیق نیست. برخی دیوارکشی‌های مرزی با افغانستان و پاکستان، سبب شده زمین‌های زیادی از ایران در پشت دیوار مرزی قرار بگیرد؛ ولی یک نکته مهم در این تحقیق بررسی دقیق مساحت جزایر، آب‌های داخلی و آب‌های سرزمینی و مرزهای آبی ایران است. طول مرزهای کشور نیز به تفکیک مرزهای خشکی، آبی و دریایی و به تفکیک کشورهای هم‌جوار محاسبه و در نهایت رقم ۸٬۵۷۴ کیلومتر برای طول مرزهای کشور به دست آمد که شامل ۲۰۴۵ کیلومتر مرز رودخانه‌ای، ۳۹۶۵ کیلومتر مرز خشکی و ۲۵۶۴ کیلومتر مرز دریایی می‌باشد. با این تعریف که مرز رودخانه‌ای، قسمتی از رودخانه است که مرز را در قرارداد متقابل با یکی از کشورهای همسایه در برمی‌گیرد ضمن این که برای اولین بار مساحت آب‌های کشور نیز به تفکیک آب‌های داخلی، سرزمینی و … محاسبه و در کل مساحت کشور نیز اعمال شد. در خصوص آب‌های داخلی تعقر و تحدب خشکی سبب می‌شود تا خط مبدأ رسم شود و برخی از آب‌ها در مساحت سرزمینی یک کشور محاسبه بشود یا نشود. در اندازه‌گیری‌های قبلی این مناطق در مساحت ایران لحاظ نشده‌است در حالی که ایران به‌طور علمی و با توجه به تحدب و تعقر سواحل و خشکی ادعا دارد که آب‌های داخلی و به تبع آن آب‌های سرزمینی بیشتری دارد. همچنین تاکنون دو جزیره زرکوه و جزیره آریانا در اشغال امارات است و وسعت این دو جزیره و آب‌های سرزمینی شان در این محاسبه لحاظ نشده‌است و جزیره شیطان تنها جزیره ایرانی در دریای عمان نیز درنظر گرفته نشده‌است. بر این اساس رقم محاسبه شده شامل موارد زیر است: خشکی: ۱٬۶۳۲٬۲۱۰ کیلومتر مربع جزایر ایرانی در خلیج فارس: ۱٬۸۸۴ کیلومتر مربع آب‌های داخلی (در خلیج فارس، دریای عمان و محدوده ده مایلی ماهی‌گیری دریای خزر): ۳۵٬۸۲۵ کیلومتر مربع آب‌های سرزمینی (در خلیج فارس و دریای عمان): ۴۲٬۰۰۰ کیلومتر مربع آب‌های منطقه نظارت (در خلیج فارس و دریای عمان): ۳۰٬۳۷۰ کیلومتر مربع آب‌های منطقه انحصاری اقتصادی (در خلیج فارس و دریای عمان): ۱۴۰٬۲۵۰ کیلومتر مربع (این میزان مساحت محاسبه شده ناقض حقوق ایران در فلات قاره خود نیست) آب‌های محدوده ۲۰ درصدی دریای خزر (پس از محدوده ده مایلی ماهی‌گیری): ۶۳٬۷۹۰ کیلومتر مربع (محاسبه این عدد بر اساس ادعای ۲۰ درصدی ایران است و جنبه رسمی ندارد و امکان تثبیت یا کاهش آن وجود دارد. ضمن این که مساحت خود دریای خزر نیز به‌طور دقیق معین نشده‌است و از ارقامی چون ۳۷۰ تا ۴۲۰ هزار کیلومتر مربع در منابع مختلف ذکر شده‌است) هر مایل دریایی معادل با ۱۸۵۳ متر است. بر این اساس مساحت دقیق ایران با درنظر گرفتن تمام محدوده‌های آبی و خاکی ۱٬۸۷۳٬۹۵۹ کیلومتر مربع ارزیابی و اعلام شده‌است. مساحت ایران با احتساب فقط چهار بند اول (یعنی بدون محاسبه آب‌های منطقه نظارت، آب‌های منطقه انحصاری اقتصادی و آب‌های محدوده ۲۰ درصدی دریای خزر) در حدود ۱٬۷۱۱٬۹۱۹ کیلومتر مربع می‌شود که این شیوه محاسبه به عرف بین‌الملل نزدیک‌تر است چون به‌طور معمول بندهای پنج و شش به عنوان بخشی از مساحت کشورها درنظر گرفته نمی‌شوند ولی بند هفتم یعنی سهم ایران از دریای کاسپین در صورت معین شدن به صورت دقیق می‌تواند در آینده به این عدد اضافه شود چون در واقع این پهنه آبی یک دریاچه بسته و محصور شده در خشکی است و با دریاهای آزاد تفاوت دارد. در حدود ۱۵۰ کشور خطوط ساحلی و مرزهای دریایی دارند و اغلب آن‌ها پهنه‌های آبی مجاور را با توجه به مقداری که در قوانین بین‌المللی و قوانین داخلی خود مصوب شده‌است به عنوان بخشی از مساحت کشور خود محاسبه و اعلام می‌کنند. مساحت ایران مساحت ایران با احتساب تمام موجودیت زمینی و دریایی به شرح زیر است: مساحت آب‌های بین‌المللی پیرامون آب‌های بین‌المللی پیرامون ایران: ایران همچنین در حوضه آبریز دریای عجم نیز قرار دارد. مساحت آب‌های داخلی ایران آب‌های داخلی ایران: مساحت آب‌های سرزمینی ایران آب‌های سرزمینی ایران: مساحت آب‌های منطقه نظارت ایران آب‌های منطقه نظارت ایران: مساحت آب‌های منطقه انحصاری اقتصادی ایران منطقه انحصاری اقتصادی ایران: طول مرزهای ایران در این اندازه‌گیری طول دقیق مرزهای ایران نیز محاسبه شده‌است: طول مرزهای زمینی ایران: عراق: ۱۱۸۱٫۵ خاکی، ۴۲۶٫۵ آبی، مجموع ۱۶۰۸ کیلومتر ترکیه: ۵۲۴٫۲ خاکی، ۴۱٫۹ آبی، مجموع ۵۶۶٫۱ کیلومتر ارمنستان: ۰ خاکی، ۴۵ آبی، مجموع ۴۵ کیلومتر آذربایجان: ۱۷۸٫۷ خاکی، ۵۷۸٫۱ آبی، مجموع ۷۵۶٫۸ کیلومتر ترکمنستان: ۷۸۶ خاکی، ۴۰۹٫۹ آبی، مجموع ۱۱۸۹٫۹ کیلومتر افغانستان: ۶۸۱٫۴ خاکی، ۲۳۷٫۷ آبی، مجموع ۹۱۹٫۱ کیلومتر پاکستان: ۶۱۳٫۴ خاکی، ۳۱۱٫۴ آبی، مجموع ۹۲۴٫۸ کیلومتر مجموع مرزهای زمینی ایران: ۳٬۹۶۵ خاکی، ۲٬۰۴۵ آبی، مجموع ۶٬۰۱۰ کیلومتر طول مرزهای دریایی ایران: عربستان: ۲۵۸ کیلومتر عراق: ۲۴ کیلومتر کویت: ۱۴۴ کیلومتر بحرین: ۲۷ کیلومتر قطر: ۲۶۸ کیلومتر امارات: ۳۳۰ کیلومتر (در خلیج فارس) عمان: ۲۲۷ کیلومتر (در تنگه هرمز) مجموع مرز دریایی در خلیج فارس: ۱٬۲۷۸ کیلومتر امارات: ۱۰۲ کیلومتر (در دریای عمان) عمان: ۴۵۶ کیلومتر (در دریای عمان) پاکستان: ۲۰۴ کیلومتر مجموع مرز دریایی در دریای عمان: ۷۶۲ کیلومتر آذربایجان: ۲۲۴ کیلومتر ترکمنستان: ۳۰۰ کیلومتر مجموع مرز دریایی در دریای کاسپین: ۵۲۴ کیلومتر مجموع مرزهای دریایی ایران: ۲٬۵۶۴ کیلومتر بنابراین کل مرزهای ایران به این شرح است: مرزهای خشکی: ۳٬۹۶۵ کیلومتر مرزهای آبی: ۲٬۰۴۵ کیلومتر مرزهای دریایی: ۲٬۵۶۴ کیلومتر مجموع مرزهای ایران: ۸٬۵۷۴ کیلومتر طول سواحل ایران در این اندازه‌گیری طول دقیق سواحل ایران نیز محاسبه شده‌است: آمارهای مرتبط آمار سیا: کل: ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع / زمین: ۱٬۵۳۱٬۵۹۵ کیلومتر مربع / آب‌های داخلی: ۱۱۶٬۶۰۰ کیلومتر مربع مساحت جزایر ایران ۱۸۸۴ کیلومتر مربع خطوط ساحلی ایران ۵۸۰۰ کیلومتر است که ۸۹۰ کیلومتر آن در شمال واقع بوده و شامل ساحل استان‌های گیلان، مازندران و گلستان می‌باشد. چهار هزار و ۹۰۰کیلومتر ساحل ایران نیز در جنوب کشور واقع می‌باشد. به گفته وی از مجموع کل سواحل کشور حدود ۸۴۰ کیلومتر آن پیرامون جزایر توزیع شده و استان‌های گیلان، مازندران، گلستان، خوزستان، بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان در شمال و جنوب کشور هفت استان ساحلی محسوب می‌شوند. دارای مرز خشکی و آبی با ۱۵ کشور و از لحاظ همسایگی با تعداد کشورها، بعد از روسیه و چین در رتبه سوم جهانی طول مرزهای ایران ۸۵۷۴ کیلومتر شامل ۲۰۴۵ کیلومتر مرز رودخانه‌ای، ۳۹۶۵ کیلومتر مرز خشکی و ۲۵۶۴ کیلومتر مرز دریایی مساحت بنادر ایران با احتساب سواحل جزایر کشور ۵۷۸۰ کیلومترمربع (سازمان بنادر و دریانوردی به تازگی تیمی را جهت برآورد مساحت سواحل ایران کرده بود. این تیم با مشاورهای خارجی و همچنین استفاده از تکنولوژی‌های روز اقدام به اندازه‌گیری طول سواحل ایران کرد. پیش از این عدد دقیقی از مساحت سواحل کشور در دست نبود) تا سال ۲۰۵۰ مساحت خشک و فراخشک ایران به ۷۴ درصد می‌رسد ۲۰درصد مساحت ایران در معرض بیابان‌زایی مساحت مفید ایران: محاسبات دکتر جمعیت‌شناس حبیب‌الله زنجانی تأکید بر این نکته دارند که مناطق قابل کشت در ایران چیزی بیش از ۱۱ درصد کل مساحت ایران نیستند، اگرچه زنجانی پس از کسر مناطق کویری (۴۴۰ هزار کیلومترمربع) و ارتفاعات کوهستانی (۲۳۰ هزار کیلومتر مربع) و سایر مناطق غیرقابل زیست (۱۵۰ هزار کیلومتر مربع)، مساحت مفید ایران را چیزی حدود ۵۰درصد ارزیابی می‌کند. با این حال الگوی شهرنشینی در ایران نشان می‌دهد که به جز دو منطقه در شمال و جنوب غربی، عمده شهرهای ایران روی زمین‌های کشاورزی بنا شده و توسعه یافته‌اند. کل مساحت زمین‌های قابل کشت در ایران ۱۲ میلیون هکتار است که اگر اراضی کنار رودخانه‌ها را هم به آنها اضافه کنیم، به سطحی بیش از ۱۵ میلیون هکتار می‌رسیم که حدود ۱۰ درصد از مساحت کل ایران است. حال آنکه تمام اراضی آلمان یا ۷۰ درصد اراضی فرانسه قابلیت کشت دارند. خطوط مرزی: مرز زمینی: ۵٬۸۹۴ کیلومتر (کشورهای مرزی (۷): افغانستان ۹۲۱ کیلومتر، ارمنستان ۴۴ کیلومتر، جمهوری آذربایجان ۶۸۹ کیلومتر، عراق ۱۵۹۹ کیلومتر، پاکستان ۹۵۹ کیلومتر، ترکیه ۵۳۴ کیلومتر، ترکمنستان ۱۱۴۸ کیلومتر) خط ساحلی: در جنوب ۲۲۴۰ کیلومتر و دریای خزر ۷۴۰ کیلومتر میانگین ارتفاع: ۱٬۳۰۵ متر از سطح دریا کاربری زمین (تخمین ۲۰۱۱): زمین کشاورزی ۳۰٫۱٪ (اراضی زراعی ۱۰٫۸٪ + محصولات زراعی دائمی ۱٫۲٪ + مرتع دایم ۱۸٫۱٪)، جنگل ۶٫۸٪، سایر ۶۳٫۱٪ اراضی آبیاری (تخمین ۲۰۱۲): مساحت اراضی که به صورت مصنوعی با آب تأمین می‌شود ۹۵٬۵۳۰ کیلومتر مربع از کل پهنه سرزمین ایران فقط یک صدم آن برای سکونت استفاده می‌شود. زمین شاکله و اساس قیمت مسکن را تشکیل می‌دهد و در برخی از کلانشهرها بیش از ۷۰ درصد قیمت مسکن، قیمت زمین است. ارقام دقیق جدید بر اساس منابع کلاسیک ایران با ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع وسعت (هفدهم درجهان) است. در سال ۲۰۱۱ وزیر دفاع ایران احمد وحیدی گفت که سازمان جغرافیای نیروهای مسلح با استفاده از امکانات اندازه‌گیری جدید، مساحت واقعی خاک ایران را یک میلیون و ۸۷۳ هزار و ۹۵۹ کیلومتر مربع (۱٬۸۷۳٬۹۵۹) تعیین کرده که از مساحت یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ کیلومتر مربع که در گذشته در کتاب‌ها ثبت می‌شد بیشتر است. در گذشته مساحت ایران به اشتباه یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ کیلومتر مربع گفته می‌شد. به گزارش رادیو و تلویزیون دولتی ایران، وی گفته‌است که ایران دارای مرز خشکی و آبی با ۱۵ کشور است و از لحاظ همسایگی با تعداد کشورها، بعد از روسیه و چین در رتبه سوم جهانی قرار دارد. در گذشته، تعیین و تحدید حدود میله‌ها و تأسیسات مرزی به علت دقیق نبودن تجهیزات صحیح نیست و بنا به دلایل طبیعی و انسانی از قبیل سیلاب‌ها، رانش زمین، زلزله، جنگ و غیره میله مرزی دچار جابجایی یا تخریب می‌شد. این مسئله، اختلافات مرزی را با دیگر کشورهای همسایه به وجود می‌آورد. امروزه کارشناسان سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح مجموعه نرم‌افزاری را تهیه کرده‌اند که به کمک آن می‌توان با استفاده از تصاویر هوایی مناطق مرزی، اقدام به طراحی اَندِکس پرواز کرد و سپس با شیوه جدید طراحی نقاط کنترلی و عملیات زمینی ژئودزی به روش استاتیک و پردازش نقاط کنترل اصلی و مثلث بندی هوایی، مختصات علایم مرزی را به صورت سه بعدی روی رایانه مشخص کرد. با این روش، عوامل میدانی می‌توانند به راحتی به نقاط و علایم مرزی مورد نظر با دقت سانتیمتر، دسترسی پیدا کنند. فلات قاره ایران الگوهای مختلف برای تحدید حدود فلات قاره ایران در خلیج فارس وجود دارد: در بین مناطق دریایی مورد بحث در کنوانسیون‌های پیش گفته، فلات قاره دارای منابع سرشاری است. مهم‌ترین منابع این قسمتها ذخایر نفت و گاز است، مواد معدنی دیگری هم که دارای اهمیت است در این منطقه وجود دارد. علاوه بر منابع معدنی، فلات قاره از لحاظ شیلات و انواع موجودات ساکن در فلات قاره برای دول ساحلی مهم است. اصولاً اصطلاح فلات قاره یک اصطلاح ژئولوژیکی است که از این دید می‌توان آن را چنین تعریف کرد: فلات قاره ادامه خشکی در دریا است. اما از دید حقوقی، تعریف فلات قاره کاملاً متفاوت است. طبق ماده ۷۶ عهدنامه حقوق دریاها، فلات قاره شامل بستر و زیر بستر دریاها، در ماورای دریای سرزمینی یک کشور ساحلی و در امتداد و دامنه طبیعی قلمرو خشکی این کشور تا لبه بیرونی حاشیه قاره یا در مواردی که لبه بیرونی حاشیه قاره تا این مسافت ادامه نیافته باشد، تا مسافت ۲۰۰ مایل دریایی از خطوط مبدأ دریای سرزمینی است. به عبارت بهتر توافق بر سر کمترین حد منطقه فلات قاره منجر به تعیین ۲۰۰ مایل دریایی شد، چرا که کشورهایی که فلات قاره آنها کمتر از ۲۰۰ مایل بود خواستار تقویت محدوده ۲۰۰ مایل یا هر معیار دیگری، که بتواند تا حداکثر امکان بستر دریاها را تحت صلاحیت ملی قرار دهد، بودند. اساس و پایه ادعای بهره‌برداری کشورها از فلات قاره، برای اولین بار توسط ترومن رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا اعلام شد. یکی از مسائل یا اختلافات میان کشورهای مجاور یا مقابل دریاها، تعیین حدود یا تحدید حدود فلات قاره است که بعضاً جهت رفع آنها، مداخله نهادهای داوری یا دادگستری بین‌المللی را به همراه داشته‌است. کشور ما نیز در منطقه خلیج فارس با این مشکل مواجه است و با برخی از همسایگان و کشورهای این حوزه موفق به تحدید حدود فلات قاره نشده‌است. منطقه خلیج فارس در طول تاریخ از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده‌است. در طول بیست سال گذشته تحرکات و تحریکات فراوانی در این منطقه به وقوع پیوسته‌است که به نظر می‌رسد اغلب در چارچوب اهمیت منطقه خلیج فارس از ابعاد ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک آن بوده‌است. در چنین شرایطی مسلماً بقا و رفاه مردم منطقه خلیج فارس به چگونگی عمل دولتهای این منطقه در روابط درون منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای آنها بستگی دارد و یکی از مصادیق آن بحث بهره‌برداری از منابع این دریای بسته می‌باشد. مهم‌ترین ارزش و اهمیت این منطقه، وجود منابع سرشار نفت در خلیج فارس و کشورهای حوزه آن می‌باشد، یعنی وجود جزایر یا شکل سواحل و هر عاملی که بتواند حق استخراج از فضای جغرافیایی بیشتری را به دولتها بدهد اهمیت دارد؛ لذا چنین به نظر می‌رسد که بحث تعیین مرزهای دریایی و از آنجا که خلیج فارس به علت عمق کم یک فلات قاره یکپارچه است، بحث تحدید حدود این فلات قاره دارای اهمیت ویژه بخصوص اهمیت اقتصادی می‌باشد؛ بنابراین کشورهای حوزه خلیج فارس چند منطقه دریایی را تحدید حدود و تعیین نموده‌اند اما حداقل ۱۰ مورد مرز دریایی دیگر در خلیج فارس باید تعیین شوند که از این مجموعه موارد زیر مربوط به ایران می‌باشد: ایران و عراق ایران و کویت ایران و امارات متحده عربی اصولاً مرزهای سیاسی به صورت قراردادی در آب و خشکی تعیین می‌شوند. تعیین و تثبیت مرز، رابطه مستقیم با منافع ملی کشورها دارد. در منطقه خلیج فارس تعیین حدود دقیق مرز در بیشتر موارد در ارتباط با منابع ارزشمند هیدروکربنی است، بنابراین هر کشور تلاش می‌کند تا سهم بیشتری را به دست آورد. در کنفرانس ۱۹۵۸ فکر اینکه دول ساحلی باید حقوق خاصی بر فلات قاره خودشان داشته باشند به‌طور عمومی پذیرفته شده بود. طبق حقوق بین‌الملل عرفی تحدید حدود بایستی بوسیله توافق بر طبق اصول منصفانه و با توجه به شرایط موجود به نحوی صورت بگیرد که بیشترین میزان ممکن از فلات قاره‌ای را، که ادامه طبیعی قلمرو زمینی یکی از طرفین در زیر آب دریا است، بدون تداخل در امتداد طبیعی قلمرو زمینی طرف دیگر متعلق به آن دولت سازد. ایران بزرگ‌ترین و متنفذترین کشور در منطقه خلیج فارس است که بزرگ‌ترین جمعیت و بزرگ‌ترین بالقوه‌های اقتصادی، سیاسی و استراتژیک را دارا است. ایران برای صدور همه نفت صادراتی و دیگر اقلام نفتی و غیرنفتی و ورود بزرگ‌ترین بخش از واردات خود، به خلیج فارس بستگی حیاتی دارد. در حال حاضر دنیا برای بخش اعظم از نفت خود به خلیج فارس وابسته است، در ضمن خلیج فارس دومین منطقه بزرگ ذخایر گاز به‌شمار می‌آید. علاوه بر اینها منابع ماهیگیری و منابع سرشار بستر خلیج فارس از مهم‌ترین دلایل اهمیت و ضرورت تعیین مرزهای دریایی و تحدید حدود فلات قاره در این منطقه می‌باشد، و از آنجا که کشورمان در این مورد با برخی کشورهای حوزه خلیج فارس به توافق نرسیده‌است، موجبات عدم تأمین منافع ملی ما فراهم شده‌است، بلاتکلیفی و تعلل بیشتر موجب تشدید مضرات ناشی از آن است؛ لذا این تحقیق نیز به عنوان آمیزه‌ای از قواعد و رویه‌های حقوقی و مسائل جغرافیایی در کنار پرداختن به مسائل اقتصادی سعی در بررسی نمونه‌هایی از اختلافات مرزی دریایی در جهان دارد که به انعقاد موافقت‌نامه‌های تحدید حدود منجر شده یا به گونه دیگری منافع طرفین را مرتفع و تأمین نموده‌است تا در صورت امکان با الگوبرداری یا مطابقت موارد مشابهت، امکانی برای حل مشکلات مرزی ایران و تأمین حداکثر منافع کشورمان ایجاد گردد. جغرافیای سیاسی موقعیت و مختصات جغرافیایی ایران یکی از کشورهای آسیای جنوب غرب (خاورمیانه) در شرق با افغانستان و پاکستان؛ در شمال شرقی با ترکمنستان، در بخش میانی شمال با دریای خزر، در شمال غربی با جمهوری آذربایجان و ارمنستان؛ در غرب با ترکیه و عراق؛ و سرانجام در جنوب با آب‌های خلیج فارس و دریای عمان همسایه است. همچنین ایران منطقه ای ادعا شده در جنوبگان دارد که جنوبگان ایران هم‌اکنون در دست استرالیا است. از دید جغرافیایی، غربی‌ترین شهر ایران آواجیق، شرقی‌ترین شهر اسفندک، شمالی‌ترین شهر پارس‌آباد و جنوبی‌ترین شهر چابهار است. پایتخت ایران شهر تهران می‌باشد. میانگین مخصات ایران ۳۲ درجهٔ شمالی و ۵۳ درجهٔ شرقی و بین ۲۵ تا ۴۰ درجه شمالی و ۴۴ تا ۶۳٫۵ شرقی قرار دارد. استان‌ها مقالهٔ اصلی: استان‌های ایران استان خراسان در سال ۱۳۸۳ به سه استان: استان خراسان جنوبی، استان خراسان شمالی، و استان خراسان رضوی تقسیم شد. استان اردبیل در سال ۱۳۷۲ از استان آذربایجان شرقی جدا شده و استانی مستقل گشت. استان قم در سال ۱۳۷۵ از استان تهران جدا شد. استان گلستان به مرکزیت گرگان در سال ۱۳۷۶ از استان مازندران جدا شد. استان البرز سی و یکمین استان ایران در سال ۱۳۸۹ با کرج به عنوان مرکز استان شکل گرفت. در سال ۱۳۱۶ ه‍.ش ایران را به ده استان و در سال ۱۳۸۳ به سی استان تقسیم کرده‌اند. شهرهای مهم ایران عبارت‌اند از: مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، کرج، اهواز، ارومیه، قم، کرمان، یزد، رشت، خرم‌آباد، بابل، ساری، گرگان، زاهدان، آمل، کاشان، اراک، همدان، سنندج، ایلام، کرمانشاه، بوشهر، اردبیل، زنجان، بندرعباس، تهران، قزوین، یاسوج. جغرافیای تاریخی جغرافیای اقتصادی معادن معادن مهم ایران عبارتست از: نفت و گاز. ایران، چهارمین ذخایر نفتی جهان، نه و چهار دهم در صد (۹٫۴٪) ذخایر ثابت شده نفتی زمین معادل ۱۵۷ میلیارد بشکه، و نیز اولین ذخایر گازی جهان، هجده در صد ذخایر ثابت شده گاز زمین، معادل ۳۳٫۶ تریلیون متر مکعب را در اختیار خود دارد، اما در مجموع ذخایر نفت و گاز، ایران با دارا بودن ۳۷۹ میلیارد بشکه معادل نفت خام، رتبه اول را در این زمینه دارا می‌باشد. دیگر معادن مهم کشور عبارت‌اند از: معادن زغال سنگ، کانی‌های فلزی: طلا، منگنز، کرومیت، مس، سرب، روی، نیکل، کبالت، نقره و آهن، معدنی شیمیایی: گوگود، نمک، سنگ‌های تزئینی، شن و ماسه. در سال ۱۳۵۷ مهم‌ترین و تعداد معادن فلزی در ایران بدین شرح بوده‌اند: سرب وروی(۱۶) مس(۲) کرومیت(۴) خاک سرخ(۴)وسنگ آهن(۲). همچنین در همین سال معادن غیر فلزی مهم و تعدادی که در حال بهره‌برداری بوده‌اند عبارت‌اند از: زغال سنگ(۳۳) مرمریت(۲۸) مرمر(۲۰) تراورتن(۱۳) کائولین(۷) سیلیس(۱۲) فیروزه(۱) پوکه معدنی(۲) بنتونیت(۵) باریتین(۹) دولومیت(۲) خاک نسوز(۵) زاج(۱) تالک(۲) فلدسپات(۲) گچ(۹۲) سولفات دوسود(۳) محصولات نباتات محصولات نباتی ایران عبارتست از: گندم، جو، برنج، ذرت، نخود، لوبیا، ماش، عدس، توتون، پنبه، کنف، نیشکر و کلیه درخت‌های میوه دار. صید ماهی، صید مروارید، صید حیوانات وحشی و طیور، پرورش کرم ابریشم و زنبور عسل و پرورش قارچ نیز رواج دارد. صنایع عمده‌ترین صنایع کشور عبارت‌اند از: صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد، نساجی، شیمیایی، غذایی، خودرو سازی، الکتریکی و الکترونیکی و… همچنین صنایع مهم دستی و خانگی و سنتی کشور عبارت‌اند از: فرش و قالی، گلیم و زیلو، منبت کاری، خاتم کاری و سفال سازی. راه‌ها راه‌ها و وسایط نقلیه نیز دارای اهمیت است. راه‌آهن سرتاسری ایران از خلیج فارس تا دریای خزر (همچنین نگاه کنید به راه‌آهن مازندران) راه‌آهن تهران به مشهد راه‌آهن تهران به تبریز تهران به کاشان، راه‌آهن بندرعباس به تهران وراه آهن بندرعباس به سرخس که مشغول بهره‌برداریست و راه‌های دیگری که در دست ساختمان است. جاده‌های شوسه همه شهرهای را بهم مربوط می‌سازد. راه‌های کشتیرانی در دریای خزر، دریای عمان و خلیج فارس است. راه‌های هوایی میان اغلب کشورهای بزرگ جهان و شهرهای درجه اول ایران بر قرار است. جغرافیای طبیعی آب و هوا با توجه به کمی بارش، بخش‌های وسیعی از ایران در قلمرو آب‌وهواهای خشک جهان قرار می‌گیرد. با این وجود، اقلیم ایران بسیار متنوع است و از نیمه‌گرمسیری تا زیرشمالگانی را شامل می‌شود. بلندی، عرض جغرافیایی، تأثیرات دریایی، بادهای فصلی و نزدیکی به دامنه‌های کوهستانی یا بیابان‌ها، نقش مهمی در نوسانات دمای روزانه و فصلی در این کشور ایفا می‌کند. به عنوان نمونه، میانگین دمای روز تابستانی در آبادان در استان خوزستان، ۴۳ درجهٔ سانتی‌گراد و میانگین دمای زمستان در تبریز در استان آذربایجان شرقی، به حدود انجماد می‌رسد به طوری که در زمستان سال ۱۳۹۹، شهر سراب در آذربایجان شرقی با دمای منفی ۳۰ درجه سانتی‌گراد، سردترین شهر ایران نام گرفت. بارش نیز در سراسر کشور، متغیر است؛ از کمتر از ۲ اینچ در شهر میرجاوه در جنوب شرقی کشور تا بیش از ۷۲ اینچ در شهر بندرانزلی در ساحل دریای کاسپین. میانگین بارش سالانه در کشور نیز در حدود ۹ اینچ است. پر باران‌ترین فصل ایران، زمستان است و بیش از نیمی از بارش سالانه در این ۳ ماه رخ می‌دهد. شمال کشور در آمار بارش یک تضاد بزرگ به وجود آورده‌است؛ کوه‌های بلند البرز، بخش‌های جنوبی خود را از اثر دریای خزر محروم می‌سازند و یک شمال حاصلخیز و جنگلی، برای ایران به وجود می‌آورند؛ در شمال ایران، هوایی تا ۳۸ درجهٔ سانتی‌گراد پدیدار می‌شود، یخبندان بسیار نادر است و ممکن است رطوبت تا ۱۰۰ درصد افزایش یابد. به جز در شمال کشور، تابستان به عنوان یک فصل خشک در ایران شناخته می‌شود. از ویژگی‌های آب و هوای ایران این است که مناطق مختلف آن، می‌توانند دارای چهار فصل جدا از هم باشند. رودها اکثر رودهای ایران کم‌آب بوده و تنها رودی که قابلیت کشتی‌رانی دارد رود کارون در خوزستان است. رودهای ایران به چهار حوضه عمده دریای خزر، خلیج فارس و دریای عمان، دریاچه ارومیه و آبریزهای داخلی جریان دارند. مهم‌ترین رودخانه‌های حوضه خلیج فارس و دریای عمان شامل: کارون (۸۹۰ کیلومتر)، جراحی (۴۳۸ کیلومتر)، کرخه (۷۵۵کیلومتر)، دز (۵۱۵ کیلومتر)، زهره (۴۹۰ کیلومتر)، مند (۶۸۵ کیلومتر)، هندیجان (، دالکی، سیمره، تیاب، نای بند، شور، اروند رود (۱۹۰ کیلومتر)، کل (۳۶۰ کیلومتر)، مهران (۳۸۲ کیلومتر)، الوند، میناب، سرباز، باهوکلات (۳۱۳ کیلومتر). همچنین سیمینه‌رود، زرینه‌رود (۳۰۲ کیلومتر)، آجی‌چای (تلخه‌رود)، (۲۶۸ کیلومتر) و نازلو چای از رودهایی‌اند که به دریاچه ارومیه سرازیر می‌شوند. رودهای عمده حوضه دریای خزر شامل: قزل اوزن، سفید رود (۷۶۵ کیلومتر)، شور، اهر چای، زنجان چای، شاهرود (۲۰۵ کیلومتر)، قره سو (۲۵۵ کیلومتر)، ارس (۹۱۰ کیلومتر)، چالوس، هراز، تجن، گرگان و اترک هستند. همچنین رودهای بمپور، هلیل رود، ماشکل، شور، کال شور، جوین، کر (۲۸۰کیلومتر)، زاینده‌رود (۴۰۵ کیلومتر)، حبله رود، قره چای (۵۴۰ کیلومتر)، کرج (۲۴۵کیلومتر)، جاجرود و کشف رود (۳۰۰ کیلومتر) نیز به حوضه مرکزی می‌ریزند. آبشارها آبشارهای ایران تا ۳۹۲ عدد و آبشارهای غیرفصلی یا قابل توجه تا ۲۸۷ عدد که مهم‌ترین آن‌ها از این جمله‌اند:آبشار آسیاب خرابه- آبشار عیش‌آباد - آبشار اسکندر - آبشار ماهاران (آذربایجان شرقی)، آبشار شلماش (آذربایجان غربی)، آبشار مارگون سپیدان (فارس)، آبشار گورگور (مشگین‌شهر) - آبشار سردابه (اردبیل)، آبشار خضر - آبشار کردعلی - آبشار تخت سلیمان - آبشار بی بی سیدان - آبشار سمیرم (اصفهان)، آبشار چم آو (ایلام)، آبشار سنگان - آبشار امامزاده داوود - آبشار اوسون دربند - آبشار دوقلو - آبشار فصلی پیچ آدران واقع در ۱۵ کیلومتری کرج-چالوس (تهران)، آبشار چشمه کوهرنگ - آبشار آتشگاه - آبشار دره عشق (چهارمحال و بختیاری)، آبشار شوی (خوزستان)، آبشار اخلمد (خراسان رضوی)، آبشار بل (کردستان)، آبشار بهرام بیگی بویراحمد - آبشار کنج بنار گچساران - آبشار سی‌سخت - آبشار کمردوغ (کهگیلویه و بویراحمد)، آبشار مینودشت - آبشار شیرآباد - آبشار کبودوال (گلستان)، آبشار لاتون (گیلان)، آبشار بیشه - آبشار آب سفید - آبشار چکان - آبشار دورود - آبشار تاف - آبشار نوژیان-آبشار افرینه-آبشار گلهو-آبشار سرکانه-آبشار وارکآبشار برنجه-آبشار وارگ (لرستان)، آبشار یخی - آبشار شاهاندشت - آبشار هریجان - آبشار آمل - آبشار ایج یا ده قلو (مازندران) می‌باشند. بسیاری از آبشارهای ایران همچون: اخلمد، افرینه، گنجنامه، نیاسر، شوشتر، بیشه، قره سو، سمیرم و تنگه واشی، قدمتی تاریخی داشته و از نظر جنبه‌های سیاحتی و اقتصادی مورد توجه پادشاهان و حاکمان وقت بوده و از بسیاری از آن‌ها برای ساخت آسیاب‌های آبی کمک گرفته شده‌است. آبشارهای شوشتر به عنوان نخستین تأسیسات صنعت آب و صنایع جانبی جهان در زمان ساسانیان، که مجموعه تاریخی - فرهنگی آبشارهای شوشتر در یونسکو ثبت جهانی شده‌است و آبشار گنجنامه همدان در کنار کتیبه‌های تاریخی کوروش، نشانگر اوج شکوه و عظمت ایران باستان است. دریاچه‌ها دریای خزر (که بزرگ‌ترین دریاچه جهان است)، دریاچه ارومیه (دومین دریاچه بزرگ شور جهان)، دریاچه گهر، بختگان، دریاچه پریشان، نیریز، نمک، باتلاق گاوخونی، نئور، زریوار، مهارلو، هامون و حوض سلطان از دریاچه‌های اصلی ایران هستند. زمین‌شناسی در نخستین دوره از دوره‌های زمین‌شناسی یعنی چند میلیون سال پیش همه خاک ایران زیر آب جای گرفته بود. کم‌کم بخش‌هایی از شمال و جنوب ایران از آب بیرون آمد. در دوره دوم زمین‌شناسی بخش شرقی ایران بیش از پیش زیر آب فرومی‌رود. در دورهٔ سوم جنوب ایران از زیر آب بیرون آمد. در آغاز دوران چهارم یخچال‌های طبیعی بلندی‌های البرز را دربر گرفت. در نتیجه حرکت این یخچال‌ها و توده‌های بزرگ آبرفتها و رسوبات بسیاری پدید آمد. مختصری از شرایط جغرافیای ایران دوران پره کامبرین (دوران پیش از دوران‌های شناخته شده زمین‌شناسی) قبل از ۶۰۰ میلیون سال پیش: در ایران، سنگ‌های متعلق به پره کامبرین در نواحی شمال، مشرق و مرکز ایران یافت می‌شوند که قسمت زیرین این رسوبات از دسته سنگ‌های دگرگون شده‌است و سن این رسوبات بیشتر از ۶۰۰ میلیون سال است. دوران پالئوزوئیک (کهن زیست) یا دوران اول، از حدود ۶۰۰ تا ۲۳۰ میلیون سال پیش: در دوره کامبرین به تدریج دریاهائی، مرکز و شمال ایران را پوشانید. در دوره سیلورین این دریاها محدود تر گشته و زمین‌های تازه‌ای از آب بیرون آمدند. در دوره دوونین بار دیگر شمال و مرکز ایران را آب فرا گرفت. در ابتدای دوره کربونیفر دریاها عمیق‌تر شدند و در آن‌ها رسوبات آهکی زیادی بر جای ماند. در دوره پرمین مجدداً پیشروی دریاها آغاز شد و آب دریاها سراسر فلات ایران را پوشانید. نواحی جنوب و جنوب غربی ایران برای اولین بار در شرایط جدیدی قرار گرفت و قسمتی از دریای تتیس تقریبآ تا اواخر دوران سوم در این نواحی با آرامش نسبی باقی ماند. دوران مزوزوئیک (میان زیست) یا دوران دوم، از حدود ۲۳۰ تا ۷۰ میلیون سال پیش: در دورهً تریاس، نیز آب، فلات ایران را دربر گرفته بود و رسوباتی شبیه به رسوبات اواخر دوران اول، شامل آهک و دولومیت به جای گذاشت. در مرکز و شمال ایران شرایط رسوبگذاری مانند دوران اول محفوظ ماند و در اواخر این دوره جنبش‌های خشکیزائی، گاهی قسمت‌هائی از آن نواحی را بالا و پائین برد. در دورهً ژوراسیک، رسوبگذاری مانند دورهً تریاس در مرکز و شمال ایران ادامه یافت و امروزه همه جای آن کمابیش دارای لایه‌های زغال سنگی است. بعد از دورهً ژوراسیک دوباره بر عمق دریاها افزوده شد و از این زمان رسوبات آهکی بر جای مانده‌است. حرکات شدید در ایران مرکزی، چین خوردگیهائی را پدیدمی‌آورد و بیشتر زمین‌ها در شرق و مرکز ایران از آب خارج می‌شود و در اثر فرسایش، قسمت زیادی از آن از بین می‌رود. دریاهای دورهً کرتاسه دوباره سطح ناهموار این خشکی‌ها را پوشانید و در اواخر همین دوره بر اثر جنبش‌های شدید، چین خوردگی‌های تازه‌ای به وجود آمدند، اما در البرز آرامش نسبی برقرار ماند. دوران سنوزوئیک (نوزیست)، که شامل دوران سوم و دوران چهارم به شرح زیر می‌باشد: دوران سوم (ترشیاری)، از حدود ۷۰ تا یک میلیون سال پیش: در آغاز این دوران، رسوبات دریائی تتیس در محل زاگرس به‌طور هم شیب روی رسوبات کرتاسه قرار دارند. رسوبات آهکی اواخر این دوره به نام آهک‌های آسماری محتوی ذخائر نفتی جنوب ایران است. در این دوره در ایران مرکزی دریای کم عمقی وجود داشت که رسوبات آن ماسه سنگ‌های پایه این دوره را به وجود آورد و همچنین فعالیت آتشفشانی شدیدی در بیشتر این نواحی رخ داد. در اواخر دوران سوم در محل زاگرس رسوبگذاری شد و عمر حوضه‌های رسوبی یکپارچهً گذشته پایان یافت، هم‌زمان با پیدایش زاگرس، بر اثر حرکات خشکیزائی و کوهزائی قسمت زیادی از خشکی‌ها برای همیشه از آب خارج شدند. دوران چهارم (کواتر ناری)، از حدود یک میلیون سال پیش تا عصر حاضر: یخچال‌های کواترناری در ایران گسترش نداشته‌اند، اما آثار سنگ‌های یخچالی در بعضی نقاط از جمله علم کوه دیده شده‌است. در این دوران بیشتر نواحی ایران از آب خارج شد. از دریاهای گذشته، حوضه‌های بسته