audio
audioduration (s)
0.44
50.9
sentence
stringlengths
2
364
او مثل آقا رفتار کرد.
زیبایی او را نمیتوانم وصف کنم.
بدون قید و شرط
این وظیفهی تو است، سعی نکن آن را به من محول کنی!
به زودی فیلم شروع خواهد شد.
خانهٔ من جنب مهمانخانه واقع است.
چارپایان باربر
قابل رویت از یک فرسنگی
مجازات بدنی
آغاز کردن اسامی خاص با حروف بزرگ
برای گردگیری زیر کتاب آن را بلند کردن
این پرندگان در زمستان به جنوب کوچ میکنند.
آنان از هر گونه تغییر هراس دارند.
لوح سنگ
این صندلی از نه قطعه ساخته شده است.
این برای من شغل دلخواهی نیست.
زنش فاسق گرفت.
مرکب نویس
متفرعات
بحثی را دوباره آغاز کردن
شعلهها فروکش کردند.
چندین اتوبوس اینجا توقف میکنند.
میشه تو حرف همدیگه نپریم؟
بهشت روی زمین
آیا او مرد این کار هست؟
متضمن
چون متن سخنرانی خود را گم کرده بود مجبور شد فیالبداهه صحبت کند.
مرض ساری
رفتار وحشیانه نسبت به زندانیان
باد موافق
او دربارهی وزن زیادش بسیار زود رنج است.
آزادی بهمعنی واقعی آن غیر ممکن است.
اسیدها آهن را میخورند.
پنج بوشل گندم
با درستکاری رفتار کردن
آتش دست بچه را سوزاند.
به کسی یک فرصت تازه دادن
خون به آهستگی از زخمهایش جاری بود.
کسی در دعوی محکوم شدن
ساختمان آپارتمان ترک خوردهای را کلنگی اعلام کردن
جذبهی رهبر
مذاق
تاخیرهای متوالی
این موتور دستگاه نیرو رسانی مجزایی دارد.
او با یکدندگی همهی پیشنهادهای ما را رد کرد.
زیاگان امریکای شمالی
بستن قرار داد صلح
ساختمان مدرسه
پس از زمین لرزه دو روزه راه را باز کردند.
او پیشداوریهای خود را در همهی نوشتههایش وارد میکند.
شعری که از حد معمول بهتر است
چشم خود را از منظره زشتی برتافتن
تخمین ارزش یک انسان آسان نیست.
او ادعای میهن پرستی کرد.
اکرم رشوه میگیرد.
آنها لایحه را به اتفاق آرا رد کردند.
بعدها خانهی بزرگتری خرید.
او در دو انتخابات مبارزه کرد.
شبان با چوبدستی سنگین خود، گرگها را زد.
شورش علنی سربازان بر علیه فرمانده سختگیر
او رفت که مرغ و خروسها را غذا بدهد.
آرمان یک همزیگان جهانی
آب و هوای شمالی
تایرهایی که به حد کافی باد شدهاند
خروسهای بزرگتر ظالمانه جوجه را نوک زدند.
آنها بازو در بازو مشغول قدم زدن بودند.
شعر و شاعری دوران بدی را طی میکند.
اتحاد نهادی این دو فرقهی مذهبی
مرحمة ً
اسب نسبت به نوازش صاحبش واکنش نشان داد.
برخی از اشتباهات کتاب او را درآوردم.
از حالت قیافهاش میتوانستم به افکارش پی ببرم.
رو به رو شدن با معلم بدخلق من کار بسیار شاقی بود.
پخت اول نان شیرینی
حملهی صرعی
به او صد ضربه شلاق زدند.
او با دورویی حرف میزند.
بنشت گزینش
زود بیا اینجا!
آنها ساعتی مزد میگیرند.
رو انداز و تو انداز کابینت
این دفعه بهانهات چیست؟
خز سفید خرس قطبی نوعی سازش با محیط است.
به واسطهی تراکم وسایط نقلیه یک ساعت دیر رسیدیم.
اتاق ناهارخوری دنج
اوقات دلپذیری داشتیم!
ارزش دلاری یک جنس
این تایرها خیلی بیش از این کار خواهند کرد.
به کار گماری استادان جوانتر
جواب متکبرانه
کمد لباس
ششماهه آبستن است.
ریشه های خاکی
اقامت چند ماهه در انگلیس
او از همهی پولی که دیگران برده بودند بیشتر برد.
چسبندگی رنگ
آیین نیایش مریم باکره در قرون وسطی
برخی دانشگاههای نوبنیادتر
ستارگان بیشمار در آسمان میدرخشند.
او فکرش برای گمانه کردن خوب کار میکند.