و دریاچه هائی باقی‌مانده که قسمت زیادی از آن‌ها بر اثر شدت تبخیر و کمی بارندگی خشک شده‌اند. فعالیت آتشفشان‌ها در آغاز دوران چهارم بیش از اواخر دوران سوم شدت یافت و کوه‌های دماوند، سبلان، سهند و تفتان مهم‌ترین کوه‌های آتشفشانی این دوره هستند، که دماوند و تفتان در حال حاضر آخرین مراحل فعالیت خود را به صورت گوگردزدایی ادمه می‌دهند. عامل اصلی تغییر چهرهً زمین در دوران چهارم، فرسایش است. در ایران، آب مهم‌ترین عامل فرسایش کوه‌ها، و در بیابانها، باد عامل فرسایش بوده‌است. زلزله‌شناسی و گسل‌های فعال به علت واقع شدن بسیاری از شهرهای ایران بر روی گسل، زلزله موجب نابودی بسیاری از شهرهای ایران در طول تاریخ گردیده‌است که در دوران معاصر نیز بر اثر زلزله دو شهر طبس و بم به‌طور کامل نابود و دوباره بازسازی شده‌است. در زلزله بم قریب به ۳۰۰۰۰ نفر قربانی شدند متأسفانه تاکنون عزمی ملی برای بازسازی بافت‌های فرسوده صورت نگرفته‌است اما در زمینهٔ آموزش نیروی انسانی اقداماتی توسط جمعیت هلال احمر، سازمان مدیریت بحران وزارت کشور و سازمان بهزیستی صورت گرفته‌است. تهران نیز چندین بار به علت زلزله ویران گردیده که به همین علت و واقع شدن آن بر روی گسل‌های فعال موجب به وجود آمدن زمزمه‌هایی برای تغییر پایتخت شده‌است. از پرتلفات‌ترین زلزله هاایران در ۲۴ سال گذشته می‌توان از زلزله بم با حداقل ۳۰۰۰۰ نفر تلفات، زلزله طبس با ۱۵۰۰۰ تلفات و زمین‌لرزه دشت‌بیاض و فردوس با ۱۲۰۰۰ نفر تلفات و زلزله رودبار و منجیل در سال ۱۳۶۹ با حداقل ۴۰۰۰۰ نفر تلفات نام برد. ژئومورفولوژی در داخل فلات ایران و در وسعت مرزهای سیاسی کنونی کشور، چاله‌ها و حوضه‌های بزرگ و کوچک فراوانی وجود دارد. حوضه‌های بسته به‌استثنای قسمتی از آذربایجان توسط سلسله‌کوه‌هایی متشکل از سنگهای متبلور یا طبقاتی از زمینهای دوران دوم از هم جدا شده‌اند. این حوضه‌ها به‌طور کلی توسط دو رشته کوه با ساختمانی متبلور که جزء مجموعهٔ چین‌خوردگی آلپی هستند محدود گردیده‌اند که عبارتند از: رشته زاگرس در جنوب و رشته البرز در شمال. رشته جنوبی متشکل از ردیف‌های کاملی از زمینهای ژوراسیک تانئوژن است که به شکل چین‌خوردگی‌هایی قوسی‌شکل بتوالی به‌طرف جنوبغربی متوجه هستند؛ در حالیکه البرز از توده‌های هرسینین تشکیل یافته و طبقات رسوبی آن عمق کمتری دارند و در ضمن بسیار ناکامل‌اند. جنگل‌ها حدود ۱۸۰٬۲۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران را جنگل پوشانده‌است که حدود ۵/۵۵٪ آن مربوط به جنگل‌های بلوط غرب ایران است و جنگل‌های شمال ایران ۱۹٪ و جنگل‌های پست پراکنده در جنوب و شرق۳/۱۳٪، جنگل‌های کوهستانی ارس۶/۶٪ و جنگل‌های گرمسیری و کویری نیز ۶/۵٪ را شامل می‌شوند. کوهستان‌ها بلندی ایران از سطح دریا در شیراز ۱۵۸۶ متر، در مشهد ۱۰۱۰ متر و در ایران مرکزی نزدیک به ۱۲۰۰ متر است. کوه‌های ایران از کوه‌های شمالی یعنی از آرارات در ترکیه شروع شده و به ترتیب به کوه‌های کوه علمدار یا میشو (در شهرستان مرند)، سهند (در جنوب شهرستان تبریز و شمال شهرتان مراغه)، سبلان (در غرب شهرستان اردبیل)، طالش، قافلانکوه در آذربایجان؛ در شمال تهران رشته کوه البرز و قسمت جنوبی استان‌های گیلان و مازندران و کوه‌های آلاداغ٬بینالود، هزار مسجد و قرا داغ در خراسان امتداد یافته‌است و در افغانستان به کوه‌های هندوکش می‌پیوندد. مرتفع‌ترین کوه ایران، دماوند با ارتفاع ۵۶۱۰ متر می‌باشد. رشته کوه‌های غربی نیز از آرارات شروع شده و از سمت شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده‌است و کوه‌های ساری داش، چهل چشمه، پنچه علی، الوند، کوه‌های بختیاری، پیشکوه و پشتکوه، قالیکوه، اشترانکوه و زردکوه را شامل می‌شود که این کوه‌ها را مجموعه رشته کوه‌های زاگرس می‌نامند. بلندترین قله رشته کوه زاگرس کوه دینار (دنا) با ارتفاع ۴۴۰۹ متر می‌باشد. رشته کوه‌های جنوبی از کوه‌های جنوبی از خوزستان تا سیستان و بلوچستان امتداد یافته و در پاکستان به رشته‌کوه سلیمان می‌رسد و شامل کوه‌های سپیدار، میمند، کوه‌های بشاگرد و کوه بم پشت می‌شود. کوه‌های مرکزی و شرقی اساساً شامل کوهای شیرکوه، کوه کرکس، کوه بنان، جبل بارز٬ هزار، بزمان و تفتان بوده که بلندترین آن‌ها هزار با ۴۴۶۵ متر ارتفاع می‌باشد. مهم‌ترین قله‌ها دماوند ۵۶۱۰ متر علم کوه ۴۸۵۰ متر سبلان ۴۸۱۱ متر هزار حدود ۴۵۰۰ متر دنا حدود ۴۴۵۰ متر زردکوه حدود ۴۲۵۰ متر اشترانکوه حدود ۴۲۵۰ متر شیرکوه حدود ۴۰۷۵ متر قالی کوه حدود ۴۰۵۰ متر تفتان ۴۰۲۵ متر کوه گرین حدود ۴۰۰۰متر قله بل ۳۹۴۳ متر کرکس ۳۸۹۵ متر نیزوا۳۸۱۰ متر کوه برم فیروز ۳۷۲۰ متر کوه رنج ۳۷۰۸ متر سهند حدود ۳۷۰۰ متر الوند حدود ۳۶۰۰ متر میشو یا علمدار ۳۱۲۵ متر پراو ۳۴۰۵ متر گوناگونی زیستی و جانداران تقریباً یک دهم ایران جنگلی است و گسترده‌ترین جنگل‌های آن، در جنوب دریای خزر قرار گرفته‌است؛ در این منطقه انواع درختان برگ‌ریز، بلوط، راش، نمدار، نارون، گردو و بسیاری درخت و گیاهان دیگر، می‌رویند. در نواحی خشک میانی کشور نیز ارس، بادام و شماری گیاه میوه‌دار رشد می‌کنند. انواع درمنه و درختچه نیز در نواحی بیابانی و سراسر کشور پراکنده هستند. تپه‌های ماسه‌ای کویری ایران، با نگهداری آب، از رشد گیاهانی همانند موردیان پشتیبانی می‌کنند. واحه‌های ایران نیز با کمک به رشد تاکستان‌ها، تمشک ایرانی، صنوبر، خرما، مورد، خرزهره‌ایان، آکاسیا، بید، آلو و توت باعث تنوع بیشتر پوشش گیاهی منطقه می‌شوند. جانداران سرزمین ایران شامل پلنگ ایرانی، خرس، کفتار، گرازهای وحشی، بز کوهی، آهو و قوچ‌ومیش است که در کوه‌های دارای پوشش گیاهی زندگی می‌کنند. انواع شغال و خرگوش نیز در سراسر کشور وجود دارند. گور ایرانی نیز دشت و بیابان‌ها را برای حیات خود، انتخاب کرده‌است. یوزپلنگ آسیایی در جهان به عنوان یک گونهٔ در معرض انقراض ایرانی، شناخته شده‌است. قرقاول‌های ایرانی در شمال کشور یافت می‌شوند و کبک‌ها در بیشتر مناطق کشور زندگی می‌کنند. پرندگان آبزی همانند پرنده دریایی، اردک و غاز نیز در سواحل دریای خزر و خلیج فارس زندگی می‌کنند؛ در حالی که کرکس‌های ایرانی، در بیابان به حیات خود ادامه می‌دهند. گونه‌هایی از گوزن، جوجه‌تیغی، روباه و دست کم ۲۲ گونهٔ جوندگان، در مناطق نیمه صعب‌العبور و بلند این کشور، زندگی می‌کنند. سنجاب نخلی و خرس سیاه آسیایی در سیستان و بلوچستان یافت شده‌اند. ببرها نیز زمانی در جنگل‌های مناطق جنوبی دریای خزر سکونت داشتند اما هم‌اکنون منقرض شده‌اند. شیر ایرانی نیز در ایران منقرض شده‌است اما پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، طرح‌های احیای آن ریخته شد و در سال ۱۳۹۸، با توافق میان باغ وحش ارم و انجمن آبزیگاه و باغ‌وحش‌های اروپا، به ایران بازگشت تا احیای آن در این کشور آغاز شود. جستارهای وابسته جمعیت‌شناسی ایران فهرست شهرهای ایران فهرست شهرهای ایران بر پایه جمعیت جغرافیای ایران باستان حوضه‌های آبریز ایران منابع جعفری عباس٬فرهنگ گیتاشناسی؛ تهران چاپ پنجم ۱۳۷۰ سعید بختیاری، اطلس جامع گیتاشناسی؛ تهران چاپ دوم ۱۳۸۲ پیوند به بیرون east/06/iran maps/html/default.stm نقشه شهرها، استان‌ها، قومیت‌ها، راه‌ها، منابع و تأسیسات نفتی و گازی و اتمی جغرافیای ایران
6375
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B0%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B1%D9%86%DB%8C%D9%86
ذوالقرنین
ذوالقرنین، "صاحب دو شاخ" (یا مجازا "صاحب دو عمر") در آیات ۸۳ الی ۱۰۱ سوره ۱۸ (کهف) در قرآن به عنوان شخصیتی ظاهر می‌شود که توسط الله صاحب قدرت شده تا دیواری را بین نوع بشر و یأجوج و مأجوج، که قومی تجسم آشوبند، بنا کند. رهاسازی یاجوج و ماجوج از پشت دیوار علامتی برای پایان دنیا است، و نابودی آن‌ها توسط خدا را در یک شب از روز قیامت (یوم القیامة) به همراه دارد. این داستان از طریق رمانس اسکندر، که نسخه ایست افسانه‌ای از پیشه و زندگی اسکندر مقدونی، در قرآن وارد شده‌است. ذوالقرنین یکی از شخصیت‌های قرآن و کتاب مقدس است. بر اساس قرآن، ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به غرب، سپس به شرق، و سرانجام به منطقه‌ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان یکتاپرست و مهربانی بود و از مسیر دادگری منحرف نمی‌شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده‌است و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یأجوج و مأجوج بوده‌است. وجه تسمیه ریشه‌شناسی این نام اهمیت زیادی دارد «قرن» Corn بن اصلی ذو القرنین است. کرن در زبان فارسی به صورت قور (قورکله)- قور پشت - قعر - قورچ (قوچ=گوسپند نر با شاخهای بزرگ) و… به معنی شاخ و برآمدگی است اما در زبان‌های اروپایی بیشتر به معنی تاج بکار می‌رود. در زبان عربی (ذو) یعنی صاحب یا دارنده و قرن(Corn) دو معنی دارد یکی به معنی تاج است و معنی دیگر یعنی شاخ و قرنین واژه‌ای است معرب قرنین یعنی دو شاخ که عربی شده از عبری "קרנים"(قرنیم) است. ذو قرنین بر روی هم یعنی تاج دوشاخ دار. دو شاخ علاوه بر معنی ظاهری یک مفهوم گسترده‌تر داشته‌است و عبارتی بوده‌است برای بیان قدرت و در عهد قدیم برای موجودی (گاو نری) بکار می‌رفته‌است که کره زمین بر روی دو شاخ آن قرار داشته‌است. بعضی معتقدند این نامگذاری بخاطر آنست که او به شرق و غرب عالم رسید (دارنده شرق و غرب بود) که عرب آن را تعبیر قرنی الشمس (دوشاخ آفتاب) می‌کند. ذوالقرنین در قرآن داستان ذوالقرنین در قرآن در سوره کهف به این شرح آمده‌است: و از تو دربارهٔ ذوالقرنین می‌پرسند. بگو: بزودی برای شما از او چیزی می‌خوانم. (۸۳) ما او را در زمین قدرت و سلطه بخشیدیم و راه رسیدن به هر چیزی را به او نشان دادیم. (۸۴) او نیز راه را پی گرفت. (۸۵) تا به غروبگاه خورشید رسید. دید که خورشید در چشمه‌ای گِل‌آلود و سیاه غروب می‌کند و در آنجا مردمی یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین، می‌خواهی مجازتشان کن و می‌خواهی با آن‌ها به نیکی رفتار کن. (۸۶) گفت: اما هر کس که ستم کند ما مجازاتش خواهیم کرد. آن گاه او را نزد پروردگارش می‌برند تا او نیز به سختی مجازاتش کند. (۸۷) و اما هر کس که ایمان آورد و کارهای شایسته کند، پاداشی نیکو دارد؛ و دربارهٔ او فرمانهای آسان خواهیم راند. (۸۸) باز هم راه را پی گرفت. (۸۹) تا به مکان برآمدن آفتاب رسید. دید خورشید بر قومی طلوع می‌کند که غیر از پرتو آن برایشان هیچ پوششی قرار نداده‌ایم. (۹۰) چنین بود؛ و ما بر احوالات او احاطه داریم. (۹۱) باز هم راه را پی گرفت. (۹۲) تا به میان دو کوه رسید. در پس آن دو کوه، مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را نمی‌فهمند. (۹۳) گفتند: ای ذو القرنین، یأجوج و مأجوج در زمین فساد می‌کنند. می‌خواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آن‌ها سدی برآوری؟ (۹۴) گفت: آنچه پروردگار من مرا بدان توانایی داده‌است بهتر است. مرا به نیروی خویش مدد کنید، تا میان شما و آن‌ها سدی برآورم. (۹۵) برای من تکه‌های آهن بیاورید. چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت: بدمید. تا آن آهن را بگداخت؛ و گفت: مس گداخته بیاورید تا بر آن ریزم. (۹۶) نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ کنند. (۹۷) گفت: این رحمتی بود از جانب پروردگار من و چون وعده پروردگار من در رسد، آن را زیر و زبر کند و وعده پروردگار من راست است. (۹۸) دربارهٔ شخصیت حقیقی ذوالقرنین که در کتاب‌های آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد. کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی، چین شی هوانگ، خسرو انوشیروان، یکی از ملوک حمیر گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی، دربارهٔ آن‌ها بررسی‌هایی انجام شده‌است. ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات ۸۲ تا ۹۵ سوره کهف دلایل استواری آورده‌است که ذوالقرنین موصوف، کوروش هخامنشی می‌باشد. شماری از فقیه‌های معاصر شیعه نیز کوروش را «ذوالقرنین» می‌دانند. علامه طباطبایی، صانعی و مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند. در کتاب تفسیر نمونه، نوشتهٔ ناصر مکارم شیرازی نوشته‌شده، از آن جهت به کوروش، ذوالقرنین می‌گفتند که شرق و غرب مال او بود. ابوکلام بیشتر بر موضوع نقش‌برجستهٔ انسان بالدار یکی از ستون‌های بازمانده از کاخ بارعام در پاسارگاد است تأکید علمی دارد. دربارهٔ این نقش، تفسیرهای بسیاری انجام شده‌است که ابوکلام این نقش را، ذوالقرنین می‌داند. ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات ۸۲ تا ۹۵ سوره کهف و با استناد به وجود احادیث و روایاتی در مورد کوروش دلایلی آورده‌است که ذوالقرنین موصوف، کوروش هخامنشی می‌باشد. علامه طباطبایی دربارهٔ ذوالقرنین دانستن کوروش چنین نوشته‌است که «هر چند بعضی از جوانبش خالی از اعتراضاتی نیست، بلکه از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرآنی روشن‌تر و قابل قبول‌تر است.» در تفسیر نمونه از نظریهٔ انطباق کوروش با ذوالقرنین به عنوان نظریهٔ برتر یاد شده‌است و بر تأیید این نظریه در تفسیر من هدی القرآن، تفسیر الفرقان و تفسیر المنیر اشاره شده‌است. در تفسیر المنیر با قاطعیت، ذوالقرنین، همان کوروش دانسته شده که دو طرف جهان را گشت و احتمالاً به خاطر شجاعتش به ذوالقرنین ملقب شد. ابوالکلام آزاد یکی از کسانی‌ست که کوروش را ذوالقرنین مذکور در قرآن می‌داند و معتقد است که ذوالقرنین ذکرشده در قرآن، کوروش است. استدلالات آزاد را می‌توان به‌صورت زیر خلاصه کرد: نقش برجستهٔ انسان بالدار در پاسارگاد که شاخ‌های قوچ دارد و بال‌های عقاب، نشان‌دهندهٔ کوروش است که او را همان ذوالقرنین، یعنی «صاحب دو شاخ» مشخص می‌کند. به ویژه که کوروش در تورات به عنوان «شاهین خاوران» خوانده شده‌است. در قرآن (سورهٔ کهف، آیهٔ ۸۳ تا ۹۸) از «ذی‌القرنین» به‌صورت پادشاهی که خداوند همه‌گونه کامیابی بدو داد، سخن رفته‌است که از سوی مغرب تا جایی که آفتاب غروب می‌کند و از سوی مشرق تا جایی که خورشید سر برمی‌آورد، رفت و سپس از جنوب به شمال رفت و به پای دو کوه رسید که در کنارهٔ آن قومی می‌زیستند و آن‌ها از او خواستند تا میان آن‌ها و قبیله‌های بی‌شمار یاجوج و ماجوج سدی بسازد و وی چنین کرد. مولانا آزاد می‌گوید کوروش کسی بوده که به غرب و شرق لشکر کشید و آن‌گاه به قفقاز رفت و در آنجا سدی ساخت تا جلوی قبیله‌های آسیایی را بگیرد و این قبیله‌ها را چینی‌ها یوئه‌چی خوانده‌اند که با «یاجوج» شباهت دارد و مغولان را هم فنکوک خوانده‌اند که با ماجوج همانند است. در کتاب تورات، بخش دانیال نبی (باب هشتم) از رؤیایی سخن رفته که طبق آن، قوچی دو شاخ از بز کوهی یک شاخی شکست می‌خورد. مولانا آزاد می‌گوید این قوچ دو شاخ کوروش بوده و آن بز کوهی، یونانیان‌اند و این «دو شاخ بودن» کوروش را با ذوالقرنین نسبت می‌دهد. ذوالقرنین در احادیث اسلامی در کتاب خصال روایتی است از امام جعفر صادق که می‌گوید: ملوک روی زمین چهار نفر بودند دو نفر مؤمن معتقد که عبارتند از سلیمان و ذوالقرنین. دو نفر کافر که عبارتند از نمرود و بخت النصر. (سلیمان و ذوالقرنین دو مؤمن معتقد بودند که بر زمین مسلط شدند و نمرود و بخت النصر دو کافر بودند که بر زمین مسلط شدند) عمار سابطی روایت کرده که خدمت امام جعفر صادق عرض کردم مقام و منزلت ائمه ما چیست؟ گفت: «مانند مقام و مرتبه ذوالقرنین و یوشع (از پیامبران بنی اسرائیل و جانشین موسی) و آصف مصاحب سلیمان» - که دلالت بر علو مقام ذوالقرنین دارد. همچنین در احادیث اسلامی از مسجد ذوالقرنین نیز یاد شده‌است. مسجد و ساختمان بزرگی که درازای آن ۴۰۰ ذراع (معادل ۴۱۶ متر) بوده، که در ساختمان آن از تخته‌های چوب و مس و الواح مسین استفاده شده‌است. درازای هر تخته چوب ۲۲۴ ذراع(۲۳۲٫۹۶ متر) و فاصله دو دیوار ۲۰۰ ذراع(۲۰۸ متر) و بلندی دیوارها ۲۲ ذراع(۲۲٫۸۸ متر) گفته شده‌است. و مجلسی به نقل از ثعلبی محل ساخت سد ذوالقرنین را «پایان خاوری سرزمین ترک» خوانده‌است. ذوالقرنین از دیدگاه نادرشاه در نامهٔ نادرشاه به سلطان محمود عثمانی، نادرشاه پس از سلام و صلوات بر رسول اعظم اسلام، آل بیتش و اصحابش خلیفه مسلمین سلطان عثمانی را به عبارات کثیری مدح می‌کند، در قسمتی از این نامه و مدحیات که به زبان ترکی است، نادرشاه در مدح سلطان محمود ایشان را به اسکندر ذوالقرنین دوم توصیف می‌کند که نشان از باور او از شخص ذوالقرنین دارد برداشت‌ها از داستان ذوالقرنین از داستان ذوالقرنین در قرآن برداشت‌های زیر شده‌است: وجود داستان در پیش از اسلام تعدادی از مردم مکه و مدینه از این داستان خبر داشته‌اند که گفته شده‌است بیشتر اهل کتاب بودند، و این نکته از متن چند آیه با جمله «یسئلونک عن ذی القرنین» و «قلنا یا ذا القرنین» و «قالوا یا ذی القرنین» به خوبی مشخص می‌شود، این داستان از پیش از اسلام مطرح بوده ولی بسیاری از مردم به دلیل کسب آگاهی بیشتر یا برای امتحان پیامبر اسلام دربارهٔ آن از وی سؤال کرده‌اند. (یهودیان چنین پرسش‌هایی را دربارهٔ ماجرای خضر و اصحاب کهف نیز پرسیده‌اند) مشخصات ذوالقرنین در قران ذوالقرنین دارای مشخصاتی بود، از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: او دارای تاج یا کلاهی است که بر بالای آن دو شاخ قرار دارد. خداوند اسباب پیروزی‌ها را در اختیار او قرار داد. او سه لشکرکشی مهم داشت: نخست به باختر، سپس به خاور و سرانجام به منطقه‌ای که در آنجا یک تنگه کوهستانی وجود داشته، و در هر یک از این سفرها با اقوامی برخورد کرد. خداوند او را قدرتمند کرده بود و اختیار جان و مال انسان‌ها و عذاب و پاداش به آن‌ها را به او داده بود. او انسان یکتاپرست و مهربانی بود، و از مسیر دادگری منحرف نمی‌شد، و به همین جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود. او یار نیکوکاران و دشمن ظالمان و ستمگران بود، و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت. او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز. او سازنده سدی (دیوار) است که در آن از آهن و مس استفاده شد (و اگر مصالح دیگر در ساختمان آن نیز به کار رفته باشد تحت‌الشعاع این فلزات بود) و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده‌است. او از کسانی بوده که خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا کرد. خیر دنیا در سلطنت و قدرت و اختیاری که به او عطا شده بود و خیر آخرت، برای این‌که او به گسترش داد و اقامه حق و به صلح و بخشش و رفق و کرامت نفس و گستردن خیر و دفع شر در انسان‌ها عمل می‌کرد. چنین بر می‌آید که او به وحی یا الهام یا بدست پیامبری از پیامبران تأیید می‌شد، و به او کمک می‌کرد. اما از قرآن چیزی که صریحاً دلالت کند او پیامبر بوده استفاده نمی‌شود هر چند تعبیراتی در قرآن هست که اشاره به این معنی دارد. از بسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر و ائمه نقل شده نیز می‌خوانیم: او پیامبر نبود بلکه بنده صالحی بود. به جماعتی ستمکار در باختر برخورد و آنان را عذاب نمود (به این مفهوم که با آن‌ها جنگید و آن‌ها را شکست داد). سدی که بر روی قوم یأجوج و مأجوج بنا کرده در غیر باختر و خاور آفتاب بوده، چون پس از آنکه به خاور آفتاب رسیده پیروی سببی کرده تا به میان دو کوه رسیده‌است، و از مشخصات سد او افزون بر اینکه در خاور و باختر جهان نبوده این است که میان دو کوه ساخته شده، و این دو کوه را که چون دو دیوار بوده‌اند به گونه یک دیوار دنباله‌دار درآورده‌است؛ و در سدی که ساخته پاره‌های آهن و قطر یعنی (مس گدازشده) به کار رفته‌است. ذوالقرنین در کتاب عهد عتیق در کتاب دانیال، دانیال نبی در رؤیا چنین می‌بیند: دیدم که ناگاه قوچی نزد نهر ایستاده بود که دو شاخ داشت و شاخ‌هایش بلند بود و یکی از دیگری بلندتر و بلندترین آن‌ها آخر برآمد؛ و قوچ را دیدم که به سمت باختر و شمال و جنوب شاخ می‌زد و هیچ وحشی با او مقاومت نتوانست کرد و کسی نبود که از دستش رهایی دهد و برحسب رای خود عمل نموده، بزرگ می‌شد. در متن عبری واژه "קרנים" (قرنیم) به معنی "دوشاخ" استفاده شده‌است. در ادامه در کتاب دانیال می‌خوانیم: جبرئیل بر او آشکار گشت و خوابش را چنین تعبیر نمود: قوچ صاحب دو شاخ که دیدی پادشاهان مادیان و پارسیان است. در ترجمه عربی کتاب مقدس نام ذوالقرنین در همین فراز آمده‌است: ترجمه ون دایک:أَمَّا الْکَبْشُ الَّذِی رَأَیْتَهُ ذَا الْقَرْنَیْنِ فَهُوَ مُلُوکُ مَادِی وَفَارِسَ ترجمه فارسی قدیم:اما آن قوچ صاحب دو شاخ که آن را دیدی پادشاهان مادیان و فارسیان می‌باشد. یهود از بشارت رؤیای دانیال چنین دریافتند که دوران اسارت آن‌ها با قیام یکی از پادشاهان ماد و فارس، و پیروز شدنش بر شاهان بابل، پایان می‌گیرد، و از چنگال بابلی‌ها آزاد خواهند شد. چیزی نگذشت که کوروش در صحنه حکومت ایران ظاهر شد و کشور ماد و پارس را یکی ساخت، و سلطنتی بزرگ از آن دو پدیدآورد، و همانگونه که رؤیای دانیال گفته بود که آن قوچ شاخ‌هایش را به باختر و شرق و جنوب می‌زند کوروش بزرگ نیز در هر سه جهت فتوحات بزرگی انجام داد. یهود را آزاد ساخت و اجازه بازگشت به سرزمین اسرائیل را به آن‌ها داد. در کتاب اشعیا نبی باب ۴۴ شماره ۲۸ چنین می‌خوانیم: آن‌گاه در خصوص کوروش می‌فرماید که شبان من اوست و تمامی مشیتم را به اتمام رسانده به اورشلیم خواهد گفت که بنا کرده خواهی شد. این جمله نیز قابل توجه‌است که در بعضی از تعبیرات کتاب مقدس، از کوروش تعبیر به شاهین خاور، و مرد تدبیر که از مکان دور خوانده خواهد شد آمده‌است. (کتاب اشعیا نبی باب ۴۶ شماره ۱۱) ذوالقرنین و صعبِ حمیری لشکرکشی‌های مختلف ذوالقرنین که در قرآن ذکر شده به صعب ذومراثید(همچنین به‌نام الرعید) پادشاه حمیری در جنوب عربستان نیز نسبت داده شد است. برخی مورخان مانند اصمعی در «تاریخ عرب پیش از اسلام»، ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه»، ابن‌هشام در «سیره النبوی»، نشوان ابن سعید در «شمس العلوم» و… گفته‌اند که ذوالقرنین از اذوای یمن بوده و درآنجا سلطنت می‌کرده‌است. هرچند در نامِ او اختلاف دارند. به نقل از وهب بن منبه و از ابن‌هشام، ملک صعبِ حمیری یک فاتح بود که پس از ملاقات با خضر در اورشلیم به او لقب ذوالقرنین داده‌شد. سپس به اقصی نقاط زمین سفر می‌کند و سرزمین‌ها را فتح می‌کند تا اینکه توسط خضر در سرزمین تاریکی هدایت می‌شود. مقریزی در کتابِ خود، الخطط به ذکرِ شجره‌نامه‌یِ ذوالقرنین می‌پردازد و می‌گوید که ذوالقرنین شاهی عرب و از شاهانِ حمیر بوده‌است و نام اصلیش صعب ابن ذی مراد بوده‌است. او سپس روایت‌هایی از ابن‌هشام، ابن‌عباس، و کعب‌الاحبار درباب حمیری‌بودن و عرب‌بودنِ ذوالقرنین ذکر می‌کند. او از همدانی و هیثم روایت می‌کند که ذوالقرنین، شاه سبا بوده‌است و اشعارِ عربی پیش از اسلامی را بیان می‌کند که دربارهٔ ذوالقرنین سروده شده‌اند. چیزی که فرضِ حمیری بودن ذوالقرنین را مورد توجه قرار می‌دهد این است که به‌کارگیریِ عبارتِ «ذو» (ذی) پیش از اسامی، از عاداتِ یمنیان بوده‌است. همانند «ذی همدان»، «ذی المنار»، «ذوالغمدان»، «ذوالازغار». به گفته ویلر مورخ، ممکن است برخی از عناصر این گزارش‌ها که در ابتدا با صعب مرتبط بوده‌اند، در داستان‌هایی گنجانده شده باشند که ذوالقرنین را با اسکندر شناسایی می‌کنند. ذوالقرنین و کوروش در روایات اسلامی در مورد کوروش یا کوروس در کتب اسلامی اعم از تاریخی یا تفسیر قرانی یا اشعار عربی هم روایت شده‌است اما کمتر کسی به آن توجه کرده‌است. از جمله حدیث پیامبر اسلام در تمجید از کوروش: جلال الدین سیوطی از عالمان بزرگ اسلامی(۹۱۱ ق- در درالمنثور (ج۴، ص ۱۶۵) به نقل از ابن جریر از حذیفه ابن الیمان صحابی محمد می‌آورد که او گفت: «چون بنی اسرائیل در روز سبت سرکشی کرد و برتری جست و پیامبران را کشت، خداوند بختنصر را بر ایشان برانگیخت تا اینکه به بیت‌المقدس وارد شد و در عوض خون زکریا، هفتاد هزار نفر از ایشان را کشت و خاندانشان و فرزندان انبیا را به اسارت گرفت و زینت آلات بیت‌المقدس را با خود به بابل برد.» حذیفه می‌گوید: عرض کردم: «ای پیغمبر خدا، بیت‌المقدس که در نزد خداوند مهم بود.» محمد تأیید کرد و دربارهٔ نحوه ساختن و جواهرات به کار رفته در آن توضیح داد و اینکه بختنصر آن‌ها را به بابل برد و بنی اسرائیل در حالی که بینشان برخی پیامبران و پیغمبرزادگان بود، سال‌ها عذاب کشیدند تا اینکه خداوند بر ایشان رحم آورد: «... فاَوحی الی ملک من ملوک فارس، یقال له کورس و کان مؤمنا، اَن سر الی بقایا بنی اسرائیل حتی تستنقذهم…: پس به یکی از پادشاهان پارس که مرد مؤمنی بود، به نام کوروش، وحی کرد که به نزد بازماندگان بنی اسرائیل برود و آزادشان سازد… فسار کورس ببنی اسرائیل و دخل بیت‌المقدس حتی رده الیه: کوروش چنین کرد و داخل بیت‌المقدس شد و زینت آلات آن را بازگرداند و بنی اسرائیل صد سال فرمانبردار خداوند بودند. تا دوباره به گناه بازگشتند. البته در محکم بودن این حدیث تردید روا داشته‌اند. بطوریکه ابن کثیر نیز در کتاب تفسیر خود در مورد این حدیث این چنین می‌نویسد: ذوالقرنین و اسکندر در روایات اسلامی در اغلب کتب تواریخ و تفسیر، علمای اسلام بر شخصیت ذوالقرنین اتفاق داشته‌اند و او را اسکندر رومی معرفی کرده‌اند، من جمله حدیثی از پیامبر اکرم اسلام که مورخ ایرانی‌تبار طبری در کتاب تفسیر خود از پیامبر اکرم نقل می‌کند و در این حدیث بلند پیامبر در جواب اهل کتاب که در مورد ذوالقرنین از وی پرسیدند، او را جوانی از روم و بانی شهر اسکندریه در مصر معرفی کرده‌اند: سردرگمی علمای اسلام در مورد کیستی ذوالقرنین مطابق نظر دکتر عبدالمنعم النمر، علمای اسلام تا یک قرن اخیر در مورد ذوالقرنین دچار سردرگمی بودند و هیچ‌کدام با قاطعیت و با استدلال قوی این نام را با شخصیت‌های معروف تاریخی تطبیق نداده‌اند تا اینکه ابوکلام آزاد مفسر هندی قران کریم این راز را کشف کرد. در کتاب روح المعانی تا حدودی از نظریه مفسران قرآن عدول شده و چنین آمده‌است که ذوالقرنین، همان فریدون پسر اثفیان پسر جمشید پنجمین پادشاه پیشدادی ایران زمین بوده، و پادشاهی دادگر و فرمانبردار خدا بوده. همچنین در کتاب صور الاقالیم نوشته ابی زید بلخی آمده که او مؤید به وحی بوده و در عموم تواریخ آمده که او همه زمین را به تصرف درآورده میان فرزندانش بخش کرد، قسمتی را به ایرج داد و آن عراق و هند و حجاز بود، و همو او را صاحب تاج سلطنت کرد، قسمت دیگر زمین یعنی روم و دیار مصر و باختر را به پسر دیگرش سلم داد، و چین و ترک و خاور را به پسر سومش تور بخشید، و برای هر یک قانونی وضع کرد که با آن دستور براند، و این قوانین سه‌گانه را به زبان عربی سیاست نامیدند(؟!)، چون اصلش «سی ایسا» یعنی سه قانون بوده؛ و وجه تسمیه‌اش به ذوالقرنین «صاحب دو شاخ» می‌شود این باشد که او دو طرف جهان را مالک شد، یا در درازای روزهای سلطنت خود مالک آن گردید، چون سلطنت او به‌طوری‌که در روضة الصفا آمده پانصدسال درازای کشید، یا از این رو بوده که شجاعت و قهر او همه ملوک جهان را تحت‌الشعاع قرار داد. اولین فردی که از اسلام شناسان و مفسران و تاریخ‌دانان جهان اسلام با قاطعیت ذوالقرنین را با شخصیت تاریخی کوروش تطبیق داد ابوالکلام آزاد متفکر هندوستانی در کتاب ذوالقرنین یا کوروش کبیر بود بعد از او شماری از مفسرین معاصر مانند مودودی، علامه طباطبایی صاحب المیزان و مکارم شیرازی و سلطان حسین و نورعلی تابنده گنابادی حکایت از آن دارد که مشخصاتی که از این فرد در قرآن و تاریخ‌ها و داستان‌ها آمده‌است با منش تاریخی کوروش بزرگ همسویی دارد. مفسران قبلی او را با تردید و احتمال همان اسکندر مقدونی و بعضی نیز فرعون دانسته‌اند، و برخی منابع دیگر ذوالقرنین را از ملوک یمن ذکر کرده‌اند. بیشتر علمای قدیم گفته‌اند: ذوالقرنین همان اسکندر است البته بنظر می‌رسد اسکندری که علمای اسلام از او سخن می‌گویند بااسکندر مقدونی متفاوت باشد مثلاً شخصیت اسکند در اسکندر نامه متفاوت با اسکندر مقدونی است و سد اسکندر هم همانند یک مثلی شده، که همیشه بر سر زبان‌ها هست؛ و بر این معنا روایاتی هم آمده، مانند روایتی که در قرب الاسناد از موسی بن جعفر نقل شده، و داستان عقبة بن عامر از فرستاده خدا، و داستان وهب بن منبه که هر دو در الدرالمنثور نقل شده؛ و بعضی از قدمای مفسرین از صحابه و تابعین، مانند معاذ بن جبل - به نقل گردهمایی البیان - و قتاده - به نقل الدرالمنثور نیز همین قول را اختیار کرده‌اند؛ و بوعلی سینا هم وقتی اسکندر مقدونی را وصف می‌کند او را به نام اسکندر ذوالقرنین می‌نامد، فخر رازی هم دربرداشت بزرگ خود بر این دیدگاه پافشاری و پافشاری دارد؛ و خلاصه آنچه گفته این است که: قرآن دلالت می‌کند بر اینکه سلطنت این مرد تا اقصی نقاط باختر، و اقصای خاور و جهت شمال گسترش یافته، و این به راستی همان معموره آن روز زمین است، و همانند چنین پادشاهی باید نامش جاودانه در زمین بماند، اسکندر نیز در این ویژگی با کوروش می‌ماند چون او پس از مرگ پدرش همه ملوک روم و باختر را برچیده و بر همه آن سرزمین‌ها چیره شد، و تا آنجا پیشروی کرد که دریای سبز و سپس مصر را هم بگرفت. آنگاه در مصر به بنای شهر اسکندریه پرداخت، پس وارد شام شد، و از آنجا به قصد سرکوبی بنی اسرائیل به طرف بیت‌المقدس رفت، و در قربانگاه (مذبح) آنجا قربانی کرد، پس متوجه جانب ارمینیه و باب‌الابواب گردید، عراقی‌ها و قبطیها و بربر خاضعش شدند، و بر ایران مستولی گردید، و قصد هند و چین نموده با امتهای خیلی دور جنگ کرد، سپس به سوی خراسان بازگشت و شهرهای بسیاری ساخت، سپس به عراق بازگشته در شهر «زور» یا رومیه مدائن از جهان برفت، و مدت سلطنتش دوازده سال بود. اشکالی که در این قول است این است که: «اولاً این گفته که پادشاهی که بیشتر آبادیهای زمین را مالک شده باشد تنها اسکندر مقدونی است» پذیرفتنی نیست، زیرا چنین ادعائی در تاریخ مسلم نیست، زیرا تاریخ، پادشاهان دیگری را سراغ می‌دهد که ملکش اگر بیشتر از ملک مقدونی نبوده کمتر هم نبوده‌است؛ و دوم اوصافی که قرآن برای ذوالقرنین برشمرده تاریخ برای اسکندر مسلم نمی‌داند، و بلکه آن‌ها را انکار می‌کند. برای نمونه قرآن کریم چنین می‌فرماید که «ذو القرنین مردی مؤ من به خدا و روز جزا بوده و دین یکتاپرستی داشته در حالی که اسکندر بر پایه داستان یونانیان خداپرست نبوده‌است، همچنان که قربانی کردنش برای مشتری، خود گواه آن است؛ و نیز قرآن کریم فرموده ((ذو القرنین یکی از بندگان درستکار خدا بوده و به داد و رفق مدارا می‌کرده» و تاریخ برای اسکندر خلاف این را نوشته‌است؛ و سوم در هیچ‌یک از تواریخ آنان نیامده که اسکندر مقدونی سدی به نام سد یاجوج و ماجوج به آن اوصافی که قرآن ذکر فرموده ساخته باشد؛ و در کتاب «البدایة و النهایه» دربارهٔ ذوالقرنین گفته: اسحاق بن آدمی از سعید بن بشیر از قتاده نقل کرده که اسکندر همان ذوالقرنین است، و پدرش نخستین قیصر روم بوده، و از دودمان سام بن نوح بوده‌است؛ و ولی ذوالقرنین دوم اسکندر پسر فیلبس بوده‌است. (آنگاه نسب او را به عیص بن اسحاق بن ابراهیم می‌رساند و می‌گوید:) او مقدونی یونانی مصری بوده، و آن کسی بوده که شهر اسکندریه را ساخته، و تاریخ بنایش تاریخ رایج روم گشته، و از اسکندر ذوالقرنین به مدت بس طولانی متاخر بوده؛ و دومی نزدیک سیصد سال پیش از مسیح بوده، و ارسطاطالیس حکیم وزیرش بوده، و همان کسی بوده که دارا پسر دارا را کشته، و ملوک فارس را ذلیل، و سرزمینشان را لگدکوب نموده‌است. در دنباله کلامش می‌گوید: این مطالب را بدان جهت خاطرنشان کردیم که بیشتر مردم گمان کرده‌اند که این دو نام یک مسمی داشته، و ذوالقرنین و مقدونی یکی بوده، و همان که قرآن نام می‌برد همان کسی بوده که ارسطاطالیس وزارتش را داشته‌است، و از همین راه به خطاهای بسیاری دچار شده‌اند. آری اسکندر نخست، مردی مؤمن و درستکار و پادشاهی دادگر بوده و وزیرش خضر بوده‌است، که به‌طوری‌که پیشتر بازگو کردیم خود یکی از پیامبران بوده؛ و ولی دومی مردی مشرک و وزیرش مردی فیلسوف بوده، و میان دو عصر آن‌ها نزدیک دو هزار سال فاصله بوده‌است، پس این کجا و آن کجا؟ نه بهم شبیهند، و نه با هم برابر، مگر کسی بسیار کودن باشد که میان این دو اشتباه کند. در این سخن به کلامی که پیشترها از فخر رازی نقل شد کنایه می‌زند دقت نماید سپس به کتاب او آنجا که سرگذشت ذوالقرنین را بازگو می‌کند مراجعه نماید، خواهد دید که این راوی هم خطائی که مرتکب شده کمتر از خطای فخر رازی نیست، برای اینکه در تاریخ اثری از پادشاهی دیده نمی‌شود که دو هزار سال پیش از مسیح بوده، و سیصد سال در زمین و در اقصی نقاط باختر تا اقصای خاور و جهت شمال سلطنت کرده باشد، و سدی ساخته باشد و مردی مؤ من درستکار و بلکه پیغمبر بوده و وزیرش خضر بوده باشد و در درخواست آب حیات به تاریکی رفته باشد، حال چه اینکه اسمش اسکندر باشد یا غیر آن؛ و در دوره صدر اسلام هیچگونه اطلاعی از اسکندر در میان اعراب وجود نداشته‌است اسکندر شخصیتی است که در قرون بعد و پس از ترجمه متون لاتین به عربی وارد ادبیات عرب شده‌است. جمعی از تاریخ‌دانان از قبیل اصمعی در «تاریخ عرب پیش از اسلام» و ابن هشام در کتاب «سیره» و «تیجان» و ابو ریحان بیرونی در «آثار الباقیه» و نشوان بن سعید در کتاب «شمس العلوم» و دیگران، گفته‌اند که ذوالقرنین یکی از شاهان حمیر بوده که در یمن سلطنت می‌کرده. آنگاه در نام او اختلاف کرده‌اند، یکی گفته: مصعب بن عبدالله بوده، و یکی گفته صعب بن ذی المرائد نخست تبابعه‌اش دانسته، و این همان کسی بوده که در محلی به نام بئر سبع به سود ابراهیم دستور کرد. یکی دیگر گفته: تبع الاقرن و اسمش حسان بوده. اصمعی گفته وی اسعد الکامل چهارمین تبابعه و فرزند حسان الاقرن، ملقب به ملکی کرب دوم بوده، و او فرزند ملک تبع نخست بوده‌است. بعضی هم گفته‌اند نامش «شمر یرعش» بوده‌است. البته در برخی از سروده‌های حمیری‌ها و بعضی از شعرای جاهلیت نامی از ذوالقرنین به نام یکی از مفاخر برده شده. از آن میان در کتاب «البدایة و النهایة» نقل شده که ابن هشام این شعر اعشی را خوانده و انشاد کرده‌است: و الصعب ذوالقرنین اصبح ثاویابالجنوفی جدث اشم مقیما و در بحث روایتی پیشین گذشت که عثمان بن ابی الحاضر برای ابن‌عباس این سروده‌های را انشاد کرد: قد کان ذوالقرنین جدی بی‌گمان ملکا تدین له الملوک و تحشدو دو بیت دیگر که برگردان اش نیز گذشت. مقریزی در کتاب «الخطط» خود می‌گوید: بدان که پژوهش علمای اخبار به اینجا منتهی شده که ذوالقرنین که قرآن کریم نامش را برده و فرموده: «و یسئلونک عن ذی القرنین…» مردی عرب بوده که در سروده‌های عرب نامش بسیار آمده‌است، و نام اصلی اش صعب بن ذی مرائد فرزند حارث رائش، فرزند همال ذی سدد، فرزند عاد ذی منح، فرزند عار ملطاط، فرزند سکسک، فرزند وائل، فرزند حمیر، فرزند سبا، فرزند یشجب، فرزند یعرب، فرزند قحطان، فرزند هود، فرزند رهگذر، فرزند شالح، فرزند أرفخشد، فرزند سام، فرزند نوح بوده‌است؛ و او پادشاهی از شاهان حمیر است که همه از عرب عاربه بودند و عرب عرباء هم نامیده شده‌اند؛ و ذوالقرنین تبعی بوده صاحب تاج، و چون به سلطنت رسید نخست تجبر پیشه کرده و سرانجام برای خدا فروتنی کرده با خضر دوست شد؛ و کسی که گمان کرده ذوالقرنین همان اسکندر پسر فیلبس است اشتباه کرده، برای اینکه واژه «ذو» عربی است و ذوالقرنین از لقب‌های عرب برای پادشاهان یمن است، و اسکندر لفظی است رومی و یونانی. ابو جعفر طبری گفته: خضر در روزهای فریدون پسر ضحاک بوده البته این دیدگاه عموم علمای اهل کتاب است، ولی بعضی گفته‌اند در روزهای موسی بن عمران، و بعضی دیگر گفته‌اند در سرآغاز لشکر ذوالقرنین بزرگ که در زمان ابراهیم خلیل بوده قرار داشته‌است؛ و این خضر در سفرهایش با ذوالقرنین به چشمه حیات برخورده و از آن نوشیده‌است، و به ذوالقرنین اطلاع نداده. از همراهان ذوالقرنین نیز کسی خبردار نشد، برآیند اینکه تنها خضر جاودان شد، و او به باور علمای اهل کتاب همین الان نیز زنده‌است؛ ولی دیگران گفته‌اند: ذوالقرنینی که در عهد ابراهیم بوده همان فریدون پسر ضحاک بوده، و خضر در سرآغاز لشکر او بوده‌است. ابو محمد عبد الملک بن هشام در کتاب تیجان که در معرفت ملوک زمان نوشته بعد از ذکر حسب و نسب ذوالقرنین گفته‌است: ذکر حسب و نسب ذوالقرنین گفته‌است: وی تبعی بوده دارای تاج. در آغاز سلطنت ستمگری کرد و در پایان فروتنی پیشه گرفت، و در بیت‌المقدس به خضر برخورده با او به مشارق زمین و مغارب آن سفر کرد و همانگونه که خدای تعالی فرموده همه رقم اسباب سلطنت برایش فراهم شد و سد یاجوج و ماجوج را بنا نهاد و در پایان در عراق از جهان رفت؛ و ولی اسکندر، یونانی بوده و او را اسکندر مقدونی می‌گفتند، و مجدونی‌اش نیز خوانده‌اند، از ابن‌عباس پرسیدند ذوالقرنین از چه نژاد و آب خاکی بوده؟ گفت: از حمیر بود و نامش صعب بن ذی مرائد بوده، و او همان است که خدایش در زمین مکنت داده و از هر سببی به وی ارزانی داشت، و او به دو سده آفتاب و به رأس زمین رسید و سدی بر یاجوج و ماجوج ساخت. بعضی به او گفتند: پس اسکندر چه کسی بوده؟ گفت: او مردی حکیم و درستکار از اهل روم بود که بر کناره دریا در آفریقا مناری ساخت و سرزمین رومه را گرفته به دریای عرب آمد و در آن دیار آثار بسیاری از کارگاه‌ها و شهرها بنا نهاد. از کعب الاحبار پرسیدند که ذوالقرنین که بوده؟ گفت: قول درست نزد ما که از احبار و پیشینیان خود شنیده‌ایم این است که وی از قبیله و نژاد حمیر بوده و نامش صعب بن ذی مرائد بوده، و ولی اسکندر از یونان و از دودمان عیصو فرزند اسحاق بن ابراهیم خلیل بوده؛ و رجال اسکندر، زمان مسیح را درک کردند که از آن میان ایشان جالینوس و ارسطاطالیس بوده‌اند؛ و همدانی در کتاب انساب گفته: کهلان بن سبا صاحب فرزندی شد به نام زید، و زید پدر عریب و مالک و غالب و عمیکرب بوده‌است. هیثم گفته: عمیکرب فرزند سبا برادر حمیر و کهلان بود. عمیکرب صاحب دو فرزند به نام ابو مالک فدرحا و مهیلیل گردید و غالب دارای فرزندی به نام جنادة بن غالب شد که پس از مهیلیل بن عمیکرب بن سبا سلطنت یافت؛ و عریب صاحب فرزندی به نام عمرو شد و عمرو هم دارای زید و همیسع گشت که ابا الصعب کنیه داشت؛ و این ابا الصعب همان ذوالقرنین نخست است، همدانی سپس می‌گوید: (علمای همدان می‌گویند: ذوالقرنین اسمش صعب بن مالک بن حارث الاعلی فرزند ربیعة بن الحیار بن مالک، و دربارهٔ ذوالقرنین گفته‌های زیادی هست؛ و این کلامی است فراگیر، و از آن بهره‌گیری می‌شود که نخست فرنام ذوالقرنین مختص به شخص مورد بحث نبوده بلکه پادشاهانی چند از ملوک حمیر به این نام ملقب بوده‌اند، ذوالقرنین نخست، و ذو القرنین‌های دیگر؛ و دوم ذوالقرنین نخست آن کسی بوده که سد یاجوج و ماجوج را پیش از اسکندر مقدونی به چند سده بنا نهاده و معاصر با ابراهیم خلیل یا پس از او بوده - و مقتضای آنچه ابن هشام آورده که وی خضر را در بیت‌المقدس زیارت کرده همین است که وی پس از او بود، چون بیت‌المقدس چند سده پس از ابراهیم و در زمان داوود و سلیمان ساخته شد. پس به هر روی ذوالقرنین هم پیش از اسکندر بوده. افزون بر اینکه تاریخ حمیر تاریخی مبهم است؛ و اینکه اگر او عرب بود بی‌گمان باید اطلاعات کامل تری از او در زمان پیامبر وجود می‌داشت بنا بر آنچه مقریزی آورده گفتار در دو جهت باقی می‌ماند. یکی اینکه این ذوالقرنین که تبع حمیری است سدی که ساخته در کجا است؟. دوم اینکه آن امت مفسد در زمین که سد برای جلوگیری از تباهی آن‌ها ساخته شده چه امتی بوده‌اند؟ و آیا این سد یکی از همان سدهای ساخته شده در یمن، یا پیرامون یمن، از قبیل سد مارب است یا نه؟ چون سدهایی که در آن نواحی ساخته شده برای اندوخته ساختن آب برای آشامیدن، یا کشاورزی بوده‌است، نه برای جلوگیری از کسی. افزون بر اینکه در هیچ‌یک آن‌ها تکه‌های آهن و مس گداخته به کار نرفته، در حالی که قرآن سد ذوالقرنین را اینچنین معرفی نموده؛ و آیا در یمن و حوالی آن امتی بوده که بر مردم هجوم برده باشند، با اینکه همسایگان یمن به جز همانند قبط و آشور و کلدان و… کسی نبوده، و آن‌ها نیز همه ملت‌هایی متمدن بوده‌اند؟. یکی از بزرگان و پژوهشگران معاصر ما این قول را تأیید کرده، و آن را چنین توجیه می‌کند: ذوالقرنین یادشده در قرآن صدها سال پیش از اسکندر مقدونی بوده، پس او این نیست، بلکه این یکی از ملوک درستکار، از پیروان اذواء از ملوک یمن بوده، و از عادت این تیره این بوده که خود را با واژه «ذی» فرنام می‌دادند، برای نمونه می‌گفتند: ذی همدان، یا ذی غمدان، یا ذی المنار، و ذی الاذغار و ذی یزن و همانند آن؛ و این ذوالقرنین مردی مسلمان، یکتاپرست، دادگر، نیکو سیرت، قوی، و دارای هیبت و شکوه بوده، و با لشکری بسیار انبوه به طرف باختر رفته، نخست بر مصر و سپس بر ما بعد آن مستولی شده، و آنگاه همچنان در کناره دریای سفید به سیر خود ادامه داده تا به کناره اقیانوس غربی رسیده، و در آنجا آفتاب را دیده که در عینی حمئة یا حامیه فرومی‌رود. سپس از آنجا رو به خاور نهاده، و در راه خود آفریقا را بنا نهاده. مردی بوده بسیار حریص و خبره در بنائی و عمارت؛ و همچنان سیر خود را ادامه داده تا به شبه جزیره و صحراهای آسیای وسطی رسیده، و از آنجا به ترکستان، و دیوار چین برخورده، و در آنجا قومی را یافته که خدا میان آنان و آفتاب ساتری قرار نداده بود. . . نظریه مولانا ابوالکلام آزاد مولانا ابوالکلام آزاد (وزیر فرهنگ سابق هند) تفسیری به زبان اردو بر قرآن کریم دارد، و در این تفسیر ذوالقرنین را که در قرآن از آن نام برده شده، همان کوروش هخامنشی می‌داند؛ و اما بخش‌هایی از این کتاب: . تطابق ذوالقرنین با کوروش کبیر ابوکلام و مورخینی که اعتقاد دارند ذوالقرنین همان کوروش کبیر است دلایل عمده زیر را مطرح می‌کنند:مطابقت صفات کوروش در منابع تاریخی یونانی و منابع دینی کتب مقدس * مجسمه کوروش* مسافرتها و فتوحات او* سؤال کنندگان از پیامبر در مورد ذوالقرنین*دلایل ابطال افراد دیگری که منسوب به ذوالقرنین شده‌اند. اشاره به ذوالقرنین در عهد عتیق سؤال کنندگان دربارهٔ ذوالقرنین از پیامبر طبق روایاتی که در شان نزول آیات آمده یهود بوده‌اند، یا قریش به تحریک یهود؛ و به این داستان پیش از اسلام و در کتاب یهودیان اشاره شده و تعبیر آن پادشاه ماد و فارس ذکر شده‌است. به قسمت داستان ذوالقرنین در عهد عتیق توجه کنید. ذوالقرنین و مجسمه کوروش با تاجی دارای دوشاخ در قرن نوزدهم میلادی در نزدیکی استخر در کنار نهر مرغاب مجسمه ای از کوروش کشف شد که تقریباً به قامت یک انسان است، و کوروش را در صورتی نشان می‌دهد که دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شد، و تاجی به سر دارد که دو شاخ همانند شاخ‌های قوچ در آن دیده می‌شود. از تطبیق مندرجات کتاب مقدس با مشخصات این مجسمه این احتمال در نظر این مورخان کاملاً قوت گرفت که نامیدن کوروش به ذو القرنین (صاحب دو شاخ) از چه ریشه‌ای مایه می‌گرفت، و همچنین چرا مجسمه سنگی کوروش دارای بالهایی همچون بال عقاب است، و به این ترتیب بر گروهی از دانشمندان مسلم شد که شخصیت تاریخی ذو القرنین از این طریق کاملاً آشکار شده‌است. دادگری کوروش هردوت مورخ یونانی می‌نویسد: کوروش فرمان داد تا سپاهیانش جز به روی جنگجویان شمشیر نکشند، و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند او را نکشند، و لشکر کوروش فرمان او را اطاعت کردند به‌طوری‌که توده ملت، مصائب جنگ را احساس نکردند. هرودت در ادامه می‌نویسند: کورش پادشاهی کریم و سخی و بسیار ملایم و مهربان بود، و مانند دیگر پادشاهان به اندوختن مال حرص نداشت بلکه نسبت به کرم و عطا حریص بود، ستمدیدگان را از عدل و داد برخوردار می‌ساخت و هر چه را متضمن خیر بیشتر بود دوست می‌داشت. مورخ دیگر «ذی نوفن» می‌نویسد:کوروش پادشاهی خردمند و مهربان بود و بزرگی ملوک با فضائل حکما در او جمع بود، همتی فائق و وجودی غالب داشت، شعارش خدمت انسانیت و خوی او بذل عدالت بود، و تواضع و سماحت در وجود او جای کبر و عجب را گرفته بود. در تفسیر قرآن ابوالفتح رازی آمده‌است: خدای تعالی بر زبان بعضی پیغمبران امر کرد پادشاهی را از پادشاهان پارس نام او کورش و او مردی مؤمن بود. و نیز روایتی است از جعفر صادق که از میان پادشاهان دنیا ذوالقرنین و سلیمان دو مؤمن بودند که بر زمین حکومت کردند…. انطباق لشکرکشی‌های کوروش با لشکرکشی‌های سه‌گانه ذوالقرنین از همه گذشته کوروش سفرهایی به شرق غرب و شمال انجام داد که در تاریخ زندگانیش به‌طور مشروح آمده‌است، و با سفرهای سه‌گانه‌ای که در قرآن ذکر شده قابل انطباق می‌باشد. نخستین لشکرکشی کوروش به کشور لیدیا که در قسمت شمال آسیای صغیر قرار داشت صورت گرفت، و این کشور نسبت به مرکز حکومت کوروش جنبه غربی داشت. اگر نقشه ساحل غربی آسیای صغیر را جلو روی خود بگذاریم خواهیم دید که قسمت اعظم ساحل در خلیجک‌های کوچک غرق می‌شود، مخصوصاً در نزدیکی ازمیر که خلیج صورت چشمهایی به خود می‌گیرد. قرآن می‌گوید ذو القرنین در سفر باختری‌اش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودی فرومی‌رود. این صحنه همان صحنه‌ای بود که کوروش به هنگام فرورفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده) در خلیجک‌های ساحلی مشاهده کرد. (بعضی گمان کرده بودند منظور قرآن این است که خورشید در گل و لای غروب می‌کند!) دومین لشکرکشی کوروش به جانب خاور بود، چنان‌که هردوت می‌گوید: این هجوم خاوری کوروش پس از فتح لیدیا صورت گرفت، مخصوصاً طغیان بعضی از قبایل وحشی بیابانی کوروش را به این حمله واداشت. قرآن لشکرکشی دوم ذوالقرنین را اینطور تشبیه می‌کند: (حتی اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع علی قوم لم نجعل لهم من دون‌ها سترا) که اشاره به سفر کوروش به منتهای خاور است که مشاهده کرد خورشید بر قومی طلوع می‌کند که در برابر تابش آن سایبانی ندارند اشاره به اینکه آن قوم بیابانگرد و صحرانورد بودند. سومین لشکرکشی کوروش به سوی شمال، به طرف کوه‌های قفقاز بود، تا به تنگه میان دو کوه رسید، و برای جلوگیری از هجوم اقوام وحشی با درخواست مردمی که در آنجا بودند در برابر تنگه سد محکمی بنا کرد. این سد را در کتب ارمنی از زمان قدیم به «بهاک گورایی» خوانده‌اند و «کابان گورایی» هم می‌گویند معنی هر دو کلمه یکی است و همان معنی «دربند کوروش» یا «گذرگاه کوروش» می‌دهد؛ زیرا کور قسمتی از نام کوروش است آیا تنها همین شهادت واقعی که الساعه هم وجود دارد نمی‌تواند کفایت کند که سد مزبور را کوروش بنا کرده‌است؟ سد ذوالقرنین تاریخدانان و تفسیرگران در این باره دیدگاه‌های متفاوتی در تطبیق داستان دارند: به بعضی از مورخان نسبت می‌دهند که گفته‌اند: سد یادشده در قرآن همان دیوار چین است. آن دیوار طولانی میان چین و مغولستان حائل شده، و یکی از پادشاهان چین به نام «شین هوانک تی» آن را بنا نهاده، تا جلو هجوم‌های مغول را به چین بگیرد. درازای این دیوار سه هزار کیلومتر و پهنا آن ۹ متر و بلندایش پانزده متر است، که همه با سنگ چیده شده، و در سال ۲۶۴ پیش از زادروز آغاز و پس از ده یا بیست سال خاتمه یافته‌است، پس ذوالقرنین همین پادشاه بوده؛ ولی این تاریخدانان توجه نکرده‌اند که اوصاف و مشخصاتی که قرآن برای ذوالقرنین ذکر کرده و سدی که قرآن بنایش را به او نسبت داده با این پادشاه و این دیوار چین تطبیق نمی‌کند، چون دربارهٔ این پادشاه نیامده که به باختر اقصی سفر کرده باشد، و سدی که قرآن ذکر کرده میان دو کوه واقع شده (بین الصدفین)، و در آن تکه‌های آهن و قطر، یعنی مس مذاب به کار رفته، چنان‌که در آیه آمده‌است: (آتونی زبر الحدید حتی اذا ساوی بین الصدفین قال انفخوا حتی اذا جعله نارا قال آتونی افرغ علیه قطرا). و دیوار بزرگ چین که سه هزار کیلومتر است از کوه و زمین همینگونه، هر دو می‌گذرد و میان دو کوه واقع نشده‌است، و دیوار چین با سنگ ساخته شده و در آن آهن و قطری به کاری نرفته و از طرف دیگر چینی‌ها هرگز یکتاپرست نبوده‌اند اکنون از مکانی که سد در آن بنا شده‌است بحث کنیم: این سد در محلی بین دریای خزر و دریای سیاه واقع شده‌است و جایی است که سلسله کوه‌های قفقاز مثل یک دیوار طبیعی راه بین جنوب و شمال را قطع می‌کند و فقط یک راه در تنگه میان این سلسله کوه‌ها وجود دارد، این راه را امروز به نام تنگه داریال می‌خوانند و در ناحیه ولادی کیوکز و تفلیس واقع شده‌است. هم‌اکنون نیز بقایای دیوار آهنی در این نواحی هست و مسلماً باید همان سد کوروش باشد. در سد ذوالقرنین گفته می‌شود که آهن زیاد به کار رفته و بین دو کوه نیز ساخته شده‌است، معبر داریال بین دو کوه بلند واقع شده و این سد نیز که آهن زیادی در آن دیده می‌شود در همین دره وجود دارد. از کتب ارمنی بهتر می‌توان شهادت گرفت زیرا بیشتر به وقایع از نزدیک آشنا بوده‌اند. این سد را در کتب ارمنی از زمان قدیم به «بهاک گورایی» خوانده‌اند و «کابان گورایی» هم می‌گویند معنی هر دو کلمه یکی است و همان معنی «دربند کوروش» یا «گذرگاه کوروش» می‌دهد؛ زیرا کور قسمتی از نام کوروش است آیا تنها همین شهادت واقعی که الساعه هم وجود دارد نمی‌تواند کفایت کند که سد مزبور را کوروش بنا کرده‌است؟ از منابع گرجستان نیز همین شهادت را می‌توان یافت در زبان گرجستان از قدیم این دروازه را به نام «دروازه آهنین» میانه خوانده‌اند و ترک‌ها آن را به دامر کپو (قاپو) ترجمه کرده‌اند و امروز هم به همین نام مشهور است. یکی از سیاحان یهودی مشهور موسوم به یوسف که در قرن اول میلادی می‌زیسته‌است از این سد نام می‌برد، پس از او «پروکوپیوس» مورخ در قرن ششم میلادی آن را دیده‌است و سپس یکی از همراهان سردار رومی «بلی سارس» نیز وقتی به این نقطه حمله برد (پانصد و بیست وهشت میلادی) این سد را به چشم دیده‌است. از رود کوروش «کُر» هم قبلاً نام بردیم، یکی از رودهایی که از جبال قفقاز سرچشمه می‌گیرد به نام «کُر» خوانده می‌شود. در کتب ارمنی و حتی یادداشت‌های آنتونی جان کینسن که در سال ۱۵۵۷ میلادی به ایران آمد، این رود، رود سائرس(= کوروش) خوانده می‌شود. دژ دربند استحکامات دربند دیوار سنگی بسیار بلندی بود که در زمان خسرو انوشیروان ساخته شد. طول آن چهل کیلومتر و از کوهستان تا کرانهٔ دریای خزر امتداد داشت و خط دفاعی بسیار مستحکمی در برابر سواران مهاجم به‌شمار می‌آمد. این دیوار که از تخته سنگ‌های بسیار بزرگ ساخته شده بود بین هیجده تا بیست متر ارتفاع داشت. تعداد سی برج برفراز این دیوار قرار گرفته بود. این دیوار دارای «سه دروازهٔ آهنی» بود که یک دروازهٔ آن به دریا گشوده می‌شد. ایستمی خان ترک، در زمان خسرو انوشیروان به ایران اعلان جنگ داد و قصد حمله به ایران را داشت ولی استحکامات دربند که ایرانیان در قرن پنجم میلادی برابر هیاطله پدیدآورده بودند در نظر ترکان غیرقابل گذر می‌نمود، از این رو حمله ترکان متوقف ماند. در سال ۶۲۶ میلادی بار دیگر خاقانات غربی ترک جهت حمایت از بیزانس بطرف ایران حمله بردند. در این زمان جنگ شدیدی در جبهه‌های غرب ایران، مابین خسرو پرویز و هراکلیوس در جریان بود. ترکان این بار توانستند با فرماندهی خان بزرگ تون جبغو خان، ضمن حملات مداوم و پی در پی خطوط دفاعی دربند را شکسته و به سوی جلگه‌های قفقاز سرازیر شوند. در نظریه مولانا ابوالکلام آزاد از فردی سیاح و یهودی‌تبار به نام یوسف نام برده شده‌است که در قرن اول میلادی می‌زیسته و از این سد (سد ذوالقرنین) نام برده بوده و این مطلب از نظر زمانی با قرن پنجم میلادی که زمان ساخت استحکامات دربند می‌باشد تطابق ندارد. اگرچه دومین منبع ذکر شده توسط خود وی مربوط به پس از ساخت استحکامات دربند و مربوط به قرن ششم میلادی می‌باشد که «پروکوپیوس» مورخ در قرن ششم میلادی بیان کرده که سد را دیده‌است و سپس یکی از همراهان سردار رومی «بلی سارس» نیز وقتی به این نقطه حمله برد (پانصد و بیست وهشت میلادی) این سد را به چشم دیده‌است. قوم یاجوج و ماجوج در قرآن و کتاب مقدس، به این قوم اشاره شده‌است، عمدتاً یاجوج و ماجوج را که در داستان ذوالقرنین سد بر روی آن‌ها بسته شده‌است، ساکنان منطقه شمال شرقی زمین در نواحی مغولستان دانسته‌اند. تأیید نظریه ابوالکلام توسط علمای دینی عرب معاصر معمولاً علمای دینی عرب‌زبان به دلیل مخالفت با یهودیان علاقه کمی از خود نشان داده‌اند تا کوروش بزرگ را همان ذوالقرنین بدانند اما دکتر عبد المنعم النمر بالاترین مقام دینی (وزیر اوقاف و امور دینی مصر) و بزرگ‌ترین چهره اسلام‌شناس معاصر در مصر که مقاله تحقیقاتی وی راجع به کورش ذو القرنین در ماهنامه مشهور جهان عرب به نام مجله العرب شماره ۱۸۴ قبل از فوت ایشان منتشر گردید مورد توجه و بازتاب علمای ازهر واقع شد مقاله او در جهان عرب بازتاب و پذیرش قابل توجهی یافت. او پس از بیان دلایل ابوکلام آزاد و دلایل مفسرین قبلی نتیجه می‌گیرد که ابوالکلام آزاد استدلال‌های منطقی ارائه کرده‌است. بعد از مقاله عبدالمنعم النمر مقاله‌های دیگری نیز از سوی اسلام شناسان عرب در تأیید ابوکلام آزاد منتشر شده‌است. دکتر عبدالمنعم همچنین یک نظریه جدید را که ادعا نموده‌است ذو القرنین همان فرعون توت آخن می‌باشد را نیز رد کرده و آن را مستند ندانسته‌است: که مورد توجه جهان عرب قرار گرفت. بعد از عبد المنعم النمر مهم‌ترین شخصیت علمی و مذهبی جهان عرب صابر صالح زغلول در سال ۲۰۱۱ کتاب بسیار مفصل ۳۲۷ صفحه‌ای نوشته که دارالکتاب العربی للنشر و التوزیع - القاهرة آن را توزیع کرده‌است. تحت عنوان :"مؤسس الدولة الفارسیة وأبو إیران؛ حیاته و فتوحاته وهل هو ذوالقرنین" پایه‌گذار دولت پارس و پدر ایران- زندگی و پیروزی‌هایش و پایان کار آیا او ذو القرنین است؟" متفکر بزرگ جهان عرب نظرات مختلف راجع به ذوالقرنین را بیان نموده و از جمله به نگر و دیدگاه - ابوالکلام آزاد و عبد المنعم النمر و الشیخ الشعراوی می‌پردازد و نتیجه می‌گیرد که دیدگاه ابوکلام آزاد به واقعیت نزدیک تر است. نکته مهم اینکه تاکنون نظر شیخ الشعراوی در مورد ذو القرنین بودن کوروس از دید عرب‌ها مخفی نگه داشته شده‌است. مفسران و تاریخ‌دانانی که به تطابق ذوالقرنین با کوروش کبیر گواهی داده‌اند مولانا ابوالکلام آزاد، مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیر مجمع‌البیان ترجمه تفسیر سوره کهف از باستانی پاریزی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ناصر مکارم شیرازی و ده نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه (مانند قرائتی، امامی، آشتیانی، حسنی، شجاعی، عبداللهی و محمدی) تابنده گنابادی در کتاب سه داستان عرفانی از قرآن میر محمد کریم علوی در تفسیر کشف الحقایق (با ترجمه عبدالمجید صادق نوبری) سید نورالدین ابطحی در کتاب ایرانیان در قرآن و روایات علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی صدر بلاغی در قصص قرآن جلال رفیع در کتاب بهشت شداد دکتر فاروق صفی‌زاده در کتاب از کورش هخامنشی تا محمد خاتمی منوچهر خدایار در کتاب کورش در ادیان آسیای غربی قاسم آذینی فر در کتاب کورش پیام‌آور بزرگ فریدون بدره‌ای در کتاب کورش در قرآن و عهد عتیق محمد کاظم توانگر زمین در کتاب ذوالقرنین و کورش سید محمد فقیه استاد اخلاق، حافظ کل قرآن و نماینده مجلس خبرگان دوم استاد محیط طباطبایی شهید هاشمی نژاد سر احمدخان بنیان‌گذار دانشگاه اسلامی علیگر هند دکتر عبد المنعم النمر صابر صالح زغلول الشیخ الشعراوی همایش کوروش هخامنشی و ذوالقرنین همایش کورش هخامنشی و ذوالقرنین نخستین همایش از این دست بود که به کوشش مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در تاریخ ششم خرداد ماه سال ۱۳۸۹ با هدف تحکیم وحدت ملی و همچنین بالا بردن میزان امنیت و اعتبار کشور در سالن همایش‌های آن مرکز برگزار گردید. جستارهای وابسته کوروش بزرگ در قرآن اسکندر مقدونی در قرآن اسکندر مقدونی در افسانه کوروش بزرگ در عهد عتیق پانویس پیوند به بیرون دکتر النمر "ذوالقرنین شخصیتی که علمای اسلام در مورد او سَردرگُم بودند و ابوکلام آزاد راز او را کشف کرد مجله العرب مارس ۱۹۷۴ ترجمه محمدعجم۱۳۸۶. مولانا ابوالکلام، مفسر قرآن که ملقب به بنیانگذار آموزش هند شد دانلود کتاب ذوالقرنین کوروش کبیر ابوکلام آزاد و باستانی پاریزی بله کوروش، بزرگ بود پاسخ به شیطنت همشهری کوروش کبیر یا ذوالقرنین قرآن مجید کوروش بزرگ از نگاه قرآن کریم کوروش؛ بزرگ‌ترین شخصیت ایران‌زمین به انتخاب مخاطبان بی‌بی‌سی ذوالقرنین شخصیة حیرت المفکرین أربعة عشر قرنا و کشف عنها منابع برای مطالعه ذوالقرنین یا کوروش در متون اسلامی، مجله دریای پارس الاسرائیلیات و الموضوعات فی کتب التفاسیر قدیما و حدیثا تألیف سید یوسف محمود ابو عزیز، ص: ۲۵۶ حدیث نبوی کوروس ملک فارس تاریخ دوهزار و پانصد سالهٔ ایران، ج۱، عباس پرویز، مؤسسهٔ مطبوعاتی علمی، ۱۳۴۳ جغرافیای اداری هخامنشیان، آرنولد توین‌بی، ترجمهٔ همایون صنعتی زاده، نشر موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، ۱۳۷۹ کتاب شناخت: کوروش کبیر، نوشته نویسنده عرب صابر صالح زغلول کورش الأکبر «مؤسس الدولة الفارسیة وأبو إیران؛ حیاته و فتوحاته وهل هو ذوالقرنین» منابع اسطوره‌های اسلامی اسکندر مقدونی در افسانه افراد افسانه‌ای افراد مشکوک‌الوجود پادشاهان در اسطوره‌شناسی پیامبران ایرانی پیامبران در اسلام شبه‌تاریخ شخصیت‌های قرآن شخصیت‌های کتاب مقدس در اسلام کوروش بزرگ نمودهای فرهنگی کوروش بزرگ
6394
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%B4%20%28%D8%B4%D9%87%D8%B1%29
تالش (شهر)
تالش (نام رسمی و اداری بعد از انقلاب) که در میان مردم به هشتپر یا هشتپر طوالش هم معروف است، شهری با آب و هوای معتدل خزری با ارتفاع ۵۴ متر از سطح دریای آزاد از شهرهای بزرگ استان گیلان، بزرگترین شهر تالش‌نشین ایران و مرکز شهرستان تالش است. بنیان شهر هشتپر با ساخت کاخ اطاقسرا بدست سردار امجد به اوایل دوره ناصرالدین شاه که مرکز خانات کرگانرود بوده‌ است استوار و قدمت دارد. این شهر از قطب‌های گردشگری گیلان و ایران است و سالانه مسافران زیادی را به خود جذب می‌کند. اطراف شهر را مزارع برنج و باغ‌های کیوی احاطه کرده‌اند که محصولات آن به کشورهای خارجی نیز صادر می‌شود علاوه بر این تالش بزرگ ترین تولیدکننده ماهیان خاویاری در کشور است که بخش اعظمی از تولیدات آن به خارج از کشور صادر می‌شود. رودخانه کرگانرود پر آب‌ترین رودخانه غرب گیلان از مرکز این شهر عبور می‌کند و شهر را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند. تاریخچه در اسناد و منابع پیش از اسلام کلمۀ تالش دیده نشده است. برخی از پژوهشگران، تالش را با قوم «کادوس» که از آن بارها در منابع یونان و روم باستان یاد شده است، یکی می‌دانند. در منابع سده‌های نخست هجری از این قوم با نام «طیلسان» یاد کرده‌اند. یاقوت ذیل مادۀ طیلسان، به نقل از اصمعی می‌گوید که طیلسان با طالشان یکی است. واژۀ طیلسان ظاهراً از اواسط سدۀ ۷ق متروک، و به جای آن کلمۀ «طالش» تدریجاً وارد منابع تاریخی و جغرافیایی ایران شد. در زمان خلافت عمر والی کوفه ، مغیرة بن شُعبه ، سردار خود کثیربن شهاب حارثی را که در جنگ قادسیه هم شرکت داشت، به جنگ اهالی طیلسان (طالشان) فرستاد ولی او نتوانست آن سرزمین را بگشاید. در اوایل اسلام در زمان خلافت عثمان سرزمین طالشان (طیلسان) هم‌زمان با دیار دیلم و بَبَر، یک‌بار به وسیلۀ براء بن عازب و بار دیگر به‌وسیلۀ ولید بن عُقبة بن اَبی مُعَیط فتح شد. سرزمین بَبَر در اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی ، در نزدیکی گیلان و تالش از یک سو و تالش و دیلم از سوی دیگر قرار داشت. برخی نیز آن را نزدیک دیلم، گیلان، تالش و مغان آورده اند. سرزمین بَبَر احتمالا محدوده ی خلخال و منطقه مرزی تالش و گیلان را شامل می شود. الکساندر خودزکو، کنسول روس در گیلان در کتاب معروف خود دربارهٔ آن می‌نویسد: مرکز کرگانرود آبادی هشتپر و والی آن بالاخان است که فرمانده قشون تالش محسوب می‌شود و سراسر این ایالت به‌طور موروثی به وی به تیول واگذار شده‌است. چهار دهه بعد نصرت اله خان سردار امجد نوه بالاخان در اواسط دوره ناصرالدین شاه قاجار عمارت اطاقسرا را با معماری اروپایی بنا نمود که نماد و سمبل هشتپر گردید. هشتپر و سایر مراکز حکومتی در تالش از ساحل دریا فاصله داشتند. به همین خاطر مراکز بازاری و بنادر کوچکی مانند: کرگانرود، شفارود، آلالان و حویق در مصب رودهای تالش ایجاد شدند که اهالی طوالش از این طریق با بنادر روسیه داد و ستد می‌نمودند بنابراین در قرن ۱۹ میلادی مراکز سیاسی و اقتصادی تالش از یکدیگر جداافتادند و به همین خاطر شهر تمام عیاری در این ناحیه شکل نگرفت از اینرو تا انقلاب مشروطه هشتپر به عنوان مرکز سیاسی خمسه طوالش از بازار ساحلی کرگانرود فاصله داشت. رابینو در این زمینه چنین می‌نویسد: ((…. بازار کرگانرود نزدیک دریا، شامل ۶۰ دکان و در حدود ۱۵ کلیه چوبی است و محل اقامت خان‌ها در هشتپر می‌باشد)) در سال ۱۲۸۶ بر اثر وقایع انقلاب مشروطه عمارت اطاقسرا و ابنیه پرامون آن توسط انقلابیون تالش به آتش کشیده شد و به حکومت خان‌های کرگانرود پایان داده شد و شهر هشتپر تا سه دهه بعد محلی متروکه بود در عوض بازارهای ساحلی نقش اداری ناحیه را نیز به عهده گرفتند. بنا به نظر دکتر محمدتقی رهنمایی استاد جغرافیای دانشگاه تهران، این منطقه بر اساس نوشته‌های یک سیاح آلمانی در قرن هفدهم میلادی یکی از بزرگترین مراکز تجاری گیلان و شاهد جنگ‌های بسیار زیادی بوده‌است. تا زمان جنگ جهانی دوم بندرگاه و مرکز اولیه شهرستان طوالش ساحل قرار داشته‌است و بخش عمده‌ای از مبادلات تجاری بین سواحل ایران و روسیه از این بندر انجام می‌شد. تلگراف خانه، گمرک خانه، مدرسه، بندر، امنیه، بلدیه و دیگر دستگاه‌های دولتی و حکومتی در آن فعالیت گسترده‌ای داشت. ساختمان‌های گمرک آن تا سال ۱۳۳۶ برپا بود. پس از اشغال شمال ایران بدست ارتش شوروی در جریان جنگ دوم جهانی (شهریور ۱۳۲۰) روس‌ها جاده‌ای بین انزلی، آستارا از میان هشتپر احداث کردند تا بهتر تدارکات جنگی متفقین را از جنوب ایران به جبهه جنگ آلمان انتقال دهند. در این ارتباط ساختن پل بر روی کرگانرود در هشتپر موجب برتری موقعیت مکانی آن نسبت به بازار ساحلی کرگانرود گردید، به‌طوری‌که در طی ۴ سال بازار ساحلی کاملاً متروکه گردیده و ادارات دولتی آنجا نیز به هشتپر منتقل شدند. بدنبال این تحولات شهرستان طوالش در ۲۲ مرداد ۱۳۲۳ با مرکزیت بازار شفارود به شهرستان تبدیل شده بود هسته اولیه شهر هشتپر از یک ردیف دکان و خانه‌های چوبی طبقه بالا یا پشت آن تشکیل شده بود که در دو سوی پل امتداد جاده احداثی روس‌ها مستقر شده بودند. اندکی بعد گسترش و تنوع فعالیت‌های بازار، خیابان‌های مسگران، گلسرخ و سدساحلی بوجود آورد و به تدریج بافت شهری در امتداد جنوبی جاده و به سمت شرق گسترش یافت. در چهاردهم آذر ۱۳۲۴ به تصویب هیئت وزیران، مرکز شهرستان طوالش رسماً از بازار شفارود به هشتپر انتقال یافت و نخستین فرماندار طوالش به نام شمس امیری به عنوان فرماندار این شهر تعیین شد. نام بنابر بر اسناد تاریخی در کتب تاریخ گیلان هشتپر به معنای مرکزیت حکومت محلی را در گیلان و تالش گویند. برخی نیز به دلیل وجود کاخی بنام اطاقسرا یا سردار امجد در مرکز شهر را که دارای هشت در بزرگ بوده و از آنجائیکه در زبان تالشی در را «بًر» می‌گویند، منطقه را هشتبر نام نهادند که به مرور زمان و بر اثر تکرار به هشتپر معروف شد و تغییر نام پیدا کرد و در سال‌های اخیر این نام نیز عوض شد و آن را «تالش» نامیدند ولی مردمان بومی و منطقه همچنان این شهر را هشتپر می نامند. بخاطر بازار کرگانرود که در گذشته نام منطقه و نام بندری در نزدیکی شهر هشتپر بوده اکثر خاندان بزرگ در تالش پسوندهای کرگانرودی دارند. نام تالش در اسناد و منابع پیش از اسلام کلمۀ تالش دیده نشده است. برخی از پژوهشگران، تالش را با قوم «کادوس» که از آن بارها در منابع یونان و روم باستان یاد شده است، یکی می‌دانند. در منابع سده‌های نخست هجری از این قوم با نام «طیلسان» یاد کرده‌اند. یاقوت ذیل مادۀ طیلسان، به نقل از اصمعی می‌گوید که طیلسان با تالشان یکی است. واژۀ طیلسان ظاهراً از اواسط سدۀ ۷ق متروک، و به جای آن کلمۀ «تالش» تدریجاً وارد منابع تاریخی و جغرافیایی ایران شد. نام طیلسان معرب واژه تالشان (طالشان)می باشد. سرزمین بَبَر در اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی ، میان گیلان و تالش از یک سو و تالش و دیلم از سوی دیگر قرار داشت. نیز آن را نزدیک دیلم، گیلان، تالش و مغان آورده اند. احتمالا سرزمین بَبَر محدوده ی خلخال و منطقه مرزی تالش و گیلان را شامل می شود. به نظر می‎رسد واژه «تالش» كه تالشان آن را تِوِلِـش تلفظ می‎كنند ، از واژه ی « تول » و « تِـوِل » به معنی «گِـل» گرفته شده. مارسل ‎بازن فرانسوی می‎گوید : «واژه تالش كه خود آن را تالش یا تِـوِلِش تلفظ می‎كنند، هم برای نامیدن دامنه خاوری رشته كوه و هم مردمانی به همین نام به كار می‎رود». واژه تُول tūl و تِوِل tevel در زبان تالشی به معنی گِل می باشد و در زبان مازندرانی واژه تیل til به معنای گِل می باشد و در زبان گیلکی واژه تول töl به معنای گِل/گل آلود می باشد. واژه طیلسان معرب واژه طالشان و تولشان می باشد. دکتر محمد معین با ارجاع به كسروی می‎نویسد : « تالش به قول برخی مبدَّل و محرَّف «كادوس» است و آن قومی بود كه در زمان باستان بس انبوه بودند و در كوهستان شمال غربی ایران جایگاه داشتند و چون بارها به گردنكشی برخاستند و با پادشاهان هخامنشی از در نافرمانی درآمدند از اینجا نام ایشان در تاریخ آمده و امروز مترجمان «كادوش» را كه تلفظ صحیح آن است، «كادوس» نویسند. جایگاهی كه برای « كادوشان» در تاریخ‌ یاد كرده‌اند امروز منطبق با جایگاه تالشان می‌باشد. » سیداحمد كسروی بر این باور است كه بی گمان تالشان امروزی فرزندان و بازماندگان همان كادوسان می‌باشند و واژه «تالش» از «كادوس» است . او می‌گوید: « نخست باید دانست كه رویه درست و ایرانی نام كادوس، كادوش یا كادِش می‌بوده كه گادوش یا گادش نیز می‌گفته‌اند. چرا که می‌دانیم كه یونانیان همچون تازیان واژه‌هایی را كه می‌گرفتند ، دیگر می‌گردانیده‌اند و از جمله «ش» ها را در آخر نامها «س» می‌كردند همچون کاسی که اصل ان کاشی است. مردم جمعیت هشتپر بزرگترین شهر تالش‌نشین بعد از لنکران و پنجمین شهر بزرگ گیلان بعد از رشت، بندر انزلی، لاهیجان و لنگرود می‌باشد. میزان جمعیت این شهر طی دورهٔ پنجاه ساله ۱۳۹۵–۱۳۳۵ بدین قرار است: محله ها گلسرخ، مسگران، کورد محله ، سد ساحلی، کاروانسرا، شهربانی، سعدی، تختی، بهشتی، معین، قدس، دانش آموز، فرهنگیان، پاسداران، بیست متری، طاهری، گیلک محله، تیتک، طولارود، بسیجیان، سید رضی سید نیکی، تره تنگده، شیلو، ریک و هره دشت میباشد اقوام و مذهب شهر هشتپر بزرگترین شهر تالش نشین ایران می‌باشد. هشتپر نیز بسان بقیه مناطق تالش‌نشین از شیعیان جعفری و اهل تسنن شافعی تشکیل شده‌است و مساجد جامع، عباسیه، قاسمیه، صاحب زمان، نَلَه تربه، زینبه، امام سجاد مساجد اهل تشییع و مسجد محمدیه که مربوط به اهل سنت تالش می‌باشد از معروفترین مساجد شهر می‌باشد. زبان اصلی مردم هشتپر تالشی است و توسط بومیان شهر به کار برده می‌شود. بقعهٔ متبرکه در بلوار ساحلی قرق به نام سید نیکی فرزند شیخ زاهد آستارایی مشهور به گیلانی در غرب شهر هشتپر واقع شده امروزه این امام زاده را فرزند امام موسی کاظم می‌شناسند. بنای این بقعه به مساحت حدود ۸۴ متر از آجر است و نمای جلوی بقعه کاشی کاری با طرح کتیبهٔ عالی است. ضریح مشبک از جنس استیل و آهن بر مرقد امام زاده نصب است. این بقعه حدود ۲ هکتار زمین دارد و قبرستان بزرگ شهر محسوب می‌شود. مسجدی نیز در نزدیک بقعه احداث نموده‌اند. زبان زبان بومیان هشتپر زبان تالشی می‌باشد. زبان تالشی بیشتر از فارسی معیار به زبان پهلوی اشکانی (یکی از زبانهای ایرانیان باستان) نزدیک است. در شهر هشتپر همچنین زبان ترکی آذربایجانی و کوردی کرمانجی که توسط مهاجران استفاده میشود رواج دارد. گروه‌های قومی مهاجر هم در شهر هشتپر ساکن هستند و به زبان‌های مختلفی مانند ترکی آذری ،کردی کرمانجی و گیلکی صحبت می‌کنند. جغرافیا هشتپر در ۴۸ درجه و ۹۰ دقیقه طول شرقی و ۳۷ درجه و ۸۰ دقیقه عرض شمالی و فاصله ۱۱۵ کیلومتری رشت و ۴۲۴ کیلومتری تهران در ارتفاع ۵۴ متری از سطح آب‌های آزاد قرار دارد. همچنین شهر هشتپر با مساحت ۳۶/۳۶ کیلومتر مربع در زمینی جلگه‌ای و مسطح در دامنه رشته کوه تالش واقع شده‌است. هشتپر از شمال به جوکندان از غرب به کوه‌های تالش از جنوب به بخش اسالم و از شرق به مزارع جولندان و نهایتاً به دریای کاسپی محدود است. قله خشپال با ۳۶۰۰ متر بلندی در مرتفع‌ترین نقطهٔ کوه‌های تالش در باختر هشتپر واقع است. جنگل‌های انبوه منطقهٔ تالش، بیشتر در همین کوهستان است. آب و هوا آب هوای هشتپر چهار فصل با میانگین بارش بیش از هزار میلی‌متر در سال یکی از شهرهای پرباران حوزه معتدل خزری می‌باشد. رودخانه دائمی کرگانرود از مرکز شهر به دریای کاسپین ملحق می‌گردد. اقتصاد مردمان منطقه تالش از دیرباز کشاورز و دامدار بودند بعد از رشد شهرنشینی و تشکیل شهرها، در کنار کشاورزی، صیادی و دامداری مردم هشتپر بطرف بازار مسکن، تولیدات صنعتی و کشاورزی مثل چوب بری، برنجکوبی، صنایع بسته‌بندی و تأسیس شرکت‌های بازرگانی و سردخانه تغییر شغل دادند و در حال حاضر هشتپر مرکز صادرات برنج، ازگیل، کیوی، ماهی، مبلمان، عسل، پنیر و شیر به شهرهای ایران و کشورهای همسایه می‌باشد. در حال حاضر رشد خوب ساخت و ساز در شهر و وجود مجتمع های تجاری متعدد حاکی از تأثیر بزرگ و رونق اقتصادی در این منطقه است. فرهنگ فرهنگ هشتپر برگرفته از فرهنگ مردم تالش است. زبان تالشی، لباس‌های زیبا و رنگارنگ تالشی که در عروسی‌ها می‌پوشند، موسیقی تالشی، زندگی شیعه و سنی کنار هم، از بارزترین فرهنگ‌های مردم این شهر است. نشریات تالش ماهنامه تالش ماهنامه بهار تالش هفته‌نامه تیلار هفته‌نامه صدای تالش فصلنامه تحقیقات تالش دوهفته نامه اطهر پایگاه خبری تالش نیوز آموزش و پرورش بعد از انتقال شهر از بازار کرگانرود به منطقه هشتپر در سال ۱۳۲۱، طوالش به صورت نمایندگی آموزش و پرورش و از سال۱۳۲۹ به صورت ادارهٔ آموزش و پرورش مستقل دایر گردید. اولین دبیرستان شهر هشتپر در ۱۳۲۵ تأسیس شد. یکی از معروفترین مدرسه ها در منطقهٔ تالش دبیرستان هلاکو رامبد در هشتپر بود که بعد از انقلاب به دبیرستان شریعتی و بعدها به طالقانی تغییر نام داد. کتابخانه کتابخانه ۱۷ شهریور (پارک شهر) کتابخانه امام رضا (ع) (میدان امام) دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تالش دانشگاه پیام نور مرکز تالش دانشگاه علمی کاربردی تالش دانشگاه سما واحد تالش سینما اولین و تنهاترین سینمای هشتپر در سال ۱۳۴۵ در خیابان پهلوی، اول سرپایینی توسط خانواده آسوبار تأسیس شد و بعد از انقلاب به سینمای انقلاب معروف شد. به دلیل مشکلات مالی سینما در اوایل دهه هفتاد برای همیشه تعطیل شد و به مرکز تجاری تبدیل شد. در حال حاضر شهرستان تالش فاقد سینما می‌باشد. اجرای طرح سینما سلام با هدف آشتی مردم با هنر سینما با نمایش فیلم‌های روز سینمای ایران در سالن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تالش آغاز شده‌است. مجتمع سینمایی تالش متشکل از چند طبقه تجاری، سینما، شهر بازی، رستوران‌های سنتی و مدرن، تالار نجوم و محلی برای نمایش تابلوهای هنرمندان توسط بخش خصوصی در حال احداث می‌باشد. بهداشت و درمان بیمارستان بیمارستان ۲۳۱ تختخوابی شهید نورانی تالش این بیمارستان در زمینی به مساحت ۳۵ هزار مترمربع با زیربنای ۱۶ هزار مترمربع در ۴طبقه احداث گردیده است.بخش های بستری داخلی،جراحی،زنان زایمان،کودکان و نوزادان و مراقبت های ویژه شامل icu،ccu،nicu،اورژانس،تصویربرداری پزشکی(سی تی اسکن و MRI)،آزمایشگاه و خدمات اداری این بیمارستان را به قطب درمانی غرب استان گیلان تبدیل کرده است. مرکز آموزشی درمانی حضرت زینب (س) مجتمع آموزش عالی پرستاری تالش، مجتمع جامع غربالگری غرب گیلان، بخش تخصصی دیالیز یک بیمارستان دولتی و عمومی در شهرستان تالش وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان واقع در خیابان شهید دکتر بهشتی شهر تالش می‌باشد که احداث این بیمارستان در زمینی به مساحت۷۷۰۰ متر مربع و زیربنای ۴۷۰۰ متر مربع در سال ۱۳۵۱ آغاز و از سال۱۳۵۴ تحت نام بیمارستان شیر و خورشید با ۵۰ تخت و بخش‌های اورژانس، کودکان، داخلی-جراحی زنان، داخلی-جراحی مردان، اتاق عمل، زایشگاه شروع به فعالیت نمود. در سال۱۳۶۹ بخش دیالیز، در سال۱۳۷۶ بخش CCU، در سال۱۳۸۱ درمانگاه تخصصی و در سال ۱۳۸۵بخش ICU این بیمارستان افتتاح گردید. بیمارستان خصوصی دکتر طاهری تنها بیمارستان خصوصی غرب گیلان که در سال ۱۳۷۰ توسط دکتر طاهری در خیابان جعفر طیار هشتپر با ۳۸ تخت افتتاح گردید درمانگاه‌های شبانه‌روزی درمانگاه تخصصی شبانه‌روزی تأمین اجتماعی درمانگاه شبانه‌روزی شفا درمانگاه امام علی النقی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اماکن تفریحی و گردشگری پارک‌ها پارک شهر پارک قدس پارک کودک بوستان مادر پارک سد ساحلی کوی معلم پارک سیاهداران (سییو دورون) پارک ساحلی قروق بام تالش مراکز اقامتی هتل بزرگ تالش هتل لیوادور هتل راستین هتل نگین جاذبه‌های گردشگری پارک جنگلی سیاهداران در شرق شهر سورتمه ریلی تالش|سورتمه ریلی] در شرق داخل پارک سیاهداران روستای تاریخی مریان و آق اولر (نوئَه دی) در ۲۰ کیلومتری غرب شهر طرح سالم سازی ساحل قروق در ۳ کیلومتری شرق در ساحل کاسپین،همچنین در بررسی‌های باستان‌شناختی، در ساحل دریا یک کشتی تاریخی شناسایی شده‌است که به‌نظر می‌رسد به دورهٔ زندیه متعلق است. طول بدنهٔ این کشتی تقربیا ۳۰ متر و عرض آن را بین ۱۰ تا ۱۲ متر است. طرح سالم سازی ساحل تازه آباد در ۳ کیلومتری جنوب شرقی در ساحل کاسپین پارک جنگلی گیسوم در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر دریاچه طبیعی سراگاه (سوگو) در ۳ کیلومتری شمال غربی شهر پارک جنگلی کیشون بن در ۱۰ کیلومتری غرب شهر تالاب جوکندان در ۸ کیلومتری شمال شهر بقعه سید نیکی در شرق شهر کاخ سردار امجد در مرکز شهر آبنما موزیکال پارک شهر منابع تالش را با تالش گرد بشناسید کتاب تالش سرزمینی در شمال ایران نوشته مارسل بازن}[کتاب ۱۱۸ تالش - چاپ ۱۳۸۵ هجری خورشیدی کتاب گیلان تالشی‌ها کیستند نوشته علی عبدلی گزارش جهاد کشاورزی شهرستان طوالش «تالش (طالش)». دانشنامهٔ جهان اسلام. بازبینی‌شده در ۱۵ ژوئن ۲۰۱۱. «نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ خورشیدی». درگاه ملی آمار. بازبینی‌شده در ۱۵ ژوئن ۲۰۱۱. الکساندر خودزکو، کنسول روس در گیلان مطالعات پایه منابع آب شرکت مدیریت منابع آب وزارت نیرو درگاه ملی آمار سازمان هواشناسی ایران تالش را با تالش گرد بشناسید پیوند به بیرون شهرستان تالش شهرهای استان گیلان شهرهای شهرستان تالش تالش
6396
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%86%D9%87%20%DA%AF%D9%87%D8%B1
دریاچه گهر
دریاچه گَهَر یک دریاچه کوهستانی در ایران است. این دریاچه در جنوب شرقی دورود و در منطقه حفاظت‌شده اشترانکوه در استان لرستان با ارتفاع ۲۳۶۰ متر از سطح دریا قرار گرفته‌است. این دریاچه که به «نگین اشترانکوه» معروف است، به سبب نداشتن راه ماشین‌رو تا حد زیادی از خرابی و آلودگی به دست انسان به دور مانده‌است. سالانه در حدود ۷۰٬۰۰۰ گردشگر اقدام به بازدید از این منطقه می‌نمایند. موقعیت جغرافیایی حق مالکیت دریاچه گهر در سال‌های اخیر تنش‌هایی برای مالکیت این دریاچه از سوی شهرهای اطراف این دریاچه صورت گرفت که از طرف فرمانداری شهر دورود و شهرداری دورود، طرح دعوی شد و به وزارت کشور ارسال شد. وزارت کشور در پاسخ به طرح دعوی، نامه‌ای به همراه نقشه و موقعیت جغرافیایی دریاچه گهر دورود را به فرمانداری‌ها و شهرداری‌های هم جوار شهر دورود با یادآوری این مطلب که این دریاچه به‌طور کامل در حوزه سرزمینی شهرستان دورود قرار دارد، ارسال کرد. گهر شامل ۲ بخش به نام‌های گهر بزرگ (کله گهر) و گهر کوچک (کره گهر) می‌باشد. دریاچه گهر بزرگ حدود ۱۷۰۰ متر درازا و ۴۰۰ تا ۸۰۰ متر پهنا و ۴ تا ۲۸ متر ژرفا دارد. ساحل این دریاچه به جز قسمت مدخل دریاچه (ضلع غربی) و قسمت مقابل‌اش (ضلع شرقی) که ساحلی ماسه‌ای دارد و برای شنا مناسب است در سایر نقاط دارای ساحلی صخره‌ای است که برای شنا مناسب نیست. در قسمت پایین دریاچه، جنگلی انبوه وجود دارد که در شرف نابودی است. در قسمت بالای آن نیز جنگلی انبوه وجود دارد که این جنگل هم در معرض خطر نابودی است. از قسمت بالا، جوی آبی به دریاچه می‌ریزد که ادامه آن به دریاچه‌ای دیگر منتهی می‌شود. با حدود ۴۰ دقیقه پیاده‌روی می‌شود به این دریاچه (گهر دوم یا گهر پایین) رسید. عمق آن کم است و ماهیان کف دریاچه را با کمی دقت می‌شود به خوبی دید. جریان ورودی آب دریاچه ۱۰ فوت مکعب بر ثانیه و جریان خروجی آن حدود ۲۰ فوت مکعب بر ثانیه می‌باشد. علت افزایش حجم آب خروجی دریاچه وجود چشمه‌های در قسمت تحتانی آن است. آب اصلی تأمین‌کننده دریاچه از طریق رودخانه ورودی آن یعنی رودخانه تاپله است که دارای آبی بسیار خنک و رنگی شفاف و بلورین با بستری مملو از سنگریزه یا قلوه سنگ است که بدون افت و با کمی شتاب وارد دریاچه کوچک می‌شود و پس از طی مسافتی کوتاه وارد دریاچه گهر می‌شود. ماه‌های تیر و مرداد بهترین زمان سفر به این دریاچه‌است؛ و در اواخر اردیبهشت و خرداد تمامی مسیر پوشیده از شقایق‌های رنگی و لاله واژگون است. منطقه حفاظت شده اشترانکوه در استان لرستان واقع شده‌است که علاوه بر دریاچه جاذبه‌های طبیعی بی نظیری که دارد دارای قلل بالای ۴۰۰۰ متر است. میزان بارش در منطقه میزان بارش سالانه در منطقه گهر حدود ۹۳۳ میلی‌متر است که بیشتر به صورت بارش برف می‌باشد. در سال‌های پربرف سطح دریاچه یخ می‌بندد. پوشش گیاهی پوشش گیاهی آن بیشتر ازگونه های زرشک، شیرخشت، سیب وحشی، گردو، بید، دافته، شنگ، ارژن، انجیر، گون، گز، بادام وحشی و در قسمت بالا دست دریاچه بزرگ و دریاچه کوچک درختهای اورس، ارجن و بید پراکنده است. حیات وحش دریاچهٔ گهر زیستگاه مناسبی برای آبزیان و دیگر حیوانات وحشی است. منطقه حفاظت شده اشترانکوه با حیات وحش متنوع شامل حیواناتی است از قبیل بز، قوچ، آهو، کل، پلنگ، گرگ، گراز، خرس قهوه‌ای، کفتار، روباه، شغال، خرگوش و گربه وحشی را می توان از مهمترین گونه‌های شناسایی شده اشترانکوه به حساب آورد. گونه‌های پرندگان این منطقه حفاظت شده 195 مورد است که مهمترین آنها می توان به عقاب، کبک، شاهین، تیهو اشاره کرد. همچنین 30 گونه از خزندگان و پنج گونه دوزیست و آبزیاني مانند مارماهی، لاک‌پشت، قورباغه و ماهی قزل آلای رنگین کمان و خال قرمز در این دریاچه زیست می‌کنند. انوع مارها چون افعی یا گرزه مار نیز در این منطقه زندگی می‌کنند. تاریخچه اغلب اروپائیان و سیاحان این دریاچه را به نام دریاچه ایران می‌شناسند که این شناخت حاصل معرفی یک زن انگلیسی به نام ایزابلا لوسی بیشوپ است که در سال ۱۸۹۰ میلادی توانست مدت ۳ ماه در این منطقه تحقیق کرده و هزار کیلومتر راهپیمایی کند ولی با توجه به اسناد معتبر تاریخی اولین کسی که موفق به کشف دریاچه گهر شد، یک زمین‌شناس اتریشی به نام آ-رودلر بود که در سال ۱۸۸۸ میلادی موفق شد نام خود را به عنوان کاشف دریاچه گهر در تاریخ ماندگار کند. وی در هنگام کشف این دریاچه از ارتفاعات اشترانکوه در دورود حرکت کرده بود. اولین و قدیمی‌ترین تصویر مستند تهیه شده از این دریاچه نیز در سال ۱۸۹۱ میلادی گرفته شده‌است که به یک سیاح فرانسوی به نام ژان ژاک دومرگان تعلق دارد. نحوه شکل‌گیری گهر به احتمال زیاد در اثر وقوع زمین لرزه‌ای بزرگ به وجود آمده‌است. این دریاچه بر روی گسل اصلی امروزی زاگرس قرار دارد؛ بنابراین احتمالاً در اثر جنبش گسل و رویداد یک زمین لغزش سنگ ریزش تشکیل شده‌است. منابع جاذبه‌های گردشگری دورود دریاچه‌های استان لرستان دریاچه‌های ایران
6402
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%88%D9%84%20%D8%AC%D8%B2
کول جز
کول جز یا وست‌کوست جز سبک آرام و رمانتیک موسیقی جاز است که نوازندگان عمدتاً سفیدپوست ساحل غربی آمریکا در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوائل دهه ۱۹۶۰ آن را ایجاد کردند. از پیشگامان این سبک استن گتز، دیو بروبک، و جری مالیگن هستند. کول جز سبک‌های موسیقی جاز اصطلاحات جاز
6403
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D8%B2%20%D8%A8%D8%B1%D8%B2%DB%8C%D9%84%DB%8C
جاز برزیلی
جاز برزیلی ترکیب موسیقی برزیل و ریتمهای سامبا و بوسانوا با جاز است. می‌توان آن را شعبه‌ای از جاز لاتین دانست که خود ترکیب جاز و موسیقی آمریکای لاتین است. از پیشگامان این سبک آنتونیو کارلوس ژوبیم و استن گتز هستند. جاز برزیلی جاز موسیقی برزیل
6404
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D9%88%D8%A2%D9%88%20%DA%98%DB%8C%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D9%88
ژوآو ژیلبرتو
ژوآو ژیلبرتو (زادهٔ ۱۰ ژوئن ۱۹۳۱ – درگذشته ۶ ژوئیه ۲۰۱۹) نوازنده گیتار و خواننده برزیلی بود. در سال ۱۹۶۳ همراه با همسر اولش آسترود ژیلبرتو و استن گتز معروف‌ترین آهنگ جاز برزیلی به نام «دختری از ایپانه‌ما» را اجرا کرده‌است. پانویس اهالی باهیا برندگان جایزه گرمی بوسا نوا دور از وطن‌های اهل برزیل در مکزیک خوانندگان پرتغالی‌زبان خوانندگان جاز اهل برزیل خوانندگان جاز لاتین خوانندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل برزیل خوانندگان سده ۲۱ (میلادی) اهل برزیل خوانندگان مرد اهل برزیل خوانندگان مرد سده ۲۰ (میلادی) خوانندگان مرد سده ۲۱ (میلادی) درگذشتگان ۲۰۱۹ (میلادی) دور از وطن‌های اهل برزیل در ایالات متحده آمریکا زادگان ۱۹۳۱ (میلادی) نوازندگان گیتار سده ۲۱ (میلادی) گیتاریست‌های مرد موسیقی‌دانان جاز مرد موسیقی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل برزیل موسیقی‌دانان سده ۲۱ (میلادی) اهل برزیل نوازندگان گیتار آکوستیک نوازندگان گیتار جاز اهل برزیل نوازندگان گیتار سده ۲۰ (میلادی) گیتاریست‌های مرد اهل برزیل آهنگسازان اهل برزیل
6405
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%86%20%DA%A9%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86
استن کنتون
استنلی نیوکام "استن" کنتون (زادهٔ ۱۵ دسامبر ۱۹۱۱ - درگذشتهٔ ۲۵ آگوست ۱۹۷۹) نوازندهٔ پیانو، خواننده و رهبر ارکستر نوآور جاز اهل آمریکا بود. منابع برندگان جایزه گرمی پیشگامان سبک‌های موسیقی تنظیم‌کنندگان جاز تنظیم‌کنندگان موسیقی اهل ایالات متحده آمریکا خاک‌سپاری‌ها در گورستان مموریال پارک وست‌وود درگذشتگان ۱۹۷۹ (میلادی) درگذشتگان به علت سکته رهبران گروه‌های جاز اهل ایالات متحده آمریکا زادگان ۱۹۱۱ (میلادی) زادگان ۱۹۱۲ (میلادی) موسیقیدانان اهل کالیفرنیا موسیقی‌دانان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا موسیقی‌دانان کول جاز نوازندگان پیانو جاز اهل ایالات متحده آمریکا هنرمندان کپیتال رکوردز
6415
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D8%B2%20%D9%81%DB%8C%D9%88%DA%98%D9%86
جاز فیوژن
جاز تلفیقی، جاز فیوژن یا جَز فیوژن نام سبکی از جاز است که در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، وقتی که موسیقی‌دانان، جنبه‌های هارمونیک و بداهه‌نوازی در موسیقی جاز را با سبک‌هایی مانند فانک، راک، ریتم اند بلوز و لاتین جاز تلفیق کردند، به‌وجود آمد. در این دوره تعداد زیادی از موسیقی‌دانان سبک جاز مهارتِ خود را روی سازهای الکتریک و الکترونیک و سینث‌سایزرها به‌کار گرفتند. جاز فیوژن سبک‌های موسیقی تلفیقی سبک‌های موسیقی جاز سبک‌های موسیقی راک موسیقی پیشرو
6416
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D8%B2%20%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF
جاز آزاد
فری جاز (جاز آزاد یا جاز رها) نام سبکی از جاز است که در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی شکل گرفت و مشخصه آن تأکید بر بیان مستقیم احساس و نواختن فارغ از روش‌های رایج جاز، چه در نغمه‌ها، چه در همنوائی‌ها، و چه در ضرب است. در فری جز آنچه‌که به‌گوش می‌رسد بداهه‌نوازی طولانی است و از نغمه‌های استاندارد جاز و تلمیح خبری نیست. اغلب پیشگام این سبک را ارنت کولمن می‌دانند که در سال ۱۹۶۰ با آلبومی به نام جاز آزاد: بداهه‌نوازی دسته‌جمعی راهی نو در پیش گرفت. دیگرانی مثل تلانیوس مانک و لنی تریستانو قبل از کلمن گاهی چنین می‌نواختند اما ارنت کولمن و عده‌ای مانند سیسیل تیلور، آرچی شپ و بیل دیکسون را از پیشگامان این سبک می‌دانند. جاز آزاد اصطلاحات جاز بداهه‌نوازی آزاد سبک‌های موسیقی جاز موسیقی تجربی مدها و تمایلات دهه ۱۹۶۰
6417
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%88%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%84%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
فوتبال در ایران
فوتبال در ایران به پرهوادارترین ورزش در این کشور تبدیل شده‌است. به عنوان دوره‌ای درخشان، تیم ملی فوتبال مردان ایران در سال‌های ۱۹۶۸، ۱۹۷۲، ۱۹۷۴ و ۱۹۷۶ به قهرمانی در بالاترین سطح آسیا دست یافت و نخستین‌بار در سال ۱۹۷۸ به جام جهانی فوتبال راه پیدا کرد. در این دوران درخشان، باشگاه فوتبال تاج (استقلال کنونی) نیز در مسابقات قهرمانی آسیا به قهرمانی رسید. برخی از این موفقیت‌ها، با گرفتن میزبانی بالاترین رقابت‌های ورزشی آسیا توسط ایران هم‌دوره بودند و میزبانی جام ملت‌های آسیا ۱۹۶۸ و ۱۹۷۶ نمونه‌های آن هستند. با روی دادن انقلاب ۱۳۵۷، یک وقفه در پیشرفت ورزش ایران، اتفاق افتاد. در دورانی، دولت جدید، ورزشگاه‌ها را رقیب مساجد دانست. تیم‌های بزرگ ایرانی، توقیف شدند و از حضور زنان در بسیاری از فعالیت‌های مربوط، جلوگیری شد. علاوه بر این، جنگ ایران و عراق، منابع کمی را برای اختصاص دادن به ورزش ایران باقی گذاشت. با این حال، پشتیبانی عظیم مردم از ورزش، به ویژه در مورد فوتبال، ادامه‌دار بود.از استقلال تهران و پرسپولیس تهران به عنوان پرطرفدارترین تیم های این کشور یاد می‌شود و دیدار این دو تیم دربی پر حاشیه ترین بازی این کشور هست. پیشینهٔ فوتبال مردان در ایران به اواخر قاجار و رسمی‌اش به نخستین سال‌های دوران پهلوی می‌رسد؛ سال‌هایی که در آن نخستین باشگاه‌های ایرانی (حدود سال ۱۳۰۵) بنیان‌گذاری شدند. در سال ۱۳۲۵ فدراسیون فوتبال ایران ایجاد شد؛ اگرچه تیم ملی مردان زودتر ایجاد شده بود. هم‌اکنون لیگ برتر خلیج فارس بالاترین رده از فوتبال مردان در ایران است که ادامه‌دهندهٔ لیگ‌های پیشین این کشور است. به شکل رسمی پیشینهٔ فوتبال زنان در ایران به دههٔ ۱۳۴۰ برمی‌گردد. باشگاه‌های تهرانی تاج، پرسپولیس، دیهیم و عقاب پیشگامان ایجاد تیم حرفه‌ای زنان در ایران هستند. لیگ برتر فوتبال زنان ایران بالاترین رده از فوتبال زنان در ایران است که از فصل ۱۳۸۶–۸۷ شروع به کار کرد. در سال‌های پیش از انقلاب ۱۳۵۷، حضور زنان در ورزشگاه‌های ایران، آزاد بود اما در سال‌های پس از این انقلاب و در راستای سیاست‌های حکومت جمهوری اسلامی، حضور زنان، محدود و تماشای مسابقات مردان در سالن یا ورزشگاه، ممنوع شد. با این حال زنان هوادار اهل کشورهای دیگر توانسته‌اند در هنگام این محدودیت برای ایرانیان، وارد ورزشگاه‌های ایران شوند که با اعتراض ایرانیان روبرو شده‌است. بر اساس گزارشی در مارس ۲۰۲۱، فوتبال زنان ایران نیز هنوز زیر سایهٔ روحانیان، تندروهای جمهوری اسلامی و حتی ائمه جمعه است و سخت‌گیری‌های مذهبی و حجاب اسلامی از مهم‌ترین مشکلات زنان فوتبالیست ایرانی بوده‌است. به گونه‌ای که سابقه داشته‌است که به‌خاطر حجاب، از رقابت‌های جهانی کنار گذاشته شوند. با وجود قطع ورزش و فوتبال زنان پس از انقلاب، اما در دوران رئیس‌جمهوری محمد خاتمی به فوتبال زنان ایران اهمیت داده شد و زیرساختی برای زنان در نظر گرفته شد. تا پیش از این، پس از شروع دوبارهٔ ورزش زنان پس از انقلاب، فوتبال زنان ایرانی به دلایل انقلابی در سالن‌ها برگزار می‌شد اما از این دوره به فضای باز و و همان ورزشگاه‌های رسمی فوتبال انتقال یافت. در پی این گسترش امکانات، تیم ملی فوتبال زنان ایران در رده‌بندی سال ۱۳۸۹ در جهان جایگاه ۵۵ام را از آن خود کرد؛ جایگاهی که بالاتر از جایگاه تیم ملی فوتبال مردان ایران در آن دوران بوده‌است. به‌طور تاریخی در ایران، کشتی پرهوادارترین ورزش و ورزش شمارهٔ یک بود اما از میانه‌های دههٔ ۱۳۴۰، شرایط عوض شد و فوتبال کم‌کم جای کشتی را به عنوان پرهوادارترین ورزش گرفت. پس از افتخارهای این دوران تیم ملی مردان، خوانندگانی همچون ویگن و دلکش نخستین ترانه‌های فوتبالی در پشتیبانی از تیم ملی را خواندند و حتی نشریات غیر ورزشی نیز به پوشش و پیگیری اخبار مربوط به تیم ملی پرداختند؛ همچون هفته‌نامه زن روز که در سرمقالهٔ شمارهٔ ۴ خرداد ۱۳۴۷ نوشت: «اینک کلمه انگلیسی فوتبال کلمه ملی ماست.» پس از جام جهانی ۱۹۹۸ دیگر پیروزی‌ها و راه‌یابی‌های تیم ملی به جام‌های جهانی، تبدیل به بهانه‌ای برای جشن‌های خیابانی مردم ایران شدند. تاریخچه نخستین آشنایی‌ها برای نخستین‌بار در ایران، فوتبال در مسجدسلیمان و در سال ۱۲۷۸ آغاز شد. فوتبال توسط کارگران انگلیسی مسجدسلیمان که برای کار روی نفت ایران آمده بودند به این کشور آورده شده‌است. نخستین ایرانی که در یک تیم فوتبال بازی کرد، کریم زندی بود که در سال‌های ۱۲۸۷ تا ۱۲۹۷ هجری خورشیدی در بین انگلیسی‌ها و در تیم‌هایی که آن‌ها در ایران ترتیب داده بودند بازی کرد. برای نخستین بار یک انجمن با نام انجمن ترقی و ترویج فوتبال در سال ۱۳۰۰ در تهران تشکیل شد. در راستای این فعالیت‌ها برای اولین بار مدرسه آمریکایی یا دبیرستان البرز فعلی آموزش فوتبال را به صورت رسمی آغاز کرد. دوران پهلوی از اولین باشگاه‌های فوتبال ایرانی تأسیس شده در سال‌های اول قرن چهاردهم می‌توان از کلوپ ایران، طوفان، اسپرت ارامنه و کلوپ تهران نام برد. در سال ۱۳۰۶ در زمینی در بالای دروازه دولت تهران، نخستین رقابت مستقیم فوتبال ایرانی‌ها و انگلیسی‌ها برگزار شد، یعنی تقابل نفرات برتر فوتبال تهران با اعضای سفارت کبیر انگلیس برگزار گردید که با پیروزی زائدالوصف ۵ بر ۲ ایرانیان بر انگلیسی‌ها که خود مهد فوتبال بودند نه تنها موجی از شادی را در شهر موجب شد بلکه باعث شد رضاشاه ضمن صدور پیام تبریک، دستور ساخت یک استادیوم فوتبال را برای تهرانی‌ها بدهد. بدین ترتیب علی اصغر حکمت در سال ۱۳۰۶ مأمور ساخت استادیوم امجدیه شد. در سال ۱۳۰۸ نیز دولت یک زمین مخصوص برگزاری مسابقات فوتبال خرید و آن را چمن کرد. در سال ۱۳۰۸ همچنین نخستین بازی بین‌المللی فوتبال در ایران با تیم بادکوبهٔ شوروی در تهران برگزار گردید. ایجاد زیرساخت فوتبالی در همین سال‌ها مورد توجه قرار گرفت و سال ۱۳۱۲، سال پیشرفت زیرساخت ورزش در آموزشگاه‌ها و فوتبال در ایران دانسته می‌شود. در سال ۱۳۱۳، علی‌اصغر حکمت به دستور رضاشاه، سازمان پیشاهنگی و تربیت‌بدنی ایران را بنیان گذارد. سه سال بعد و در ۱۳۱۶، حسین صدقیانی به این سازمان پیوست و مسئولیت ادارهٔ تیم‌های فوتبال را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۱۵ شمار تیم‌های فوتبال ایرانی به ۳۶۷ تیم در ۲۹ استان و شهرستان رسید. در آمار سال پیش، در سال ۱۳۱۴، ۱۵۲ تیم فوتبال وجود داشته‌است. نخستین تیم ملی فوتبال ایران نیز در سال ۱۳۰۵ به سرپرستی میرمهدی ورزنده و برای فرستادن به بادکوبه شکل گرفت و برای انجام چندین بازی به آذربایجان شوروی رفت. بازیکنان این تیم، ستارگان فوتبال ایران در سال‌های ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۴ بودند. پس از این، دورهٔ دوم ایجاد تیم ملی فوتبال ایران، از سال ۱۳۱۴ دانسته می‌شود. در این دوره در ۱۳۲۰ تیم ملی مردان ایران در دومین سفر خارجی تاریخ خود به افغانستان رفت. این تیم به سرپرستی حسین صدقیانی ایجاد شده بود و از بازیکنان باشگاه‌های بزرگ تهران همچون توفان، تدین، نیک نام و تهران بهره می‌برد. در سال ۱۳۲۵ نیز فدراسیون فوتبال ایران ایجاد شد و یک سال بعد در ژانویه ۱۹۴۸ به عضویت فیفا درآمد. میان سال‌های ۱۳۲۷ تا مسابقات جام جهانی ۱۹۹۸، فوتبال ایران رویدادهای بسیاری را سپری کرد. رقابت‌های حرفه‌ای سراسری ایرانی در این دوران آغاز شدند و از دههٔ ۱۳۵۰ رقابت‌های بزرگ‌تری با نام جام تخت جمشید به روانی و نظم پدیدار شد. تیم ملی فوتبال مردان ایران با آغاز جام ملت‌های آسیا در این مسابقه‌ها پیروزمندانه شرکت کرد و در سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ در اوج فوتبال آسیا قرار داشته‌است؛ این تیم دوران طلایی‌اش را در این دهه آغاز کرد. تیم مردان ایران در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۸ نیز شرکت کرد و برای نخستین بار به این رقابت‌های جهانی راه یافت. پس از انقلاب ۱۳۵۷ پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، تیم ملی مردان ایران ۴ بار دیگر به جام جهانی فوتبال راه یافته‌است که عبارت است از: ۱۹۹۸ فرانسه، ۲۰۰۶ آلمان، ۲۰۱۴ برزیل و ۲۰۱۸ روسیه ۲۰۲۲ قطر. انقلاب ۱۳۵۷ در ایران باعث شد که لیگ فوتبال مردان این کشور با یک دهه وقفه مواجه شود. پس از آغاز جنگ ایران و عراق، فوتبال در ایران زیر بار ویرانگر جنگ قرار گرفت و پس از وقفه‌ای، چندین جام همچون قدس و هفده شهریور برگزار شد. پس از مشکلات فراوان، در سال ۱۳۷۰ سرانجام، یک لیگ سراسری ایرانی جدید با نام جام آزادگان شروع به برگزاری کرد و بعداً نیز لیگ برتر خلیج فارس این راه را ادامه داد. با رخداد انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، فوتبال برای زنان ایرانی برای حدود ۱۴ سال کاملاً ممنوع شد و اجازه نداشتند بازی کنند. حتی دیگر به زنان ایرانی اجازه داده نشد که به ورزشگاه‌های فوتبال برای تماشای مسابقات وارد شوند؛ محدودیتی که با گذشت چهل سال از این انقلاب، هنوز ادامه داشته‌است. اگر چه در سال ۱۳۷۱ پس از ۱۴ سال ممنوع بودن فوتبال زنان، مسابقات فوتبال سالنی زنان (فوتسال) را دانشگاه الزهرا راه‌اندازی کرد تا به گونه‌ای دوباره فوتبال زنان جان بگیرد. این پس از این رخ داد که سختگیری حکومتی روی این موضوع کاهش یافت. با ادامه یافتن اصلاحات، لیگ زنان فوتبال ایران نیز از ۱۳۸۶ آغاز شد. اما سطح بالایی نداشته و حتی بسیاری از تیم‌ها هزینه‌های سفر را ندارند و فدراسیون نتیجه‌های بازی‌ها را تعیین می‌کرده‌است. پس از انقلاب اسلامی، فوتبال زنان با کمبود امکانات و عدم سرمایه‌گذاری روبرو شد. حتی پوشش رسانه‌ای نیز برای فوتبال زنان در نظر گرفته نشد تا اسپانسرها کمتر جذب شوند. بازی‌ها را نیز همواره در ساعت‌های نخستین صبح و پیش از ظهر برگزار کرده‌اند که با اعتراض بازیکنان زن روبرو شده‌است. چیزی که باعث کاهش آمادگی فیزیکی بازیکنان و کاهش تماشاگران شده‌است. نبود اسپانسر و مشکل مالی، زمین‌های بد، امکانات ناکافی و مشکل حجاب اسلامی برای بازیکن، مشکلاتی هستند که در دوران جمهوری اسلامی امکان رشد کردن فوتبال زنان ایران را نابود کرده‌است. تیم ملی فوتبال زنان ایران نیز پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ هرگز نتوانست در ورزشگاه آزادی، ورزشگاه ملی ایران بازی کند و این ورزشگاه تا بیش از چهل سال هم درون زمین و هم روی سکوهای تماشاگران، مردانه شده‌است. انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ در فوتبال مردان نیز مشکلاتی پدیدآورد. در بیش از چهار دهه پس از انقلاب، هیچ باشگاهی که کامل خصوصی (غیردولتی یا غیرنظامی) باشد، در لیگ برتر حضور نیافته‌است. همگی باشگاه‌های پس از انقلاب اسلامی یا کامل دولتی یا وابسته به بنگاه‌هایی هستند که دولت جمهوری اسلامی آنان را مدیریت می‌کرد. در این دوران که بخش بزرگی از درآمدهای باشگاه‌های فوتبال جهان را حق پخش تلویزیونی، بلیت‌فروشی، فروش پیراهن و اسپانسرینگ تأمین می‌کرد اما در عمل در ایران، این بخش‌ها هیچ نقشی در تأمین مالی تیم‌ها نداشته‌اند. مدیران غیر متخصص جمهوری اسلامی برای فوتبال نیز حتی با قراردادهای نامناسب خود، بار مالی سنگینی بر دوش فوتبال ایران گذاشته‌اند. محکومیت فدراسیون فوتبال ایران به پرداخت بیش از شش میلیون یورو به مارک ویلموتس که تنها در ۶ بازی تیم مردان ایران را همراهی کرد، نمونه‌ای از این بار سنگین است. باشگاه‌های ایرانی نیز از طریق عدم کاردانی همین مدیران، با تهدیدهایی چون بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی روبرو بوده‌اند. وزارت ورزش جمهوری اسلامی نیز در برهه‌ای گرفتن بازیکن و مربی خارجی را برای باشگاه‌های ایرانی ممنوع کرد تا قیمت بازیکنان ایرانی افزایش یابد و تیم‌های ایرانی بیش از پیش ضعیف شوند. در سال ۱۳۹۴ مجید جلالی، سرمربی و کارشناس فوتبال ایرانی گفت که فوتبال ایران برنامه‌های بلندمدت و توسعه‌ای ندارد. همچنین گزارش شده‌است که نبود امکانات و سرانه فضاهای ورزشی باعث عقب ماندگی فوتبال در شهرستان‌های ایران شده‌است. فوتبال ایران پس از انقلاب ایران با توجه به افزایش جمعیت نیازمند گسترش زیرساخت بوده‌است اما به دلیل نبود بودجه، چنین کاری نشده‌است. این کمبود بودجه باعث شده بود که تیم‌های زنان برای دو سال کامل اردو و زمین نداشته باشند و طرح‌های اجرایی نیز در حد پلان باقی بمانند. فوتبال ملی ملی زنان به شکل رسمی پیشینهٔ فوتبال زنان در ایران به دههٔ ۱۳۴۰ برمی‌گردد. در سال ۱۳۴۹ نیز زنان ایرانی به شکل رسمی دارای زمین‌هایی اختصاصی برای تمرین شدند که ویژهٔ زنان بود. با بالا رفتن شمار تیم‌های زنان و استقبال دختران ایرانی از این رشتهٔ ورزشی، فدراسیون فوتبال ایران نیز با انجام زیرساخت و قوانینی، ایجاد نخستین تیم ملی زنان فوتبال ایران را در دستور کار گذاشت و گروهی از زنان فوتبالی را برای آموزش دیدن در مربیگری به کلاس‌های آموزشی فدراسیون جهانی فوتبال، فیفا فرستاد؛ در طول این کلاس‌ها مربیان زن ایرانی توانستند مسابقات فوتبال زنان سنگاپور، کره جنوبی و هندوستان که در همان جای برگزاری کلاس‌های فیفا انجام می‌شدند را نیز بررسی کنند. با این حال ایجاد زیرساخت ملی زنان، زمان‌بری بیشتری نسبت به باشگاهی داشت. بر اساس گزارش‌هایی وابسته به کنفدراسیون فوتبال آسیا، در تاریخ جام ملت‌های زنان آسیا و اقیانوسیه که نخستین دوره از آن در سال ۱۹۷۵ بود، تیم ملی زنان ایران هیچ تیمی نفرستاد. در دو دوره نخست این رقابت‌ها، نه تنها ایران تیمی نفرستاد، بلکه هیچ تیمی از غرب آسیا نیز شرکت نکرد و آن دو بار نیز، جام قهرمانی رقابت‌ها به تیم‌های ملی نیوزیلند و چین رسید. در مجموع، در دوران رئیس‌جمهوری محمد خاتمی به فوتبال زنان ایران اهمیت داده شد و زیرساخت گسترده‌تری برای زنان در نظر گرفته شد. تا پیش از این، فوتبال زنان ایرانی در سالن‌ها (از جمله فوتسال) برگزار می‌شد اما از این دوره به فضای باز و و همان ورزشگاه‌های رسمی فوتبال انتقال یافت. در پی این گسترش امکانات، تیم ملی فوتبال زنان ایران در رتبه‌بندی سال ۱۳۸۹ در جهان جایگاه ۵۵ام را از آن خود کرد؛ جایگاهی که بالاتر از جایگاه تیم ملی فوتبال مردان ایران در آن دوران بوده‌است. تیم ملی زنان ایران در نخستین بازی رسمی‌اش از دید فیفا در دیداری دوستانه در سال ۲۰۰۵، ۵ بر صفر سوریه را شکست داد. بهترین برد این تیم نیز پیروزی ۱۳ بر صفر در برابر سوریه در سال ۲۰۰۷ بوده‌است. به شکل کلی حجاب اسلامی برای بازیکنان تیم ملی مشکلاتی را پدید آورده‌ است و سپ بلاتر، هشتمین رئیس فیفا نیز به آن انتقاد کرد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران فوتبال زنان این کشور دستخوش تغییرات بسیاری شد. بازیکنان زن مجبور به داشتن حجاب کامل اسلامی شدند و تماشاچیان مرد از حضور در ورزشگاه زنان منع شدند. در سال ۲۰۰۵ و در بازی‌های قهرمانی غرب آسیا، تیم ملی فوتبال زنان ایران برای اولین بار بعد از انقلاب در مسابقات شرکت کرده و به مقام دوم رسید. پوشش اسلامی سر زنان تیم ایران در هنگام شرکت در المپیک ۲۰۱۲ به یک مشکل بزرگ‌تر تبدیل شد. در دور مقدماتی این رقابت‌ها، مقام‌هایی از فیفا پوشیدن اونیفورم با کلاه ویژه برای زنان ایرانی را ممنوع کردند اما تیم ایران در بازی در اردن این منع را محترم نشمارد و در خرداد ۱۳۹۰ از ادامه مسابقات محروم گردید. ملی مردان مرکز ملی فوتبال ایران، میزبان تمرین تیم ملی فوتبال مردان ایران و دیگر رده‌های تیم ملی فوتبال ایران است. ورزشگاه امجدیه نخستین ورزشگاه خانگی این تیم بود و از سال ۱۳۵۳ و گشایش ورزشگاه آزادی برای میزبانی بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴، تیم ملی در این ورزشگاه از حریفان خود میزبانی می‌کند. نخستین بازی رسمی تیم ملی نیز در ۳ شهریور ۱۳۲۰ در کابل و برابر افغانستان انجام شد که با تساوی به پایان رسید. به عنوان دوره‌ای درخشان، تیم ملی فوتبال مردان ایران در سال‌های ۱۹۶۸، ۱۹۷۲، ۱۹۷۴ و ۱۹۷۶ به قهرمانی در بالاترین سطح آسیا دست یافت و نخستین‌بار در سال ۱۹۷۸ به جام جهانی فوتبال راه پیدا کرد. تیم ملی مردان ایران از سال ۱۹۷۴ در رقابت‌های مقدماتی جام جهانی فوتبال شرکت کرد و در دوره‌های ۱۹۷۸، ۱۹۹۸، ۲۰۰۶، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ موفق به حضور در مرحلهٔ نهایی این بازی‌ها شده‌است. این تیم تا سال ۱۹۸۸ در مسابقات مقدماتی المپیک شرکت کرد و در المپیک‌های ۱۹۶۴ توکیو، ۱۹۷۲ مونیخ و ۱۹۷۶ مونترال موفق به راه‌یابی به مرحلهٔ نهایی شد. از المپیک ۱۹۹۲ بارسلون، تیم امید ایران در این بازی‌ها شرکت کرد. تیم ملی فوتبال ایران یکی از قدرتمندترین تیم‌های آسیایی به‌شمار می‌رود و تا کنون سه بار قهرمان جام ملت‌های آسیا در سال‌های ۱۹۶۸، ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ شده‌است. تیم ملی تا سال ۱۹۹۸ به عنوان نمایندهٔ ایران در بازی‌های آسیایی شرکت کرد و سه بار در دوره‌های ۱۹۷۴ تهران، ۱۹۹۰ پکن و ۱۹۹۸ بانکوک موفق به گرفتن مدال طلا شد. از سال ۲۰۰۲، تیم امید ایران به نمایندگی از ایران در این بازی‌ها شرکت می‌کند. ایران از سال ۲۰۰۰ و با تشکیل فدراسیون فوتبال غرب آسیا به این فدراسیون پیوست و در بازی‌های قهرمانی فوتبال غرب آسیا شرکت کرد. ایران توانست چهار بار و در سال‌های ۲۰۰۰، ۲۰۰۴، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ قهرمان این بازی‌ها شود. ایران از سال ۲۰۱۴ به عنوان یکی از دو عضو بنیانگذار، فدراسیون فوتبال آسیای مرکزی را بنیان نهاد و با ترک کردن فدراسیون فوتبال غرب آسیا به این فدراسیون نوین پیوست. تیم ملی ایران از سال ۱۹۴۱ تا کنون در ۳۵ تورنمنت غیررسمی و دوستانهٔ فوتبال شرکت کرده که میزبانی پانزده‌تای آن‌ها را بر عهده داشته‌است. در کل، ایران در هشت تورنمنت دوستانهٔ فوتبال موفق به قهرمانی شده که نخستین آن‌ها جام عمران منطقه‌ای ۱۹۶۵ و واپسین آن‌ها نیز جام ال جی ۲۰۰۲ بوده‌است. سیستم باشگاهی باشگاهی زنان به شکل رسمی پیشینهٔ فوتبال زنان در ایران به دههٔ ۱۳۴۰ برمی‌گردد. در سال ۱۳۴۹ نیز زنان ایرانی به شکل رسمی دارای زمین‌هایی اختصاصی برای تمرین شدند که ویژهٔ زنان بود. باشگاه تاج (استقلال کنونی) پیشگام باشگاه‌های ایرانی در ایجاد تیم دختران بود و کمی بعد نیز تیم‌های پرسپولیس، دیهیم و عقاب تهران، تیم‌های رسمی زنان تشکیل دادند. مسابقات فوتبال باشگاهی هم‌طراز با مردان برای زنان ایرانی در نظر گرفته شد و کیفیت فنی تیم تاج چنان بالا بود که در سال ۱۳۴۹ در افتتاحیه بازی‌های لیگ فوتبال باشگاه‌های تهران، در برابر دیهیم توانست شش گل بزند. تهران که پایتخت ایران نیز بوده‌است، به عنوان زادگاه فوتبال زنان در ایران شناخته می‌شود و چهار باشگاهش در همان نخستین دوره، تیم رسمی ایجاد کردند. باشگاه پرسپولیس مربیان اصلی خود را نیز به فوتبال زنان فرستاد؛ آلن راجرز نخستین سرمربی تاریخ تیم فوتبال زنان پرسپولیس بود که علی پروین نیز به او در مربیگری‌اش یاری می‌رساند. نهادهای ایرانی انجمن دوشیزگان و بانوان و مجله بانوان، تیم منتخبی را از فوتبال زنان ایتالیا دعوت کرد تا در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۰ در یک بازی دوستانه در برابر تیم فوتبال زنان تاج تهران، قرار بگیرند. این مسابقه نخستین بازی جهانی فوتبال زنان ایران بوده‌است و تیم زنان تاج دو بر صفر، بازی را باخت. رسانهٔ ایرانی زن روز پیش از انقلاب ۱۳۵۷ همواره گزارش‌هایی از زنان فوتبالیست ایران می‌نوشت. در آن دوران بخش‌های وابسته به ورزش و فوتبال زنان ایرانی در قالب بولتن، با روزنامه‌ها پخش می‌شدند و بیشتر یک نسخهٔ آنان نیز برای باشگاه‌های فعال زنان فرستاده می‌شد. دنیای ورزش و کیهان ورزشی (از مهم‌ترین رسانه‌های ورزشی آن دوره) نیز در دوران پیش از انقلاب ۵۷ مسابقات را پوشش می‌دادند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، ورزش و فوتبال زنان برای دورانی قطع گردید و با آغاز انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها و دیگر نهادهای ایرانی، باشگاه‌های فعال فوتبال زنان نیز همگی منحل شدند. پس از گذر بیش از یک دهه، در اواخر سال ۱۳۷۱ (۱۹۹۳) فوتبال زنان در ایران با رقابت سالنی (فوتسال) که برای نخستین‌بار در دانشگاه الزهرا (فرح پیشین) برگزار گردید، به گونه‌ای دوباره بازگشت اما در این دوران، زنان ایرانی تنها اجازه داشتند در فوتسال و درون سالن‌ها بازی کنند. انجام بازی فوتبال نیز همچون رفتن به ورزشگاه‌ها، تا اواخر دههٔ ۱۳۷۰ برای زنان ایران ممنوع بود. اما از این دهه، تغییرات مثبت برای حذف ممنوعیت‌های فوتبال و ورزش زنان کم‌کم انجام شدند. با این حال، در این دوره نیز وعده داده نشد که زنان فوتبال چمنی بازی کنند و در حد همان سالن بود. در نخستین سال‌های دههٔ ۱۳۸۰ در پیشرفتی غیرمنتظره، امکان بازی کردن در زمین چمن برای دختران ایرانی به وجود آمد و چند تیم نیز برای مسابقه به ایران آورده شدند و زنان ایرانی نخستین‌بار پس از انقلاب ۱۳۵۷ توانستند با تیم‌های خارجی دیدار کنند. فائزه هاشمی در ورزش زنان ایران و پس از او محسن صفایی فراهانی به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال ایران، نخستین زیرساخت‌های پس از انقلاب فوتبال زنان را پایه گذاشتند تا فوتبال دختران از درون سالن و از روی کفپوش‌ها، به فضای باز و ورزشگاه‌های واقعی فوتبال وارد شود. پیشرفت‌ها ادامه یافت و نخستین دوره لیگ برتر فوتبال زنان ایران در سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۷ برگزار گردید. با این وجود صدا و سیمای جمهوری اسلامی هیچگاه بازی‌ها را پخش نکرد و حتی تصاویر گل‌ها را نیز نشان نداد. حتی هنگام خبرهای ضروری از تیم‌های زنان نیز تنها یک عکس از تیم ملی زنان پخش می‌شد. سیستم لیگ لیگ برتر فوتبال زنان ایران سطح نخست لیگ فوتبال زنان در ایران است که از فصل ۱۳۸۶–۸۷ شروع به کار کرد؛ تا به امروز پرافتخارترین تیم قهرمان لیگ برتر زنان ایران، باشگاه فوتبال زنان شهرداری بم با ۷ قهرمانی در لیگ است. این رقابت‌ها نخست با حضور ۶ تیم آغاز شد و اکنون در این مسابقات ۱۲ تیم برتر زنان ایران شرکت می‌کنند. سیستم جام‌ها جام حذفی جام حذفی فوتبال زنان ایران نام مسابقات حذفی فوتبال زنان در ایران است که هماهنگ با لیگ زنان برگزار می‌شود. باشگاهی مردان در باشگاهی مردان ایران، استقلال و پرسپولیس دو باشگاه شهر تهران، قطب‌های اصلی فوتبال ایران شمارده می‌شوند. سال هاست که این دو باشگاه، قدرت‌های ممتاز فوتبال ایران بوده‌اند و مردم در شهرهای دیگر ایران نیز از هواداران این دو تیم هستند. از زمان آغاز لیگ برتر و با قهرمانی تیم‌هایی چون سپاهان اصفهان، سایپا تهران،فولاد خوزستان، پاس تهران و استقلال خوزستان در لیگ برتر، این رویکرد تا اندازه‌ای تغییر کرد. سیستم لیگ جام قهرمانی فوتبال ایران از سال ۱۳۳۶، رقابت کشوری و سراسری فوتبال ایران بود که در گروه مسابقات قهرمانی ایران برگزار می‌شد. این مسابقات رسمی بوده و زیر نظر فدراسیون فوتبال ایران برگزار می‌گردید. بعدتر نیز لیگ ایران در سال ۱۳۴۹ با نام جام منطقه‌ای آغاز شد. از آن زمان تاکنون نیز با وجود تغییرات گسترده در برگزاری و نام رقابت‌ها، این مسابقات تا به امروز برگزار شده‌است. طی ۴۰ دوره برگزاری لیگ، تیم‌های پرسپولیس (۱۵ بار)، استقلال (۹ بار)، سپاهان (۵ بار)، پاس (۵ بار)، سایپا (۳بار) و فولاد خوزستان (۲ بار) و استقلال خوزستان (۱ بار) به مقام قهرمانی رسیدند. باشگاه پرسپولیس با پنج قهرمانی متوالی رکورددار بیشترین قهرمانی‌های متوالی در تاریخ لیگ فوتبال ایران است. تیم‌های باشگاهی مردان فوتبال ایران برای راهیابی به لیگ برتر فوتبال ایران، باید نخست در لیگ دسته دو و لیگ آزادگان (دسته یک) بازی کنند. تیم‌های برتر لیگ آزادگان، که اکنون در دو گروه جداگانه برگزار می‌شود، به لیگ برتر راه خواهند یافت. لیگ برتر با روش برگزاری کنونی از سال ۱۳۷۹ آغاز گردید اما فوتبال باشگاهی ایران پیش از آن نیز تاریخچه‌ای طولانی دارد. پیش از دههٔ ۱۳۵۰ باشگاه‌های ایرانی در رقابت‌هایی که در سطح شهرهای این کشور برگزار می‌شد، حضور داشتند. در تهران نیز مسابقات باشگاهی وجود داشت و در آن تیم‌هایی چون پرسپولیس، تاج، پاس، شاهین و دارایی به قهرمانی دست یافتند. پس از این دوره، در سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۳) نخستین رقابت سراسری فوتبال ایران با نام جام تخت جمشید برگزار شد. در این رقابت‌های حرفه‌ای، تیم‌های سراسر ایران حضور داشتند. با این وجود، تیم‌های تهران توانستند بیشترین قهرمانی در این رقابت‌ها را از آن خود کنند. انقلاب ۱۳۵۷ در ایران باعث شد لیگ فوتبال این کشور با یک دهه وقفه مواجه شود. پس از آغاز جنگ ایران و عراق، فوتبال در ایران زیر بار ویرانگر جنگ قرار گرفت و پس از وقفه‌ای، چندین جام همچون قدس و هفده شهریور برگزار شد. پس از مشکلات فراوان، در سال ۱۳۷۰ سرانجام، یک لیگ سراسری ایرانی جدید با نام جام آزادگان شروع به برگزاری کرد. در سال ۱۳۷۹ نیز لیگ برتر فوتبال ایران با ساختاری که تاکنون ادامه یافته‌است، راه‌اندازی شد؛ لیگی که لیگ حرفه‌ای نیز نامیده می‌شد. لیگ برتر فوتبال ایران در ششمین دوره از رقابت‌ها با اعلام فدراسیون فوتبال ایران، به لیگ برتر خلیج فارس تغییر نام داد. سیستم جام‌ها جام حذفی مسابقات جام حذفی ایران برای نخستین بار در سال ۱۳۵۵ آغاز شد و قهرمان نخستین دوره از آن که در سال ۱۳۵۶ مشخص شد، تیم ملوان بندرانزلی بود و در برابر تراکتور در بازی پایانی به برتری ۴ بر ۱ دست یافت. در بیشتر سال‌های دهه شصت خورشیدی که لیگ سراسری برای باشگاه‌های فوتبال ایران وجود نداشت، جام حذفی تنها مسابقات سراسری و ملی ایران به‌شمار می‌رفت و قهرمان آن می‌توانست در جام باشگاه‌های آسیا که بعدها با تغییر ساختار و با نام لیگ قهرمانان آسیا برگزار شد راه پیدا کند. با این حال پس از آغاز مسابقات لیگ سراسری ایران و هم‌زمان آغاز مسابقات جام برندگان جام آسیا، نحوه مشخص شدن نمایندگان ایران در مسابقات آسیایی دگرگون شد. بدین ترتیب که قهرمان لیگ به مسابقات جام باشگاه‌های آسیا راه می‌یافت و قهرمان جام حذفی راهی مسابقات جام برندگان جام آسیا می‌شد. کنفدراسیون فوتبال آسیا در در فصل ۰۳–۲۰۰۲ تصمیم به انحلال مسابقات جام برندگان جام آسیا و تغییر ساختار جام باشگاه‌های آسیا گرفت که در پی آن مسابقات لیگ قهرمانان آسیا راه اندازی شد. از آن پس همواره یکی از نمایندگان فوتبال ایران در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا، قهرمان جام حذفی ایران بوده‌است که اهمیتی دوچندان را به این مسابقات داده‌است. استقلال تهران با ۱۴ بار حضور در فینال و هفت بار قهرمانی در این جام، پرافتخارترین تیم فوتبال ایران در این مسابقات محسوب می‌شود. همچنین باشگاه پرسپولیس با ۹ بار حضور در فینال و هفت بار قهرمانی در این جام، دومین تیم پر افتخار فوتبال ایران در این مسابقات می‌باشد. باشگاه‌های سپاهان و ذوب آهن اصفهان نیز هرکدام با چهار قهرمانی در این جام، سومین تیم‌های پر افتخار می‌باشند. سوپرجام سوپر جام فوتبال ایران یک مسابقهٔ پیش‌فصل است که هر سال میان قهرمان لیگ برتر خلیج فارس و قهرمان جام حذفی فوتبال ایران در ایران برگزار می‌شود. موفق‌ترین باشگاه این جام، پرسپولیس با پنج قهرمانی است. در مسابقات بین‌المللی باشگاه‌های ایرانی تاکنون ۳ بار در جام باشگاه‌های آسیا به قهرمانی رسیده‌اند. استقلال تهران دو بار در سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۹۱–۱۹۹۰، و پاس تهران یک بار در سال ۹۳–۱۹۹۲ به قهرمانی در این بازی‌ها دست یافته‌اند. همچنین باشگاه استقلال تهران در سال‌های ۱۹۹۱ و ۹۹–۱۹۹۸ به مقام نایب قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا رسید. پرسپولیس هم یک‌بار در سال ۹۱–۱۹۹۰ در جام برندگان جام آسیا به قهرمانی رسیده‌است. همچنین باشگاه پرسپولیس در سال ۹۳–۱۹۹۲ به مقام نایب قهرمانی جام برندگان جام آسیا رسید. ذوب آهن اصفهان نیز در سال ۲۰۱۰ نیز به مقام نایب قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا دست یافت. سپاهان اصفهان با نایب قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۰۷ (سال ۱۳۸۶)، به عنوان نخستین و تنها تیم ایرانی به مسابقات جام باشگاه‌های جهان ۲۰۰۷ راه پیدا کرد. همچنین تیم فوتبال پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ به مقام نایب قهرمانی دست یافت و در این دوره بارها در نیمه‌نهایی حاضر شده بود. زنان در فوتبال ایران مشکلات اسلامی پس از مشکلات پوشش اسلامی سر زنان تیم ایران برای المپیک ۲۰۱۲ لندن و اینکه در دور مقدماتی این رقابت‌ها، مقام‌هایی از فیفا پوشیدن اونیفورم با کلاه ویژه برای زنان ایرانی را ممنوع کردند، رسانه‌های بین‌المللی به حذف ایران از رقابت‌ها بخاطر حفظ حجاب پرداختند. تصاویری پخش شدند بازیکنان ایران را در حال گریه نشان می‌داد و انتقادهای فراوانی از سوی ایران به فیفا شد. چرا که فیفا اجازه داد با همین پوشش، زنان در دور نخست بازی کنند. با این حال، در عمل پیش از این نیز در سال ۲۰۰۷، فیفا پوشش اسلامی تیم زنان ایران را ممنوع کرده بود. قانون فیفا می‌گفت که هرگونه تبلیغ ایدئولوژی، دین و فکری با هر پوششی ممنوع است. در یکی از ایرادها فیفا اعلام کرد که بخشی از حجاب اسلامی به سلامتی بازیکنان آسیب می‌زند که از سوی ایران رد شد. گاردین نوشت که این بار زنان مسلمان تنها توسط ایمانشان مورد ظلم واقع نشدند و به چنین محرومیتی برای تیم ایران، اعتراض کرد. گزارش‌هایی از محرومیت از ورزش ملی در ایران به‌خاطر نداشتن حجاب نیز منتشر شده‌است. در یکی از این گزارش‌ها، در سال ۲۰۱۷ خط خوردن شیوا امینی از تیم ملی فوتسال زنان ایران به‌خاطر حضور بدون حجابش در یک بازی فوتبال، توجه محافل ورزشی را به خود گرفت اما فدراسیون فوتبال ایران چنین چیزی را رد کرد. اما خود این بازیکن اعلام کرد که مسئولان رسمی فدراسیون به او گفتند که «ورزشکاران زن ملی پوش ایران همیشه موظف‌اند که مطیع منشور پوشش اسلامی در عرصه عمومی باشند». به صورت کلی با روی آوردن بیشتر زنان جوان ایرانی به رشته‌های ورزشی و حضورهای جهانی‌شان، روند برخورد با این ورزشکاران که حجاب اسلامی دلخواه مراجع مذهبی ایران را رعایت نمی‌کنند، شدت گرفت. گزارشی در ۲۰۱۱ نوشت که سختگیری‌های مذهبی و حکومتی، بزرگ‌ترین مانع‌های پیش روی فعالیت آزادانهٔ زنان ورزشکار در ایران هستند. بر اساس گزارشی در مارس ۲۰۲۱، فوتبال زنان ایران هنوز زیر سایهٔ روحانیان، تندروهای جمهوری اسلامی و حتی ائمه جمعه است. همچنین بر اساس فرمانی از وزارت کشور، بازی‌های لیگ زنان ایران باید در ساعت‌های نخستین صبح، پیش از ظهر برگزار شوند. این گزارش نوشت که خمینی، رهبر جمهوری اسلامی هرچند که با ورزش زنان رسماً مخالف نبود اما با شعارهای تبلیغاتی‌اش و محدودیت‌های پس از انقلاب، وضعیت را به‌طور فزاینده‌ای برای زنان مشکل‌ساز کرد. ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‌ها در سال‌های پیش از انقلاب ۱۳۵۷، حضور زنان در ورزشگاه‌های ایران، آزاد بود و زنان ایرانی می‌توانستند بازی‌های تیم ملی مردان را نیز آزادانه تماشا کنند اما در سال‌های پس از این انقلاب و در راستای سیاست‌های حکومت جمهوری اسلامی، حضور زنان، محدود و تماشای مسابقات مردان در سالن یا ورزشگاه، ممنوع شد. با وجود این ممنوعیت‌ها، زنان ایرانی همواره تلاش کرده‌اند که وارد ورزشگاه آزادی بشوند تا بازی تیم ملی را از نزدیک ببینند؛ اما نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، این زنان را دستگیر کرده و مانع ورودشان به ورزشگاه شده‌است. محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور محافظه‌کار ایران، در تیر ۱۳۸۴، وعده داد که ورود زنان به ورزشگاه‌های ایران را آزاد کند؛ اما با مخالفت صریح روحانیت ایران، در طرح خود، شکست خورد. در همین دوره و در حاشیهٔ بازی ایران و بحرین در مرحلهٔ مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶ که منجر به راه‌یابی تیم ملی به جام جهانی شد، شمار کمی از زنان ایرانی (حدود ۷۰ تن) پس از تلاش‌های فراوان و تنها در نیمهٔ دوم، اجازه یافتند در ورزشگاه حاضر شوند؛ این، نخستین حضور زنان تماشاگر ایرانی پس از سال ۱۳۵۷، در ورزشگاه آزادی بود. در شهریور ۱۳۹۸، فیفا ضرب‌الاجلی برای حضور هواداران زن ایرانی در ورزشگاه‌ها داد. در پی این اقدام فیفا، زنان ایرانی در بازی ایران و کامبوج در مرحلهٔ مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ که با برتری ۱۴-۰ ایران همراه بود ، وارد ورزشگاه آزادی شدند. برای زنان جایگاه ویژه‌ای تعیین شده‌بود و تلویزیون دولتی ایران در هنگام پخش زنده، به حضور زنان در ورزشگاه، اشاره‌ای نکرد. با وجود محدودیت‌ها برای زنان ایرانی، هواداران زن رقبای تیم ملی، همانند کره‌جنوبی در ۱۳۹۵ و سوریه در سال ۱۳۹۶، توانسته‌اند وارد ورزشگاه آزادی شوند، در هنگامی که هواداران زن ایرانی، در پشت درها مانده‌اند. نخستین مورد از این حضور زنان خارجی در ورزشگاه آزادی در بازی پلی‌آف آسیا و اروپا در مرحلهٔ مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ بود: زنان ایرلندی، تیم رقیب ایران، توانستند برای تشویق تیم ملی‌شان وارد ورزشگاه آزادی شوند. این رویداد با اعتراض فعالان جنبش زنان ایران مواجه شد؛ چرا که دریافتند این فقط زنان ایرانی هستند که اجازهٔ ورود به ورزشگاه را ندارند. زیرساخت ورزشگاه‌های اصلی کمپ‌ها و کانون‌های تمرینی فوتبال مرکز ملی فوتبال ایران که در گذشته کمپ تیم‌های ملی و آکادمی ملی فوتبال ایران نیز نامیده می‌شد، محل تمرین تیم ملی فوتبال مردان ایران، در کنار دیگر تیم‌های ملی فوتبال ایران است. این محل که در زمان مدیریت صفایی فراهانی و از درآمد حاصل از حضور ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ ساخته شد، امکاناتی همچون دو زمین فوتبال چمن، دو زمین فوتبال چمن مصنوعی، یک سالن سرپوشیده فوتسال، دو زمین فوتبال ساحلی، دو میهمان‌سرا و مجموعه ایفمارک را داراست. موزه‌های فوتبال موزه فوتبال آذربایجان نخستین موزه فوتبال در ایران می‌باشد که در چهارم دی ماه ۱۳۹۳ باز شد. در جامعه و فرهنگ به‌طور تاریخی در ایران، کشتی پرهوادارترین ورزش و ورزش شمارهٔ یک بود اما از میانه‌های دههٔ ۱۳۴۰، شرایط عوض شد و فوتبال کم‌کم جای کشتی را به عنوان محبوب‌ترین ورزش گرفت. پس از قهرمانی تیم فوتبال مردان ایران در جام ملت‌های آسیا ۱۹۶۸ تهران غرق در شادی شد و برای نخستین بار، فوتبال مردم ایران را به خیابان‌ها کشاند. فوتبالیست‌های تیم ملی مردان به کاخ نیاوران و مجلس شورای ملی دعوت شدند، خوانندگانی همچون ویگن و دلکش نخستین ترانه‌های فوتبالی در پشتیبانی از تیم ملی را خواندند و حتی نشریات غیر ورزشی نیز به پوشش و پیگیری اخبار مربوط به تیم ملی پرداختند. به عنوان مثال هفته‌نامه زن روز در سرمقالهٔ شمارهٔ ۴ خرداد ۱۳۴۷ نوشت: «اینک کلمه انگلیسی فوتبال کلمه ملی ماست.» راه‌یابی تیم ملی مردان ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ در ۸ آذر ۱۳۷۶ نیز تأثیر فراوانی در جامعهٔ ایران داشت و باعث جشن و شادی بی‌سابقه‌ای در میان شهروندان ایرانی شد. این جشن و شادی از صعود به جام جهانی در زمان برگزاری خود جام جهانی در تیز ۱۳۷۷ و با پیروزی برابر تیم ملی آمریکا باز هم تکرار شد. به نوشته هوشنگ شهابی برای جوانان ایرانی حضور در جام جهانی که پس از بیست سال غیبت و برای نخستین بار پس از انقلاب ۱۳۵۷ رقم خورد به معنای این بود که کشور طرد شده‌شان دوباره به جامعه جهانی پیوسته‌است. پس از جام جهانی ۱۹۹۸ دیگر پیروزی‌ها و راه‌یابی‌های تیم ملی به جام‌های جهانی، تبدیل به بهانه‌ای برای جشن‌های خیابانی مردم ایران شدند. تیم‌های ملی دبیرکل فدراسیون فوتبال هدایت الله ممبینی ۲۸ مهر ۱۴۰۲ اعلام کرد با تشکیل تیم ملی فوتبال الکترونیک (بازی رایانه ای) تعداد تیم های ملی به ۱۸ رسید. دبیرکل فدراسیون فوتبال امروز در حاشیه اختتامیه مسابقات فوتبال الکترونیک در جمع خبرنگاران اظهار داشت: فدراسیون فوتبال تا امروز ۱۷ تیم ملی داشت که از این پس با تیم فوتبال الکترونیک، تعداد تیم‌های ملی ما ۱۸ تیم می‌شود و در خدمت فوتبال کشور خواهیم بود. وی افزود: بعد از اینکه کنفدراسیون فوتبال آسیا مقرر کرد که در مسابقات فوتبال جام ملت‌های آسیا ۲۰۲۳ قطر تیم ملی فوتبال الکترونیک کشورهای مختلف حضور یابند، ایران جزو اولین کشورهایی بود که آمادگی خود را برای شرکت در این تورنمنت بزرگ اعلام کرد. همچنین مهدی تاج، رییس فدراسیون به عنوان نایب رییس کنفدراسیون فوتبال آسیا دستوری مبنی بر ایجاد تیم ملی فوتبال دیگری با همکاری انجمن ورزش‌های الکترونیکی دادند که بر مبنای آن اقدامات مختلفی صورت گرفت و نهایتا حاصل آن برگزاری مسابقات با حضور ۱۲۸ بازیکن در هتل آکادمی بودیم. ممبینی اضافه کرد: از ۱۲۸ بازیکن، ۸ بازیکن به اردوی تیم ملی دعوت می‌شوند که در کنار این عزیزان از حسن پاجانی، قهرمان فوتبال الکترونیک جهان در رومانی نیز دعوت خواهیم کرد. همانطور که می‌دانید اولین دوره فوتبال الکترونیک از اول تا ۵ فوریه در قطر برگزار می‌شود. تیم ملی فوتبال مردان بزرگسالان، ۲۳، ۲۰، ۱۸ ،۱۶ و ۱۴ (۶ تیم) تیم ملی فوتبال زنان بزرگسالان، ۲۳، ۲۰، ۱۸ ،۱۶ و ۱۴ (۶ تیم) تیم فوتبال الکترونیک مردان و زنان فوتبال ساحلی مردان و زنان فوتسال مردان و زنان بزرگسالان و جوانان (۴ تیم) تیم ملی مینی فوتبال مردان و زنان ایران سال ۲۰۲۳ تشکیل شد ولی مدیریت آن با فدراسیون فوتبال ایران نیست. جستارهای وابسته تاریخ نشریات ورزشی در ایران ارمنی‌ها در فوتبال ایران منابع پیوند به بیرون رسمی وبگاه رسمی فدراسیون فوتبال ایران رسانه‌ها Former member of Iranian women's football team 'banned from sport' after being photographed without veil به انگلیسی تاریخچه تیم ملی فوتبال مردان ایران در ورزش سه فوتبال در آسیا
6418
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D9%81%D9%88%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%84%20%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D9%BE%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%B3
باشگاه فوتبال پرسپولیس
باشگاه فوتبال پرسپولیس که به‌طور خلاصه پرسپولیس نیز نامیده می‌شود، یک باشگاه فوتبال حرفه‌ای در ایران است که در دی‌ماه ۱۳۴۲ در شهر تهران پایه‌گذاری شد. این باشگاه زیرمجموعهٔ باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس است و مالکش وزارت ورزش و جوانان است. پرسپولیس با کسب ۳۸ عنوان قهرمانی رسمی و ۲۸ جام کشوری، پرافتخارترین باشگاه‌ تاریخ فوتبال ایران محسوب می‌شود. پرسپولیس پس از سال ۱۳۴۷، در تمامی ادوار برگزارشده در بالاترین سطح لیگ فوتبال ایران حضور داشته‌است و تنها تیم باشگاهی فوتبال ایران است که هرگز به دستهٔ پایین‌تر سقوط نکرده‌است. این باشگاه یکی از پرافتخارترین و پرهوادارترین باشگاه فوتبال در آسیا است و شهرآورد این تیم با استقلال، مهم‌ترین بازی باشگاهی در ایران است. همچنین طبق گزارش کنفدراسیون فوتبال آسیا، پرسپولیس به‌عنوان پرهوادارترین تیم فوتبال آسیا شناخته شده‌است و پس از آن دالیان چین و الهلال عربستان در رتبه‌های بعدی قرار دارند. شبکه ورزشی «ای‌اس‌پی‌ان» در سال ۲۰۱۲، نیز در گزارشی از باشگاه‌های پرهوادار آسیا، این باشگاه را بالاتر از دیگر باشگاه‌های آسیایی، پرهوادارترین باشگاه فوتبال آسیا معرفی کرد. پرسپولیس از آغاز تاریخ خود، موفق به کسب پانزده قهرمانی در لیگ فوتبال ایران، هفت قهرمانی در جام حذفی فوتبال ایران، پنج قهرمانی در سوپر جام فوتبال ایران شش قهرمانی در جام باشگاه‌های تهران، دو قهرمانی در جام حذفی تهران، یک قهرمانی در جام شهید اسپندی یک قهرمانی در مسابقات انتخابی آسیا یک قهرمانی در جام برندگان جام آسیا یک عنوان نایب‌قهرمانی در جام برندگان جام آسیا، دو عنوان نایب‌قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا، سه عنوان سومی در جام باشگاه‌های آسیا، مهم‌ترین قهرمانی‌ها و افتخارات باشگاه پرسپولیس هستند. باشگاه پرسپولیس از ابتدای تأسیس خود تاکنون موفق به کسب ۳۸ جام رسمی و ۲۸ جام کشوری شده و از این حیث پرافتخارترین باشگاه‌ فوتبال ایران محسوب می‌شود. باشگاه پرسپولیس با کسب ۱۵ عنوان قهرمانی در ادوار لیگ فوتبال ایران، ۷ قهرمانی در جام حذفی ایران و ۵ قهرمانی در سوپر جام ایران پرافتخارترین باشگاه در این سه جام است. باشگاه پرسپولیس با دو بار حضور در فینال و سه بار حضور در نیمه نهایی پرافتخارترین باشگاه ایرانی در فرمت لیگ قهرمانان آسیا است. تیم پرسپولیس شش بار در فینال سوپر جام فوتبال ایران و نه بار در فینال جام حذفی ایران حضور داشته‌است. پرسپولیس چهار بار در فینال تورنمنت‌های مختلف آسیایی (دو بار فینال لیگ قهرمانان آسیا، دو بار فینال جام برندگان جام آسیا) حضور داشته‌است. پرسپولیس سه بار در دهه‌های ۷۰ و ۹۰ و ۱۴۰۰ موفق به کسب دوگانه در فوتبال ایران (قهرمانی همزمان لیگ ایران و جام حذفی ایران) در طول یک فصل شده و از این حیث در فوتبال ایران رکورددار است. باشگاه پرسپولیس نخستین باشگاه در فوتبال ایران بوده که دو بار در دهه‌های ۹۰ و ۱۴۰۰ به‌طور همزمان موفق به کسب سه‌گانه در فوتبال ایران (قهرمانی همزمان لیگ ایران، جام حذفی ایران و سوپر جام ایران) در یک فصل شده و از این حیث رکورددار در فوتبال ایران است. باشگاه پرسپولیس ۹ بار در نیمه نهایی تورنمنت‌های مختلف آسیایی (سه بار لیگ قهرمانان آسیا، چهار بار جام باشگاه‌های آسیا، دو بار جام برندگان جام آسیا) حضور داشته‌است. باشگاه پرسپولیس با هشت قهرمانی در لیگ برتر خلیج فارس دارای بیشترین تعداد عنوان قهرمانی بوده و از این حیث رکورددار در فوتبال ایران است. باشگاه پرسپولیس، به‌عنوان نخستین و تنها باشگاه ایرانی موفق به کسب پنج قهرمانی پیاپی در لیگ برتر ایران، پنج قهرمانی پیاپی در جام باشگاه‌های تهران و چهار قهرمانی پیاپی در سوپر جام ایران شده‌است. باشگاه پرسپولیس با کسب یک قهرمانی و یک نایب‌قهرمانی، پرافتخارترین باشگاه ایرانی و سومین تیم پرافتخار در جام برندگان جام آسیا محسوب می‌شود. علی دایی، مهدی مهدوی‌کیا و علی کریمی سه تن از بازیکنان پرسپولیسی هستند که تاکنون بازیکن فوتبال سال آسیا شده‌اند. مالک باشگاه پرسپولیس پیش از انقلاب علی عبده بود. تاریخچه پیش از انقلاب دهه ۱۳۴۰ باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس در دی‌ماه سال ۱۳۴۲ به‌دست علی عبدُه در اوین و جاده قدیم شمیرانات بنیانگذاری شد. باشگاه ابتدا در بولینگ و چند ورزش دیگر فعال بود (بولینگ عبده) و یک تیم فوتبال در دسته دوم تهران داشت. در آن سو، و در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۴۶؛ باشگاه شاهین که در دهه ۱۳۴۰ بازیکنان زیادی در تیم ملی ایران داشت و در میان مردم محبوب بود، به دستور سازمان ورزش و تفریحات ایران رسماً منحل شد. با رایزنی‌های عبده با پرویز دهداری (مربی شاهین) و امیرمسعود برومند (سرپرست شاهین)، بیشتر بازیکنان باشگاه شاهین به پرسپولیس پیوستند و باعث شهرت و محبوبیت آن شدند. دهداری مربی و برومند سرپرست پرسپولیس شدند و باشگاه توانست در مسابقات رده‌بندی دسته‌های کشور در گروه خود اول شود و به بالاترین دسته لیگ فوتبال ایران راه یابد. آن‌ها در مسابقات قهرمانی آسیا (مسابقاتی که میان تیم‌های ایرانی برای شرکت در جام باشگاه‌های آسیا برگزار شد) نیز قهرمان شدند و به‌عنوان نخستین نماینده ایران به جام باشگاه‌های آسیا رفتند. در سال ۱۳۴۸، محمود خیامی، مدیر کارخانه ایران ناسیونال که از هواداران شاهین بود تصمیم گرفت برای تبلیغ خودروی تازه تولید پیکان از بازیکنان پرسپولیس استفاده کند و پس از امضای پروتکل همکاری با عبده بازیکنان پرسپولیس به شکل دسته‌جمعی به باشگاه پیکان کوچیدند و با این تیم موفق به کسب مقام قهرمانی در جام جام باشگاه‌های تهران ۱۳۴۸ شدند، در حالی که پرسپولیس در جایگاه یازدهم قرار گرفت. یک سال بعد بازیکنان به پرسپولیس بازگشتند و تحت رهبری حسین فکری، پس از تاج در جای دوم جام باشگاه‌های تهران ۱۳۴۹ قرار گرفتند. در همین سال دست پرسپولیس از جام منطقه‌ای هم کوتاه ماند. دهه ۱۳۵۰ تا انقلاب در سال ۱۳۵۰، پرسپولیس تحت مربیگری آلن راجرز در دومین دوره جام منطقه‌ای به قهرمانی رسید. یک سال بعد، عبده اعلام کرد باشگاه پرسپولیس حرفه‌ای است و بازیکنانش فقط در بازی‌های حرفه‌ای شرکت خواهند کرد؛ بنابراین بازیکنان به دو دسته تقسیم شدند و عده‌ای در تیم حرفه‌ای و عده‌ای در تیم آماتور عضویت یافتند. در آن سال مسابقات فوتبال کشوری در ایران برگزار نگردید، و پرسپولیس که در جام باشگاه‌های تهران ۱۳۵۱ با تیم آماتورهایش شرکت کرده‌بود، در میان ۱۶ تیم در جای یازدهم قرار گرفت. در آن دوره پرسپولیس در ورزشگاه اختصاصی خود موسوم به ورزشگاه آپادانا تمرین می‌کرد و عبده برای فعال نگه‌داشتن تیم اصلی، باشگاه‌های صاحب‌نامی همچون سائوپائولو و چلسی را برای بازی دوستانه به تهران آورد. اما در سال ۱۳۵۲ به دلیل عدم وجود زیرساخت‌های فوتبال حرفه‌ای در ایران و اعتراض خسروانی به آتابای، رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران و از آنجا که ورزشگاه آپادانا که مالک پرسپولیس (عبده) برای برگزاری مسابقات رسمی باشگاه پرسپولیس خریداری کرده بود از طرف باشگاه‌های دیگر مورد پذیرش قرار نگرفت، مجوز فعالیت حرفه‌ای پرسپولیس منحل شد و عبده این ورزشگاه را به باشگاه راه‌آهن فروخت. جام تخت جمشید در سال ۱۳۵۲ بازگشایی شد. در ۵ دوره‌ای که از این جام برگزار شد، پرسپولیس همواره از بهترین تیم‌ها بود و به ۲ قهرمانی (۱۳۵۲ و ۱۳۵۴) و ۳ نایب‌قهرمانی (۱۳۵۳، ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶) رسید. جام تخت جمشید ۱۳۵۷ نیز در حال انجام بود که با روی دادن انقلاب نیمه‌کاره ماند. پرسپولیس در این جام با یک امتیاز کمتر از شهباز، دوم بود. پرسپولیس تا پایان جام تخت جمشید پرافتخارترین باشگاه فوتبال ایران بود. پس از انقلاب انقلاب و دهه ۱۳۶۰ پس از انقلاب، باشگاه تحت تأثیر آن قرار گرفت و لیگ کشوری فوتبال ایران منحل شد. بسیاری از بازیکنان تیم عوض شدند، اما توانستند در جام شهید اسپندی (۱۳۵۸) قهرمان شوند. با آغاز جنگ ایران و عراق و دهه ۱۳۶۰، لیگ فوتبال سراسری ایران همچنان تعطیل بود (تا سال ۱۳۶۸ که جام قدس برگزار گردید) و پرسپولیس تنها در لیگ فوتبال استان تهران شرکت می‌کرد. این باشگاه در ۱۰ دوره برگزاری این جام در دهه ۶۰، به ۶ قهرمانی و ۳ نایب‌قهرمانی دست یافت. در سال ۱۳۶۶، پرسپولیس در کنار قهرمانی در جام حذفی تهران و جام باشگاه‌های تهران، موفق به کسب اولین قهرمانی خود در جام حذفی ایران هم شد تا در یک سال ۳ جام بگیرد. دهه ۱۳۷۰ دهه ۱۳۷۰، برای باشگاه موفقیت‌آمیز بود و با یک قهرمانی در جام برندگان جام آسیا آغاز شد. پرسپولیس در ۱۰ دوره جام آزادگان شرکت کرد و به ۴ قهرمانی و ۳ نایب‌قهرمانی دست‌یافت. این باشگاه در این سال‌ها از پایه‌های اصلی تیم ملی فوتبال ایران بود، تا جایی که در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه ۹ نفر از ۲۲ بازیکن ایران در آن زمان عضو این تیم بودند. پرسپولیس در این دهه به ۲ قهرمانی جام حذفی و ۳ بار سومی جام باشگاه‌های آسیا نیز دست یافت. دهه ۱۳۸۰ با آغاز دهه ۱۳۸۰، لیگ برتر فوتبال ایران راه‌اندازی شد و پرسپولیس در نخستین دوره آن قهرمان شد. فصل بعد، پرسپولیس از نخستین دوره لیگ قهرمانان آسیا حذف شد و در لیگ نتایج خوبی نگرفت. این سال‌ها آغاز دورانی بود که سالنامه رسمی باشگاه آن را «دوران جدال با بحران» نامیده‌است، تا جایی که پرسپولیس حتی مقام ۹ام لیگ را هم تجربه کرد. دو فصل بعد، پرسپولیس پس از ۶ سال دوری از جام در جام خلیج فارس ۸۷–۱۳۸۶ به قهرمانی رسید و این دهه را با دو قهرمانی متوالی در جام حذفی (۸۹–۱۳۸۸ و ۹۰–۱۳۸۹) به پایان برد. دهه ۱۳۹۰ نام، نشان‌واره و رنگ پرسپولیس یک واژهٔ یونانی به معنای شهر پارسی است که از دو واژهٔ «پرسه» به معنای پارسی و «پولیس» به معنای شهر تشکیل شده‌است. یونانیان باستان به پارسه یا تخت جمشید، پایتخت دودمان هخامنشیان، پرسپولیس می‌گفتند. پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۰، سازمان تربیت بدنی نام بولینگ عبده را به مجموعه ورزشی شهید چمران تغییر داد و قرار شد پرسپولیس از سال ۱۳۶۱، با نام دیگری فعالیت کند. بازیکنان در اعتراض به این تصمیم، در بازی با هما در جام باشگاه‌های تهران حاضر نشدند و قهرمانی این مسابقات را از دست دادند. در دی ۱۳۶۵، پرسپولیس تحت پوشش بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی قرار گرفت. بنیاد مستضعفان تصمیم گرفت نام تیم را به «آزادی» تغییر دهد. بازیکنان با این تغییر نام موافق نبودند. در ۲۷ بهمن ۱۳۶۵، نام باشگاه رسماً به «پیروزی» تغییر یافت. اداره کل تربیت بدنی استان تهران در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که «این تغییر نام به پیشنهاد بازیکنان صورت گرفته‌است.» با این وجود، رسانه‌ها و مردم ایران بیشتر نام پرسپولیس را به کار می‌بردند. مدت‌ها بر سر قانونی بودن استفاده از نام پرسپولیس یا پیروزی بحث‌هایی بر سر زبان‌ها بود تا اینکه سرانجام در ۲۲ فروردین ۱۳۹۱، محمد رویانیان، مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس، از رأی قطعی دادگاه برای بازگشت برند پرسپولیس خبر داد. از این رو برای همیشه نام پیروزی از داخل پرانتز جلوی نام پرسپولیس برداشته شد. در آگهی ثبت نشان‌واره‌ای که شرکت فرهنگی ورزشی پرسپولیس در سال ۱۳۷۰ به ثبت رسانده، این توضیح آمده‌است: «کلمه پرسپولیس و علامت فانتزی. تصویر جامی که از دو طرف با دو سر اسب هخامنشی تلاقی دارد.» در آگهی ثبت نشان‌واره‌ای که شرکت فرهنگی ورزشی پرسپولیس در سال ۱۳۹۶ به ثبت رسانده، این توضیح آمده‌است: «تصویر یک سپر و یک تندیس، تصویر دو سر شیر و یک سکو که سه حلقه به هم پیوسته بر روی آن است در میان آن که یک جام بر روی آن قرار دارد همگی در داخل یک شکل هندسی و یک ستاره در بالای سپر و در قسمت پایین آن کلمات باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس به فارسی و حروف و کلمات و عدد FC PERSEPOLIS Since 1963 به لاتین به رنگ‌های قرمز، مشکی و سفید.» رنگ قرمز یکی از مهم‌ترین نمادهای باشگاه فوتبال پرسپولیس به‌شمار می‌آید. به جز فصل ۸۶–۱۳۸۵ و چند بازی لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۰۹ که بازیکنان پرسپولیس لباس‌های راه‌راه سفید و قرمز پوشیدند، از آغاز همواره رنگ اصلی پیراهن پرسپولیس قرمز بوده‌است. از این رو آنان را «ارتش سرخ» و «سرخپوشان» می‌نامند. نشان‌واره تیم فوتبال پرسپولیس پس از قهرمانی در فصل ۹۶–۱۳۹۵ جام خلیج فارس به درخواست هواداران و به سبک معتبرترین باشگاه‌های اروپایی، ۱ ستاره به پاس ۱۰ قهرمانی لیگ فوتبال ایران، بالای نشان‌واره باشگاه درج گردید. در فرهنگ عامه و رسانه‌ها پرسپولیس به‌عنوان یک باشگاه فوتبال، کاملاً در میان مردم ایران شناخته‌شده‌است. عادل فردوسی‌پور در مجله ورلدساکر در این باره می‌نویسد: «نخستین پرسشی که هواداران فوتبال در ایران از یکدیگر می‌پرسند این است که قرمز هستی یا آبی؟» رسانه‌های ایران به شدت اخبار این باشگاه را پوشش می‌دهند و «حاشیه» های زیادی پیرامون افراد حاضر در باشگاه‌است. افکار عمومی ایران امروز نیز همانند دیگر جوامع، تحت تأثیر این رسانه‌های ورزشی قرار دارند. در چند سال اخیر بیش از ۵۰ وبگاه در فضای اینترنت با نام پرسپولیس وجود داشته‌است. برخی از این وبگاه‌های هواداری و خبری، خود را «سایت کانون هواداران پرسپولیس» یا «سایتی رسمی» معرفی می‌کنند. دسته‌ای از این وبگاه‌ها که خط مشی حمایتی یا مخالفتی با گروه یا اشخاص خاصی دارند، منتسب به لیدرها و افراد نزدیک به اشخاص مرتبط با باشگاه دانسته می‌شوند. در پی پوشش گسترده اخبار باشگاه و شعارهای خاص روی سکوهای ورزشگاه، در سال‌های اخیر امنیت شغلی مدیران عامل و مربیان این باشگاه همواره در خطر قرار داشته‌است. جان دیوردن، نویسنده وبگاه گل در گزارشی با نام «تردید آسیا: آیا مربیگری پرسپولیس بزرگ‌ترین و دشوارترین کار در فوتبال آسیا است؟»، جو رسانه‌ها را «جانوری ترسناک» و مربیگری این تیم را «شغلی پرفشار» توصیف می‌کند. در فصل ۸۷–۱۳۸۶ که به قهرمانی پرسپولیس در جام خلیج فارس منتهی شد، فیلم مستندی با نام مردان پرسپولیس دربارهٔ این باشگاه ساخته‌شد. قرار بود قسمت دوم این فیلم در سال بعد ساخته شود که با مخالفت داریوش مصطفوی، مدیرعامل آن زمان پرسپولیس این فیلم ساخته‌نشد. سانسور و کیفیت پائین ساخت این فیلم با انتقادهایی همراه بود. همچنین در دهه‌های ۱۳۴۰، (عزیز اصلی) ۱۳۵۰ (محراب شاهرخی) و ۱۳۷۰ (احمدرضا عابدزاده، علی پروین، حمید استیلی و افشین پیروانی) نیز شماری از بازیکنان این باشگاه در فیلم‌های سینمای ایران به بازیگری پرداختند. در سال ۱۳۸۸، پرسپولیس به‌عنوان نخستین باشگاه ایرانی ساخت سرود رسمی‌اش را با همکاری داریوش خواجه‌نوری، خواننده و گیتاریست ایرانی آغاز کرد. این ترانه «آهنگ سرخ» نام دارد و بازیکنان سابق باشگاه آن را خوانده‌اند. پیش از این نیز خوانندگانی مانند فرزین برای پرسپولیس خوانده‌بودند. قاسم افشار نیز در دهه ۷۰ آلبومی با نام «قرمزته» منتشر کرده‌بود. شبکه‌های اجتماعی پرسپولیس پرهوادارترین باشگاه فوتبال ایرانی در شبکه‌های اجتماعی است. در ۱ بهمن ۱۳۹۶ اکانت اینستاگرام باشگاه رسمی شد و پرسپولیس نخستین باشگاه ایرانی با اکانت رسمی در شبکه‌های اجتماعی است. پرسپولیس و سیاست در دوران پهلوی پیش‌زمینه‌ها (پیش از ۱۳۴۷) پیش از شکل‌گیری پرسپولیس، خاستگاه آن یعنی شاهین درگیر جریانات سیاسی شده‌بود و سیاست میراث پرسپولیس از شاهین بود. مردم کوچه و خیابان، شاهین را مرکز جریان ضدشاهنشاهی می‌دانستند و اکثر هواداران شاهین از مخالفان شاه بودند. جریانات سیاسی و نفوذ پرویز خسروانی باعث انحلال شاهین شد. رابطه پرسپولیس و دربار (۱۳۵۷–۱۳۴۷) پس از انحلال شاهین، هوادارانش به جهت حضور بازیکنان شاهین در پرسپولیس، از سال ۱۳۴۷ به این تیم گرویدند و تا سال ۱۳۵۷، سکوهای پرسپولیس، کمابیش جایگاه مخالفان شاه محسوب می‌شد. تاج که نماد حکومت شاهنشاهی محسوب می‌شد نیز در تقابل و رقابت با این پرسپولیس قرار گرفت. به جز علی عبده، ارتشبد محمد خاتم (فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران) و فاطمه پهلوی، عضوی از خانواده سلطنتی ایران نیز به پرسپولیس نزدیک بودند و کماکان رابطه خوبی با پرویز خسروانی نداشتند. بنابراین پرسپولیس جایگاه مناسبی برای مخالفان بود چرا که مانند شاهین «ظاهر مخالف» نداشت. عبده نزد خانواده شاه محبوبیت داشت، چنانچه افتتاح طبقه دوم بولینگ عبده توسط محمدرضا و فرح پهلوی انجام شد؛ اما پس از سال ۱۳۵۴ و درگذشت خاتم، روابط عبده با فاطمه پهلوی و دربار رو به تیرگی گرایید. در دوران جمهوری اسلامی اوایل انقلاب و دهه ۶۰ (۱۳۷۰–۱۳۵۷) پس از انقلاب، پرسپولیس به مانند تاج، در دست انقلابیون قرار گرفت، ملی شد و تغییر نام داد؛ و سپس تحت نظر بنیاد مستضعفان قرار گرفت. به نوشته هوشنگ شهابی در دانشنامه ایرانیکا، حکومت جدید پس از انقلاب دل خوشی از فوتبال نداشت و مخالفان شاه معتقد بودند که او برای دور نگه‌داشتن جوانان از سیاست، تب فوتبال را در جامعه رواج می‌داده‌است. در دهه ۶۰ تقابل فوتبال و سیاست بارها منجر به تحریک تماشاگران و سکوهای پرسپولیس شد و این مهر تأییدی بود بر دیدگاه حکومت که تب فوتبال بر ضدانقلاب است. در این دهه محمد دادکان و محمدحسن انصاری‌فرد از جمله بازیکنان پرسپولیس بودند که در دوران بازیگری خود وارد جریانات سیاسی شدند. پس از کشته‌شدن مصطفی چمران در سال ۱۳۶۰ و چند تغییر نام در اماکن تهران سازمان تربیت بدنی نیز در اقدامی نام باشگاه را به شهید چمران تغییر داد. مصطفی داوودی رئیس وقت سازمان تربیت بدنی در نامه‌ای به دفتر سید روح‌الله خمینی این تغییر نام را اعلام کرد و البته قرار بود تیم فوتبال پرسپولیس از سال بعد یعنی ۱۳۶۱ نام خود را تغییر دهد. پرسپولیسی‌ها که از اقدامات سازمان شاکی بودند در دیدار هفته سوم خود مقابل هما در باشگاه‌های تهران حاضر نشدند و بدین ترتیب بازنده شدند. هما با این ۲ امتیاز در نهایت قهرمان شد و پرسپولیسی‌ها یک قهرمانی را به خاطر تغییر نام باشگاه از دست دادند. نهایتاً نام تیم فوتبال تغییر نکرد و دوباره به پرسپولیس بازگشت. در روز سه شنبه ۱۷ مهرماه ۱۳۶۳ قرار بود بازی بین دو تیم پرسپولیس و پاس در جام باشگاه‌های تهران انجام شود. بازی در ورزشگاه شهید شیرودی انجام می‌شد. به دلیل ازدحام تماشاگران دیدار آغاز نشد. بلندگوی ورزشگاه اعلام کرد بازی بدون بلیت فروشی در جمعه پیش رو در ورزشگاه آزادی برگزار خواهد شد. تماشاگران علیه رئیس هیئت فوتبال تهران، محمد جانفدا شعار دادند. شعارهایی که رنگ و بوی سیاسی گرفت. سنگ‌پراکنی آغاز شد. تورهای سیمی اطراف میدان پاره شدند و تماشاگران به داخل زمین هجوم آوردند، تیرهای دروازه را از جا درآورده و تور دروازه‌ها و تشک‌های پرش ارتفاع را به آتش کشیدند. به رختکن‌ها حمله کرده و شیشه‌ها را شکستند. با بیرون آمدن تماشاگران از ورزشگاه شیرودی ترافیک سنگینی در خیابان‌های اطراف ورزشگاه ایجاد شد که تا ساعت‌ها ادامه یافت. نیروی انتظامی مداخله و افراد زیادی را دستگیر کرد. روابط عمومی سازمان تربیت بدنی پس از این اتفاق با انتشار اعلامیه‌ای مسابقات دسته اول باشگاه‌های تهران را تعطیل اعلام کرد. محمد جان‌فدا در دادسرا حاضر شد و با قرار وثیقه آزاد شد. پس از این اتفاق دیگر هیچ‌گاه بازی‌های پرسپولیس در ورزشگاه شیرودی برگزار نشد. در دی‌ماه ۱۳۶۵ تیم پرسپولیس تحت پوشش بنیاد مستضعفان قرار گرفت و اولین مدیر منصوب بنیاد در این باشگاه اقدام به تغییر نام باشگاه کرد. آزادی نامی بود که برای جایگزینی پرسپولیس انتخاب شد. در قرعه کشی مسابقات باشگاه‌های تهران حسین آبشناسان رئیس هیئت فوتبال تهران اعلام کرد تیمی به نام پرسپولیس حق شرکت در مسابقات را ندارد و باید با نام آزادی شرکت کند. محمود خوردبین سرپرست پرسپولیس نیز انصراف خود را از حضور در مسابقات اعلام کرد. محمدعلی دقت پور مدیر وقت باشگاه اعلام کرد که اگر پرسپولیسی‌ها حاضر به شرکت در مسابقات نشوند، ما با نفرات دیگری در مسابقات شرکت خواهیم کرد، ولی بازیکن‌ها حاضر به بازی در تیمی تحت عنوان آزادی نبودند. جلساتی با بازیکنان برگزار شد و نهایتاً اداره کل تربیت بدنی تهران در روز ۲۷ بهمن ۱۳۶۵ با یک اطلاعیه به قضیه پایان داد: «به پیشنهاد معاون فرهنگی بنیاد مستضعفان و موافقت اداره کل تربیت بدنی تهران باشگاه پرسپولیس به پیروزی تغییر نام یافت. این تغییر نام به پیشنهاد بازیکنان صورت گرفته‌است.» دهه ۷۰ و آغاز ورود سیاسیون (۱۳۸۰–۱۳۷۰) به‌طور کلی (و به شکل خاص در باشگاه استقلال) اولین جرقه ورود سیاسیون و سیاست به فوتبال در سال ۱۳۶۹ زده‌شد. سیاست در قبال فوتبال آرام‌تر شد و پوشش تلویزیونی مسابقات افزایش یافت. پرسپولیس و استقلال در این دهه درگیر جناح‌بندی‌های سیاسی شدند اما تا پیش از دوم خرداد جناح‌بندی‌های آنان تقریباً نامشخص بود. در سال ۱۳۷۲ به اصرار حسن غفوری‌فرد، پرسپولیس زیر نظر فردی از کابینه هاشمی رفسنجانی (حسین محلوجی) قرار گرفت. در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ علی‌رغم انتظارات، امیر عابدینی، مدیرعامل وقت پرسپولیس و جمعی از بازیکنان در اقدامی از علی‌اکبر ناطق‌نوری حمایت کردند و در آن سو علی فتح‌الله‌زاده، مدیرعامل وقت استقلال به همراه بازیکنان و مربیان در نامه‌ای سرگشاده به حمایت از محمد خاتمی پرداختند. این آخرین باری بود که دو باشگاه بدین شکل علنی و صریح موضع‌گیری سیاسی کردند. دو سال بعد، در ۲۰ تیر ۱۳۷۸ یعنی دو روز پس از واقعه کوی دانشگاه، در حالی که جامعه هنوز دچار التهاب بود و «با وجود شایعات و مشکلات، در فضایی نه‌چندان دلچسب و گرم»، بازی سنتی پرسپولیس–استقلال در فینال جام حذفی با آرامش برگزار شد و علی‌رغم تلاش‌های انجام‌شده برای تحریک تماشاگران، هیچ شعار سیاسی شنیده نشد. دهه ۸۰ (۱۳۹۰–۱۳۸۰) پس از آن که در سال ۱۳۸۰، رای دادگاه به تعلق پرسپولیس به دولت صادر شد، محسن مهرعلیزاده، رئیس وقت سازمان تربیت بدنی تلاش کرد که در ترکیب هیئت مدیره پرسپولیس از افراد متمایل به اصلاح‌طلبی استفاده نماید. پس از آغاز دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد و برگزاری انتخابات شورای اسلامی شهر تهران، یاران احمدی‌نژاد توافق کردند تا پرسپولیس زیر نظر شهرداری تهران به کار خود ادامه دهد. ورزشگاه و زمین تمرین ورزشگاه خانگی باشگاه پرسپولیس ورزشگاه خانگی اختصاصی ندارد و برای بازی‌های خانگی خود ورزشگاه آزادی تهران را اجاره می‌کند. تیم ملی فوتبال ایران و استقلال تهران نیز در همین ورزشگاه به میدان می‌روند. در پی بازسازی چمن ورزشگاه آزادی در فصل ۸۲–۸۱، پرسپولیس بازی‌های خانگی خود را در ورزشگاه تختی برگزار کرد. پرسپولیس پیش از ساخته شدن ورزشگاه آزادی، بازی‌های خود را در ورزشگاه امجدیه برگزار می‌کرد و در آغاز بنیادگذاری ورزشگاهی مجهز به استخر، زمین ژیمناستیک و بولینگ در مجموعه بولینگ عبده در اختیار داشت. این مجموعه در مرداد ۱۳۵۷ دچار آتش‌سوزی شد. البته پرسپولیس پیشتر ورزشگاه اختصاصی در اختیار داشته‌است. در اوایل دهه ۱۳۵۰، عبده در شهرک اکباتان زمینی را خریداری کرده‌بود و در آن یک ورزشگاه فوتبال با نام ورزشگاه آپادانا بر پا کرد. پرسپولیس به دلیل کمبود امکانات برای هوادارانش و همکاری نکردن دیگر باشگاه‌ها، تنها یک بازی در ورزشگاه آپادانا انجام داد و پس از آن، از آپادانا به‌عنوان زمین تمرین بهره گرفت. همچنین به دلیل نبود پشتیبانی دیگر باشگاه‌های فوتبال ایران از حرفه‌ای شدن باشگاه پرسپولیس، عبده در سال ۱۳۵۲ ورزشگاه آپادانا را به ارزش ۲۰۰٬۰۰۰ تومان به باشگاه راه‌آهن فروخت. ورزشگاه آپادانا امروز ورزشگاه راه‌آهن نامیده می‌شود و در همسایگی ورزشگاه شهید دستگردی جای دارد. پس از انقلاب، در سال ۱۳۵۹ بنیاد مستضعفان و جانبازان دارایی‌های این باشگاه را به سود خود مصادره کرد. در روزهای پایانی سال ۱۳۸۴، وبگاه رسمی باشگاه خبرهایی دربارهٔ این که پرسپولیس «ورزشگاه شهر قدس» را خریده‌است، منتشر کرد؛ اما این ماجرا به‌علت مشکلات مالی و حقوقی باشگاه پایان یافت و به ثمر نرسید. زمین تمرین پیش از انقلاب، زمین‌های تمرین پرسپولیس ورزشگاه آپادانا و بولینگ عبده بود. وقتی بولینگ عبده مصادره شد پرسپولیس در تپه‌های داوودیه تمرین می‌کرد. در سال‌های گذشته، تمرینات تیم اصلی بیشتر در ورزشگاه کارگران انجام می‌شد. در شهریور ۱۳۸۷، پس از انتقال باشگاه راه‌آهن به شهرری، پرسپولیس ورزشگاه راه‌آهن را به ارزش ۱۵۰ میلیون تومان برای یک سال اجاره کرد و پس از ۳۵ سال به ورزشگاه خانگی دیرین خود در شهرک اکباتان بازگشت. برای چند سال تیم اصلی پرسپولیس در ورزشگاه شهید درفشی‌فر تمرین می‌کرد. تیم‌های پایه نیز در ورزشگاه امام رضا تمرین و بازی می‌کنند. در تیر ۱۳۹۲ آکادمی باشگاه پرسپولیس نیز در ورزشگاه امام رضا راه‌اندازی شد. در تاریخ ۲۸ دی ۱۳۹۴ ورزشگاه شهید کاظمی برای مدت ۳ سال به باشگاه پرسپولیس واگذار شد. تمرینات تیم فوتبال پرسپولیس پس از تأیید برانکو، در این ورزشگاه که گنجایش ۱۵٬۰۰۰ تماشاگر را دارد، انجام می‌شود. هواداران و هماوردان هواداران پرسپولیس باشگاه پرهواداری است. بر پایه نظرسنجی‌های انجام شده باشگاه پرسپولیس به‌عنوان پرهوادارترین باشگاه فوتبال ایران معرفی شده‌است. و بنا بر اعلام وبگاه رسمی، باشگاه برای هوادارانش ارزش بسیاری قائل است. با این که باشگاه پرسپولیس در تهران قرار دارد، در سراسر ایران هوادار دارد و در بازی‌های خارج از خانه نیز عده زیادی برای تشویق آن‌ها به ورزشگاه می‌روند. این باشگاه در امارات متحده عربی و قطر نیز هوادارانی دارد. عادل فردوسی‌پور در مجله ورلدساکر می‌نویسد: «پرسپولیس با بیش از ۳۰ میلیون هوادار به‌عنوان محبوب‌ترین باشگاه آسیا شناخته می‌شود.» بنا بر نوشته همشهری‌آنلاین، کنفدراسیون فوتبال آسیا در فهرستی پرسپولیس را بالاتر از الهلال عربستان و دالیان چین پرهوادارترین باشگاه آسیا معرفی کرده‌بود. رکورد بیشترین تماشاگر تاریخ لیگ برتر مربوط به بازی پرسپولیس و سپاهان در لیگ هفتم است که بیش از ۱۲۰ هزار تماشاگر در استادیوم آزادی حضور داشتند و بیش از ۸۰ هزار نفر پشت درهای بسته ورزشگاه ماندند. همچنین باشگاه پرسپولیس رکورددار حضور تماشاگر در تاریخ لیگ قهرمانان است: ۱۹ می ۲۰۱۵ پرسپولیس یک - الهلال عربستان صفر (ورزشگاه آزادی تهران تماشاگر: ۱۰۰٫۰۰۰ نفر) ۶ می ۲۰۱۵ پرسپولیس دو - بنیادکار ازبکستان یک (ورزشگاه آزادی تهران تماشاگر: ۱۰۰٫۰۰۰ نفر) ۸ آوریل ۲۰۱۵ پرسپولیس یک - النصر عربستان صفر (ورزشگاه آزادی تهران تماشاگر: ۱۰۰٫۰۰۰ نفر) پرتماشاگرترین بازی لیگ قهرمانان آسیا در سال ۲۰۱۲: بازی پرسپولیس و الغرافه قطر با حضور ۹۶٫۲۰۰ نفر تماشاگر برگزار گردید. پرتماشاگرترین بازی لیگ قهرمانان در سال ۲۰۰۹: بازی پرسپولیس و بنیادکار ازبکستان با حضور ۹۵٬۲۲۵ نفر هماوردان استقلال تهران بازی میان پرسپولیس و استقلال، دو باشگاه پرهوادار و پرافتخار ایران، مهم‌ترین مسابقهٔ باشگاهی فوتبال در ایران است. رکورد بیشترین گل زده و شکست ناپذیری (شش بازی رسمی) در داربی تهران در اختیار تیم پرسپولیس است. همچنین نخستین بازی دو تیم در روز ۱۶ فروردین ۱۳۴۷، نخستین بازی رسمی پرسپولیس بود که با نتیجهٔ بدون گل پایان یافت. فردای آن روز، روزنامه کیهان ورزشی (مهم‌ترین روزنامه ورزشی آن زمان) روی جلد خود هیچ چیز از بازی ننوشت و تیتری از فوتبال دخترها داشت. برخلاف گذشته، امروزه این بازی همواره با حساسیت بالا و تماشاگران زیاد همراه‌است و برگزاری آن بازتاب‌های زیادی در ایران دارد. معمولاً این بازی را حدود ۱۰۰٫۰۰۰ نفر در ورزشگاه آزادی تهران تماشا می‌کنند. این شهرآورد گاهی به خشونت میان بازیکنان، و درگیری میان هواداران می‌انجامد و هولیگان‌ها به ناوگان حمل و نقل عمومی از جمله اتوبوس‌ها آسیب می‌زنند. مجله ورلدساکر در شماره ژوئیه ۲۰۰۸ خود، فهرستی از ۵۰ شهرآورد دنیا منتشر کرد؛ و شهرآورد تهران را در رتبه ۱ام آسیا و ۲۲وم جهان قرار داد. سپاهان اصفهان با این که پرسپولیس و سپاهان هر دو ریشه در باشگاه فوتبال شاهین دارند، در گذشته بازی این دو هماوردی محسوب نمی‌شد. با آغاز جام خلیج فارس و قهرمانی باشگاه‌های اصفهانی در جام‌های فوتبال ایران، به اهمیت بازی‌های رودرروی باشگاه‌های اصفهان و تهران افزوده‌شد. پس از نبرد قهرمانی پرسپولیس و سپاهان در جام حذفی ۸۵-۱۳۸۴ و لیگ برتر ۸۷–۱۳۸۶، این حساسیت و اهمیت دوچندان شد، به گونه‌ای که هم‌اکنون این هماوردی از مهم‌ترین بازی‌های دو باشگاه در هر فصل است. عملکرد فصل‌های اخیر جدول زیر عملکرد کلی پرسپولیس از آغاز لیگ برتر را نشان می‌دهد. تمام ادوار از ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۰ لیگ برتر تیم‌های دیگر پرسپولیس در رده‌های سنی امید، جوانان، نوجوانان و نونهالان تیم دارد. پرسپولیس پیش از انقلاب تیم آماتورها داشت. در جام باشگاه‌های تهران ۱۳۵۱، پرسپولیس رسماً با تیم آماتورهایش در جام شرکت کرد. مهدی عسگرخانی، دروازه‌بان آماتورهای پرسپولیس برجسته‌ترین بازیکن آن تیم بود که بعداً به تیم اصلی رسید. در ۲۸ شهریور ۱۳۸۵، با اعلام محمدحسن انصاری‌فرد مدیرعامل وقت پرسپولیس، باشگاه فوتبال سرخپوشان دلوار افزار تیم دوم پرسپولیس معرفی شد. فصل بعد بهادر عبدی و فرهاد خیرخواه، از سرخپوشان به پرسپولیس پیوستند. پس از تغییر مدیرعامل پرسپولیس رابطهٔ دو باشگاه کمرنگ شد و پرسپولیس به برخی تعهدات خود عمل نکرد. در آبان ۱۳۸۷ امتیاز باشگاه سرخپوشان واگذار شد. در آبان ۱۳۸۸ تیم ب پرسپولیس راه‌اندازی شد. این تیم در اواخر سال ۱۳۹۰ قهرمان مسابقات حذفی باشگاه‌های تهران شد. در ۳ مهر ۱۳۹۱، با اعلام محمد رویانیان مدیرعامل وقت پرسپولیس، باشگاه فوتبال پرسپولیس قائم‌شهر که در شهر قائم‌شهر قرار دارد یکی از زیرمجموعه‌های باشگاه پرسپولیس و تحت حمایت باشگاه پرسپولیس شد. مهرداد اولادی و هادی نوروزی، از جمله بازیکنان پرسپولیس قائم‌شهر بوده‌اند که تاکنون به پرسپولیس پیوستند. در ۳ آبان ۱۳۹۲، با اعلام محمد رویانیان مدیرعامل وقت پرسپولیس، امتیاز باشگاه فوتبال سایپا شمال که در شهر قائم‌شهر قرار داشته خریداری شد و نام سایپا شمال به باشگاه فوتبال پرسپولیس شمال تغییر کرد. در نهایت پرسپولیس شمال به خوبی مورد حمایت قرار نگرفت. کادر تیم‌های پایه تیم زنان پرسپولیس پیش از انقلاب تیم زنان داشت. آن‌ها پس از تاج و به‌همراه دیهیم و عقاب از پیشگامان فوتبال زنان در ایران بودند. در تابستان ۱۳۸۷، رئیس کمیته بانوان فدراسیون فوتبال ایران از این باشگاه درخواست کرد تا در لیگ شرکت کند. در اواخر همان سال، پرسپولیس امتیاز تیم زنان پیکان را در اختیار گرفت و در لیگ فوتبال زنان ایران شرکت کرد. بازیکنان بازیکنان کنونی زیر ۲۳سال زیر ۲۳سال زیر ۲۳سال زیر ۲۳سال زیر ۲۳سال زیر ۲۳سال زیر ۲۳سال زیر ۲۳سال زیر ۲۳سال زیر ۲۳سال زیر ۲۳سال قرضی در بیرون شماره‌های بایگانی‌شده بازیکنان پیشین برای دیدن نام تمام بازیکنان باشگاه که در ویکی‌پدیای فارسی مقاله دارند، :رده:بازیکنان باشگاه پرسپولیس را ببینید. بازیکنان سرشناس چهره‌های ماندگار کاپیتان‌ها نکته: بازیکنان دیگری هم هستند که هیچ‌گاه کاپیتان اول نبوده‌اند ولی حداقل در ۵ بازی کاپیتانی سرخپوشان را بر عهده داشته‌اند: ۱– محراب شاهرخی ۲– ناصر نورایی ۳– حمید درخشان ۴– کاظم سیدعلیخانی ۵– ضیا عربشاهی ۶– وحید قلیچ ۷– ناصر محمدخانی ۸– رضا شاهرودی ۹– علی انصاریان ۱۰– علیرضا حقیقی ۱۱– محسن بنگر ۱۲– علیرضا نورمحمدی ۱۳–حسین ماهینی ۱۴–علیرضا بیرانوند بیشترین حضور گلزنان برتر فهرست پانزده گلزن برتر تاریخ پرسپولیس: گلزنان خارجی فهرست تمام گلزنان خارجی تاریخ پرسپولیس: مربیان کادر فنی از تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۱ منبع:سایت رسمی فدراسیون فوتبال ایران مربیان پیشین چارت مدیریتی باشگاه افتخارات تعداد قهرمانی‌های کشوری: (مسابقات انتخابی باشگاهی قهرمانی آسیا، لیگ برتر ایران، جام حذفی ایران، سوپر جام ایران): (۲۸) قهرمانی تعداد قهرمانی‌های قاره‌ای: (جام برندگان جام آسیا): (۱) قهرمانی تعداد قهرمانی‌های استانی: (جام باشگاه‌های تهران، جام حذفی تهران، جام شهید اسپندی): (۹) مجموع: (۳۸) قهرمانی نمای کلی آمار و ترین‌ها تیم فوتبال پرسپولیس پرطرفدارترین تیم ایران و آسیا است. پرسپولیس چهارمین تیم برتر آسیا در قرن بیستم است. تیم فوتبال پرسپولیس در میان تیم‌های باشگاهی ایران با ۱۵ عنوان قهرمانی در لیگ و داشتن یک ستاره از این حیث و ۷ عنوان قهرمانی جام حذفی، ۵ قهرمانی در سوپرجام و ۱ قهرمانی در جام در جام آسیا در مجموع با ۲۸ عنوان قهرمانی، پرافتخارترین تیم باشگاهی تاریخ ایران است. بر پایهٔ گزارش کنفدراسیون فوتبال آسیا، پرسپولیس رکوردار حضور تماشاگران در لیگ قهرمانان آسیا است. دیدار پرسپولیس برابر باشگاه النصر عربستان سعودی در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ با حضور بیش از ۱۰۰ هزار تماشاگر رکورد تازه‌ای از نظر شمار تماشاگران از آغاز بنیادگذاری لیگ قهرمانان آسیا برجای گذاشت. پرسپولیس در این دیدار رکورد پیشین خودش را که با حضور ۹۶ هزار و ۲۰۰ نفر (۹۶٫۲۰۰) که در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۹۱ در دیدار با الغرافه قطر ثبت شده بود، بهبود بخشید. مسائل اقتصادی و حقوقی درآمدزایی باشگاه‌های فوتبال ایران، از جمله پرسپولیس در درآمدزایی حرفه‌ای نیستند. هم‌اکنون بیشتر منابع مالی باشگاه پرسپولیس توسط مالک باشگاه، سازمان تربیت بدنی تأمین می‌شود. کمک‌های بلاعوض هواداران ثروتمند، فروش بازیکن، بازی‌های بین‌المللی و حامیان مالی از دیگر منابع مالی مهم باشگاه هستند. به‌طور مثال، مبلغ قرارداد پرسپولیس با ماری براون، ۳ میلیارد تومان بوده‌است. در سال ۱۳۸۳، باشگاه پرسپولیس با مشارکت شرکت اتریشی آسپا در تولید نوشابه «پرس پاور» با برند خود به فعالیت اقتصادی پرداخت. پرسپولیس همچنین توانسته به‌عنوان نخستین باشگاه ایرانی بابت حق پخش تلویزیونی و فروش فیلم درآمدزایی کند. با این وجود تلاش‌های باشگاه برای درآمدزایی از فروش بلیت (که از مهم‌ترین منابع درآمد باشگاه‌های فوتبال حرفه‌ای است) تاکنون بی‌نتیجه مانده‌است. وبگاه گل در گزارشی تحلیلی از تأثیر بحران اقتصادی جهان بر فوتبال کشورهای مختلف، به دلیل دولتی بودن این باشگاه وقوع این بحران را بر مسائل مالی آن کاملاً بی‌تاثیر دانسته‌است. حامیان مالی پرسپولیس نخستین باشگاه فوتبال ایرانی است که پای حامیان مالی را به فوتبال ایران باز کرد. نخستین بار در اواخر دهه ۶۰ کارخانه‌های الکترونیکی خارجی مانند گلدستار، ال‌جی و تویوتا قراردادهای کوتاه‌مدتی با پرسپولیس بستند. مبلیران نیز به‌عنوان یکی از نخستین حامیان ایرانی پرسپولیس، در میانه دهه ۷۰ تنها برای دو بازی ۵ میلیون تومان به پرسپولیس پرداخت. در دهه ۸۰، پیراهن پرسپولیس حامیان متعددی به خود دید که بیشترشان مدت کوتاهی حامی باشگاه بودند. بر اساس پژوهشی که دو عضو هیئت علمی و یک دانشجوی دانشکده مدیریت و کارآفرینی دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۸ با عنوان «بررسی اثربخشی حمایت‌های مالی ورزشی در میان هواداران ورزش فوتبال در ایران» انجام دادند؛ میزان علاقه‌مندی شرکت‌ها به حمایت مالی از این باشگاه در سالیان گذشته سیر صعودی داشته‌است و اگرچه بیشتر حامیان به نتایج دلخواه خود از تبلیغ رو پیراهن این تیم نرسیده‌اند، مدت حمایت مالی این شرکت‌ها معمولاً کوتاه بوده‌است. حامیانی که مدت بیشتری نامشان روی پیراهن تیم درج شده، بیشتر در ذهن هواداران ماندگار بوده‌اند. در پرسشنامه‌ای که از پرسش شوندگان می‌پرسد «اولین حامی مالی که به نظرتان می‌رسد چیست؟»، نام آیوا که بیش از یک دهه پیش حامی مالی این تیم بوده، از ماری براون که در زمان انجام پژوهش حامی مالی باشگاه بوده‌است، بیشتر ذکر شده‌است. با آغاز دوران مدیریت حبیب کاشانی (که عضو شورای شهر تهران بود) در سال ۱۳۸۶، سازمان نیمه‌دولتی شهرداری تهران با زیرمجموعه‌های خود از حامیان اصلی این باشگاه به‌شمار می‌رفت که پس از فسخ یکجانبه قرارداد از سوی پرسپولیس در سال ۱۳۹۰، از باشگاه شکایت کرد. پرسپولیس پیشتر با حامیان دیگر خود مانند بهگل و جگوار نیز به مشکل خورده بود. شرکت اول‌اشپورت نیز از سال ۱۳۸۶، تأمین لباس‌های این باشگاه را بر عهده دارد. از تامین‌کنندگان پیشین لباس باشگاه می‌توان جورابان، حصاری و دایی را نام برد. تامین‌کنندگان از محل فروش لباس‌ها به باشگاه پول پرداخت می‌کنند؛ به‌طور مثال، جورابان در قرارداد خود با باشگاه ۳۰٪ از عواید فروش لباس‌ها را به پرسپولیس می‌داد. البته برخلاف روال معمول در فوتبال جهان و همانند دیگر باشگاه‌های ایرانی، تامین‌کنندگان لباس پولی بابت حمایتشان به پرسپولیس پرداخت نمی‌کنند. نقض مکرر رعایت کپی رایت در ایران به‌عنوان مانع اصلی این امر قلمداد می‌شود؛ چرا که تولیدی‌های کوچک، لباس‌های ارزان و بی کیفیت مشابه را تولید می‌کنند و شرکتی که حامی است (با قیمت‌های بالاتر لباسش) نمی‌تواند آن طور که باید بازار داشته باشد و سود ببرد. دارایی‌ها باشگاه پرسپولیس مالک یک ساختمان ۵ طبقه در خیابان شیخ بهایی تهران است. این ساختمان در زمین اهدایی فدراسیون فوتبال ایران ساخته‌شده و دفتر باشگاه‌است. در سال ۱۳۸۷ قرار بود موزه پرسپولیس در این مکان راه‌اندازی شود. در تیر ۱۳۸۸، سازمان تربیت بدنی با پرداخت ۲ میلیارد تومان ۱٪ از سهام بانک تات را برای باشگاه پرسپولیس خرید. این باشگاه یک کلینیک پزشکی با نام «بیمارستان پرسپولیس» در خیابان گاندی تهران دارد که در خرداد ۱۳۸۹ آغاز به کار کرد. در سال ۱۳۸۴ نیز خبری دربارهٔ خرید ورزشگاه و راه‌اندازی شرکت هواپیمایی توسط باشگاه منتشر شده‌بود که انجام نگرفت. این باشگاه پیشتر مالک ورزشگاه راه‌آهن و مجموعه فرهنگی ورزشی شهید چمران نیز بوده‌است. باشگاه پرسپولیس اولین و تنها باشگاه ایرانی است که هواپیمای اختصاصی دارد. مالکیت پیش از انقلاب، مالک باشگاه «شرکت سهامی سی‌آرسی» بود. در شرکت سی‌آرسی به جز علی عبده، فاطمه پهلوی و همسرش محمد خاتم از سهامداران عمده بودند. پس از انقلاب، اموال باشگاه مصادره شد و تحت پوشش بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی و سازمان تربیت بدنی رفت. (دهه ۱۳۶۰) از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶، باشگاه تحت مدیریت وزارت معادن و فلزات بود و از لحاظ منابع مالی دگرگون شد. پرسپولیس از سال ۱۳۷۶ تحت تملک سازمان تربیت بدنی قرار گرفت. در دی ۱۳۸۹، با مصوبه مجلس شورای اسلامی وظایف سازمان تربیت بدنی رسماً به وزارت ورزش و جوانان ایران محول شد و با چند ماه تأخیر، پرسپولیس تحت نظر این وزارتخانه قرار گرفت. اختلاف حقوقی بر سر برند پرسپولیس بنابر نوشته سالنامه و فرهنگ رسمی باشگاه چاپ سال ۱۳۸۶، با پایان دوران زمامداری وزارت معادن بر باشگاه، اختلاف و بحران مالی–مدیریتی ایجاد شد و میان سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۱ یک «جنگ سهام آغاز شد که با پیروزی سازمان تربیت بدنی با پایان رسید.» ماجرا از این قرار بود بنیاد مستضعفان در اداره باشگاه ناتوان بود و آن را به تربیت بدنی واگذار کرد و تربیت بدنی نیز قرار بود باشگاه را به بخش خصوصی واگذار کند. در راستای این اقدام؛ در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۰، شرکتی با نام «شرکت فرهنگی ورزشی پرسپولیس سهامی خاص» با شماره ۸۳۳۳۲ به ثبت رسید. (سهام‌داران: سازمان تربیت بدنی به نمایندگی عباس انصاری‌فرد ۵۰٫۵٪، اسماعیل وفایی ۴۹٪ و مهدی منتظرموعود ۰٫۵٪) اما در ۲۷ بهمن، امتیاز باشگاه به جای شرکت پرسپولیس، به «مؤسسه فرهنگی ورزشی پیروزی» انتقال یافت. سازمان تربیت بدنی این شرکت را به حسین محلوجی، امیر عابدینی و عباس انصاری‌فرد هبه داد. (در سال ۱۳۸۰ سهام از آنان گرفته‌شد) پس از این مدت عابدینی نیز به مالکان شرکت پرسپولیس اضافه شد. (یعنی عابدینی هم در شرکت پرسپولیس و هم در شرکت پیروزی سهام‌دار شده‌بود) مالکان شرکت پرسپولیس خود را «مالک اصلی» باشگاه می‌دانستند و به دادگاه شکایت کردند، اما دادگاه در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۸۰ رأی به مالکیت سازمان تربیت بدنی داد. دادگاه تجدیدنظر نیز در تاریخ ۸ تیر ۱۳۸۳ این رأی را تأیید کرد. سرانجام در مرداد ۱۳۹۰؛ در پی دعوی باشگاه علیه شرکت فرهنگی ورزشی پرسپولیس سهامی خاص، قاضی شعبه ششم دادگاه عمومی مجتمع قضایی شهید بهشتی رای قطعی به تعلق برند پرسپولیس به باشگاه، و حذف نام پرسپولیس از شرکت پرسپولیس سهامی خاص داد. درتاریخ ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ محمد رویانیان مدیر عامل وقت تیم پیروزی اعلام کرد که نام اصلی باشگاه به این باشگاه عودت داده شد. خصوصی‌سازی پس از آن؛ اعلام شد در راستای انجام اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، باشگاه باید به بخش خصوصی واگذار شود. در سال‌های اخیر خبرهایی دربارهٔ ورود باشگاه به سازمان بورس اوراق بهادار تهران و فروش آن به افراد حقیقی منتشرشده‌است. در سال ۱۳۸۸، محمود احمدی‌نژاد در نامه‌ای به رئیس سازمان تربیت بدنی اعلام کرد که پرسپولیس و استقلال باید به هواداران واگذار شوند. پرسپولیس همچنان در تملک سازمان تربیت بدنی قرار دارد. بنا بر گفته کنفدراسیون فوتبال آسیا، نحوه مالکیت کنونی این باشگاه در آینده مشکلاتی برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا ایجاد می‌کند و در حال حاضر سازمان بورس قیمت باشگاه را ۲۹۰ میلیارد تومان اعلام کرد که پس از دو مزایده هنوز کسی سهام باشگاه را نخریده. برند باشگاه پرسپولیس برند باشگاه فوتبال پرسپولیس در سال ۱۳۹۲ در دهمین جشنواره ملی قهرمانان صنعت ایران به‌عنوان یکی از ۱۰۰ برند برتر ایران شناخته شد. باشگاه‌های وابسته آ.ث. میلان روبین کازان بیرامار رئال مادرید جستارهای وابسته پیشینه باشگاه فوتبال پرسپولیس فهرست افتخارات باشگاه فوتبال پرسپولیس آمار و رکوردهای باشگاه فوتبال پرسپولیس باشگاه فوتبال پرسپولیس در رقابت‌های آسیایی فهرست بازی‌های بین‌المللی باشگاه فوتبال پرسپولیس باشگاه فوتبال پرسپولیس در جام حذفی فهرست فصل‌های باشگاه فوتبال پرسپولیس فهرست بازیکنان باشگاه فوتبال پرسپولیس فهرست بازیکنان خارجی باشگاه فوتبال پرسپولیس فهرست مربیان باشگاه فوتبال پرسپولیس یادداشت منابع عمومی انگلیسی Victory name of Persepolis' game . (۴ مارس ۲۰۰۹). fifa.com. Retrieved September 16, 2009. ویژه پیوند به بیرون آپارات رسمی باشگاه پرسپولیس یوتیوب رسمی باشگاه پرسپولیس باشگاه فوتبال پرسپولیس در وبگاه فدراسیون فوتبال ایران باشگاه فوتبال پرسپولیس در وبگاه سازمان لیگ باشگاه فوتبال پرسپولیس در وبگاه فیفا باشگاه‌های فوتبال ایران باشگاه‌های فوتبال بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۳ (میلادی) باشگاه‌های فوتبال تهران باشگاه‌های لیگ برتر فوتبال ایران بنیان‌گذاری‌های ۱۳۴۲ در ایران بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۳ (میلادی) در ایران قهرمانان جام آزادگان قهرمانان جام تخت جمشید قهرمانان جام حذفی قهرمانان جام خلیج فارس قهرمانان جام منطقه‌ای ایران ورزش در ایران ورزش در تهران ویکی‌سازی رباتیک
6419
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D8%B2%20%D9%85%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85
جاز ملایم
سموث جز یا جاز ملایم نوعی سبک موسیقی است که با استفاده از سازهای رایج در جاز و معمولاً بدون بداهه‌نوازی عرضه می‌شود. بسیاری از دوست‌داران جاز آن‌را سبکی از جاز نمی‌شمارند. برخی هنرمندان نامی جاز ملایم جورج بنسون کنی جی شاده جاز فیوژن جاز نرم موسیقی در دهه ۱۹۷۰ (میلادی) موسیقی در دهه ۱۹۸۰ (میلادی) موسیقی در دهه ۱۹۹۰ (میلادی) سبک‌های موسیقی پاپ سبک‌های موسیقی جاز سبک‌های موسیقی ریتم اند بلوز سبک‌های موسیقی فانک فرمت‌های رادیویی سبک‌های موسیقی تلفیقی
6420
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D9%BE
بیباپ
بی‌باپ یکی از سبک‌های مهم جاز است که در دهه ۱۹۴۰ میلادی در محله هارلم نیویورک شکل گرفت. این سبک، تا اندازه‌ای به منزلهٔ طغیان بداهه‌نوازان خلاق، در برابر قطعه‌های تجاری و ازپیش‌تنظیم‌شدهٔ گروه‌های سوینگ بود. مشخصه اصلی این سبک، اجرای سریع، تند و تیز و بی‌نهایت چیره‌دستانه، تأکید دوباره بر بداهه‌نوازی، هارمونی‌های پیچیده و ریتم‌های غیر قابل پیش‌بینی است. از پایه‌گذاران این سبک چارلی پارکر، دیزی گیلیسپی و تلانیوس مانک بوده‌اند. بیباپ سبک‌های موسیقی جاز اصطلاحات جاز موسیقی آمریکائیان آفریقایی‌تبار
6423
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B9%20%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C
شعاع اتمی
شعاع اتمی یک عنصر شیمیایی معیاری برای اندازه‌گیری اندازهٔ اتم است که عموماً فاصلهٔ میانگین هسته تا مرز ابر الکترونی در نظر گرفته می‌شود. الکترون‌ها در محدوده‌هایی حرکت می‌کنند که شبیه ابر به نظر می‌رسند. همین نشان دهندهٔ دشواری اندازه‌گیری شعاع اتمی خواهد بود، زیرا این مرز مشخص نیست. از این رو تعاریف متفاوتی از شعاع اتمی وجود دارد که سه مورد پراستفادهٔ آن عبارتند از شعاع واندروالسی، شعاع یونی و شعاع کووالانسی. بسته به تعریف، این عبارت می‌تواند در مورد اتم‌های منفرد، اتم‌های مادهٔ چگال، مولکول‌های دارای پیوند کووالانسی، مولکول‌های یونیذه شده یا برانگیخته بکار رود و اندازهٔ آن می‌تواند به‌طور تجربی اندازه‌گیری شود یا توسط مدل‌های نظری محاسبه شود. طبق بیشتر تعاریف شعاع اتمی بین ۳۰ تا ۳۰۰ پیکومتر (۰/۳ تا ۳ آنگستروم) است. این بدین معنی‌ست که شعاع اتم بیش از ۱۰هزار برابر بزرگتر از هسته اتم (۱ تا ۱۰ فمتومتر) و ۱۰۰۰ برابر کوچکتر از طول موج نور مرئی (۴۰۰ تا ۷۰۰ نانومتر) است. شعاع های اتمی شعاع واندروالسی شعاع کووالانسی شعاع یونی منابع اتم خواص شیمیایی عناصر
6424
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%DB%8C%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C
بهینه‌سازی
بهینه‌سازی ریاضی یا برنامه‌ریزی ریاضی در ریاضیات، اقتصاد، مدیریت به برگزیدن بهترین عضو از یک مجموعه از اعضای دست یافتنی اشاره می‌کند. در ساده‌ترین شکل تلاش می‌شود که با گزینش نظام مند داده‌ها از یک مجموعه قابل دستیابی و محاسبه مقدار یک تابع حقیقی مقدار بیشینه و کمینه آن به دست آید. در قلمرو مدیریت اصولاً دو فرض وجود دارد: نبود محدودیت در منابع وجود محدودیت در منابع که اگر فرض نخست را بپذیریم می‌توان از روشهایی چون گرفتن مشتق اول و دوم مقدار بهینه را برآورد کرد و چنانچه فرض دوم پذیرفته شود بسته به نوع مسائل سازمانی واقتصادی می‌توان مدلهایی را چون:مدل خطی، عدد صحیح، آرمانی، غیر خطی، ضریب لاگرانژ، قطعی یا احتمالی و غیره طراحی کرد و با بهره‌گیری از روش‌های موجود به سوی نقطه بهینه حرکت کرد. انواع بهینه‌سازی روش‌های تحلیلی روش‌های تحلیلی بیشتر به دنبال حل دقیق مسائل هستند. از این رو شامل مشتق‌گیری و یافتن پاسخ بهینه‌اند. فایده اصلی این نوع از الگوریتم‌های بهینه‌سازی تضمین جواب بهینه است، اما استفاده از آنها در مسائل با پیچیدگی بالا یا مسائل بزرگ یا دارای تابع گسسته دشوار است. روش‌های فراابتکاری روش‌های فراابتکاری یا فرااکتشافی برای حل مسائل بزرگتر و با توابع بدرفتار مناسب‌ترند. اگرچه این روش‌ها نمی‌توانند رسیدن به جواب بهینه را تضمین کنند. الگوریتم ژنتیک و تصعید شبیه‌سازی شده مثال‌هایی از این الگوریتم‌ها هستند. الگوریتم‌هایی مانند الگوریتم پنگوئن امپراتور (تک هدفه یا چند هدفه) برای حل مسائل پیچیده همچون بهره‌برداری از مخازن سد کارآمد هستند. هدف بهینه‌سازی در بهینه‌سازی هدفمان حفظ کردن فرمول یا رابطه‌ای نیست. تنها از دانش قبلی خود استفاده می‌کنیم. به دنبال بیشترین یا کمترین مقدار برای یک کمیت هستیم. گام‌های حل مسائل بهینه‌سازی ریاضی گام اول، یافتن تابع تغییرات کمیتی است که با آن سر و کار داریم. در این گام باید نسبت به تعیین دامنهٔ تابع دقت کنیم. گام دوم، پیدا کردن نقاط بحرانی تابعی است که در گام اول یافتیم. گام سوم، پیدا کردن اکسترمم تابع است. بسته به خواستهٔ مسئله، گاهی این اکسترمم ماکزیمم است و گاهی مینیمم. برنامه‌ریزی ریاضی اقتصادی در علم اقتصاد و علم مدیریت برنامه ریزی ریاضی کاربرد بسیاری دارد و زیر مجموعه ای از فنون بهینه سازی و حل مسائل گوناگون اقتصادی و مدیریت به بهترین شکل باتوجه به محدودیت های مسئله اعم از منابع، زمان، مقدار و ..‌.با اعمال قیدها برای رسیدن به بیشترین کارایی که میتواند بیشترین سود، بیشترین تولید، کمترین هزینه، بیشترین ظرفیت، کوتاه‌ترین مسیر، کمترین زمان، سریع ترین زمان، کمترین ریسک و... با استفاده بهینه از منابع به بهترین شکل باشد. در این مسائل هدف کمینه سازی(minimum) یا بیشینه سازی(maximum) تابع هدف نسبت به محدودیت‌ها و قیدهای مسئله است. بطور کلی میتوان مباحث را بصورت زیر دسته بندی کرد: ۱.برنامه‌ریزی خطی (روش های سیمپلکس و حل مسائل بهینه سازی، روش های Mبزرگ و دو مرحله ای، روش ماتریسی، برنامه‌ریزی اولیه و ثانویه، تحلیل حساسیت، روش تجدید نظر شده سیمپلکس، برنامه‌ریزی پارامتریک) ۲.مدل های ترابری یا حمل‌ونقل (مدل های بهینه حمل و نقل کالا یا خدمات یا عرضه و تقاضا از بین چندین مبدا به مقصد از روش‌های تعیین جواب موجه اولیه، تعیین جواب مطلوب از روش پله ای یا توزیعی، مسئله ترابری یا حمل‌و‌نقل غیرمستقیم) ۳.برنامه‌ریزی با اعداد صحیح (روش های شاخه و کران، برنامه ریزی صفر و یک، روش های برشی، مسئله تولید، مسئله واگذاری، روش مجارستانی و مسئله فروشنده دوره‌گرد) ۴.تحلیل شبکه ای (نظریه گراف، مسئله گسترش کمینه، مسئله کوتاه‌ترین مسیر، مسئله جریان بیشینه، مسئله برش، مسئله جریان با حداقل هزینه) ۵.زمان‌بندی و کنترل برنامه(مدل و شبکه PERT، احتمالات در شبکه PERT، روش مسیر بحرانی و منحی CPM) ۶.برنامه‌ریزی غیرخطی (بهینه‌سازی توابع تک متغیره-روش های فیبوناچی و میانگین طلایی بهینه‌سازی توابع چند متغیره بدون محدودیت-روش نیوتن رفشون و روش فلتچر پاول و روش جستجوی هوکی جیو بهینه‌سازی توابع چند متغیره با محدودیت-روش لاگرانژ و روش نیوتن رفشون و شرایط کان تاکر) ۷.برنامه ریزی داینامیک جستارهای وابسته حساب تغییرات برنامه‌ریزی پرمایشی مکانیک لاگرانژی مکانیک هامیلتونی رگرسیون خطی منابع بهینه‌سازی ریاضی تحقیق در عملیات روش‌های کمی و ریاضی (اقتصاد) ساختارهای ریاضیاتی
6426
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%86
هیدروکربن
هیدروکربن‌ها (به فرانسوی: hydrocarbure)(به انگلیسی: hydrocarbon)، به‌طور ساده در دانش شیمی، دسته‌ای از مواد آلی هستند که در ساختار مولکولی آن‌ها، فقط اتم‌های کربن و هیدروژن شرکت دارند. هیدروکربن‌ها، همانند دسته‌بندی تمام مواد آلی، در دو گروه آلیفاتیک و آروماتیک قرار می‌گیرند. از نگاه دیگر می‌توان هیدروکربن‌ها را در دو گروه سیرنشده و یک گروه سیرشده قرار داد. انواع هیدروکربن‌ها هیدروکربن‌های آلیفاتیک آلکان‌ها(Alkane) هیدرو کربن‌هایی هستند که فرمول کلی آنها [CnH2n+2]است که تمام پیوندهای آن یک‌گانه است. اولین عضو الکان‌ها متان با فرمول CH4 است. گشتاور دوقطبی آلکان‌ها حدود صفر است. ب دلیل ناقطبی بودن الکان‌ها مواد قطبی (ماننده اب) را در خود حل نمی‌کنند. «فقط قادر به حل مواد ناقطبی هستند» آلکن‌ها (Alkene) فرمول مولکولی :CnH2n در ساختار مولکول خود، حداقل یک پیوند دوگانه کربن – کربن (C=C) دارند؛ یعنی سیرنشده هستند (می‌توانند با هیدروژن و عناصر گروه۱۷ جدول تناوبی واکنش دهند و سیر شوند). اولین عضو خانوادهٔ آلکن‌ها اتن یا همان اتیلن است. این ماده پایه و اساس صنایع پتروشیمیایی خوانده می‌شود؛ چرا که از طریق آن انواع مواد شیمیایی در مقیاس صنعتی تولید می‌شود. برای مثال از واکنش اتن با آب در حضور سولفوریک اسید وبا وجود شرایط مناسب اتانول تولید می‌شود. اتانول نوعی الکل دو کربنهٔ فرار است که به هر نسبتی در آب حل می‌شود. اتانول یک حلال صنعتی است که در تولید مواد آرایشی بهداشتی و دارویی استفاده می‌شود. در بیمارستان‌ها از اتانول به عنوان ماده ای ضدعفونی کننده استفاده می‌شود. درصد جرمی کربن و هیدروژن در تمامی الکن‌ها ثابت است. C=۸۵/۷٪ H=۱۴/۳٪ آلکین‌ها (Alkyne) فرمول مولکولی=CnH2n-2 دقیقاً یک پیوند سه‌گانه کربن – کربن در ساختمان مولکولی آن‌ها وجود دارد. پس در دسته‌بندی هیدروکربن‌های سیرنشده قرار می‌گیرند. اولین عضو خانوادهٔ آلکین‌ها اتین یا. همان استیلن است از این ماده درجوش کاربیدی استفاده می‌شود به‌طوری که از طریق واکنش این ماده گرمای لازم برای جوش دادن قطعات فلزی فراهم می‌شود. سیکلو آلکان‌ها (Cycloalkane) ترکیبات سیر شده حلقوی هستند که در آن‌ها تمام کربن‌ها دارای پیوندهای یگانه هستند؛ و به صورت حلقوی به هم متصل می‌باشند. هیبریداسیون اتم‌های کربن در سیکلوآلکانها sp3 می‌باشد و تمام پیوندهای موجود در این ترکیبات از نوع سیگما است. برای مثال هیدروکربنی با شش أتم کربن و دوازده اتم هیدروژن موسوم به سیکلو هگزان است که پایدارترین سیکلو الکان می‌باشد. نام گذاری سیکلو آلکان‌ها [«سیکلو + تعداد کربن حلقه با لفظ یونانی + ان»] هیدروکربن‌های آروماتیک بنزن، مسیتیلن، تولوئن، زایلن و نفتالن از این خانواده هستند. ویژگی مشترک این ترکیب‌ها در داشتن حلقه بنزن یا ساختاری شبیه به آن است که با توجه به وجود پیوندهای غیرمستقر پای (∏) و ساختارهای رزونانسی، ویژگی آروماتیکی را به آن ساختار می‌دهد. خواص فیزیکی اغلب هیدروکربن‌ها، مولکول‌هایی غیرقطبی هستند؛ پس عموماً در حلال‌های قطبی نظیر آب حل نمی‌شوند؛ اما در حلال‌های غیرقطبی مانند روغن (که خودش نوعی هیدروکربن است) حل می‌گردند. برای مثال گریس یک هیدرو کربن از خانوادهٔ آلکان‌ها است که با آب از روی دست پاک نمی‌شود چرا که ناقطبی است؛ از این رو برای پاک کردن آن از نفت یا بنزین که ناقطبی هستند استفاده می‌شود مطالبی دربارهٔ الکن‌ها الکن‌ها به دلیل جاذبه و پیوند دوگانه ای که دارند از آلکان‌ها و آلکین‌ها قوی تر هستند. نقطه جوش الکانهاها کمتر از آلکن و نقطه جوش آلکن‌ها کمتر از آلکین هاست. خواص شیمیایی بین خواص شیمیایی هیدروکربن‌های آلیفاتیک و آروماتیک تفاوت‌های عمده‌ای وجود دارد. در بین آلفاتیک‌ها، رفتار شیمیایی هیدروکربن‌های سیرشده و سیرنشده هم متفاوت و مخصوص به خود است. تمام هیدروکربن‌ها در واکنش سوختن مشترک هستند. در این واکنش، هیدروکربن به سرعت با اکسیژن وارد واکنش می‌شود و ضمن تولید مواد حاصل از سوختن (نظیر آب و اکسیدهای کربن) انرژی زیادی هم به شکل نور و گرما (ایجاد شعله) آزاد می‌کنند. منابع اصلی به‌طور عمده، می‌توان هیدروکربن‌های آلیفاتیک را از نفت و گاز طبیعی (در پالایشگاه‌ها و با کمک تقطیر جزء به جزء در برج تقطیر) و هیدروکربن‌های آروماتیک را از زغال سنگ به‌دست‌آورد. منابع ترکیب‌های کربن شیمی آلی نفت هیدروکربن‌ها
6427
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D8%AF%20%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86%DB%8C
اعداد یونانی
پیشوند اعداد یونانی و معادل‌های فارسی آنان که در اصطلاحات علمی و فنی، مثل فرمول‌های شیمیایی و سایر موارد، بکار می‌روند: مونو: یک دی: دو تری: سه تترا: چهار پنتا: پنج هگزا: شش هپتا: هفت اوکتا: هشت نونا: نه دکا: ده آندکا (اون دکا): یازده دودکا: دوازده تری‌دکا: سیزده تترادکا: چهارده پنتادکا: پانزده هگزادکا: شانزده هپتادکا: هفده اوکتا‌دکا: هجده نونادکا: نوزده ایکوزا: بیست هنی‌ایکوزا: بیست و یک دوایکوزا: بیست و دو تری‌ایکوزا: بیست و سه تتراایکوزا: بیست و چهار پنتاایکوزا: بیست و پنج هگزاایکوزا: بیست و شش هپتاایکوزا: بیست و هفت اوکتا ایکوزا: بیست و هشت نونا ایکوزا: بیست و نه تریاکونتا: سی ۴۰. تتراکونتا: چهل ۵۰. پنتاکونتا: پنجاه ۶۰. هگزاکونتا: شصت ۷۰. هپتا کونتا: هفتاد ۸۰. اوکتا کونتا: هشتاد ۹۰. نوناکونتا: نود ۱۰۰. کنتا: صد برای مثال، ۱۳۲: دو تریاکونتا کنتا روش نوشتن برای نوشتن اعداد یونانی در زبان یونانی از حروف یونانی به همراه یک علامت ' استفاده می‌شود جدول آن به صورت زیر است: در یونانی جدید حروف بزرگ ترجیح داده می‌شود مثلاً Φίλιππος Βʹ = فیلیپ دوم. ریاضیات یونان زبان یونانی عددنویسه‌ها عددنویسی
6429
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%20%D8%A2%D9%84%DA%A9%DB%8C%D9%84
گروه آلکیل
اگر از مولکول آلکان یک اتم هیدروژن جدا کنیم، باقی‌مانده گروه آلکیل نام دارد. فرمول کلی آلکیل‌ها به صورت CnH2n+1 است. جستارهای وابسته آلکان آریل آلکن آلکین هیدروکربن منابع آلکان آلکان‌ها استخلاف‌ها ترکیب‌های آلی گروه‌های عاملی هیدروکربن‌ها
6434
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%86%DA%A9%D9%88
فلامنکو
فلامنکو سبکی از آواز، موسیقی و رقص اسپانیایی است. این نوع موسیقی تحت تأثیر سبک‌ها و فرهنگ‌های مختلف به شکل امروزی درآمده‌است و می‌توان گفت که بیشترین تأثیر خود را از کولی های اسپانیا گرفته‌است. در شکل‌گیری و تکامل این سبک نمی‌توان از تأثیرگذاری موسیقی مورها و مسلمانان شمال آفریقا و موسیقی عربی و حتی موسیقی لاتین چشم پوشی کرد. فلامنکو در حقیقت از ۳ قسمت رقص فلامنکو، آواز فلامنکو و گیتار فلامنکو تشکیل شده‌است. خاستگاه این نوع موسیقی ایالت اندلس است، ولی مبدل به سمبل موسیقی اسپانیایی و حتی به‌طور کلی فرهنگ اسپانیایی شده‌است. این نوع موسیقی شامل تکنیک‌ها و توکه‌های جالب و زیبایی است. البته کاربرد لغت توکه غلط مصطلح است زیرا معنی این کلمه نوازندگی گیتار می‌باشد و بهتر است از کلمهٔ پالو (معادل دستگاه در موسیقی ایرانی) استفاده شود. بعضی از این پالوها عبارت‌اند از بولریاس، رومبا، الگریاس، فاروکا و غیره. موسیقی فلامنکو، موسیقی سنتی اسپانیا همانند تمامی موسیقی‌های دیگر در جهان دارای رقص و علائم مخصوص به خود می‌باشد که این موسیقی و رقص، آن را از انواع دیگر موسیقی متمایز می‌سازد. حرکات دست و پا در فلامنکو هر کدام بیان‌کننده تاریخ، داستان یا افسانه‌ای می‌باشد که برای بیان کردن آن‌ها از حرکات و فرم‌های بخصوصی استفاده می‌شود. این رقص شباهت‌های بسیاری به رقص اعراب دارد. با مروری بر تاریخ جهان در می‌یابیم که اسپانیا و اَندَلُس مدتی در تصرف اعراب بوده‌اند و اعراب پس از بیرون رفتن از اسپانیا بعضی از فرهنگ‌های خود را در اسپانیا به یادگار گذاشتند که بسیاری از این فرهنگ‌ها را در معماری بناها در اسپانیا، موسیقی و رقص آن‌ها به وضوح می‌توان مشاهده کرد. منشأ این نوع موسیقی از طبقات پایین جامعه اَندَلُسی سرچشمه گرفته بود، از این رو موسیقی از وجهه هنری لازم در میان طبقات متوسط و بالاتر جامعه برخوردار نبود. فرهنگ فلامنکو حاکی از شورش مردم تحت ستم است. اقوام مسلمان شمال آفریقا ملقب به مورها، اقوام خیتانو و یهودیان که همگی در گذشته از سوی تفتیش عقاید کلیسای اسپانیا مورد اذیت و آزار و تبعید واقع شده‌اند. اقوام خیتانو اساساً پایه‌گذار اولیه این شکل هنری بوده‌اند اما آن‌ها تنها دارای یک فرهنگ شفاهی هستند. آوازهای محلی‌شان از طریق اجرای مکرر آن در مجالس اجتماعی به نسل جدید منتقل شده‌است. این طبقات فقیر غیر چادرنشین جامعه اَندَلُسی به‌طور کلی بی‌سواد بودند. همیشه در گذر زمان تغییرات و تعریفاتی وجود داشتند که آثار هنرمندان هر قرن بر آن‌ها وارد می‌شد و موسیقی فلامنکو هم مثال کاملی از این نوع تغییرات است و تا به امروز نیز در حال تغییر و تحول بوده‌است. نسل‌های جدید فلامنکو، سبک‌های جاز و دیگر سبک‌های آفریقایی و برزیلی را با فلامنکو مدرن ترکیب کرده‌اند. فلامنکو یکی از غنی‌ترین و فوق‌العاده‌ترین فرم‌های موسیقی در جهان است و بر طبق گفته منتقدین فلامنکو اصیل و خالص هیچگاه در صنعت موسیقی و هنر کمرنگ نمی‌شود.. تاریخچه پیشنهادهای زیادی در مورد تاریخچهٔ فلامنکو موجود می‌باشد اما هیچ سند محکمی در این مورد وجود ندارد. کلمه فلامنکو تا اواخر قرن ۱۸ به عنوان موسیقی یا رقص ثبت نشده بود. کلمه اسپانیایی فلامنکو ممکن است مشتقی از آتش و شعله به زبان اسپانیایی باشد که به دلیل سبک آتشین و تن آواز خواندن در آواز فلامنکو است. پالو پالو به استایل‌های نوازندگی می‌گویند. (همچون موسیقی ایرانی که دارای دستگاه است). به پالو، توکه نیز می‌گویند که توکه اشتباهی است که در بین مردم به اشتباه استفاده می‌شود و در حقیقت توکه در زبان اسپانیایی به معنای نوازندگی گیتار می‌باشد. پالوها در موسیقی فلامنکو با توجه به نوع آکوردهای استفاده شده، گام و منطقه به وجود آمدن آن در اسپانیا از هم تمیز می‌شوند. در موسیقی فلامنکو بیش از ۵۰ پالو وجود دارد که معمولاً ۱۲ عدد آن معمولاً اجرا می‌شود. بعضی از این پائولوها در تکنوازی استفاده می‌شوند اما اکثر آن‌ها همراه با آواز یا رقص است. چند مورد از این پالوها به قرار زیر است: آلگریاس بولریاس bulerias por solea فاندانگوس فاندانگوس هوئلوا گرانایناس مالاگنیا سولئا سبیاناس تانگوس سگریاس رومبا تینتوس کانتینیاس پتنراس زورونگو تارانتا تارانتو زاپاتئادو کابالس مینرا وردیالس گوآخیراس گاروتین کلمبیاناس میلونگاس کانسیون نانا تانگیو (تانگویلوس) فولکلور مثالی از جزئیات یک سری از پالو ها (دستگاه ها)ی فلامنکو: بولریاس بولریاس یک دستگاه 12 ضربی می باشد که تاکیدات آن روی ضربات 12 ، 3 ، 6 ، 8 و 10 می باشد. مانند بولریاس، سولئارس و فاندانگوس هم از توکه 12 ضربی می باشند. تانگو یک توکه 4 ضربی، گرانایناس یک توکه آزاد (از نظر زمانی) و.. موسیقی گیتاریست‌های زیادی هستند زندگی خود را وقف موسیقی کردند از جمله این گیتاریست‌ها می‌توان پاکو د لوسیا ، توماتیتو ، پاکو پنیا ویسنته آمیگو ، سابیکاس مانولو سنلوکار ، رامون منتایا خراردو نونیز ، پپه هبیچوئلا،پپه مارتینز ، خوان مارتین را نام برد. نگارخانه منابع پیوند به بیرون https://guyfletcher.co.uk/vicente-amigo-recording-tierra/ فلامنکو رقص‌های اسپانیایی رقص‌های محلی اروپایی شاهکارهای شفاهی و ناملموس میراث بشری فرهنگ کولی مقاله‌های دارای ویدئو موسیقی اسپانیا موسیقی کولی موسیقی محلی اسپانیا
6437
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%20%D9%84%D8%A7%D9%88%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D9%87
آنتوان لاووازیه
آنتوان لوران لاووازیه (زاده ۲۶ اوت ۱۷۴۳ – اعدام ۸ مه ۱۷۹۴)، دانشمند فرانسوی و بنیان‌گذار شیمی نوین بود. وی نخستین کسی بود که ترازو را جهت سنجش و تحقیق در فعل و انفعال شیمیایی در آزمایشگاه وارد عمل کرد و تجربه و سنجش توأم با نتیجه‌گیری صحیح را پایه و اساس این علم قرار داد. زندگی در ۲۶ اوت ۱۷۴۳ در پاریس از پدر و مادری ثروتمند و مرفه زاده شد. او زیر نظر استادانی قابل نجوم و گیاه‌شناسی و شیمی و زمین‌شناسی را به خوبی فرا گرفت. پس از اتمام دورهٔ حقوق بار دیگر به علوم گرایید و ۳ سال بعد در آن هنگام که جوانی ۲۵ ساله بود به عضویت فرهنگستان سلطنتی علوم برگزیده شد. فعالیت‌های علمی قبل از او دانشمندان شیمی در مورد سوختن، عقیده داشتند که هر جسم سوختنی دارای ماده‌ای است نامرئی به نام «فلوژیستن» و چون جسم مشتعل شود این ماده از آن خارج می‌شود. هر چه جسم بیشتر قابل اشتعال باشد مقدار بیشتری از این ماده دربردارد و شعله همان فلوژیستن است که از جسم متصاعد می‌گردد. به موجب این نظریه در دوران قدیم معتقد بودند که وقتی جسمی در هوا می‌سوزد سبک‌تر می‌شود زیرا ماده فلوژیستن آن خارج می‌گردد. این نظریه نادرست سراسر قرن ۱۸ را به کلی مسموم ساخته بود و حتی دانشمندان بزرگ نیز بدان اعتقاد داشتند چنان‌که پریستلی هنگامی که گاز اکسیژن را برای نخستین بار تهیه نمود آن را «هوای بدون فلوژیستن» نام نهاد. لاوازیه امکان درک و شناخت عناصر گازی شکل را فراهم کرد. در دوران سلطه نظریه آتش‌زایی (نظریه‌ای که در بالا ذکر شد) وسایل تجربی زیادی فراهم آمده بود که سبب دگرگونی‌های انقلابی در شیمی شدند. بیشترین اعتبار این تحولات مدیون زحمات لاووازیه است که درک درستی از اکسیژن را میسر کرد. انگلس نوشت که: لاووازیه می‌توانست نقطه مقابل و ضد فلوژیستون افسانه‌ای را در اکسیژنی که پریستلی به دست آورده بود بیابد و در نتیجه قادر بود کل نظریه آتش‌زایی را از پا درآورد اما این کار نمی‌توانست نتایج تجربی حاصل از پذیرفتن آتش‌زاها را از بین ببرد. برعکس آن نظریات پابرجا بودند و فقط ترتیب بیانشان وارونه شده بود و از کلمه فلوژیستیک به عباراتی که اکنون در زبان شیمی اعتبار دارند برگردانده شده بود و بنابراین اعتبارشان حفظ شده بود. راه لاووازیه برای کشف اکسیژن خیلی مستقیم‌تر از راه کشف دیگر عنصرها بود. در آغاز این دانشمند فرانسوی نیز گرایش به نظریه آتشزایی داشت ولی هر چه بیش‌تر پیش می‌رفت، بیشتر از آن نظریه کناره می‌گرفت. در اول نوامبر سال ۱۷۷۲ شرح تجربیاتش در زمینه احتراق ترکیبات مختلف در هوا را به این ترتیب پایان بخشید که گفت: وزن همه مواد و از جمله فلزات بر اثر احتراق و سوختن افزایش می‌یابد. نظر به اینکه چنین واکنش‌ها نیاز به مقدار زیادی هوا داشتند. لاووازیه نتیجه‌گیری دیگری هم کرد و گفت: هوا مخلوطی از گازهای با خواص گوناگون است که در حین سوختن مواد، قسمتی از آن با ماده سوزنده ترکیب می‌شود. در آغاز لاووازیه این جزء از هوا را مشابه هوای ثابت بلاک تلقی کرد ولی به زودی متوجه شد که آن قسمت از هوا که با مواد در هنگام سوختن ترکیب می‌شود مناسب‌ترین جزء هوا برای تنفس است به این ترتیب لاوازیه رو در روی اکسیژن قرار گرفت ولی از اعلام کشف گاز جدید خودداری کرد چون می‌خواست چند تجربه تکمیلی انجام دهد. در اکتبر سال ۱۷۷۴ پریستلی کشف خود را به لاووازیه گزارش کرد و این گزارش مفهوم واقعی کشف لاووازیه را برای خودش روشن کرد وی بلافاصله به تجربه با اکسید قرمز جیوه که مناسبترین مولد اکسیژن بود پرداخت. در آوریل ۱۷۷۵ لاووازیه گزارشی تحت عنوان یادداشتی دربارهٔ طبیعت ماده‌ای که هنگام سوختن فلزات با آن‌ها ترکیب می‌شود و سبب افزایش وزن تولید شده می‌شود، به آکادمی علوم فرانسه داد. در واقع این کشف اکسیژن بود. لاووازیه نوشت که این نوع هوا را پریستلی و شیل و خودش تقریباً به‌طور هم‌زمان کشف کرده‌اند. ابتدا وی آن را مناسب‌ترین هوا برای تنفس نامید ولی بعد نامش را هوای زندگی بخش یا توان‌بخش گذاشت. به این ترتیب ملاحظه می‌شود که لاووازیه با درکی که از طبیعت اکسیژن کرده بود تا چه اندازه برهم‌زمانانش پیشی گرفت. در مرحله بعدی دانشمند مزبور به این نتیجه رسید که مناسب‌ترین هوا برای تنفس یکی از مواد بنیانی در ساخت اسیدهاست یعنی مهم‌ترین قسمت همه اسیدهاست. بعدها معلوم شد که این اعتقاد اشتباه بوده‌است (وقتی اسیدهای بدون اکسیژن هالوژنه تهیه شدند). ولی در سال ۱۷۷۹ لاووازیه اندیشید که این خاصیت را در نام گاز کشف شده بگنجاند و از آن پس این عنصر را اکسیژن نامید که از کلمه یونانی به معنی «اسیدساز» گرفته شده‌است. انگلس نوشته‌است: پریستلی و شیل بدون اینکه بدانند دست روی اکسیژن گذاشته‌اند، آن را تهیه کردند و گر چه لاووازیه همان گونه که بعدها اعتراف کرده‌است اکسیژن را هم‌زمان و مستقل از آن دو نفر تهیه نکرده بود، با توجه به این که آن دو نفر نمی‌دانستند چه چیزی را تهیه کرده‌اند لاووزایه را باید کاشف اکسیژن شناخت. درگذشت از جمله خطراتی که که جان لاووازیه را به مخاطره انداخت و بیشتر جنبه سیاسی داشت، هنگام انقلاب بزرگ فرانسه در سال ۱۷۸۹ یعنی در آن هنگام که انقلابی‌ها زمام امور پاریس را در دست داشتند رخ داد. لاووازیه رساله معروفی دربارهٔ اقتصاد سیاسی موسوم به ثروت‌های زیرزمینی فرانسه به رشته تحریر درآورد. این کتاب یکی از مهم‌ترین کتبی است که در مبحث اقتصاد نوشته شده‌است. سرانجام آنتوان لاووازیه در سال ۱۷۹۴ در حالی که ۵۱ سال داشت در دادگاه انقلابی به ریاست ژان باتیست کوفن هال به جرم خیانت به ملت همراه چند تن دیگر تسلیم تیغه گیوتین شد . پس از مرگ لاووازیه لاگرانژ گفت: «تنها یک لحظه از زمان، صرف بریدن سر لاوازیه شد اما شاید صد سال زمان لازم باشد تا کسی مانند او زاده شود.» منابع پیوند به بیرون Panopticon Lavoisier a virtual museum of Antoine Lavoisier Antoine Laurent Lavoisier Bibliography at Panopticon Lavoisier اعدام‌شدگان با گردن‌زدن اعدام‌شدگان با گردن‌زدن اهل فرانسه اعدام‌شدگان با گیوتین اعدام‌شدگان با گیوتین اهل فرانسه در دوران انقلاب فرانسه اعضای انجمن سلطنتی اعضای فرهنگستان علوم فرانسه اعضای مجمع فیلسوفان آمریکا افراد انقلاب صنعتی اهالی پاریس دانشمندان اهل پاریس دانشمندان اهل فرانسه دانش‌آموختگان دانشگاه پاریس درگذشتگان ۱۷۹۴ (میلادی) دین و دانش زادگان ۱۷۴۳ (میلادی) زیست‌شناسان اهل فرانسه شیمی‌دانان اهل فرانسه فرانسوی‌های عضو کلیسای کاتولیک روم کاشفان عناصر شیمیایی نویسندگان سده ۱۸ (میلادی) اهل فرانسه نویسندگان مرد اهل فرانسه نویسندگان مرد سده ۱۸ (میلادی) ویکی‌سازی رباتیک
6446
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%20%D8%B1%D8%A7%DA%A9
موسیقی راک
موسیقی راک ژانری وسیع از موسیقی عامه‌پسند است که در اواخر دههٔ ۱۹۴۰ و اوایل دههٔ ۱۹۵۰ میلادی تحت عنوان «راک اند رول» شکل گرفت و در میانهٔ دههٔ ۱۹۶۰ و بعدتر به طیف گسترده‌ای از سبک‌های مختلف، به ویژه در بریتانیا و ایالات متحده گسترش یافت. این سبک ریشه در راک اند رول دههٔ ۱۹۴۰ و دههٔ ۱۹۵۰ دارد؛ سبکی که مستقیماً از ژانرهای بلوز و ریتم اند بلوز موسیقی آفریقایی-آمریکایی و از موسیقی کانتری گرفته شده‌است و تأثیراتی از موسیقی جاز و کلاسیک را نیز در خود گنجانیده‌است. راک اند رول و راکابیلی نفوذ عمده‌ای در موسیقی راک داشتند. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن می‌آید و در سال ۱۹۶۰ که موسیقی راک انگلیسی توسعه یافت، واژه «موسیقی راک» عمومی و مردمی‌تر شد. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی نام راک اند رول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ داده شده ولی نام راک همچنان به‌عنوان نام فراگیر این‌گونه (که شامل راک اند رول هم می‌شود) به‌کار می‌رود. موسیقی راک با توسعه و گسترش سبک خود و تداخل با موسیقی انگلیسی و نفوذ آن، و علی‌رغم محدودیت‌ها و شرایط اجتماعی، یک پدیده فرهنگی بین‌المللی شد. موسیقی راک، شامل انواعی از سبک‌های مختلف و متنوع است که از مقبولیت عمومی گسترده‌ای برخوردار هستند. در دهه شصت میلادی که از آن به عنوان عصر طلایی یا دوره کلاسیک راک یاد می‌شود، شماری از سبک‌های زیرمجموعه موسیقی راک پدید آمدند نظیر بلوز راک، فولک راک، کانتری راک، جز- راک فیوژن که بسیاری از آن‌ها سهم بسزایی در گسترش سایکدیلیک راک داشتند که متأثر از جلوه‌های ضد فرهنگی بود. سبک‌های جدیدی که از این جلوه‌ها زاده شدند شامل پراگرسیو راک بود که عناصر هنری را گسترش می‌داد؛ گلم راک که سبک‌های بصری و نمایشی را پررنگ می‌کرد؛ و زیر شاخه‌های اصلی هوی متال که در عین تنوع بر قدرت صدا و سرعت تأکید داشتند. در نیمه دوم دهه هفتاد پانک راک هم‌زمان با تقویت کردن و به مقابله برخاستن با این گرایش‌ها به تولید شکل نوپا و پرانرژی موسیقی می‌پرداخت که با نقدهای آشکار سیاسی و اجتماعی هویت می‌یافت. پانک با گسترش پی در پی دیگر سبک‌ها که شامل نیو ویو و پست پانک و در نهایت جنبش آلترناتیو راک بود، به دهه هشتاد نفوذ کرد. از دهه نود آلترناتیو راک بر راک غالب شد و خودش به زیر شاخه‌های گرانج، بیت پاپ و ایندی راک تقسیم گشت. بعلاوه سبک‌های فرعی از جمله پاپ پانک و رپ راک و رپ متال از آن تاریخ پدید آمدند و نیز بازنگری تاریخ راک نشان از آن دارد که سبک‌هایی نظیر گاراژ راک/ پست پانک و سینت پاپ در آغاز هزاره جدید جانی دوباره یافتند. موسیقی راک همچنین نیروی محرکه‌ای برای جنبش‌های فرهنگی و سیاسی بود که منجر به پدید آمدن خرده فرهنگ‌هایی نظیر مدها و راکرها در بریتانیا و هیپی‌ها شد که در دهه شصت در سن فرانسیسکوی ایالات متحده متولد شدند. به‌طور مشابه در دهه هفتاد فرهنگ پانک خرده فرهنگ‌های برجسته‌ای نظیر گوث و امو را پایه‌ریزی کرد. شاخصهٔ راک ملودی صوتی و آوایی همراه با هارمونی است که توسط گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز و اغلب با تأکید روی ضرب‌های قوی پشتیبانی می‌شود. نوعاً، راک، موسیقی آهنگ محور با کسر میزان ۶/۴ و همراهی گروه کر است، هرچند دشوار بتوان موسیقی راک را بواسطه تنوع بیش از حد و ویژگی‌های مشترک موسیقایی، به‌طور مشخص توصیف کرد. همانند موسیقی پاپ، شعرها بر مضامین احساسی تأکید دارند، هرچند نشانی طیف گسترده‌ای از سایر زمینه‌ها و اغلب نیز سیاسی و اجتماعی را می‌توان در آن یافت. با تسلط سفیدپوستان بر راک، نوازندگان مرد به عنوان یک عامل مؤثر بر شکل‌گیری زمینه‌های موسیقی راک شناخته شدند. موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد. سازهای موسیقی کلیددار، مانند ارگ و پیانو، اغلب در انواع مختلف موسیقی راک مورد استفاده قرار می‌گیرند. در تاریخچهٔ راک و اوایل توسعهٔ این نوع موسیقی، استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسیفون، به‌طور عمومی در بعضی سبک‌ها رایج بودند، اما در سبک‌های فرعی جدیدی که از سال ۱۸۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موسیقی راک از نظر وسعت زیرشاخه‌ها بسیار گسترده‌است و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین دیگر سبک‌های موسیقی قابل توجه است. سبک‌های موسیقی راک راک اند رول راک اند رول که یکی از سبک‌های تأثیرگذار و متداول در موسیقی راک است و روندی غیرقابل پیش‌بینی را طی کرده‌است. در ابتدا زمانی که موزیسین‌های راک موسیقی کانتری و ریتم اند بلوز را با هم تلفیق کردند، راک دارای مشخصه‌های بارزی مثل آنارشیسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، این مشخصه نادیده گرفته شد و این نوع موسیقی به سمت کسب مهارت و ایجاد تحول رفت. الویس پریسلی معروف به پادشاه، جزء مهم‌ترین شخصیت‌های راک اند رول و یکی از موفق‌ترین شخصیت تاریخ سبک راک به‌شمار می‌رود. پاپ/راک پاپ راک یکی از عمده‌ترین شاخه‌های موسیقی محسوب می‌شود که به‌طور کلی به هر نوع موسیقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول می‌گویند. از ویژگی‌های این سبک ملودیک و گیرا بودن موسیقی آن است. سافت راک گرچه سبک سافت راک (Soft Rock) در اوایل دههٔ هفتاد پایه‌گذاری شد اما زمزمه‌های آن از اواخر دهه شصت آغاز شده بود. سافت راک موسیقی ملایمی‌ست که بیشتر تکیه بر خواننده و ترانه‌سرا دارد تا نوازنده؛ گروه فلیت وود مک در دهه هفتاد مشهورترین گروه این سبک است. سافت راک تا حدی متمایل به پاپ-راک است اما با فضایی ملایمتر و نرمتر. گروه‌هایی مثل کارپنترز و شیکاگو تکیه بر موسیقی ساده و ملودیک داشتند و در طول حیات خود با تهیه‌کنندگان مختلفی هم کار کردند. در طول دههٔ هفتاد، سافت راک بازار موسیقی را تحت تأثیر خود قرار داد و به‌طور جدی موسیقی تلفیقی هم عصر خودش را دچار دگرگونی کرد و در ایران هم گروه‌های زیادی در این سبک فعالیت دارند مانند دِ وِیز، رضا یزدانی، شروین اِن زِد بند و …. هارد راک از نظرِ اکثریت دست اندر کاران موسیقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسیار زیادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گیتار کاملاً قابل تشخیص است و به‌طورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا می‌کند که معمولاً وظیفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوت‌های اساسی نیز دیده می‌شود از جمله لزوم وجود ریتم در پس زمینه موسیقی هارد راک. در صورتی که این ویژگی در موسیقی هوی متال دیده نمی‌شود بلکه این نوع موسیقی بر صدای خشن گیتار و ریتم‌های کوبه‌ای تکیه دارد. لد زپلین، گانز ان رزز و ای سی/دی سی از پر نفوذترین گروه‌های سبک هارد راک هستند. هارد راک در اواخر دههٔ ۶۰ رشد خود را آغاز کرد و تحولی در زمینه موسیقی راک ایجاد کرد. در هارد راک کمتر از بلوز از بداهه نوازی استفاده می‌شود و در عین حال به خشونت سبک هوی متال نیست، اگرچه همان ریف‌ها و سولوهای طولانی و صداهای خشن در هارد راک نیز هست. در این سبک این ریتمها و ریف‌ها هستند که بیشترین اهمیت را دارند و باید به بلندترین شکل ممکن نواخته بشوند. گرانج سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبدیل به محبوب‌ترین سبک هارد راک این دهه شد و این درخشش نتیجه خلاقیت کرت کوبین و بقیه اعضای نیروانا بود. سبکی که از دل بلک سبث برخاست و حاصل ترکیب موسیقی پانک و هوی متال بود و البته گرایشش بیشتر به سمت پانک بود تا هوی متال، به‌خصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسیقایی آن. اما در نحوه نواختن ریف‌ها به هوی متال شباهت بیشتری داشت. این سبک دارای دو نسل و دورهٔ مشخص است: نسل اول شامل گروه‌های گرین ریور، ماد هانی می‌شد که این موج هنوز هم ادامه دارد و ریف‌های آن سنگین تر و خشن تر از ریف‌های دورهٔ دوم است. مشهورترین گروه از موج دوم نیروانا است که موسیقی آن ملودیک تر از سایر گروه‌های گرانج است و مهم‌ترین ویژگی آن stop-start زیاد آنست. آلترنیتیو راک آلترنیتیو راک یکی از شاخه‌های راک است که تمام گروهای پست پانک را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه ۹۰ تحت تأثیر خود قرار داد. آلترنیتیو راک پانک راک در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، رویدادهای اجتماعی، مانند جنگ ویتنام، تورم، و بیکاری، در موسیقی ان دوران خود را منعکس می‌کرد. در حالی که موسیقی جدی تر می‌شد، اما ارتباطش با مسایل روزمره زندگی کم می‌شد و در بیشتر حالت فرار از واقعیات می‌گرفت. در همین زمان بود که گروه‌های پانک در انگلیس با تأثیر گرفتن از این جو، و همچنین با کمک از موسیقی بعضی از گروه‌های آمریکایی، رو به گسترش گذاشتند. از اولین و مشهورترین این گروه‌ها، سکس پیستولز بود. تنوع‌های موسیقی راک در دهه ۱۹۸۰ در دهه ۱۹۸۰ موسیقی راک مردمی اشباع و جذب شد. این دوران همچنین شاهد موج جدید هوی متال انگلیسی بود. در اولین بخش این دهه شاهد هنرنمایی ابتکارها و نوآوری‌های ادی ون هلن و گروه‌ای سی دی سی هستیم. بونو از یوتو به گرایش و تمایل‌های خود ادامه داد. همگام با این پدیده، باندهای موج جدید پاپ با اجرا کنندگانی مانند بیلی آیدولو گوگوسبا شهرت افزاینده خود مردمی و عمومی باقی‌ماند. راک قلب مملکت آمریکایی این مورد به‌طور قوی افزایش یافت که مثالی از آن توسط بروس اسپرینگتون، باب سگر، جان (کوگار) ملنکاپ و دیگران بود؛ که این توسط تصنیف نویسان- خوانندگان سنتی آمریکایی، پل سایمون و ستاره سابق انگلیسی برنامه راک، پیتر گابریل موسیقی راک ورل با انواع سبک‌های موسیقی سنتی در سراسر جهان تقویت و معروف شد، این شهرت و معروفیت بنام *موسیقی جهانی* شناخته شد و شامل تقویت و معروفیت مانند راک نسل‌های مختلف شد. این باندها دردهه ۸۰ تعداد بسیار زیادی را به طرف راک انگلیسی زیرزمینیتوی-پاپ، برق کفش و سنگ فضایی مانند نفوذ گیتار سنتی انگلیسی که توسط نوازندگان سنگ درخشان اجرا و پخش می‌شد، کشاندند. برای مدتی بلور اوسیس با رقابت سرسختانه مشابه با رقیبان نوازندگان سنگ‌های غلتان بودند. برای مدت دیگری باندهایی مانند بلور که گرایش به پیروی از چهره‌های کوچک و پرهیجان، اوسیس ترکیب شده باجنبه‌های سنگ‌های غلتان و با ملودی نوازندگان آن داشتند. بادهای روحیه و رادیو هد تمایلی به مجری‌هایی مانند الویس کوستلو، فرزام، پینک فلوید و R.E.M با موسیقی راک پیشرفته و ویرایش شده در بیشتر آلبوم‌های معروف، کامپیوتر OK «داشتند. این باندها خیلی موفق بودند و برای مدت زمانی به اوسیس لقب» بزرگترین باند در جهان" بخاطر تشکر از فروش ۱۴ میلیون نسخه از آلبوم آن‌ها در سراسر جهان داده شده بود ولی بعد از ورشکستگی و فروپاشی باند، مصیبت از دست دادن محبوبیت مردمی و همگانی و کاهش چشمگیر حمایت عمومی در ایالات متحده افت پیدا کردند. باند روحیه بعد از ایجاد مشکلاتی در آن و کنار کشیدن باند دیگر رادیو هد به داخل باندهای الکترونیکی ایالات متحده آمریکا به عنوان یک مشکل عمده از هم پاشیده شدند. بریت پاپ موقعی که آمریکا لبریز از موسیقی گانگ و گانگ ثانوی و هیپ هاپ بود، بریتانیا به سبک موسیقی‌ای در اواسط دهه ۹۰ بازگشت که بریت پاپ نامیده می‌شد و توسط باندهایی مانند سدو، اوسیس، روحیه، ردیو هد، پالپ و بلِر اجرا می‌شد. جستارهای وابسته ژانرهای موسیقی راک هوی متال یکی از زیرشاخه‌های اصلی راک، سبک هوی متال است که امروزه خود به عنوان یک شاخهٔ اصلی شناخته می‌شود. از موسیقی متال که به علت خشن‌بودن آواها به این نام خوانده می‌شود، به خودی خود زیر شاخه‌های متعددی منشعب شده‌است. این موسیقی با گروه لد زپلین و سپس بلک سبث آغاز شد. دههٔ هشتاد میلادی دوران شکل‌گیری کامل‌تر و تعالی این سبک به حساب می‌آید. منابع پیوند به بیرون سبک‌های موسیقی آمریکا سبک‌های موسیقی بریتانیایی سبک‌های موسیقی راک سبک‌های موسیقی سده ۲۰ (میلادی) سبک‌های موسیقی سده ۲۱ (میلادی) فرهنگ آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار فرهنگ در ایالات متحده آمریکا فرهنگ در بریتانیا مدها و تمایلات دهه ۱۹۵۰ موسیقی آمریکائیان آفریقایی‌تبار موسیقی عامه‌پسند